جوانان مؤمن باداشتن ایمان راسخ به ذات الهی و اطاعت از اوامر واجتناب
از نواهی او ، متصف به صفاتی اند که نقش تعیین کننده را در جامعه دارا
می باشند.
طاعت وعبادت یک جوان و تمسک او به دین، از آن حیث ارزش بزرگ دارد، که
وی در اوج قوت جسمی و جنسی قرار دارد و دارای شدت حساسیت، اثر پذیری و
انفعال در برابر عوامل مختلف و محرک های محیطی می باشد. با وجود اینهمه
اسباب و انگیزه های انحراف وقتی جوان مسلمان، غرائز سرکش را مهار می
نماید و قوای جسمی و استعداد خویش را در مسیر سالم به کارمی اندازد،
شایسته رحمت والطاف بی پایان خداوند متعال می گردد.
احساس مسؤلیت،جوانان مسلمان را وامی دارد تا با نظم و برنامه سازی
روزمره خود، رضای الهی را نصب العین قرار داده از اتلاف وقت گرانبهای
خود و بی برنامگی جداً اجتناب نمایند، چنانچه حسب ارشاد نبوی، مسلمان
مکلف است فرصت جوانی را قبل از فرا رسیدن کهولت و پیری غنیمت شمرد و از
آن کمال استفاده را در راه خیر و طاعت نماید، چه خوب است اگر انسان با
اغتنام مرحله جوانی از همه توانمندی جسمی و طاقت و نیرویش در مسیر
عبادت و رضای الهی نهایت بهره گیری واستفاده را ببرد.
اگر به وجود قدرتی عظیم و حامی و پشتیبان به عنوان خالق هستی یقین
داشته باشیم و در تنهایی ها او را یاریگر خود بدانیم احساس تنهایی نمی
کنیم .
بر جوان مسلمان لازم است که خداوند را ناظر و مراقب تمام اعمال نیک و
بد خود بداند, به دلیل این حدیث پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم که
فرموده اند: (أَنْ تَعْبُدَ اللَّهَ كَأَنَّكَ تَرَاهُ فَإِنْ لَمْ
تَكُنْ تَرَاهُ فَإِنَّهُ یَرَاكَ)" احسان آن است که خداوند را چنان
عبادت و پرستش نمایی, گویی که او را می بینی, و اگر تو نمی توانی او را
بینی؛ حتما او تو را می بیند". و خداوند خود در این باره می فرماید:
هیچ گفتگویی محرمانه و میان دو تن نیست مگر این که او تعالی سومین باشد.
بدیهی است وقتی جوان مسلمان بداند که در هر حالت خداوند با اوست, او را
می بیند و مراقبتش می نماید, گفتگو های محرمانه واسرار او را می داند و
به خیانت چشمها و راز های نهفته در سینه ها علم و آگاهی دارد, بدون شک
از بسیاری محرمات خود را باز می دارد, بلکه بسان فرشته ای می گردد که
با پاکی و صفای روحانیش راه می رود.
آری! روشن است که حضور در مجالس علم و ذکر, مداومت بر نمازهای واجب و
گاه مستحب , مواظبت بر تلاوت قرآن کریم, قیام شبانه( تهجد) در ساعاتی
که مردم در خوابند, استمرار بر روزه های نافله ومستحب, شنیدن داستانهای
یاران پیامبر گرامی, شرح حال صالحین, انتخاب دوستان شایسته, پیوند با
جماعت مؤمن و نیکو کار, یاد مرگ و منظره های پس از مرگ, یاد برانگیخته
شدن وایستادن به پیشگاه پروردگار وحساب دادن ... از مواردی است که جانب
ترس وخشیت از خدا و احساس حضور و مراقبت او را در جوان تقویت می نماید
و از عظمت پروردگار او را آگاهی می بخشد و به جلال و کبریایی او تسلیمش
می دارد. اینک نمونه بزرگ و باشکوهی از احساس حضور و مراقبت الهی در
آشکار و نهان را برای شما جوانان عزیز, تقدیم می داریم, امید است برای
شما سر مشق پیروی والگوی اقتدا قرار گیرند.
حضرت یوسف علیه السلام در اوج طراوت و تازگی جوانی قرار دارد و در عین
حال از نیروی کامل مردی, وکمال جوانی نیز بر خوردار است. در چنین
موقعیتی, بانویی دارای مقام و جمال او را به کام جویی از خود فرا می
خواند در حالی که همه دروازه ها بسته و راههای لذت میسر و آماده است.
اما یوسف علیه السلام آن جوان پاکدامن و عفیف با تمام وجود به خدا روی
آورد و از او در خواست کمک وطلب عصمت نمود. حسب ارشاد نبوی، مسلمان
مکلف است فرصت جوانی را قبل از فرا رسیدن کهولت و پیری غنیمت شمرد و از
آن کمال استفاده را در راه خیر وطاعت نماید
در دنیایی که جوانان دم از ناآرامی و تشویش درونی می زنند. و مدام از
عدم انگیزه و سستی در برنامه های روزمره صحبت می کنند. علت بسیاری از
این استرس ها و بی هدفی ها را می توان ناشی از کمرنگ شدن توکل به خدا و
ارتباط های محکم معنوی با او دانست. اگر به وجود قدرتی عظیم و حامی و
پشتیبان به عنوان خالق هستی یقین داشته باشیم و در تنهایی ها او را
یاریگر خود بدانیم احساس تنهایی نمی کنیم . اگر بدانیم که همیشه کسی
هست ،که صدایمان را بشنود و در صورت مصلحت ما را بی نیاز کند. از آرامش
درونی برخوردار می شویم .
لذا دوستان جوان ! بیایید ارزش این گنجینه معنوی را بیش از پیش بدانیم
و به جای ابراز غم و نا امیدی فقط به درگاه او تکیه کنیم که "الا
بذکرالله تطمئن القلوب"