قلعه باستانی بلقیس در استان خراسان شمالی واقع شده است. این شهر باستانی که پیشینه آن به دوران اولیه اسلام باز می گردد، یکی از برجسته ترین مجموعه معماری های خشتی و گلی در ایران است.
خرابههای شهر باستانی اسفراین که هم اکنون به شهر بلقیس شهرت دارد، در فاصله حدود 3 کیلومتری جنوب اسفراین در استان خراسان شمالی واقع شده است و یکی از بزرگترین مجموعههای معماری خشتی و گلی کشور به شمار میرود.
ارگه یا قلعه بلقیس که به آن نارین قلعه نیز میگویند، برجستهترین اثر در اسفراین است که مساحتی حدود 5/51712 مترمربع را در بر گرفته است که 29 برج در اندازههای مختلف در اطراف آن قرار دارد و از هر طرفی با خندق احاطه شده است.
مصالح اصلی به کار رفته در ساخت قلعه، گل چینیه است که در بخشهای مختلف از خشت، آجر و چوب برای استحکام بیشتر استفاده شده است، دروازه ورودی آن در گوشه شمالغربی در دوطرف برج قرار دارد.
کهندژ بلقیس با شماره ثبت 4497 در فهرست آثار ملی قرار دارد. وسعت این شهر کهن در حدود 150 هکتار و مساحت ارگ (کهندژ ) حدود 5 هکتار است . این شهر بر اساس اسلوب معماری ساسانی و شامل سه بخش کهندژ ، ربض و شارستان ساخته شده و مهمترین مصالح به کار رفته در آن خشت و گل است . بخش های مهم شهر شامل کهندژ ، شارستان ، خندق و حصار دور شهر است و در داخل حصار های شهر مسجد ، مقبره شیخ آذری و راسته بازاری وجود داشته که در تصویر هوایی که در سال 1937 توسط پروفسور اشمیت گرفته شده است ، به خوبی قابل مشاهده هستند . کهندژ 29 برج به ارتفاع حدود 11 متر دارد و دروازه اصلی آن در شمال شرقی واقع شده است . این مجموعه تاریخی را می توان جزو عظیم ترین میراث های خشتی ایران تلقی کرد که در طول تاریخ همواره به عنوان یکی از شهر های مهم ، در حاشیه جاده معروف ابریشم قرار داشته است . این شاهراه تجاری در ادوار مختلف از رونق زیادی برخوردار بوده است . این شهر برای آخرین بار در دوره صفویه متروک شده و شهر اسفراین به محل کنونی خود در سه کیلو متری شمال شهر قدیم اسفراین منتقل شده است .
براساس این مطالعات مشخص شد این محوطه در قرنهای نخست اسلامی شکل گرفته است و تا پایان دوره صفوی به طور مداوم مسکونی بوده است
شهر بلقیس برای نخستین بار در سال 1352 از سوی دفتر فنی سازمان ملی حفاظت آثار باستانی خراسان به شکل محدود مورد گمانهزنی قرار گرفت.
براساس نتایج این کاوشها که فقط به داخل قلعه محدود میشد، آثار و بقایای این شهر به دوره صفوی نسبت داده شد که متاسفانه در آن زمان به دلایلی، آثار خارج از قلعه مورد توجه قرار نگرفت.
گمانهزنیهای اخیر (در سال 1386) در این محوطه به شناسایی دورههای مختلف استقرار در این شهر باستانی و کشف آثار قابل توجهی از قرنهای مختلف دوره اسلامی منجر شد.
براساس این مطالعات مشخص شد این محوطه در قرنهای نخست اسلامی شکل گرفته است و تا پایان دوره صفوی به طور مداوم مسکونی بوده است. هر چند، در برهههای خاصی از تاریخ مانند دوره یورش مغولان، حمله تیمورلنگ و آشوبهای ازبکها در دوره صفوی بر اثر اغتشاشها به آن لطمه وارد شد. همچنین، گمانهزنیهای باستانشناسی در این محوطه مسائل زیادی از جمله حدود و حریم این شهر تاریخی، زمان ایجاد شهر و سابقه استقرار در آن و نیز رشد آن را در دورههای مختلف روشن کرده است.
تحلیل فضاهای شهری و کارکرد هر یک از بخشهای شهر نیز تا حدودی مشخص شده است. از بین یافتههای باستانشناختی میتوان به انواع ظروف سفالی لعابدار و ساده، بهویژه سفال «نوع نیشابور» و نیز سفال آبی و سفید دوره صفوی اشاره کرد.
از یافتههای جالب دیگر میتوان به چند سکه مسی اشاره کرد که مربوط به دوره سامانی است و نام نوح سامانی روی یکی از آنها درج شده است. همچنین میتوان به اشیای قابل توجهی مانند یک طاس تخته نرد از جنس عاج، یک مهرهبازی فرد و مجسمههای کوچک سفالی اسب اشاره کرد.
از یافتههای جالب دیگر میتوان به چند سکه مسی اشاره کرد که مربوط به دوره سامانی است و نام نوح سامانی روی یکی از آنها درج شده است
در نزدیکی دروازه شرقی که در منابع تاریخی از آن به عنوان دروازه نیشابور یاد شده است، گورستانی به مساحت 10 هکتار کشف شد که از قرون نخست اسلامی تا دوره صفوی پیوسته به عنوان گورستان شهر استفاده شده است. در این گورستان سنتهای مختلف تدفین از جمله گورهای تابوتی، سردابهای و گورهای آجرچین دیده میشود که نشان دهنده تغییر سنت تدفین در دورههای مختلف است.
از جالبترین موارد، کشف چند اسکلت در داخل تابوتهای چوبی است که به شکل طاق باز دفن شدهاند و مربوط به مسیحیان نسطوری اسفراین در سدههای 3 و 4 هجری است.