0

نامهای حضرت1

 
mohsenh
mohsenh
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 1156
محل سکونت : قم

نامهای حضرت1

اسم اصلى حضرت

نام اصلى حضرت" محمد"است. نامى كه پيامبر اكرم (ص) براى ايشان گذارده و فرمود:مهدى از فرزندان من است. اسم او اسم من وكنيه اوكنيه من است . (1) در اين كه آيا مى توان به نام اصلى حضرت، يعنى "محمد" تصريح كرد يا نه در ميان علماى شيعه اختلاف نظر است. واما ياد كردن نام شريف معهود آن حضرت بر چند گونه متصور است: 1. ياد كردن آن در كتاب ها، كه در جايز بودنش ترديد نيست، زيرا دلايل منع، شامل آن نمى شود و نيز شيوه علماى صالح وعامل از زمان كلينى تاكنون بر اين بوده كه نام آن حضرت را دركتاب هاى خود ذكر كرده اند بدون اين كه كسى بر آنان اعتراض نمايد 2. يادكردن نام آن حضرت با اشاره وكنايه، مانند اين كه گفته شود: اسم او، اسم رسول خدا(ص) است وكنيه اش، كنيه آن حضرت مى باشداين نيز جايز است، به همان دلايلى كه درگونه اول گذشت. به اضافه روايات متعددى از طرق شيعه و سني از پيامبر اسلام (ص) كه در آن ها تصريح فرموده است: مهدى از فرزندان من است. نام او نام من وكنيه اش كنيه من مى باشد. (2)

گفتنى است كه جايز بودن در اين دو مورد مذكور، به غير حال ترس اختصاص دارد، زيرا ترس از جمله عناوين عارضى است كه مايه حرام شدن هر جايزى مي گردد. 3. يادكردن آن حضرت در دعا ومناجات كه ظاهراً در اين مورد نيز جايز است. 08 ياد كردن آن حضرت در مجامع و غيره به طور سرى و به عنوان درد دل، كه در اين صورت نيز جايز است، زيرا دلايل منع از اين قسم منصرف است، پس اصل جواز و دلايل جواز، بدون معارض باقى مى مانند. ضمن اين كه در روايت نبوى آمده:اوست كسى كه نامش به طورآشكارا پيش از قيامش نبرد مگركافر به او(3)

1. يادكردن اين اسم شريف در مواقع ترس، مانند: محافل و مجالس دشمنان دين كه تقيه با آنان واجب است. در حرمت اين نوع هيچ اختلافى وجود ندارد، چنان كه در روايات متعددى بر اين حرمت، تصريح شده است. 6.يادكردن نام آن حضرت در مجالس ومجامعى كه ترس وتقيه اى در آن ها نباشد. اين مورد است كه معركه آراء وجاى بحث وگفتگو است .بعضى مي گويند: اخبارگوناگونى در دست است كه دلالت بر حرمت اين نوع دارد.از جمله روايات، اين است كه امام هادى (ع) فرموده: جانشين بعد از من، پسرم حسن است، پس چگونه خواهيد بود در جانشين پس از جانشين من راوى مي گويد: عرض كردم: خداوند مرا فداى شما گرداند، چرا؟ فرمود: زيرا شما شخص او را نمى بينيد و بردن نامش براى شما روا نيست گفتم: پس چگونه او را يادكنيم فرمود: بگوييد حجت آل محمد(ع)(4)

نيز در توقيع آن حضرت است كه:ملعون است ملعون است كسى كه در محفلى از مردم، اسم مرا ببرد. (5)

عده اي مي گويند: منظور از حرمت بردن اسمِ صريح امام،در مورد تقيه است. زيرا رواياتى داريم كه به جهت جايز دانستن ذكر نام آن امام، در مقابل روايات حرمت قرار دارند، وتنها راه جمع بين روايات حرمت وجواز همين است 0 ودلايل ديگرى هم مى آورند كه منطقى مى نمايد. در اين رابطه عالم بزرگ تشيع، على بن عيسى اربلى مي گويد: فتواى من اين است كه منع تلفظ به نام مهدى (ع) از روى تقيه بوده است، ولى اكنون اشكال ندارد. (6) همانگونه كه محدث كبير شيخ حر عاملى در وسايل الشيعه اختياركرده است .پس ذكر نام شريف حضرت مهدى (ع)كه عبارت از امام محمد فرزند امام حسن عسكرى (ع) مى باشد، در امثال زمان ما كه تقيه لازم نيست، جايز است. (7) البته با توجه به فتواى علماى بزرگى به حرمت مسأله، جاى احتياط است و اصولا از مسائل فقهى و اجتهادى محل اختلاف مى باشد

1.كمال الدين ج 2 ص 286.

2. همان.

3. مستدرک الوساثل ج 2 ص 380.

4.اصول كافی ج ا، ص 328.

5. بحار الانوار ج 53 ص 184

6. كشف الغمه ج 2، ص 520.

7. يکصد پرسش و پاسخ پيرامون امام زمان(ع)علي رضا رجالي تهراني ص

اسم حضرت

دركتاب نجم الثاقب اسامى حضرت مهدى (ع) چنين آمده است: محمد، احمد، مهدى، اصل،اوقيدمو در تورات،ايزدشناس و ايزدنشان در نزد مجوس، ايستاده دركتاب شاكمونى، بقية الله، بهرام، بنده يزدان دركتاب ايستاع، پرويز دركتاب برزين، برهان الله، جعفر، جمعه، حاشر در صحف ابراهيم( خجسته )دركتاب كندر( خسرو ) دركتاب خسرو مجوس( خدا شناس، راهنما، زندافريس ) دركتاب مارياقين( سروش ايزد )در كتاب زمزم زردشت( شما طيل )در كتاب ارماتش( صمصام الاکبر )در كتاب كندرال ( عصر، غيب، فردوس الاکبر، فيروز )دركتاب فرنگان( فرخنده )دركتاب اشعياى نبى( فيذموا ) در تورات( قاطع، كلمة الحق، كيقباد دوم )در نزد مجوس( كوكمأ ) دركتاب بختا( لنديطارا ) دركتاب هزارنامه هند( لسان الصدق، ماشع ) در تورات عبريه( مهميد الاخر ) در انجيل( مسيح الزمان )دركتاب فرنگيان( ميزان الحق ) دركتاب آژى( صالح، منصور، عبدالله، مومل، منَان، نور آل محمد(ع)، نجم، وهوه ل در تورات(1)

  1.نجم الثاقب باب دوم

لوح فاطمه

حديث لوح حضرت فاطمه(ع) را بسيارى از محدثين شيعه از جمله شيخ طوسى، شيخ مفيد، شيخ صدوق وشيخ كلينى نقل كرده اند. در اين حديث، نام تمام ائمه (ع) از اول تا آخر و نام حضرت مهدى (ع) آمده است. ابى بصير از حضرت صادق (ع) نقل كرده كه فرمودند: پدرم به جابر بن عبدالله انصارى فرمود: من با توكارى دارم، چه موقع براى تو آسان تر است كه در خلوت، از آن موضوع سؤال كنم

جابر عرض كرد:هر زمان شما دوست داشته باشيد. بالاخره يكى از روزها با جابر تنها نشست وبه وى فرمود: اى جابر به من گزارش بده از آن لوحى كه در دست مادرم فاطمه (ع) بود. و جابر از لوحى خبر داد كه آن را در دست حضرت فاطمه (ع) مشاهده نموده و درخشندگى عجيبى داشته است. در آن لوح، نام هاى دوازده امام(ع) همراه نام مادرانشان يادآور شده و آخرين نام، قائم آل محمد(ع) بوده است. (1) مصحف فاطمه (ع)

  1.كمال الدين ج 1، ص 305 غيبة طوسى ص 92 غيبة نعمانى ص62 اختصاص مفيد ص 210.

منصور

اسم آن حضرت است، دركتاب ديد براهمه. در تفسير آيه شريفه ... ومَن قتل مظلوما فقد جعلنا لوليه سلطانا فلا يسرف في القتل انه کان منصورا (1)

امام باقر(ع)فرمود: خداوند مهدى را منصور ناميده است، چنان چه ناميده شده است احمد، به محمد و محمود و ناميده شده است عيسى، به مسيح (ع)(2)

در يكى از بخش هاى زيارت عاشورا آمده است:ان يرزقني طلب ثارك مع امام منصور من اهل بيت محمد

مقصود از منصور، امام زمان (ع) است و علت اين كه او را منصور ناميده اند، اين است كه ايشان در طلب خون جدشان يارى مى شوند محمد بن مسلم مى گويد: شنيدم ابا جعفر فرمود: قائم ما منصور به رعب و مويَد به نصر است (3)

در دعاى ندبه هم مى خوانيم: "اين المنصورُ على مَن اعتدى عليه "(4)

1. سوره اسراء 33

2. نجم الثاقب باب دوم بحارالانوار ج 151ص 28.

3. بحارالانوار ج 52 ص، 191.

4. مفاتيح الجنان باب سوم 

منبع:http://yamojir.com

 

 

چهارشنبه 17 اسفند 1390  2:04 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها