0

ویژه ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام

 
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:ویژه ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام

 

فرزندان امام حسن (ع) 

 

در تعداد فرزندان امام حسن مجتبی علیه السلام و اسامی آنها میان مورخین اختلاف است، ولی گفتار شیخ مفید در کتاب ارشاد صحیح‌تر است که امام حسن را دارای 15 فرزند می‌داند ( هشت پسر و هفت دختر):
1)
زید بن الحسن
2)
ام الحسن
3)
ام الحسین. مادرش دختر ابی مسعود عقبه خزرجی بود.
4)
حسن (مشهور به حسن مثنی) مادر او خوله منظور قراریه بود.
5)
عمر
6)
قاسم
7)
عبدالله.
که مادر این سه تن کنیز بود.
8)
عبدالرحمن
9)
حسین اثرم
10)
طلحه
11)
فاطمه؛ مادر این سه ام اسحق، دختر طلحه بن عبیدالله تمیمی، بود.
12)
ام عبدالله
13)
فاطمه
14)
ام سلمه
15)
رقیه

چنان که دیده می‌شود نام دو تن از دختران امام حسن علیه السلام فاطمه بوده است

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
چهارشنبه 3 شهریور 1389  10:30 AM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:ویژه ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام

 

بیعت کوفیان با امام حسن مجتبی علیه السلام

 

امام حسن علیه السلام پس از اولین سخنرانی در مسجد کوفه ، خاموش بر روی منبر نشست. در این هنگام ابن عباس به پا خاست و گفت:« ای مردم! این پسر پیامبر شماست و جانشین امام تان! بشتابید و با او بیعت کنید
آن‌گاه همه مردم با امام بیعت نمودند.

برخی گفته‌اند پیشنهاد دهنده‌ی بیعت، عبیدالله بن عباس بوده است، ولی بعید است، چون رسم عرب بر این بوده که تا وقتی برادر بزرگ‌تر در مجلس باشد، برادر کوچکتر چیزی نمی‌گوید.
عبدالله بن عباس از عبیدالله بزرگتر است؛ به علاوه، شخصیت عبدالله قابل قیاس با شخصیت عبیدالله نبوده و او بوده که دعای خیر پیامبر را به همراه داشته است.

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
چهارشنبه 3 شهریور 1389  10:31 AM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:ویژه ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام

 

عبادت امام حسن مجتبی (ع)

 

امام حسن علیه السلام در زمان خود عابدترین مردمان بوده است. به چند فراز از زندگی عابدانه او اشاره می‌شود:

1) هر گاه وضو می‌گرفت تا نماز بخواند، بندبند تنش می‌لرزید و رنگ از رخسارش می‌پرید. به او می‌گفتند:« این چه حالی است؟»
و او می‌فرمود:«هر کس می خواهد در برابر خدای صاحب عرش بایستد، سزاوار است چنین حالی داشته باشد

2) هر گاه مرگ یا قبر یا برانگیخته شدن مردم در قیامت یا عبور از صراط را یاد می‌کرد به شدت می‌گریست و هر گاه به یاد دوزخ و عرضه شدن اعمال در پیشگاه حضرت حق می افتاد، همچون مارگزیده‌ها می لرزید.

3) در همه حال خدا را یاد می‌کرد.

4) با وجود اینکه مرکب سواری نیز در اختیار داشت، بیست و پنج بار پیاده و گاه با پای برهنه حج به جا آورد. گاه بر اثر پیاده روی در هوای گرم و زمین های تفتیده حجاز، پای مبارکش تاول می‌زد.

5) سه بار همه دارایی خود را با خدا تقسیم کرد؛ یعنی نیمی از آن را برای خود برداشت و نیمی را در راه خدا بخشید.

6) هر روز، بین الطلوعین (پس از نماز صبح تا طلوع آفتاب) را به توجه و عبادت حق می‌گذارند

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
چهارشنبه 3 شهریور 1389  10:32 AM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:ویژه ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام

 

زهد امام حسن مجتبی علیه السلام

 

گرچه امام حسن علیه السلام پس از شهادت پدرش، علی علیه السلام ، متولی صدقات و اوقاف بود و از سوی شیعیان و نیز معاویه اموال زیادی به دستش می‌رسید، اما خود بسیار زاهدانه زندگی می‌کرد.
امام صادق علیه السلام می‌فرمود:
«
حسن بن علی علیه السلام از همه مردم زاهدتر بود
خود امام حسن نیز درباره دنیا و اموال آن به جناده، یکی از اصحابش، فرمود:«دنیا را مانند مرداری بدان و به قدر ضرورت از آن استفاده کن

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
چهارشنبه 3 شهریور 1389  10:32 AM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:ویژه ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام

 

استجابت نفرین امام حسن مجتبی علیه السلام درباره زیاد بن ابیه

 

مردم کوفه از زیاد بن ابیه به حضرت امام حسن علیه السلام شکایت کردند. امام دست به دعا برداشت و چنین نفرین کرد:« بارالها انتقام ما و شیعیانمان را از زیاد بن ابیه بگیر و هلاکت سریع او را به ما بنمایان، که تو بر هر کاری توانایی
پس از این دعا، مرضی در شست دست راست زیاد بن ابیه پیدا شد و دستش تا گردنش ورم کرد و طولی نکشید که به هلاکت رسید.

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
چهارشنبه 3 شهریور 1389  10:33 AM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:ویژه ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام

 

اولین سخنرانی امام حسن مجتبی پس از شهادت امام علی علیهم االسلام

 

اولین سخنرانی امام حسن علیه السلام پس از شهادت پدر، در جوی حزن‌آلود و اندوهبار در مسجد کوفه انجام شد.
این سخنرانی که در بسیاری از کتب تاریخی ثبت شده است حول دو محور بوده است:
1 -
ذکر فضائل امام علی علیه السلام
2-
ذکر فضائل خود.

امام حسن علیه السلام در بخش اول فرمود: « در شبی که گذشت، مردی از جهان رخت بربست که در میان گروندگان به دین اسلام هیچ فردی بر او پیشی نگرفت. در کنار پیامبر صلّی الله علیه وآله و سلّم جنگید و پرچم جنگ همواره بر دوشش بود، در حالی که جبرئیل از سمت راستش و میکائیل* از سمت چپ همراهی‌اش می‌نمودند. از میدان نبرد روی برنمی‌گرداند تا خداوند فتح و پیروزی را نصیبش می‌‌کرد. در حالی از دنیا رفت که از مال دنیا هیچ مالی جمع‌آوری نکرده بود جز هفتصد درهم، که کنار گذاشته بود تا برای خانواده خود خدمتگزاری بگیرد

در بخش دوم فرمود:« ای مردم هر کس مرا می‌شناسد که هیچ، و هر کس مرا نمی‌شناسد، بداند که من حسن بن علی فرزند رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم هستم؛ فرزند بشیر و نذیر؛ همان کس که شما را به خدا دعوت می‌کرد و چراغ راه هدایت بود. من از اهل بیتی هستم که خداوند هرگونه آلودگی و پلیدی را از آنان دور گردانیده است. من اهل خانه‌ای هستم که محل فرود و عروج جبرائیل بوده است. از خاندانی هستم که خداوند دوستی آنان را بر همه واجب فرموده است


میکائیل یکی از چهار فرشته مقرب خداست که مأمور روزی رساندن به مخلوقات است

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
چهارشنبه 3 شهریور 1389  10:35 AM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:ویژه ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام

.

 

علم امام حسن مجتبی علیه السلام

 

 

امام علی علیه السلام در مجلسی نشسته بود که فردی برخاست و گفت:« من از یکی از شهروندان مملکت تو هستم
امام فرمود:« هرگز! تو را معاویه فرستاده تا از من سؤالاتی را که پادشاه روم از او کرده و خودش در جوابش مانده است، بکنی
مرد گفت:« صحیح است و هیچ کس جز خدا از این موضوع خبر نداشت
امام فرمود:« از یکی از این دو فرزندم بپرس
مرد گفت:« از آن‌که مویش بیشتر است می‌پرسم.» و به طرف امام حسن رفت.
امام حسن به او فرمود:« آمده‌ای این سوالات را مطرح کنی:
1-
میان حق و باطل چه قدر فاصله است؟
2-
میان آسمان و زمین چقدر فاصله است؟
3-
میان مشرق و مغرب چقدر فاصله است؟
4-
قوس و قزح (رنگین کمان) چیست؟
5-
مؤنث کیست؟
6-
آن ده چیزی که برخی از برخی دیگر شدیدتر و محکمتر است کدام است؟
و پاسخ سوالاتت این است:
1-
میان حق و باطل 4 انگشت فاصله است. آنچه را که خودت ببینی حق است و آنچه را که بشنوی ولی خودت نبینی، گاهی باطل است.
2-
فاصله‌ی میان آسمان و زمین به اندازه‌ای است که چشم می‌بیند و بلندی دعای مظلوم.
3-
بین مشرق و مغرب به اندازه یک‌روز راه است که خورشید آن را می‌پیماید.
4-
قزح نام شیطان است و به رنگین کمان باید گفت قوس الله و نه قوس قزح. رنگین کمان نشانه‌ی طراوت و سرسبزی زمین و نیز مایه ایمنی زمینیان از غرق شدن است.

5- مؤنث کسی است که خنثی است و مردم نمی‌دانند مرد است یا زن و باید صبر کنند تا به سن بلوغ برسد. اگر محتلم شد، مرد است و اگر حائض شد و اندام او به زنان شباهت پیدا نمود زن است،و اگر این نشانه ها در او یافت نشد، باید به او گفت به سمت دیوار ادرار کند. اگر ادرارش به دیوار خورد، مرد است و گرنه زن.

6- محکم‌ترین چیزی که خدا آفریده سنگ است و از آن محکم‌تر، آهن است که که او را می‌بُرد و از آهن سخت‌تر، آتش که آن را آب می‌کند؛ و آب از آتش قوی‌تر است و ابر از آب قوی‌تر و باد که ابر را حرکت می‌دهد از ابر قوی‌تر است و فرشته‌ی پاسبان باد از باد قوی‌تر است که باد را مهار می‌کند؛ و فرشته‌ی مرگ « ملک الموت » از فرشته‌ی باد قوی‌تر است که می‌تواند او را بمیراند و مرگ از فرشته‌ی مرگ قوی‌تر است که فرشته‌ی مرگ هم از مرگ در امان نیست و می‌میرد و از مرگ شدیدتر امر خداوند است که مرگ را تحت امر خود دارد

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
چهارشنبه 3 شهریور 1389  10:36 AM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:ویژه ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام

 

 

زیارتنامه حضرت امام حسن (ع )      

                    

درود بر تو ای فرزند رسول پروردگار جهانیان درود بر تو ای فرزند امیرمؤمنان درود
بر تو ای فرزند فاطمه زهرا درود بر تو ای حبیب خدا درود بر تو ای برگزیده خدا
درود بر تو ای امین خدا درود بر تو ای حجت خدا درود بر تو ای نور خدا درود بر
تو ای راه خدا درود بر تو ای بیان حکم خدا درود بر تو ای یاری دهنده دین خدا
درود بر تو ای سید پاک درود بر تو ای خوش کردار باوفا درود بر تو ای قائم
استوار درود بر تو ای دانای تأویل درود بر تو ای رهبر و رهنما درود بر تو ای 
پاک پاکیزه درود بر تو ای پرهیزگار پاکیزه رفتار درود بر تو ای مقام حق و
حقیقت درود بر تو ای شهید راستگو درود بر تو ای ابامحمد حسن فرزند علی رحمت
خدا و برکات او

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
چهارشنبه 3 شهریور 1389  10:38 AM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:ویژه ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام

 

امام حسن مجتبی علیه السلام از دوران کودکی سفره علمی خود را پهن کرده و با نقل آیات شریفه و سپس نقل حدیث از پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه و آله خدمت بزرگی به تشنگان علم و معرفت نمود، به ویژه در ده سال آخر که حوادث دردناکی به مسلمانان، خاصه پیروان اهل بیت روی آورده بود، امام با حلم، بردباری، صبر و حوصله ای که از خود نشان می دادند، خویشتن را برای هر نوع پاسخ گویی آماده ساخته بودند.

از این روی، می بینیم که افراد و گروه ها و شخصیت های زیادی در محضر درس امام علیه السلام می نشستند که یقیناً تاریخ، نام بسیاری از آنها را ثبت نکرده است. از جمله بسیاری از صحابه رسول خدا و تابعین هستند که از محضر پر فیض امام حسن علیه السلام استفاده کرده اند.

در اینجا برخی از بزرگان شیعه همانند شیخ طوسی در رجال خود، نام برخی از این شخصیت ها را به عنوان اصحاب امام آورده است که تعداد آنها از چهل و یک نفر نمی گذرد.

اگر چه جای این سوال هست که: چگونه یاران امام حسن علیه السلام از چهل و یک نفر تجاوز نمی کردند در حالی که امام نزدیک پنجاه سال در بین امت اسلامی زندگی می کردند؟ و چرا یک مرتبه تعداد 450 یار که برای امیرمومنان علیه السلام ثبت شده، به چهل و یک نفر می رسد؟ و چرا این عدد نسبت به امام حسین علیه السلام هم به دو برابر، بلکه بیشتر می رسد و چرا با مقایسه با یاران امام زین العابدین علیه السلام یاران او یک چهارم می باشد؟! علت چیست و چرا چنین شده است؟

احتمال دارد شیخ طوسی فقط نام راویان از اصحاب امام حسن علیه السلام را آورده باشد؛ به دلیل این که در بخش آخر کتاب خود به نام عده ای اشاره کرده است که از معصومین علیه السلام روایت نکرده اند.

و احتمال دارد امام در زمانی می زیسته که بیشتر اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله بودند، و آنها به هر دلیلی از حضور در پای درس امام حسن علیه السلام و یا نقل روایت از او، خودداری می کردند. و نیز محتمل است که تبلیغات سوء معاویة بن ابی سفیان تاثیر خود را گذارده باشد

 

امام حسن علیه السلام و تربیت شاگردان

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
چهارشنبه 3 شهریور 1389  12:26 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:ویژه ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام

 

سخنرانی در محضر پدر

روزی امام علیه السلام به فرزند خود فرمود: "برخیز و سخن گوی تا گفتارت را بشنوم." امام حسن علیه السلام عرض کرد: "پدرجان! چگونه سخنرانی کنم با این که رو به روی تو قرار گرفته ام؟!" امام خود را پنهان نمود، به طوری که صدای حسن را می شنید. امام حسن علیه السلام برخاست و خطابه خود را شروع کرد  و پس  از حمد و ثنای الهی، فرمود: "علی، دری است که اگر کسی وارد آن در شود، مومن است و کسی که از آن خارج گردد، کافر است."

در این هنگام امام علی علیه السلام برخاست و بین دو چشم حسن را بوسید و سپس فرمود: "ذریه بعضها من بعض و الله سمیع علیم" آنها فرزندان و دودمانی هستند که بعضی از بعضی دیگر گرفته شده اند و خداوند، شنوا و داناست.

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
چهارشنبه 3 شهریور 1389  12:27 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:ویژه ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام

 

بخشش بى نظیر

حسن بن على (ع) تمامى توان خویش را در راه انجام امور نیك و خداپسندانه، به كار می ‏گرفت و اموال فراوانى در راه خدا می ‏بخشید. مورخان و دانشمندان در شرح زندگانى پرافتخار آن حضرت، بخشش بى سابقه و انفاق بسیار بزرگ و بى نظیر ثبت كرده ‏اند كه در تاریخچه زندگانى هیچ كدام از بزرگان به چشم نمی ‏خورد و نشانه دیگرى از عظمت نفس و بی اعتنایى آن حضرت به مظاهر فریبنده دنیا است. نوشته ‏اند:

«حضرت مجتبى (ع) در طول عمر خود دو بار تمام اموال و دارایى خود را در راه خدا خرج كرد و سه بار ثروت خود را به دو نیم تقسیم كرده و نصف آن را براى خود نگهداشت و نصف دیگر را در راه خدا بخشید

 

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
چهارشنبه 3 شهریور 1389  12:29 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:ویژه ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام

 

خاندان علم و فضیلت

 

روزى عثمان در كنار مسجد نشسته بود. مرد فقیرى از او كمك مالى خواست. عثمان پنج درهم به وى داد. مرد فقیر گفت: مرا نزد كسى راهنمایى كن كه كمك بیشترى به من بكند. عثمان به طرف حضرت مجتبى و حسین بن على (ع) و عبدالله جعفر، كه در گوشه ‏اى از مسجد نشسته بودند، اشاره كرد و گفت: نزد این چند نفر جوان كه در آنجا نشسته ‏اند برو و از آنها كمك بخواه.

وى پیش آنها رفت و اظهار مطلب كرد. حضرت مجتبى (ع) فرمود: از دیگران كمك مالى خواستن، تنها در سه مورد رواست: دیه‏ اى (خونبها) به گردن انسان باشد و از پرداخت آن به كلى عاجز گردد، یا بدهى كمر شكن داشته باشد و از عهده پرداخت آن برنیاید، و یا فقیر و درمانده گردد و دستش به جایى نرسد. آیا كدام یك از اینها براى تو پیش آمده است؟

گفت: اتفاقاً گرفتارى من یكى از همین سه چیز است. حضرت مجتبى (ع) پنجاه دینار به وى داد. به پیروى از آن حضرت، حسین بن على (ع) چهل و نه دینار و عبدالله بن جعفر چهل وهشت دینار به وى دادند.
 
حضرت مجتبى (ع) در «مدائن» سخنرانى جامع و مهیجى ایراد نمود و طى آن چنین فرمود:

...هیچ شك و تردیدى ما را از مقابله با اهل شام باز نمی دارد. ما در گذشته به نیروى استقامت و تفاهم داخلى شما، با اهل شام می ‏جنگیدیم، ولى امروز بر اثر كینه‏ ها اتحاد و تفاهم از میان شما رخت بر بسته، استقامت خود را از دست داده و زبان به شكوه گشوده ‏اید.

وقتى كه به جنگ صفین روانه می ‏شدید دین خود را بر منافع دنیا مقدم می ‏داشتید، ولى امروز منافع خود را بر دین خود مقدم می ‏دارید. ما همان گونه هستیم كه در گذشته بودیم، ولى شما نسبت به ما آن گونه كه بودید وفادار نیستید...
 
 

فقیر موقع بازگشت، از كنار عثمان گذشت. عثمان گفت: چه كردى؟ جواب داد: از تو پول خواستم تو هم دادى، ولى هیچ نپرسیدى پول را براى چه منظورى می ‏خواهم؟ اما وقتى پیش آن سه نفر رفتم یكى از آنها (حسن بن على) در مورد مصرف پول از من سوال كرد و من جواب دادم و آنگاه هر كدام این مقدار به من عطا كردند.

عثمان گفت: این خاندان، كانون علم و حكمت و سرچشمه نیكى و فضیلتند، نظیر آنها را كى توان یافت

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
چهارشنبه 3 شهریور 1389  12:34 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:ویژه ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام

 

نكته آموزنده

امام مجتبى (ع) گاهى مبالغ توجهى پول را، یكجا به مستمندان می ‏بخشید، به طورى كه مایه شگفت واقع می ‏شد. نكته یك چنین بخشش چشمگیر این است كه حضرت مجتبى (ع) با این كار براى همیشه شخص فقیر را بى نیاز می ‏ساخت و او می ‏توانست با این مبلغ، تمام احتیاجات خود را برطرف نموده و زندگى آبرومندانه ‏اى تشكیل بدهد و احیاناً سرمایه ‏اى براى خود تهیه نماید. امام روا نمی ‏دید مبلغ ناچیزى كه خرج یك روز فقیر را بسختى تأمین می ‏كند، به وى داده شود و در نتیجه او ناگزیر گردد براى تامین روزى بخور و نمیرى، هر روز دست احتیاج به سوى این و آن دراز كند

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
چهارشنبه 3 شهریور 1389  12:35 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:ویژه ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام

 

 

 

شاخه ‏گل پر بركت


زمخشرى در كتاب ربیع الابرار از انس بن مالك روایت كرده كه گوید: من در خدمت حسن بن على علیهماالسلام بودم كه كنیزكى بیامد و شاخه گلى را به آن حضرت هدیه كرد.

حسن بن على علیهماالسلام فرمود:« انت حرة لوجه الله»؛ تو در راه خدا آزادى!

من كه آن ماجرا را دیدم به آن حضرت عرض كردم: كنیزكى شاخه گل بى‏ارزشى به شما هدیه كرد و تو او را آزاد كردى؟

در پاسخ فرمود:«هكذا ادبنا الله تعالى - اذا حییتم بتحیة فحیوا باحسن منهاو كان احسن منها اعتاقها.» ؛ اینگونه خداى تعالى ما را ادب كرده كه فرمود: -  وقتى تحیه‏اى به شما دادند، تحیتى بهتر دهید-  و بهتر از آن آزادى اوست.

 

 

 

 

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
چهارشنبه 3 شهریور 1389  12:36 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:ویژه ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام

 

زلال سخاوت


خورشید خسته از حضورى طاقت‏فرسا، پشت تپّه‏هاى شنى افق ناپدید شد. كاروان از حركت باز ایستاد. صداى یكنواخت زنگ شتران قطع شد. پشت سر، كویر بود و پیش رو واحه‏اى با درختان خرما و بركه‏اى كوچك. ستاره‏ها تك تك در آسمان ظاهر شدند. كاروانیان كنار بركه وضو گرفتند. شتران با ولع آب مى‏نوشیدند. كسى اذان گفت. بعد از نماز آتشى برافروخته شد و حلقه‏اى انسانى بر گرد آن شكل گرفت. شام مختصرى خوردند. مسافران اهل كوفه و عازم زیارت خانه خدا بودند. در میان جمع، مردى خوش صورت و گشاده‏رو بود. كاروان سالار پیر به او اشاره‏اى كرد و گفت:

ـ سیّد حِمْیَرى! شعرى برایمان بخوان.

سیّد حمیرى نگاهى به جمع مشتاق انداخت و گفت:

ـ آخرین شعرم را در مدح كریم اهل‏بیت علیهم‏السلام سروده‏ام. آن را برایتان مى‏خوانم...

شعر كه تمام شد؛ صداى احسنت از هر سو بلند شد. كسى در آن میانه گفت:

ـ از بنى امیه نمى‏ترسى كه این چنین حسن بن على علیه‏السلام را مدح مى‏كنى؟

ـ چرا بترسم؟ سال‏هاست چوبه دار خویش بر دوش دارم. تا زنده‏ام به كورى چشم باطل از حق خواهم گفت. چرا مدح نكنم كسى را كه تولدم به بركت دعاى او بوده است!

جمعیت با شگفتى به سیّد حمیرى خیره شدند.

ـ پدر و مادرم در یكى از منزل‏هاى بین مدینه و مكه زندگى مى‏كردند. پدرم در تهیه گیاهان دارویى دستى داشت. به صحرا مى‏رفت. برگ گیاهان را جمع مى‏كرد و با آنها دارو درست مى‏كرد. از قبایل اطراف مریض‏ها را پیش او مى‏آوردند. مادرم باردار بود. پدرم آرزو داشت پسردار شود. روزى به بیابان رفت و عصاره گیاهى را گرفت و با آن روغنى درست كرد كه براى درمان ورم پا سودمند بود. در بازگشت متوجه شد كاروانى نزدیك آنجا توقّف كرده. هنوز ظرف گلى حاوى روغن دستش بود كه غلام سیاهى از كاروان جدا و به او نزدیك شد. غلام گفت:

ـ اى مرد! مولایم مرا فرستاده تا روغنى را كه امروز مخصوص ورم پا درست كرده‏اى؛ از تو بخرم!

ـ مولاى تو كیست؟ از كجا خبر دارد من چنین دارویى ساخته‏ام؟

ـ من غلام حسن بن على علیهماالسلام هستم.

ـ فرزند رسول خدا صلى‏ الله ‏علیه ‏و ‏آله در این كاروان است؟

ـ بله.

پدرم به سمت كاروان دوید. آن قدر عجله داشت كه نزدیك بود زمین بخورد و دارو از دستش بریزد. نزد امام رفت. از شدت خوشحالى و هیجان نمى‏توانست صحبت كند.

ـ آقا جان! پدر و مادرم فداى شما، بفرمایید این هم روغن.

ـ ممنون! تا به حال چندین سفر فاصله مدینه تا مكه را پیاده طى كرده‏ام. اما این بار پایم ورم كرد و ترك برداشت. راستى پول دارو را گرفتى؟

ـ من پولى نمى‏خواهم؛ در عوض حاجتى از شما دارم!

ـ حاجتت را بگو.

ـ همسرم باردار است. از خدا بخواهید و دعا كنید پسرى به ما بدهد.

ـ به خانه‏ات بازگرد؛ هم اكنون پسرت به دنیا آمد. او از شیعیان ما خواهد بود.

پدرم به خانه بازگشت. مادرم وضع حمل كرده بود و من به دنیا آمده بودم.


* * * * * * * * * *


جوانى از بین جمع گفت:

ـ سیّد حمیرى! من نیز خاطره‏اى شنیدنى از امام حسن علیه‏السلام دارم. این خاطره به پدربزرگ و مادربزرگم مربوط مى‏شود. آنها صحرانشین بودند و در خیمه‏اى كوچك زندگى مى‏كردند. روزى پدربزرگم براى جمع‏آورى هیزم به صحرا مى‏رود و مادر بزرگم در خیمه بوده. كاروان‏هایى كه از مدینه به مكه مى‏رفتند، از آن منطقه مى‏گذشتند. سه مرد شترسوار مقابل خیمه توقف مى‏كنند. آنها گرسنه و تشنه بودند. آب طلب مى‏كنند. مادربزرگم به تنها گوسفندشان كه بیرون خیمه بوده، اشاره مى‏كند و مى‏گوید:

ـ گوسفند را بدوشید. شیرش را با آب بیامیزید و بیاشامید.

مهمان‏ها كه شیر را مى‏نوشند، مادربزرگم ادامه مى‏دهد:

ـ حتماً گرسنه هم هستید. مهمان حبیب خداست. گوسفند را بكشید!

یكى از آن سه نفر گوسفند را ذبح مى‏كند. مقدارى از گوشت آن را كباب مى‏كنند و مى‏خورند. موقع رفتن مى‏گویند:

ـ مادر! ما از بزرگان قریشیم. به حج مى‏رویم. اگر گذرت به مدینه افتاد؛ نزد ما بیا تا محبت تو را جبران كنیم.

ساعتى بعد، پدربزرگم با پشته هیزم برمى‏گردد؛ جاى خالى گوسفند را مى‏بیند. مادربزرگم مى‏گوید:

ـ آن را براى سه مهمان ذبح كردم. از قریش بودند.

ـ واى بر تو! تنها گوسفند مرا براى افراد ناشناس مى‏كشى، آن وقت مى‏گویى از قریش بودند!

مدتى بعد آنها در نهایت تنگدستى به مدینه مى‏روند. در بازار مدینه مردى به آنها نزدیك مى‏شود. به مادربزرگم سلام مى‏كند و مى‏گوید:

ـ مادر! مرا مى‏شناسى؟

او یكى از همان سه مسافر بود.

ـ بله كه مى‏شناسم!

مرد آن دو را به خانه مى‏برد. او حسن بن على علیهماالسلام بود. هزار گوسفند و هزار دینار به مادربزرگم مى‏دهد. بعد آنها را روانه خانه برادرش حسین بن على علیهماالسلام مى‏كند. مادربزرگم با دیدن حسین علیه‏السلام زیر لب مى‏گوید:

ـ خداوندا، من میزبانِ فرزندان رسول خدا صلى ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله بوده‏ام!

آنجا نیز هزار گوسفند و هزار دینار دریافت مى‏كنند. آنگاه حسین بن على علیهماالسلام آنها را به خانه پسر عمویش عبدالله بن جعفر راهنمایى مى‏كند. مادربزرگم با دیدن عبدالله به پدربزرگم اشاره مى‏كند:

ـ این همان مردى است كه تنها گوسفند تو را ذبح كرد!

عبدالله نیز چون عموزاده‏هایش به آنها هزار گوسفند و هزار دینار مى‏بخشد. پدر بزرگ و مادربزرگم با سه هزار گوسفند از مدینه خارج مى‏شوند. چوپانى را به كار مى‏گیرند. بعدها راهى عراق مى‏شوند و در كوفه اقامت مى‏كنند.


* * * * * * * * * *


جوان سكوت كرد. نیمه شب نزدیك بود. اما خواب به چشم هیچ كس نیامده بود. حال نوبت كاروان سالار پیر بود كه زبان به سخن بگشاید.

ـ كرامتى شگفت از مولایمان امام حسن علیه‏السلام در خاطر دارم كه بى‏واسطه از زبان پدرم شنیده‏ام. او از فرزندان زبیر بن عوام بود. خدایش رحمت كند. این ماجرا نیز بین راه مدینه و مكه اتفاق افتاده است.

پدرم در منزلگاهى زیر نخل خشكیده‏اى دراز كشیده بود. كاروانى از مدینه آنجا توقف كرد. بزرگ كاروان به سمت درخت رفت. پدرم برخاست. او را شناخت. حسن بن على علیهماالسلام بود. سلام و علیك كردند. امام پرسید:

ـ چرا زیر این نخل خشكیده خوابیده‏اى؛ مگر این اطراف، درخت سبزى نیست؟

ـ آقا جان! درخت‏ها از بى‏آبى خشك شده‏اند!

امام به درخت اشاره كرد و فرمود:

ـ دوست دارى خرماى تازه بخورى و زیر سایه استراحت كنى؟

ـ خرما و سایه كدام درخت؟

ـ همین درخت!

ـ یابن رسول‏الله، این درخت كه خشك است!

ـ ان شاءالله سبز خواهد شد!

امام زیر درخت ایستاد و دست‏ها را رو به آسمان گرفت و گفت:

ـ اى خداى بى همتا كه درخت خشك را براى حضرت مریم علیهاالسلام سبز و بارور كردى و به او خرماى تازه و خوش طعم مرحمت كردى! این نخل خشكیده را هم بارور فرما!

ناگاه درخت سبز شد و به بار نشست. همه از خرماى آن خوردند و زیر سایه‏اش به استراحت پرداختند.


* * * * * * * * * *


كاروانسالار پیر سكوت كرد. همه محو سخنان او شده بودند. چند تكه چوب بزرگ برداشت، روى شعله‏هاى آتش انداخت و گفت:

ـ حال دیگر بخوابید. سحر حركت مى‏كنیم. دو منزل بیشتر تا مدینه نمانده است.

همه كنار آتش به خواب رفتند. تنها سیّد حمیرى بیدار مانده بود و در اندیشه سرودن شعرى تازه، به آسمان پر ستاره كویر چشم دوخته بود.


منابع:

1. اصول كافى، ج 1، ص 463.

2. الخرائج و الجرائح، قطب راوندى، ج1، ص 239.

3. بحارالانوار، ج 43، ص 324.

4. صلح الحسن(ع)، شیخ راضى آل یاسین، ص 43.

5. كرامات و مقامات عرفانى امام حسن مجتبى(ع)، سید على حسینى، نبوغ، قم.


مجله كوثر، شماره 55 .

"مرتضى عبدالوهّابى

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
چهارشنبه 3 شهریور 1389  12:36 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها