طلوع خورشید حماسه(تولد امام حسین علیهالسلام)
تجلی جمال خداوندی
حسین کسی است که خورشید در چشمهایش میخندید و ماه از پیشانیاش میخرامید. گیسوانش سایبان جهان و دستهایش عطوفت آشکار خداوند بود. راز پنهان حقیقت در سینهاش تاب میخورد و معنای جاویدان بودن از نگاهش میتراوید. حسین تجلی جمال خداوندی در زمین و ظهور جلال حضرت حق در زمان است. زیستن، از پس آمدن حسین علیهالسلام معنای راستین خویش را بازیافته و مردن، با ابدیت آسمانی پیوند خورده است. حسین سرشت صالح انسان و طینت پاک خلقت است. سرچشمهای که تمام رودخانهها از سر انگشتهایش جاری شده و همه دریاها از آبشخور پر شکوه چشمهایش جوشیده است.
ولادت امام حسین علیهالسلام
حضرت اباعبداللّه الحسین علیهالسلام در روز سوم شعبان سال چهارم هجری، در شهر مدینه چشم به جهان گشود. پدرش امیر مؤمنان علی علیهالسلام و مادرش سرور زنان جهان، فاطمه زهرا علیهاالسلام است.
پس از ولادت، این مولود مبارک را در دستان رسول گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله قرار دادند، آنگاه پیامبر صلیاللهعلیهوآله در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه خواند و سپس دستور داد تا گوسفندی را به عنوان عقیقه قربانی کنند.
امام حسین علیهالسلام حدود شش سال و چند ماه از دوران حیات نورانی رسول گرامی خدا صلیاللهعلیهوآله را درک کرد و در این مدت، همواره مورد توجهات و محبتهای بینظیر آن حضرت قرار گرفت که از آن شمار، بارها و بارها شنیده شد که پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله میفرمود: «حسین از من است و من از حسین هستم».
مراسم نامگذاری
در روایتی از امام رضا علیهالسلام آمده است که در مراسم نامگذاری امام حسین علیهالسلام جبرئیل از سوی خدا آمد و پس از عرض تبریک و تهنیت خدمت پیامبر صلیاللهعلیهوآله گفت: یا رسول اللّه! خداوند سلام میرساند و میفرماید: نسبت علی علیهالسلام به تو، نسبت هارون علیهالسلام به موسی علیهالسلام است. از این رو، نام این مولود مبارک را به نام فرزند هارون «شُبَیْر» نامگذاری کن که به زبان عربی «حسین» میباشد.
تاریخنگاران اسلام مینویسند: در زمان قبل از اسلام، نامهای حسن، حسین و محسن وجود نداشت و کسی را به این نام نامگذاری نکرده بودند، بلکه این نامها از اسمهای بهشتی بود که جبرئیل آنها را بر پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله عرضه داشت. سپس رسول خدا صلیاللهعلیهوآله دستور داد قوچی را در روز هفتم تولد امام حسین علیهالسلام به عنوان «عقیقه» قربانی کنند و در راه خدا احسان نمایند.
مقام ارجمند حسین علیهالسلام از زبان پیامبر صلیاللهعلیهوآله
روزی امام حسین علیهالسلام در دوران کودکی در آغوش پیامبر صلیاللهعلیهوآله بود و پیامبر او را نوازش میکرد و او را میخندانید. در این هنگام یکی از همسران پیامبر صلیاللهعلیهوآله به آن حضرت عرض کرد: ای رسول خدا! شما چقدر این کودک را دوست دارید و با دیدار او شاد میشوید!
رسول گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله فرمود: چرا با دیدار او شاد نگردم، در حالیکه او میوه قلب من و نور چشمم است؟
احترام به برادر
امام حسین علیهالسلام به برادرش امام مجتبی علیهالسلام بسیار احترام میگذاشت و همواره با او، همگام و همراه بود و هیچگاه میان دو برادر فاصلهای نیفتاد و آنچه یکی انجام میداد، دیگری میپسندید و میپذیرفت.
از امام باقر علیهالسلام نقل است که امام حسین علیهالسلام به قدری برادرش امام مجتبی علیهالسلام را گرامی میداشت و بزرگ میشمرد که هیچوقت در حضور او سخن نمیفرمود. پیوسته وحدت کلمه و اتفاق نظر در میان دو برادر برقرار بود. هنگامی که امام مجتبی علیهالسلام با معاویه پیمان صلح بست، امام حسین علیهالسلام پیمان برادرش را محترم شمرد و وقتی امام حسن علیهالسلام به شهادت رسید و عراقیان نامههای متعددی برای آن حضرت نوشتند تا با رهبری ایشان، معاویه را از خلافت خلع و با آن حضرت بیعت کنند، امام حسین علیهالسلام در پاسخ به نامهها، پیمان صلح برادرش را پیمان خود خواند و به آنها پاسخ منفی داد.
مهربانی با خانواده
امام حسین علیهالسلام با همسران و فرزندان خویش در نهایت ادب و محبت و مهربانی معاشرت و رفتار میکرد. یکی از تاریخنگاران معروف تاریخ اسلام مینویسد: «حسین علیهالسلام از آن کسانی بود که به فرزندان خویش، محکمترین علایق و احساسات را داشت و نیز بهترین عواطف را به همسرانش دارا بود».
نقل شده که امام حسین علیهالسلام درباره همسر با وفایش رباب و دختر گرامیاش حضرت سُکَیْنه چنین میفرمود: «به جان خود سوگند، خانهای را دوست میدارم که سکنیه و رباب را میزبانی کند. من این دو را دوست میدارم و مالم را در راه آنان میدهم و کسی نمیتواند مرا بر این علاقه و دوستی سرزنش کند».
ابراز محبت به فرزند
محبت به فرزندان، امری درونی و عاطفی است که خداوند آن را در دل پدر و مادر به ودیعت نهاده است. البته این محبت، زمانی سازنده و تأثیرگذار است که فرد برخوردار از محبت، از آن آگاهی یابد و محبت ابراز شود. حضرت امام حسین علیهالسلام نیز به عنوان الگوی نمونه تربیتی چنین عمل میکردند. چنانکه یکی از اصحاب آن حضرت میگوید: نزد امام حسین علیهالسلام نشسته بودم و با او سخن میگفتم که علی بن الحسین علیهالسلام وارد شد. امام حسین علیهالسلام او را صدا زد. چون آن کودک متوجه پدر شد، نزدیک آمد. حسین علیهالسلام او را در آغوش گرفت و به سینهاش چسبانید و سپس میان دوچشمان فرزند گرامیاش را بوسید و گفت: «پدرم فدای تو باد، چقدر زیبا و خوشبویی».
سرزنش تجّملگرایی
شخصی خانه بسیار مجلّلی برای خود ساخت و پس از پایان ساختمان، نزد امام حسین علیهالسلام رفت و عرض کرد: خانهای ساختهام و اکنون دوست دارم شما وارد آن شوید و برایم دعا کنید. امام نیز با آن مرد به سوی خانهاش حرکت کردند. حضرت چون وارد آن بنای بزرگ شد، با تعجب و تأسف نگاهی به اطراف خانه کرد و فرمود: «خانه خودت(منزل اصلی و سرای آخرتت) را ویران ساختهای و به آبادانی خانه دیگری پرداختهای که فانی است. هر چند با این کار، خود را نزد مردم عزیز و بزرگ داشتهای تا آنان تو را به بزرگی نگاه کنند، ولی بدان نزد اهل آسمان، پَست و کوچک شمرده میشوی و تو را دشمن میدارند». این سرزنش از آن روست که برخی ثروتمندان به جای آنکه اندکی به طبقات محروم و بیبضاعت جامعه کمک کنند، به زراندوزی، تجملگرایی و تفاخر روی میآورند و خود را بزرگ و مهم جلوه میدهند.
سلام قبل از کلام
سلام کردن، یکی از آداب مهم و زیبایی مکتب اسلام است. در روایتی از امام حسین علیهالسلام آمده است: «بخیل کسی است که در سلام کردن بخل بورزد و سلام نکند».
اشاعه فرهنگ سلام در جامعه، خود بزرگترین عامل در نزدیک شدن دلها و صمیمیتر شدن روابط اجتماعی انسانهاست و در پی آن، تکبّر و بزرگبینیهایی که در برخی افراد وجود دارد، از بین میرود.
در حکایتی تاریخی آمده است که روزی مردی بر امام حسین علیهالسلام وارد شد و پیش از آنکه سلام کند، احوال پرسی کرد و گفت: «حالتان چطور است؟» امام علیهالسلام در پاسخ فرمود: «خداوند تو را عافیت بدهد. اول سلام کن، آنگاه سخن بگو». سپس امام برای ترویج فرهنگ سلام، فرمودند: «به هیچ کس اجازه ورود ندهید تا اوّل سلام بکند».
خداترسی
هر گاه امام حسین علیهالسلام برای نماز وضو بگیرد، از ترس خداوند متعال رنگ رخسار مبارکش دگرگون میشد و بدنش سخت میلرزید. پس آنگاه که از ایشان درباره این حالشان سؤال میشد، میفرمود: «روز قیامت کسی در امان نخواهد بود، مگر آنکه در دنیا از خداوند خوف و ترس داشته باشد». ایشان همچنین میفرمود: «آرامش خاطر در پیشگاه خدا، تنها برای کسی است که در دنیا با خوف و خشیت الاهی زندگی کند».
نکتههای آموزنده
نقل شده که مردی بر امام حسین علیهالسلام وارد شد و گفت: ای پسر پیغمبر! پرسشهایی دارم که اگر اجازه فرمایید از محضر شما سؤال کنم. امام اجازه داد و مرد گفت: میان ایمان و یقین چقدر فاصله است؟ امام فرمود: چهار انگشت. گفت: چگونه؟ فرمود: ایمان مربوط به چیزهایی است که با گوش میشنویم و یقین مربوط به چیزهایی است که با چشم میبینیم و میان گوش و چشم فاصله چهار انگشت است. مرد دوباره پرسید: فاصله بین آسمان و زمین چقدر است؟ امام فرمود: به اندازه دعایی که به اجابت برسد. گفت: عزّت مرد به چیست؟ فرمود: عزت مرد به بینیازی او از مردم است. مرد باز پرسید: چه چیز از همه زشتتر است؟ امام پاسخ داد: هوسرانی پیران، سختگیری پادشاهان، دروغگویی شریفان، بخلورزیدن ثروتمندان و حریص بودن دانشمندان از همه زشتتر است. مرد گفت: ای فرزند رسول خدا! امامان پس از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله چند نفرند؟ حضرت پاسخ داد: دوازده نفر به تعداد نُقبای بنیاسرائیل.
دریای سخاوت
امام حسین علیهالسلام نیز همچون دیگر معصومان علیهمالسلام سرچشمه جود و بخشش بود، به طوری که همیشه فقیران و مستمندان به خانه ایشان پناه میآوردند و از دریای سخاوت آن حضرت جرعهای مینوشیدند. در حکایتی جالب آمده که عربی بیابانی وارد مدینه شد و از سخیترین مرد آن شهر سؤال کرد. همگی امام حسین علیهالسلام را به او معرفی کردند. مرد فقیر در مسجد امام را در حالت نماز یافت و ضمن عرض حاجت چنین گفت: «ناامید نمیشود آن کس که به تو امید داشته باشد». چون نماز امام به پایان رسید، برخاست و همراه فقیر به خانه رفت. سپس آن چه در خانه داشت و افزون بر چهار هزار دینار بود، در پارچهای پیچید و به آن فقیر بخشید و از کم بودن عطایش پوزش طلبید. مرد عرب نگاهی به سکّهها کرد. و حیرت زده شد و شاید با خود میگفت: عجبا! این چه شخصیتی است که این همه به من بخشیده است و چنین عذر خواهی میکند.
حسین، پناهگاه مردم
سالار شهیدان، امام حسین علیهالسلام خود را وقف اجتماع نموده بود و در واقع پناهگاه مردم به ویژه دردمندان و بینوایان به شمار میآمد و هر کسی که گرفتار مشکل سختی میشد، از طریق آن حضرت آن را حل میکرد. در حکایتی تاریخی آمده است: «اُسامة بن زید» از یاران رسول خدا صلیاللهعلیهوآله در حالت احتضار به سر میبرد که امام حسین علیهالسلام به دیدارش شتافت و از او دلجویی نمود و از مشکلاتش پرسید. اسامه گفت: غم و غصّه شدیدی دارم و آن قرض سنگین است که مبلغ آن به شصت هزار درهم میرسد. حضرت وعده داد که آن را بپردازد. اُسامه گفت: میترسم قبل از پرداخت قرض بمیرم. امام حسین علیهالسلام فرمود: نگران نباش. من آن را به زودی میپردازم و چنین هم کرد و قبل از فوت او، همه قرضهایش را پرداخت.
پاکیزگی و نظافت
پاکیزگی، یکی از نکات بسیار مهم در زندگی امام حسین علیهالسلام است که جنبههای گوناگون آن در سیره آن حضرت به چشم میخورد. علاقه آن حضرت به عطر و بوی خوش، نشاندهنده اهمیت این موضوع نزد امام حسین علیهالسلام است.
ایشان اهمیت دادن به این مسأله را به دیگران نیز سفارش مینمود و از عطرهایی که از مناطق گوناگون برایش هدیه میآوردند، به دیگران میبخشید. امام در همهجا و به همه کس مشک و عطر میبخشید و حتی در سفر کربلا نیز عطریات به همراه داشت. در وقایع شب عاشورا نیز آمده است که حضرت به یاران خویش فرمود: «هر چه میخواهید آب بنوشید که آخرین روز شماست و از این آب وضو بگیرید و غسل کنید و لباسهایتان را بشویید که همین لباسها، کفنهای شما خواهد بود». سپس خیمهای برپا کردند و مشک و عطر فراوان در ظرف بزرگی ریختند و همه یاران به پاکیزگی و خوشبو کردن خود پرداختند.
یاد خد
یاد و ذکر خدا، در سراسر گفتار، رفتار و حالات امام حسین علیهالسلام و یاران آن حضرت دیده میشود. سید الشهدا علیهالسلام همواره حتی در بحرانیترین پیشامدهای زندگی و به ویژه در کربلا، به یاد مناجات با پروردگار مشغول بود. در صبح عاشورا وقتی سپاه امام در برابر سپاه عمر سعد قرار گرفت و دو لشکر حق و باطل و نور و ظلمت در برابر هم صفآرایی کردند، امام حسین علیهالسلام دستهای مبارکش را به سوی آسمان بلند کرد و چنین فرمود: «پروردگارا! تو در هر غم و اندوهی پناهگاه من هستی و در هر پیشامد ناگواری، مایه امید منی و در هر مشکل و حادثهای که برایم پیش آید، تو امید و اعتماد من هستی. آنگاه که رنج و غمهای کمرشکن بر من وارد و دلها در برابرش آب میشود و راه هر چارهاندیشی بسته میگردد، تنها به پیشگاه تو شکایت آورده و از دیگران قطع امید کردهام و تنها تو بودهای که به کمک من رسیده و غم و اندوه مرا زدودهای».
اهتمام به هدایت مردم
امام حسین علیهالسلام در عمر پر برکت خویش، اهتمام فراوانی به هدایت و ارشاد مردم و نیز بیدار کردن وجدانها و افکار خاموش و به خواب رفته در برابر ظلم و طاغوت داشت. از آن شمار در احوالات ایشان نقل شده است: هر گاه امام حسین علیهالسلام از خانه بیرون میآمد، مردم در اطراف او صف میکشیدند و حلقههای جمعیت پشت سر هم متراکم میشدند، به گونهای که تا چشم میدید، صفوف مردم بود. گویا آنان با دیدن امام حسین علیهالسلام و مصاحبت با ایشان، در پی آن بودند که از تیرگیها رهایی یابند و دل خود را پاک و منزّه سازند.
افشاگری علیه حکومت
امام حسین علیهالسلام در سالهای 58 و 59 هجری، در مراسم حج خطبههای مفصّلی میخواند و پیام خود را به گوش صدها نفر از شخصیتهای اسلامی که همه از بزرگان و صحابه و یاران پیامبر صلیاللهعلیهوآله بودند، میرساند. حضرت در این سخنان، با اشاره به مسؤولیت اندیشمندان و افراد بانفوذی که نزد مردم محبوبّیت داشتند، در خصوص پیمانشکنی معاویه و انحرافات دستگاه خلافت او، به آنان هشدار میداد.
یاور یتیمان در دل شب
حضرت ابا عبداللّه الحسین علیهالسلام نیز همانند پدر بزرگوارشان، از رسیدگی به وضع یتیمان و درماندگان غافل نبود و بیشتر میکوشید در دل شب به رفع نیازهای آنها همت گمارد. این عمل آن حضرت آنچنان دور از دیدگان مردم بود که تا بعد از شهادت آن بزرگوار، کسی متوجه این ویژگی خداپسندانه ایشان نشد. شُعَیْب بن عبدالرّحمن خُزاعی میگوید: بعد از واقعه عاشورا، هنگامی که مردان قبیله بنیاسد خواستند جسد مطّهر امام حسین علیهالسلام را دفن کنند، بر دوش آن حضرت اثر پینه و کوبیدگی زخمی یافتند که کاملاً با جراحتهای جنگی متفاوت بود؛ زخم کهنهای بود که هیچ شباهتی به زخمهای روز عاشورا نداشت. بعد از امام سجاد علیهالسلام در این مورد پرسیدند و آن حضرت در پاسخ فرمود: «این زخم در اثر حمل بار و کیسههای غذا و هیزم به خانههای بیوهزنان، یتیمان و مستمندان است که پدرم در دل شب بر دوش خویش آنها را حمل میکرد».
مبارزه با انحرافها و تحریفه
تحریفِ یک مکتب، بدترین خطر برای آن به شمار میآید و بدترین انواع تحریف آن است که رهبران و سیاستمداران آن مکتب، بر خلاف احکام و دستورهای آن عمل کنند و در عین حال، رفتار خود را کاملاً مطابق با قوانین و تعالیم آن مکتب بدانند. این خطر بزرگ در زمان امام حسین علیهالسلام از سوی دستگاه حکومت اموی اسلام را تهدید میکرد.
اگر امام حسین علیهالسلام قیام نمیکرد و دست به افشاگری نمیزد، دیری نمیپایید که از اسلام جز نامی باقی نمیماند؛ چرا که حکومت فاسد یزید، در پی تباه کردن چهره نورانی اسلام و زحمات طاقتفرسای پیامبر گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله بود. یزید، احکام یقینی اسلام را زیر پا میگذاشت و در عین حال خود را خلیفه خدا و رسول او میدانست.
یاری محرومان فرهنگی
در بررسی سیره امام حسین علیهالسلام به موارد متعددی از مبارزه برای برطرف شدن فقر فرهنگی برخورد میکنیم. از آن شمار، ابن عساکر از تاریخنگاران معروف تاریخ اسلام، مینویسد: مردی به نام عِصام شامی وارد مدینه شد و با مشاهده سیمای نورانی و پر فروغ امام حسین علیهالسلام آتش حسد و کینه در دلش شعلهور گردید. بعد به نزد آن حضرت رفت و هر قدر توانست به آن امام و پدر بزرگوارشان ناسزا گفت. امام با شنیدن آن سخنان با نگاهی سراسر مهربانی و عطوفت به وی نگریست و آنگاه به او فرمود: «بر خود سبک و آسان بگیر و برای من و خودت استغفار کن. مطئمن باش اگر از ما یاری بخواهی، یاور تو خواهیم بود و اگر عطا و بخشش بطلبی، به تو خواهیم بخشید. اگر هم ارشاد و راهنمایی بجویی، تو را ارشاد خواهیم نمود». آنگاه آثار پشیمانی و شرم در چهره عِصام ظاهر شد و امام این آیه از قرآن را تلاوت فرمود: «امروز ملامت و توبیخی بر شما نیست؛ خداوند شما را میبخشد که او ارحم الراحمین است». بعد از آن جریان، عصام یکی از مریدان و شیفتگان آن حضرت شد.
حسین یک فرهنگ است
حسین بنیانگذار فرهنگ والای عاشورا، و بزرگترین چهره انقلابی جهان و تاریخ است. حسین شخصیتی است که به خاطر دفاع از حریم اسلام، در برابر توفانهای سیاه طاغوتیان اموی، تا آخرین مرز ایثار به پیش رفت و به سبب دفاع از شرافت مسلمانان و کرامت نفس انسانها، هستی خویش را فدا نمود.
آری، حسین به جهان آمد تا همیشه و در همهجا، آتشفشانی بر ضّد ظلم و استکبار طاغوتیان روشن کند تا سوزنده تار و پود ستمگران و روشنگر دلهای تاریک گردد.
حسین یک فرهنگ، یک امّت، یک انقلاب عظیم و یک مکتب ناب تحّولبخش و بالنده است. از این رو، چهره حسین علیهالسلام بر فراز همه مکانها و اعصار، از سالها، ماهها، روزها، شبها، ساعتها و بلکه دقیقهها و لحظههاست و با رشد و ارتقای اندیشهها، خاطره نهضت او شکوهمندتر و زیباتر جلوه خواهد کرد.
گوهرهای ناب از کلام امام حسین علیهالسلام
شناخت امام زمان
ای مردم! تقوای الاهی داشته باشید. خداوند بندگان را نیافرید، مگر اینکه او را بشناسند، آنگاه پرستش کنند و وقتی او را پرستیدند، از پرستش دیگران بینیاز شوند. پرسیدند: راه شناخت خداوند متعال چیست؟ امام فرمود: شناخت خداوند به این است که مردم هر زمان، رهبر و امامی را که اطاعتش بر آنان واجب است، بشناسند.
پرهیز از خطا و پوزشطلبی
از تکرار خطا و پوزشطلبی بپرهیز؛ زیرا مؤمن نه بد میکند و نه پوزش میطلبد، امّا منافق هر روز بد میکند و همواره پوزش میطلبد.
انفاق قبل از مرگ
مال اگر برای تو باشد، آن را انفاق کن و آن را برای پس از خود مگذار که پسانداز غیر تو میشود، در حالیکه حساب آن را از تو میکشند. بدان که تو برای مالت نمیمانی و آن به تو وفا نمیکند. از مالت استفاده کن و آن را بخور، قبل از آنکه تو را بخورد.
پرهیز از سوگند زیاد
از سوگند زیاد بپرهیزید؛ زیرا سوگند خوردن زیاد انسان، از چهار ویژگی سرچشمه میگیرد: یا از خواری است که در خود میبیند و برای غلبه بر ذلّت خود و تصدیق مردم، سوگند زیاد میخورد؛ یا از ناتوانی در نطق و گفتار است که سوگندهای زیاد میخورد تا پیوندساز سخنان بیربط خود باشد؛ یا از بدبینی مردم به خود است و میداند که سخنش را جز با سوگند نمیپذیرند؛ و یا از آن روست که زبانش را بیاندیشه و فکر به کار میگیرد.
عمل در جهت رضا و خشنودی خد
هر کس که در پی خشنودی خدا باشد، ولی مردم از او برنجند، خداوند او را در امور مردم کفایت خواهد کرد هر کس که برای جلب رضایت مردم بکوشد که به خشم و غضب الاهی بینجامد، خداوند او را به مردم وامیگذارد.
در مشکلات دینداران اندکند
مردم ینده دنیا هستند و در زبان و شعار و تا وقتی منافع آنها تأمین باشد، ادعّای دینداری میکنند. پس هر گاه با مشکلات و بلاها آزمایش شوند، دینداران اندکاند.
امر به معروف و نهی از منکر
اگر فریضه امر به معروف و نهی از منکر اقامه گردد، تمام فرایض، چه آسان و چه دشوار عملی خواهد شد.
اقسام پرستش خد
همانا مردمی خدا را برای شوق بهشت پرستش میکنند که این پرستش تاجر پیشهگان است؛ گروهی هم خدا را از روی ترس میپرستند که این پرستش بردگان است؛ و مردمی خدا را برای شکر و سپاس میپرسند که این عادت آزادگان است. این نوع پرستش، والاترین نوع عبادت و بندگی است.
دنیا خانهای پست و فانی است
بندگان خدا! از خدا بترسید و از دنیا بر حذر باشید که اگر بنا بود همه دنیا به یک نفر داده شود و یا یک نفر برای همیشه در دنیا بماند، پیامبران برای بقا سزاوارتر و جلب خشنودی آنان بهتر بود و چنین حُکمی خوش آیندتر میآمد. ولی هرگز! زیرا خداوند دنیا را برای فانی شدن آفریده که تازههایش کهنه، و نعمتهایش زایل، و سرور و شادی آن به غم و اندوه مبّدل خواهد گردید. دنیا خانهای پست و کوتاهمدت است. پس برای آخرت خویش توشه برگیرید که توشه آخرت، تقوی و ترس از خداست.
شب فیض خد
شب میلاد سلطان جهان است
شب فیض خدای مهربان است
نگردد خسته دیگر چرخ گردون
که هر پیری ز عشق او جوان است
دل هر ذرّه از مهر حسینی
در این عید مبارک شادمان است
زمین امشب کند بر آسمان فخر
که ماهش قبله هفت آسمان است
همای عشق رحمت از ره لطف
قرین و همنشین خاکیان است
به خاک تیره اکنون مینهد پا
عجب دریای لطفش بیکران است
هوای باغ رضوان، روحپرور
زِ بوی طُرّه این باغبان است
بهشت جاودان پر نغمه عشق
ز حُسن این گل مینو نشان است
حبیباللّه چایچیان(حسان)
منبع : نشریه گلبرگ
v