نامش «محمد» كنيهاش «ابوالحسن و القابش «شريف رضي» و «ذوالحسبين» است كه ما او را «سيد رضي» ميناميم.
او در سال 359 هـ. ق در محله شيعهنشين کرخ بغداد به دنيا آمد. پدر و مادرش هر دو از سادات علوي و از دودمان پاك پيغمبر (ص) و فاطمه زهرا (س) بودند. نسبت او از جانب پدر با پنج واسطه به حضرت موسي بن جعفر (ع) امام هفتم شيعيان و از طرف مادر با هشت واسطه به حضرت علي بن الحسين (ع) امام چهارم شيعيان ميرسد.
برادر بزرگترش سيد مرتضي علم الهدي «رحمة الله عليه» از فقهاء و عالمان مشهور جهان تشيع است كه در سال 355 هـ. ق يعني چهار سال قبل از سيد رضي به دنيا آمده است.
پدر ايشان ابو احمد حسين بن موسي ملقب به «طاهر أوحد» و «ذوالمناقب» است كه مردي شريف و نجيب و با تدبير و مورد احترام عام و خاص بوده است. او مدتها منصب نقابت و رسيدگي به حال سادات دودمان ابوطالب و همچنين منصب نظارت ديوان مظالم – كه ما اكنون آن را دادگستري ميناميم - و سرپرستي حجاج و زائران خانه خدا را به عهده داشته است.»
در سال 369 هـ ق عضدالدولة ديلمي كه از نفوذ او بيمناك بود او را دستگير و در قلعه شيراز زنداني نمود كه اين تبعيد حدود هفت سال به طول ميانجامد. پدر سيد رضي در سال 400 هـ در سن 97 سالگي از دنيا ميرود.
مادر سيد رضي بانويي علوي و همنام جدهاش حضرت فاطمه (س)، و زني دانشمند و با فضيلت و از خانوادهاي اصيل و با نفوذ بوده است.
بسياري از بزرگان از جمله ابن ابي الحديد معتزلي نقل كردهاند كه شبي شيخ مفيد در خواب حضرت فاطمه (س) را ميبيند در حالي كه دست دو فرزند گرامش امام حسن و امام حسين (ع) را گرفته، به نزد شيخ ميآيد و پس از سلام به شيخ ميفرمايد:
اين دو پسران منند به آنها علم فقه بياموز!
شيخ پس از بيداري در شگفت ميماند كه اين خواب چه تعبيري دارد؟ فرداي آن شب شيخ مفيد طبق معمول در مسجد براثا به تدريس مشغول ميشود که ناگهان بتنوئی باوقار در حالی که دست دو کودک خودرا در دست گرفته بود، وارد می شود و پس از سلام به شيخ ميگوید: «اين دو كودك فرزندان منند؛ به آنها علم فقه بياموز» شيخ مفيد متعجب ميشود و ميگريد و به احترام آن بانو و دو فرزندش از جاي برميخيزد و خواب خويش را براي آنها نقل ميكند و با كمال اشتياق وظيفه تعليم و تربيت آنها را بر عهده ميگيرد.
دوران تحصيل
نبوغ و هوش سرشار سيد رضي بسيار زود به همگان ثابت شد. ابن خلكان مينويسد: «ابوالفتح ابن جنّي در يكي از مجموعههاي خود نوشته است: شريف رضي در وقتي كه هنوز سنش به ده سالگي نرسيده بود در محضر ابن سيرافي علم نحو ميآموخت. روزي در حلقه درس "سيرافي" طبق معمول درباره اِعراب بعضي از كلمات با وي سخن ميگفت. سيرافي از سيد رضي ميپرسد: هرگاه گفتيم «رأيت عُمَر» علامت نصب در «عُمَر» چيست؟ رضي جواب ميدهد: «بغض علي» و همگان از تيز هوشي او متعجب ميشوند.
مرحوم تنكابني پس از نقل اين ماجرا مينويسد: و در تذكره ابن عراق مسطور است كه: چون پدر سيد رضي آن جواب را شنيده خوشحال گرديده و گفت: اَنْتَ إبْني حقّاً.
سيد رضي در سن نه سالگي قصيدهاي در مدح پدرش سرود. او در فراگيري علوم، بسيار حريص بود و از هر كسي كه ميتوانست بهرهمند شود، دريغ نميكرد. ميگويند در بيست سالگي از تحصيل تمامي علوم متداول عصر بينياز گشت.
در قرن چهارم هجري يعني عصر سيد رضي شهر بغداد مركز علوم مختلف بود و دانشمندان علوم اسلامي در كمال آزادي به تعليم و تعلم و در كنار هم به مذاكره و مباحثه علمي ميپرداختند و بدون در نظر گرفتن مذهب و مليت به مبادله علوم و فقون مبادرت ميورزيدند.
موقعيت اجتماعي
سيد رضي داراي صفات برجسته و كمالات فاضلهاي بوده است كه باعث عظمت و بزرگي سيد، حتي نزد پادشاهان ميشده است. از جمله صفات بارز او نپذيرفتن صله و هديه حتي از پدر خود و شهامت و جسارت اوست كه همگان آن ر ا نقل كردهاند.
او در سن جواني و در حالي كه پدر و برادر بزرگتر او يعني سيد مرتضي «رحمة الله عليه» زنده بودند، داراي مناصب اجتماعي مهمي بود. مثل نقابت و سرپرستي تمام خانوادههاي منسوب به ابوطالب كه خود منصبي رفيع و شايسته بود. نیز امارت و سرپرستي زائران خانه خدا كه از طرف پدر و خليفه وقت در سن 21 سالگي به او تنفيذ شد و همچنین نظارت ديوان مظالم.
علامه اميني در الغدير مينويسد: «بهاء الدولة ديلمي در سال 388 هـ او را به «شريف اجل» و در سال 392 هـ به «ذوالمنقتبين» و در سال 398 به «رضي ذوالحسبين» ملقب نمود»
اين مناصب آن هم در سن جواني و در زمان حيات پدر و برادر بزرگتر، نشان قدرت علمي و نفوذ سياسي و درايت و شجاعت اين عالم بزرگوار بود.
وفات سيد رضي
اين عالم گرانقدر و دانشمند بينظير پس از عمري مجاهدت و تلاش علمي و اجتماعي در 6 محرم سال 406 هـ در سن 47 سالگي چشم از جهان فرو بست. بسياري نقل كردهاند كه برادر بزرگ او سيد مرتضي از شدت غم و ناراحتي اين مصيبت تاب نياورد به جنازه و تابوت او نگاه كند، لذا به حرم جدش موسي بن جعفر (ع) پناه برد.
"فخر الملك" وزير و همه اشراف و بزرگان جمع شدند او را غسل داده كفن كردند و پس از نماز در خانه خودش به خاك سپردند. در پايان روز فخر الملك به كاظمين رفت و سيد مرتضي را به بغداد برگرداند. بعدها جنازه او را به كربلا كنار قبر ابراهيم بن مجاب منتقل كردند و در آنجا به خاك سپردند.
شخصيت علمي سيد رضي
اساتيد و مشايخ
1- ابو سعيد سيرافي، استاد بزرگ علم نحو و لغت. در علم قرآن، فقه و فرائض نيز درس ميگفته است.
2- ابو علي فارسي، مؤلف كتاب «ايضاح» كه او را در علوم عربيت يگانه زمان ميدانند.
3- شيخ مفيد: فقيه و متكلم بزرگ شيعه كه جايگاه او در فقه بين همه بزرگان زبانزد است.
4- ابوالفتح ابن جني، از دانشمدان مشهور علم نحو، جالب است كه سيد رضي در سن 22 سالگي قصيدهاي در وصف ناصرالدولة با الفاظي زيبا و معاني بلند سرود و استادش ابن جني كتابي در شرح ابيات آن تصنيف كرد.
5- ابوعبدالله مرزباني، او از دانشمندان و محدثان و شعراء و ادبا و مؤلفان مشهور است.
6- هارون بن موسي تلعُكبري، از فقهاء و محدثين و مشايخ بزرگ شيعه در اواسط قرن چهارم است.
7- ابن بناته، يكي از پيشوايان علوم ادبي و داراي خطبههايي است كه همه گفتهاند نظير نداشته است.
8- علي بن عيسي ربعي، او از دانشمندان علم نحو است.
9- ابو اسحاق ابراهيم بن احمد طبري، فقيه مالكي، شيخ شيوخ و همان كسي است كه به كرامت اخلاق و افضال بر اهل علم موصوف بوده است. همان كه خانهاش را به سيد بخشيد و گفت: حق من بر تو از پدرت بيشتر است و سيد به ناچار پذيرفت.
بيشتر اساتيد او بزرگان علم نحو و صرف و ادب و شعر بودهاند و ذوق ذاتي سيد نيز در اين زمينه او را بيشتر به عنوان يك اديب و شاعر مطرح كرده است.
در بخش تأليفات او ميبينيم كه او نه تنها شاعري كم نظير بلكه سرآمد شعراي عصر و به ادعاي برخي، بزرگترين شاعر دودمان ابو طالب بلكه قريش است. در عين حال دانشمند بزرگ دين و مؤلف كتابهايي در تفسير حديث فقه، تاريخ، كلام و... بوده است.
سيد رضي از منظر بزرگان
در اينجا مناسب است برخي از كلمات بزرگان را درباره او ذكر كنيم.
عبدالملك ثعالبي هم عصر سيد: او امروز سرآمد شعراي عصر ما و نجيبترين سروران عراق و داراي شرافت نسب و افتخار حسب و ادبي ظاهر و فضلي باهر و جميع خوبيهاست. او بزرگترين شعراي دودمان ابوطالب است... و اگر بگوييم او سرآمد شاعران قريش است، گزاف نگفتهايم.
خطيب بغدادي: او اهل فضل و ادب و علم بود... او شاعري توانا بود. و از ابن محفوظ نقل ميكند كه در نزد او جماعتي از علماي ادب گفتهاند: رضي از همه شعراي قريش برتر بود. و او ميگويد: درست است. در ميان شعراي قريش شاعران برازنده ای بودهاند، ولي شعرشان كم بوده است. اما شاعري برجسته كه هم شعرش بسيار عالي و هم اشعارش زياد باشد، جز رضي نيست.
ابن ابي الحديد: او در سن 30 سالگي در مدت كوتاهي قرآن را حفظ كرد و علم فقه و فرايض را به صورت بسيار قوي آموخت. او عالمي اديب و شاعري قوي بوده است.
علامه قاضي نورالله شوشتری: «كان عالماً عارفاً باللغة والفرائض والفقه والنحو وكان شاعراً فصيحاً وعالماً عالي الهمة...»
سيد محسن امين عاملي: «كان اديباً بارعاً متميزاً وفقيهاً مبتحراً ومتكلماً حاذقاً ومفسراً لكتاب الله و حديث رسوله...»
از اين عبارات و توصيفها به خوبي معلوم ميشود كه او به لحاظ علمي در علوم و فنون مختلف مورد احترام و شوق اهل علم بوده است.
اما اينكه چرا سيد رضي بيشتر به عنوان يك شاعر و اديب مطرح شد، ميتواند به چند دليل باشد.
اول: مناصب اجتماعي و دولتي اشتغالاتي را براي او به وجود آورده بود، لذا فرصت كمتري براي پرداختن به كارهاي علمي و تحقيقي و تأليف داشته است.
دوم: او در سن 47 سالگي از دنيا رفته كه براي مطرح شدن جنبههاي علمي مختلف يك عالم، عمر كمي است.
سوم: در تمامي تأليفات او قدرت قلم و الفاظ زيبا و نثر عالي هويد است، به طوري كه هر قصيده و يا غزلي كه سروده به سرعت نَقْل محافل و نُقْل مجالس ميشده است.
چهارم: در زمان حيات سيد، علماي بزرگ علم ادبيات عرب ميزيستهاند. فضاي ادبي شهر بغداد با حضور اين بزرگان رونق خاصي داشته است.
پنجم: به گفته محدث نوري او نظر به زهد و پارسايي داشته و از خودنمايي و شهرت پرستي سخت بركنار بوده است، لذا در انديشه نسخه برداري از تأليفاتش برنيامده است.
با توجه به اين نكات ميتوان فهميد كه چرا اين دانشمند فاضل و عالم قابل، بيشتر به عنوان يك شاعر، بين علماء و معاصران و مورخان، مشهور شده است و بايد اذعان كنيم كه او در علم فقه نيز عالمي فاضل بوده كه شاگردي فقيه و سرآمد مثل شيخ مفيد شاهد بر اين مدعاست. حضرت آيةالله استادي در كتاب «من اعلام الشيعه» با بيان 6 دليل در صدد اثبات فقاهت اين عالم برآمده است.
تأليفات او را علامه اميني تا 19 اثر ذكر كرده كه مهمترين آنها عبارتند از:
1) خصائص الائمه؛ 2) مجازات الآثار النبويه؛ 3) تلخيص البيان عن مجاز القرآن؛ 4) حقائق التأويل في متشابه التنزيل؛ 5) معاني القرآن؛ 6) تعليق خلاف الفقهاء؛ 7) ديوان شعر و...»
معروفترين و مشهورترين اثر اين عالم بيبديل كتاب نفيس «نهج البلاغه» است كه برگزيدهاي از سخنان اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب (ع) ميباشد و شروح بسيار زيادي بر اين كتاب نفيس نوشته شده است كه علامه اميني تا 81 شرح را نام ميبرد.
برخي خواستهاند اين كتاب را به سيد مرتضي و يا به كلمات خود سيد رضي نسبت بدهند و برخي بعضي از كلمات آن را از حضرت علي (ع) ميدانند. صرف نظر از پاسخ به اين ادّعا كه بزرگان بسياري از جمله علامه اميني به آن پرداختهاند؛ خود اين ادعا و انتساب، نشان دهنده عظمت سيد رضي است كه احتمال انتساب آن را به سيد محتمل ميكند.