هر نوع متغیری میتواند ما را در موقعیتهای استرسزا قرار دهد. بعضی از آنها خلق میشوند و بعضی همینطور اتفاق میافتند. در هر دو حالت، هیچ فایدهای ندارد که کنترلمان را از دست بدهیم و در جایی که تنها چیزی که به آن نیاز داریم آرام، منطقی و مفید بودن است، پر از وحشت و نگرانی شویم. در زیر به سه موضوع استرسزای ممکن اشاره میکنیم و 10 نکته برای کمک به شما برای حفظ آرامش در چنین موقعیتهایی پیشنهاد میدهیم.
موضوع اول: بحرانهای غیرمنتظره
گاهیاوقات وقتی یک اتفاق ناخوشایند میافتد، یک روز عادی بوده است که شما مشغول زندگیتان بودهاید. مثلاً، مردی که در تصویر بالا میبینید در یک اتوبان در کوستاریکا یکدفعه کامیونش چپ میکند. او میتوانست فریاد زده و بترسد اما درعوض، تصمیم میگیرد که از این فرصت برای خوردن صبحانه استفاده کند. خیلی آرام، خونسرد و مطمئن. رویکرد او این بوده است:
1. موقعیت را بپذیرید: زندگی همین است که هست. وقتی اتفاقی برایتان میافتد که برای آن برنامهریزی نکرده بودید، باید با آن کنار بیایید. ترس، وحشت و عصبانیت شما را از آن موقعیت بیرون نمیکشد. فقط باید آرام باشید.
2. اقدام به یک راهحل کنید: لحظهای وقت گذاشته و به ارزیابی اتفاقی که افتاده است بپردازید و تصمیم بگیرید که بهترین اقدامی که میتوانید انجام بدهید چیست. چند تماس تلفنی گرفته و کمک موردنیازتان را خبر کنید، و به این ترتیب فرایند حل مشکل را آغاز کنید.
3. راحت باشید: وقتی مرحله 1 و 2 را انجام دادید، تنها کاری که میتوانید بکنید این است که خودتان را در موقعیت آرام و راحتی قرار دهید تا فرایند حل مشکل انجام شود. زمانی میرسد که تنها کاری که میتوانید انجام دهید صبر کردن است. وقتی این اتفاق میافتد، سعی کنید کمی از آن زمان لذت ببرید (درست مثل این راننده کامیون)!
موضوع دوم: برنامههای پرمشغله
زمانهای دیگری هم هست که شما مستقیماً مسئول مشغله زندگیتان هستید. در این مواقع، به نظر میرسد که تنها کاری که انجام میدهید این است که از یک کار به سراغ کاری دیگر میروید اما لیست کارهایی که باید انجام دهید همینطور رشد میکند. چنین استرسهایی میتواند واقعاً عذابآور و ناسالم باشد. در زیر راههایی برای مقابله با این موقعیتها اشاره میکنیم:
4. یاد بگیرید "نه" بگویید: این کلمه کوچک چه فایدههایی که نمیتواند داشته باشد! اگر در نظر بگیرید که بیشتر آدمهایی که با آنها در زندگی برخورد دارید هم دچار استرس هستند، جای تعجب نیست که چرا مداوم سعی دارند با اضافه کردن به کارهای شما از کارهای خودشان کم کنند. چند چیز هست که نمیتوان برای آن "نه" گفت اما برای خیلی از کارها میتوان از این کلمه استفاده کرد و آن را به دیگری سپرد بدون اینکه آسمان به زمین برسد. باید این کارها را پیدا کنید و خودتان را از شر آنها خلاص کنید.
5. همه چیز را متوقف کنید: من در پرمشغلهترین روزهایم که چون حجم زیادی کار دارم نمیتوانم درست برای انجام آنها تمرکز کنم، 30 تا 60 دقیقه همه چیز را کنار میگذارم. در این مدت، همراه پسرم در اتاق نشیمن مینشینیم و درمورد هر موضوعی که پیش بیاید حرف میزنیم. اگر قرار بود که منتظر وقت استراحت بین کارم میماندم ممکن بود هیچوقت پیش نیاید. کار پشت کار میآید و یکدفعه میبینید که یک روز، یک هفته یا یک سال را گذراندهاید. زندگی سلسلهای از لحظات است و باید بتوانید لحظاتی را هم در آرامش و استراحت سپری کنید.
"استرس قطع رابطه با زمین است، فراموش کردن یک نفس. استرس وضعیتی خودخواه است. باور دارد که همه چیز اورژانسی است. اما هیچ چیز به آن اندازه اهمیت ندارد. راحت دراز بکشید." – ناتالی گدبرگ (Natalie Goldberg)
6. خوردن و خوابیدن را فراموش نکنید: آشکار به نظر میرسد اما خیلی وقتها وقتی کارهای زیادی برای انجام دادن داریم، اصلیترین نیازهای زندگیمان را هم فراموش میکنیم. مشکل اینجاست که اگر به اندازه کافی نخوابیم یا به اندازه کافی غذا نخوریم، اصل و پایه سازنده بدنمان را برای مفید و پربازده بودن، از آن دریغ میکنیم. مثل این میماند که بخواهید بدون سوخت یا بنزین ماشینی را راه ببرید. چطور میتوانید از بدنتان توقع داشته باشید که بیشتر از آنچه در توانش هست کار انجام دهد بدون اینکه نیازهایش را برآورده کنید؟
موضوع سوم: تصمیمات ضعیف
سومین موضوع استرسزا زمانی اتفاق میافتد که انتخابهای ضعیف میکنیم، تصمیمات ابلهانه میگیریم و اشتباهات احمقانه مرتکب میشویم. متوجه منظور شدید. وقتی راه اشتباهی را شروع میکنیم، برگرداندن خود به مسیر درست خیلی سخت است و ممکن است حتی اوضاع را بدتر کند چون احساس گناه آرامش درونیتان را برهم خواهد زد. یکدفعه میبینید که احساس خیلی بدی نسبت به خودتان پیدا میکنید و افسرده میشوید و باعث میشود به انتخابهای بدتان ادامه دهید. میتوانید درعوض این سه راهکار را امتحان کنید:
7. نگاهتان به تصویر بزرگ باشد: مطمئن باشید که از عهده این دوره هم برمیآیید. همیشه که انتخابهایتان اینطور ضعیف نبودهاند؛ میتوانید دوباره به مسیر درست برگردید. حتی اگر معمولاً انتخابهای بد و ضعیفی دارید، یک عالمه روز دیگر از زندگیتان باقی مانده و پیش رویتان است. هیچوقت برای درست کردن اشتباهات دیر نیست.
8. خونریزی را متوقف کنید: نمیتوانید بدون اینکه جلوی خونریزی را بگیرید، زخم را خوب کنید. وقتی فهمیدید که مرتکب اشتباه شدهاید، نباید آن را ادامه دهید! انرژیتان را صرف شروعهای تازه کنید. دیگر به پشت سرتان نگاه نکتید و روی راه مقابل رویتان تمرکز کنید تا بتوانید عاقلانه انتخاب کنید.
9. اول روی مهمترین کارها تمرکز کنید: هرچه اشتباه بزرگتر باشد، مسیر بهبودیتان طولانیتر خواهد شد. گاهیاوقات ممکن است طاقتفرسا شود چون به نظر میرسد برای اینکه به مسیر درست برگردید کارهای زیادی را باید انجام دهید. سعی کنید مهمترین کارها را اول پیدا کنید و روی آنها متمرکز شوید. وقتی دوباره روی غلطک افتادید، روند پیشرفت برایتان سادهتر خواهد شد.
یک استراتژی هم هست که در همه موقعیتهای استرسزا کاربرد دارد:
10. عمیق....نفس بکشید: وقتی سرمان شلوغ است، استرس داریم، نگران هستیم، مضطربیم و عذاب وجدان گرفتهایم، خیلی کوتاه و بد نفس میکشیم و معمولاً فقط از 20 درصد از ظرفیت ریهمان استفاده میکنیم. این یعنی مغز و بدنتان فقط 20 درصد از اکسیژن موردنیاز خود را به دست میآورند. اگر کارهای زیادی برای انجام دادن دارید و چیزی که نیاز دارید انرژی، استقامت و تفکر باز است، یکی از سادهترین راهها برای کمک به خودتان این است که 100 درصد از اکسیژن موردنیاز بدتان را تامین کنید. درست مثل یک بچه نفس بکشید: بگذارید شکمتان وقتی هوا را به داخل ریه میکشید باد کند، بعد به طور کامل ریهها را خالی کنید.
منبع: مردمان