در «افسانه زلدا: ردپاي روح»، همه چيز آنقدر خوب طراحي شده که پس از مدتي حتي ملودي بازي را هم با سوت در خانه تکرار خواهيد کرد. اين بازي احساسات قديمي کساني را که با سريال اين بازيها بزرگ شدهاند، زنده ميکند. انجام اين بازي در دنياي آفتابي نوستالژيک زلدا با فرمول خوبي از گيمپلي آغاز ميشود و البته آنقدر تغيير در آن وجود دارد که هيجانانگيز باشد. در مقايسه با 2 بازي قبلي افسانه زلدا که در کنسول دستي نينتندو DS منتشر شده، اين بازي قطعا از هر دوي آنها بهتر است.
اين بازي از نظر هنر و شيوه طراحي بازي با نگارش پيشين آن، يعني «ساعت شني شبح» يکسان است. اين بازي جديد دنباله بازي قديمي است. چند چهره آشنا در اين بازي وجود دارد که اولين بار در سال 2007 معرفي شدند. ردپاي روح در واقع 100سال بعد از رويدادهاي ساعت شني شبح و در سرزمين هايرول رخ ميدهد.
پادشاه شيطاني مالادوس ميخواهد از زندان برج ارواح (که يکصد سال در آنجا زنداني است) فرار کند، بنابراين زنجيري که وي را در بند نگه داشته، پاره ميکند. اين زنجير در واقع بازي ردپاي روح را تشکيل ميدهد. لينک جوان مهندسي است که بتازگي فارغالتحصيل شده و قرار است به ملاقات پرنسس زلدا برود تا گواهينامه رانندگي قطار خود را از وي دريافت کند. اينجاست که زلدا به لينک ميگويد مالادوس در حال قدرتگيري است و بايد به برج ارواح برود تا هر دوي آنها بتوانند اين مساله را بررسي کنند، اما پيش از اين که به برج برسند مورد حمله قرار ميگيرند. برج به خرابهاي تبديل ميشود و فرمانده شيطاني کول و دنباله روش برن، جسد زلدا را ميدزدند تا روح مالادوس را در بدن وي زنده کنند. روح زلدا از اين پس به راهنماي لينک تبديل ميشود تا جلوي قدرت گرفتن شاه شيطاني را بگيرد و بدن پرنسس را به شکل جسماني قبلي خود بازگرداند.
در سري زلدا اين نخستين باري است که زلدا از همان ابتداي بازي ميميرد. زلدا علاوه بر اين که راهنماي لينک است، کنترل اشباح را نيز برعهده دارد که در واقع، نگهبانان قدرتمند برج ارواح هستند و کساني که بازي قبلي را انجام داده باشند، ميدانند که اين نگهبانان، همان نگهبانهاي شکستناپذير معبد اقيانوس هستند. در طول بازي ميتوان لينک و اشباح تحت کنترل زلدا را هدايت کرد و اين مکانيک جديد، مکانيک آزمون پس داده قبلي زلدا را بهبود ميبخشد.
در برج ارواح تنها ميتوان لينک و زلدا را کنترل کرد و در نواحي خاصي ممکن است چند بار نقشه جديد را بيابيد تا ردپاي ارواح در بخشهاي مختلف بازي را دنبال کنيد. چيزي که در اين بازي به طرز غافلگيرکنندهاي چالشبرانگيز است، کنترل و هدايت ترن به نقاط مختلف هايرول است. به اين فکر خواهيد افتاد که تعمير خطوط راهآهن براي سفر از يک نقطه به نقطه ديگر کاري کسلکننده است، اما بازي آنقدر موقعيتهاي گوناگون ايجاد ميکند که بيشتر سفرها لذتبخش و جالب توجه خواهد بود. علاوه بر اين که از بوق قطار ميتوان براي کنار زدن احشام استفاده کرد، از توپ نيز ميتوان براي از بين بردن دشمنان سر راه بهره برد. البته بايد حواستان به قطارهاي شيطانياي که در مسيرتان قرار ميگيرد، باشد.
علاوه بر همه اين دردسرها، بايد مدام نقشه را چک و خطوط را عوض کنيد تا به بنبست نخوريد. برخورد با قطارهاي دشمن، بزرگترين نقطهضعف بازي است چون متوجه خواهيد شد اگر خطوط را اشتباهي عوض کنيد، از تصادف نميشود جلوگيري کرد و بايد منتظر تصادف بمانيد تا بازي را از نو آغاز کنيد.
رانندگي قطار ساده است: 3 سرعت مختلف در بازي وجود دارد که ميتوان در صفحه لمسي DS از آنها استفاده کرد. در سمت راست صفحه، اهرم سرعت قرار دارد، طناب بوق نيز در همين محل قرار دارد که ميتوانيد هر موقع خواستيد آن را بکشيد. کنترل بقيه بازي ساده و قابل درک است. با صفحه لمسي و يک قلم ميتوان تمام کارها و عمليات را انجام داد. براي جابه جا کردن لينک، بايد قلم را روي صفحه نگه داشت و بعد مسير مورد نظر را انتخاب کرد. همچنين براي حمله به دشمنان، بايد روي دشمن کليک يا خط زد. 2 سال پيش با عرضه ساعت شني شبح، بهترين کنترل در بازيهاي لمسي وجود داشت و هنوز هم اين قاعده از بين نرفته است.
ميکروفن تعبيه شده در کنسول DS کاربرد مفيدي پيدا کرده است و ميتوان با دميدن در آن، تعدادي روح را به سوي دشمن فرستاد تا آنها را از پاي در بياورند. همچنين يک مينيگيم در بازي طراحي شده که با آن ميتوان به فلوت نوازي پرداخت چنانچه در طول بازي چند آهنگ را فراخواهيد گرفت که هر کدام از اين آهنگها تاثير خاصي دارند و ميتوانند جان شما را در انواع دخمهها تقويت کنند.
با صرفنظر از پويشهاي فرعي بازي، اين بازي بيش از 14 ساعت زمان نياز دارد، اما آنقدر کار براي متوقف کردن مالادوس وجود دارد که 14 ساعت براي انجام همه آنها کافي نيست. همانند بيشتر بازيهاي زلدا، صندوقهاي مخفي و رازهاي ناگفته زيادي در بازي وجود دارد که به دنبال آنها برويد و خيليها نيز تا زماني که به سلاحهاي قويتر دسترسي پيدا نکرده باشيد، قابل بررسي نيستند. ترن نيز در چند پويش فرعي حضور دارد و در اين ماموريتها کارهاي مختلفي از جمله جابهجايي احشام يا شکار خرگوشها انجام خواهيد داد. جايزه اين جور پويشها نيز باعث ميشود به جرات کاراکتر اضافه شده و بتواند به نقاطي که قبلا به آنها نميرفته، برود.
همچنين در اين بازي يک حالت 4 نفره پيشبيني شده که در آن، بازيکنان ميتوانند در جمعآوري الماس و ياقوت در زمان محدود با يکديگر به رقابت بپردازند. ردپاي ارواح براي هواداران اين مجموعه بازي، آشناست، اما وجود مکانيک جديد بازي و اهميت دادن به رانندگي قطار بخشهاي زيادي به ماجراجويي لينک اضافه ميکند. فرقي نميکند اولين بار است به دنياي هايرول ميرويد يا دفعه پانزدهم، ردپاي ارواح يک بازي الزاميبراي هواداران بازيهاي سبک ماجراجويي است.