در سال 1340 ه.ش در يكي از روستاهاي جرقويه اصفهان متولد شد و پس از گذراندن تحصيلات ابتدايي، همراه با خانواده، به تهران مهاجرت كرد. وي در كنار تحصيل و فعاليتهاي روزانه، در كلاسهاي علوم ديني كه شبها در حسينيه انصارالمهدي(عج) تهران تشكيل مي شد، فعالانه شركت داشت و با عشق و علاقه خاصي از آن بهره مي برد.
او همگام با ملت ايران، در مبارات سالهاي 1357 – 1356 فعاليت مستمر داشت. يكي از فعاليتهاي مهم وي در پيش از انقلاب، توزيع اعلاميه هاي حضرت امام(ره) بين آشنايان و كسبه بود. در جريان تحصن دانشجويان در دانشگاه، نقش فعالي داشت، به طوري كه چندين بار مورد ضرب و شتم عمال رژيم قرار گرفت.
فعاليتهاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي
شهيد آزادي پس از پيروزي انقلاب جزو نخستين افرادي بود كه به عضويت سپاه در آمد. در سالهاي اول انقلاب، پيش از شروع جنگ تحميلي، هنگاميكه عراق قصد ضربه زدن به نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران و حوزه هاي نفتي كشور را داشت و كارهاي تخريبي در مناطق مرزي و شهرهاي مجاور آن انجام مي داد، اكيپهايي از طرف طرح و عمليات ستاد مركزي سپاه پاسداران به مناطق مختلف اعزام گرديد، كه شهيد آزادي جزو اكيپي بود كه به استان خوزستان و شهر خرمشهر عازم شد. او همراه ساير برادران، با اشرار و خائنين داخلي كه تحت عنوان «خلق عرب» قد علم كرده و قصد ايجاد زمينه براي هجوم دشمن بعثي به ايران اسلامي و تجزيه خوزستان را داشتند، به مقابله برخاستند.
شهيد آزادي در همين ماموريت تا پس از سقوط خرمشهر در اين شهر ماند و او را مي توان به عنوان يكي از حماسه آفرينان روزهاي اول خرمشهر و مقاومين اين شهر حماسه و مقاومت نام برد.
در درگيريهاي سياسي خرداد 1360 و در اوج فعاليت گروهكها در يكي از خيابانهاي تهران، به وسيله تيغ موكت بري مورد حمله منافقين كوردل قرار گرفت و از شدت مجروحيت، بيهوش بر زمين افتاد پس از آن، مدت يك ماه بستري شد، ولي بلافاصله پس از باز يافتن سلامتي، خدمت خود را به انقلاب و نظام اسلامي ادامه داد.
نقش شهيد در دفاع مقدس
شهيد آزادي كه به حق خود را وقف راه آزادي و حق طلبي كرده بود و يكي از عشاق و فدائيان صديق راه امام حسين(ع) و آرمانهاي الهي آن حضرت بود، با آغاز جنگ تحميلي به نداي هل من ناصر ينصرني رهبر خويش لبيك گفت و در طول خطوط جبهه توحيد – از سرزمين هاي تفتيده هويزه، بستان و خرمشهر تا قلل صعب العبور و برفگير كردستان – با مسئوليتهاي مختلف، به دفاع از آرمانهاي مقدس اسلام عزيز و قرآن كريم پرداخت.
پس از آزادي خرمشهر، به كردستان عزيمت كرد و در واحد عمليات قرارگاه حمزه سيدالشهداء(ع) به همراه شهيد بروجردي نقش موثري را ايفا نمود. با فعال شدن مجدد جبهه هاي جنوب، مشتاقانه به خوزستان بازگشت و مدتي در جبهه هاي حميديه و سوسنگرد مشغول خدمت گرديد.
همزمان با حمله اسرائيل به جنوب لبنان در سال 1361 جهت ياري مردم مسلمان و مظلوم آن ديار به كشور لبنان اعزام شد و مخلصانه انجام وظيفه نمود.
به دنبال تلاش بي وقفه و خدمات صادقانه اش در اواسط سال 1361 براي گذراندن دوره آموزش تخصصي دافوس، همراه با عده اي از برادران به عنوان اولين گروه اعزامي از سپاه وارد دانشگده فرماندهي و ستاد نيروي زميني ارتش شد و در اوايل سال 1362 اين دوره را با موفقيت به پايان رسانيد. در فاصله همين دوره بارها به هنگام عمليات در جبهه حضور يافت، زيرا او به سهم خود در صدد تحقق عملي شعار جنگ در راس همه امور بود و به آن اعتقاد قلبي داشت.
اواخر سال 1362 در عمليات خيبر، عهده دار مسئوليت طرح و عمليات قرار حنين شد. در سال 1363 به عنوان مسئول طرح و عمليات قرارگاه كربلا در عمليات عاشورا و بدر حضور داشت و پس از آن با همين مسئوليت به قرارگاه سلمان كه بعدها به قرارگاه قدس تغيير نام يافت، مامور گرديد و در صحنه نبردهاي عظيمي مانند والفجر8، كربلاي1، كربلاي4، كربلاي5، كربلاي8 نقش تعيين كننده داشت.
ويژگيهاي اخلاقي
شهيد آزادي فردي وارسته، مخلص، صميمي و متخلق به اخلاق الهي بود و با حيات طيب خود همه وجودش را وقف اسلام عزيز و قرآن كريم و خدمت به خلق خدا نمود. حركات و سكنات او براي دوستان و همكاران سرمشق بود به نحوي كه با اولين برخورد، مجذوب شخصيت او مي شدند.
او هر كار وظيفه را با بصيرت و احساس مسئوليت فوق العاده اي انجام مي داد و خستگي ناپذير بود. آنقدر متواضع و با ظرفيت بود كه كسي، (حتي اعضاي خانواده) از مسئوليتهايش مطلع نبودند و هنگامي كه از مسئوليت او در جبهه سئوال مي كردند مي گفت: من يك بسيجي هستم.
شهيد آزادي به بسيجيان عشق مي ورزيد.
ايشان آن قدر حليم و بردبار بود كه حتي جواب مخالفين و معترضين به نظام را با سعه صدر و برخورد منطقي مي داد. در جنگ و مقابله با دشمن نيز به دليل انس با خدا و اذكار الهي با آرامش و اطمينان برخورد مي كرد و در صحنه هاي حساس و خطرناك، با شجاعتي وصف ناپذير مي ايستاد و ضمن توصيه ديگران به حق و صبر، از ميدان به در نمي رفت و منفعل نمي شد.
او همواره به خانواده اش مي كرد كه در مقابل سختيها صبور باشيد و خدا را به ياد آوريد.
ايشان به نماز بسيار اهميت مي داد و هميشه نماز را اول وقت مي خواند و شركت در نماز جمعه را بسيار سفارش مي كرد و مي گفت:
نماز جمعه پشتوانه اين انقلاب و نظام اسلامي است.
شهيد آزادي يكي از شيفتگان و عاشقان بحث امام راحل(ره) بود و همواره به اطرافيانش سفارش مي كرد:
گوش به فرمان امام(ره) و رهبر باشيد. مبادا او را تنها بگذاريد. همه ما بايد فرداي قيامت پاسخگو باشيم.
نحوه شهادت
در سال 1366 – هنگاميكه قرارگاه قدس در منطقه سردشت (كردستان) مستقر و در حال انجام ماموريت بود – به دليل زحمات و تلاش مخلصانه و نقشي كه در جنگ و جهاد ايفا نموده بود، از طرف فرماندهي مورد تشويق قرار گرفت و به عنوان سهميه قرارگاه براي سفر حج انتخاب شد. او در حالي كه خود را مهياي اين سفر روحاني و معنوي مي كرد در دوم تير ماه همين سال در منطقه عملياتي نصر 4 (مقر شهيد بروجردي) بر اثر بمباران هواپيماهاي عراقي به درجه رفيع شهادت نايل گرديد و به جاي زيارت خانه خدا، سبكبار به منزلگاه جاويد پرواز كرد و به ديدار و زيارت صاحب خانه شتافت و همان طور كه در وصيت نامه خود، خداوند تبارك و تعالي را به كرمش قسم داده بود كه توفيق و لياقت شهادت در راهش را نصيب او گرداند، به لقاي محبوب حقيقي و آرزوي ديرينه خود رسيد؛ زيرا:
غرض از كعبه نشاني است كه ره گم نشود – حاجي احرام دگر بند ببين يار كجاست
رب الارباب او را به نزد خود خواند و در جايگاه بلند قرب و رضوان الهي جاي داد. او رضايتمند از خدا و خدا هم از او راضي. هنيئاً له.