0

عملیات والفجر هشت؛ فتح «فاو/Fao» در یك نگاه _2

 
abdo_61
abdo_61
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 37203
محل سکونت : ایران زمین

عملیات والفجر هشت؛ فتح «فاو/Fao» در یك نگاه _2

 اعلام رمز عملیات

 

ساعت 22 است. با این كه تماس‌ها اكثراً قطع شده، ولی باز نیروهای غواص به صورتی هماهنگ در كنار سیل بند و سنگرهای دشمن، منتظر علامت حتمی شروع حمله هستند.

در ساعت 05: 22 نیروهای غواص در محور لشكر ثارالله(علیه‌السلام) در خط دفاعی عراقی‌ها نفوذ كرده‌اند؛ به طوری كه تعدادی از افراد دشمن، جمعی از برادران را مشاهده می‌كنند؛ اما چنان ترس و وحشت  بر آنان غلبه كرده كه قدرت هر نوع عكس‌العملی از آنان سلب شده است.

دیدن غواصان سیاهپوش با اندام‌های غیر طبیعی (به دلیل شكل خاص لباس غواصی) برای نیروهای دشمن چنان وحشتناك و غیر منتظره است كه آنان فقط سعی می‌كنند تا با هم از صحنه بگریزند. برادر تخریب چی در گزارش به فرماندهی لشكر، این صحنه را چنین توصیف می‌كند:

«نیمی از گروهان ما در چولان‌ها و نیمی هم در جاده بودند. همین طور كه می‌رفتیم، 4 نفر عراقی آمدند نزدیك ما. به یكی، دومتری كه رسیدند، ایستادند، و استراحت كردند. بعد بلند شدند. در حالی كه با هم صحبت می‌كردند، رفتند به طرف محور دیگر، آن جا هم به استراحت پرداختند. اینها كه رفتند، یك نفر را تنها دیدیم كه از عقب می‌آمد. به محور ما كه رسید، برادران در یك ستون، كاملاً مشخص بودند. بعد دست‌هایش را به طرف بچه‌ها (به نشانه علامت یا اظهار تعجب) گرفت و از اول تا آخر گروهان را نگاه كرد. تمام بچه‌ها را یكی یكی دید؛ حتی شاید هم شمرد. رفت به طرف آن 4 نفر. بعد عراقی‌های دیگر را صدا زد. آن 4 نفر هم آمدند و سریع از پهلوی ما رد شدند. آنها به سرعت سوار «ایفا» شدند. فقط تعدادی نارنجك داشتند. انداختند برای ما كه افتاد داخل آب؛ ولی دیگر نایستادند و خیلی سریع محل را ترك كردند. اینها حتی یك چراغ قوه بچه‌های خودمان را كه كنارشان روشن شد، دیدند. ولی به روی خودشان نیاوردند و رفتند. كل گروهان، از داخل محور یك رد شد. به محض این كه گروه تأمین خواست برود داخل سنگرها، یك گلوله آر. پی. جی به طرفش شلیك شد. من هم با صدای  بلند به یكی از بچه‌ها گفتم: آن را بزن. بچه‌های دیگر فوری با آر. پی. جی زدند داخل سنگر، از اطراف گروه دو هم آن سنگر را زدند. خود برادر موذن هم یك نارنجك انداخت. بچه‌ها هم تا دیواره سیل بند پشروی كردند. در این جا بود كه دیدیم عراقی‌ها دارند فرار می‌كنند.»

در حالی كه تیراندازی‌های پراكنده در برخی محورها، قریب‌الوقوع بودن حمله را به شكلی اجتناب ناپذیر خبر می‌‌دهد، فرماند قرارگاه خاتم ‌الانبیا (صلی‌الله علیه وآله) در صدد است تا آمادگی و هماهنگی بین یگان‌ها را به حداكثر مطلوب برساند. تا این زمان، قرارگاه مركزی این آمادگی‌ها را به وسیله قرارگاه‌های پایین‌تر پیوسته كنترل كرده است. اكثر یگان‌ها آمادگی‌شان به میزان 70، 80 و 90درصد گزارش شده است. اما فرمانده قرارگاه مركزی، مرتب به وسیله تلفن و با ارسال پیك به محوطه قرارگاه، كه به منطقه درگیری بسیار نزدیك و زیر برد خمپاره قرارگاه، كه به منطقه درگیری بسیار نزدیك و زیر برد خمپاره‌های دشمن است، جویان علت عدم آمادگی برخی از یگان‌ها از جمله لشكر 33 المهدی (عجل‌الله تعالی فرجه‌الشریف) است. نیروهای این یگان در حساس‌ترین منطقه  اروند رود (یعنی نقطه اتصال رودخانه به آب‌های پهناور خلیج فارس) در جدال با امواج شدید آب است تا عر زیاد رودخانه را در این محور با موفقیت پشت سر بگذارد.

به رغم تلاش‌های انجام شده از هر سو، این یگان برای اجرای ماموریت خود، آمادگی لازم را احراز می‌كند و با توجه به وضعیت خاص زمان و به تشخیص فرمانده عملیات، از ادامه حركت آن جلوگیری به عمل می‌آید. تصمیم‌گیری برای اعلام رمز عملیات در چنین اوضاعی، بسیار دشوار و حساس است. از سویی، یكی از قرارگاه‌های پایین‌تر، اصرار می‌كند كه فرمانده عملیات فرمان را صادر و رمز عملیات را اعلام كند و از سوی دیگر 10 دقیقه تأخیر، به نیروهای عقب مانده فرصت می‌دهد تا هر چه سریعتر خود را به موازات دیگر نیروها، به پای كار برسانند. در این زمان، نماینده امام در شورای عالی دفاع (حجت‌الاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی) در انتظار اعلام آغاز حمله لحظه شماری می‌كند. ایشان كه امكان تماس و مكالمه تلفنی با قرارگاه‌های تابعی را ندارد، گزارش‌هایی را كه از خطوط مقدم به وسیله عناصر پیك به قرارگاه می‌رسد، به دقت مورد بررسی قرار می‌دهد.

سرانجام در ساعت 10: 22 تاریخ 20/11/1364 برادر محسن رضایی از سوی قرارگاه خاتم الانبیا(صلی‌الله علیه وآله) فرمان حمله را چنین صادر می‌كند؛

بسم الله الرحمن الرحیم

«و لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم و قاتلو هم حتی لا تكون فتنه»

«یا فاطمه ‌الزهرا یا فاطمه الزهرا،» وی سپس به كلیه بسیجیان و پاسداران شركت كننده در عملیات، با لحنی حماسی خطاب می‌كند:

«امروز، روزی است كه 7 سال پیش در چنین زمانی، امام(خمینی) فرمان داد حكومت نظامی باید لغو شود (اشاره به 21 بهمن 1357). شما برادران نیز حكومت نظامی صدام را لغو كنید و ان شاء‌الله بریزید توی شهر و روستا و همه حكومت نظامی را به هم بریزید.»

اعلام رمز عملیات در فضایی كاملا روحانی و در عین حال پر التهاب انجام می‌شود. قرارگاه‌های  تابعه به فرماندهان لشكرها و آنان  به رده‌های پایین‌تر، رمز پر معنای یا «فاطمه‌ الزهرا» را منتقل می‌كنند. نام حضرت زهرا (سلام‌الله علیها) در كلیه بی‌سیم‌ها تا رده‌ گروهان، به صدا در می‌آید . فرمانده عملیات فورا به دیدگاهی خارج از سنگر می‌رود و از نزدیك، درگیری در كلیه خطوط را ملاحظه می‌كند. تبادل گلوله‌های رسام 15 و تبادل آتش توپخانه خودی و دشمن مشهود است.

بی‌اختیار وی به همراه حاضران به قرائت دعای فرج می‌پردازد. فریاد «الهی عظم البلا» در میان صدای رگبار و تبادل آتش خودی و دشمن، ندای مظلومیت امتی است كه به رغم تحمل همه سختی‌ها و مشكلات چند ساله بسیجیان جان بر كف را برای خدمت به اسلام، انقلاب و امام، این چنین به پیشگاه خداوند هدیه می‌كنند. در این زمان، یكی از گروهان‌های غواص توانسته است خود را به پشت كمین و سنگرهای دشمن برساند. این گروهان با شنیدن صدای موتور قایق‌های خود حامل نفرات گردان‌های پیاده پی به آغاز حمله می‌برد و به دستور فرمانده خود، بلافاصله حمله را آغاز می‌كند.

در حالی كه دشمن كاملاً غافلگیر شده است، غواصان خط شكن با رگبار كلاشینكف و پرتاب نارنجك و شلیك گلوله‌های آر. پی. جی 7 یكی پس از دیگری اقدام به پاك‌سازی سنگرهای نیروهای عراقی می‌كنند. یكی از فرماندهان رزمندگان غواص درباره چگونگی آغاز درگیری می‌گوید: «من خودم به داخل یكی از سنگرهای اجتماعی دشمن رفتم. در را باز كردم، همه خوابیده بودند. وقتی بیدار شدند، خیال كردند از خودشان هستم. با من صحبت كردند. اصلاً ما متعجب مانده بودیم؛ زیرا درگیری را كه شروع كردیم، هنوز فكر می‌كردند ما از نیروهای خودشان هستیم و ما را نمی‌زدند. البته بسیاری از ما را هم نمی‌دیدند.»

دو تن از برادران غواص نیز نحوه شروع و انجام درگیری را چنین توصیف می‌كنند:

«تا سیم خاردارها رفتیم، عراقی‌ها داشتند كار می‌كردند و موانع مخصوص كار می‌گذاشتند. كارشان كه تمام شد، بعد خوب نگاه كردند و رفتند. برادر مسعودی رفت جلو، بچه‌ها با كمی فاصله همه رفتند پشت سرش. بعد برگشت و گفت: همه خواب‌اند. بعضی از سنگرهایشان خالی بود. بچه‌ها رفتند داخل آن و مستقر شدند. داشتیم صحبت می‌كردیم كه یك نفر عراقی آمد و شروع كرد به عربی صحبت كردن. اسلحه‌اش به اسلحه یكی از بچه‌ها خورد و متوجه ما شد. در این جا یك درگیری تن به تن انجام شد. همزمان صدای تیراندازی از نقاط دیگر شنیده می‌شد و اجرای آتش خودی شروع شده بود. یكی از بچه‌ها آن عراقی را با خنجر زد و دادش كه بلند شد، عراقی‌های دیگر شروع كردند به این طرف و آن طرف رفتن. بچه‌ها هم با آر. پی. جی 7 و نارنجك از دور و نزدیك آنها را به هلاكت رساندند.»

از ساحل خودی، مشاهده انفجار نارنجك در سنگرهای نگهبانی دشمن كه یكی پس از دیگری، برای چند ثانیه سنگرها را روشن و سپس منهدم می‌كند، صحنه‌ای تكان دهنده و غرورانگیز ایجاد  كرده است. در نقاطی كه آثاری از آتش و درگیری مشابه وجود ندارد، اجرای آتش از ساحل خودی، حجم زیادی از گلوله‌های تانك و تفنگ 106 میلیمتری و خمپاره و تیربارهای كالیبر بزرگ را روی آن نقاط متمركز كرده است. آتشی سهمگین و مهلك همراه با آتش مسلسل‌های سبك افراد پیاده نزدیك به 20 كیلومتر طول جبهه را پوشانده و در مدتی كوتاه، سكوت و آرامش عمیق منطقه به صحنه‌ای هولناك و فضایی آكنده از دود و انفجار وحشت‌زا تبدیل شده است. در این لحظه دو تن از برادران غواص كه به دلیل تلاطم و حركت سریع آب اروند، كه به سمت چپ، منحرف و  در نقطه‌ای دیگر، به ساحل رسیده بودند، بدون اسلحه، خسته و نفس زنان در پی یافتن محل اصلی ماموریت خویش هستند. كمی آن طرف‌تر، سنگری از دشمن در معر تیر‌اندازی گلوله‌های مستقیم خودی است؛ ولی از داخل سنگر، همچنان علائمی از تیراندازی متقابل به وسیله كلاش مشاهده می‌شود. این دو نفر در محدوده‌ای قرار گرفته‌اند كه هیچ اثری از نیروی پیاده خودی نیست و فقط آتش ساحلی روی دشمن اجرا می‌شود. كمی به سنگر نزدیك می‌شوند و تصمیم می‌گیرند كه به تنهایی دست به كار شوند. این دو جز چند عدد نارنجك، هیچ سلاح دیگری با خود ندارند. هر كدام یك نارنجك به داخل پرتاب می‌كنند و به این وسیله سربازان دشمن كشته می‌شوند. بعد وارد سنگر می‌شوند و اسلحه و قشنگ‌های موجود را با خود برداشته و به پاكسازی دیگر سنگرها می‌پردازند. در حالی كه آتش شدید از ناحیه ساحل خودی هنوز قطع نشده است و پیوسته گلوله‌های تیر مستقیم در اطراف این برادران به زمین می‌نشیند، آنها تصمیم می‌گیرند پاك‌سازی را ادامه دهند و به‌همین ترتیب، 150متر دیگر از خط دشمن را پاك‌سازی می‌كنند. این دو به كمك هم بدون توقف، به راه خود ادامه می‌دهند و در آخر پس از مدت كمی، به برادران همرزم خویش پیوسته و همراه دیگر برادران به ادامه ماموریتشان می‌پردازند. در محور دیگر، از یك دسته برادران غواص، تنها سه تن موفق به استقرار كامل در ساحل دشمن گردیده‌اند. یك فرمانده دسته و دو رزمنده دیگر پس از كمی سردرگمی، به هم پیوسته و بدون اتلاف وقت، اقدام به شكستن خط كنند.

درباره نحوه شكستن خط در یكی دیگر از محورها، مسوول گروه غواص چنین توضیح می‌دهد:

«حدود سه ربع ساعت زیر موانع خوابیدیم. در این فرصت، بچه‌ها را تقسیم و افراد آر. پی. جی زن را برای هر سنگر مشخص كردیم. در این حال، یك مرتبه دیدیم همه جا روشن شد. متوجه شدیم عملیات آغاز شده است. دیگر فرصت نبود كه تخریب چی‌ها كاملاً سیم خاردارها را قطع كنند. از قبل هم به دلیل ایجاد سر و صدا از بریدن آن خودداری كرده بودیم. همه هجوم بردیم به طرف سیم خاردارها. چون بلند بود، نتوانستیم رد شویم، یكی از بچه‌ها از همان جا به طرف سنگری كه تیراندازی می‌كرد، آر. پی. جی شلیك كرد و سنگر فورا ساكت شد. بلافاصله یكی دیگر از بچه‌ها از داخل سه ردیف سیم‌خاردار عبور كرد و به شدت زخمی شد؛ ولی رفت. به دنبال او، من و سه نفر دیگر، از لابه لای سیم خاردارها عبور كردیم. اولین كاری كه كردیم، با نارنجك سنگرهای اول را زدیم. سپس سیم خاردارها را بریدیم و بقیه بچه‌ها هم به ما پیوستند و با استفاده از نارنجك‌های عراقی، پاكسازی سنگرها را ادامه دادیم.»

در بقیه محورها نیز، در مجموع رزمندگان به محل اطلاع از شروع عملیات، به صورت گسترده و همه جانبه از پشت و رو به رو، به خط دفاعی دشمن هجو می‌برند و با سرسختی هر چه تمام‌تر در پی یافتن عناصر دشمن و پاكسازی كامل سنگرها، به جستجو می‌پردازند. در این لحظه، بسیاری از تیر بارهای دشمن با مشاهده میزان نفوذ غواصان به تصور هلی برن16 نیروها، به طرف آسمان نشانه می‌گیرند و برای رویت آثاری از چرخ‌بال برفراز اروند، به جستجو ادامه می‌‌دهند. نیروهای دشمن وحشت زده، نگاه‌شان به آسمان و به آتش خودی دوخته شده است و چنان سرگرم یافتن حمله كنندگان هستند كه حتی از پرتاب و انفجار نارنجك برادران غواص به درون سنگرشان، غافل مانده‌اند و پیوسته بدون حساب تیراندازی می‌كنند. از یك سو، گلوله‌های آر. پی. جی و تفنگ 106 بر سنگرهای سه دهنه با ضخامت تقریباً یك متر، چندان موثر نمی‌افتد و از سوی دیگر، دالانی كوچك به وسیله پیچ 2متری، محیط خارج و داخل سنگر را به هم مرتبط كرده است و مانع ورود نارنجك در محوطه اصلی سنگر می‌شود.

این تحركات كه در زمانی كوتاه صورت می‌گیرد، پر از هیجان و التهاب است در این جا بار دیگر رزمندگان غواص شجاعت، اعتماد به نفس و سرعت عملشان به نمایش می‌گذارند. آنان برای رفع چنین مساله‌ای، به بام سنگر رفته و از طریق دهانه‌های سنگر كه لوله‌های كلاش یا تیربار از آن بیرون آمده است، به داخل آن نارنجك پرتاب می‌كنند و با انفجار اولین نارنجك، سكوتی همیشگی بر سنگر مستولی می‌شود.

شهید بنفشه (از مسوولان گروهان غواص) از جمله كسانی است كه پس از پاك‌سازی 9 سنگر فعال دشمن، به این نحو یكی دیگر از سنگرهای دشمن را خاموش می‌كند و عاقبت مورد اصابت گلوله‌ای از داخل نخلستان واقع می‌شود. وی در حالی كه دستانش قطع شده، یك دستش در نزدیكی دهانه سنگر آویزان كرده و دست دیگرش بر بام سنگر قرار گرفته است؛ نمایی از یك شهادت شجاعانه و قهرمانانه را در معر دید شاهدان قرار می‌‌دهد.

 

 

 

 

مدیر سابق تالار آموزش خانواده

abdollah_esrafili@yahoo.com

 

  شاد، پیروز و موفق باشید.

یک شنبه 23 بهمن 1390  2:21 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها