در روستاي ((اردها )) از توابع ((سراب )) در خانواده اي با تقوا و مذهبي ، كودكي زاده شد كه او را اسماعيل نام نهادند پدر و مادر اسماعيل از تمتعات دنيايي ، چندان بهره اي نداشتند ، اما در تربيت ديني فرزند ، از هيچ كوششي دريغ نكردند . اسماعيل قدم در راه كسب دانش گذاشت . دورة ابتدايي را در مدرسة (( كاووس )) شهرستان ((گنبد )) به پايان رساند و دورة راهنمايي را در مدرسة آرش اين شهرستان گذراند و پس از آن به دبيرستان (( احمد حسين محمدي ))رفت .
او به دليل مشكلات مادي ، چند سال در دورة شبانه درس خواند و روزها به كار پرداخت تا هزينة تحصيل خود و خرج خانواده را تامين كند .
اسماعيل كه فردي خود ساخته بود ـ با هوشمندي و درايت و با مطالعات وسيع مذهبي و سياسي ، از همان دورة نوجواني ، به ماهيت رژيم ستمشاهي پي برد . از اين رو بغض و نفرت خود را در مناسبتها و فعاليتهاي گوناگون نسبت به رژيم ابراز مي دارد .
قهرماني ، پس از تشكيل (( حزب رستاخيز )) فعاليتهايي را عليه اين حزب در شهر گنبد انجام مي دهد و در افشاي ماهيت وابستة آن ، اقداماتي را انجام مي دهد . او حتي مدتها پيش از شروع انقلاب اسلامي ، اقدامها و تلاشهايي را براي نماياندن چهرة واقعي شاه صورت مي دهد . اسماعيل با آگاهي از خطرات راه ، پاي در ميدان مبارزه مي گذارد . از اين روي ، با هوشمندي و درايت ، فعاليتهاي سياسي و انقلابي خود را طوري انجام مي دهد تا گرفتار نشود . او در مجالس مذهبي و محافل ديني در مسجد و جاهاي ديگر حضور مي يابد و به مطالعة كتابهاي مذهبي ، علاقة خاصي نشان مي دهد . اوقات فراغتش را بيشتر در كتابخانه و به مطالعه مي گذراند .
او در جلسات مخفي كه در تهران برگزار مي شود ، با شور و علاقه شركت مي جويد و در محافل سياسي حضور مي يابد . او پاي سخنرانيهاي روحانيون مبارز مي نشيند و آنچه در اين محافل مي آموزد در جهت روشنگري قشر جوان و نوجوان شهر خود به كار مي برد .
پس از شروع انقلاب اسلامي مشاقانه در صحنه هاي گوناگون مبارزه فعاليت عليه رژيم ستمشاهي مي شود . با اوچ گيري انقلاب ، فعاليتش را وسعت مي بخشد ، بطوريكه بارها توسط عوامل ساواك دستگير و مورد ضرب و شتم قرار مي گيرد .
در اكثر راهپيماييها ، همرا با مردم مسلمان شركت مي جويد . در واقعة 17 شهريور 1357 ، در ميدان ((ژاله )) قتل عام مردم مسلمان را با بغضي فرو خورده بهنظاره مي نشيند و مصمم تر از پيش به مبارزه مي پردازد . هر جا در تهران حركتي عليه رژيم پيش مي آيد ، اسماعيل با شور انقلابي حاضر مي شود و در درگيري دانشگاه تهران حضور مي يابد .
او در درگيريهاي روزهاي 21 و 22 بهمن 1357 در تصرف مراكز نظامي و انتظامي تهران فعالانه شركت مي كند و ايثارگرانه و قهرمانانه مي جنگد و اين مراكز را همراه امت مسلمان ، از چنگ عوامل رژيم در مي آورد .
اسماعيل ، پس از پيروزي انقلاب ، همراه برادرش ، به شهر گنبد باز مي گردد و در تحقق آرمانهاي انقلاب ، با جان و دل مي كوشد . وي در پاكسازي مراكز دولتي شهر و مبارزه با عوامل ضد انقلاب ، نقش اساسي ايفا مي كند . از آنجا كه شهر گنبد يكي از شهرهاي حساس بود و ضد انقلاب پس از پيروزي ، در آنجا دست به تحرك و تحريك مردم مي زند ، اسماعيل با علم و آگاهي نسبت به اين مهم از پاي نمي نشيند و در افشاگري گروهكها و روشنگري مردم به فعاليتمي پردازد .
قهرماني ، در سر كوبي ضد انقلاب در شهرستان گنبدنقش محوري ايفا مي كند . وي در سال 1358 ، پس از دريافت مدرك ديپلم ، به عضويت (( سپاه پاسداران انقلاب اسلامي )) در مي آيد . مدتي به عنوان مسئوول تداركات سپاه گنبد ، به خدمات خالصانة خود ادامه مي دهد و در بيرون از سپاه نيز از مبارزه عليه ضد انقلاب غفلت نمي ورزد .
او در زمان نخستين انتخابات مجلس خبرگان ، عليه سازمان منافقين ، سازمان ـ به مبارزه و افشاگري دست مي زند و بدين ترتيب ، مانع ورود عوامل ضد انقلاب به مجلس خبرگان مي شود .
اسماعيل ، همواره از حيث آگاهي سياسي و اجتماعي ، پيشرو مي نمود . با وجود آنكه در شهري كوچك زندگي مي كند ، ولي با تلاش و مطالعات گسترده ، خود را به جريان سالم سياسي كشور متصل مي نمايد و از اين رو ، پيوسته پيشگام و پيشقدم و در جريانهاي سياسي پيش و بعد از انقلاب مي شود .
با شروع جنگ تحميلي عراق عليه ايران اسلامي ، اسماعيل راهي كردستان مي شود و همراه (( حاج احمد متوسليان )) و (( حاج ابراهيم همت )) در پاكسازي شهرهاي كردستان از لوث ضد انقلاب شركت مي جويد و در محور (( پاوه )) و (( مريوان )) حماسه مي آفريند . اوكه عنصري انقلابي و متعهد بود ، پر شور و جدي ، در جبهه هاي گوناگون ، به جنگ و دفاع مي پردازد و تا لحظة شهادت ، منشا اثر زيادي مي گردد .او جبهه و جنگ را در اولويت كارهاي خود قرار مي دهد و فرمايشات حضرت امام خميني (ره) نصب العين فعاليتهاي رزمي اش قرار مي دهد . هر جبهه كه به وجود او نيازمند مي شود ، بي دريغ به آنجا مي شتابد . از كردستان و غرب تا مناطق جنوب ، در بيشتر عملياتها به عنوان فرماندة گردان شركت مي كند و با رشادت و شجاعت ، به هدايت و فرماندهي نيروها مي پردازد .
او در عمليات ((فتح المبين )) و (( بيت المقدس )) با عنوان (( فرماندة گردان انصار )) ، با توانمندي و مديريت نظامي ، نيروهاي تحت امرش را هدايت مي كند و سهم و نقش تعيين كننده در اين دو عمليات ايفا مي كند و بدون لحظه اي استراحت مي درخشد . گردان اسماعيل همواره در ميان ديگر گردانها از لحاظ امور معنوي و شجاعت مشهور بود . او در عمليات بيت المقدس ، بشدت از ناحية صورت و سر زخمي مي شود .
شهيد اسماعيل قهرماني ـ كه ماهها در جبهه هاي نبرد ، شير روز و زاهد شب بود ـ در صبح صادق عشق ، به استقبال نور ، دنيا و مافيها را در نور ديد و به روشناي باور و ايمان رسيد . شهيد قهرماني در عمليات (( رمضان )) روز عيد فطر ، ساعت هشت صبح ، در اطراف پاسگاه زيد ، در حال هدايت نيروهاي محور عملياتي ، به فوز عظيم شهادت نايل آمد و جسد مطهرش بدست خانواده اش نرسيد . چنان به بزم عاشقان شتافت كه حتي اثري از جسم خاكي خود بر جاي نگذاشت.