اين آرمان در يهوديت بسيار اوج گرفت و در مسيحيت - به ويژه در حدود سال 1000 ميلادى - به نهايت اوج خود رسيد.
اكنون هزاره گرايى در جهان مسيحيت بيداد مى كند و شور و التهاب اين آرمان در آن جوامع بدان پايه است كه پژوهشگران علوم اجتماعى و رسانه هاى جمعى گاهى از آن به عنوان سندرم 2000 و جنون هزاره اى ياد مى كنند. اين آرمان خاص مسيحيت نيست و نشانه هايى از آن در اسلام و اديان ديگر وجود دارد.
دائرة المعارف بين المللى علوم اجتماعى در مدخل ) millennialism ) مى نويسد : واژه لاتينى millennialism ، و معادل يونانى آن chilias در لغت به معناى يك دوره هزار ساله است. سنت هزاره بر ادبيات مكاشفه اى يهود وكتاب مكاشفه يوحنا استوار است.
بر اساس آن سنت، مسيح پس از اينكه بار ديگر به شكل يك جنگاور آشكار مى شود، بر ابليس پيروز خواهد گرديد و او را در بند خواهد كرد . آنگاه ملكوت خدا را پديد خواهد آورد و شخصاً به مدت 1000 سال حكم خواهد راند. قديسانى كه در ايمان ثابت مانده و جان بر سرآن نهاده اند، از خاك برمى خيزند و در پادشاهى او به كهانت مى پردازند.
در پايان اين دوره، شيطان تا چندى آزاد خواهد ماند و سرانجام كشته خواهد شد . آنگاه رستاخيز همه مردگان، واپسين داورى و آخرين رستگارى فرا خواهد رسيد.
هزاره گرايى تا اندازه اى به پيشگويى هاى مربوط به آينده جهان ارتباط دارد و در جستجوى پاسخى براى سرنوشت انسان و جهان است .
واما هزاره مسيحي : كتاب مكاشفه يوحنا از اعداد و ارقام سخن گفته است و دو عدد بسيار معروف در آن يافت مى شود: 1000 و،666.
به گفته آن كتاب، حضرت عيسى (ع) شيطان را دربند مى كند و مدت هزار سال با قديسان خود و شهيدان آغاز مسيحيت كه تعدادشان بسيار است، سلطنت مى نمايد. آن گاه شيطان اندكى آزاد مى شود شيطان براى جنگ با نيكان و تسخير شهر قدس لشكرگرانى را فراهم مى كند، ولى وى و سپاهش به اراده خدا نابود مى شوند .
اين مسأله روشن بعدا تفسيرهاى مختلفى گرفت. مثلأ گروهى گفتند سلطنت هزار ساله حضرت عيسى مسيح (ع)، به بهشت مربوط مى شود زيرا شيطان به آن جا راهى ندارد. درباره تقدم و تأخر اين رويدادها نيزگرايش هاى گوناگونى پديد آمد كه مكتب هاى پيش هزاره پس هزاره و نفى هزاره از آن جمله است.
هزاره گرايى همراه انتظار موعود، از يهوديت به مسيحيت سرايت كرد و به علت ناتمام ماندن رسالت حضرت عيسى مسيح (ع) در مسيحيت ادامه يافت. (1)
1. نشريه موعود ش 19 ص 14
منبع:yamojir.com