![](/portals/urmia-ag.ir/untitled22.JPG)
به روایت برادر و همرزمان شهید
امیر سرلشگر شهید یعقوب علیاری در مهر ماه سال 1318 هـ . ش در محله هفتآسیاب شهرستان ارومیه دیده به جهان گشود . جدّ مادریاش مرحوم حجت الاسلام حاج میرزا عباس طوسی ملقّب به « مجدالذاکرین » که از علمای خوشنام ، امین و مؤمن زمان خود بوده است .
دوران تحصیل ابتدائی را در دبستان نوید فتح و دوره متوسطه را در دبیرستان ابن سینا به تحصیل علم و دانش پرداخت . به دلیل ذوق و شوق سربازی ، در دو سال آخر تحصیل در مقطع متوسطه بطور همزمان در دبیرستان نظام به طی آموزش مقدماتی نظامی و سپاهیگری پرداخت .
در سال 1338 هـ . ش وارد دانشکده افسری گردید و در سال 1341 هـ . ش با درجه ستوان دومی و رسته پیاده به دوره مقدماتی اعزام شد . بعداز یک سال با نمره ممتاز فارغ التحصیل و به یگان چترباز ، که بعداً تیپ 23 نیروهای مخصوص نامیده شد منتقل شد .
دورههای عرضی نظامی همچون دوره چتربازی ، مربی پرش چتربازی و دوره نیروی ویژه را در ایران ، دورههای تیزیلان ، رنجر و نیروهای مخصوص را در آمریکا ، دوره اسکی و جنگ در کوهستان را در فرانسه و دوره آموزشی زبان انگلیسی را در مرکز آموزش زبانهای خارجی طی نمود و به قول خودش همه دورهها را از دم با نمره ممتاز به پایان برد .
دوره عالی پیاده نظام را در سال 1351 هـ . ش با نمره ممتاز به پایان برده و مجدداً به تیپ 23 نوهد منتقل گردید .
در سال 1353 هـ . ش جزو سپاه صلح سازمان ملل به مدت 6 ماه به کشور ویتنام اعزام گردید که خود عاملی برای پیشرفت و بالا بردن دانش نظامی بود . در چندین مورد بعنوان نماینده ارتش ایران در طرح ریزیهای نظامی در کشور آلمان و پایگاه نیروهای ویژه در شهر « بدتولز » و کشور عمان شرکت نمود .
زبان انگلیسی را خیلی سلیس و روان صحبت میکرد و در کلیه دورههای نظامی شاگردی ممتاز ، شاخص و شایسته بود
آخرین دوره نظامی و سپاهیگری ، « دوره فرماندهی و ستاد مشترک ارتش » را در دانشگاه نظامی کویته کشور پاکستان که از معتبرترین دانشگاههای نظامی دنیاست به پایان برده و با کولهباری از اطلاعات و دانش نظامی برای خدمت به کشور بازگشت و مدتی بعنوان مدرس در دانشکده فرماندهی و ستاد مشترک به تدریس پرداخت .
در سال 1358 هـ . ش و در اجرای فرمان ابلاغی ، تأسیس ، سازمان دهی ، آموزش و فرماندهی تیپ 58 تکاور ذوالفقار را بعهده گرفت و پس از آموزش با همان تیپ تکاور سبک به جبهه اعزام گردید .
مأموریت های واگذاری را با شجاعت و مدیریت لازم انجام داده و مورد تشویق و تقدیر مقامات ارتش قرار گرفت .
دوران دفاع مقدس
نوزده سال بود لباس نظام تنش کرده بود و در امریکا و پاکستان دورههایش را تمام کرده بود که انقلاب اسلامی مردم ایران پیروز شد . موقعیت خوبی در ارتش داشت ، اما به دریای مبارزات با رژیم پیوست و در اقیانوس ولایت غوطهور شد .
جنگ که شروع شد ، عرصهای بود برای بروز مدیریت عالی و پویای علیاری که لباس ایثار به تن کرده و سربازی کند .
***
در عملیاتهای 8 سال دفاع مقدس با کولهباری از دانش ، سواد نظامی و تجربه با مسئولیتهای مهم فرماندهی حضور فعال و شایسته داشت .
عملیات مطلع الفجر شیاه کوه : فرمانده تیپ 58 ذوالفقار .
تک های محدود و منطقه ای در سال 1359 و 1360 : فرمانده تیپ .
در سال های 1366 و 1367 : هدایت و فرماندهی عملیاتهای غرب کشور .
عملیات فتح المبین : فرمانده تیپ عمل کننده قرارگاه نصر .
عملیات بیت المقدس : فرمانده تیپ عمل کننده قرارگاه نصر .
عملیات رمضان : فرمانده تیپ عمل کننده قرارگاه نصر .
عملیات محرم : فرمانده تیپ عمل کننده نصر .
عملیات کربلای 6 : بعنوان فرمانده قرارگاه عملیاتی غرب کشور .
***
دریافت دو نشان فتح
دریافت 2 نشان فتح از دست مبارک مقام معظم رهبری ، فرماندهی کل قوا گویا و مؤید ویژگی های متمایز برجسته و کمنظیر امیر سرلشکر شهید یعقوب علیاری است .
1368 : دریافت نشان فتح ـ عملیات آزادسازی خرمشهر .
1369 : دریافت نشان درجه 2 فتح ـ عملیات فتحالمبین .
سیره فرماندهی
حتي تركش خمپارهها و بمبهاي شيميايي نتوانستند او را از پا بيندازند. چندین بار تحت عمل جراحي قرار گرفته بود و هفت ماه در بيمارستان بستري شده بود. حالا ديگر ورد زبانها شده بود و فرماندهان همه اعتراف داشتند كه او مظهر فرماندهي و شجاعت و لياقت و رهبري پدرانه و عشق به آب و خاك بود .
***
کارهای نو ـ بدیع و ابتکاری همیشه در برنامه کارش قرار داشت ، میگفت: واحد کوچکی بعنوان مینیاب و خنثیکننده تلههای انفجاری و یگان کوچکی بعنوان خنثیکننده مواد شیمیایی سازمان داده بودیم که در کارآیی و نوع خود جالب توجه بود .
همیشه و عموماً در مناطق عملیاتی در خطوط مقدم جبهه حضور داشت . در منطقه عملیاتی که بودند کوتاهی ، قصور و سهلانگاری را از هیچکس نمیپذیرفت .
سه مرتبه مورد اصابت ترکش گلولههای دشمن قرار گرفت و از ناحیه سینه ـ پای راست ـ زانو ـ ریه و گوش به شدت مجروح شد . بقول رئیس بهداری ارتش ، جای سالمی در بدن نداشت .
هجده سال از پايان جنگ گذشته بود. اصرار دوستانش باعث ميشود كه سري به امور ايثارگران بزند. ميگويد: نميخواستم دنبال جانبازي شيميايي بيايم ، اصرار و تأكيد همكاران قديمي مجبورم كرد كه مزاحم شما شوم ؛ من دنبال چيزي نيستم ، من با خدا معامله كردهام .
... به شرط و به زور قبول کرده بود که بیاید و مورد عمل جراحی زانو قرار گیرد ، اول اینکه من یک چتربازم و بایستی دوباره توان پریدن را پیدا نمایم و دوم اینکه من فقط یک شب در بیمارستان خواهم ماند ... .
با قول مساعد پزشک معالج برای شرط اول ، عمل را انجام داده و شب دوم بیمارستان را ترک نموده و به جبهه بازگشت و فقط یک شب در بیمارستان بستری بود .
***
در حدیث دیگران
امیر احمدرضا پوردستان
شهید سرلشگر یعقوب علیاری ، قافله سالار شهدای جنگ تحمیلی بود که دفاع از اسلام ، قرآن و ولایت و تمامیّت ارضی کشور را سرلوحه خود قرار داده بود .
علیاری از همان ابتدای خدمت در لشگر ذوالفقار در هر کجا حضور داشت ، مؤثر بود و استادی بسیار متبحّر بود و به زیبایی عمل میکرد .
وی همیشه در فعالیتهای علمی و عملی رتبه اول داشت و افسری بسیار رشید و توانمند در عرصه پیکار با دشمن بود و دشتهای پهناور خوزستان و ارتفاعات شمالی و غرب کشور هیچگاه رشادتها و دلیرمردی او را فراموش نخواهد کرد.
***
امیر حسنی سعدی :
در شروع جنگ تحمیلی اولین مأموریت خود را در منطقه غرب ، شیاه کوه و چرمیان با افتخار و غرور و با پیروزی انجام داد . او فردی مدیر ، مدبّر و برخوردار از خصوصیات بارز یک فرمانده شایسته بود .
امیر کیومرث حیدری :
امیر سرافراز ما از فرماندهان هشیار ، بیدار ، مدیر ، مدبّر ، دلسوز و پادررکاب ارتش جمهوری اسلام بود . از چهرههای درخشان و همیشه ماندگار دوران دفاع مقدس در جبهههای غرب ، جبهههای جنوب و ... بود .
***
مهندس حمید علیاری ، برادر شهید :
یک نظامی تمام عیار بود و زندگیاش را در این مسیر وقف نموده بود . با این وجود علاقه و محبت متقابل او و مادر بزرگوارش زبانزد بود و دیدار و سرکشی به ایشان جزء برنامههای منظم ، مستمر و مهم شهید بزرگوار بود .
***
جانبازی تا شهادت
مظلومانه و عارفانه ، روی تخت بیمارستان ، غرق افکار خود بود و از پنجره اتاقش چشم دوخته بود به انتهای افق ... صیاد ، آبشناسان ، نیاکی ... احساس میکرد مرغ روحش دیگر ساکن این قفس نیست باید میرفت .
حالا ديگر گازهاي شيميايي كه سالها بود با او زيسته بودند، به تكاپو افتاده بودند سلول به سلول آكنده ميشدند و كپسول اكسيژن كنار دستش هم هيچ كاري از دستش برنميآمد. تنفس، تنفس، تنفس... نه اين بار متفاوت بود.
ميشد از پشت چهره يعقوب علياري كه حالا نحيف شده بود و به سختي نفس ميكشيد ، لبخند رضايتش را خواند.
***
در زمان جنگ تحمیلی صدام بعثی برای زنده و مرده این شهید والامقام جایزه تعیین کرده بود و لیکن به خواست خداوند متعال هیچگاه به انجام این مهم نایل نگردید و اقدامات ناجوانمردانه و زبونانه دشمن افتخار جانبازی را نصیب وی نمود.
بعلت برونشیت مزمن ریوی ناشی از مصدومیت شیمیایی در منطقه عملیات و ترکش گلولههای دشمن در سینه ـ بازو ـ زانو ـ پای راست و ... به افتخار جانبازی 70% نایل آمده بود .
در نهایت امیر سرلشگر یعقوب علیاری این سرباز فداکار و خستگیناپذیر ارتش جمهوری اسلامی ایران پس از سالها مبارزه و جهاد و تحمل درد و رنج در تاریخ 13/9/1385 بر اثر عوارض شیمیایی به خیل کاروان شهیدان والامقام سال دفاع مقدس پیوست و یاد و نامش جاودانه شد .
هماکنون پیکر مطهر شهید قطعه 29 بهشتزهراء تهران در جوار امیر سپهبد شهید علی صیاد شیرازی که مدتی افتخار استادیاش را نیز داشت آرام گرفته و میعادگاه عاشقان و عارفان و دلسوختگان است .
یادش زنده نامش گرامی و راهش پر رهرو باد
http://www.urmia-ag.ir
|