0

دانستني هاي قرآني

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

دانستني هاي قرآني

علوم قرآن كدامند؟

بعضی از علوم هستند كه برای بعضی دیگر از علوم جنبه مقدمه‌ای دارند به این معنی كه برای فهم آن یا علم دیگر باید این مقدمه را طی كرد تا بتوان آن علم را طی كرد، از جمله علوم مقدمی علوم قرآن است كه برای درك و فهم قرآن مجید آموختن آن ضروری و لازم است.


پس بنابراین علوم قرآن عبارت است از مجموعه علومی كه برای فهمیدن و شناخت هرچه بیشتر و دقیق تر قرآن ،آموختن آن لازم است. لذا برای هر مفسر و محقق قرآنی شناخت این علوم لازم است، ما دربحث‌های آینده به بعضی از علوم قرآن اشاره می‌كنیم.


برخی از این علوم قرآن عبارتند از:تاریخ قرآن، وحی و نزول قرآن، اعجاز قرآن، محکم و متشابه،عدم تحریف قرآن، تدوین قرآن، نص قرآن، ، اسامی و اوصاف قرآن، آیات و سوره‌ها، فهم و تفسیر قرآن،‌ قرائات، ترجمه قرآن، تلاوت قرآن و ... .


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

سه شنبه 16 اسفند 1390  7:33 AM
تشکرات از این پست
javid1000 sabrezinab hashmtjdd moradi92 reza1346
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به: دانستني هاي قرآني

آیات اخلاقی در قرآن

1. توكل: « وَ مَنْ یَتَوَكَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدْراً » (طلاق / 3) وهر كس بر خدا توكل كند، كفایت امرش را می‌كند، خداوند فرمان خود را به انجام می‌رساند، و خدا برای هرچیزی اندازه‌ای قرار داده است.


2. تقوا: « مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ » (طلاق / 2و3) هر كس تقوای الهی پیشه كند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم می‌كند و او از جایی كه گمان ندارد، روزی می‌دهد.


3. شكر نعمت، كفر نعمت: « لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِی لَشَدِیدٌ » (ابراهیم / 7) اگر شكرگزاری كنید، (نعمت خود را)بر شما خواهم افزود، و اگر ناسپاسی كنید، مجازاتم شدید است.


4. صبر: « وَ اصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ» (انفال / 46) وصبر و استقامت كنید كه خداوند با استقامت كنندگان است.


5. توبه: « یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَی اللَّهِ تَوْبَهً نَصُوحاً عَسی رَبُّكُمْ أَنْ یُكَفِّرَ عَنْكُمْ سَیِّئاتِكُمْ وَ یُدْخِلَكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ » (تحریم / 8) ای كسانی كه ایمان آورده‌اید، بسوی خدا توبه كنید، توبه‌ای خالص، امید است(با این كار)پروردگارتان گناهانتان را ببخشدو شما را در باغهایی از بهشت كه نهرها از زیر درختانش جاری است، وارد كند.


6. اخلاص: « فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ » (غافر / 14) (تنها)خدا را بخوانید و دین خود را برای او خالص كنید، هر چند كافران ناخشنود باشند.


7. رضا: « رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ » (توبه / 72) و خشنودی خدا بزرگتر است.


8. احترام به پدر و مادر: « لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً » (بقره / 83) جز خدا را نپرستید وبه پدر و مادر خود احسان كنید.


9. خوش گفتاری: « وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً » (بقره / 83) وبا مردم (به زبان) خوش سخن بگویید.


10. امانت: « إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلی أَهْلِها » (نساء / 58) خداوند به شما فرمان می‌دهد كه امانتها را به صاحبانش بدهید.


11. عدل: « إِذا حَكَمْتُمْ بَیْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ » (نساء / 58) هنگامی كه میان مردم داوری می‌كنید، به عدالت داوری كنید.


12. امر به معروف و نهی از منكر: « وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّهٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ » (ال عمران / 104) باید از میان شما، جمعی دعوت به نیكی ، و امر به معروف و نهی از منكر كنند و آنها همان رستگارانند.


13. نقض عهد، قطع رحم، فساد: « وَ الَّذِینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثاقِهِ وَ یَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ أُولئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَهُ » (رعد / 25) آنها كه عهد الهی را پس از محكم كردن می‌شكنند، و پیوندهایی را كه خدا دستور به برقراری آن داده قطع می‌كنند، و در روی زمین فساد می‌كنند، لعنت برای آنهاست.


14. پیروی از احسن: «الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِكَ الَّذِینَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ » (زمر / 18) همان كسانی كه سخنان را می‌شنوند و از نیكوترین آنها پیروی می‌كنند، آنان كسانی هستند كه خدا هدایتشان كرده، و آنها خردمندانند.


15. صدق و راستگویی: « اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ » (توبه / 119) از خدا بترسید و با راستگویان باشید.


16. قرض‌الحسنه: « مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً كَثِیرَهً وَ اللَّهُ یَقْبِضُ وَ یَبْصُطُ » (بقره / 245) كیست كه به خدا قرض‌الحسنه دهد، تا خدا بر آن چند برابر بیفزاید؟خدا تنگدستی دهد و توانگری بخشد.


17. قولنامه: « إِذا تَدایَنْتُمْ بِدَیْنٍ إِلی أَجَلٍ مُسَمًّی فَاكْتُبُوهُ » (بقره / 282) چون وامی تا مدتی معین به یكدیگر می‌دهید، آن را بنویسید.


18. تمسخرو استهزاء: « الَّذِینَ یَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِینَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ فِی الصَّدَقاتِ وَ الَّذِینَ لا یَجِدُونَ إِلاَّ جُهْدَهُمْ فَیَسْخَرُونَ مِنْهُمْ سَخِرَ اللَّهُ مِنْهُمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ » (توبه / 79) آنهایی كه از مؤمنان اطاعت كار، در صداقتشان عیب جویی می‌كنند، و كسانی را كه (برای انفاق در راه خدا)جز به مقدار (ناچیز)توانایی خود دسترسی ندارند، مسخره می‌نمایند، خدا آنها را مسخره می‌كند و برای آنها عذاب دردناكی است.


19. القاب زشت: « وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ » (حجرات / 11) و با القاب زشت و ناپسند یكدیگررا یاد نكنید.


20. دروغ: « وَ لا تَقُولُوا لِما تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ هذا حَلالٌ وَ هذا حَرامٌ لِتَفْتَرُوا عَلَی اللَّهِ الْكَذِبَ» (نحل / 116) به خاطر دروغی كه بر زبانتان جاری می‌شود نگویید این حلال است و آن حرام، تا بر خدا افترا ببندید.


21. بخل: « وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ یَبْخَلُونَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَیْراً لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ سَیُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ یَوْمَ الْقِیامَهِ » (ال عمران / 180) كسانی كه بخل می‌ورزند، و آنچه را خدا از فضل خویش به آنان داده انفاق نمی‌كنند، گمان نكنند این كار به سود آنها است، بلكه برای آنها شر است بزودی در روز قیامت، آنچه را نسبت به آن بخل ورزیدند، همانند طوقی به گردنشان می‌افكنند.


22. غیبت: « وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً أَ یُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ یَأْكُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتاً فَكَرِهْتُمُوهُ » (حجرات / 12) وهیچ یك از شما دیگری را غیبت نكند، آیا كسی از شما دوست دارد كه گوشت برادر مرده خود را بخورد؟(به یقین)همه شما از این امر كراهت دارید.


23. گمان بد: « اجْتَنِبُوا كَثِیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ » (حجرات / 12) از بسیاری از گمانها بپرهیزید، چرا كه بعضی از گمانها گناه است.


24. تجسس: « وَ لا تَجَسَّسُوا » (حجرات / 12) و هرگز(در كار دیگران)تجسس نكنید.


25. حسد: « أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلی ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ » (نساء / 54) با اینكه نسبت به مردم و بر آنچه خدا از فضلش به آنان بخشیده، حسد می‌ورزند؟


26. ظلم: « وَ سَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ » (شعراء / 227) آنها كه ستم كردند به زودی می‌دانند كه بازگشتشان به كجاست.


27. شایع كردن زشتیها (تشیع فاحشه): « إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ الْفاحِشَهُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیا وَ الْ‏آخِرَهِ » (نور / 19) كسانی كه دوست دارند زشتیها در میان مردم با ایمان شیوع یابد، عذاب دردناكی برای آنان در دنیا و آخرت است.


28. سخن چینی: « هَمَّازٍ مَشَّاءٍ بِنَمِیمٍ » (قلم / 11) كسی كه بسیار عیبجوست و به سخن چینی آمدو شد می‌كند، (پیروی مكن).


29. عیب‌جویی: « وَیْلٌ لِكُلِّ هُمَزَهٍ لُمَزَهٍ » (همزه / 1) وای بر هر بدگوی عیبجویی.


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

سه شنبه 16 اسفند 1390  7:33 AM
تشکرات از این پست
sabrezinab mamroza reza1346 aliavr
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به: دانستني هاي قرآني

فرشتگان در قرآن

1. جبرئیل( روح الامین) (مأمور نزول وحی): لفظ جبرئیل سه بار در قرآن آمده است. در سوره بقره، آیه 97 ـ 98، و سوره تحریم: آیه 4.
2. ماروت (آموزگار سحر برای دفع فتنه سحر): یك بار در قرآن آمده است. (در سوره بقره، آیه 102.)
3. هاروت (آموزگار سحر برای رفع فتنه سحر): یك بار در قرآن آمده است. (در سوره بقره،‌ آیه 102.)
4. میكال: یك بار در قرآن آمده است. (در سوره‌ بقره، آیه 98.)
5. مالك (نگهبان جهنم): یك بار در قرآن آمده است. (در سوره زخرف، آیه 77.)
6. ملك الموت (مأمور قبض روح): یك بار در قرآن آمده است. (در سوره سجده، آیه 11.)
7 و 8 . عتید و رقیب: (مأموران ثبت اعمال خوب و بد): كه هر كدام یك بار در قرآن آمده اند. (در سوره ق، آیه 18.)


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

سه شنبه 16 اسفند 1390  7:34 AM
تشکرات از این پست
mamroza aliavr
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به: دانستني هاي قرآني

جنگ‌های پیامبراسلام (ص) در قرآن

در قرآن مجید بعضی از جنگ‌های پیامبر ـ صلی الله علیه و اله و سلّم ـ را صریحاً نام برده است و بعضی را بدون ذكر نام بیان می‌كند كه از شأن نزول‌ها و بیان مفسران می‌فهمیم كه مربوط به كدام یك از جنگ‌های پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و اله و سلّم ـ است.
الف: جنگ‌هایی كه اسم آن‌ها در قرآن آمده است:
1. جنگ بدر: «وَ لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَ أَنْتُمْ أَذِلَّهٌ فَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ»[1] «خداوند شما را در جنگ بدر یاری كرد و بر دشمنان خطرناك پیروز ساخت در حالی كه شما نسبت به آن‌ها ناتوان بودید. پس از خدا بترسید تا شكر نعمت او را به‌جا آورده باشید.»
و در سوره انفال آیات 43، 44، 10، 9، 8،‌7 به جنگ بدر اشاه شده است.
2. جنگ احزاب: «یَحْسَبُونَ الْأَحْزابَ لَمْ یَذْهَبُوا وَ إِنْ یَأْتِ الْأَحْزابُ یَوَدُّوا لَوْ أَنَّهُمْ بادُونَ فِی الْأَعْرابِ یَسْئَلُونَ عَنْ أَنْبائِكُمْ وَ لَوْ كانُوا فِیكُمْ ما قتَلُوا إِلاَّ قَلِیلاً»[2] «آن‌ها گمان می‌كنند هنوز لشكر احزاب نرفته‌اند و اگر برگردند (از ترس آنان) دوست دارند در میان اعراب بادیه نشین پراكنده (و پنهان) شوند و از اخبار شما جویا گردند و اگر در میان شما باشند جز اندكی پیكار نمی‌كنند.»
3. جنگ حنین: «لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ فِی مَواطِنَ كَثِیرَهٍ وَ یَوْمَ حُنَیْنٍ»[3] «خدا شما را در جاهای زیادی یاری كرد و در روز حنین (نیز یاری كرد.).‌»
ب: جنگ‌هایی كه بدون ذكر نام در قرآن به آن‌ها اشاره شده است:
1. حمراء الاسد: سوره آل عمران، آیات 4 ـ 173.
2. جنگ بنی قریظه: سوره احزاب آیات 25 ـ 27.
3. جنگ بنی مصطلق: سوره حج، آیات 1 ـ 2.
4. جنگ خیبر: سوره‌ فتح،‌آیه 20.
5. جنگ فتح المبین:‌سوره فتح، آیه 24.
6. جنگ تبوك: سوره توبه،‌آیه 117.
7. جنگ احد: سوره آل عمران، آیه 166.
8. جنگ ذات اسلال: سوره عادیات، آیه 1 ­ـ 5.
9. جنگ بنی نظیر:‌سوره حشر، آیات 1 ـ 7.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . سوره‌آل عمران،‌آیه‌123.
[2] . سوره‌ احزاب، آیه 20.
[3] . سوره‌توبه، آیه 25.


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

سه شنبه 16 اسفند 1390  7:34 AM
تشکرات از این پست
mehrm8 mamroza aliavr
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به: دانستني هاي قرآني

نام‌ها و صفات پیامبر اسلام(ص) در قرآن

پیامبر اسلام(ص) در نزد خداوند دارای مقامی با عظمت است و بر دیگر پیامبران الهی برتری دارد.


اسم مبارك پیامبر ـ صلی الله علیه و اله و سلّم ـ در قرآن پنج بار آمده است كه یك بار با نام احمد ـ صلی الله علیه و اله و سلّم ـ و چهار بار با نام محمد ـ صلی الله علیه و اله و سلّم ـ آمده است كه در آیات زیر می‌باشند.


1. «وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ یَأْتِی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ»[1] «و بشارت دهند به رسولی كه بعد از من می‌آید و نام او احمد است.


2. «وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرسل»[2] «محمد فقط فرستاده خداست و پیش از او فرستادگان دیگری نیز بودند.


3. «ما كانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِكُمْ وَ لكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِیِّینَ »[3] «محمد پدر هیچ یك از مردان شما نیست ولی رسول خدا و ختم كننده و آخرین پیامبران است.»


4. « وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ آمَنُوا بِما نُزِّلَ عَلی مُحَمَّدٍ»؛[4] و كساین كه ایمان آوردند و كارهای شایسته انجام دادند و به آنچه بر محمد نازل شده ایمان آوردند.


5. «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ»[5]محمد فرستاده خداست.


اما صفات پیامبر در قرآن:


1. اول المسلمین: سوره انعام، آیه 163.


2. اول المؤمنین: سوره شعراء، آیه 51.


3. اول العابدین: سوره زخرف، آیه 81.


4. برهان: سوره نساء، آیه 174.


5. بشیر: سوره سباء، آیه 28.


6. خاتم النبین: سوره احزاب، ‌آیه 40.


7. داعیاً الی الله: سوره‌احزاب، آیه 46.


8. رحمه للعالمین: سوره‌انبیاء، آیه 107.


9. رحیم: سوره توبه، ‌آیه 128.


10. رسول: سوره آل عمران، آیه 144.


11. رسول الله: سوره فتح،‌ آیه فتح.


12. رسول مبین: سوره زخرف،‌ آیه 29.


13. رسول كریم: سوره حاقه، آیه 40.


14. رئوف: سوره‌ توبه، آیه 128.


15. سراج منیر: سوره احزاب، 46.


16. شاهد: سوره احزاب، آیه 45.


17. شهید: سوره بقره، آیه 143.


18. صاحب: سوره‌ نجم، آیه 2.


19. طه: سوره طه، آیه 20.


20. عبدالله:‌ سوره اسراء، آیه 1.


21. مبشر: سوره اسراء، آیه 105.


22. مدثر: سوره مدثر، آیه 1.


23. مذّكر: سوره غاشیه، آیه 21.


24. مزمل: سوره مزمل، آیه 1.


25. منذر: سوره رعد،‌آیه 7.


26. ناصح امین:‌ سوره‌ اعراف، آیه ‌68.


27. النبی: ‌سوره‌ انفال،‌ آیه 43.


28. النبی الامی: سوره اعراف، آیه 158.


29. نذیر: سوره هود، آیه‌ 12.


30. نذیر مبین: سوره عنكبوت،‌ آیه 50.


31. ولی: سوره مائده، آیه 55.


32. یس (یاسین): سوره یس، آیه‌1.


--------------------------------------------------------------------------------


[1] . سوره صف، آیه 6.


[2] . سوره آل عمران، آیه 144.


[3] . سوره احزاب، آیه 40.


[4] . سوره محمد، آیه 2.


[5] . سوره فتح، آیه 29.


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

سه شنبه 16 اسفند 1390  7:34 AM
تشکرات از این پست
mamroza aliavr
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به: دانستني هاي قرآني

پیامبران(ع) در قرآن

خداوند برای هدایت و راهنمایی انسان‌ها، پیامبران را فرستاده است كه تعداد آنها زیاد می‌باشد. از میان این پیامبران تعداد 26 پیامبر نام آنها در قرآن ذكر شده است.


1. آدم: 25 بار.


2. ادریس: 2 بار.


3. نوح: 43 بار.


4. هود: 7 بار.


5. صالح: 9 بار.


6. لوط: 27 بار.


7. ابراهیم: 68 بار.


8. اسماعیل 12 بار.


9. اسحاق: 17 بار.


10. یوسف: 27 بار.


11. ایوب: 4 بار.


12. یونس: 4 بار.


13. شعیب: 11 بار.


14. موسی: 136 بار.


15. هارون:20 بار.


16. داود: 16 بار.


17. سلیمان: 17 بار.


18. الیاس: 2 بار.


19. الیسع: 2 بار.


20. دولكفل: 2 بار.


21. عزیر:1 بار.


22. زكریا: 7 بار.


23. یحیی: 5 بار.


24. عیسی: 33 بار.


25. یعقوب: 16 بار.


26. محمد ـ صلی الله علیه و اله و سلّم ـ : 5 بار.


از بین پیامبران حضرت موسی بیشتر از همه اسمش در قرآن آمده است و عزیز كمتر از همه در قرآن اسمش آمده است.


از بین پیامبران 5 نفر از آنها از پیامبران اولوالعزم هستند، كه عبارتند از: 1. نوح، 2. ابراهیم، 3. موسی، 4. عیسی، 5. محمد ـ صلی الله علیه و اله و سلّم ـ .


معجزات پیامبران


پیامبران برای اثبات ادعای خود كه از طرف خداوند آمده‌اند و پیامبر الهی هستند، معجزاتی داشته‌اند و ممعمولاً معجزات پیامبران هماهنگ با علومی بوده است كه در آن زمان پیشرفت داشته‌ است.


1. عیسی: معجزات حضرت عیسی در قرآن عبارتند از:


الف: ساختن و خلق كردن پرنده از گِل. «أَنِّی أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّینِ كَهَیْئَهِ الطَّیْرِ فَأَنْفُخُ فِیهِ فَیَكُونُ طَیْراً بِإِذْنِ اللَّهِ »[1]؛ من از گل چیزی به شكل پرنده می‌سازم سپس در آن می‌دمم و به فرمان خدا پرنده‌ای می‌گردد.


ب: شفا دادن بیماری‌های لاعلاج: «وَ أُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ»[2]و به اذن خدا كور مادرزاد و مبتلایان به برص (پیسی) را شفا می‌بخشم.


ج: زنده كردن مردگان: « وَ أُحْیِ الْمَوْتی بِإِذْنِ اللَّهِ»[3] و مردگان را به اذن خدا زنده می‌كنم.


د: خبر دادن از خوردنی‌هایی كه در خانه ذخیره كرده‌اند:‌«وَ أُنَبِّئُكُمْ بِما تَأْكُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِكُمْ»[4] و از آنچه كه می‌خورید و در خانه‌های خود ذخیره می‌كنید، به شما خبر می‌دهم.


هـ : سخن گفتن در گهواره : «فَأَشارَتْ إِلَیْهِ قالُوا كَیْفَ نُكَلِّمُ مَنْ كانَ فِی الْمَهْدِ صَبِیًّا»[5] ( مریم ) به او اشاره كرد گفتند : چگونه با كودكی كه در گهواره است سخن بگوییم ؟


2. موسی : معجزات حضرت موسی عبارتند از :


الف: ید بیضا، : «وَ أَدْخِلْ یَدَكَ فِی جَیْبِكَ تَخْرُجْ بَیْضاءَ مِنْ غَیْرِ سُوءٍ»[6] و دستت را در گریبان داخل كن ، هنگامی كه خارج می شود سفید و درخشنده است .


ب: اژدها شدن عصا: «فَأَلْقی عَصاهُ فَإِذا هِیَ ثُعْبانٌ مُبِینٌ»[7] (موسی) عصای خود را افكند ناگهان اژدهایی آشكار شد.


ج: شكافتن دریا توسط عصا : «فَأَوْحَیْنا إِلی مُوسی أَنِ اضْرِبْ بِعَصاكَ الْبَحْرَ فَانْفَلَقَ»[8] به موسی وحی كردیم عصایت را به دریا بزن ودریا هم شكافته شد.


2. پیامبر اسلام (ص) معجزات پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و اله و سلّم ـ در قرآن عبارتند از:


الف. قرآن: «قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلی أَنْ یَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ»[9] بگو اگر انسان‌ها و پریان اتفاق كنند كه همانند این قرآن را بیاورند، همانند آن را نخواهند آورند.


ب. معراج: «سُبْحانَ الَّذِی أَسْری بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الْأَقْصَی»[10] پاك و منزه است خدایی كه بنده‌اش را دریك شب از مسجدالحرام به مسجدالاقصی برد.


ج. شق القمر:«وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ»[11] و ماه از هم شكافت.


--------------------------------------------------------------------------------


[1] . سوره آل عمران، آیه 49.


[2] . سوره آل عمران، آیه 49.


[3] . سوره آل عمران، آیه 49.


[4] . سوره آل عمران، آیه 49.


[5] . سوره مریم، آیه 29.


[6] . سوره نمل، آیه 12.


[7] . سوره اعراف، آیه 107.


[8] . سوره شعراء، آیه 63.


[9] . سوره اسراء، آیه 88.


[10] . سوره اسراء، آیه 1.


[11] . سوره قمر، آیه 1.


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

سه شنبه 16 اسفند 1390  7:34 AM
تشکرات از این پست
mamroza aliavr
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به: دانستني هاي قرآني

فروع دین در قرآن

1. نماز: « وَ أَقِیمُوا الصَّلاهَ وَ آتُوا الزَّكاهَ وَ ارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعِینَ » (بقره / 43) و نماز را بپا دارید، و زكات را بپردازید، و همراه ركوع كنندگان ركوع كنید(و نماز را با جماعت بگذارید).


ـ « فَأَقِیمُوا الصَّلاهَ إِنَّ الصَّلاهَ كانَتْ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ كِتاباً مَوْقُوتاً » (نساء / 103) پس نماز را (به طور معمول) انجام دهید، زیرا نماز، وظیفه ثابت و معینی برای مؤمنان است.


ـ « إِنَّ الصَّلاهَ تَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ » (عنكبوت / 45) همانا ، نماز (انسان را) از زشتیها و گناه باز می‌دارد.


2. روزه: « یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَیْكُمُ الصِّیامُ كَما كُتِبَ عَلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِكُمْ » (بقره / 183) ای افرادی كه ایمان آوره‌اید روزه بر شما نوشته شده، همان گونه كه بر كسانی كه قبل از شما بودند، نوشته شد.


3. خمس: « وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْ‏ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبی وَ الْیَتامی وَ الْمَساكِینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ » (انفال / 41) بدانید هر گونه غنیمتی به دست آورید، خمس آن برای خدا، و برای پیامبر، و برای ذی‌القبی و یتیمان و مسكینان و واماندگان در راه است.


4. زكات: « وَ ما آتَیْتُمْ مِنْ زَكاهٍ تُرِیدُونَ وَجْهَ اللَّهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُضْعِفُونَ » (روم / 39) و آنچه را به عنوان زكات می‌پردازیدو تنها رضای خدا را می‌طلبید (مایه بركت است، و) كسانی كه چنین می‌كنند دارای پاداش مضاعفند.


5. جهاد: « كُتِبَ عَلَیْكُمُ الْقِتالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ » (بقره / 216) جهاد در راه خدا، بر شما مقرر شد، در حالی كه برایتان ناخوشایند است.


ـ « وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّی لا تَكُونَ فِتْنَهٌ » (بقره / 193) و با آنها پیكار كنید تا فتنه باقی نماند.


6. حج: « وَ لِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبِیلاً » (ال عمران / 97) و برای خدا، حج آن خانه بر كسانی كه قدرت رفتن به آن را داشته باشند واجب است.


ـ « إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَهَ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما » (بقره / 158) صفا و مروه از شعایر (و نشانه‌های) خداست، پس كسانی كه حج خانه را به جای می‌آورند یا عمره می‌گزاند، اگر بر آن دو كوه طواف كنند مرتكب گناهی نشده‌اند.


7. امربه معروف و نهی از منكر: « كُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّهٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ » (ال عمران / 110) شما بهترین امتی هستید كه برای مردم پدیدار شده‌اید.به كار پسندیده فرمان می‌دهید، و از كار ناپسند باز می‌دارید.


ـ « وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْكَرِ » (لقمان / 17) امر به معروف و نهی از منكر كن.


8. تولی و تبری: « لا یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكافِرِینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ » (ال عمران / 28) افراد باایمان نباید به جای مؤمنان، كافران را دوست و سرپرست خود انتخاب كنند.


ـ « أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِیاءَ فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِیُّ » (شوری / 9) آیا به جای او دوستانی برای خود گرفته‌اند؟خداست كه دوست راستین است.


ـ « لا تَجِدُ قَوْماً یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْ‏آخِرِ یُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ » (مجادله / 22)


هیچ قومی را كه ایمان به خدا و روز رستاخیز دارند نمی‌یابی كه با دشمنان خدا و رسولش دوستی كنند.


ـ « یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّكُمْ أَوْلِیاءَ » (ممتحنه / 1)


ای كسانی كه ایمان آورده‌اید دشمن من و دشمن خودتان را دوست نگیرید.


ـ « لا تَتَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ » (ممتحنه / 13)


با قومی كه خداوند آنان را مورد غضب قرار داده دوستی نكنید.


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

سه شنبه 16 اسفند 1390  7:34 AM
تشکرات از این پست
mamroza aliavr
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به: دانستني هاي قرآني

اصول دین در قرآن
 
1. توحید: « قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ » (اخلاص / 1) بگو:خداوند، یكتا و یگانه است.
ـ « اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ » (نساء / 87) خداوند كسی است كه هیچ معبودی جز او نیست.
ـ « وَ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ لا تُشْرِكُوا بِهِ شَیْئاً » (نساء / 36) وخدا را بپرستید، و چیزی را با او شریك مگردانید.
ـ « إِنَّ إِلهَكُمْ لَواحِدٌ » (صافات / 4) قطعا‏ٌ معبود شما یگانه است.
2. نبوت: « وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً وَ إِبْراهِیمَ وَ جَعَلْنا فِی ذُرِّیَّتِهِمَا النُّبُوَّهَ وَ الْكِتابَ » (حدید / 26) ما نوح و ابراهیم را فرستادیم، و در دودمان آن دو نبوت و كتاب قرار دادیم.
ـ « وَ لِكُلِّ أُمَّهٍ رَسُولٌ فَإِذا جاءَ رَسُولُهُمْ قُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ» (یونس / 47) و برای هر امتی، رسولی است، هنگامی كه رسولشان به سوی آنان بیاید به عدالت در میان آنها داوری می‌شود، و ستم به آنها نخواهد شد.
- «ثُمَّ قَفَّیْنا عَلی آثارِهِمْ بِرُسُلِنا » (حدید / 27) سپس در پی آنان رسولان دیگر خود را فرستادیم.
3. معاد: « وَ لَهُ الْمُلْكُ یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ » (انعام / 73) و در آن روز كه در«صور» دمیده می‌شود، حكومت مخصوص اوست.
- «قُلِ اللَّهُ یُحْیِیكُمْ ثُمَّ یُمِیتُكُمْ ثُمَّ یَجْمَعُكُمْ إِلی یَوْمِ الْقِیامَهِ لا رَیْبَ فِیهِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ» (جاثیه / 26) بگو:خداوند شما را زنده می‌كند، سپس می‌میراند، بار دیگر در روز قیامت كه در آن تردیدی نیست گردآوری می‌كند، ولی بیشتر مردم نمی‌دانند.
- «إِنَّما تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ یَوْمَ الْقِیامَهِ » (ال عمران / 185) شما پاداش خود را به طور كامل در روز قیامت خواهید گرفت.
4. عدل: « وَ ما كُنَّا ظالِمِینَ » (شعراء / 209) و ما هرگز ستمكارنبودیم.
ـ « وَ لا یُظْلَمُونَ نَقِیراً » (نساء / 124) و كمترین ستمی به آنها نخواهد شد.
ـ « وَ ما كُنَّا مُهْلِكِی الْقُری إِلاَّ وَ أَهْلُها ظالِمُونَ » (قصص / 59) و ما هرگز آبادیها و شهرها را هلاك نكردیم مگر آنكه اهلش ظالم بودند.
ـ « فَما كانَ اللَّهُ لِیَظْلِمَهُمْ وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ » (روم / 9) خداوند هرگز به آنان ستم نكرد، آنها به خودشان ستم می‌كردند.
5. امامت: « الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ كَفَرُوا مِنْ دِینِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِینَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْكُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِیناً » (مائده / 3) امروز كافران از (زوال) آئین شما، مأیوس شدند، بنابراین ، از آنها نترسید و از(مخالفت)من بترسید، امروز، دین شما را كامل كردم، و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آیین(جاودان)شما پذیرفتم.
ـ « أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْكُمْ » (نساء / 59) اطاعت كنید خدا را و اطاعت كنید پیامبر خدا و اولوالامر(اوصیای پیامبر)را.


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

سه شنبه 16 اسفند 1390  7:34 AM
تشکرات از این پست
mamroza aliavr
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به: دانستني هاي قرآني

تحدّی قرآن

خدای سبحان در كتاب خود بارها برای اثبات اعجاز قرآن‌ كریم و نبوت فرستاده خویش همگان را به همانند آوری قرآن دعوت نموده است.


تعریف تحدی: تحدی به معنای مبارز طلبی و دعوت نمودن منكران نبوت برای آوردن مثلی برای معجزه. تحدی اختصاص به اعجاز قرآن كریم ندارد بلكه معجزات پیامبران نیز همواره همراه تحدی بوده است و آن رسولان الهی همیشه به مردم زمان خود می‌گفتند كه هركس در حقانیت این معجزه تردید دارد اگر می‌تواند شبیه آن را بیاورد.


اقسام تحدی:


1. تحدی به مجموعه قرآن: در بعضی از آیات خداوند كسانی را كه منكر آن هستند كه قرآن از ناحیه خداوند است به تحدی دعوت كرده است كه اگر می‌توانید مثل این قرآن بیاورید.


«قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلی أَنْ یَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ كانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِیراً»[1] «اگر همه انسان‌ها و همه جنیان جمع گردند تا مثل این قرآن بیاورند اگرچه همگی یار و یاور یكدیگر باشند نخواهند توانست.


در این آیه خداوند تمام موجودات خلقت را عاجز از آوردن مثل قرآن می‌داند، علاوه بر این كه این آیه اخبار غیبی داده كه در آینده هم نمی‌تواند مثل قرآن بیاورند و تاریخ هم این را ثابت كرده زیرا تاكنون كه قرن‌ها از زمان تحدی گذشته است هیچ كس نتوانسته مثل قرآن بیاورد.


2. تحدی به ده سوره قرآن: در بعضی از آیات كافران به مبارزه طلبیده كه اگر می‌توانید ده سوره مثل قرآن بیاورید. «أَمْ یَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَیاتٍ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِینَ»[2] «كافران می‌گویند كه این كتاب وحی خدا نیست و افترائی است كه مدعی پیامبری بر خدا بسته است ای پیامبر بگو پس اگر راست می‌گویید و این قرآن افترای بشری است شما نیز ده سوره مانند آن بیاورید و برای این كار می‌توانید هركس را به جز خدا به یاری دعوت كنید.»


3.تحدی به یك سوره قرآن: «أَمْ یَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَهٍ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِینَ»[3] «آیا كافران می‌گویند (قرآن را محمد بافته است) بگو اگر راست می‌گوئید شما خود از هركس نیز می‌توانید كمك بطلبید و یك سوره مانند قرآن بیاورید. در این آیه منكران را به تحدی به یك سوره دعوت كرده است كه شامل كوچكترین سوره قرآن هم می‌شود.


--------------------------------------------------------------------------------


[1] . سوره اسراء،‌ آیه 88.


[2] . سوره هود، آیه 13.


[3] . سوره‌ یونس، آیه 38.


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

سه شنبه 16 اسفند 1390  7:35 AM
تشکرات از این پست
mamroza aliavr
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به: دانستني هاي قرآني

اعجاز قرآن

قرآن از چندین جهت معجزه است كه به بعضی از آن‌ها اشاره می‌شود:
1. فصاحت و بلاغت: فصاحت و بلاغت قرآن چنان است كه علی ـ علیه السلام ـ می‌فرماید: «كثرت تكرار و شنیدن پی در پی هرگز آن را كهنه نمی‌كند.»[1] قرآن در زمانی نازل شده كه سخنوری در میان اعراب رواج بسیار داشت و مردم برای نظم و نثر و فصاحت و بلاغت ارزش و اهمیت بسیار قائل بودند، پیامبر قرآن را به ‌عنوان معجزه‌ای از طرف خداوند در قالب فصیح‌ترین و بلیغ‌ترین كلمات عرضه داشت. در این‌جا فقط به یك نمونه اشاره می‌كنیم.
قرآن در مورد قصاص و حكمت آن می‌فرماید: «وَ لَكُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاهٌ» و اعراب برای این هدف این جمله را به كار می‌بردند: القتل انفی للقتل (كشتن مؤثرترین عامل است برای از بین بردن كشتار.)
برتری آیه در فصاحت و بلاغت بر این جمله اعراب از چندین جهت است از جمله:
1. آیه كلماتش كمتر است
2. در آیه مراد خویش به صورت جامع‌تر وكامل‌تر بیان نموده است. زیرا قصاص قتل را شامل می‌شود و هم زخم و قطع عضو را، در حالی‌كه در جمله اعراب این خصوصیت نیست.
3. در جمله مشهور اعراب تكرار وجود دارد و در آیه تكرار وجود ندارد.
4. آیه مبتنی بر اثبات است و جمله مشهور اعراب مبتنی بر نفی است و اثبات به نفی برتری دارد.
2. اعجاز قرآن از نظر معارف الهی: در معارف قرآن هیچ مبالغه‌ای وجود ندراد و همه مطابق با عقل و فطرت بشر است.
3. عدم تضاد و اختلاف در آیات قرآن: «وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلافاً كَثِیراً»[2] «اگر از سوی غیرخدا بود اختلاف فراوانی در آن می‌یافتند.»
4. علوم روز و اكتشافات علمی: ما در اینجا به چند مورد اشاره می‌كنیم:
الف: حركت زمین: آیات متعددی در قرآن كریم با تعابیر : فراشاً[3]، مهداً[4]، قراراً[5]، مهاراً[6]، به حركت آرام و منظم زمین اشاره دارد.
ب: جاذبه عمومی در علم هستی: «اللَّهُ الَّذِی رَفَعَ السَّماواتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها»[7] «خدا همان كسی است كه آسمان‌ها را بدون ستون‌هایی كه ببینید برافراشت» دانشمندان از این آیه جاذبه عمومی را در فضاء استفاده می‌كنند.
ج: كروی بودن زمین: ازآیه «مَشارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغارِبَهَا»[8] و آیه «رَبُّ الْمَشْرِقَیْنِ وَ رَبُّ الْمَغْرِبَیْنِ»[9] كروی بودن زمین استفاده می‌شود.
د: زوجیت درگیاهان: «وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَنْبَتْنا فِیها مِنْ كُلِّ زَوْجٍ كَرِیمٍ»[10] «و از آسمان آبی نازل كردیم و به ‌وسیله آن در روی زمین انواع گوناگونی از جفت‌های گیاهان پر ارزش رویاندیم.»
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . نهج البلاغه خطبه 156.
[2] .سوره نساء، آیه 82.
[3] . سوره بقره، آیه 22.
[4] . سوره طه، آیه 53.
[5] . سوره نمل، آیه 6.
[6] . سورهنباء،آیه 6.
[7] سوره رعد، آیه 2.
[8] . سوره اعراف، آیه 151.
[9] . سوره الرحمن، آیه 17.
[10] . سوره لقمان، آیه 10.


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

سه شنبه 16 اسفند 1390  7:35 AM
تشکرات از این پست
mamroza aliavr
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به: دانستني هاي قرآني

نزول قرآن
 
از آیات و روایات استفاده می‌شود كه قرآن دو نزول داشته است:
1. نزول دفعی.
2. نزول تدریجی كه آیات در طول 23 سال نازل شده‌اند.
درباره نزول دفعی كه كجا و چگونه نازل شده است اختلاف نظر بین علماء وجود دارد .
نظریه اول: قرآن به صورت یكپارچه در شب قدر به آسمان دنیا نازل شده و سپس به تدریج در مدت 23 سال نازل گشته است.
نظریه دوم: قرآن در شب بیستم یا بیست سوم و یا بیست و پنجم از هر ماه رمضان به آسمان دنیا نازل شده است به‌طوری كه در هر شب قدر خداوند مقدار آیاتی را كه نزول آنرا در طول سال مقدر فرموده بوده نازل می‌كرده است و بعد همین آیات به تدریج در طول سال نازل می‌شده است.
نظریه سوم: مراد از نزول قرآن در ماه رمضان،‌ ابتدای نزول آن بوده كه به تدریج پس از آن به صورت متفرق آیات فوق نازل شده است.
آیه «كِتابٌ أُحْكِمَتْ آیاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَكِیمٍ خَبِیرٍ»[1] «كتابی است كه آیات آن استحكام یافته سپس از جانب حكیمی آگاه به روشنی بیان شده است» دلالت بر نزول دفعی قرآن دارد.
نزول تدریجی: از نظر تاریخی، بدیهی و قطعی است كه آیات قرآن در زمینه‌ها و مناسبت‌های مختلف نازل شده است. «وَ قُرْآناً فَرَقْناهُ لِنَقْرَأَهُ عَلَی النَّاسِ عَلی مُكْثٍ وَ نَزَّلْناهُ تَنْزِیلاً»[2] «قرآنی بخش بخش نازل كردیم تا آن را به آرامی بر مردم بخوانی و آن را به تدریج نازل كردیم.»
پس بنابراین در نزول تدریجی به اقتضای مسائل روزمره اقتصادی و اجتماعی و یا حوادثی كه رخ داده است حكم هرحادثه‌ای در نزول تدریجی قرآن بیان می‌گردید.
سر نزول دفعی: هدف از نزول دفعی قرآن آن بوده است كه معارف الهی و اسرار قرآن بر پیامبر ـ صلی الله علیه و اله و سلم ـ نازل شود تا این كه روح پیامبر سرشار از نور معرفت قرآنی شود و به این وسیله پیامبر مجهز می‌شود برای رسالتی كه خداوند او را برای حمل آن آماده ساخته است.
سرّ نزول تدریجی: برای این هدف حكمت‌های متعدد است از جمله:
1. دلگرمی پیامبر: نزول آیات به صورت تدریجی در مواقع مختلف بحرانی، جنگ‌ها، تنگنا‌ها و غیر آن بوده است. نزول قرآن در آن مواقع باعث دلگرمی و پشتوانه‌ای برای پیامبر بوده است و قلب پیامبر را قوت می‌بخشد. لذا در اعتراض كافران كه می‌گفتند: «لولا نزل علیه القرآن جمله واحده» خدا فرمود: «كَذلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤادَكَ»[3] این‌گونه (ما آن را به تدریج نازل كردیم) تا قلب را استوار گردانیم. التبه این نوع نزول با این هدف برای مسلمانان به طریق اولی وجود داشته است و باعث آرام بخشی مسلمانان بوده است.
2. شیوه‌ای مناسب برای تعلیم و تعلم: چون قوانین قرآن برای عمل است اگر بصورت تدریج به مردم آموخته شود دارای ثبات و دوام بیشترخواهد بود. خداوند هم می‌فرماید: «وَ قُرْآناً فَرَقْناهُ لِنَقْرَأَهُ عَلَی النَّاسِ عَلی مكْثٍ»[4] «و قرآن را بخش بخش نازل كردیم تا آن را بر آرامی به مردم بخوانی.»
3. تحریف ناپذیری: نزول تدریجی باعث شد كه اصحاب رسول الله ـ صلی الله علیه و اله و سلم ـ آیات قرآن را حفظ كنند، فصاحت و بلاغت به اضافه اهتمام مسلمانان به قرآن و حفظ آن باعث صیانت و حفاظت آن شد.
4. ارتباط آیات با حوادث: چون در مدت زمان 23 سال حوادث مختلفی روی داده است لذا به مناسبت آن اتفاقات آیات مناسب با آن اتفاق نازل شده است.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . سوره‌هود،‌آیه 1.
[2] . سوره اسراء،‌ آیه 106.
[3] . سوره فرقان، آیه 32.
[4] . سوره اسراء، آیه 106.


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

سه شنبه 16 اسفند 1390  7:35 AM
تشکرات از این پست
mamroza aliavr
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به: دانستني هاي قرآني

وحی

تعریف وحی


الف: معنای لغوی: ابن منظور در لسان العرب می‌گوید: وحی به معنای اشاره كردن، نوشتن، رساله، الهام و كلام پنهانی و هر چیزی است كه به دیگری القاء ‌شود، تعبیر «وحی الیه و اوحی» یعنی با او به گونه‌ای بود كه از دیگران پنهان می‌داشت.


راغب اصفهانی می‌گوید: ریشه وحی به معنای اشاره تند و سریع است و به همین خاطر هركاری كه به سرعت انجام گیرد آن را وحی می‌گویند و این ممكن است در كلامی رمزی و كنایه‌ای باشد و یا آوازی باشد مجرد از الفاظ و كلمات و یا به صورت اشاره به بعضی از اعضاء و یا به نوشتن.


ب: معنای اصطلاحی: وحی اصطلاحی ارتباطی معنوی است كه برای پیامبران الهی جهت دریافت پیام آسمانی از راه اتصال به غیب برقرار می‌شود و جز او هیچ شایستگی و توان چنین دریافتی را ندارد.


استعمالات وحی:


1. وحی به معنای الهام روحانی به ملائكه: «إِذْ یُوحِی رَبُّكَ إِلَی الْمَلائِكَهِ أَنِّی مَعَكُمْ»[1] «هنگامی كه پروردگارت به فرشتگان وحی می‌كرد كه من با شما هستم.»


2. الهام روحانی به انسان: «وَ أَوْحَیْنا إِلی أُمِّ مُوسی أَنْ أَرْضِعِیهِ»[2] «به مادر موسی وحی كردیم كه او را شیر ده.»


3. الهام روحانی به جمادات: «یَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحی لَها»[3] «آن روز است كه (زمین) خبرهای خود را باز گوید (همان‌گونه) كه پروردگارت بدان وحی كرده است.


4. وسوسه شیطانی: «وَ إِنَّ الشَّیاطِینَ لَیُوحُونَ إِلی أَوْلِیائِهِمْ لِیُجادِلُوكُمْ»[4] «و در حقیقت شیطان‌ها به دوستان خود وسوسه می‌كنند تا با شما ستیزه نمایند.»


5. اشاره: «فَخَرَجَ عَلی قَوْمِهِ مِنَ الِْمحْرابِ فَأَوْحی إِلَیْهِمْ أَنْ سَبِّحُوا بُكْرَهً وَ عَشِیًّا»[5] «پس از محراب بر قوم خویش درآمد و ایشان را آگاه گردانید (اشاره كرد) كه روز و شب به نیایش بپردازید.


6. غریزه: «وَ أَوْحی رَبُّكَ إِلَی النَّحْلِ»[6] «پروردگار تو به زنبور عسل وحی (الهام غریزی) كرد.


7. وحی نبوی: این نوع وحی مخصوص انبیاء‌است تفاوت انبیاء‌ با دیگر افراد در وحی پذیری رسولان الهی است.«قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ یُوحی إِلَیَّ»[7] «من هم مثل شما بشری هستم جز این كه به من وحی می‌شود.»


اقسام وحی: ارتباط پیامبران با خداوند به سه طریق صورت می‌گیرد:


1. گفتار خداوند با پیامبر بدون هیچ واسطه.


2. گفتار خداوند با پیامبر از پشت حجاب شنیده شود. مانند شجره طور كه موسی سخن خدا را شنید ولی از طریق درخت.


3. گفتار خداوند با پیامبر با واسطه ملكی كه حامل وحی است.


این سه نوع وحی در این آیه آمده است: «ما كانَ لِبَشَرٍ أَنْ یُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلاَّ وَحْیاً أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ أَوْ یُرْسِلَ رَسُولاً»[8] «و هیچ بشری را نرسد كه خدا با او سخن گوید جز از راه وحی یا از فراسوی حجابی یا فرستاده‌ای بفرستد.»


--------------------------------------------------------------------------------


[1] . سوره انفال، آیه 12.


[2] . سوره قصص، آیه 7.


[3] . سوره زلزله، آیه 4 و 5.


[4] . سوره‌انعام، ‌آیه‌ 112.


[5] . سوره مریم، آیه 11.


[6] . سوره نمل، آیه 68.


[7] . سوره كهف، آیه 110.


[8] . سوره‌شوری، آیه 51.


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

سه شنبه 16 اسفند 1390  7:35 AM
تشکرات از این پست
mamroza aliavr
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به: دانستني هاي قرآني

معنای قرآن

 


در مورد معنای قرآن پنج وجه گفته شده است:


1. قرآن، اسمی جامد و غیر مشتق است خداوند بعنوان اسم خاص برای وحی كه بر پیامبر ـ صلی الله علیه و اله و سلم ـ نازل فرموده قرار داده است.


2. قرآن اسمی مشتق و غیر مهموز است و مشتق از قرن الشیئ بالشیئ است یعنی چیزی را به چیزی ضمیمه كردن چون سوره‌ها و آیات و حروف به یكدیگر مقرون هستند.


3. قرآن اسم مشتق از قرائن (جمع قرینه) است. چون آیات قرآن همانند یكدیگرند و بعضی بعض دیگر را تأیید می‌كنند و هر آیه قرینه آیات دیگر است.


4. قرآن مشتق و مهموز است و از قَرْء است كه به معنای جمع است. چون همه ثمرات كتب آسمانی را در خود جمع كرده‌است.


5. اسم مشتق و مهموز است از ماده قرأ (به معنای تلاوت) است كه این مصدر به معنای مفعول (مقروء) است یعنی خوانده شده و یا خواندنی.


از این اقوال قول پنجم قوی‌تر به نظر می‌رسد. زیرا قرأت همان تلاوت آیات الهی است. علاوه بر این‌كه امر اقرأ در آغاز وحی به پیامبر این نظریه را تقویت می‌كند زیرا به معنای (بخوان) است.


اسامی قرآن


برای قرآن در بین مفسران و قرآن پژوهان در رابطه با اسامی قرآن اختلاف نظر وجود دارد. بعضی برای قرآن 43 اسم و بعضی 55 اسم و بعضی 80 اسم و بعضی 90 اسم هم گفته اند.


از میان عناوین قرآن آنچه مسلم است چهار عنوان به صورت اسم در قرآن به‌كار رفته است:


1. قرآن: این اسم حدود 68 بار به‌كار رفته است.


2. كتاب: حدود صد بار به‌كار رفته است.


3. ذكر: 20 بار به‌كار رفته است.


4. فرقان: هفت بار به‌كار رفته است.


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

سه شنبه 16 اسفند 1390  7:36 AM
تشکرات از این پست
mamroza aliavr
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به: دانستني هاي قرآني

اصطلاحات علوم قرآنی

2ـ سوره از سور، به معني حصار و بارة شهر است، چون سورة قرآن، پيرامون آياتي را احاطه كرده و آنها را گرد هم به صورت واحدي درآورده و نيز همچون بارة شهر، بلند مرتبت و رفيع است، آن را سوره مي‌نامند.
3ـ سوره از سوار است كه معرب دستواره (= ‌دستبند) مي‌باشد و چون سورة قرآن مانند دستواره‌اي آياتي از قرآن را در‌بر‌گرفته است سوره ناميده شده است.
4ـ مقام و منزلت رفيع.
5ـ سوره از تصور (= ‌تصاعد و تركيب) است و از كلمة تَسَوَّرُوا در آية «إِذْ تَسَوَّرُوا الِْمحْرابَ»[1] همين معني اراده شده است زيرا سوره‌هاي قرآن بر روي هم قرار گرفته‌اند، لذا آنها را سوره مي‌نامند[2].
28ـ آيه
آيه، بخشي از حروف، كلمات يا جمله‌هايي است كه از طريق نقل و روايت، حدود آن مشخص شده است[3].
واژة آيه داراي معاني گوناگون است، از جمله:
1ـ علامت و نشانه، از آن جهت كه هر آيه‌اي از قرآن، نشانة صدق و راستي آورندة آن؛ و علامت عجز و ناتواني مخالفان؛ و حاكي از انقطاع و جدايي آن از ما‌قبل و مابعد آن است.
2ـ جماعت، از آن رو كه هر آيه، از جماعت و تعدادي حروف، كلمات يا جمله‌ها، تشكيل يافته است.
3ـ امر عجيب و شگفت‌آور، زيرا هر آيه در همان حد كوتاه و محدود خود، از نظر لفظ و مدلول، در حد اعجاز قرار دارد و عجيب و شگفت‌آور است[4].
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . سورة ص، آية 21.
[2] . دكتر سيد محمد باقر حجتي، پژوهشي در قرآن كريم، ص 83ـ 84.
[3] . همان، ص 65.
[4] . همان، ص 63ـ 64.


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

سه شنبه 16 اسفند 1390  7:36 AM
تشکرات از این پست
aliavr
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به: دانستني هاي قرآني

اصطلاحات علوم قرآنی
 
1ـ قرائت
قرائت، همان تلاوت و خواندن قرآن كریم است، یعنی هرگاه تلاوت قرآن به گونه‌ای باشد كه از نصّ وحی الهی حكایت كند و برحسبِ اجتهادِ یكی از قرّاء معروف ـ‌برپایه و اصول مضبوطی كه در علم قرائت شرط شده است‌ـ استوار باشد، قرائت قرآن تحقّق یافته است[1].
امام صادق،‌(ع)، می‌فرماید: «قرآن یكی بیش نیست و اختلاف بر سر قرائت آن، از جانب راویان (قاریان) صورت گرفته است»[2].
قرآن دارای نصّ واحدی است و اختلاف میان قرّاء بر سرِ بدست آوردن و رسیدن به آن نصّ واحد است و عوامل اختلاف چند چیز است:
1ـ اختلاف مصاحف اوّلیه، چه پیش از اقدام به یكسان كردن مصاحف در زمان عثمان و چه پس از آن.
2ـ نارسایی خط و نوشته‌های قرآن كه از هرگونه علایم مشخصه و حتّی از نقطه، عاری بوده است.
3ـ ابتدایی بودن خط، نزد عرب آن روز[3].
2ـ ترتیل
حضرت علی،‌(ع)، درباره معنای ترتیل می‌فرماید: «انتخاب محلّ مناسب برای وقف كردن و تلفّظ صحیح حروف»[4].
3ـ تجوید
علم تجوید، زاییده علم قرائت بوده و عبارت است از: قواعدی كه از قرائات سبعه، استنباط و تدوین گردیده است. در علم تجوید از مخارج و صفات حروف و سایر دستورهای تلاوت قرآن مجید، بحث می‌شود. نخستین كسی كه این علم را به رشته تحریر درآورد ابومزاحم موسی‌بن‌عبیدالله است كه در قرن چهارم می‌زیسته است[5].
4ـ قرّاء سبعه
قرائت قرآن، بین قاریان، در مواردی اختلاف داشت و چون تعداد قاریان در طی سالیان متمادی افزایش می‌یافت، اختلاف قرائات نیز روز به روز زیاد می‌شد. تا این كه ابن مجاهد از میان كلیه قرائات، هفت قرائت را برگزید. آنان عبارتند از:
1ـ نافع، 2ـ ابن‌كثیر، 3ـ ابوعمرو، 4ـ عاصم، 5ـ حمزه، 6ـ كسایی، 7ـ ابن‌عامر[6].
5ـ اسباب نزول
دانشی كه عهده‌دار بیان و توضیح حوادث و جریانهای تاریخی است كه نزول آیات قرآنی را ایجاب كرده است[7].
6ـ آیات الاحكام
احكام شرعی دارای منابعی است كه از جمله این منابع، قرآن كریم است. قرآن در قالب تقریباً پانصد آیه، به بیان احكام شرعی از قبیل امر و نهی و مباحث حقوقی پرداخته است. بررسی این آیات از جهات گوناگون، در جهت كشف مقصود و منظور شارع مقدّس، علم «آیات‌الاحكام» را به وجود آورده است[8].
7ـ تفسیر
برای تفسیر، معانی گوناگونی وجود دارد. از آن جمله تعریفی است كه امام فخر رازی بیان می‌كند: «تفسیر، علمی است كه در آن، از الفاظ كلام پروردگار، از جهت دلالت بر مراد و مقصود خداوند، بحث صورت می‌گیرد».
به عبارت دیگر: تفسیر، دانشی است كه در زمینه معانی آیات قرآن، اسباب نزول، محكم، متشابه، ناسخ، منسوخ و دیگر شوؤن آن، گفتگو می‌كند[9].
8ـ تأویل
تأویل در لغت به معنی بازگردانیدن و رجوع است و در قرآن مجید عبارت است از: اِرجاع و رجوع‌دادن آیات متشابه، به یكی از معانی كه احتمال می‌رود.
به عبارت دیگر: تأویل، معلوم كردن باطن آیه است. البته بعضی تفاوت چندانی از جهت معنی، بین تفسیر و تأویل، قایل نیستند[10].
9ـ فرق تأویل و تفسیر
نظر مرحوم علاّمه طباطبایی در تفسیر المیزان، آن است كه تأویل یك وجود خارجی است و از سنخ تفسیر نیست. تفسیر گاهی به ظاهر است، گاهی به باطن، اما تأویل از سنخ لفظ نیست، از نوع مفاهیم نیست، بلكه از سنخ واقعیت خارجی است‌... تأویل به نظر علاّمه طباطبایی در مقابل تفسیر است، زیرا تأویل، آن عین خارجی است كه هیچ سنخیت با تفسیر و مفاهیم تفسیری ندارد. دیگران تأویل را بر همان برداشتهای باطنی حمل كرده‌اند، و در واقع تأویل را با تفسیر به باطن، در یك ردیف و یك معنا گرفته‌اند[11].
10ـ خاصّ
آیاتی است كه درباره شخص معیّن و یا مورد خاصّ نازل شده باشد، مانند:
یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْكَ مِنْ رَبِّكَ؛[12] ای پیامبر، آن‌چه را كه از ناحیه پروردگارت به تو نازل شده، (به مردم) برسان[13].
11ـ عام
برخلاف خاص، آیاتی كه عمومیت داشته و شامل تمام افراد باشد. مانند آیاتی كه با خطاب یا أَیُّهَا النَّاسُ... همراه است[14].
12ـ مجمل
آیاتی را می‌گویند كه بدون تفصیل نازل شده، و از ظاهر آیه، مراد و معنی و تفسیر آن به صورت مفصّل معلوم نباشد، بلكه محتاج به توضیح باشد. مانند بیشتر آیاتی كه مربوط به احكام است. نظیر:
أَقِیمُوا الصَّلاهَ؛[15] نماز را بپا دارید[16].
13ـ ظاهر
منظور، معانی ظاهری الفاظ آیات است. مثل:
وَ اللَّهُ بَصِیرٌ بِالْعِبادِ؛[17] براستی كه خداوند نسبت به بندگان بیناست[18].
14ـ باطن
برخلاف ظاهر، عبارت از معنایی است كه متناسب با ظاهر آیه، بعد از تعقّل و تفكّر و اجتهاد و مراجعه به آیات دیگر، استنباط شود[19].
15ـ مطلق
یعنی رها‌شده، و در قرآن مجید آیاتی است كه بدون هیچ قیدی باشد، مانند:
إِنَّ اللَّهَ عَلی كُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ؛[20] براستی كه خداوند بر هر چیز تواناست[21].
16ـ مقید
آیاتی است كه مقید به خصوصیتی باشند. مانند:
وَ لِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبِیلاً؛[22] و مردم را حج و زیارت آن خانه واجب است بر هر كسی كه توانایی برای رسیدن بدانجا یافت[23].
17ـ حروف مقطّعه
در ابتدای 29 سوره از سوره‌های قرآن، یك یا چند حرف از حروف الفبا (مجموعاً 78 حرف است و با حذف مكرّرات، 14 حرف می‌شود، یعنی نصف حرف هجاء كه 28 حرف است) وجود دارد كه این حروف را حروف مقطّعه گویند و عبارتند از: أ، ج، ر، س، ض، ط، ع، ق، ك، ل، م، ن، ه، ی.
بدرالدّین زركشی می‌گوید: «از تركیب این حروف، می‌توان این جمله را ساخت: نص حكیم قاطع له سر». فیض كاشانی جمله صراطُ علیٍّ حقْ نُمسِكُه را ساخته است[24].
18ـ محكمات
آیاتی كه معنا و مراد آنها روشن است. به این‌گونه آیات باید ایمان آورد و عمل كرد، مانند آیه:
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ؛[25] بگو: او خداوند یگانه و بی‌همتاست[26].
19ـ متشابهات
آیاتی را گویند كه استقلال در افاده مدلولِ خود نداشته باشند و به واسطه محكمات، معنای آن روشن می‌شود. مانند آیه:
الرَّحْمنُ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوی؛[27] خدا بر تخت خود قرار گرفت[28].
20ـ ناسخ و منسوخ
در میان آیاتِ احكام كه در قرآن آمده است، آیاتی هست كه پس از نزول، جای حكمِ آیاتی كه قبلاً نازل شده و مورد عمل بوده‌اند را گرفته و به زمان اعتبارِ حكم قبلی، خاتمه داده است. آیات قبلی، منسوخ و آیات بعدی را ناسخ گویند. چنانكه در اول بعثت، مسلمانان دستور داشتند كه با اهل كتاب به مسالمت رفتار كنند:
فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا حَتَّی یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ؛[29] پس عفو و گذشت كنید و نادیده بگیرید، تا امر خدا بیاید.
و پس از چندی آیه قتال آمد و به حكم مسالمت، خاتمه داد:
قاتِلُوا الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لا بِالْیَوْمِ الْآخِر‌...ِ؛[30] با كسانی كه به خدا و روز قیامت ایمان ندارند بجنگید[31].
21ـ حد قرآن
در حدیث است كه:
اِنْ لِلْقُرآنِ ظَهْراً وَ بطْناً وَ حَدّاً وَ مطلَعاً؛ قرآن، ظاهری و باطنی دارد، و حدی و مطلعی دارد.
و غرض از حد، آن اندازه از معنی است كه دیگران نمی‌توانند از آن تجاوز كنند، یعنی عجزِ مردم، آنها را از تجاوز منع می‌كند[32].
22ـ فرق قرآن و حدیث قدسی
قرآن مجید با همان الفاظ، معانی و ترتیب خاصّش از جانب پروردگار بر پیامبر اكرم،‌(ص)، در مقام تحدی و اعجاز نازل شده است و معجزه می‌باشد و هیچ كس قادر به آوردن مانند آن ـ‌به جهت رفعت كلام پروردگار متعال‌ـ نیست ولی حدیث قدسی گرچه مانند قرآن، از جانب پروردگار است، لكن در مقام تحدی و اعجاز نبوده و معجزه به شمار نمی‌آید، مانند این حدیث قدسی:
ألصَّوْمُ لی وَ أنَا أجْزی بِهِ؛[33] روزه مخصوص من است، و من خود جزای آن می‌باشم[34].
23ـ وجوه
اگر در لفظ یا عبارتی چند معنا احتمال رود، این معانی را وجوه گویند. بدین معنا كه عبارت مذكور را بتوان بر چند وجه تعبیر كرد و هر وجهی را تفسیری شمرد[35].
24ـ نظایر
نظایر، در الفاظ و تعابیر مترادفه به كار می‌رود و آن هنگامی است كه چند لفظ (كلمه یا جمله) یك معنای تقریبی واحد را افاده كنند. این بیشتر در الفاظی یافت می‌شود كه دارای معانی متقارب و مترادف باشند و جدا ساختن آنها، گاه دشوار می‌نماید[36].
25ـ تحدّی
مبارزه‌طلبی و دعوت نمودن منكران نبوّت، برای آوردن مثلی برای معجزه را تحدی گویند. تحدّی اختصاص به اعجاز قرآن ندارد بلكه معجزات پیامبران گذشته نیز همواره همراه تحدّی بوده است[37].
26ـ تحریف
تحریف در اصطلاح به هفت معنا آمده است:
1ـ تحریف در دلالت كلام؛ یعنی تفسیر و تأویل ناروا، 2ـ ثبت آیه یا سوره در مصحف بر‌خلاف ترتیب نزول، 3ـ اختلاف قرائت كه بر‌خلاف قرائت مشهور باشد، 4ـ اختلاف در لهجه، 5ـ تبدیل كلمات؛ یعنی لفظی را از قرآن برداشتن و مرادف آن را جایگزین كردن، 6ـ افزودن بر قرآن، 7ـ كاستن از قرآن[38].
27ـ سوره
برای لفظ سوره معانی گوناگونی ذكر كرده‌اند، از جمله:
1ـ مخفَّف و تسهیل‌یافته، در این صورت، سؤره، تلفظ می‌شود كه در اصل به معنای باقی‌مانده آشامیدنی در ظرف می‌‌باشد و چون سوره قرآن قطعه و قسمتی از آن است، بدین جهت سوره‌اش نامیده‌اند.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . محمد هادی معرفت، علوم قرآنی، ص 182.
[2] . اصول كافی، ج 2، ص 630، ح 12.
[3] . محمد هادی معرفت، علوم قرآنی، ص 182ـ 183.
[4] . بحارالانوار، ج 67، ص 323.
[5] . مصطفی اسرار، دانستنیهای قرآن، ص 39.
[6] . محمد هادی معرفت، علوم قرآنی، ص 189ـ 190، با تلخیص.
[7] . مصطفی اسرار، دانستنیهای قرآن، ص 39.
[8] . همان، ص 40.
[9] . همان، ص 39.
[10] . همان، ص 40.
[11] . كیهان اندیشه، شماره 39، ص 12، مصاحبه با آیت‌الله جوادی آملی.
[12] . سوره مائده، آیه 67.
[13] . مصطفی اسرار، دانستنیهای قرآن، ص 38.
[14] . همان.
[15] . سوره بقره، آیه 43.
[16] . مصطفی اسرار، دانستنیهای قرآن، ص 38.
[17] . سوره آل‌عمران، آیه 20.
[18] . مصطفی اسرار، دانستنیهای قرآن، ص 38.
[19] . همان.
[20] . سوره طلاق، آیه 12.
[21] . مصطفی اسرار، دانستنیهای قرآن، ص 38ـ 39.
[22] . سوره آل عمران، آیه 97.
[23] . مصطفی اسرار، دانستنیهای قرآن، ص 39.
[24] . محمد هادی معرفت، علوم قرآنی، ص 334.
[25] . سوره توحید، آیه 1.
[26] . علاّمه طباطبایی، قرآن در اسلام، ص 34.
[27] . سوره طه، آیه 5.
[28] . علاّمه طباطبایی، قرآن در اسلام، ص 34ـ 39.
[29] . سوره بقره، آیه 109.
[30] . سوره توبه، آیه 29.
[31] . علاّمه طباطبایی، قرآن در اسلام، ص 48.
[32] . آیت‌الله حسن‌زاده، هزار و یك كلمه، ج 2، ص 131.
[33] . كنزالعمال، ج 8، كتاب الصوم، ص 226.
[34] . سید محمد حسن جواهری، دانستنیهای علوم قرآن و معماهای قرآنی، ص 25.
[35] . محمد هادی معرفت، علوم قرآنی، ص 320.
[36] . همان.
[37] . آیت‌الله جوادی آملی، تفسیر موضوعی، ج 1، ص 128.
[38] . محمد هادی معرفت، علوم قرآنی، ص 445ـ 446.


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

سه شنبه 16 اسفند 1390  7:36 AM
تشکرات از این پست
aliavr
دسترسی سریع به انجمن ها