پاسخ به:دانلود کتب، جزوات و مقالات فیزیک
روي آنتروپي چند مقياسي (MSE) يك راهكار بسيار سودمند جهت تعيين پيچيدگي سري هاي زماني تصادفي مي باشد. ما در اين مقاله با معرفي يك روش جديد بر پايه آنتروپي چند مقياسي تحت عنوان "پيچيدگي چند مولفه اي" (MCC) به تحليل سري هاي زماني فواصل ضربان قلب (RR) پرداخته و تمايز قابل توجهي را بين قلب سالم و قلب سكته كرده (CHF) نشان مي دهيم.
نسخه قابل چاپ
در اين مقاله با استفاده از روش گروه بازبهنجارش ميدان ميانگين و گروه بازبهنجارش ميدان ميانگين سطحي - كپه اي خواص بحراني مدلهاي اسپيني هايزنبرگ و XY بر روي شبكه مكعبي ساده بررسي مي شود. دماي بحراني و نماهاي بحراني، كه مشخص كننده رده جهانشمولي اين دو مدل هستند، براي خوشه هاي 1، 2، 3 و 4 اسپيني به صورت تحليلي محاسبه و با نتايج روشهاي ديگر مانند مونت كارلو و سري دماهاي بالا مقايسه شده اند كه تطابق خوبي با نتايج به دست آمده مشاهده مي شود.
در اين مقاله اثر پهناي سد و پهناي چاه كوانتومي GaN/AlGaN بر روي انرژي گذارهاي اپتيكي و طيف فتولومينسانس آنها با استفاده از تكنيك فتولومينسانس مورد بررسي قرار گرفته است. مطالعه طيف فتولومينسانس اين چاه هاي كوانتومي در دماهاي پايين نشان مي دهد كه نحوه تغييرات انرژي گذار اپتيكي بر حسب پهناي سد در ساختارهاي كوانتومي GaN/AlGaN بر خلاف آنچه كه در ساير نيمرساناها از قبيل آلياژهاي GaAs مشاهده شده، مي باشد و با كاهش پهناي سد در اين نوع چاه هاي كوانتومي جابه جايي به سمت انرژي هاي بيشتر در قله طيف فتولومينسانس ديده مي شود كه علت آن با يك بحث نظري توضيح داده شده است. نحوه تغييرات انرژي گذارهاي اپتيكي بر حسب پهناي چاه در چاه هاي كوانتومي چندگانه GaN/AlGaN به صورت تئوري محاسبه شده و نشان داده شده است كه با نتايج تجربي به خوبي همخواني دارد. همچنين در اين كار نشان داده ايم كه پهناي چاه كوانتومي در ميزان همپوشاني فضايي توابع موج الكترون و حفره و استتار كردن ميدان هاي قطبشي داخلي اثر مستقيم دارد.
هدفهاي نازك 238U با پروتونهاي 45، 55، 65 و 69MeV شتابدهنده سيكلوترون دانشگاه توهوكي ژاپن بمباران شد و طيفهاي گاماي گسيل شده از محصولات شكافت با روش طيف نگاري پرتوهاي گاما به دست آمد. سپس توزيع جرم پاره هاي شكافت و سطح مقطع كل شكافت در هر انرژي اندازه گيري شد. دقت اين آزمايش به اندازه كافي بود كه بتوان داده هاي دقيق و قابل اطميناني به دست آورد. نتايج تجربي حاصل نشان مي دهند كه در واكنش ( 238U(p,f براي Ep>65MeV، مولفه نا متقارن در توزيع جرم از بين مي رود و شكافت متقارن به صورت مد غالب ظاهر مي شود.
در اين مقاله به بررسي گروه همديس مي پردازيم و همريخت بودن اين گروه و گروه (2،O (D را خواهيم ديد. نظريه ميدن اسكالر با تقارن همديس و پتانسيل نامثبت را در فضاي D بعدي مطالعه مي كنيم و معادله حركت را با نسبت دادن گروه تقارني (2،O (D-1 به جواب و شكستن تقارن انتقالي در همه راستاها حل مي كنيم. در ادامه با شكستن تقارن در برخي راستاها، جوابي را براي معادله حركت در فضاي 6 بعدي پيدا مي كنيم كه تنها در 4 راستا تقارن انتقالي داشته باشد و از آنجا يك نظريه موثر 4 بعدي را به كمك كنش فضاي 6 بعدي به دست مي آوريم. در پايان، كلي ترين حل معادله حركت براي مدل ?4 بي جرم در فضاي 4 بعدي تخت را بررسي مي كنيم.
دو مدل تحليلي نسبتا ساده كه براي بررسي ديناميك احتراق سريع مورد استفاده قرار مي گيرد عبارتند از: مدل فروصوتي و مدل فوق صوتي، بر طبق مدل فروصوتي، كه گرم شدن يك سوخت از پيش فشرده شده با چگالي p° با توليد موج گرمايي فروصوت توسط باريكه اي ذره اي صورت مي گيرد، انرژي و شدت باريكه پروتوني لازم براي ايجاد احتراق، با افزايش برد پروتوني به ترتيب افزايش و كاهش مي يابد. در حالي كه بر طبق مدل فوق صوتي، براي بردهاي كمتر از 0.25g/cm2 انرژي و شدت مذكور با افزايش برد پروتوني به ترتيب ثابت مانده و كاهش يافته و براي بردهاي بيشتر از اين مقدار، هر دو افزايش مي يابند. با توجه به وابستگي ضمني مدت زمان پالس پروتوني به برد پروتوني، اين نتايج، تعيين مدت زمان بهينه پالس پروتوني براي راه انداز احتراق سريع را امكان پذير نموده است، كه اين مقدار بهينه را برابر 2.14×103 p°-1 ps به دست آورده ايم.
در اين مقاله به مطالعه جايگزيدگي امواج اكوستيك در محيطهاي بي نظم پرداخته ايم. به اين منظور ما يك شبكه جرم و فنر در نظر مي گيريم كه داراي جرم ثابت باشد و ثابت فنرها را برابر با يك سري عدد كاتوره اي با تابع همبستگي c(l)~l-y و واريانس واحد قرار مي دهيم. با استفاده از روشهاي نسبت عكس مشاركت و اختلاف ويژه حالتها، حالتهاي جايگزيده در سيستم را مشخص مي كنيم و به مطالعه تاثير نماي همبستگي بي نظمي محيط در جايگزيدگي موج در سيستم مي پردازيم.
مطالعه بر روي پديده هايي چون نظم بار، اسپين و اربيتال در منگنايتها در سالهاي اخير توجه بسيار زيادي را به خود جلب كرده است. با استفاده از سينكروترونهاي امروزي مطالعه اين پديده ها امكان پذير شده است. چرا كه به وسيله آنها مي توان پرتو x با شار فوتوني بالا، انرژي و قطبيدگي دلخواه توليد كرد. در اين مقاله با محاسبه فاكتور پراكندگي، شدت قله هاي ناشي از نظم اربيتال و بار در تركيب Nd0/5 Sr0/5 MnO3 با توجه به ساختار آن و مدلي كه معرفي گرديده است، محاسبه شده است. سپس وابستگي شدت اين قله ها به انرژي فوتون فرودي و دوران نمونه حول بردار پراكندگي مورد بررسي قرار گرفته است.
در اين مقاله به بررسي روشهاي آماري براي تشخيص قلب سالم از قلب بيمار با استفاده از ريتم ضربان قلب مي پردازيم. در ابتدا مروري بر چند روش شناخته شده خواهيم داشت و سپس دو روش جديد را ارايه خواهيم كرد. در روش اول ويژگي خود متشابهي بسيط (ESS) و در روش دوم يك مدل بازگشتي روي ضربان قلب افراد سالم و بيمار مورد بررسي قرار گرفته است. اين دو ويژگي با دقت خوبي قادرند بين افراد سالم و بيمار تفاوت قائل شوند.
خواص ساختاري، مغناطيسي و الكتروني آلياژ NixCr1-x در غلظتهاي متعددي در گستره 0.125?x?0.875 با روش امواج تخت بهبود يافته خطي با پتانسيل كامل بر پايه نظريه تابعي چگالي محاسبه شد. در بررسي خواص ساختاري، انرژي تشكيل، پارامتر شبكه و مدول انبوه آلياژها در ساختار هاي bcc و fcc و فازهاي فرومغناطيس، فري مغناطيسي و پارامغناطيس محاسبه شد. نتايج حاصل از محاسبه حاكي از آن است كه تمايل به تشكيل آلياژ در محدوده x=0.6-0.78 از بقيه غلظتها بيشتر است. ضمنا در محاسبات ما يك گذار فاز ساختاري از bcc به fcc در غلظت x=0.22 و يك گذار فاز مغناطيسي از فري مغناطيس به فرو مغناطيس در محدوده غلظت x=0.75-0.875 مشاهده شد. مطالعه پارامتر شبكه و مدول انبوه نشان مي دهد كه پيوند Cr-Ni در مقايسه با پيوندهاي Ni-Ni و Cr-Cr ضعيف تر است. با بررسي نتايج مغناطيسي آلياژها مشخص شد كه بر همكنش مغناطيسي اتمها در ساختار هاي bcc احتمالا از نوع RKKY است. محاسبه انرژي مغناطيسي و قطبيدگي اسپيني در سطح فرمي نشان داد كه آلياژ Ni0/75 Cr0/25 با ساختار fcc و قطبيدگي اسپيني حدود 90 درصد داراي بيشترين پايداري مغناطيسي، ساختاري است.
ثابت شده است که پراکندگي نوترون يک ابزار بسيار مهم در آشکارسازي خواص مغناطيسي ابررساناهاي دماي بالا (HTSC) است. اطلاعات دقيق درباره بستگي انرژي و تکانه ديناميک مغناطيسي HTSC مستقيما بوسيله اين روش بدست آمده است. در دهه اخير با پيشرفت روش هاي رشد بلور، تک بلورهاي HTSC با کيفيت بالا و در قطعات بزرگ، که براي انجام آزمايش پراکندگي نوترون اساسي است، در دسترس قرار گرفته است. نتايج اندازه گيري پراکندگي نوترون بر روي اين بلورها درک ما را از خواص مغناطيسي HTSC ها چه در حالت ابررسانايي (SC) و چه در حالت بهنجار افزايش داده است. در اين مقاله مروري، بررسي نتايج پراکندگي نوترون بر روي دو خانواده اصلي La2-xSrxCuO4 (LSCOx), HTSC و YBa2Cu3O6+x (YBCO6+x)را با تاکيد بر خواص پر اهميت تر و عموما پذيرفته شده آنها در نظر مي گيريم. از جمله اين خواص حضور افت و خيزهاي قوي پادفرومغناطيسي حتي در ناحيه آلاييدگي بهينه در دياگرام فاز، قله تشديدي نوتروني که با دماي گذار ابررسانايي Tc تغيير مقياس مي دهد، افت و خيزهاي مغناطيسي نامتباين نوارها، و شبه گافي است که در حالت بهنجار مواد کم آلاييده وجود دارد.
ترکيب بس بلور NdBa2-xLaxCu3O7-d با x = 0,0.05,0.10,0.15,0.20,0.30 به روش استاندارد واکنش حالت جامد ساخته شدند. خواص ترابردي و ابرسانايي آن با اندازه گيري مقاومت ويژه الکتريکي به صورت تابعي از دما و تراکم آلايش مطالعه شده است. به منظور اندازه گيري تراکم حاملها در صفحات CuO2، توان گرما الکتريسته در دماي اتاق به صورت تابعي از تراکم آلايش La اندازه گيري شده است. با افزايش تراکم آلايش مقاومت الکتريکي و توان گرما الکتريسته در دماي اتاق افزايش و دماي بحراني به صورت سهموي کاهش مي يابد. دماي شبه گاف (يا انرژي شبه گاف) به صورت تابعي از تراکم آلايش از روي انحراف به سمت پايين وابستگي خطي مقاومت الکتريکي به دما اندازه گيري شده است. تغييرات دماي بحراني، دماي شبه گاف، مقاومت ويژه الکتريکي و توان گرما الکتريسته در دماي اتاق، (290K) S، جملگي حاکي از آن هستند که علت اصلي از بين رفتن ابررسانايي در اين آلياژ پر شدن حفره ها به وسيله الکترونهاي اضافه شده توسط آلايش است.
به منظور بررسي مهمترين نظريه هاي موجود مبني بر عدم ابررسانايي ترکيب PrBa2Cu3O7، در چهارچوب نظريه تابعي چگالي و با روش APW+Io/LAPW محاسباتي براي دو ترکيب PrBa2Cu3O7 (Pr 123) و YBa2Cu3O7(Y123) انجام شده است. براي اوربيتالهايPr(4f) از تقريب SDA+U استفاده شده است و اثر تغيير پارامتر هابارد UPr بر ساختار نواري، منحني DOS مربوط به Pr(4f)، توزيع الکترونها در صفحات و زنجيره ها و ظرفيت Pr مورد بررسي قرار گرفته است. مقايسه نتايج حاصل از محاسبات با برخي آزمايشهاي تجربي نشان مي دهد که محدوده مناسب براي UPr عددي بزرگتر از 0.4Ry است. با اين انتخاب ساختار نواري Pr123 و Y123 در حوالي انرژي فرمي به طور کامل بر هم منطبق مي شوند و بر اين اساس نظريه هايي که علت عدم ابررسانايي Pr123 را به نوعي مربوط به تفاوت در تعداد و يا مشخصه حفره هاي ترکيب Pr123 با Y123 مي دانند مردود مي شوند.
در اين مقاله با استفاده از بررسيهاي آناليز حرارتي تفاضلي، وزن سنجي حرارتي وپراش اشعه X ( XRD)، اثر افزودن هيدراکسيد آمونيوم به محلول نمک نيترات فلزات در مراحل ساخت ابررساناي سراميکي YBCO به روش سل – ژل مورد بررسي قرار مي گيرد. دو نوع نمونه يکي بدون هيدراکسيدآمونيوم و ديگري با هيدراکسيدآمونيوم تهيه گرديد. افزايش هيدراکسيدآمونيوم از ايجاد رسوب نيترات باريوم در هنگام تشکيل ژل جلوگيري مي کند و از بروز واکنشهاي ناخواسته ممانعت کرده و برهمگني محصول مي افزايد. پس از خشک کردن ژل به دست آمده نمونه ها در دستگاه آناليز حرارتي تا دماي 1050oCحرارت دهي شدند، تا نوع و دماي واکنشهاي اتفاق افتاده در حين ساخت به طور دقيق مشخص شود. پس از واکنش اوليه در محدوده دمايي 780 – 840oC، فازهاي Y2Cu2O5 و 123 نمونه تشکيل شدند. بازه دمايي 900 – 950oC باعث تقويت فاز 123 مي شود، به طوري که در دماي 950oC تنها فاز 123 در طيف اشعهX نمونه ها مشاهده شد. علاوه بر آن اضافه کردن هيدروکسيدآمونيوم ايجاد فاز ابررساناي 123 را در دماي پايين تر تسريع و تقويت مي کند.
نمونه هاي بسبلوري Gd(Ba2-xNdx)Cu3O7+d{Gd(BaNd)123} , Gd(Ba2-xLax)Cu3O7+d{Gd(BaLa)123} , Nd(Ba2-xPrx) Cu3O7+d{Nd(BaPr)123} با مقادير آلايش 0.8 0.0£x£ به روش واکنش حالت جامد ساخته شده است. طيفهاي XRD ترکيبات ساخته شده نشان مي دهد که تمامي نمونه هاي Gd(BaLa)123 تک فاز 123 هستند، اما در ترکيبات Nd(BaPr)123 و Gd(BaNd)123 وجود ناخالصي به ازاي x=0.8 کاملا مشهود است. حد حل پذيري در نمونه هاي Gd(BaNd)123 و Gd(BaNd)123 و Nd(BaPr)123 به ترتيب تقريبا برابر با 0.6, 0.55, 1.1 تخمين زده شد. اندازه گيري مقاومت الکتريکي نمونه ها نشان مي دهد که افزايش آلايشها باعث کاهش دماي گذار و افزايش مقاومت مي شود که اين تغييرات با آلايش Pr بيشتر از Nd و La است. بررسي حالت هنجار مقاومت الکتريکي نشان مي دهد که در نمونه هاي عايق سازوکار رسانش 3D-VRH است. پهن شدگي منحني مقاومت در حضور ميدان مغناطيسي با مدلهاي AH , TAFC بررسي شد. نتايج نشان مي دهد که انرژي ميخکوبي و زوج شدگي پيوندگاههاي جوزفسون به صورت رابطه تواني با افزايش ميدان کاهش مي يابد. همچنين اين مقادير با افزايش آلايش کاهش مي يابند. آلايش Pr در ايجاد مقاومت مغناطيسي موثرتر از Nd و La است.