مطالعه تاریخ زندگی بشر نشان می دهد هر زمان و هر جا بشر وجود داشته، نیایش و پرستش هم وجود داشته اما شکل عبادت و معبود او متفاوت بوده است.
انسان در حال پرستش، از وجود محدود خویش پرواز می کند و با حقیقتی می پیوندد که در آن نقص و کاستی و فنا و محدودیتی وجود ندارد.
از طرف دیگر شاید بهترین راه برای شناسایی ارزش یک عمل، بیان کردن رابطه آن با عبادت باشد.
دعای خالص عبادت است و دعا، عبادت خالص است.
کلمه مخ را در کتب لغت خالص کل شی بیان کرده اند.
اصولا عبادت اگر ناخالص باشد عبادت نیست و عبادت و ناخالصی باهم سازگار نیستند.
چرا تا این حد برای دعا ارزش و اهمیت قائل شده اند و همه را تشویق و ترغیب به دعا کردن می کنند؟
پیش از این باید با مفهوم دعا آشنا شد محور معانی دعا خواندن است خواندن و صدا زدن همراه با خواست و طلب، چنان که در کتب لغت، دعا را خواندن، ندا کردن، کمک خواستن، پرسش کردن، فریادرس خواستن، نیایش کردن، ستودن، بندگی و عبادت کردن معنا کرده اند.
معانی گوناگون دعا در آیات قرآن عبارت از:
۱- خواندن و خواستن
۲- کمک خواستن
۳- دعوت، تشویق و ترغیب کردن
۴- پرستش کردن نماز عمود دین و معراج مومن
پرستش یعنی چه؟ پرستش یعنی حالتی که انسان از ناحیه باطنی خود به حقیقتی که او را آفریده است و خود را در قبضه قدرت او می بیند توجه داشته باشد و خودش را نیازمند و محتاج او بیند.
عبادت اساسا قطع نظر از هر فایده و اثری که داشته باشد خود یکی از نیازهای روحی بشر است و انجام ندادن آن موجب عدم تعادل و اضطراب در روح می باشد.
در میان عبادات، نماز از جایگاه ویژه ای برخورداراست به گونه ای که این عمل به عنوان رکن و اساس دین معرفی شده و این جایگاه رفیع به خاطر نقش و جایگاه و تاثیرگذاری شگرف آن در آرامش روح و روان، دور نگه داشتن انسان از پلیدی ها و آثار ویژه تربیتی آن است.
گاهی انسان برای رسیدن به یک هدف زحمات زیادی متحمل می شود، اما کسی را نمی بیند که به زحمت او ارج نهد و از او قدردانی کند این ناسپاسی او را به شدت رنج می دهد و در حالت اضطراب و نگرانی فرو می برد اما هنگامی که احساس کند کسی از تمام تلاش ها و کوشش های او آگاه است و به آن ارج می نهد جای نگرانی برایش باقی نمی ماند.
اضطراب فکری و تنش های روانی از بیماری های مهلکی هستند که بشریت قرن حاضر را تهدید می کنند.
روان کاوان و دانشمندان می کوشند تا راه های کاهش بار فکری انسان ها را پیش بینی کنند و برای مقطعی به فکر و روان او استراحت دهند.
نماز اگر با شرایط باطنی و ظاهری انجام شود نه تنها ذهن را در مدار تمرکز می نهد بلکه درون را نورانی و با صفا می کند و اگر انسان حضور قلب و توجه در نماز را به خوبی درک کرده باشد توان آن را پیدا می کند که در یک لحظه تمام قوای ذهنی را متوجه یک چیز بکند و در نماز این تمرین را به دفعات انجام داده است.
انسان طالب کمال و سعادت خویش است می خواهد هم در دنیا و هم در آخرت سعادتمند گردد و سعادت و کمال انسان در پرستش خداوند و اطاعت او نهفته است، چرا که ممکن الوجود زمانی به کمال می رسد که به واجب الوجود بپیوندد و نماز،این اکسیر عظیم، عبارت است از: تلاش و جلوه معنوی اشرف مخلوقات در پیشگاه خالق اکبر در نماز، گفتارها و کردارها، همه برای تواضع و خشوع در مقابل حضرت حق تعالی هستند و توجه به قدرت لایزال حضرت حق و تمسک و توکل انسان نماز گزار بر آن منبع عظیم است و با یاد او آرام و استوار است.
اگر انسان نماز را با شرایطی که شرع مقدس بیان فرموده و توصیه کرده است انجام دهد، خصلت ها و فضیلت های انسانی در وجودش زنده می شوند و انسان را به سوی تربیت عالی بشری رهنمون می گردند.
در مجموع برای نماز می توان ویژه گی هایی به شرح ذیل قایل شد:
نماز باعث روشنی دل، امید و نشاط، جلب رحمت پروردگار، مانع زشتی و منکر.
فلسفه دعا: فلسفه دعا در سه بخش قابل توضیح است: فلسفه و هدف نهایی از دعاکردن اجابت نیست.
اصولا اجابت و گرفتن پاسخ یکی از فواید مهم دعا است ولی هدف نبوده و نیست، بنابر دلایل زیر:
۱- اگر فلسفه و هدف دعا فقط اجابت باشد، از هر کسی که بتواند خواهش ما را اجابت کند می توان درخواست کرد و این با روح توحید که نفی عبودیت غیر خداست مخالف است.
۲- اگر فلسفه و هدف دعا، اجابت و گرفتن حاجت و پاسخ باشد و خداوند سبحان فقط بدین منظور فرمان به دعا داده باشد، دیگر تاخیر در اجابت معنی ندارد و تاخیر در اجابت از جانب خدای حکیم کاری عبث و بیهوده است که صد البته چنین نیست در مجموع فلسفه دعا، از بین بردن روح اکبر و استکبار در انسان است و کبر و برتری طلبی همراه با غرور بیجا عامل مهم دعا نکردن و عدم درخواست شخص از خداوند متعال می باشد تا آنجا که شخص خود را بالاتر از آن می داند که در مقابل خداوند سر بر خاک نهد و با زاری و دشتهای باز همچون گدایان از او چیزی بخواهد.
اصلا او خود را بالاتر از آن می داند که خواهش و تمنا کند و این همان کبر است نکته دیگر آن که دعا عامل توجه به توحید باریتعالی و یاس از غیر خدا است.
اصولا همه انسانها در تمام ادوار تاریخ، اکثرا اعتقاد به مبدا خالق داشته اند، اما در شناخت و پیروی از او دچار انحراف گشته اند.
شریک قرار دادن برای او، واسطه قرار دادن برای رسیدن و پیوند با او و با نقض خدایی به آنچه لیاقت خدایی ندارد از جمله این انحرافات است.
نتیجه:
خلاصه آن که نماز (عبادت با عظمت) انسان را در ابعاد گوناگون وجودی اش تربیت می کند و از او انسانی کامل و بلند مرتبه می سازد و او را به سوی سعادت دنیوی و اخروی رهنمون می گرداند.
هدف از دعا کردن نیز توجه به همین امر مهم است و دعا کننده ای که به توحید بی توجه باشد دعایش، دعا نیست و مورد قبول واقع نخواهد شد.
خداوند دعای کسی را پاسخ می دهد که از همه چیز، به جز خداوند مایوس شده باشد و رجا و امیدش فقط به پروردگار باشد.
منبع:موسسه جهاني سبطين