دانلود کتب، جزوات و مقالات فیزیک

دو كواركيها ممكن است نقش مهمي را در فيزيك هادروني به خصوص در نزديكي گذارهاي فاز (نقاط كايرال و نقاط غيرمحبوس شدگي) بازي كنند. ما با استفاده از ايده هاي مربوط به دو كواركي برداري در حد همبستگيهاي دو كواركي كايرال در ناحيه نسبيتي و با اعمال نمودن برهم كنشهاي فوق ريز بين كواركها در دو كواركيهاي برداري،‌ جرم حالت پنج كواركي ?⁺ را محاسبه مي كنيم، همچنين با استفاده از روش تونل زني به طور همزمان پهناي واپاشي آن را به دست مي آوريم. نتايج در توافق خوبي با حدود تجربي مي باشند.

 نسخه قابل چاپ

در اين مقاله نمونه هاي حجمي و لايه هاي نازك فريت استرانسيوم مورد مطالعه قرار گرفته اند. بزرگ بودن مقاومت ويژه در فريت استرانسيوم، تلفات ناشي از جريانهاي گردابي را كاهش داده و به همين جهت، مي توان از آن در مدارهاي مغناطيسي مخصوص فركانسهاي بزرگ، استفاده كرد. از طرف ديگر خاصيت مغناطيسي دايم فريت استرانسيوم نيز بسيار مورد توجه است. در ابتدا به فرايند تهيه نمونه هاي حجمي فريت استرانسيوم به روش حالت جامد مي پردازيم. براي به دست آوردن خواص مغناطيسي بهتر، در ساخت نمونه ها از عامل استوكيومتري (n) يعني نسبت Fe₂O₃/SrO به مقدار 5.25 استفاده شد. براي كنترل رشد دانه ها در ساختار نمونه ها از افزودنيهاي CaO و SiO₂ استفاده كرديم نمونه ها به دو صورت همسانگرد و ناهمسانگرد تهيه شدند. براي تهيه نمونه هاي ناهمسانگرد از ميدان مغناطيسي حدود 1 T براي جهت دهي دانه ها در حين پرس نمونه ها، استفاده شده است. سپس به منظور بررسي و مقايسه خواص ساختاري و مغناطيسي نمونه هاي همسانگرد و ناهمسانگرد از پراش پرتو x، ميكروسكوپ الكتروني روبشي (SEM) و تحليل EDAX و مغناطيس سنج استفاده شد. نتايج نشان مي دهند كه در اثر اعمال ميدان، خواص ساختاري و مغناطيسي نمونه هاي ناهمسانگرد به طور قابل ملاحظه، بهبود مي يابد كه دليل آن چرخش ذرات در اثر اعمال ميدان، هنگام پرس كردن نمونه است. در مرحله بعد با استفاده از نمونه هاي حجمي، لايه هاي نازك فريت استرانسيوم را به روش تپش ليزري (PLD) تهيه كرديم. در تهيه لايه نازك از زيرلايه Si (111) استفاده شد. سپس بررسي ساختار لايه هارا توسط پراش پرتو x، ميكروسكوپ الكتروني روبشي (SEM) و تحليل EDAX انجام داديم. اين بررسيها روي نمونه هاي مختلف نشان داد كه براي تشكيل فاز بلوري فريت استرانسيوم بايد دماي زير لايه بالاتر از 800°C انتخاب شود. شرايط بهينه براي ساخت لايه هاي نازك فريت استرانسيوم، در دماي زير لايه 840°C و فشار اكسيژن 75mtorr به دست آمد.

 نسخه قابل چاپ

در اين مقاله با استفاده از روش تخليه قوس الكتريكي (DC) و با استفاده از گاز استيلن به عنوان منبع كربن و گاز حامل نيتروژن، نانو لوله هاي كربني آلاييده به عنصر سه ظرفيتي بور توليد شده است. نمونه هاي نانو لوله هاي كربني نشست يافته بر روي الكترود كاتد را كه داراي خاصيت آلاييدگي ساختاري به عنصر بور بودند،‌ جمع آوري و پس از خالص سازي با استفاده از طيف سنجي پس پراكندگي رامان مورد مطالعه و بررسي قرار گرفته است. نتايج تحقيق مويد اين حقيقت است كه مولفه فركانس بالاي مد G در نانو لوله هاي كربني آلاييده به عنصر پذيرنده الكترون، بور، به سمت اعداد موجي بالاتر انتقال مي يابد و مد فركانس پايين G، كه در اعداد موجي تقريبي 1540cm^-1 تا 1570cm^-1 ظاهر مي شود و به نام مد BWF شناخته شده است، نشانگر فلزي بودن نانو لوله مي باشد. مد D در نانو لوله هاي كربني مذكور به واسطه حضور آلايش، داراي قله طيف راندمان تيز و شدت نسبي بالايي مي باشد.

 نسخه قابل چاپ

ديناميك كوانتومي يك ذره باردار در زنجيره اي نامتناهي از چاههاي كوانتومي يك بعدي در تقريب مدل بستگي قوي، تحت تاثير يك ميدان خارجي وابسته به زمان بررسي شده است. ارتباط بين هاميلتوني چنين ذره اي با هاميلتوني مدارهاي كوانتومي مزوسكوپي با بار گسسته روشن گرديده و بر اين اساس جريان ماندگاري براي يك حلقه كوانتومي بدون اتلاف محاسبه شده است.

 نسخه قابل چاپ

در اين مقاله ما مرحله ابتدايي شكل گيري ستاره نوتروني تازه متولد شده كه Protoneutron Star ناميده مي شود و با آنتروپي ثابت به ازاي هر نوكلئون، در مرتبه 1-2 ثابت بولتزمن و همچنين كسر لپتوني 0.4-0.3، مشخص مي گردد، را در نظر گرفته و با محاسبه ميانگين انرژي نوترينوها در اين مرحله از شكل گيري ستاره، به محاسبه انرژي، معادله حالت ماده، جرم و شعاع ستاره پرداخته ايم. در اينجا به ازاي هر آنتروپي و كسر لپتوني، حالتي را كه در آن اثر نوترينو در نظر گرفته شده است نسبت به حالتي كه از آن صرف نظر شده با هم مقايسه كرده ايم.

 نسخه قابل چاپ

در اين مقاله پارامتر هابارد در چارچوب نظريه تابعي چگالي (DFT) به روش امواج تخت بهبود يافته خطي به علاوه اربيتالهاي موضعي با پتانسيل كامل در تركيب NiO و بلور Gd به عنوان دستگاههاي همبسته قوي كه به ترتيب داراي اربيتالهاي 3d و 4f نيمه پر مي باشند با ساختن يك ابر سولل انجام شده است. در تركيب NiO پارامتر هابارد 5.9eV و در بلور Gd اين پارامتر برابر با، 5.7eV محاسبه شده اند. مقادير محاسبه شده در توافق بسيار خوبي با نتايج تجربي و محاسباتي مي باشند. با استفاده از مقادير محاسبه شده و تقريبهاي GGA و LDA+U خواص ساختاري NiO و Gd مورد بررسي قرار گرفته اند. نتايج محاسبات LDA+U نشان دهنده توافق بسيار خوب با نتايج تجربي و بهبودي قابل توجه نسبت به تقريب GGA و از طرف ديگر مناسب بودن روش به كار رفته براي محاسبه پارامتر هابارد در اين دستگاههاي همسبته قوي است.

 نسخه قابل چاپ

در اين تحقيق تركيبات هيدروژنه و نيتروژنه YFe₁₀V₂ و NdFe₁₀V₂ به روش واكنش فاز جامد- گاز ساخته و خواص ساختاري و مغناطيسي آنها مطالعه شد. نتايج پراش پرتو X نشان مي دهند كه نمونه هاي ساخته شده تا حد بهتر از %95 تك فازند، كه اين خلوص پس از هيدروژن دهي بهبود نيز مي يابد. نفوذ نيتروژن موجب ناپايداري ساختار بلوري و خرد شدن آن مي شود، كه ناشي از جايگيري اتمهاي نيتروژن به جاي اتمهاي آهن در ساختار بلوري است. به علاوه، راستاي آسان مغناطيسي همه نمونه ها در دماي اتاق منطبق بر محور c ياخته چارگوشي است. نتايج اندازه گيريهاي ترمومغناطيسي نشان مي دهند كه بازپخت نمونه ها در دماهاي بالاتر از 1000°C موجب گسترش فاز ناخالصي 17-2 در نمونه هاي ساخته شده مي شود. پذيرفتاري مغناطيسي dc نمونه NdFe₁₀V₂ نشان دهنده وجود يك گذار فاز در حدود T_SR=117K است. از بررسي منحني مغناطش، ميدان ناهمسانگردي و ثابتهاي ناهمسانگردي مرتبه اول و دوم استخراج شدند كه در مورد تركيب YFe₁₀V₂ در تمام گستره دمايي، بتدريج با افزايش دما كاهش مي يابند. اما براي تركيب NdFe₁₀V₂، ميدان و ثابتهاي ناهمسانگردي از يك بيشينه در دماي حدود 200K گذشته و آنگاه روال مورد انتظار كاهش دمايي را پي مي گيرند.

 نسخه قابل چاپ

در اين مقاله پس از معرفي منگنايتها، تاثير اندازه دانه ها و آلايش را بر خواص ساختاري، الکتريکي و مغناطو مقاومت ترکيب منگنايت (LSMO) La1_xSrxMnO3 مورد بررسي قرار داده ايم. مشاهده مي شود که با ريز شدن دانه ها مقدار مغناطو مقاومت در ميدان هاي پايين،(LFMR) افزايش مي يابد، همچنين ديده مي شود که مقدار LFMR به ازاي ميدانهاي اعمال شده براي آلايشهاي پايين ، با افزايش ميزان آلايش، افزايش پيدا مي کند و براي آلايشهاي بالاتر، با افزايش ميزان آلايش کاهش مي يابد. تونل زني وابسته به اسپين و پراکندگي اسپيني در مرزدانه ها توجيهي است برا يافزايش LFMR در آلايشهاي پايين، در حالي که کاهش LFMRبراي آلايشهاي بالاتر مي تواند ناشي از تضعيف پديده تبادل دوگانه به دليل جانشيني  جزيي يونهاي آلايشي به جاي يون Mn باشد. ضخيم شدن بيش از حد مرزدانه ها نيز مي تواند دليل ديگري براي کاهش LFMR در آلايشهاي بالاتر باشد.

 نسخه قابل چاپ

در اين مقاله ما با استفاده از مدل قطره مايع در چارچوب الگوي ژله پايدار به مطالعه فرايند شكافت خوشه هاي اتمي باردار Na پرداخته ايم. در اين بررسي، هندسه خوشه، غيركروي در نظر گرفته شده است. انرژي خوشه ها، اندازه بحراني، ارتفاع سد شكافت و انرژي تبخير محاسبه شده اند. نتايج به دست آمده نشان دهنده بهبود نتايج قبلي و توافق بهتر با تجربه مي باشد.

 نسخه قابل چاپ

يکي از راههاي گرم کردن پلاسماي محصور شده به روش مغناطيسي، تابانيدن امواج راديويي در بازه ميکروموج به داخل پلاسما با فرکانسي برابر فرکانس پلاسما (w_RF=w_p) است. امروزه گرم کردن پلاسماي همجوشي با چگالي بالا از طريق تشديد سيکلوتروني الکترون (ECRH) توسط امواج برنشتاين الکتروني (EBWs) مورد توجه قرار گرفته است. کاربرد امواج الکترومغناطيسي عادي (O-mode) و فراعادي (X-mode) در اين زمينه به w_p£w_c محدود مي شود (w_c فرکانس زاويه اي سيکلوتروني الکترون است) چرا که به مرکز پلاسما دست نمي يابند و بنابراين پاسخگوي پلاسماهاي خيلي چگال که در مرکز پلاسما وجود دارد (w_p>>w_c) نيستند. اما اين محدوديت توسط جفت کردن مد عادي با مد فراعادي که در نهايت به يک موج برنشتاين الکتروني واگردانيده مي شود، برداشته شده است. مساله مهم در فرآيند واگرداني مد، محاسبه ضريب واگرداني مد بهينه است که به شدت نسبت به چگالي حساس مي باشد. اين حساسيت خود را در پارامتر بادن (h) و مقياس طول چگالي (L_n) در لايه تشديدي دورگه بالا (UHR) نشان مي دهد. از اين رو انتخاب مقياس طول چگالي مناسب اهميت ويژه اي در بازدهي واگرداني مد دارد. با انجام محاسبات براي توکامک MAST با ميدان مغناطيسي 0.475T در مرکز پلاسما واگرداني مد بهينه را در L_n=4.94cm(~%72.5) به دست آورديم، که به معناي لزوم تنظيم ويژگيهاي فني دستگاه براي اين مقياس طول چگالي است.

 نسخه قابل چاپ

 نسخه قابل چاپ

عمومي ترين مدل پخش و برهم کنش روي درخت کيلي، با بر هم کنش نزديکترين همسايگي ارايه مي شود و حالت شوک روي درخت کيلي تعريف مي گردد. با فرض اين که هر جايگاه با نزديکترين همسايگيهايش حق بر هم کنش دارد، حالت شوک مطالعه مي گردد. اين مدل توسط روش بازه- پر به طور دقيق حل خواهد شد. معادله تحول زماني آن بسته است و نتايج حاصل از بررسي اين مدل در حالت پايا به صورت شبکه کاملا پر خواهد بود. همچنين اين مدل در حالت ديناميکي نيز بررسي خواهد شد و طيف هاميلتوني متناظرش گسسته خواهد بود.

 نسخه قابل چاپ

تشديد تصادفي پديده اي است که در آن پاسخ يک سيستم غيرخطي به سيگنال ضعيف اوليه، توسط يک شدت خاص از نوفه بهينه مي شود. در اين مقاله اثر نوفه تصادفي گوسي با همبستگي بلند برد تواني را بر سيستمهاي دوپايا که تشديد تصادفي از خود نشان مي دهند بررسي مي کنيم. نشان مي دهيم، همبستگي باعث مي شود که اولا نوفه با انحراف معيار کمتر، در اين سيستم تشديد ايجاد مي کند، ثانيا دامنه تشديد کاهش مي يابد.

 نسخه قابل چاپ

در اين مقاله ترابرد الکترونها در ريزنوار يک ابرشبکه نيمرسانا تحت اثر ميدان الکتريکي و ميدان مغناطيسي که در راستاهاي متفاوت بر ابرشبکه اعمال مي شوند، مورد بررسي قرار گرفته است. نمودارهاي سري زماني و نماي لياپانوف با استفاده از روش رانگ- کوتاي مرتبه چهارم محاسبه شده است. محاسبات عددي نشان مي دهد که براي مقادير معيني از پارامترها که وابسته به خصوصيات ابر شبکه و ميدانهاي اعمال شده بر آن است، الکترونها رفتار آشوبي از خود بروز مي دهند و به ازاي بعضي مقادير ديگر از پارامترها اين رفتار منظم و غيرآشوبي مي شود. همچنين وجود ميدان مغناطيسي عمود بر ميدان الکتريکي مي تواند نواحي آشوبي را در حرکت الکترون کاهش دهد.

 نسخه قابل چاپ

در اين تحقيق بس لايه هاي فلزي Ni-Cu/Cu با ضخامت زوج لايه متفاوت بر روي زيرلايه هاي Cu با بافت قوي (100) به روش الكتروانباشت تهيه گرديدند. سپس ساختار اين نمونه ها توسط دستگاه XRD و ميكروسكپ SEM مورد مطالعه و بررسي قرار گرفت. قله هاي اقماري موجود در طيف XRD ساختار بس لايه اي و در نتيجه ابر شبكه بودن فيلمها را مورد تاييد قرار داد. اين طيف نشان داد كه بس لايه ها نيز داراي يك بافت قوي (100) و ساختار شبكه اي fcc همانند زيرلايه هستند كه بيانگر يك رشد روآراستي است. از آناليز SEM نمونه ها مشخص شد كه سطح نمونه ها از يكنواختي كاملي برخوردار نيست. از كاهش درصد وزني اتمهاي Ni تعيين شده توسط آناليز EDX نسبت به مقدار اسمي آن ملاحظه گرديد اين اختلاف به دليل احيا يونهاي هيدروژن به هنگام رشد و در نتيجه غير صددرصد بودن بهره جريان اتفاق مي افتد. در بخش دوم ساختار برخي از نمونه ها پس از بازپخت در دماها و زمانهاي مختلف مورد مطالعه واقع گرديدند. طيف XRD نمونه ها بعد از بازپخت نشان داد كه با افزايش دما و زمان پخت، شدت قله هاي مربوط به بس لايه ها و قله هاي اقماري كاهش مي يابند و تيزي فصل مشترك بين لايه ها با افزايش اين دو پارامتر ضعيفتر شده و ساختار نمونه ها به سمت ساختار آلياژي متمايل مي شود. همچنين از تصوير SEM نمونه ها بعد از بازپخت مشخص گرديد كه با افزايش دما و زمان پخت شكل و اندازه دانه ها به دليل پخش آنها در يكديگر تغيير كرده و ريخت شناسي سطح به طور كامل دگرگون شده و به سمت يك سطح يكنواخت تر متمايل مي شود.

 نسخه قابل چاپ