0

آفرینش انسان از دیدگاه احادیث 2

 
mohsenh
mohsenh
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 1156
محل سکونت : قم

آفرینش انسان از دیدگاه احادیث 2

بر اساس این نوشته خداوند جهان و جانداران ساکن آن را در شش روز آفریده و آدمی آخرین آفریده او است.
نظریه های بعدی عبارت بودند از خلق الساعه و ثبوت انواع که تا قرن ۱۸ و ۱۹ تائید می شدند.
در قرن ۱۹ اندیشه پیوستگی جانداران و پیوستگی تاریخی آن ها یعنی نظریه تکامل به فکر معدودی از متفکران رسیده بود. یکی از تئوری های مهم تکاملی از لامارک زیست شناس فرانسوی است که به سال ۱۸۰۹ به چاپ رسید . لامارک برای بیان چگونگی وقوع تکامل دو نظریه استعمال و عدم استعمال اندامها و ارثی بودن صفات اکتسابی را عنوان کرد. وی مشاهده کرده بود که اگر اندامی از بدن یک جاندار استعمال می شود بزرگتر و کارآمدتر می شود و اگر عضوی به کار نیفتد کوچک می شود و تحلیل می رود .
بنابراین جاندار در نتیجه ناهماهنگی در استعمال اندامهای مختلف بدن در طول عمر خود ممکن است تا حدی تغییر یابد و بعضی از صفات را کسب کند . لامارک این گونه صفات را وراثتی و قابل انتقال به اخلاف می پنداشت .
این تئوری بسیار موفقیت آمیز بود و به اشاعه اندیشه تکامل کمک بسیار کرد . اما سرانجام معلوم شد که نظر لامارک نادرست است . چون هر گونه تغییری که بر اثر استعمال یا عدم استعمال یا به هر علت دیگر در سلولهای دیگر بدن به غیر از گامتها رخ دهد تاثیری در ژن های سلولهای زاینده نخواهد داشت و قابل انتقال به نسل بعدی نیست .
نظریه داروین- والاس در مورد تکامل
در سال ۱۸۵۸ داروین و والاس با هم تئوری جدیدی درباره تکامل اعلام داشتند که جانشین تئوری لامارک شد . داروین این تئوری جدید را پروراند و به صورت کتابی تنظیم کرد . این اثر معروف که به نام اصل انواع به وسیله انتخاب طبیعی یا بقای نژادهای مناسب در تنازع بقا است در سال ۱۸۵۹ انتشار یافت . داروین و والاس محیط را علت اصلی انتخاب طبیعی می دانستند، یعنی محیط تدریجا جانداران دارای صفات نامساعد را از بین می برد و جانداران دارای صفات مساعد را حفظ می کند. پس از گذشت نسل های زیاد و متوالی و تأثیر مداوم انتخاب طبیعی، سرانجام گروهی جاندار یک صفت یا تعدادی صفات جدید و مساعد را به درجه ای جمع خواهد کرد که به صورت گونه ای جدید از گونه اجدادی ظاهر خواهد شد .
همواره این سئوال مطرح می شد که منبع این تفاوت های فردی مهم چیست؟ و تفاوت های فردی چگونه به وجود می آیند. این جا بود که داروین ناگزیر شد به نظریه لامارک یعنی وراثت صفات اکتسابی پناه ببرد . اما تدوین پاسخ درست مربوط به تفاوت های فردی شش سال پس از انتشار کتاب اصل انواع و هنگامی آغاز شد که مندل قوانین وراثت را اعلام داشت . ولی حاصل مطالعات مندل بیش از ۳۰ سال در ابهام نادیده ماند و پیشرفت شناخت مکانیسم های تکاملی نیز به همان نسبت به تاخیر افتاد . انتخاب طبیعی فقط به عنوان بخشی از مکانیزم تکامل شناخته شده است . زیرا داروین و والاس توضیحی ناقص از تکامل عرضه داشتند، اما به طور کلی آنان نخستین کسانی بودند که جهت درست تکامل را نشان دادند .
تکامل فرایند دو مرحله ای
مکانیزم تکامل را می توان اثر انتخاب طبیعی بر تفاوت های ژنتیکی که در میان افراد یک جمعیت ظاهر می شوند، دانست . جمعیت، گروهی از افراد یک نوع جاندار است که در یک محل زندگی کرده و با هم زاد و ولد می کنند و ژن ها آزادانه در میان آن ها توزیع می شوند . گوناگونی ژنتیکی ممکن است از نو ترکیبی حاصل از تولید مثل جنسی، از جهش یا از هر دو این پدیده ها ناشی نشود . اگر چنین جاندارانی باقی بمانند و اولاد بیاورند، در آن صورت خاصه های ژنتیکی جدید آن ها در خزانه ژن جمعیت باقی خواهد ماند. این تازه های ژنتیکی در طول نسل های متوالی می توانند در تعداد بیشتری از افراد جمعیت یا در همه آن ها گسترش یابند
مفهوم واقعی انتخاب طبیعی، تولید مثل افتراقی است . یعنی بعضی از افراد یک جمعیت بیش از دیگر افراد آن اولاد به جا می گذارند و نسبت به افرادی که اولاد کمتری از آن ها می ماند، درصد بیشتری از ژن به خزانه ژنی نسل بعد، انتقال می دهند . اگر تولید مثل افتراقی در طول چند نسل ادامه یابد، آن هایی که فرزندان بیشتری تولید می کنند، تدریجا سهم بزرگتری از افراد کل جمعیت را به وجود آورد . در نتیجه ژن های آن ها در خزانه فزونتر خواهد شد . پس امکان دارد صفت جدیدی که در یک فرد جاندار پدید می آید، از راه تولید مثل افتراقی و به مرور زمان، به صورت خوصیت استاندارد تمامی یک جمعیت درآید.
نتیجه گیری کلی
بر اساس نظریه امروزی تکامل، انتخاب طبیعی نیرو در اساس خلاقه به شمار می آید که نوآورهای ژنتیکی را در میان افراد بیشتری گسترش می دهد . هر چند که به از میان رفتن افرادی که از نظر تولید مثل صلاحیت ندارند، می انجامد.
افرادی را که از نظر رفتاری، یا از نظر اجتماعی، صلاحیت ندارند، الزاما از میان نمی برد . قویترین و بزرگترین جاندار یک جمعیت ممکن است از نظر رفتاری بسیار صالح باشند، از نظر تولید مثل و از نظر تکامل، فاقد صلاحیت خواهند بود .
از سوی دیگر ممکن است فردی رنجور و ضعیف، از نظر رفتاری یا اجتماعی صلاحیت نداشته باشد، اما اولاد زیادی به وجود آورد. انتخاب طبیعی در اساس از طریق تولید مثل واقع می شود نه از راه تنازع بقا. تنازع بقا برای بقا روی می دهد، ولی غالبا جنبه فیزیکی محض دارد و ممکن است به صورتی غیر مستقیم بر موفقیت جاندار در امر تولید مثل نیز موثر افتد . این عوامل نیز در حد خود می توانند اثرات تکاملی به بار آورند . اما مهمترین نتیجه حاصل نه تنازع، نه از میان رفتن و نه حتی بقای فرد است . بلکه آن چه سرانجام خاصل می شود، بلکه آن چه سرانجام حاصل می شود، موفقیت نسبی در امر تولید مثل است .

منبع:موسسه جهاني سبطين

سه شنبه 9 اسفند 1390  11:22 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها