امروزه برخلاف ادعاهای برخی از مکاتب مبنی بر کم رنگ شدن جایگاه دین در زندگی بشر، شاهد آن هستیم که تعداد قابل توجهی از افراد در نقاط مختلف این کره خاکی در پی برگزیدن دینی برتر و بهتر هستند که بتواند علاوه بر پاسخگویی به سئوالات ذهنی آنها زمینه زندگی توام با سعادت افراد را نیز فراهم آورد. در این میان و به ویژه طی دهههای اخیر نیز گرایش به دین اسلام از روند بسیار چشمگیری در بین مردم کشورهای مختلف برخوردار بوده است.
متن پیش رو گزیده مصاحبه با زنی مسلمان شده است که گویا به گفته خود حضور و خدمتش در نقاط محروم هرمزگان برایش زندگی بیشتر به خدا را سبب شده است، زنی اهل و زاده مسکو که امروز به گفته خودش مهمترین دغدغهاش عدم وجود روحانی در روستای محل خدمت و بزرگترین آرزویش حفظ کل قرآن و زیارت خانه خداست.
ویکتوریا نوروزی علاوه بر کار طبابت، در بخش اعظمی از ساعات فراغت خود، فعالیتهای مختلف جنبی را در روستای گنج از توابع شهرستان حاجیآباد از جمله آموزش زبان روسی را به کودکان این روستا دارد به نوعی که تلاش و روحیه این بانوی روسی تعجب و تحسین بسیاری را برانگیخته است.
ویکتوریا نوروزی که از اهالی مسکو و در یک خانواده مسیحی متولد شده است 36 سال سن دارد، او 12 سال پیش مسلمان شده است و دو فرزند بنام "آناهیتا" و "دانیال" دارد که به زبان فارسی تکلم میکنند. وی هفت سالی است که به ایران آمده و هم اکنون ساکن روستای گنج از توابع بخش مرکزی حاجیآباد است و به طبابت مشغول است. همسرش اکبر نوروزی اهل اصفهان، پزشکی است که در روستای گهکم (همجوار روستای گنج) به کار طبابت مشغول است.
ویکتوریا با توجه به شغل پدر، دوران ابتدایی و راهنمایی و دبیرستان خود را در اکراین، چکسلواکی، ازبکستان و قزاقستان سپری و بعد از بازنشسته شدن پدر در سال 1372 ساکن مسکو شده و یک سال بعد در آکادمی پزشکی سچنف پذیرفته و از همین دانشگاه در رشته پزشکی فارغ التحصیل شده است.
این بانوی روسی طی آشنایی با همسر اصفهانیاش در دوران تحصیل و صحبتها و راهنمای های وی، از یک مسیحی به گفته خودش به مسلمانی آگاه تبدیل شده است. وی لابلای سخنانش در مورد اسلام میگوید: این دین آنقدر زیبا و دوست داشتنی است که دلم نمیخواهد لحظهای از آن غافل بمانم و هر چه میخواستم از خدا و قرآن گرفتهام.
ویکتوریا نگاه لطیفی به اسلام دارد آنقدر ساده و بی تکلف صحبت میکند که حتی برای مسلمانی که سالهاست با اسلام و دستورات آن آشنایی دارد، سخنان وی جذاب و تازه است.
* به عنوان نخستین سئوال از وی میپرسم چه زمانی برای نخستین بار جرقه مسلمان شدن در ذهن و فکر شما زده شد؟
نوروزی: در سال آخر دانشگاه به اتفاق همگروهها برای صرف افطار و غذای ایرانی در ماه رمضان دعوت آقای نوروزی (همسرم) و دوستش شدیم که تنها ایرانیان همگروه ما بودند، در حین صرف شام و افطاری علت غیبت آقای نوروزی را جویا شدیم دوستش گفت برای اقامه نماز مغرب رفته بعد از آمدنش و صرف غذا سئوالاتم در مورد اسلام آغاز شد، از وی خواستم دین اسلام را برایم بیشتر توضیح دهد.
* از این پزشک مسلمان شده میپرسم آیا راهی که برای مسلمان شدن طی کردی طولانی بود؟
* نوروزی: بعد از اینکه آقای نوروزی (همسرم) به برخی سئوالاتم جواب داد و معنای نماز را فهمیدم، دیدم چه عبادت و نیایش خوبی که در آن همهاش سلام و صلوات است و ازش خواستم که یک جلد قرآن با زبان روسی برایم تهیه کند و پس از مطالعه اولیه قرآن فرصتی بیشتر خواستم و هر وقت مطالعه میکردیم احساس آرامش عجیبی داشتم و دوست داشتم بیشتر قرآن بخوانم از طرفی از رفتار و منش آقای نوروزی به عنوان یک فرد مسلمان بسیار تحت تاثیر قرار گرفتم و از او خواستم که اقدامات لازم برای مسلمان شدنم را فراهم کند بعد با هم رفتیم سفارت ایران در روسیه و لبیک اشهدان لا اله الله را قرائت کردم.
* نوروزی وقتی به قرآن اشاره میکند از او میپرسم آیا آنچه به عنوان یک مسلمان میخواستی در قرآن موجود است؟
* نوروزی: بله قرآن پاسخ تمام سئوالها را در بردارد صحبت مستقیم خداوند با بندهاش است خیلی پیش آمده، از قرآن خواستهای داشتم به آن رسیدهام و نخستین چیزی که الهام بخش من بود قرآن است.
* میپرسم وقتی به دین اسلام گرایش پیدا کردید و تصمیمتان را برای مسلمان شدن با خانواده در میان گذاشتید آیا آنها مخالفتی با آیین تازهات نداشتند؟
* نوروزی: در ابتدا تعجب کردند ولی هیچ مخالفتی نداشتند البته زمانی که فهمیدند میخواهم با یک فرد مسلمان ازدواج کنم، شوکه شدند و خواستند شناخت بیشتری پیدا کنند، وقتی متوجه شخصیت خوب نوروزی شدند با ازدواجمان موافقت کردند، پدر و مادرم خیلی روشنفکر هستند و با اینکه چند سالی است من مسلمانم، همیشه به اسلام احترام میگذارند، من آزادانه اسلام را تا امروز دنبال کردهام و سعی کردم خیلی مورد تعجب دیگران نباشم.
* از آنجایی که ویکتوریا با یک مرد مسلمان ایرانی ازدواج کرده میپرسم خانواده همسرش چقدر او را همراهی کردهاند؟
* نوروزی: خانواده همسرم به ویژه پدر و مادر وی همیشه یار و یاور من بودهاند و با مهربانی و محبتهای بیدریغشان باعث دلگرمی من برای زندگی در ایران شدند و جا دارد همین جا از آنها صمیمانه تشکر و قدردانی کنم.
* میپرسم 12 سال از عمر مسلمانیات میگذرد حالا چه احساسی به اسلام داری؟
* نوروزی: از وقتی مسلمان شدم احساس خوبی دارم کاملا مطمئنم که باید به خدا اعتماد کنم و خدا را پرستش کنم و هر چه خواسته داشتم با توسل به خدا به دست آوردهام و این موضوع را همیشه به بچهها گوشزد میکنم که موفقیت سربلندی و خوشبختی در عمل به دستورات اسلام است، اسلام یک دین کامل است و درسهای انسانسازی بسیاری در آن ارائه شده است، اسلام آمده تا به تکامل انسانها کمک کند و آنها را به تعالی برساند نه اینکه قید و بند تازهای برای انسانها باشد، مثلا اسلام برای زنان حرمت ویژهای قائل شده که در سایر ادیان به چشم نمیآید.
* وقتی وی از زنان صحبت میکند از او میپرسم قبل از اینکه مسلمان شوی چه نگرشی به زنان مسلمان داشتی؟
نوروزی: اگر صادقانه بخواهم بگویم در روسیه من همیشه به زنان مسلمان احترام میگذاشتم و با احتیاط برخورد میکردم، در دوران راهنمایی و دبیرستان در قزاقستان با دختران مسلمان رفتار خوبی داشتیم.
* وضعیت جامعه روسیه از نظر معنوی و اجتماعی چگونه است؟
* نوروزی: در جامعه روسیه محیط معنوی مثل ایران نیست در زمان شوروی سابق محیط بسیار خفقان بود ولی بعد از انقراض شوروی و آزادی بیشتر، دید مردم به اسلام بازتر شده و در حال رشد معنوی هستند و روسیه جامعه مستعدی است که به غریبهها کمک میکند.
* از او میپرسم حالا چه چیزی از اسلام میتوانی به دیگران بگویی؟ چه پیامی به مسلمانان داری؟
* نوروزی: همه باید به خدا اعتماد و اعتقاد داشته باشند و هیچ وقت فکر نکنند که خدا حرفشان را نمیشنود و وجدان کاری داشته باشند و مطمئن باشند در کارهای درست همیشه خداوند به آنان کمک میکند و در اعمال نادرست منتظر مجازات باشند و در تربیت دینی بچهها تلاش کنند، اگر قرآن را به زبان عربی نمیتوانند قرائت کنند حتما ترجمه آن را بخوانند.
* از او میپرسم آیا تا به حال به این فکر کردهاید دوباره به گذشته برگردید؟
* نوروزی: قاطعانه بگویم چیزهایی از اسلام گرفتهام که اصلا حاضر نیستم به گذشته برگردم چرا که من خودم را به دست آوردم که از همه چیزهایی که قبلا داشتم بهتر است و پس از خودم، کتاب خدا را یافتم که با خواندن آن اعتماد به نفس و آرامش خاص به دست میآورم.
* به او میگویم از چه چیز فرهنگ ایران خوشتان آمده است؟
* نوروزی: مهمان نوازی، خونگرمی و خانواده دوست بودن ایرانیان برایم بسیار جالب و قابل تحسین است.
* از او علت کارکردنش در مناطق محروم هرمزگان را جویا میشوم؟
* نوروزی: کار کردن در مناطق توسعه یافته که هنر نیست در این مناطق محروم که مردم نیازمند هستند واقعا حضور خدا را احساس میکنی و به پزشکان محترم توصیه میکنم در شهرهای بزرگ ننشینند حتما یکی دو سال از زندگیشان را برای کار در مناطق محروم و روستاها در نظر بگیرند.
* به او میگویم کار کردن در این مناطق برای شما سخت نیست؟
* نوروزی: روستائیان مردمان خونگرم و خوش قلبی هستند که باید اعتمادشان را جلب کنی، اوایل کار که هنوز آشنایی با آنان نداشتم برایم دشوار بود ولی بعد از مدتی با شناخت بیشتر رابطه خوبی با بیماران برقرار کردم.
* میپرسم در طول اقامت در ایران و استان هرمزگان چه رفتار یا وضعیتی از این مناطق برایتان ناخوشایند بوده است؟
* نوروزی: در روستاها مسائل و مشکلات زیادی است که دیرتر به گوش مسئولان میرسد، مثلا در همین روستای "گنج"، نبود روحانی یا عالم دینی که از نیازهای اصلی و ضروریات روستاهاست یکی از معضلات است از طرفی دیگر در برخی از روستاها بیکاری جوانان که باعث روی آوردن آنها به اعتیاد و سایر ناهنجارها میشود که مشکلات عدیدهای به دنبال دارد.
* اوقات فراغت خود را در این روستا چگونه سپری میکنید؟
* نوروزی: با توجه به وضعیت شغلی اوقات فراغت کمی داریم و در صورت فراغت به آموزش بچههای روستا میپردازم، مثلا آموزش زبان روسی. همچنین مطالعه در زمینه پزشکی هم دارم.
* از او میپرسم چه آرزویی داری؟
* نوروزی: حفظ قرآن و رفتن به خانه خدا از آرزوهایم است.
* به عنوان حرف آخر چه حرفی برای مخاطبان ما دارید؟
* نوروزی، از نقش همسرش در مسلمان شدنش سخن به میان میآورد و میگوید: تعصب دینی و حس اعتماد به نفس آقای نوروزی که با برخوردهایی که با وی در دانشگاه داشتم مرا به سوی اسلام کشاند اگر شخص مسلمانی سر راهم قرار میگرفت که با اسلام بیگانه و بیتفاوت بود شاید من هرگز جذب اسلام نمیشدم.
همچنین اکبر نوروزی همسر ویکتوریا نیز متولد 1345 اصفهان، دوران تحصیلات ابتدایی و دیپلم را در اصفهان گذرانده و ورودی 70 دانشگاه علوم پزشکی دولتی کاشان است.
وی در سال 72 تصمیم به ادامه تحصیل در خارج میگیرد و در همان سال راهی روسیه و در آکادمی شماره یک مسکو موصوف به سچنوف تحصیلاتش را شروع میکند.
به گفته اکبر نوروزی، وی در سال آخر تحصیلاتش در دانشگاه به صورت تصادفی با ویکتوریا همکلاس که و متانت و پوشش ظاهری و رفتار شایسته وی سبب ابراز علاقه و ازوداج این دو زوج میشود.