0

رایطه عبادت با دنیاگرائی

 
mohsenh
mohsenh
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 1156
محل سکونت : قم

رایطه عبادت با دنیاگرائی

رهبانیّت ممنوع
از جمله اعمالی که در مسیحیت بعنوان یک نوع عبادت ممتاز و مقدس بحساب می آمد «رهبانیّت» بود، و رهبانیت به معنای ترس و خوف است، و راهبان را هم بدین جهت راهب می نامند، که از ترس اینکه مبادا گرفتار مظاهر دنیا و امور مادّی و روابط عصیان آلود با افراد شوند، راه زهد و کناره گیری از اجتماع را بر می گزیدند و قید همه چیز را می زدند و به کوه و صحرا پناه می بردند؛ و در غار کوه یا درّه ای بعبادت و نیایش پروردگار می پرداختند!
در هر صورت، رهبانیت و چنین زهد گرایی، و انزواطلبی، و کناره گیری از جامعه و مسئولیت های اجتماعی را، اسلام ممنوع و محکوم نمود، و اسلام چنین عملی را روا نمی دارد، که انسان فقط در فراز و نشیب ها سر خود را بگیرد و از معرکه بیرون رود، و خویش را از زیر بار مسئولیت ها آزاد سازد؛ بلکه هر مسلمان وظیفه دارد، صرف نظر از اینکه گلیم خود را از آب در می آورد، سعی کند که غریق ها و افراد دیگری را که گرفتار مشکلات و بحران ها می شوند نجات دهد.
در صدر اسلام هم، هر گاه چنین عقیده و فکری در مسلمانان بوجود می آمد، رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ آن را سخت محکوم و ممنوع اعلام می فرمودند:
»انس بن مالک» می گوید: وقتی «عثمان بن مظعون» صحابی معروف پیغمبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ فرزند خویش را از دست داد، آنقدر محزون و افسرده خاطر گشت، که روابط و معاشرت خود را با افراد ترک گفت، و در خانه نشست و انزوا گزید و به عبادت پرداخت!
داستان عثمان به گوش پیغمبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ رسید، و کسی را به سراغ او فرستاد؛ و پیغام داد که: خداوند چنین کاری را برای ما مقرّر نفرموده، رهبانیت و ترک دنیا برای امت من، تنها جهاد در راه خدا است.[۱]
آری، رهبانیت اسلام، تنها جهاد است، و اگر کسی واقعاً بخواهد خود را از قید و بندها و علایق و روابط دنیایی آزاد سازد، و دارای چنین بذل و بخششی گردد، که به خاطر خدا و احیای سنتّ های اصیل دین، دست از خواسته ها و لذائذ بشوید، شایسته است که دست از جان و هستی خود بشوید، و آن را در میدان جنگ و جهاد در راه خدا بذل و بخشش نماید، چه اینکه پیامبر عالیقدر اسلام فرمود:
ان اللّه تعالی لم یکتب علینا الرهبانیه، انما رهبانیه امتّی الجهاد فی سبیل اللّه.[۲]
باری، عبادات اسلامی هرگز یک سری عبادات یک بعدی و معنوی نیستند و قرآن کریم هر گاه نماز را که یک عبادت معنوی صرف است، یادآور می شود و اقیموا الصلاه می گوید، فوراً به دنبال آن، آتُوا الزکاه را نیز که یک عبادت مالی و اجتماعی و تربیتی است، و هم بعد الهی دارد و هم بعد مردمی، عنوان و توصیه می کند.
وقتی احکام حج را بیان می کند، کشتن حیوان و قربانی را نیز جزو آن می شمارد و می گوید: و اطعموا البائس الفقیر.[۳]
فقیر و تهیدست را نیز اطعام و سیر نمایید، و بالاخره در اسلام، اطعام و انفاق، بعنوان یک سلسله عبادات و وظایف مالی، امر به معروف و نهی از منکر؛ دلجویی از مستمندان، عیادت بیماران، برقراری صلح و آشتی، و پیوند و روابط انسانی با افراد جامعه، به منظور یک سلسله عبادات اجتماعی معرفی گردیده است.
و باید گفت: تفرقه گرایی و پراکنده گی، و قطع رابطه از افراد اجتماع، بر خلاف وظایف یک مسلمان راستین است، زیرا اسلام تمام افراد امت خویش را برادر یکدیگر، و آنان را همچون اعضای یک پیکر می داند.
اگر دین چنان است که بیان داشتیم، و عبادات آن هم دارای این همه ابعاد گسترده و زندگی ساز و تحرّک آفرین است، پس چگونه «لِنین» پیشوای مرام کمونیسم می گفت:
دین افیون و مایه تخدیر ملت هاست، بنابراین، دین و پیشوایان آن؛ اعصاب مظلومان و فقراء را تخدیر می کنند، و آن ها را تسلیم ظلم و ستم می نمایند![۴]
حال چه چیز سبب شده، که چنین افکار و عقایدی بوجود آید، و عدّه ای بعنوان رهبران و پیشوایان فکری و مسلکی دارای اینگونه مرام و عقایدی شوند؟ در این باره چهار مطلب را به عنوان علت و یا زمینه ی پیدایش اینگونه عقاید انتقادآمیز می توان در نظر گرفت:
محتوای یک بعدی انجیل
۱) مطالب یک بعدی انجیل کنونی که افراد را به ترک دنیا و توجه به جنبه های معنوی صرف دعوت نموده است!
چنانکه انجیل نقل می کند، حضرت عیسی ـ علیه السلام ـ به جوانی که به او ایمان آورده بود فرمود: اگر می خواهی به مقام کامل دین و ایمان دست یابی، برو تمام دارایی خویش را به فروش و قیمت آنرا میان فقراء تقسیم نموده، آنگاه بیا و متابعت مرا اختیار کن، و نیز به شاگردانش می گفت: شما از آنچه می خورید و می آشامید بحث نکنید، و به آن اهمیت هم ندهید، چون درباره چنین مسائلی افرادی بحث و گفتگو می کنند، که ایمان نداشته باشند![۵]
باز انجیل می گوید: «در برابر شرّ ایستادگی نکنید، بلکه اگر کسی به طرف راست صورت شما سیلی زد، طرف چپ را به طرف او بگیرید، کسی که بخواهد با تو دشمنی کند و پیراهنت را بگیرد، تو رداء خود را نیز به او بده، هر کس تو را تا یک میل به زیر بار خود کشید، تو میل دوم را نیز با او برو!»[۶]
آری، چنین تعلیماتی با آثار عملی آن سبب می شد، که وضع زندگی مسیحیان اروپا؛ و مخصوصاً افرادی که در «روسیه» به سر می بردند و با نظام «اَقطاع» و «تِیُول»[۷] دست به گریبان بودند، با هزاران نوع مشکلات از قبیل فقر و بیماری ها و محرومیت ها مواجه گردیدند!
»در هر سال هزاران نفر از گرسنگی؛ میلیون ها نفر از بیماری سل و بیماری های دیگر می مردند، فشار سرما به همین نسبت نفوس خلق را از میان می برد، در حالیکه صاحبان تیول؛ از دسترنج این مردم بینوا در آغوش ناز و نعمت به انواع فسق و فجور و عیش و نوش بسر می بردند، و از هر گونه لذتی که به خیال کسی خطور کند بهره مند می شدند و هر زمان که یکی از زحمتکشان به فکر آن می افتاد که نگاهی به اطراف خود بیفکند، یا لحظه ای درباره ی آن همه ظلم و بیداد که بر او وارد می شد اندیشه ای کند، کشیشان و رجال دین به سراغ او می شتافتند؛ و این عبارت را به او تذکر می دادند:
»هر کس به گونه ی راست تو لطمه زد، گونه ی چپ را به سویش بگردان، هر کس قَبایت را برد، پیراهنت را نیز به او واگذار ! ...»
و با خواندن و دمیدن اینگونه افسون ها، جامعه را از فکر نهضت و انقلاب می ترسانیدند؛ و اعصاب آن ها را با وعده ی نعمت های اخروی تخدیر می کردند، و بهشت را در نظر آن ها به عنوان مزد تحمّل ظلم و صبر در بدبختی می آراستند.
روی این اصول، دین در روسیه دشمن حقیقی خلق بود، و سخن «کارِل مارْکس» که می گوید: «دین افیون و مایه ی تخدیر جامعه است» کاملاً بر چنین دینی و این گونه اوضاعی صدق می کرد.[۸]
اعمال رجال دین
۲) علت دوم بدبینی به دین را، اعمال خرافی و طاقت فرسای راهبان و رجال کلیسا می توان دانست، زیرا اُسقفان و راهبان اعمال و ریاضت هایی داشتند؛ که صرف نظر از اینکه برای افراد جامعه قابل عمل نبود؛ بلکه موجب وحشت و ترس آن ها از دین نیز می گردید!
تاریخ در این باره می نویسد: کار تارکین دنیا در کلیسا، تا آزار و اذیت به جسم می رسید، گفته شده: راهب «ماکارِیُوس» شش ماه در مخزن آب خوابیده بود، که جسم برهنه او را حیوانات ریز از قبیل پشه نیش بزنند و او را به مرگ نزدیک کنند؛ وی همیشه به عنوان ریاضت مقدار زیادی آهن به همراه خود داشت، و رفیق او «یوسیبیس» دو برابر ماکاریوس آهن با خود حمل می کرد، یوسیبیس سه سال در چاه کم آب زندگی می کرد؛ راهب یوحنّا سه سال بر روی یک پا ایستاده بود و نمی خوابید و نمی نشست، هرگاه خیلی خسته می شد به سنگی تکیه می کرد.
روحانیت اروپا از اختیار همسر خودداری می کرد؛ و فکر می کرد نزدیک شدن به زن گناه است، معتقد بود که، برخورد با زن و صحبت کردن با او، روح را ضعیف می کند، بدین جهت نه تنها از زن دوری می جستند؛ بلکه از مادر و خواهر خود هم فرار می کردند![۹]
باری، این ها نمونه هایی بود از وضع کلیسا و رجال آن که موجب بدبینی افراد نسبت به دین مسیحیت شده بود.
ناآگاهی از قرآن!
۳) جهت دیگری را که موجب این گونه مطالب ناروا از جانب کمونیست ها شده، عدم آگاهی آنان از قرآن و احکام اسلام، و نارسایی تبلیغات اسلامی در سطح وسیع و همه جانبه باید دانست. باید توجه داشت:
۱ـ در اسلام هر کس عمل شایسته ای انجام دهد، مرد باشد یا زن، به طور مساوی پاداش آن را خواهد دید؛ و پاداش و مزد هیچ مسلمان فعالی ضایع و نادیده گرفته نمی شود. قرآن در این باره می فرماید:
انی لا اضیع عمل عامل منکم، من ذکرٍ أوْ أُنثی.[۱۰]
من عمل هیچ عمل کننده ای از شما را خواه مرد باشد یا زن ضایع نمی کنم.
۲ـ اسلام ظلم پذیری، و تن دادن به ذلت و محرومیت را بر کسی روا نداشته، بلکه آن را موجب مؤاخذه و عذاب در پیشگاه پروردگار شمرده است! قرآن می گوید: «فرستادگان خدا، وقت جان دادن؛ مردمی را که زیر بار ظلم رفته اند، مورد مؤاخذه و عتاب قرار می دهند و می پرسند: زندگی خود را در دنیا چگونه گذرانده اید؟»
آنان در جواب می گویند: ما مستضعف و توسری خور بودیم. فرشتگان می گویند: آیا عرصه ی جهان، وسیع و پهناور نبود، تا از آن محیط ظلم و بی داد، و ذلت و خفقان هجرت کنید، و به سرزمین عدل و امن وارد شوید؟
آنان اهل دوزخند، و به عاقبت بد خویش محکوم خواهند شد![۱۱]
۳ـ قرآن کریم درباره ی کسانی که به داد مظلومان نمی رسند، و در راه نجات آنان نمی کوشند و پیکار نمی کنند، با لحن عتاب آمیز می فرماید:
ما لکم لا تقاتلون فی سبیل اللّه و المستضعفین من الرجال و النساء و الولدان.[۱۲]
________________________________________
[۱] . سفینه البحار، ج۱، ص۵۴۰.
[۲] . سفینه البحار،ج۱، ص۵۴۰.
[۳] . حج/۲۸.
[۴] . النظام الشیوعی، ص۵۲ و ۵۴.
[۵] . العباده فی الاسلام، ص۱۷۶.
[۶] . انجیل متی، باب ۵، آیات ۴۱ـ۳۸.
[۷] . منظور از اقطاع و تیول در اینگونه موارد، واگذاری زمین است از طرف اشراف به طبقات زحمتکش برای زندگی، نه به آن شکل صحیح اسلامی که با نظر امام و حکومت اسلام برقرار می گردد.
[۸] . برهان قرآن، ص۲۲۶.
[۹] . تاریخ اخلاق اروپا، العباده فی الاسلام، ص۱۷۸، تفصیل اینگونه مطالب را در کتاب «دنیا در خطر سقوط» مطالعه فرمایید.
[۱۰] . آل عمران/۱۹۵.
[۱۱] . نساء/۹۷.
[۱۲] . نساء/۷۵.
احمد صادقی اردستانی

منبع:موسسه جهاني سبطين

سه شنبه 9 اسفند 1390  6:11 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها