در سال هزار و سیصد و سی و هفت اولین گریه ی
كودكانه نوزادی آسمانی با بوی بهار نارنج شیراز در هم آمیخت و انتظار پدر و مادری مهربان به پایان رسید. او را به یمن نام مقدس و نورانی نهیمن اختر تابناك آسمان امامت و ولایت محمدتقی نامیدند. از اوان كودكی روح معصوم او در زلال نماز و نیاز تطهیر یافت و با شور و حالی كودكانه راهی مدرسه شد.
شهید گل آرایش تحصیلات خود را تا آخرین سال دبیرستان ادامه داد و نهایتاً موفق به اخذ مدرك دیپلم گردید. وی فعالیتهای سیاسی خود را از دوران دبیرستان آغاز كرد و همزمان با تحصیل علم, مبارزه با حكومت ستمشاهی را سرلوحه زندگی پر نشیب و فراز خود قرار داد. وی در این مسیر بارها مورد تعقیب, بازداشت و شكنجه نیروهای خود فروخته ساواك قرار گرفت اما دست از مبارزه برنداشت و خصوصاً در سقوط ساواك شیراز نقش موثری ایفا كرد.
شهید گل آرایش از همان كودكی انس و الفتی خاص با قرآن داشت وی معنویت قرآن را با كلام شیوا و صدای دل انگیز خود در آمیخته و شور و حالی روحانی به مجالس میبخشید. وی در مسجد آقا باباخان, كلاس قرائت قرآن تشكیل داده بود و شبهای جمعه از حنجرهی آسمانی خود عطر نیاز و نیایش را در آسمان لاجوردی شیراز میپراكند. ذكر اهل بیت (علیهم السلام) و دعا و نیایش در عرصههای نور علیه ظلمت نیز زبان حال جان شیفته او بود.
سردار شهید محمد تقی گل آرایش كه در طول هشت سال دفاع مقدس وجود مبارك خود را وقف جهاد و مبارزه كرده بود با پذیرفتن مسئولیتهای مختلف در عملیاتهای متعددی شركت كرد. عملیات بدر خاطره قهرمانیها و رشادتهای او و یادمان پرواز ملكوتی اوست.
شهید گل آرایش پس از عمری تلاش و مبارزه سرانجام در بیست و پنجم اسفند هزار و سیصد و شصت و سه در سماعی عاشقانه در خاك و خون غلطید و محور عملیاتی شرق دجله را از قطره قطره ی خون سرخ خویش رنگین ساخت.
هرگز نمیرد آنكه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده ی عالم دوام ما
پایان این مقال, پایان او نیست كه او شهید است و شهید زنده همیشهی تاریخ و خون او شاهد پایندگی اوست.
گلواژههایی خونین از وصیت نامه شهید را به عنوان حسن ختام تقدیم میداریم:
" سعی كنید در مصاحبت و مراقبت به صمیمیت و وفاداری بسیار توجه نمائید و طوری برخورد نمائید كه این صفا و محبت پایدار بماند, انشاءالله به مقصدی كه خدای تبارك و تعالی ما را بدان منظور آفریده برسیم و این امانت عظیم را به منزل مقصود برسانیم. "