0

مساله دروغگوئی کودکان (1)

 
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

مساله دروغگوئی کودکان (1)

يكي ازنكات مهم تربيتيجلوگيري از دروغگويي كودكان است . اين مسئله در اغلب خانواده ها مطرح است و پدران و مادران البته نه در دوران خردسالي كودك بلكه از حدود سن تميز از آن شديداً رنج مي برند .پايه گذاري اين لغزش و خوي ناپسند از همان دوران كودكي است . در روزهاي اول كه بنا به علل اجتماعي و احياناً غريزي طفل دروغ مي گويد و راه حيله در پيش مي گيرد،والدين با موضع تشويق و خنده و شعف از او استقبال مي كنند . غافلاز اين كههمين امرموجب رشد و پرورش اين حالت نابهنجار مي شود .
تعريف دروغ

دروغ بيان سخن و مطلبي است كه مطابق با واقع و حقيقت نيست . معمولاً آن كس كه دروغ مي گويد آگاهانه به تحريف حقيقت مي پردازد و امريرا تأييدمي كند كه وجود خارجي ندارد . البته چنين امري همه گاه در باره كودكان صادق نيست . زيرا بعدها خواهيم ديد كه بسياري از كودكان خردسال و آنها كه در مرز سن تميز هستند گاهي بين تخيل و واقعيت فرقي نمي گذارند و سخني مي گويند كه به نظر ما دروغ است . دروغگوئي كودكان مميز معمولاً با زمينه سازي ها و تدابيري انديشيده است و در آن نقشه كشي و حساب مطرح است و طفل آن را به خاطر وصول به هدف و مقصدي مورد استفاده قرار مي دهد .

صورتهاي دروغ

دروغگاه به صورت تحريف حقيقت است و زماني به صورت وارونه نشان دادن آن. گاه به صورت گزافه گويي است و گاهبه گونه ي بيان يك مسئله و زماني به صورت سكوت در آن باره . مثلاً به هنگامي كه درباره كودكينزدفرد بزرگسالي تعريفي مي شود و سخني ذكر مي گردد كه او واجد آن نبوده و درعين حال بدان گوش فرا داده و در برابرش سكوت مي كند به حقيقت،او به نوعي مرتكب دروغ شده است .

هدف از دروغ

معمولاً هدف از دروغ گمراه كردن طرف مقابل و يا مشتبه كردن امري بر ديگري است تا در سايه آن به هدف و مقصدي كه مورد نظر است برسد . آن كس كه دروغ مي گويد معمولاً قصد دارد بر اثر آن به اغفال و فريب ديگران بپردازدو آنها را گول بزند ، آن چنان كه واقعيت ها را در نيابند و دست او را تا رسيدن به مقصد باز گذارند . اين هدف يا اهداف ممكن است متعدد و گوناگون باشد . از جمله نجات از مجازات ، كسب منافع مورد نظر ، جلب نظر و عنايت ديگران كه به نحوي در زندگي و سعادت او نقشي دارند . آدمي از طريق دروغ گويي موفق مي شود فردي را كه به گونه اي مي تواند برايش خير و سعادت بيافريند خام كرده و او را به خود مؤمن بسازد و به پيش رود .

دروغ نشانه چيست

؟دروغ چه در كودكوچه در بزرگسال حاكي از وجود ناامني و اغتشاش در درون استو نشان مي دهد كه فرد در وضعي نامطمئن و نا ايمن قرار دارد؛ شخصيت و موقعيت او در خطر است و تنها از راه دروغ مي تواند خود را ايمني و رهايي ببخشد .او ممكن است درمواردي دچار احساس ضعف يا حقارت باشد و اين درد،جان او را مورد صدمه قرارداده و آزارشدهد . به همين دليلبراي رهايي از آن و رسيدن به تعادل و اعتدال، اين راه را انتخاب كند .

آثار دروغگوئي در فرد

پريدگي رنگ، ضربان شديد قلب ، خشك شدن دهان به گونه اي كه زبان به زحمت در دهان حركت مي كند ، گرفتار شدن به لكنت ، آن چنان كه قادر به اداي سخن نيست . بيهوده گويي بدين معني كه حرف هاي بي سرو ته مي زندو پريشان مي گويد ، عدم قدرت بر كنترل اعضاء ، نگاه هاي حيرت انگيز ، پيدايش آثار شرم در چهره ....

البته اين علائم در افرادي كه جديداً دروغ را شروع كرده اند نمايان تر است و به تدريج كه فرد به دروغ عادت مي كند،اين آثار در او از ميان مي رود،آن چنان كه در مواردي حتي قادر مي شود مظلوم نمايي كند و در عين دروغگويي بگريد و خود را محق معرفي كند و چند سوگند دروغ هم بخورد .

دروغ از ديد شرع و اخلاق

در همه مذاهب واديان و در همه مكاتب اخلاقي دروغ امري ناپسند و مذموم ذكر شده است . اين امر در شرع مقدس اسلام بدان حد زشت و منكر شمردهشدهاست كه در قرآن كريم لعنت و نفرين خدا بر دروغگويان اعلام و ثبت گرديده است . روايات اسلامي مي گويند مؤمن را نمي توان مؤمن خواند مگر آنگاه كه دروغ را رها كند ، چه به صورت جدي و چه به صورت شوخي، و يا در سخني از معصوم آمده است كه شرور و مفاسد در مخزني و جايي جمع شده اند و كليد آن مخزن دروغ است .

خطر و زيان دروغ

جنبه زيان بخشي و خطر آفريني دروغ بسيار است كه به نظر ما مهمترينجنبه ي دروغگوييتبديل شخصيت حقيقي و واقعي انسان به شخصيت ساختگي و تصنعي است .آن كس كه دروغ مي گويد در حقيقت مي كوشد خود را از عالم واقع بيرون بكشاند و به جهان ساختگي و تصنع نزديك سازد كه در آن صورت به تدريج از صورت شخص به شيئي منقلب ميشود .دروغ اعتماد را از ميان برمي دارد ، آدمي را در بين جمع بيگانه مي سازد ، اوضاع و حركت جامعه را دچار شك و تزلزل مي نمايد ، در مواردي باعث پيدايش درگيري و سوء تفاهم ها مي شود در بين مردم بدبيني پديد مي آورد . اصول و ضوابط ادب و اخلاق را خدشه دار مي سازد وخلاصه ارزش و لذت زندگي را ازبين مي برد .

ضرورت درمان

وظيفه مربيان اين است كه به اصلاح و درمان اين عيب از طريق دادن آگاهي هاي لازم ، ارائه و عرضهيمحبت واخلاص خود در سعادتمندي او ، روشنگري و پند و اندرز،عرضه اعتماد و اطمينان به او ، بيان اين نكته كه از او حمايت خواهند كردو ذكر مفاسد آن به خاطر ايجاد نفرت در درونش نسبت به دروغ،او را از اين حالت نجات دهند .از نظر اجتماعي هم فراموش نخواهيم كرد كه كودك امروز پدر يا مادر فرداي اجتماع است . اگر اصلاح نشود هم سبب وارد آمدن ضربه اي به اجتماع خواهد شد و هم آبروي اولياي خود را خواهد برد .

يادگيري دروغ

به عقيده اكثريت علماي اخلاق و روانشناسان،دروغ داراي جنبه اجتماعي و يادگيري است گو اين كه برخي از صاحبنظران براي آن،ريشه غريزي كه جلوه آن در حيوانات به صورت فريبكاري و استتار وجود داردرا نيزذكر كرده اند،ولي تجربه روزانه خلاف آن را ثابت مي كند .به عقيده ي ما كودك از خانواده و اجتماع و از كساني كه دراطرافشهستند دروغ را مي آموزد . اصل در آفرينش او فطرت صدق است و او دروغ را از ديگران ياد مي گيرد.تحرك ذهن و فرزانگي طبيعي كودك خيلي زود او را با دروغي كه مي بيند يا مي شنود مأنوس خواهد ساخت . تماس هاي اجتماعي و ديدن صور و اشكال دروغ از اين و آن خود سبب ورزيدگي و كسب مهارت او درآن زمينه مي شود و اين خود هشداري است براي والدين در جهت كنترل گفتار و رفتار خود و بر حذر داشتن كودك از معاشرين دروغگوواجتماع آلوده و فاسد .

عوامل و انگيزه هاي دروغ

1-
ترس از مجازات : طفل و حتي فرد بزرگسال دروغ مي گويد از آن بابت كه از مجازات مي ترسد و اگر راست بگويد از مكافات امري كه مرتكب شده ايمني ندارد.بررسي هاي علمي نشان مي دهند كه بيش از 70% دروغهاي كودكان به اين علت و دليل است، شما اطمينان دهيد او را تنبيه نخواهيد كرد تا به شما راست بگويد .

2-
احساس فشار: كودك اصرار دارد امري را كه مرتكب شده از نظر شما مخفي باشد و شما در ضمنِ سؤالات بسيار، به بازجويي او مي پردازيد . پيداست كه او براي حفظ شخصيت خودهمچنان به دفاع و انكار خواهد پرداخت .

3-
ضعف و عجز : در مواردي ديده مي شود كه والدين و مربيان تكاليف شاقي را بر فرزند تحميل كرده اند و او قدرت انجام آن تكاليفرا ندارد. بدين نظر به دروغ مي گويد كه وقت ندارد ، از اين كار سر در نمي آورد و آن را بلد نيست ، خود را به ناخوشي ميزند كه بيمارم و ... . اين ضعف و عجز در مواردي مي تواند به صورت عكس قضيه يعني لاف زدن و گزافه گوئي در آيد تا از اين طريق ضعف خود را در انظار ديگران جبران و ترميم نمايد .

4-
حسادت و رقابت : منشاء برخي از دروغهاي كودكان حسادت و يا رقابت است . او مي بيند كه برادر يا خواهر كوچكش با شيرين زباني هاي خود نظر پدر و مادر را جلب كرده و محبت آنها را به صورت انحصاري در گرو خود در آورده است . او از طريق رقابت كه در حقيقت منشائي جز حسادت ندارد مي خواهد جاي پايي براي خودايجادكند و چون قدرت انجام عمل و رقابت را ندارد تن به دروغ مي دهد . زماني هم ديده مي شود كه طفل خردسال را اذيت كرده و به گريه اش مي اندازد و بعد منكر قضيه مي شود .

5-
جلب نظرها : گاهي شما به عنوان پدر يا مادر در ميان جمعي از دوستان خود نشسته و سرگرم بحث و گفتگو هستيد و كودكي را كه در ميان جمع شماست فراموش كرده و يا او را به حساب نمي آوريد . ناگهان مي بينيد كهكودك با بيان مسئله اي كه واقعيت ندارد لب به سخن مي گشايد و امري را با زرق و برق و با جلوه اي خاص بيان مي كند، تا توجه تان رابه سوي خود معطوف دارد .

6-
كسب منافع : شما به فرزندتان اعلام مي كنيد كه اگر در ثلث سوم و در امتحانات آخر سال بتواند رتبه اول شود و يا در فلان درس فلان نمره را بياورد برايش فلان اسباب بازي را كه بسيار مورد علاقه اوست تهيه خواهيد كرد . حال وضع او را در نظر آوريد كه به فلان رتبه و نمره دست پيدا نكرده است . ولي به آن اسباب بازي علاقه مند است . طبيعي است كه با گفتن دروغ و به كار گرفتن راه خطا و نادرستي بخواهدخود را به آن منفعت برساند .

7-
خودنمائي و غرور : آدمي براي اين كه در ميان جمع خود را دست كم نگيرد و نشان دهد كه او هم كسي است به دروغ از شخصيت خود،از اهميت خانواده و وضع خود صحبت مي كند .

8-
پوشاندن لغزش : كودك نيز چون ديگران داراي حب ذات است . خودش رادوست دارد و شخصيت او در نزدش عزيز است . او ممكن است د رمواردي دچار لغزش و خطا شده باشد و مي داند كه در اين امر مورد طعنه و سرزنش ديگران قرارخواهد گرفت و شخصيت او به خطر خواهد افتاد .به همين دليلبراي پوشاندن گناه و رهايي از خطر سرزنش و تمسخر تن به دروغ مي دهد و آماده مي گردد كه بر خلاف واقعيت حرف بزند . البته اگر او مي دانست كه لغزش و خطاي او بخشيده مي شود تن به دروغ نمي داد .

9-
آرزو، اميد : دروغ كودك در مواردي مي تواند نشان دهندهياميد و آرزوي او در وصول به هدفيومقصدي باشد . او آرزو دارد كه از فلان جوي بپرد و عبور كندپسهمان آرزو را به صورت تحقق يافتهيآن مطرح مي سازد .

10-
انتقام گيري : در مواردي دروغگويي نوعي انتقام گيري است و او مي خواهد با زحمت انداختن پدر و مادر كه آزارش رسانده اند ، با سوزاندن دلِ آنها كه روزي دل او را سوزانده اند انتقام بگيرد . آنها معمولاً با گفتن دروغي پدر و مادر خود را مضطرب مي سازند ، و حتي در مواردي سعي دارند آبروي آنها را ببرند . از آن بابت كه روزي آنها آبروي او را نزد دوستش برده اند. اين گونه رفتار در كودكاني كه ظرفيت روحي مناسبي ندارند واغلب احساس مظلوميت و ضعف وحقارت مي كنند بيشتر ديده مي شود . آنها اعمال اين روش را براي خود نوعي دفاع و مقابله مي پندارند .

11-
بازي كودكانه : كودك است و بازي ، تمايل به لذت بازي او را وامي دارد كه در مواردي با دروغ هاي خود ديگران را هم بازي دهد .

12-
تخيل كودكانه : اين از مسائل مهم و از نكات اساسي روانشناسي كودك است كه طفل در موارد بسياري بين واقعيت و تخيل فرق نمي گذارد . چه بسيارند مسائلي كه او در ذهن آن را تخيّل و تصوير مي كند و بعد همان را به عنوان يك واقعيت مطرح مي سازد . اين امر در كودكاني كه كمتر از پنج سال دارند به فراواني ديده مي شود و والدين ناآگاه به جاي تفهيم كودك او را به باد مسخره و سرزنش مي گيرند و متهمش مي سازند كه دروغ گفته است . دروغ او به واقع دروغ نيست . نوعي تصور و خيال است و گاهي هم نتيجه داستان روز قبل مادر و يا رؤياي شب قبل اوست . به خصوص كه او از بيان واقع دررؤيا و تفاوت گذاري بين اين دو عاجز است .

13-
ناشيگري در تربيت : بررسي ها نشان داده اند والديني كه توانسته اند محيط خانه را محيطي پر از صدق و صفا سازند و ضوابط اخلاقي را در خانه رعايت كرده و هشيار باشند فرزندانشان صادق و راستگو بار خواهند آمد .

14-
الگوي غلط : چشم و گوش كودك دريچه هايي از او به سوي جهان خارج هستند. آنها نگاه مي كنند شما چه مي گوييد و چه مي كنيد.شما ممكن است دائماً فرزندان خود را نصيحت كنيد كه راست بگويند ولي عمل شما خلاف آن باشد. فراموش نكنيد طفل آنچه را كه از شما ديده و شنيده است ميآموزد يا در اجتماع امروز يا فرداي خود آن را پياده مي كند . همهيرفتار و گفتار شما سرمشق اوست و به او سرايت خواهد كرد .

15-
تشويق غلط : گاهي كودكي را مي بينيم كه به علت شيرين زباني دوران خردسالي دروغي را كه مثلاً از كسي ياد گرفته با زبان كودكانه اش در حضور پدر و مادر مي گويد و آنها بدون توجه به عواقب آن شروع به تشويق و بوسيدن او مي كنند . طفل بي خبر از همهيمسائل،از اين پذيرش شاد شده و به ادامه راهش خواهد پرداخت و روز بعد براي اين كه محبت بيشتري ببيند دروغ بزرگتري را خواهد گفت و اين امر به تدريج در او به صورت عادت در مي آيد .

16-
آزمودن والدين : گاهي كودكان دروغي را مي گويند تا در سايه آن بتوانند پدر و مادر را آزمايش كرده و موضع آنهارادر برابراين امر دريابند . مي دانيد فرزندان ما به علت ناآگاهي و بي تجربگي در دنيايي از معماها و چراها قرار مي گيرند و نمي دانند در برابرآنها چه موضعي اتخاذ كنند . سخني را به دروغ مي گويند و منتظر مي مانند كه عكس العمل آنها را ببينند . اگر عكس العمل منفي بود مي گويند شوخي كردم و دروغ بود ، اگر مثبت بود به ادامه آن راه مي پردازند . براين اساس اين دروغ براي كشف است نه مسئله اي ديگر .عوامل و انگيزه هاي ديگري هم در اين زمينه وجود دارد كه براي رعايت اختصار از ذكر آن خودداري مي كنيم .

امكان اصلاح دروغگويي

اين كه آيا امكان اصلاح و درمان كودك دروغگو وجود دارد يانه؟پاسخ،مثبت است . كودك در مرحله آغاز زندگي است و امكان ايجاد هر گونه تحول و تغييري در او وجود دارد و او بيش از هر سن ديگري نقش پذير است .

ادامه دارد ...

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
چهارشنبه 20 مرداد 1389  5:55 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها