با فتح خرمشهر، دشمن در صحنه رويارويي با رزمندگان اسلام به لاک دفاعي فرو رفت. پيروزيهايي که پس از آن به دستآمد، برتري قدرت ايران را در جبهههاي جنوب آشکار کرد. اين روند تا سال1364 يعني شروع حمله ايران به شبه جزيره «فاو» ادامه داشت.
عمليات در اروند، پس از بررسيهاي لازم و استفاده از تجربيات و به کارگيري تدابير مهم نظامي و اطلاعاتي انجام شد. اين تدابير در سه بخش مهم يعني آموزش، شناسايي و تدارک متمرکز ميشد.
آموزش نيروهاي ايراني در يگانهاي مختلف با روحيههاي بالا ادامه پيدا کرد و تعدادي از گردانها آموزشهاي تخصصي و ويژه ديدند.
به موازات آن شناسايي منطقه و بررسي همه عوامل دخيل در عمليات انجام پذيرفت. اين کار با حساسيت و وسواس از سوي فرماندهان دنبال ميشد.
سعي بر آن بود که دشمن به هيچ وجه متوجه حرکات در منطقه نشود، چرا که اين قطعه از جبهه براي عراق اهميت ويژه داشت.
فاو زميني است محصور در ميان رودخانه اروند، خليج فارس و خور عبدالله که از سمت خشکي به بصره منتهي ميشود.
در شمال اين منطقه رودخانه اروند و جزيره آبادان واقع شده و در فاصله90 کيلومتري شمال غربي آن، شهر صنعتي بصره قرار دارد.
همچنين در جنوب فاو خور عبدالله، خليج فارس و در جنوب غربي بندر امالقصر قرار دارد.
گذشته از همهاين موارد، دو دليل عمده نزديکي به بصره و گذرگاه اتصال به خليج فارس کافي بود که عراق تدابير شديد و امکانات وسيعي را در منطقه لحاظ کند.
نکته ديگر در شناساييها که قواي ايران ميبايست بر آن اشراف و آگاهي کامل مييافتند، وجود عوارض طبيعي بود که از مهمترين آنها ميتوان به رودخانه خروشان اروند اشاره کرد.
رودخانهاي که با اتصال به آبهاي آزاد، شرايطي استثنايي دارد و به لحاظ عمق و عرض نيز با رودخانههاي ديگر متفاوت است و شايد يکي از دلايل غافلگيري دشمن همين بود که عراق تصور نميکرد يگانهاي رزمي ايران قادر به عبور از اروند باشند.
از ماهها پيش يگانهاي مهندسي و تدارکاتي مشغول آمادهسازي منطقه و تأمين نيروها بودند، که از جمله ميتوان به احداث چند جاده در ميان نخلستانها و تدارک چندين اسکله ياد کرد.
سرانجام عمليات والفجر8 در ساعت22 و10 دقيقه روز بيستم بهمن ماه1364 آغاز شد. نيروهايي که ماهها منتظر چنين شبي بودند، با شنيدن رمز عمليات هجوم گسترده خود را آغاز کردند: «بسم الله الرحمن الرحيم. لاحول و لا قوه الا بالله العلي العظيم، و قاتلوهم حتي لاتکون فتنه. يا فاطمه الزهرا، يا فاطمه الزهرا، يا فاطمه الزهرا»(سلام الله عليها).
با آغاز عمليات، لشکرها و تيپهاي نيروي زميني سپاه پاسداران با پشتيباني آتش توپخانه ارتش مبادرت به شکست خط دشمن کردند.
با توجه به احتمالي که در هوشياري دشمن مطرح بود، شکستن خط، پاکسازي و گرفتن سر پل مناسب نقش اساسي را در تضمين موقعيت عمليات داشت.
غواصها ميبايست معابر را براي نيروهاي قايقسوار باز کنند تا آنها بتوانند از اين معابر وارد ساحل دشمن شده و تا روشنايي صبح منطقه را جهت تثبيت و استحکام سر پل پاکسازي کنند.
در لحظه شکستن خط و درگيري با عراقيها، هواي مه آلود و نم نم باران غواصان را براي انجام بهتر عمليات ياري نمود. عراقيها که غافلگير شده بودند، بيهيچ مقاومتي پا به فرار گذاشتند.
يکي دو ساعت پس از درگيري، شنود بيسيم دشمن حکايت از اوضاع نابسامان و به هم ريخته خطوط دفاعي عراق داشت.
هر يک از فرماندهان عراقي نسبت به منطقه تحتالحفظ خود سلب مسووليت نموده و يکسره از ردههاي بالاي خود درخواست کمک ميکردند.
روز نخست عمليات در شرايطي سپري گرديد که دشمن به دليل غافلگيري طولاني، نا آگاهي نسبت به اوضاع و ابري بودن آسمان، براي هر گونه عکسالعمل زميني و هوايي مهلتي نيافت، حتي از سرمايهگذاري جدي در خصوص نيروهاي پياده موجود و تجهيزات عاجز ماند.
رزمندگان ايراني پس از تصرف کامل فاو در محورهاي بصره، امالقصر و «البحار» به پيشروي ادامه دادند تا ارتش عراق را هر چه بيشتر از شهر فاو دور نگهدارند.
پيشروي رزمندگان زنگ خطر سقوط بصره را به صدا درآورد و عراق مجبور شد تا به هر قيمتي از پيشروي قواي ايران بکاهد. در روزهاي بعد درگيريهاي سختي بين طرفين روي داد، ولي اين جنگ و گريزها در کنار خور عبدالله و منطقهاي به نام «کارخانه نمک» به اوج خود رسيد. اما عراق ديگر نتوانست به خطوط دفاعي سابق خود در منطقه برگردد و به شکست خود در شهر فاو اعتراف کرد. حدود دو ماه منطقه زير آتش سنگين و پاتکهاي سخت و بمبارانهاي وحشتناک شيميايي قرار داشت تا آنکه رفته رفته اوضاع آرام گرفت و خطوط پدآفندي تثبيت شد. در آن ميان توپخانه نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي ايران با تلاش بيوقفه خود سعي داشت تا حد امکان از رزمندگان مستقر در خط، حمايت و پشتيباني نمايد. در طي عمليات والفجر8 نزديک به800 کيلومتر مربع از خاک عراق آزاد گرديد و تلفات و خساراتي سنگين بر دشمن وارد آمد. عراق در جريان عمليات نزديک به 57000 تن کشته و زخمي و اسير بر جاي گذاشت که در ميان کشته شدگان يک فرمانده لشکر و5 فرمانده تيپ و در ميان اسيران چندين سرهنگ ستاد، سرهنگ دوم، سرگرد و افسر جزء، خلبان هواپيما و چرخبال و چندين درجه دار وجود داشت.
در مجموع10 تيپ پياده، کماندويي و نيروي مخصوص و2 تيپ زرهي،4 گردان ضد هوايي،10 گردان جيش الشعبي و5 گردان توپخانه دشمن100 درصد منهدم گرديد. تلفات دشمن (کشته، زخمي و اسير)به 57000 نفر بالغ گرديد.
همچنين در جريان عمليات والفجر 8 (فاو) تعداد71 فروند از هواپيماهاي دشمن،11 فروند چرخبال و54 دستگاه تانک و نفربر،500 دستگاه خودرو نظامي، 20 عراده توپ صحرايي،55 عراده توپ ضدهوايي،5 فروند ناوچه جنگي،5 دستگاه مهندسي و دهها فروند قايق منهدم،140 دستگاه تانک و نفربر،250 دستگاه خودرو، 20 عراده توپ صحرايي،120 عراده توپ ضد هوايي و3 دستگاه رادار موشک و دستگاه مهندسي ازميان تجهيزات ارتش عراق به غنيمت رزمندگان ايران درآمد.
در فرآيند74 روز نبرد گسترده که صحنه واقعي رويارويي نيروي نظامي و ماشين جنگي حزب بعث عراق با توان رزمندگان قواي ايراني بود، ايران بر سواحل شمالي خور عبدالله و شبه جزيره فاو (شهر فاطميه) مسلط و راه ورود عراق به خليج فارس مسدود شد.
طراحي اين عمليات ابتدا در سال1361 از سوي سردار شهيد حسن باقري پس از شناسايي منطقه اروند و فاو آغاز و در سال64 تکميل و اجرا گرديد.
قبل از اين عمليات تيپ 10 سيدالشهداء در يک حمله ايذايي به جزيره ام الرصاص وظيفه منحرف کردن توجه عراق را بعهده گرفت و نقش قابل توجهي را در تضمين پيروزي رزمندگان در محور اصلي بازي کرد و در ادامه نيز در آفند و دفع پاتک هاي سنگين دشمن در منطقه کارخانه نمک و پدآفند منطقه با تمام توان وارد عمل شدو در اين راه فرماندهاني نظير شهيد جنگروي قا ئم مقام تيپ، عبدالله نوريان و شهيد عزيز حاج علي گروسي ... به شهادت رسيدند. در اين عمليات گردان حضرت علي اکبر (ع) بصورت آبي _خاکي عمل نمود و گروهان هاي جهاد، شهادت و ايثار به ترتيب توسط قايق به جزيره ام الرصاص منتقل و به دشمن حمله نمودند . از شهداي شاخص گردان در اين عمليات مي توان به شهيد سرافراز حسن تاجيک ،علي معروف خاني،شهيد سيد محمود اعتصامي، شهيد دکامي، شهيد حيدري _بلوري و... اشاره کرد.
http://www.ali-akbar.com