0

جملات مخصوص براى اعلام وقت نماز‌

 
mohsenh
mohsenh
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 1156
محل سکونت : قم

جملات مخصوص براى اعلام وقت نماز‌

سید عباس رضوى
اذان، اسم مصدر باب تفعیل[۱] یا اسمى است که قائم‌مقام ایذان مى‌شود[۲] و به‌معناى اعلام و به همین معنا در آیات ۳ توبه/۹; ۲۷ حج/۲۲، و ۴۴ اعراف/۷ به‌کار رفته است.
اذان در اصطلاح شرع، جملات مخصوصى است که در مواردى، از‌جمله اعلام وقت نماز و به‌عنوان مقدّمه نماز*، تشریع شده است.[۳] از نظر شیعه و برخى از اهل‌سنت، این جملات به‌صورت وحى به‌وسیله جبرئیل بر پیامبر عرضه گشت;[۴] امّا مشهور اهل‌سنّت، القاى فقرات اذان را در خواب به عبدالله‌بن‌زید[۵] یا برخى دیگر از صحابه[۶] مى‌دانند.
فقرات اذان:
مشهور شیعه اذان را داراى ۱۸ جمله مى‌دانند: اللّه اکبر ۴ بار، اشهد ان لا اله الاّ اللّه، اشهد انّ محمّداً رسول‌اللّه، حىّ‌على‌الصّلاه، حىّ‌على الفلاح، حىّ على خیرالعمل، اللّه اکبر، لا‌إلـه إلاّ اللّه، هر کدام ۲ بار.[۷]مشهور اهل‌سنّت، با‌حذف حىّ على خیرالعمل و گفتن یک بار لا إلـه إلاّ‌اللّه در آخر اذان، آن را داراى ۱۵ جمله مى‌دانند. آنان جمله «الصلوه خیرٌ مِن النوم» را در اذان صبح بعد از حىّ على الفلاح مى‌افزایند.[۸]
عبارت «أشهد أنّ علیّاً ولىّ اللّه» گرچه از روزگارى کهن در میان شیعه متداول بوده است و اکنون شعار آنان شمرده مى‌شود، نزد علماى شیعه جزئى از اذان محسوب نشده و فقط به استناد روایتى از حضرت صادق(علیه السلام)آن را مستحب دانسته‌اند و ذکر آن به قصد جزئیّت جایز نیست.[۹] جمله «حىّ على خیرالعمل» نزد امامیه یکى از جملات اذان است که در روایت معراج به آن تصریح شده است.[۱۰] و بر پایه منابع روایى، این فقره در زمان ابوبکر و عمر در اذان گفته مى‌شد و عمر با این پندار که این جمله مردم را از هر کارى به‌سوى نماز مى‌کشاند و از جهاد باز‌مى‌دارد، دستور داد آن را از اذان حذف کنند[۱۱] در مورد جمله «الصّلاه خیرٌ من النوم = نماز از خفتن بهتر است» اهل‌سنّت گفته‌اند: بلال* هنگام اذان، این فقره را افزود و پیامبر(صلى الله علیه وآله) نیز تأیید کرد;[۱۲]ولى امامیه معتقد‌است که این فقره در زمان پیامبر نبوده; بلکه در زمان عمر به اذان افزوده شده است[۱۳] و در روایتى که مالک در موطّأ نقل کرده نیز این مطلب تأیید مى‌شود.[۱۴]
قرآن کریم در دو آیه با واژه «ندا» و در یک‌آیه با دعا از اذان یاد‌کرده است:
۱. آیه‌۵۸ مائده/۵ درباره کسانى است که هنگام فراخوانى به نماز به‌وسیله اذان، نماز (یا اذان)[۱۵] را مسخره مى‌کردند: «و‌اِذا نادَیتُم اِلَى الصَّلوهِ اتَّخَذوها هُزُوًا و لَعِبـًا‌...». فقیهان شیعه[۱۷] و اهل‌سنت[۱۶] گفته‌اند: مراد از ندا در این آیه، اذان است و مشروعیت آن از آیه، استفاده مى‌شود. از پیوند این آیه با آیه پیشین که مى‌گوید: «یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لاتَتَّخِذوا الَّذینَ اتَّخَذوا دینَکُم هُزُوًا و لَعِبـًا مِنَ الَّذینَ اوتوا الکِتـبَ مِن قَبلِکُم و الکُفّارَ اَولِیاءَ» (مائده/۵، ۵۷) استفاده مى‌شود که به بازى گرفتن اذان و نماز در حقیقت مسخره کردن دین است و مؤمنان نباید با افرادى که چنین مى‌کنند، پیوند داشته باشند.
۲. «اِذا نودىَ لِلصَّلوهِ مِن یَومِ الجُمُعَهِ فَاسعَوا اِلى ذِکرِ اللّهِ» (جمعه/۶۲،۹) مراد به ندا در این آیه، اذان نماز* جمعه است.[۱۸] برخى از فقیهان اهل‌سنت گفته‌اند: وجوب نماز‌جمعه مشروط به‌شنیدن اذان است; ولى بیش‌تر فقیهان، مخالف این رأى هستند.[۱۹] برخى[۲۰] گفته‌اند: از این‌که در غیر نماز‌جمعه فعل ندا به‌صورت جمع آمده (نادَیتُم إِلى الصَّلوه) و در نماز‌جمعه به‌صورت مفرد آمده (نودىَ لِلصَّلوهِ) به‌دست مى‌آید که براى نمازهاى یومیه، جایز است افراد مختلفى در یک شهر اذان گفته، در مکان‌هاى متعدّدى نماز اقامه شود; امّا در نماز جمعه همه مأمور به گفتن اذان و اقامه جمعه نیستند; بلکه مأمور به این هستند که هرگاه اذان نماز‌جمعه گفته‌شد، به‌سوى نماز بشتابند و نیز به‌دست مى‌آید که عهده‌دار ولایت در میان مسلمانان، در‌صورت قدرت بر اقامه نماز جمعه، به اذان براى آن فرمان مى‌دهد. از آن‌جا که واژه ندا به صداى خوش تفسیر شده،[۲۱] شاید به‌دست آید که بهتر است مؤذن صدایى رسا و خوش داشته باشد.
۳. «و‌مَن اَحسَنُ قَولاً مِمَّن دَعا اِلَى اللّهِ و عَمِلَ صــلِحـًا= و کیست خوش گفتارتر از آن کس که به‌سوى خدا خواند و کار نیک کند.» (فصلت ۴۱/۳۳) برخى از مفسران، شأن نزول آیه را اذان‌گویان دانسته‌اند;[۲۲] بر این اساس، اذان نیکوترین سخن و دعوت به‌سوى خدا خواهد بود; دعوتى که با تکبیر*، شهادت به یگانگى خدا و رسالت پیامبراسلام(صلى الله علیه وآله)، تشویق به نماز، فلاح و بهترین کردار انجام مى‌شود.
فخررازى از این‌که در این آیه، اذان، نیکوتر از هر گفتارى شمرده شده، آن را واجب دانسته[۲۳] و طبرسى از‌جمله «و‌عَمِلَ صــلِحـًا» استفاده کرده است که دعوتگر به خدا، از‌جمله مؤذّنان باید به دانش خود عمل کنند تا فریاد آنان بهتر بر دل‌ها نشیند و روان بدان آرامش یابد.[۲۴]
_________________________
[۱]. المصباح، ص‌۱۰; مقاییس‌اللغه، ج۱، ص‌۷۷، «اذن».
[۲]. لسان‌العرب، ج‌۱، ص‌۱۰۵، «اذن».
[۳]. جواهرالکلام، ج‌۹، ص‌۲‌ـ‌۳.
[۴]. الکافى، ج‌۱، ص‌۳۰۲; الفقه الاسلامى، ج‌۱، ص‌۶۹۲.
[۵]. السیره النبویه، ج‌۲، ص‌۵۰۸.
[۶]. همان، ص‌۵۰۹; السیره الحلبیه، ج‌۲، ص‌۹۶.
[۷]. الخلاف، ج‌۱، ص‌۲۷۸.
[۸]. الفقه الاسلامى، ج‌۱، ص‌۷۰۱‌ـ‌۷۰۲.
[۹]. مستمسک العروه، ج‌۵، ص‌۵۴۴‌ـ‌۵۴۵.
[۱۰]. بحارالانوار، ج‌۸۱‌، ص‌۱۴۱.
[۱۱]. همان، ص‌۱۴۰.
[۱۲]. السیره الحلبیه، ج‌۲، ص‌۹۷.
[۱۳]. النص و الاجتهاد، ص‌۱۹۳.
[۱۴]. الموطأ، ج‌۱، ص‌۷۲.
[۱۵]. التفسیر الکبیر، ج‌۱۲، ص‌۳۸۰.
[۱۶]. کنزالعرفان، ج۱، ص‌۱۷۰.
[۱۷]. الفقه الاسلامى، ج‌۱، ص‌۶۹۲‌.
[۱۸]. الفقه الاسلامى، ج‌۲، ص‌۱۲۸۳.
[۱۹]. الفقه الاسلامى، ج‌۲، ص‌۱۲۸۷‌ـ‌۱۲۸۸.
[۲۰]. بحارالانوار، ج‌۸۶، ص‌۱۲۳.
[۲۱]. لسان‌العرب، ج‌۱۴، ص‌۹۷، «ندى».
[۲۲]. الکشاف، ج‌۴، ص‌۱۹۹; احکام‌القرآن، ج‌۴، ص‌۱۶۶۲.
[۲۳]. التفسیر الکبیر، ج‌۲۷، ص‌۱۲۵.
[۲۴]. مجمع‌البیان، ج‌۹، ص‌۱۹.

منبع:موسسه جهاني سبطين

چهارشنبه 10 اسفند 1390  12:06 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها