غضنفر ميره قنادي ، ميگه : ببخشيد كيك هفتاد طبقه داريد ؟! قناد ميگه : نخير نداريم . فردا دوباره غضنفر مياد ، ميپرسه : شرمنده ، كيك هفتاد طبقه داريد ؟ باز قناد ميگه : نخير نداريم . خلاصه يك هفته تمام هر روز كار غضنفر اين بود كه بياد سراغ كيك هفتاد طبقه بگيره و قناد هم هرروز جواب ميداده كه نداريم . آخر هفته قناده با خودش ميگه : اين بابا كه مشتريه ، بذار يك كيك هفتاد طبقه براش بپزيم ، يك پول خوبي هم شب جمعهاي بزنيم به جيب . خلاصه بدبخت قناد تمام پنج شنبه و جمعه رو ميذاره يك كيك خوشگل هفتاد طبقه رديف ميكنه . شنبه اول صبح غضنفر مياد ، ميپرسه : ببخشيد ، كيك هفتاد طبقه داريد ؟! قناد با لبخند بر لب ميگه : بعله كه داريم ، خوبشم داريم ! غضنفر ميگه : قربون دستت ، 500 گرم از طبقة بيست چهارمش به ما بده !