شيعيان از همان ابتدا به علت دوستی با اهل بيت پيامبر (ص ) در شادی آن ها، شاد بودند و در غم آن ها غمگين . خود ائمه نيز سعی می کردند جهت درستی به اين ابراز محبت دوستداران خود بدهند. بدين روی در مواضع مختلف به تأييد و تصحيح گفته ها و کارهای مواليان خود می پرداختند و خود گاهی مجالسی برپامی کردند که اين روش ها را به آن ها ياد می داد، يکی از اين موارد عزاداری بر مصايب وارد شده بر اهل بيت (عليهم السلام) و به ويژه مصايب کربلا است . بدون شک جان گدازترين حادثه برای شيعيان از آغاز تاکنون شهادت مظلومانه حضرت ابا عبد الله الحسين بوده است . خود ائمه نيز به شيوه های گوناگون سعی می کردند، حادثه کربلا را زنده نگه دارند.
به موازات گسترش دامنه تشيع در نقاط مختلف ممالک اسلامی و به خصوص در ايران، عزاداری بر حضرت سيد الشهدا به شکل کامل تری درآمد و خود به خود فرهنگ و آداب و رسوم ويژه ای را به همراه خود آورد. غير از هسته اصلی و فلسفه اساسی عزاداری در هر منطقه و ناحيه ، مردم آن را بومی آن ناحيه کردند. اين امر تا حدودی قابل پذيرش است ؛ اما در بعضی موارد اين آداب و رسوم چنان پر رنگ می شده است که فلسفه و هدف اصلی قيام امام حسين (ع ) را به حاشيه می رانده است .
اين پروسه در اکثر نواحی ايران طی شده و اکنون نيز مقداری از آداب و رسوم گذشتگان هنوز در فرهنگ عاشورا باقی مانده و خوشبختانه مقدار زيادی از آن آداب و رسوم منحط از بين رفته است . البته نبايد فراموش کرد که روز به روز چيزهايی به آن اضافه می شود. به هر حال شهر قم نيز از اين جريان برکنار نبوده است ؛ اما می توان تفاوت های اساسی در آن ديد که علت آن نيز معلوم است . قم از ورود اسلام به آن، تاامروز همواره مرکز علما و دانشمندان بوده است . چه در دوران قديم و عصر طلايی محدثين يعنی از ورود اسلام تا اواخر قرن چهارم که دانشمندان و محدثين، زيادی در آن بوده اند و چه پس از آن که همواره علم درآن رونق داشته و علما در آن وجود داشته اند و چه پس از قرن دهم که علما و دانشمندان زيادی در آن بوده اند يا از آن برخاسته اند و يا در دوران کنونی که وضع ، معلوم است . همين امر باعث می شده تا در همه امور دينی مردم از افراط و در افتادن به خرافه و امور غير دينی تا حدود زيادی در امان بمانند. تا اواخر قرن چهارم محدثين و دانشمندان قم در اين زمينه حساسيت زيادی نشان می داده اند و به همين دليل زمينه گسترش عقايد خرافی در همه امور از بين می رفته است . بدون شک بسياری از عقايد و امور ناپسند و غيرمشروع که اکنون در عزاداری ها وجود دارد در آن زمان به شدت مورد انکار واقع می شده است .
در دوران متأخر نيز بدون شک وجود کسانی مانند مولی محسن فيض کاشانی ، مولی محمد طاهر قمی ،عبد الرزاق لاهيجی و... در قم راه را بر بسياری از افکار انحرافی در زمينه عزاداری می بسته است . کمی پس از آن نيز از ميرزای قمی استفتايی در دست هست که در مورد حکم شبيه خوانی است و حتی اگر در جواب اهالی قم نباشد از حساسيت متشرعين در اين زمينه خبر می دهد. بدون شک با وجود کسی مانند ميرزای قمی کسانی که به تحريف حادثه عاشورا می پرداختند، بيشتر مواظب رفتار خود بودند. در زمان معاصر نيز موضع گير علمای بزرگی مثل حاج شيخ عبد الکريم حايری يزدی ، آيت الله بروجردی و ديگران زمينه رواج افکار غلط را از بين می برد. با وجود اين ويژگی مهم در شهر قم ، نمی توان آن را از بعضی آداب و رسوم برکنار دانست .
به طور کل وقتی در اين زمينه آداب اجتماعی غلط رايج شد و به طور فراگير همه ايران را فراگرفت ، شهر قم نيز تحت تأثير آن قرار گرفت ، به ويژه در دوران ضعف حکومت های صفوی و پس از آن اين آداب غلط درفرهنگ عاشورا رواج پيدا کرد. غم انگيزتر آن که گاهی صاحب منصبان و کسانی که در جامعه نفوذ داشته اند، از شاه مملکت گرفته تا کوچک ترين مقام يک شهر مانند متولی باشی در همين قم ، به دلايل مختلفی به سوء استفاده از اين فرهنگ می پرداختند و بر سر امور ناچيزی دو دستگی درست می کردند و به رقابت می پرداختند که گاهی به زد و خورد نيز میانجاميده است .
بنابراين بعضی از اين رسوم به علت شدت رواج در کل ايران ، در قم نيز رايج بوده است . در مورد عزاداری در قم گويا تنها کتاب موجود، همان کتاب «تاريخ تکايا و عزاداری قم » تأليف آقای مهدی عباسی است . اين کتاب هر چند با کاستی هايی رو به رو است ، ولی تنها منبع موجود در اين زمينه است و بسيار ارزشمند. اکثر اطلاعات اين بخش نيز از اين کتاب گردآوری شده است . البته بايد توجه داشت که عزاداری بر امام حسين(ع ) به ويژه در شهری مانند قم سابقه ای بسيار طولانی دارد. از دوران صفويه به بعد اطلاعات نسبتاً خوبی در اين زمينه در دست داريم ؛ اما قبل از آن اطلاعات کمتری وجود دارد، ولی دليل بر اين نمی شود که بگوييم در آن دوران چنين چيزی نبوده است .
ايجاد مکان هايی برای عزاداری
پس از رسمی شدن مذهب تشيع در ايران توسط صفويه، عزاداری بر حضرت سيد الشهدا نمود ديگری پيدا کرد و گستره بيشتری يافت و کم کم وجود مکانی خاص برای عزاداری و مراسم ديگر در اين زمينه شکل گرفت . گو اين که پيدايش «تکيه » به عصر قاجار به برمی گردد. در اين زمان در تهران به عنوان پايتخت تکيه های بزرگ و با شکوهی ساخته شد که در ايام عزاداری، مراسم مختلف مانند تعزيه ، شبيه خوانی و...برگزار شد، و در شهرهای ديگر نيز چنين شد. گويا بيشترين کاربرد آن برای تعزيه خوانی بوده است .درقم نيز تکيه هايی از اين عصر وجود دارد که در آن عزاداری می شده است .
اين موضوع فرهنگ خاصی به همراه خود آورده است که گويا در قم نيز رايج بوده است . در ايام عزاداری تکيه را با طاق نماهای مختلفی می آراستند که عبارت بوده از:
1 - طاق نمايی از چراغ الوان دانه نشان ، آيينه ، شمعدان و گل.
2 - طاق نمايی از سلاح های جنگی مانند، شمشير، زره ، کلاهخود، تير و کمان .
3 - طاق نمايی جهت حضرت علی اکبر (ع ) .
4 - طاق نمايی برای حضرت ابوالفضل که از اسباب حرب و مشک آب و علم و پرچم قرمز تشکيل می شده است .
5 - طاق نمايی به عنوان حجله حضرت قاسم (ع ) که تماماً آينه کاری می شده است.
6 - دير: محل نشيمن سر دم دار بوده است .
7 - سردم : کمی بعد از آن سخن خواهيم گفت .
8 - بارگاه يزيد: که به اطلاقه های شال و غيره می بسته اند و تختی در آنجا گذاشته شخصی را به عنوان يزيد لباس های فاخر پوشاند و دو نفر را نيز به عنوان گماشته ، در اطراف او قرار می دادند.
9 - طاق نمايی نيز اثاثيه های زينتی شتر اسيران ، از قبيل افسار، منگوله ، زنگ ، و زنجير و غيره در آن قرارمی گرفت . هر يک از اين طاق نماها را فرد معينی می بسته و از ميهمانان خود با چای پذيرايی می کرده است .از قديمی ترين اين تکيه ها که در آن عزاداری بر پا می شده، تکيه ميدان مير است ، که مکان عزاداری مردم اين محله بوده است ، ديگر تکيه سنگ سياه است که تکيه سر حوض نيز ناميده می شده است . اين تکيه مکان عزاداری محله های چهل اختران ، درخت پير، رضا آباد، شاه قلندر، سيد سربخش ، گذر تقی بيک ، چال لؤلؤ، پامنار، مسجد جامع ، دروازه کاشان ، گذر سفيد آب ، و کوچه حکيم بوده است . تکيه مذکور طاق نماهای زيبايی داشته ولی در سال 1342 ش تخريب می شود. تعدادى ديگر از اين تکيه ها در قم به شرح زير است :
- تکيه چهارمردان
يکی از باشکوه ترين عزاداری های قم در اين مکان برگزار می شده و گويا در زمانی کهن تر افراد محله سنگبند و کوچه های اطراف ، و هيئت شاه حمزه و گذر قلعه نيز برای عزاداری به آن جا می آمده اند. اوج شکوه آن در زمان آقا سيد جلال قهوه چی بوده که با تدبير خود، عزاداری با شکوهی در آن بر پا می نموده است .سادات برقعی ولک ها نيز در اين امر شرکت می نموده اند که باعث رونق روز افزون آن بوده است . در دوره اختناق زمان پهلوی و به ويژه سال های 1320 تنها تکيه ای که افراد آن شب اول محرم و شب هفتم و روز عاشورا به عزاداری می پرداختند و به سمت حرم مطهر حرکت می کرده اند همين تکيه چهارمردان بوده است . هم چنين مانند تکيه سنگ سياه طاق نما و دير می بسته اند.
- تکيه ميرزای قمی
يکی ديگر از مکان هايی که ظاهراً از دوره ميرزای قمی به بعد در آن عزاداری می کرده اند تکيه ای است به نام ايشان و در پشت مسجد جامع قم . در اين تکيه تعزيه به پا می شده و گويا استفتا از ميرزای قمی درباره شبيه خوانی مربوط به مردم همين محله باشد.
- تکيه حاج سيد حسن
بنيان گذار اين تکيه حاج سيد حسن تکيه ای بوده است ؛ البته قبل از او پدرش سيد محمد نيز در اين مکان عزاداری می کرده است ؛ اما وی آن جا را تکيه ناميده و پس از او فرزندان و نوادگان او به لقب تکيه ای معروف شدند. گويا سادات تکيه ای در عصر ما از اولاد او هستند. سابقه عزاداری در اين محل به بيش از دويست و پنجاه سال قبل باز می گردد.
از تکيه های معروف ديگر تکيه عشق علی است . ديگری تکيه ملامحمود است که نه طاق نما داشته است و ساکنين اطراف خندق ، محله های گذر قلعه ، کوچه جواديه ، شاد قلی خان ، و جواديه برای عزاداری به آنجامی آمده اند
- تکيه يزدی ها
اين تکيه در قسمت شمالی پشت بازار در کوچه ای به نام فيروز واقع شده است . گو اين که بنيان گذار آن فردی از اهالی يزد به نام «علی » بوده است که به قم مهاجرت کرد و اين مکان را ابتدا برای تيغ زنی عزاداران فراهم کرده ، سپس به تکيه تبديل شده است . پس از او مشهورترين سرپرست آن ميرزا عبد الحسين عليشاهی بوده است . وی فردی با اخلاص بوده که در برپايی عزاداری حضرت سيد الشهدا در دوران اختناق رضا خانى و پس از آن بسيار تلاش می کرده است . شايد بتوان او را يکى از بزرگ ترين برگزار کنندگان عزاداری امام حسين (ع ) در دوران متاخر در قم دانست .اين تکيه نيز طاق نما داشته و از قرار معلوم عزاداری باشکوهی در آن برگزار می شده است . هم چنين، تعزيه ای که در اين مکان برگزار می شده، يکی از باشکوه ترين تعزيه های دوران متأخر بوده است ؛ به گونه ای که در سال 1321 ش صد رأس اسب برای برگزاری آن استفاده شده است .
همان طور که چند سطر بالاتر اشاره شد، گويا کاربرد اوليه اين تکيه برای قمه زنی يا تيغ زنی بوده است. گفته اند: زمانی از اين محل دو هزار و پانصد نفر کفن پوش شده ، و به سوی حرم می رفتند و تيغ می زدند.
- تکيه باغ پنبه
يکی ديگر از مکان هايی که سابقه زيادی در عزاداری دارد، تکيه باغ پنبه است . سند وقفی اين تکيه به نام خانواده سلامت است ، و بيش از صد و نود سال پيش توسط فردی به نام حاج سيد جعفر مدرس بنا شده است .
از ويژگی های اختصاصی اين تکيه وجود مشعل بسيار سنگين در آن بوده است . اين مشعل شش متر طول و يک متر عرض داشته و به چند طبقه تقسيم می شده است . هشتاد چراغ پيه سوز بغدادی بر آن نصب بوده که با پيشرفت صنعت تبديل به چراغ نفتی می شود. تعداد زيادی گلدان و... بر آن می بسته اند که بسيار سنگين می شده است و به طور معمول افراد زورمند آن را حرکت می داده اند. رسم اين بوده که مشعل را به حرم آورده و دوباره به تکيه برگردانند. گويا ابتدا رسم آن ها اين بوده که با بستن کتل به منزل امام جمعه رفته و پس از آن به تکيه برگردند ولی بعدها به سمت حرم می رفته اند.
يکی ديگر از مکان هايی که در آن عزاداری برگزار می شده، حرم شاهزاده حمزه است . در اطراف اين حرم طايفه بيگدلی سکونت داشته اند و عزاداری در اين حرم توسط سران و خوانين اين طايفه برگزار می شده است . معروف ترين فرد از آن ها نجف خان بيگدلی بوده است که با شوق هر چه تمام تر در اين راه کوشش می کرده است . در دالان قديم شاهزاده حمزه هشت صفه وجود داشته که در هر صفه عده ای با ميانداری يک نفر به عزاداری می پرداخته اند.
- تکيه متولی باشی
يکی ديگر از مکان هايی که در آن عزاداری می شده است تکيه متولی باشی است . اين تکيه را سيد محمد باقر متولی باشی در اوايل سلطنت مظفرالدين شاه ساخته است . وی در اين دوران متولی آستانه حضرت معصومه (س ) بوده است . گو اين که هنوز پژوهش چشمگيری درباره شخصيت اين فرد صورت نگرفته است . اما آن چه که از گفته ها برمی آيد وی از نسل سيد حسين مجتهد کرکی عالم بزرگ عهد صفوی و متوفی در 1001 ق است و نسل در نسل متولی آستانه مقدسه بوده اند. وی در اين دوران فرد بسيار با نفوذی بوده است و «به زبان ديگر برای خود دستگاه پادشاهی داشت ». گويا مردم نيز دل خوشی از او نداشته اند. اما به هر حال تکيه مجلل او در بهترين مکان شهر قرار داشته است . اين تکيه در ضلع شرقی قبرستان قديم قم بوده و به گونه ای آن را طراحی کرده بودند که تمام دسته های عزادار پس از خروج از حرم به آن جا بروند. بنابراين نزديکی به مرکزشهر و حرم مطهر به آن جايگاه ويژه ای می بخشيده است . در ايام عزاداری حاکم شهر، جهانگردان و سفرای خارجی ، بعضی از دولتيان تهران ، رييس شهربانی و ادارات دولتی و اشراف شهر در آن حضور می يافتند.
- تکيه خروس
اين تکيه در ضلع جنوبی گذر جدا بوده است . در مورد وجه تسميه آن گفته اند: در قديم اين جا ميدان گاهی بوده برای خروس بازان که جهت مسابقه و داد و ستد خروس به اين جا می آمده اند. اين نام بعدها تغيير کرده وبه تکيه خلوص تبديل شده است .
در مسجد بالاسر حضرت معصومه (س ) نيز هيئت قمر بنی هاشم حضرت ابوالفضل العباس عزاداری می کرده اند و از معدود دسته های زنجير زن قم بوده اند و بحر طويل آن ها در مورد حضرت ابوالفضل معروف است .
- هيئت تجار
در اواخر دوره قاجار در مسجد امام حسن عسکری (ع ) عده ای از تجار قم به پيش کسوتی حاج آقا سيدحسين علوی از تجار معروف مراسم عزاداری باشکوهی بنيان گذاشتند که بسيار با شکوه و مفصل بوده است . کسانی که خود جزو بزرگان عزاداری شهر بوده اند و در اين فن پيش کسوت به حساب می آمده اند ازاين مجلس عزاداری بسيار تعريف کرده اند . به علت امکانات مالی خوب و صداقت بنيان گذاران ، از عزاداران به طور خاصی پذيرايی می شده است . وجود يکصد قليان در پاشوره حوض و سماور بزرگ چهار شير حاکی از عزاداری باشکوه آن ها است . اين هيئت از روز پنجم ماه محرم از مسجد خارج شده و به عزاداری می پرداختند. اما عزاداری اصلی آن ها از شب هشتم ماه محرم شروع می شده که از طرف مسجد امام حسن عسکری (ع ) به سمت حرم حضرت موسی مبرقع (ع ) حرکت می کرده اند. در اين شب اکثر مردم شهر به آن ها پيوسته و با جمعيت زيادی پس از زيارت حرم حضرت موسی مبرقع (ع ) به سمت حرم مطهر حضرت معصومه (س ) حرکت می کردند. مشهورترين فرد اين هيئت همان آقا سيد حسين علوی بوده است که حضرت آيت الله العظمى اراکى به مناسبتى، واقعه ای را نقل می کند که حاکی از جلالت شان او نزد اهل بيت (عليهم السلام) و به ويژه حضرت معصومه(س) است. در کتاب حضرت معصومه (س) فاطمه دوم تاليف محمد محمدی اشتهاردی (ص 211 )از قول ايشان طی مصاحبه ای نقل کرده است :سيدی بود در زمان مرحوم آيت الله حاج شيخ عبدالکريم حايری (ره) به نام حاج آقا جمال هژبر که فلج شده بود و او را به دوش می گرفتند و در مجلس روضه ای که از طرف مرحوم حاج شيخ عبد الکريم حايری در دهه عاشورا برگذار می شد شرکت می کرد. او را به دوش می کشيدند و از اين جا به آن جا می بردند. آقای سيد علی سيف، خادم مرحوم حاج شيخ که مردی خدوم و صريح اللهجه ای بود روزی در مجلس روضه به آن سيد (آقا جمال ) گفت: ای سيد اگر راست می گويی و تو سيد هستی چرا مردم را اذيت می کنی؟از حضرت معصومه بخواه تو را شفا بدهد.اين حرف به سيد اثر کرد و غيظش گرفت و به حرم حضرت معصومه مشرف گرديد و شال (عمامه) خود را از سرش باز کرد و به ضريح مقدس بست و عرض کرد : پا نمی شوم تا شفا بگيرم.
خوابش برد . در خواب او را شفا دادند و کاغذی کف دستش گذاردند و به او گفتند:
اين کاغذ را به حاج سيد حسين علوی بده.
وقتی که از خواب بيدار شد ، کاغذ را دستش ديد ، جرات نمی کرد کاغذ را از مشتش بردارد. گفته بود به حاج شيخ کريم هم نمی دهم، به هيچ کس نمی دهم . و جرات هم نمی کرده باز کند و نگاه کند، کاغذ در مشتش بود و می گفت : تا به حاج سيد حسين آقا ندهم به کس ديگری نمی دهم (حتی به حاج شيخ عبدالکريم نشان نداد ) معلوم نيست در آن کاغذ چه نوشته شده بود.
به هر حال اين واقعه غير از آن که يکی از کرامات حضرت معصومه (س) را نشان می دهد جلالت شان حاج سيد حسين آقا علوی را نيز بيان می کند.
از آداب و رسوم رايج در اين هيئت يکی وجود مشعلی با کاسه های آهنين بوده و ديگری وجود پنجاه عدد طبق بوده است . اين طبق ها هر کدام شش يا هفت طبقه بوده که با چراغ های الوان و دانه نشان و آينه تزئين می کرده اند و بسيار سنگين می شده است . در اطراف هر مشعل و طبق حدود هزار نفر حرکت می کرده اند. افراد و بنيان گذاران اين هيئت با محله چهل اختران روابط خوبی داشته اند.
يکی ديگر از مکان های عزاداری در قم محله چهل اختران بوده است که گويا از اواخر دوره قاجاريه اين عزاداری بر پا شده است. دسته عزاداری چهل اختران سال ها بر سر يک توغ با افراد زيادی درگير بوده اند وعاقبت توسط آقا سيد حسين چاووش آن را به دست می آورند. سادات چهل اخترانی منسوب به همين سيدحسين هستند که بعدها تعداد آنها زياد شد. گو اين که سادات چهل اخترانی در حوادث سال 1342 ش به مخالفت با حکومت پهلوی برخاسته اند که در همان سال از برگزاری عزاداری توسط آن ها جلوگيری می شود و سپس با ميانجی گيری سرشناسان محل تعهد می دهند که در مراسم عزاداری عليه حکومت وقت شعار ندهند و تظاهرات نکنند که پذيرفته می شود و آن ها به عزاداری می پردازند. حضور زياد سادات چهل اختران و زنجير زنان معروف قم در اين هيئت شکوه خاصی به آن می داده است . در آن زمان در روز عاشورا تعداد افراد اين هيئت پنج هزار نفر می شده است . گو اين که اين هيئت در عصر حاضر نيز يکی از باشکوه ترين دسته های عزاداری قم است که از قديم باقی مانده است .
آن چه ذکر شد قديمی ترين و بزرگ ترين دسته های عزاداری و تکايای آن ها بود که ظاهراً از دوران صفويه به اين طرف به وجود آمده اند، و قدمت عزاداری اين ناحيه را می رساند. بعضی از تکيه های ديگر نيز وجود دارد که از اواخر دوره قاجار و اوايل دوره پهلوی به وجود آمده است؛ مانند تکيه گذر جدا که اکنون دردست سادات بنی فاطمه است . تکيه بزرگ که در محله ابرقو يا کوچه حاج زينل واقع شده است . تکيه عربستان که در محله عربستان به وجود آمده است و به نام تکيه بالا معروف شده؛ دو تکيه ديگر در اين محله بوده به نام های تکيه پايين و تکيه چاله آژان .
تکيه سيدان که سادات برقعی آن را پايه گذاری کردند. هيئت روحانيون در مدرسه رضويه به سرپرستی مرحوم حاج شيخ عبد الکريم حايری يزدی ، هيئت آله جوی که امروز آن را آلوچو می خوانند، هيئت کوچه حکيم که توسط سيد مصطفی بهاء الدينی پايه گذاری شده ، هيئت شاهزاده ظهير که توسط حاج هادی فخار قمی بنيان گذاری شده است .
نکته قابل ذکر در اين زمينه آن که : اوضاع سياسی - اجتماعی در خط مشی دسته های عزاداری تأثير می گذاشته ؛ به ويژه پس از مشروطه که سطح آگاهی های جامعه بالاتر می رود نوعی دو گانگی را درسلوک اجتماعی - سياسی دسته های عزاداری می توان ديد. بعضی تکيه ها و هيئت های عزاداری که معطوف به قدرت بودند و از پشتيبانی حکومت وقت برخوردار بودند، در اين زمان با بی مهری مردم مواجه می شوند و در بعضی موارد حتی بين آن ها و مردم تقابل به وجود می آيد. و برعکس تکيه ها و دسته هايی که با حکومت وقت رابطه ای نداشتند، جايگاه بهتری پيدا می کنند؛ به ويژه آن که گاهی افراد آگاه و مردمی در رأس اين دسته ها جای می گرفتند و مردم را عليه استبداد بسيج می کردند، که بارزترين نمونه آن در بين دسته چهل اخترانی ديده می شود. تکيه يزدی ها نيز به علت جايگاه مردمی در اين راه همکاری می کرده است .
آداب و رسوم
در هر منطقه آداب و رسوم خاصی رايج بوده که بعضی از آن ها جالب و پسنديده است . اين رويه را در قم نيز می توان ديد. در زير به بعضی از اين آداب و رسوم اشاره می شود.
زنجير زنی
گويا اولين دسته ای که در قم زنجيرزنی کرده اند، دسته تجار به سرپرستی حاج سيد حسين علوی بوده است که از عزاداران تهرانی اين کار را فرا گرفتند.
سنگ زنی
اين نوع عزاداری هنوز در بعضی شهرها رايج است و در قم نيز رايج بوده است . بدين گونه که دوتکه چوب ضخيم دايره ای يا چند ضلعی را انتخاب می کنند و حلقه ای چرمين به اندازه انگشت وسط دست ها در پشت آن نصب می نمايند. سپس انگشت وسط دست را درون چرم کرده و با ضربات هماهنگ باتوجه به صدای نوحه خوان بر هم می کوبند. پيشينه بعضی از دسته های سنگ زن به بيش از چهار صد سال قبل باز می گردد. اين روش به دو گونه سه ضرب و چهار ضرب نواخته می شود.
سه ضرب بدين شکل است که چوب ها يک بار پايين تر از سينه به هم می خورد. سپس يک مرتبه نيز در برابرسينه يا در بعضی موارد خود چوب ها را بر سينه می کوبند و مرتبه سوم در بالای سر چنين کاری تکرار می شود.
چهار ضرب آن يک ضرب اضافه دارد و ريتم آن تندتر است . ذکر«حسين »، نيز به طور مرتب توسط عزاداران تکرار می شود تاهماهنگی ضربات به هم نخورد. در مناطقی که اين گونه عزاداری هنوز به طور حرفه ای رايج است ،نمونه ای از عزاداری واقعی را می توان ديد. شور و جذبه ای که هنگام عزاداری دسته سنگ زن به وجود می آيد، درکمتر گونه های ديگر عزاداری می توان ديد؛ به ويژه هنگام حرکات منظم و سريع چهار ضرب می توان باگوش دل غلغله و شور و نوای صحرای کربلا را شنيد.
تيغ زنی
يکی از آداب و رسوم رايج در بين عزاداران حسينی کار تيغ زنی و به اصطلاح امروز قمه زنی بوده است. اين کار امروز نيز در بعضی نواحی رايج است و از زمان های دور طرفداران زيادی داشته است . در بقيه گونه های عزاداری اعمال بدنی به زخم زدن يا شکستن نمی رسد؛ ولی در اين مورد فرد عزادار با قمه به جلوی سر خود می کوبد. به همين علت عکس العمل علما در برابر اين کار از دورانی بس دراز متفاوت بوده است . بعضی آن را جايز ندانسته و بعضی جايز دانسته و حتی تشويق به انجام آن می کرده اند. اکنون نيز وضع به همين گونه است . اين کار در بيشتر سحرگاهان و با ذکر «شاه حسين » انجام می شده است . اين رسم در قم نيز رايج بوده و تکيه يزدی ها، شاهزاده حمزه ، عربستان و ارک اهميت زيادی به آن می داده اند.
برپايی سقاخانه
يکی ديگر از آداب و رسوم عزاداری در قم ، برپايی سقاخانه بوده است . بدين گونه که ظرفی از آب را درداخل سقاخانه ای از چوب قرار می دادند و دو نفر با لباس های چرمين در کنار آن قرار می گرفته اند و حدود دويست نفر، حوله سفيد به کمر بسته و توسط جام آب را بر روی زمين می ريخته اند و در همين اثنا به عزاداری و نوحه خوانی می پرداخته اند. گو اين که اين کار مورد توجه علما بوده است . در بعضی شهرهای ديگر نيز چنين رسمی هنوز رايج است .
رسم ديگری که در قم رايج بوده است ، دفن شهدا می باشد. بدين گونه که در روز سوم عاشورا و شهدای کربلا عده ای عزادار در تکيه های مهم شهر جمع می شده اند و به تقليد از طايفه بنی اسد که پس از حادثه عاشورا به کربلا آمدند و بدن های مطهر شهدا را به خاک سپردند، اين ها نيز دستاری عربی و به لهجه محلی چپيه الگار «عقال » به سر و شالی به کمر می بستند و بيل و کلنگ و کوزه ای کوچک به نام قلقلک به دوش می گرفتند و به عنوان دفن شهدا به بيرون شهر نزديک خاکفرجمی رفتند و در مصلی به عزاداری می پرداختند.
دُغدُغه
يکی ديگر از آداب و رسوم رايج در بين عزاداران حرکت دادن دغدغه بوده است . دغدغه نوعی تابوت بزرگ است که در روز بيست و هشتم و صفر همزمان با شهادت امام حسن مجتبی (ع ) آن را سياه پوش به حرکت در می آورده اند. هنگام رسيدن به ميدان آستانه عده ای سوار از راه می رسيده اند و تابوت راتير باران می کرده اند. عزاداری اطراف دغدغه بسيار با اهميت بوده است .
شبيه خوانی يا تعزيه خوانی
يکی ديگر از آداب و رسوم رايج در زمينه عزاداری قم شبيه خوانی است . اين رسم هنوز هم در اکثر نقاط ايران رواج دارد و می توان آن را نوعی نمايش مذهبی دانست . اين نمايش مذهبی سابقه ای طولانی درفرهنگ ايرانيان دارد؛ اما تعزيه در مصايب ائمه و به خصوص مصايب حضرت سيد الشهدا. به گونه ای ديگر بوده است .گويا قبل از قرن دهم هجری اطلاعات دقيقی از آن در دست نيست ؛ اما از قرن دهم هجری اجرای آن را می توان در منابع و به خصوص سفرنامه جهانگردان يافت . اوج تعزيه و شبيه خوانی دردوران قاجاريه بوده است و پس از آن رو به افول می نهد.
در قم قديمی ترين مدرک در مورد تعزيه خوانی مربوط به تکيه ميرزای قمی است که به عهد فتحعلی شاه قاجار بر می گردد. گويا مردم همين محل از ميرزا در مورد جواز شبيه خوانی استفتا می کنند و ميرزا نيز حکم به جواز آن می دهد. پس از آن نيز گويا با شکوه ترين مجالس تعزيه در قم از آن تکيه يزدی ها بوده است . آداب مختلف آن مثل امام خوانی ، مخالف خوانی ، ابوالفضل خوانی و... به همراه اسب و شتر و ادوات جنگی به طرز باشکوهی برگزار می شده است .
سردم و سخنوری
سر دم از آداب و رسوم باقی مانده از دوران صفوی است . اگر بتوان بقيه آداب و رسوم را به گونه ای باعزاداری ربط يا ريشه ای تاريخی برای آن در حادثه عاشورا يافت و آن را توجيه کرد، سردم چنين نيست ومعلوم نيست چگونه به وجود آمده است . اين رسم ابتدا توسط دراويش رعايت می شده و در اين اواخر دردسته های بازمانده از آن ها بعضی آداب آن هنوز انجام می شود.
مرشد هر تکيه با لوازم هفده سلسله پيشکسوت، سردم را تزئين می کرده و رحلی با قرآن بالای آن قرارمی داده و ورودی آن را توسط زنجير و قفل می بسته است . گويا وسايلی که در سردم قرار می گرفته سمبل و نماد از هر طبقه و شغل اجتماعی بوده که جزو دراويش بودند و به عزاداری می پرداختند. به هر حال اين وسايل عبارت است از:
1 - چاووش : بيرق و بوق را می گفته اند 2 - مرشد درويش : من تشاء بوده است 3-روضه خوان ، تسبيح هزار دانه بوده است 4 - سخنور: تبرزين و کشکول را می گفته اند. 5 - شاطر: به گزينه می گفته اند و آن وسيله ای بوده که با آن نان را به تنور زمينی می چسبانده اند. 6 - مهتر: پوست بوده است 7 - بابا: هفت عدد سيخ کوچک که درّ به آن آويزان می کرده اند. 8 - سلمانی : کلاه و لنگ و شانه و تيغ بوده است . 9 - قليان فروش يا قهوه چی : که قليان سمبل آن بوده است . 10: خباز: انبر را می گفته اند. 13 - جلودار: قور و ناقوس وزنگ فولادی نماد آن بوده است. 14 - حلاج : کمان کوچک سمبل آن بوده است. 15 - سقا: مشک يا عصا رامی گفته اند. 16 - پالان دوز: دو شاخه نماد آن بوده است. 17 - نعلبند: سم تراش سمبل آن بوده است .
نکته قابل ذکر اين است که در سخنوری مرشد يا سخنور بايد تا اندازه ای از ذوق شعر نيز بهره داشته باشد؛ زيرادر بعضی موارد به بديهه سرايی نياز داشته است و شايد بتوان مهم ترين بخش آن را همين مشاعره يا جدال شاعرانه دانست ؛ زيرا پس از سردم بستن، مرشد يک تکيه با عده ای از هواداران خود به سوی تکيه ديگرحرکت می کند و هنگام ورود به تکيه با خواندن اشعاری در حمد و ستايش باری تعالی و نعت رسول اکرم (ص ) و اهل بيت اطهار ايشان، به حضار مجلس ادای احترام می کند و مرشد تکيه مذکور بايد با شعر به او جواب دهد و در ضمن به او اجازه ورود دهد. هنگام رسيدن مرشد ميهمان به سردم وی دوباره ضمن اشعاری تقاضای باز نمودن قفل سردم و باز شدن راه را می کند. مرشد تکيه ميزبان بايد با بديهه سرايی خود جواب او را بدهد؛ اگر در جواب دادن به او ناتوان شود، بايد قفل را باز کند تا درويش ميهمان وارد سردم شود. سپس مرشد ميهمان وارد سردم می شود و با زبان شعر يکايک اسباب سردم را طلب می کند. و مرشدميزبان بايد جواب او را بدهد. اگر در اين مراحل شکست بخورد، تمام وسايل سردم از آن مرشد ميهمان می شود. گاهی اين مشاعره از وسايل سردم نيز می گذشته و وسايل همراه مرشد و حتی لباس های او را دربرگرفته است .
در قم رسم سردم بستن و سخنوری تا روی کار آمدن رضا شاه پهلوی رواج داشته و پس از آن از رونق می افتد. تکيه های معروف قم که اين رسم در آن اجرا می شده ،عبارت بوده اند از تکيه سنگ سياه ،چهارمردان ، ملا محمود، يزدی ها و باغ پنبه .
بعضی از موارد جزيی رسم سخنوری مانند اجازه ورود خواستن و اجازه دادن از طرف مقابل، هنوز دربعضی شهرهارايج است .
سنگابخانه
يکی از رسوم پسنديده مردم قم سيراب نمودن عزاداران در روزهای عزاداری حضرت سيد الشهدا است .گو اين که در بعضی شهرها دسته ای خاص در ايام عزاداری به سقايی می پرداخته اند و تا اين اواخر وسايلی مانند دلو و... برای خود داشته اند. در قم اين رسم به صورت برپايی سنگابخانه انجام می شده است . از پيشينه اين کار خدا پسندانه آگاهی های زيادی در دست نيست ؛ اما در اين اواخر معروف ترين سنگابخانه قم مربوط به سال 1300 ش می شده که ميرزا محمد فخيمی با صنف آهنگر نسبت به برپايی آن اقدام می کرده اند.
سنگابخانه ابتدا رو به روی ميدان آستانه و سپس ابتدای گذرخان برقرار می شده است. سنگابخانه نيز مانند ساير موارد با چراغ و کتيبه و عکس و شمايل تزئين می شده است .
عزاداری در منازل
عزاداری در منازل نيز در قم از پيشينه زيادی برخوردار است . گو اين که قديمی ترين خانه ای که در آن عزاداری می شده و اکنون نيز همين طوراست خانه سيد عبد الله مجتهد برقعی قمی است با سابقه ای بيش از صدو چهل سال . ديگر خانه حاج کمال و خانه تقی وطن خواه است . پس از بنيان گذاری حوزه علميه ، دسته های عزاداری به خانه علما و مراجع تقليد نيز می رفته اند و اکنون نيز چنين است .