آفتاب پنجره را میشناسد ٬ حتی اگر بسته باشد
مهتاب به دیدارم میآید حتی اگر خسته باشد
و دل هوای تو را دارد حتی اگر شکسته باشد . . .
——————–
آرزو هایم زیر انبوهی از خاکستر
هنوز نفس می کشد
هنوز شعله ورند
نسیم مهربانی تو کی می وزد
——————–
آدما از جنس برگند . گاهی سبزند ، گاهی پائیزن و زردند . زمستون دیده نمیشن . تابستون سایبون سبزند. آدما خیلی قشنگن . حیف که هر لحظه یه رنگند …
——————–
هر دم به بهانه ای تو را یاد کنم / افسرده دلم را به یاد تو شاد کنم
بی تو دل من چون کلبه ای محزون است / با یاد تو این خرابه آباد کنم . .
——————–
گل نیست چنین سرکش و رعنا که توئی / مه نیست بدین گونه فریبا که توئی
غم بر سر غم ریخته آنجا که منم / دل بر سر دل ریخته آنجا که توئی . . .
——————–
در عشق تو از بس که خروش آوردیم
دریای سپهر را به جوش آوردیم
چون با تو خروش و جوش ما درنگرفت
رفتیم و زبانهای خموش آوردیم
مختارنامه/عطار
——————–
باید تو رو پیدا کنم شاید هنوز هم دیر نیست
تو ساده دل کندی ولی تقدیر بی تقصیر نیست . . .
——————–
اگر دریای دل آبی ست ٬ توئی فانوس شبهایش
اگر حرفی زدم از گل ٬ توئی مفهوم معنایش . . .
——————–
اندر دل من بدین عیانی که تویی
وز دیده من بدین نهانی که تویی
وصاف ترا وصف نداند کردن
تو خود به صفات خود چنانی که تویی
خواجه عبدالله انصاری
——————-
می خور که به زیر گل بسی خواهی خفت
بی مونس و بی رفیق و بی همدم و جفت
زنهار به کس مگو تو این راز نهفت
هر لاله که پژمرد نخواهد بشکفت