اسيدپاشي،فجیع تر از جنايت
اسيدپاشي معضلي صرفا ايراني نيست و در تمام كشورهاي جهان نمونههايي از آن ديده ميشود. اگر از ماجراي پاشيدن اسيد به صورت 15 دانشآموز افغان كه جهان را تكان داد، بگذريم باز هم حوادث گوناگون ديگري را ميتوان برشمرد كه در كشورهاي مختلف رخ داده است. روز 26 آبان سال گذشته سايت خبري صوفيا گزارش داد يك زن جوان بلغاري هنگامي كه در خيابان قدم ميزد مورد هجوم مردي نقابدار قرار گرفت و به صورتش اسيد پاشيده شد.
اسيدپاشي به صورت زنان و دختران در بنگلادش هم باعث ايجاد برخي نگرانيها شده است و كارشناسان اين كشور عدم پذيرش ازدواج و مشاجره بر سر مالكيت را انگيزه اصلي اسيدپاشها اعلام كرده و خاطرنشان كردهاند حدود 50 درصد قربانيان اين جرم، دختران نوجواني هستند كه تازه به بلوغ رسيدهاند و اكثرا مجرمان را از پيش ميشناختهاند. با مرور در سايتهاي اينترنتي نمونههاي ديگري از اين جرم را در كشورهاي ديگر حتي كشورهايي كه پيشرفته لقب گرفتهاند ميتوان پيدا كرد.
اسيدپاشي، را می توان يكي ديگر از ارمغانهاي جهان در حال پيشرفت دانست.
سوختگي با اسيد ميتواند درجات مختلفي داشته باشد، اما عموما فرد مصدوم را دچار ناتوانيهاي حاد ميكند.
اكنون در بسياري از مناطق جهان، برخي از افراد براي حمله از اين شيوه استفاده ميكنند. اما آنچه تكاندهنده است اين كه بسياري از اسيدپاشيها در قاره آفريقا انجام ميشود و در واقع اين قاره در صدر اينگونه جرايم قرار دارد.
در كامپالاي اوگاندا 17 درصد از سوختگيهاي افراد بزرگسالي كه در بيمارستان بستري ميشوند، ناشي از اسيدپاشي است و قربانيان نيز به طور متوسط حدود 20 تا 30 سال دارند.
در بيشتر موارد، ميزان سوختگيها حدود 14 درصد از سطح كل بدن را شامل ميشود.
اما در اين ميان - 7/86 درصد در ناحيه صورت - 7/66 درصد در ناحيه گردن - 53 درصد در ناحيه شانه و سينه هستند كه در بيش از 33 درصد از موارد اين نوع حملات به نابينايي يك يا دو چشم قرباني منجر ميشود.
به طور معمول قربانيان پس از حمله حداقل بين 40 تا 50 روز در بيمارستان بستري ميشوند.
حاملان اسيد نيز عموما آن را در ظروف پلاستيكي يا كيفهاي دستي حمل ميكنند. در برخي موارد، وقتي قربانيان در خواب هستند، اسيد به سر و صورت يا بدنشان پاشيده شده است.
در ضمن با اينكه در بيشتر موارد حملهكنندگان به منظور تخريب بافت پوست و ظاهر فرد قرباني اقدام به اين كار ميكنند، اما اسيدپاشي نه تنها پوست را تخريب ميكند، بلكه موجب نابينايي، بروز زخمهاي عميق و غيرقابل جبران، مشكلات تنفسي و حتي گوارشي در قربانيان ميشود.
از نظر وضعيت جهاني، در شمال آمريكا و اروپا نيز اين جرم انجام ميشود، اما به طور كلي شيوهاي رايج نبوده و بندرت صورت ميگيرد، اما در آفريقا و آسيا بيشتر شاهد آن هستيم. اگر از نظر انگيزه بخواهيم به حملهكنندگان بپردازيم، در بيش از 1/74 درصد موارد، اين كار توسط عشاق حسود، شركاي شغلي يا اعضاي خانواده انجام ميشود، در صورتي كه در 8/7 درصد از موارد، توسط سارقان مسلح صورت ميگيرد.
در این میان طی چند سال گذشته متاسفانه آمار اسید باشی در ایران رشد فزاینده ای داشته که کارشناسان اجتماعی این امر را با شکسته شدن هنجارهای اجتماعی در ایران مرتبط می دانند.
در مورد ارتكاب جرم توسط اعضاي خانواده گفتني است كينه و نفرت ديرينه و سركوبها و بدرفتاري ميان اعضاي خانواده، در شرايطي زمينهساز عدم كنترل برخي افراد شده و چنين حملاتي صورت ميگيرد، هر چند بررسيها نشان داده افرادي كه داراي زمينههايي مانند اعتياد به انواع مواد مخدر هستند چون در مواقعي در حالت طبيعي نبوده و كنترل چنداني بر اعمال خود ندارند و گاهي دچار جنون آني ميشوند، به اين كار اقدام ميكنند كه البته بعد نيز با ديدن عوارض و مشكلات و رنج قرباني پشيمان ميشوند.در ميان شركاي شغلي و تجاري نيز انگيزه دستيابي به پول و سرمايه بيشتر بدون زحمت و يكشبه از جمله مواردي است كه افراد را تشويق به اين كار ميكند. در اين گونه موارد كارشناسان معتقدند فرد به دليل فشارهاي مالي و زندگي فقط به پول فكر ميكند، اما به فكر عواقب پس از انجام كار نيست. جالب است كه حملهكنندگان بسرعت بازداشت ميشوند، زيرا در چنين مواردي همسر و اعضاي خانواده و شركاي شغلي نخستين مظنونين پروندهها هستند. البته بهتر است به منظور جلوگيري از اينگونه اقدامات خشونتآميز قوانيني صريح به منظور مقابله و مبارزه با اين افراد وضع شود تا به اشد مجازات برسند و راهي ديگر براي تخليه خشم خود پيدا كنند.
از نظر محتويات، اسيدها انواع گوناگون دارند، اما عموما شامل اسيد سولفوريك يا هيدروكسيد سديم هستند.
در ابتدا اين كار بيشتر به منظور دفاع شخصي ميان افرادي كه در جاهاي دور افتاده و فقير از نظر اجتماعي بودند و دسترسي به اسلحه نداشتند، انجام شد؛ اما پس از آن بتدريج ميان مناطق گوناگون شهري نيز شيوع پيدا كرد.
البته شستن اسيد درمان محسوب نميشود، اما شستن بلافاصله پس از ريختن اسيد با مقادير زياد آب و رسيدن به مراكز درماني پس از شستن، بهترين راه انجام بموقع خدمات درماني است.
با اينكه اسيدپاشي بندرت در ميان قشر تحصيلكرده نيز مشاهده ميشود، اما چنين شيوههاي انتقامي در جوانان و نوجوانان عصبي و طبقات پايين اجتماعي بيشتر صورت ميگيرد.
جاي تاسف است كه برخي افراد به جاي استفاده از شيوههاي منطقي و راهحل مطلوب به دنبال كينهتوزي و انتقام و پيچيدهتر كردن مشكلات هستند و ادعا ميكنند در جهاني مدرن و پيشرفته نيز زندگي ميكنند.
اين پديده شوم را از دو منظر قابل بررسی است ؛ ابعاد جامعهشناسي و روانشناسي اجتماعي. از منظر جامعهشناسي زماني كه ارتباطات نامناسب درون جامعه وجود داشته باشد، افراد پرخاشگر ميشوند و به اعمال غيرمعمول دست ميزنند كه احساسات آني و تعصبات كور هم دراين زمينه دخيل است.
طبق تئوري روانشناسي اجتماعي مانند گورويج، آلپورت، كلامبرگ، استنرل ودهها تن ديگر خود معلول محيط اجتماعي است كه اين محيط اجتماعي خانواده، گروه دوستان و جامعه را شامل ميشود. يك روانشناس اجتماعي به نام جرج هربرت ميد جامعه را به دو دسته ديگران و دگران تقسيم ميكند.
ديگران، اطرافيان فرد و دگران اشخاصي هستند كه در جامعه با آنها برخورد داريم. بنابراين محيطي كه شخصي در آن رشد كرده در اعمال و افكارش نقش اصلي را بازي ميكند و هيچ فردي از لحاظ كروموزمي و ذاتا مجرم نيست بلكه وقتي در درون جامعه با همان تقسيمبندي ها كه ذكر شد، رشد ميكند، انگيزهها و ويژگيهاي روانياش شكل ميگيرد. اين جمله به معناي آن نيست كه شخص كاملا بياختيار است بلكه اهميت خانواده و جامعه را گوشزد ميكند.»
می توان تقصير را در ماجراهاي اسيدپاشي علاوه بر خود متهم به اين شكل تقسيم کرد پدر و مادر، گروه دوستان و ساير گروههايي كه متهم در آن عضو بوده و جامعه.
همين دستهبنديها است كه بر لزوم تربيت صحيح فرزندان و جوانان، الگوسازي مناسب، دور نگه داشتن آنها از تنشها و درگيريهاي خانوادگي، معضلات اجتماعي، مشكلات اقتصادي، بيكاري، خشونت و ... تاكيد ميكند و به ما يادآور ميشود هر رفتار ما در جمع خانواده يا گروه دوستان ميتواند تبديل به الگو براي شخص ديگري شود كه در مراحل رشد قرار دارد و در نهايت الگوهاي نادرست، چنين جنايتهايي را به بار خواهد آورد.»
احساس مالكيت نسبت به ديگران. اين عبارتي است از پس گفته های متهمین می توان به خوبی دریافت کرد آنها به طرف مقابل احساس مالكيت داشتند. آنها فكر ميكنند حق دارند هر دختري را كه خواستند تصاحب كنند، هر كاري كه مطلوبشان بود انجام دهند، هر مالي را كه دلخواه يافتند، به تملك خودشان درآورند و ... اما اين احساس و فكر چگونه به وجود ميآيد؟
همان طور كه همه كارشناسان بر آن تاكيد دارند، خانواده در وهله اول است. اصولا فهماندن معني حق به فرد يا دادن نحوه بهدستآوردن آن پروسهاي است كه در كودكي انجام ميشود و خانواده بايد به كودك بياموزد همه افراد داراي شخصيت مستقل هستند و او موظف است به حقوق ديگران احترام بگذارد. اگر فرد در خانواده ، محيط يا جامعهاي مردسالار رشد كند طبيعتا خودش را نسبت به جنس مخالف برتر و محق ميداند و در نتيجه هنگامي كه با مخالفت و مقاومت دختر مورد علاقهاش روبهرو ميشود او را مستحق مجازات تشخيص ميدهد.معمولا پسراني كه به صورت دختر مورد علاقهشان اسيدپاشي ميكنند افرادي هستند كه از اختلالات روحي و رواني در رنج هستند و به بلوغ عاطفي نرسيدهاند. عشقي كه به جنايت ميانجامد درواقع يك هيجان كاذب و عاري از منطق و احساسات پاك و سالم است.
بنابراين بايد به جوانان كمك كرد در مراحل مختلف خود دچار كمبود و خلاءهاي عاطفي نشوند. چرا كه اگر اين نقصان به وجود آيد جوان به سمت عشقهاي كاذب كشيده ميشود كه نتيجهاي مخرب در پي دارد.
اگرچه آمار نشان ميدهد زنان و دختران قربانيان اصلي اسيدپاشي هستند و غالبا قرباني انتقامجوييهاي عاطفي ميشوند، مردان هم از اين گزند در امان نيستند. مردان گاه به خاطر كينهجوييهاي شخصي، بعضي اوقات به دليل اختلافات خانوادگي و خيانت به همسر و برخي مواقع به دليل كشمكشهاي مالي قرباني اسيدپاشي ميشوند اما آمار در اين زمينه بسيار پايين است.
اختلافات شخصي كه در قالب درگيريهاي عاطفي، مالي، خانوادگي و ... ظهور پيدا ميكند انگيزه اصلي اسيدپاشيها تلقي ميشود اما در برخي موارد نيز مجرمان با اهداف ديگري دست به اين اقدام ميزنند. سارقان اسيدپاش نمونهاي از اين نوع پروندهها است. چندي قبل كارآگاهان پليس آگاهي تهران سه نوجوان سارق را دستگير كردند كه به عنوان مسافر سوار خودروها ميشدند و با پاشيدن اسيد اتومبيل رانندهها را ميدزديدند. مرتضي ــ عضو 16 ساله اين باند ــ ميگويد: «ما در حوالي ميدان آزادي و ترمينال غرب پرسه ميزديم و با پيشنهاد مبالغ بالا خودروها را به صورت دربستي كرايه ميكرديم و از رانندهها ميخواستيم ما را به نقطهاي در خارج از شهر برسانند، بعد با تهديد سعي ميكرديم ماشين را سرقت كنيم و اگر با مقاومت راننده مواجه ميشديم رويش اسيد ميپاشيديم و با چاقو زخمياش ميكرديم. ما در مجموع 30 خودرو را با اين شگرد سرقت كرديم.»
هيچ انگيزهاي چنين جرمي را توجيه نميكند و اسيدپاشها به خاطر ارتكاب جنايتي كه زندگي بزهديده را به شدت تحت تاثير قرار داده و افكار عمومي را جريحهدار كردهاند بايد مجازات شوند و به سزاي عملشان برسند. در لابهلاي حجم انبوه قوانين و كتب قطور مجازاتهاي كيفري، قانوني به چشم ميخورد كه روز 16 اسفند 1337 به تصويب رسيده است. جواد رنجي ــ حقوقدان ــ مفاد اين قانون را اينطور توضيح ميدهد: « طبق اين قانون كه هنوز هم معتبر و لازمالاجراست، پاشيدن اسيد يا هر نوع تركيب شيميايي ديگر اگر موجب مرگ شود، مجازات اعدام را در پي دارد. اگر مرض دائمي يا فقدان يكي از حواس را به بار بياورد، مجرم به حبس جنايي درجه يك محكوم ميشود و اگر باعث قطع يا نقص يا از كارافتادگي عضوي از بدن شود 2 تا10 سال زندان به همراه دارد. ضمن اين كه مجازات شروع به پاشيدن اسيد به اشخاص نيز 2 تا 5 سال حبس است. برخي حقوقدانان بر اين عقيدهاند كه مجازاتهاي موجود چندان بازدارنده نيست، اما آنچه بيش از اين موضوع اهميت دارد، ريشهيابي اين حوادث و تلاش براي پيشگيري از آنهاست.
قانونگذاران بيگناهند! آنها حق دارند در برابر مجازات 3 تا 5 ساله اسيدپاشي، چشمها را ببندند و بگويند: تشديد مجازات اسيدپاشي ربطي به بازدارندگي اين بزه ندارد! آنها بيگناهند چون هيچكدام هرگز قرباني اسيدپاشي نبودهاند. هيچكدام درد جراحت با اسيد را نچشيدهاند و نميدانند حل شدن جزء جزء بدن با اسيد وقتي زندهاي و بهوش، چقدر دردناك است و پس از آن چرخ زندگي را چرخاندن با معلوليت شديد، وقتي از سوي مسوولان و مردم فراموش شدهاي و آدمهاي اطرافت حتي طاقت نگاه كردن به صورتت را هم ندارند، چه دشوار است. قانونگذاران بيگناهند، اما كاش ميشد وضع قوانين مربوط به اسيدپاشي را به قربانيانش بسپرند!
شايد براي شما هم عجيب باشد كه در قانون مجازات اسلامي فعلي كشورمان، بزه اسيدپاشي تعريف نشده است و از آنجا كه از ديد قانون هيچ فعل يا ترك فعلي جرم محسوب نميشود مگر آن كه در قانون از آن نام برده شده باشد، نبود تعريف مشخص از بزه اسيدپاشي در اين قانون سبب شده است قضات همچنان به قانون مجازات اسيدپاشي مصوب سال 1337 مراجعه كنند كه بر اساس آن: «هركس عمدا با پاشيدن اسيد يا هر نوع تركيبات شيميايي ديگر موجب قتل كسي بشود به مجازات اعدام و اگر موجب مرض دائمي يا فقدان يكي از حواس مجني عليه گردد به حبس جنايي درجه يك و اگر موجب قطع يا نقصان يا از كار افتادن عضوي از اعضا بشود به حبس جنايي درجه دو از 2 تا 10 سال و اگر موجب صدمه ديگري بشود، به حبس جنايي درجه دو از 2 تا 5 سال محكوم خواهد شد.»
اما شكي نيست كه قانون تصويب شده نيم قرن پيش، مربوط به زماني است كه اين بزه بندرت رخ ميداد و دفعات وقوع آن با فراوانياش در جامعه امروز قابل قياس نيست.
بررسي پروندههاي اسيدپاشي در سالهاي اخير ثابت ميكند متوسط مجازات اسيدپاشي كه امروزه از طرف قضات تعيين ميشود با استناد بهماده 614 قانون مجازات اسلامي حدود 2 تا 5 سال حبس و پرداخت ديه است كه در صورت عدم پرداخت ديه، مجرم طبق ماده 696 قانون مجازات اسلامي در زندان باقي ميماند.
اين مجازات در حالي براي مرتكبان اسيدپاشي تعيين ميشود كه براساس قانون مجازات اسلامي چنانچه فردي مرتكب ضرب و جرح عمدي شود، بنابه درخواست قرباني بايد به قصاص محكوم شود؛ اما قصاص بر اساس ماده 272 قانون مجازات اسلامي 5 شرط دارد كه معمولا اعمال آن را در خصوص مجرمان اسيدپاشي منتفي ميكن
چهارشنبه 31 تیر 1388 1:39 PM
تشکرات از این پست