دانلود کتب، جزوات و مقالات شیمی

فرايندVAPEX ، يک روش ازدياد برداشت به کمک بخار حلال هيدروکربن است که از نظر مکانيسم، مشابه با فرايند ريزش ثقلي به کمک بخار آب (SAGD) است و در سال هاي اخير توجه محققين را به خود جلب کرده است. اين روش مي تواند براي توليد نفت از ذخاير عظيم نفت سنگين با گرانروي بالا مناسب باشد. در اين روش، از هيدروکربن هاي سبک (پروپان و بوتان) در حالت بخار اشباع براي کاهش گرانروي نفت سنگين استفاده مي شود. نفت بهبود کيفيت يافته در اثر نيروي ثقلي از مخزن تخليه مي شود. ويژگي هايي همچون مصرف پايين انرژي، آلايندگي ناچيز زيست محيطي، بهبود کيفيت نفت در مخزن، هزينه هاي پايين سرمايه گذاري در مقايسه با روش هاي حرارتي، ... از جمله مزاياي اين روش در مقايسه با روش هاي حرارتي ازدياد برداشت به شمار مي رود. در اين تحقيق، عملکرد فرايند ازدياد برداشت VAPEX در يک مدل دو بعدي مورد مطالعه قرار گرفته است. به منظور تزريق حلال به مخزن در شرايط نقطه شبنم، درصد تركيب بهينه حلال بر اساس شرايط مخزن تعيين شد. تجزيه و تحليل عملکرد فرايند در اثر تغيير متغيرهاي عملياتي دبي تزريق حلال و ضريب نفوذ حلال در نفت انجام شده است. نتيجه هاي به دست آمده نشان مي دهد که براي اعمال اين فرايند در مخازن پر فشار، بايد از مقدارهاي بهينه دبي تزريق حلال در سيستم استفاده شود.

سينتيک فرايند هيدروژن زدايي ايزوبوتان، با وجودکاتاليست تجارتي پلاتين - قلع در يک راکتور انتگرالي در گستره دمايي 425 تا 575 درجه سانتي گراد و تحت فشار جو بررسي شد. با انتخاب مکانيسم و مراحل متفاوت كنترل كننده سرعت مدل هاي متفاوتي استخراج شد. ضريب هاي ثابت سرعت و جذب هر مدل با استفاده از داده هاي تجربي به دست آمده در اين بررسي و با به كارگيري روش رياضي لونبرگ ـ ‌مارکوارت و انجام رگراسيون غير خطي محاسبه شد. نتيجه هاي به دست آمده از بررسي هاي آماري هر مدل و مقايسه درصد خطاي آنها با يكديگر نشان مي دهد كه مدل تواني سرعت، بهترين هم پوشاني را با داده هاي تجربي به دست آمده در دماي 575 درجه سانتي گراد دارد.

با توجه به توسعه شبكه گاز رساني و كاهش قابل توجه مصرف نفت سفيد و همچنين افزايش رشد مصرف بنزين در كشور، در اين پژوهش امكان پذيري استفاده از نفت سفيد براي افزايش ميزان بنزين و گازوييل توليدي در پالايشگاه هاي كشور و به ويژه پالايشگاه تهران به عنوان الگو، مورد بررسي قرار گرفت. لذا مخلوط هاي متفاوتي با استفاده از بنزين تجارتي پالايشگاه تهران، برش هاي سبك تر نفت سفيد (210-IBP تا 225-IBP درجه سانتي گراد)، نفتاي سنگين خروجي مستقيم از برج تقطير و نفتاي مخلوط (خوراك واحد يونيفاينر) تبديل كاتاليستي يافته، ساخته و پس از بررسي ويژگي هاي كليدي آنها بهترين مخلوط، با توجه به استاندارد شركت ملي نفت ايران، انتخاب و آزمايش هاي موتوري و زيست محيطي روي آنها انجام شد. به منظور يك راه حل فوري در افزايش حجم بنزين، بنزين هايي با افزايش برشIBP-225  درجه سانتي گراد نفت سفيد واحد آيزوماكس به بنزين پلاتفرميت با نسبت هاي متفاوت تهيه و مورد ارزيابي قرار گرفت. همچنين امكان افزودن برش ⁺210 و ⁺225 نفت سفيد به گازوييل تجارتي مورد بررسي قرار گرفت كه گازوييل حاصل، افزون بر افزايش حجم، ويژگي هاي آن نيز بهبود يافت. ويژگي هاي برخي از بنزين هاي تهيه شده و انتخابي به عنوان مناسب ترين، در مقايسه با بنزين وارداتي و بنزين تجارتي پالايشگاه تهران قابل قبول و در بيشتر پارامترها كيفيت بهتري را نشان مي‌دهد. لذا امكان افزايش بنزين توليدي در پالايشگاه ها، با تغييرهاي جزيي در فرايند و همچنين افزايش ظرفيت واحد تبديل كاتاليستي تا حد حذف واردات بنزين وجود دارد.

در حال حاضر، يكي از روش هاي معمول و اقتصادي براي بالابردن شاخص ويسکوزيته روغن موتور، استفاده از مواد پليمري است.  بدين منظور از افزودني پليمري اتيلن پروپيلن دي ان مونومر که از خانواده کوپليمرهاي اولفيني است، براي بهبود ويژگي هاي ويسکوزيته روغن موتور استفاده مي شود. در اين تحقيق، به بررسي مقايسه اي اثر مقدارهاي متفاوت اين پليمر روي ويژگي هاي ويسکوزيته روغن موتور پرداخته شده است.
با استفاده از روشFull Experimental Design ، مقدارهاي متفاوت مواد افزودني به روغن پايه HVI -SN150 طي 16 آزمايش در راکتور مجهز به هم زن، به يکديگر افزوده شد و روي روغن هاي فرموله شده آزمايش هايVI ،CCS  و SSI انجام و نتيجه هاي حاصل تحليل شد. نكته مورد توجه، دستيابي به نمونه اي است که داراي شاخص ويسکوزيته و پايداري برشي بالا باشد و همچنين بهترين عملکرد را در دماي عملياتي پايين دارا باشد. از اين رو، شاخص هاي بهترين نمونه روغن تهيه شده، با دو نمونه روغن موتور داخلي و خارجي مقايسه شده است. نتيجه هاي اين تحقيق نشان داد كه در هر يک از نمونه ها، ميزان شاخص ويسکوزيته روغن با افزايش مقدار اتيلن پروپيلن دي ان مونومر، افزايش مي يابد. همچنين ماده دي متيل آمينو اتيل متاکريلات نسبت به هيدروکسي اتيل متاکريلات، شاخص ويسکوزيته را بهتر بالا مي برد.

در اين پژوهش، اثر مواد افزودني (ترکيب هاي حاوي اکسيد سرب و سريم، با درصدهاي متفاوت سريم) بر خاصيت الکتريکي سراميك هاي تيتانات باريمي مطالعه و بررسي شد و ويژگي هاي به دست آمده و تغييرهاي آن به ويژگي هاي ريز ساختاري ارتباط داده شد. مقدار سريم از 0.1 درصد مولي تا 0.5 درصد و  مقدار سرب جايگزيني 30 درصد بود. نمونه ها از دماي 1200 درجه سانتي گراد تا دماي 1350 درجه سانتي گراد زينتر شدند. پس از پوليش و الكترود گذاري، خواص الكتريكي آنها در ولتاژهاي متفاوت بررسي و رفتار ناحيه NTCR و PTCR و سوئيچينگ خودكار نمونه ها بين دو ناحيه و با توجه به ويژگي هاي ريزساختاري بحث و بررسي شد. بررسي هاي به عمل آمده مشخص كرد که با افزايش مقدار ناخالصي سريم، مقاومت ويژه در دماي محيط ابتدا کاهش و سپس افزايش مي يابد (در هر دو نمونه هاي بدون سرب و حاوي سرب) و در حدود 3.0 mol %  به يک مينيمم مي رسد (ضمن تبديل نارساناي الكتريكي به نيمه رسانا). افزايش سرب باعث افزايش دماي کوري سيستم شد. دماي کوري نمونه هاي سري اول در نزديكي 125 درجه سانتي گراد و در نمونه دوم در حدود 180 تا 200 درجه سانتي گراد تعيين شد. بررسي هاي ريزساختاري آشکار كرد که در نمونه هاي سري اول به طور عمده از ترکيب باريم تيتانات خالص تشکيل شده و در سري دوم تحت شرايط بهينه شده ترکيب تک فاز سرب تيتانات و باريم تيتانات حاصل شده است.

هدف از اين تحقيق، رده بندي پارامترهايي است كه در طراحي عمليات بهره برداري به صورت تزريق دوره اي بخار از مخازن نفت سنگين مورد استفاده قرار مي گيرند. با مشخص شدن اهميت هر يك از اين پارامترها و ميزان تاثير آنها بر توليد نفت، مي توان به وسيله تزريق بهينه بخار، افزون بر كاهش هزينه هاي عملياتي، نفت بيشتري را در دوران توليد استخراج كرد. براي بررسي تاثير پارامترها يك مدل رايانه اي براي شبيه سازي فرايند در يک نمونه از مخازن نفت سنگين کشور تهيه شده است كه اين مدل قادر است ميزان گرماي خالص رسيده به سازند، دماي تعادلي سازند در زمان هاي متفاوت و ميزان نفت استخراج شده در دوران توليد را محاسبه كند. پارامترهاي در نظر گرفته شده عبارت اند از: نرخ تزريق بخار يا حجم بخار تزريق شده، زمان خيساندن، دماي بخار تزريقي و كيفيت بخار. رتبه بندي به وسيله مقايسه وزن هريك از پارامترها بر توليد انباشتي نفت با استفاده از روش Response Surface Methodology  انجام شده است. براي اين كه مقايسه بين پارامترها امكان پذير شود، پارامترها بدون بعد شده اند.
با توجه به نتيجه هاي به دست آمده، مهم ترين پارامتر، حجم بخار تزريق شده و پارامترهاي بعدي به ترتيب اهميت، كيفيت بخار، زمان خيساندن و دماي بخار تزريقي هستند.

در اين پژوهش که به منظور بررسي بازيابي سرب از باطله حاصل از فرايند ليچينگ کانه اکسيده روي انجام شده، پس از مطالعه هاي اوليه شناسايي نمونه كه از کارخانه دندي (زنجان) گرفته شده و تشخيص فاز سولفاته براي سرب موجود در باطله، مطالعه هاي آزمايشگاهي براي بازيابي سرب از نمونه ها انجام شد. روشي که در اين تحقيق به منظور بازيابي سرب از باطله هاي ليچينگ روي مورد بررسي قرار گرفت روش ليچينگ با آب نمک موسوم به روش شوراب شويي است که تاکنون در ايران کم تر شناخته و بررسي شده است. در اين روش، باطله ليچينگ روي به طور مستقيم تحت عمليات ليچينگ با آب نمک در مجاورت کلريدريک اسيد قرار گرفت. در مطالعه ها و آزمايش هايي که در اين مورد انجام شد، عامل هاي موثر بر فرايند شوراب شويي و مقدارهاي بهينه آنها به اين شرح تعيين شد: زمان ليچينگ: 30 دقيقه، pH پالپ: 1، چگالي پالپ: 50 g/l ، سرعت هم زدن: 1000 RPM، دماي فرايند: 20 درجه سانتي گراد. ميزان بازيابي سرب در اين شرايط 95.22 درصد به دست آمد.

در اين تحقيق، دستگاه آزمايشگاهي ساده اي براي اندازه گيري مقدار گاز مصرف شده براي توليد هيدرات به كار برده شده و داده هاي آزمايشگاهي براي سينتيك تشكيل هيدرات پروپان اندازه گيري شده است.
اين آزمايش ها در يك ظرف و در حالت شبه پايدار و در دماهاي متفاوت از 274 تا 276 كلوين و گستره فشار از 3 تا 4.7 بار انجام شده اند. مدل ورامينيان ـ دانش براي پيش بيني سرعت تشكيل هيدرات در نيروي محركه هاي متفاوت (DT)، به كار برده شده و كارايي اين مدل براي ساختار هيدرات نوع مورد بررسي قرار گرفته است.
اين كار، نخستين كار براي به دست آوردن داده هاي سينتيكي براي تشكيل هيدرات پروپان در دما و فشار ثابت مي باشد.