نثر امروز - سياحت نامـه ي ابراهيم بيك
نثر امروز
بايگاني
|
سياحت نامـه ي ابراهيم بيك
|
|
|
|
|
|
زين العابدين مراغه اي
|
|
|
|
|
|
کلمات کليدی : سياحت نامـه ي ابراهيم بيك - زين العابدين مراغه اي - مراغه اي
نتيجـﮥ سياحت من اين است كه در تمام آن مملكت ها كه از ايران ديدم در هيچ بلادي آثار ترقيات، و تمايل به تمدن به نظرم نيامد كه بدان خوشوقت شوم. در زراعت و تجارت بدانچه از نياكان خودشان ديده اند قناعت دارند و جاي بسي تعجب است كه بدان يكي مفتخرند كه شيوﮤ اسلاف هنوز تماماً در ميان ما مرعي است. اما از اين طرف در تجملات بيهوده و فراهم آوردن اسباب تزيينات خانگي به درجه اي پيش افتاده اند كه ابداً اجدادشان آن وضع را در خواب خودشان هم نديده بودند. به جاي ظروف مسين كه از معمولات و مصنوعات وطن عزيز بود و يك صد سال به رفع احتياجات يك خانوادﮤ بزرگي به قدر دويست تومان از آن كفايت مي نمود و در آخر هم از قيمت آن چيزي نمي كاست امروز به دويست تومان يكپارچه چلچراغ خريده از سقف اطاق هاي خودشان مي آويزند. كه به يك افتادن به جز از يك كلمـﮥ «واه» صاحبش چيزي از آن باقي نمي ماند. واضح است كه از تصور نياكانشان امثال اين چيزها هيچ وقتي نگذشته بود
.
يكي از اين انبوه مردم كه علي الاكثر صاحبان املاك هستند هيچ گاهي بدين خيال
نيافتاده اند كه از مملكت همسايه يك ماشين خرمن كوبي يا يك داس ماشين دار براي درودن غله، يا اينكه ماشين گندم پاكن كن براي نمونه خريده، بياورند
.
در مزارع خودشان به كار وادارند تا محسنّات آنها را به راي العين ملاحظه كنند. در تمامي اين مملكت از شهرهاي بزرگ گرفته تا قصبات و قريه ها دودكش يك ماشين فابريكي ديده نمي شود كه دودي از آن متصاعد گردد. و از هيچ طرف بانگ سوت و صفير حركت و ورود راه آهن شنيده نمي شود. در هيچ شهري به نام دواير دولتي عمارت بلند و باشكوهي نيست. از مكاتب دولتي و مريضخانه در هيچ جا نشاني نمي توان يافت. در هيچ نقطه كمپاني و بانك كه نمونـﮥ ترقي و تمدن است مشهود نيست. كسي را پرواي وضع مساجد نيست. مقابر بزرگان پيشين مانند سلاطين صفويه و غيره همه خراب. از زحمات نايب السلطنه عباس ميرزاي مرحوم و خدمات اميركبير ميرزا تقي خان مغفور كه در راه ملك و ملت كرده و كشيدند سخني كه دليل قدردانيِ اخلاف باشد در ميان نيست. نه نيكان را به رحمت ياد مي كنند، نه بدان را به بدي نام مي برند
.
ترك حقوق و قطع صلـﮥ رحم و بي مروّتي و عدم انصاف و بدخواهيِ همديگر شغلشان است. ولي با اين وضع چون پنج نفري يك جا گرد آمدند مي گويند اي بابا، دنيا پنج روز است، بايد فكر آخرت نمود. اما همه دروغ مي گويند و فعلاً منكرند. آنچه از خيالشان نمي گذرد همان پرسش روز حساب است. خيرات مي كنند اما اطعام اغنيا مي كنند نه فقرا. اعمالشان همه از روي رياست. بي طمع و توقع به احدي سلام نمي دهند. اخلاق مردم چندان فاسد گشته كه اصلاح آن مشكل مي آيد مگر اينكه محض تسلي خودمان بگوييم «چنان نماند، چنين نيز هم نخواهد ماند
».
|
|
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست) /عنکبوت20
شنبه 16 مرداد 1389 7:45 AM
تشکرات از این پست