0

چشم و هم چشمی در زنان و زیر آب زنی در مردان

 
jazromad
jazromad
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1388 
تعداد پست ها : 66
محل سکونت : تهران

چشم و هم چشمی در زنان و زیر آب زنی در مردان

پديده نابهنجار چشم و هم چشمي از جمله پديده ها و نابهنجاري هايي است كه در ميان مردم و به خصوص زنان به شكل گسترده وجود دارد و هر زني دست كم در موردي و يا زماني گرفتار اين نابهنجاري اجتماعي شده است.
مولفه هاي اساسي چشم هم چشمي را مي بايست در تظاهر، رقابت، احساس خودكم بيني و ارضاي آن به اشكال مادي و ظاهري و مانند آن دانست.
شخص مي كوشد چيزهايي را تهيه و به نمايش گذارد كه در چشم ديگري خوب و زيبا و شگفت انگيز باشد و برتري خود را از اين طريق به رخ ديگري بكشد.
دكتر فربد فدايي روانشناس درباره چشم و هم چشمي مي گويد: اين بيماري نشان دهنده نداشتن رشد عاطفي و فكري است. به اين مفهوم كه شخص معيارهاي مادي را درون ذهن خودش جاي مي دهد. چشم و هم چشمي نوعي نقص و نارسايي است كه مي تواند منجر به بيماري شود. با وجود اين برخي كارشناسان معتقدند اگر چشم و هم چشمي در خانواده اي وجود داشته باشد، كودكان اين خانواده ها نيز دچار مشكلات ويژه اي مي شوند.
دكتر فدايي در اين باره مي گويد: از آنجا كه كودكان رفتار پدر و مادر را ملاك اعمال خود قرار مي دهند، پدر و مادري كه دچار چشم و هم چشمي و حسادت باشند، سبب بروز اين پديده در كودكان خود مي شوند. زيرا اين پدر ومادر نمي توانند به كودك بياموزند كه قدرت واقعي در دوست داشتن ديگران و از خود گذشتگي است، بلكه كودك از روي رفتار پدر و مادر به اين نتيجه مي رسد كه ظاهر و ثروت است كه ملاك برتري افراد است.
اين روانشناس معتقد است: اين ديدگاه موجب تنش، بي قراري، نارضايتي، اضطراب، افسردگي و فساد اخلاقي در كودك و نوجوان مي شود. در اين خانواده ها كودك،هدف اصلي زندگي را امكانات مادي مي داند و براي كسب امكانات مادي متوسل به روش هاي غيراخلاقي و بزهكاري نيز مي شود.
وي با اشاره به اين كه چشم و هم چشمي در امور معنوي و علمي رقابت پسنديده اي است، اظهار مي كند: چشم و هم چشمي در امور معنوي و علمي باعث رشد و تكامل فرد مي شود. در برخي از موارد موجب تحريك افراد و وقوع تخلفاتي در آنها مي شود. در بسياري از موارد، وسواس اختلال هاي رفتاري، پرخاشگري و حتي طلاق از چشم و هم چشمي هاي كوچك آغاز شده است.
كارشناسان معتقدند چشم و هم چشمي به اين معناست كه فرد به بلوغ فكري كامل نرسيده است. در واقع چنين فردي ضعف دروني خود را با ظواهر بيروني جبران مي كند، اما در نهايت هيچ گاه راضي نمي شود. براساس تحقيقات انجام شده در سازمان ملی جوانان25 درصد از زنان دچار چشم و هم چشمي هستند كه 10 درصد اين افراد به دليل مشكلات رواني و كمبودهاي دوران كودكي و 15 درصد نيز به دليل حسادت و رقابت منفي چشم و هم چشمي مي كنند.
البته كارشناسان مي گويند انجام اين عمل ممكن است در مردان نيز اتفاق بيفتد، اين رقابت موجب بروز پديده «زيرآب زني» مي شود و وضعيت كاري و شغلي آنها را با اخلال مواجه مي كند.
مينا اكبري كارشناس اجتماعي با ناپسند شمردن صفت چشم و هم چشمي مي گويد: اين پديده گرچه بين همه افراد جامعه مشاهده مي شود ولي در ميان زنان خانه كه مشغله فكري كمتري دارند، شيوع بيشتري دارد. اين قبيل خانمها، كمال خود را در وسايل و اشياي اطرافشان مي بينند و تصور مي كنند هر چه وسايل زندگي آنها شيك تر و گرانقيمت تر باشد بيشتر مورد احترام و اكرام واقع مي شوند.
وي معتقد است: اين پديده اگر به صورت رقابت سالم در زمينه تحصيلي، حرفه و شغل باشد موجب پيشرفت انسان است ولي بيشتر اوقات به صورت رقابت ناسالم در همه زمينه ها از قبيل خريد لوازم منزل، پوشاك، طلا و زيورآلات، انتخاب رشته تحصيلي و حتي سفرهاي خارجي و زيارتي مشاهده مي شود كه نه تنها موجب پيشرفت نمي شود، بلكه از نظر اقتصادي هم به خانواده و حتي جامعه لطمه مي زند.
محمد علی محمدیان ،روانشناس نیزعدم اعتماد به نفس را نقش مؤثري در شكل گيري پديده چشم و هم چشمي مي داند و ادامه مي دهد: فردي كه چشم و هم چشمي مي كند، به دليل احساس كهتري و حقارتي كه دارد مي خواهد در انجام كار يا زمينه اي از ديگران بهتر باشد و سعي مي كند به نوعي سرپوشي بر اين احساس بگذارد، به همين خاطر خود را توانمندتر و بهتر از آنچه كه هست، قلمداد مي كند. در حالي كه انسان بايد به دنبال تأمين نيازهاي طبيعي خود باشد و در حد طبيعي هم براي تأمين آنها تلاش كند
اين روانشناس در ادامه مي گويد: يكي از دلايل ديگري كه موجب مي شود چشم و هم چشمي در جامعه و در بين افراد شيوع پيدا كند تسلط روحيه رقابت ناسالم در جامعه است، يعني افرادي كه از حيث امكانات مادي و معنوي دچار كمبود هستند، بدون در نظر گرفتن اوضاع اقتصادي و خانوادگي خود به دنبال نيازهاي غيرواقعي مي روند و با اعتقاد بر اين كه اگر فلان مقام يا موقعيت را داشته باشم در جامعه مقبوليت بيشتري خواهم داشت، مرتباً اتومبيل يا وسايل منزل خود را ارتقا مي دهند و در اين ميان رسانه هاي جمعي بويژه تلويزيون و فيلمهاي سينمايي نيز به اين پديده بيشتر دامن مي زنند تا جايي كه چشم و هم چشمي و تقليد از لباس شروع مي شود و به تدريج در تمام زمينه ها از قبيل مجالس ميهماني، معاشرتها و رفت و آمدها حتي در انتخاب مسكن و وسايل زندگي تأثير مي گذارد.
به اعتقاد وی، براي رفع اين معضل بايد شاخصهاي عيني موفقيت در جامعه تعريف شود و مردم بدانند موفقيت در جامعه چه تعريفي دارد و آيا ما افرادي را موفق مي دانيم كه در سطوح مادي به پيشرفتهايي نايل آمده اند يا سطوح ديگري هم در رابطه با موفقيت وجود دارد كه هم به حال جامعه مفيدتر است و هم در رضايت مندي فردي و خانوادگي مي تواند مؤثر باشد.
به هر حال وقتي در يك جامعه ارزشها تغيير پيدا كنند و داشتههاي مادي جاي ارزشهاي معنوي را بگيرند. افراد براي به دست آوردن جايگاه اجتماعي ميكوشند خود را به ابزار روز مجهز سازند، آنها ميپندارند كه داشتن اين ابزار موجب ميشود سريعتر پيشرفت كنند و بيشتر ديده شوند. اگر رسانه هاي صوتي، تصويري و نوشتاري جامعه مفاهيم عميقتر و ارزشمندتري را مورد توجه قرار دهند، مخاطبان نيز به همان اندازه ميكوشند به لايههاي عميقتري از زندگي توجه كنند اما وقتي همه چيز در سطح باقي ميماند نبايد توقع داشت كه فرزندان ما بازيچه اين داستان نشوند. به تبليغات تلويزيوني نگاه كنيد و ببينيد آيا مروج چشم و همچشمي نيستند؟تنها به ذكر يك مثال بسنده ميكنيم؛ جايي كه دو كودك در مورد يخچال خانه شان با هم حرف ميزنند و هر يك سعي ميكند به ديگري نشان دهد كه يخچال خانه آنها بهتر است و...
دکتر ناصر غفار زاده روانشناس در این مورد می گوید:ناآگاهی، تجمل گرايى، داشتن اعتقادات ضعيف، به دنبال مد بودن، غلبه احساسات بر تعقل، تبعيت از فرهنگ هاى بيگانه بدون شناخت و ارزيابى دقيق از آن فرهنگ، عدم تشخيص نيازهاى واقعى خود، خانواده و جامعه حاصلى جز چشم و هم چشمى ندارد.
وی می گوید: نهاد خانواده به عنوان نخستين نهاد اجتماعى بايد مجهز به اطلاعات تربيتى باشد تا بتواند در مقابل اين نوع پديده ها يك رفتار منطقى و عقلانى را به كار گيرد.
به هر حال در اين ميان مسؤولان بايد فضاي جامعه را از رقابتهاي ناسالم سطحي و مادي خارج كنند و شاخصهاي موفقيت را با تمام كاراكتورها و عوامل موجود در جامعه از طريق رسانه هاي جمعي و ابزارهاي تبليغي در جامعه رواج دهند تا آحاد جامعه بويژه نسل جوان ارزش را در مسايل سطحي نبينند و درگير چشم و هم چشمي، تجمل پرستي و رقابتهاي ناسالم نشوند.
و در پایان شاعر ميگويد: خلق را تقليدشان بر باد داد
اي دو صد لعنت بر اين تقليد باد!
سه شنبه 6 مرداد 1388  3:22 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها