ما معتقديم كه سرانجام،اداره امور جهان در قبضه باكفايت صالح ترين افراد بشر قرار خواهد گرفت واو جهان رااز تاريكى، فقر، جهل وظلم رهايى مى بخشد، و حكومت واحد جهانى را براساس مساوات وعدالت استوار مى سازد . عليرغم اتفاق نظر دراصل مصلح ومنجى ، ليكن در مصداق وتطبيق آن اختلاف دارند. روايات نقل شده در باره حضرت مهدى(ع) وبحث از نواب خاص آن حضرت كه در طول هفتاد سال، واسطه ميان شيعيان وحضرت بوده اند. اين اعتقاد رااز محدوده ذهن به دنياى واقعيات می آورد يعنی او يك حقيقت فرضى و خيالى نيست بلكه يك موجود واقعی است. بنابراين موضوع مهدى، نه انديشه چشم به راه نشستن كسی است كه بايد زاده شود و نه پيشگویی است كه بايد درانتظار مصداقش ماند. بلكه واقعيت استوار وفرد مشخصی است كه در ميان ما زندگى می كند، ما را مى بيند وما نيزاو را مى بينيم و دراندوه و شادى هامان شريک است.احاديث و نيزتاريخ غيبت صغرى،اين باور را در جان ما زنده می كندكه مصداق آن مصلح و مهدى منتظر، كسى جز محمد امام دوازدهم شيعيان وپسرامام حسن عسكرى(ع) نيست كه وجودش به تجربه تاريخى ثابت شده است.
آيت الله محمد باقر صدر رحمه الله می نویسد:اعتقاد به مهدى(ع) به عنوان يك قائد منتظركه جهان را به يك صورت برتر متحول مى سازد،ازاخبار پيامبراكرم(ص) عموماً وازاحاديث ائمه اهل البيت(ع) خصوصاً سرچشمه گرفته است، و در نصوص بسيارى مورد تأیيد وتاكيد واقع شده، به طورى كه اصلأ مطلب قابل ترديد نيست. در مجموع اخبار واحاديثى كه در موردامامت مهدى(ع) و غيبت وظهور واصلاح آينده جهان و خصوصیات شخصی اواز طريق سنى وشيعه وارد شده است، تمام آن ها نزديك به شش هزار حديث است و در مورد هيچ يك از موضوعات مسلم و غير قابل ترديداسلامى،اين اندازه حديث و روايت وارد نشده است. (1)
گذشته از قطعى بودن موضوع مهدى موعود (ع)از ديدگاه مدارك متقن اسلامى،اختصاص داشت شخصيت والا به امام دوازدهم شيعه، وپسرامام حسن عسكرى(ع)، دلايل محكم وروشنى داردكه تمام آن دلايل را ممكن است در دو دليل خلاصه كنيم:
1. دلیل اسلامی: مهدى(ع) در صدها روايتى كه از پيغمبراكرم(ص) وازائمه(ع) نقل شده، متمثَل است. رواياتى كه مهدى(ع) را به اهل بيت(ع)، نواده فاطمه(ع)، ذرية حسين(ع)، وفرزند نهم آن حضرت نسبت داده است، ونيزآن سلسله ازاحاديثى كه دلالت می كنندكه جانشينان پيامبر(ص) دوازده نفرند، تمام ا ين احاديث،آن فكر و عقيده عمومى مهدى(ع) را محدود می كنند وآن موضوع فكرى كلى را درامام دوازدهم ازائمه(ع) مشخص مى سازند این حديث نبوى شريف به اين مضمون كه امامان پس از من يا خلفاء بعداز من، دوازده نفرند با عبارات مختلف در بيش از دويست وهفتاد روايت از رسول اكرم(ص) نقل شده، كه در حديث سنى وشيعه مانند: صحيح بخارى، صحيع مسلم، صحح ترمذى وسنن ابن داود ومسنداحمد حنبل ومستدرك الصحيحين حاكم نيشابورى نقل شده است . در حالى كه بخارى در زمان امام جواد وامام هادى وامام عسكرى(ع) مى زیسته وكتاب صحيح بخارى را درآن زمان نوشته است كه هنوزامامان به دوازده نرسيده بود.اين خود دلالت می كندکه اين حديث پیش از آن كه فكر و عقيده دوازده امامى در مغزها تكميل شود،از رسول اكرم(ص) صادر شده است وجاى ترديد درآين احاديث باقى نمى ماند .ايمان و عقيده شيعه دوازده امامى كه می گويد: جانشينان پیامبر(ص)از على(ع) شروع شده وبه مهدى(ع) ختم مى شود، قابل تطبيق بااحاديث شريف نبوى است.
2. دليل علمی: دليل علمی آن، تجربه اى است كه شيعيان در طى هفتاد سال دوران غيبت صغرى آموختند .از واقعه مسلم تاريخ مهدى(ع) در دوران غيبت صغرى،اين نتيجه گرفته مى شودكه آن حضرت، بزرگ حقيقتى بودكه ملت شيعه مدت هفتاد سال در تحت رهبرى مستقيم وى زندگى كرده اند و با نمايندگان ويژه وى سر وكار داشته اند، و در طول اين هفتاد سال، كوچك ترين حادثه وجريانى پيش نيامدكه باور واعتقاد درآنان را نسبت به وجود وحقيقت امام شان متزلزل كند.
نكته قابل توجه ديگراين است كه تمام نامه هايى كه به وسيله يكايك اين چهار نفرازامام(ع) به دست مردم مى رسيد، همه يك خط داشت واز نظر روش انشاء يكسان بود بنابراين، در پس پرده، يك حقيقت ثابت ومحقق ويك موجوداصيلى وجود داشته است. محال است يك چنين جريانى دروغ باشد ودر طی اين هفتاد سال براى مردمى كه آن را به عنوان يك حقيقت ثابت پذيرفته اندكشف نشود بلكه اطمينان و باورآنان به اين حقيقت ثابت، بيشتر و شديدتر می گردد. پس نتيجه می گيریم كه تحليل غيبت صغراىامام(ع) مى تواند به صورت يك دليل علمى، واقعيت وثبوت و وجودامام مهدى(ع) و ولادت و زندگى و غيبت او را ثابت كند. (2)
1- بحث حول المهدى محمد باقر صدر 72- 63
2- بحث حول المهدی محمد باقر صدرص 72- 63
منبع:yamojir.com