خبر آنلاین :عدهای با بورس به خارج رفتند و با فلسفه دین غرب آشنا شدند و برگشتند و همان ها را روی اسلام پیاده کردند. کافی است که سرفصل های رشتههایی که باز کردهاند در نظر بگیرید. اینها همه همان مسائل مسیحی است؛ نظیر گوهر و صدف، قرائت پذیری متون، زبان دین یا مسائلی از قبیل کثرتگرایی دینی اینها را جزو مسائل ما کردند در حالی که در اسلام ما این مفاهیم را نداریم. بنابراین چون مدیریت علمی نداریم ما نه تنها کاری نکردهایم بلکه با کارهای انفرادی کار را خرابتر کردهایم. در نتیجه وضع فلسفه دین نسبت به فلسفههای دیگر در ایران بهتر که نیست به کنار آشفتهتر و آلودهتراست.
امروز در فلسفه دین باید به معرفی درست اسلام بپردازیم. ما نباید از گوهر و صدف که پناهگاهی برای ادیان غیرعقلانی و تحریف شده است و از کثرتگرایی و قرائت متون حرف بزنیم. بیاییم ببینیم اصلاً بشر به دین احتیاج دارد یا نه، و اگر دارد به کدام دین احتیاج دارد و چه دلیلی بر حقانیت فلان دین داریم.
ما اینها را رها کردهایم درحالیکه اسلام بهوسیله اینهاست که میتواند برتری خودش را مطرح کند. بنابراین ما فلسفه دینمان را باید در جهت اسلام تنظیم کنیم و نه با الگوی غربی که در جهت مسیحیت غیرعقلانی است. یکی از مسائل مهم غربیها همین جدایی حوزه عقل از حوزه ایمان است در صورتیکه یکی از مسائل مهم اسلام جدا نبودن حوزه عقل از حوزه ایمان است.