0

گشت و گذاري در سنت هاي فراموش شده شهرنشيني

 
ahmadfeiz
ahmadfeiz
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1390 
تعداد پست ها : 20214
محل سکونت : تهران

گشت و گذاري در سنت هاي فراموش شده شهرنشيني

گرمابه هاي سنتي در سرماي بي رونقي

حسن آقايي
از پا گرد ورودي هشت نه پله پايين مي رفتي و وارد «سربينه»- محوطه رختكن- بوي نم لنگ و گرماي ملايم قاطي بخار رقيق در فضاي دم كرده توي سر و صورتت مي زند. نگاهت به شعر گونه اي مي افتد كه با خط درشت در منظر مشتريان روي ديوار نوشته شده است.
به اين مضمون:
اگر داري امانتي موجود
بسپار به وقت ورود
گر امانت شود مفقود
بنده مسئول آن نخواهم بود
در سربينه چند نفر لنگ پوش كش نمره جالباسي شان را به مچ دست مي كنند. دو سه نفر از داخل حمام بيرون مي آيند پاي شان را در حوضچه آب مي گذارند به طرف كمد رخت شان مي روند. برخي مشغول خوردن چاي، آب زرشك و چاي ليموترش هستند. گوشه اي صداي تق تق مشت مالچي مي آيد. در ميان همهمه آرام كه حس آواي يك گروه كر موسيقي را تداعي مي كند، از داخل گرمابه صدايي كشيده مي شنوي كه مي گفت: «خشك... خشك بيار.» فوري كارگر چند لنگ خشك و تميز روي دوش مي اندازد مي رود توي حمام كه به مشتريان در دوش بدهد. دم ميز دخل دو نفر ايستادند. استاد حمامي مي پرسد چي داشتين؟ يكي مي گويد كيسه و صابون و يك آب زرشك. حمام دار مي گويد حساب آب زرشك با قهوه چيه. ديگري مي گويد: آب خالي...
روزي روزگاري محله به محله، خيابان و پسكوچه هاي شهرمان گرمابه هاي سنتي عمومي و خصوصي داشتند كه در طول سال از سپيده دمان تا اواخر شبانگاهان چراغ كسب و كارشان روشن و پرجنب و جوش بود. مشتريان بيشتر اهالي محله و كسبه و برخي رهگذاران اعم از افراد مسافر و كارگران بودند. انس و الفت مشتريان محلي با گرمابه دار و كارگران او پيوندي ديرينه داشت و در رفت و آمدها گپ و گفت وگو مي كردند. فرهنگ همدلي، علايق سنتي، طريقت معنوي- اخلاقي و شرعي رابطه صميمانه اي في مابين برمي آورد... اين موقعيت و همشناسي مردمي در دوراني بود كه خانه ها و مكان هاي ديگر لوله كشي گاز شهري نشده بودند و گرمابه ها از نفت سياه براي گرم كردن آب استفاده مي كردند. اما اينك روز و روزگاري ديگر براي گرمابه هاي سنتي و مالكان و مستاجران آنها رقم زده است. همين تعداد گرمابه كه درشان هنوز روبه مشتري باز است ليكن شمع كسب و كارشان به كور سو افتاده است؛ شدت كسادي به واسطه نبود مشتري از ديگر سو افزايش نرخ مصارف آب، گاز و برق، آن گرمي بازار و فعاليت ديرينه گرمابه داران را به سردي كشانيده است به حدي كه بسياري گرمابه هاي سنتي عمومي تعطيل، متروكه يا بعضاً تغيير كاربري داده شده است. همراه هم مثنوي درد دل عده اي از گرمابه داران را از زبان خودشان مي خوانيم.
خواب كسادي
از اين خيابان به آن كوي. از محله اي به پسكوچه اي با ماشين و مقداري پياده كه بيش از صد متر مي شود طي مي كنيم سرانجام در يكي از خيابان هاي تقريباً ميان شهري تابلوي يك حمام را مي بينيم در ورودي آن اندكي باز است. از پشت شيشه كسي در محوطه ورودي ديده نمي شود. سرپنجه پا مي ايستيم. مردي روي زيراندازي گوشه راهرو استراحت مي كند. تقه اي به در زده مي شود. او سر از بالش برمي دارد و مي نشيند. پوزش مي خواهيم. مي گويم: درباره وضعيت گرمابه هاي سنتي سؤالي دارم. اين حمام چند سال قدمت دارد؟ او ظاهراً حوصله صحبت ندارد خواب زده است. فقط مي گويد: «هيچ نمي دانم.» با پوزش دوباره به خيابان باز مي گرديم. راه مان را ادامه مي دهيم. در يك پسكوچه يك گرمابه است. مثل قبلي: به پشت در شيشه اي ورودي كه مي رسيم نگاه به سالن خلوت مي كنيم. آنجا هم در يك اتاق نشيمن كسي خواب رفته است. از پشت دربرمي گرديم. ساعت نزديك چهار عصر است.»
حمامي كه موزه شد...
ادامه راه مان به بازارچه و حمام نواب مي رسد. پيشترها مي دانستيم اين گرمابه قديمي معروف تهران تبديل كاربري يافته و موزه شده است. حال مي خواستم با مسئولان موزه حمام نواب گفت گو كنم. كنار در بسته حمام، آيفون است. دكمه را فشار مي دهم... كسي نيست. از مغازه دار محل «مختاري زاده» مي پرسم چرا در موزه حمام نواب بسته است؟ مي گويد: اينجا ديگر حمام نيست. موزه شده كه گاه هنگام آمدن عده اي ديداركننده در موزه باز مي شود... او تعريف مي كند حمام نواب موقع فعال بودن خزينه آب گرم، حدود 10-8 نفر دلاك و حتي سرپرست دلاك و دو رديف 8-7 دوش داشت. در فصول پاييز و بهار حجامت در حمام رايج بوده است»... اين كاسب محل در ادامه از تبديل شدن يك گرمابه سنتي ديگر به آپارتمان در همين منطقه مي گويد و در خصوص روابط فرهنگي- مردمي كاركنان حمام و مشتريان اظهار مي دارد:» بازارچه نواب يكي از محل هاي اصيل شهر بوده و روابط فرهنگي و عاطفي بين اهالي، كسبه و از جمله كاركنان حمام نواب با مشتريان خوب و مناسب بوده است.»
سكوت؛ همدم قدمت
150 سال اين حمام
تا رسيدن به سرپولك و حمام بسيار قديمي اش، مدتي ترافيك را مي پيماييم... از چهارده پله پايين مي روم كه 150 سال است زير پاي بي شمار مردمان از نسل هاي گذشته ساييده و كوبيده شده اما همچنان محكم است. اينجا در باز است اما سكوت سنگيني دارد. نگاه مي كنم پشت ميز دم در، مردي سپيدموي روي پتويي كه زيرش قالي گسترده است نشسته است. موضوع گزارش را مي گويم. مي گويد بيا داخل، مي روم روي فرش، مقابلش مي نشينم. اين گرمابه قديمي سنتي، اكنون كلا دو سه نفر گرداننده دارد.
«رجبعلي اسحاقي» خيلي درددل از اين روزگار و كار كنوني اش دارد. او مي گويد :قدمت اين حمام 150 سال است. تا به حال سه پشت پدري اش در اين گرمابه90 سال فعاليت مي كرده اند و حالا او مسئول حمام است. نگاهي به كمدهاي رختكن مي اندازم. قفل نيستند: مشتري نيست. سكوت دريغ آوري حالا آويزه يك و نيم قرن عمر اين گرمابه شده است.
مثلث كسادي، عدم تغيير كاربري و حمايت
«اسحاقي» با لحني خسته و آزرده خاطر مي گويد: «ما مالكان حمام ها كسب ديگري نداريم. آلوده اين كار شده ايم. حمام هاي 20-10 سال ساخته شده را به دليل كسادي كار، خراب كرده و تبديل به آپارتمان مسكوني مي كنند، بعضي حمام هاي ثبت شده را سازمان ميراث فرهنگي و شهرداري اجازه تبديل به كار ديگر نمي دهند. در همين وضع از ما حمايت نمي كنند. حق و حقوق ارزشي و سرقفلي ملك بابت ندادن اجازه براي شغل ديگر را هم نمي دهند. در مقابل، هزينه هاي مصرف برق و نفت سياه بالا است...» مي پرسم: مگر از گاز شهري استفاده نمي كنيد؟ مي گويد :«به واحدهاي بازار گاز داده نمي شود در حالي كه ملك حمام، جزو بازار نيست، جزو واحدهاي خيابان است و بايد داراي گاز شهري باشيم.» او در ادامه صحبت خود همچنان به بيان اوضاع دخل و خرج گرمابه مي پردازد و در اين زمينه خاطرنشان مي كند : « آب بهاي مصرف يك ماه در گذشته كه چهل هزار تومان بوده است.» او اين رقم را با نرخ هاي رايج كنوني مقايسه مي كند كه هر ماه بابت مصرف آب بايد دويست هزار تومان پرداخت كند. همين طور چهار هزار ليتر نفت سياه قبلا صدهزار تومان بوده، در حال حاضر نهصد و پنجاه هزار تومان و هزينه مصرف برق هر دو ماه يك بار شانزده هزار تومان بوده اكنون هشتاد هزار تومان پرداخت مي شود.» او مي افزايد: «با توجه به اين هزينه هاي رسمي حمام داري، ولي درآمد يك روزمان حدود 25-20 هزار تومان مي باشد اما روزهايي هم هست كه هيچ كس براي استحمام نمي آيد. از اين مبلغ كه گفتم روزانه حدود 8-7 هزار تومان آن، هزينه صبحانه و ناهارمان مي شود.»
وي در مورد قشر مراجعه كنندگان به حمام مي گويد «بيشتر كارگر و افراد مجرد هستند و هر يك بابت استحمام سه هزار تومان بر طبق نرخ مصوبه پرداخت مي كند و بر همين مبناي قانوني بايد يك ساعت حمام كنند ولي بعضي مشتري ها غير از شست وشوي بدن خود، 3 تا 2 ساعت هم در محوطه دوش مي خوابند و ميزان مصرف آب شان دست خودشان است!»
حمام دوره صفويه
نيز آماده مراسم جشن است
اين گرمابه پرقدمت اينك همچنان فعال است... روي كارت ويزيت آن چنين نوشته شده است: «گرمابه قبله آماده پذيرايي از جشن ها و مراسم شماست...
دهمين پله را پايين مي روم. چند نفر از «سربينه» راهي حمام مي شوند. مسئول گرمابه مشغول جابه جا كردن حوله (لنگ)ها است. به طرف ميز دفتر و تلفن جلوي در ورودي كه ايستاده ام مي آيد. مختصري از هدف گزارش را تعريف مي كنم. او خيلي راحت و فوري جواب مي دهد: «بايد از ميراث فرهنگي نامه بگيريد بياوريد. من چيزي نمي گويم.» اين جمله را تكرار مي كند. حالا مي پرسم: اين حمام چه قدمتي دارد؟ همين!...
«قربانعلي بادامي» با كمي مكث، حالا راحت پاسخ مي دهد: «اين حمام زمان صفويه ساخته شده است و زمان جنگ، موشك به محله امامزاده يحيي اصابت مي كند، سقف اينجا فرو ريخت بعد نوسازي شده است.» او كه حدود 47 سال شغلش حمام داري است، اعتقاد دارد.» حمام هاي عمومي لازم است فعال باشند هم به لحاظ رعايت بهداشتي و شرعي و هم اين كه نمودي از فرهنگ سنتي ما است. اما با پيشرفت هاي شهري اغلب كساني كه حالا در خانه شان حمام دارند طبعا به گرمابه عمومي مراجعه نمي كنند ولي افرادي كه در منازل خود حمام ندارند به حمام هاي عمومي مي آيند كه بيشتر مجردها و برخي مشتريان كه با هم زندگي مي كنند مثل كارگرها از اين گرمابه ها استفاده مي كنند.» مي پرسم ميانگين عده مراجعان چقدر است؟ مي گويد: «روزهاي معمول 40-30 نفر و روزهاي جمعه عده بيشتري مي آيند. نرخ استحمام هر نفر قبلا 1000-800 تومان بود اما اتحاديه نرخ داده حمام هاي عمومي 2600-2500 تومان و حمام هاي خصوصي 3 هزار تومان است. بر همين مبنا هر مشتري بايد يك ساعت استحمام كند. بيش از آن، هر 15 دقيقه 700 تومان اضافه قابل دريافت است اما ما همان نرخ 3 هزار تومان را مي گيريم.»
حمام قرق جشن دامادي
مسئول گرمابه قبله نيز بالا بودن هزينه هاي مصرفي گاز و.. و... را يك مشكل مهم براي حمام داري مي داند. پيشنهاد مي كند قيمت مصارف متداول آب و... متناسب با مخارج مربوطه باشد.» به گفته او حالا هم مشت مالچي و كيسه كش در حمام هست. سابقا حمام ها گوشه اي از محوطه رختكن، قهوه خانه هم داشتند. وي هنگام خروج از اين گرمابه يك برگ كارت ويزيت مي دهد: «گرمابه قبله! (حمام خانوم) قدمت صفويه دارد در فهرست آثار ملي به شماره 10411-آماده پذيرايي از جشن ها و مراسم شماست...» بعد مي پرسم محل پذيرايي اين جشن و مراسم كجا است؟ پاسخ داده مي شود: «در همين گرمابه است و به اين صورت: مثلا داماد با هماهنگي قبلي، تنها خود يا با چند نفر از نزديكان و آشنايان، رسم حمام دامادي اش را در اين گرمابه جشن مي گيرد و با دود كردن اسپند و توزيع شيريني، دو سه ساعت حمام را قرق مي كند. گاه برخي در همين مراسم حيواني حلال گوشت جلوي در حمام قرباني مي كنند.»
مشكل سرقفلي جلوگيري از تخريب
حدود 50 درصد گرمابه هاي موجود و فعال در تهران چنانچه مشكل سرقفلي ميان مالك و مستأجر نداشتند، تاكنون تخريب و تغيير كاربري داده مي شوند چرا كه با وضعيت هزينه هاي مصارف متداول انرژي علاوه بر ركود زياد درآمد اين صنف انگيزه اي براي تداوم حرفه ديرينه خود ندارند.در گفت وگو با «سيدمهدي سجادي» رئيس اتحاديه صنف گرمابه داران، سونا و ماساژ، وي ارزيابي كارشناسي خود را از چگونگي گرمابه ها و گرمابه داران، بيان مي كند.
به گفته او در حال حاضر حدود 170 گرمابه در تهران فعاليت مي كنند كه حدود 80 درصد آنها داراي مالك و مستأجر و سرقفلي هستند. اگر به واقع مشكل سرقفلي بين مالك و مستأجر نبود اين تعداد حمام تخريب و تغيير كاربري داده مي شدند اما چون تفاهم ميان آنان نبوده، مستأجر ناچار در اين وضعيت نامناسب كاري مانده است.
اسفباري اقتصادي حمام داران و دستور رئيس جمهور
گفته وي همچنين حاكي از اين است كه بعد از اجراي هدفمندي يارانه ها نرخ آب گرمابه ها 35 درصد و گاز 10 برابر نسبت به گذشته افزايش يافته است. در اين حالت، وضعيت اقتصادي اين واحدهاي صنفي اسفبار شده تا حدي كه به دليل ناتواني پرداخت هزينه هاي موصوف به سازمان هاي مربوطه، بدهكار هستند. چون دخل و خرج آنها جور نيست.»
«سجادي» در همين زمينه نيز اظهار مي دارد: «البته بنا به دستور رئيس جمهور و معاون ايشان تعرفه آب و گاز گرمابه ها مي بايست كاهش داده شود خصوصا در جنوب تهران كه هنوز خانه هاي كوچك حمام شخصي ندارند و نيز كارگران شهرستاني ميادين، نياز به تأمين و ايمني بهداشت و استحمام دارند، اصولا اگر حمام عمومي در دسترس اشخاص نباشد وضعيت غيربهداشتي ممكن است سلامت جامعه را تهديد كند كه در اين صورت بايد براي رفع و درمان مخل بهداشتي و تامين تندرستي هزينه هاي زيادي صرف شود.»
رئيس اتحاديه صنف گرمابه داران، ادامه نظراتش معطوف به ثبت ميراث فرهنگي تعدادي از گرمابه ها مي شود و در اين باره مي گويد: «حمام هايي به لحاظ قدمت 80-70 سال و بالاتر، جزو ميراث فرهنگي كشور هستند. به همين خاطر اين سازمان اجازه تخريب و تغيير كاربري به چنين حمام ها نمي دهد و يك نمونه آن حمام قبله است.»وي در ادامه، با اين گفته كه اتحاديه صنف گرمابه داران تهران يكي از قديمي ترين صنف ها مي باشد كه در سال 1320 ثبت رسمي شده است و نيز با اين اعتقاد كه حمام هاي سنتي را بايد به صورت مراكز تجاري، توريستي، فرهنگي، بهداشتي و لزوم رعايت مسايل شرعي در كنار هم نگاه كرد، مي گويد:«تركيه از قبل حمام هايي با سنت كيسه كشي استحمام در آن كشور كه باعث پرطرفدارترين و پولسازترين جاذبه هاي توريستي شده ممر درآمد فراوان دارد اما حمام هاي سنتي ما درگير مشكلات اقتصادي و نداري شده اند.»

پیامبر (ص): صبر اگر به بیقراری رسید دعا مستجاب می شود.

عزیز ما قرنهاست که چشم انتظار به ما دارد!

شنبه 30 مهر 1390  2:34 PM
تشکرات از این پست
ahmadfeiz
ahmadfeiz
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1390 
تعداد پست ها : 20214
محل سکونت : تهران

قهوه خانه هاي سنتي احياي فرهنگ ايراني- اسلامي

اصالت و جايگاه فرهنگ، طريقت و مردمي بودن قهوه خانه هاي سنتي كشورمان ريشه در باور و پيوندهاي اخلاقي و انس انساني دارد كه به رغم زلزله ماديگري مدرنيته جهاني بن مايه هستي اش همچنان پايدار است. اين را هنوز از زبان دست اندركاران قهوه خانه هاي سنتي امروزين نيز مي شنويم تا حدي كه در بخش مردم مداري برخي اين مكان هاي سنتي را به نوعي تشبيه مي كنند به دستگاه رسمي مسئول كاريابي و اشتغال زايي و ديگري اين اماكن را حمايت كننده فرد درمانده معرفي مي كند مثلا جايي براي تهيه جهيزيه ها ديگر نيازهاي روزمره زندگي مي خواند.
قهوه خانه هاي سنتي از ديرباز خاستگاه و بازتاب و گسترش دهنده مباني و مفاهيم ادبيات كهن ايران زمين در قالب شاهنامه خواني، گلريزان مناسبتي سلامت و مشكل گشايي موردي و تعزيه خواني بوده است. حال اگرچه برخي از آنها حال و هواي ديرينه را ندارند ليكن افق بازنمايي هرچه بيشتر فلسفه قهوه خانه هاي سنتي و سوق بيشتر به اين سو تقويت مي شود.
مربي يك باشگاه ورزشي، تاريخچه ايجاد قهوه خانه را صدها سال قبل و از زمان ورود قهوه به ايران توسط بيگانگان مي خواند كه به مرور توسعه يافته و پاتوق مناسب برخي مراجعان محلي براي صحبت درباره امور روزمره و جامعه مي شود. با «امير عباسي» در يك قهوه خانه كه عده اي از مشتريان مشغول كشيدن قليان هستند گفت وگو مي كنم. او در ادامه نظر خود مي افزايد: «سال هاي دور توتون قليان محصول كاشان، اصفهان و... بود حالا توتون وارداتي قليان ميوه اي با طعم هاي مختلف است. كلا وجود نيكوتين در تنباكو و مصرف آن باعث ايجاد عادت شخص مي شود. ضمن اينكه مضرات دود كردن قليان خيلي بيشتر از مصرف سيگار است. اما درباره قهوه خانه هاي سنتي بايد گفت، «اين شغل قديمي چند صد ساله در ايران است كه عده كثيري در آنها كار مي كنند. قهوه خانه هاي سنتي جايگاه مردمي خود را دارد. افرادي با مشاغل گوناگون، از جمله مشتريان دايمي قهوه خانه ها سنتي بوده و هستند كه به كارفرماها مراجعه كرده آنان را مشغول كار مي كنند.»
كنار قليان در انتظار دعوت به كار
وارد قهوه خانه ديگري مي شوم. در آن نيمروز حدود 10 نفر روي تخت هاي فرش شده نشسته اند. كم و بيش قليان جلوي شان است. كسي تنها، هر چند لحظه پك به قليان مي زند. هنوز جوان مي نمايد. كنارش مي نشينم شغلش را مي پرسم مي گويد: «تخصصش برقكاري است.» اما اسمش را نمي گويد و نمي خواهد عكسش آن هم با قليان گرفته شود. چون ملاحظات خانوادگي را رعايت مي كند! او به قهوه خانه آمده براي پيدا كردن كار تا كسي بيايد سراغ يك برقكار را بگيرد و او برود سر كار، يعني دعوت به كار شود.
وي مي گويد: «بچه هاي ديگر هم براي پيدا كردن كار باب حرفه شان به اين قهوه خانه مي آيند.» البته به اين هم اعتقاد دارد كه اينجا نشستن يعني وقت گذراندن؛ و بعد اين كه بدون كشيدن قليان نمي شود وقت گذراند! لبخندي مي زند و مي گويد: «عادت كرده ام» اين مرد متاهل سه سال است قليان دودمي كنه نه سيگار!
«چون امكان تفريح ندارم براي وقت گذراني قليان مي كشم.» اين را جواني به نام «سعيد» هنگام كشيدن قليان در قهوه خانه مي گويد كه براي هر قليان دو هزار تومان مي پردازد.
در ادامه جست وجوي قهوه خانه سنتي، در يك منطقه قديمي جنوبي شهر به قهوه خانه اي نسبتاً كوچك مي رسيم. حالت سنت گونه اي آن بر چند قليان و قليان دود كن سايه زده است به ويژه بوي طعم دلپذير ديزي هاي رديف شده روي گاز ميل تناول آب گوشت سنتي را آن هم حول و حوش ناهار و گرسنگي تحريك مي كنند. همان طور كه اشاره رفت اينجا تزيينات و دكوراسيون به رسم روز ندارد شايد به دليل آن است كه صاحب آذري قهوه خانه از كودكي در قهوه خانه پدري كار مي كرده و يك قهوه چي سنتي اصيل شده است. گفت وگو با او را پس از صحبتي با مرد سالمندي كه تنها پشت يك ميز نشسته و شيلنگ قليان را رها نمي كند، انجام مي دهم. كنار اين مرد مي نشينم. «سيدحسن ميرمولايي» 36 سال سالن مرغداري داشته است. از او مي پرسم چند سال است قليان مي كشد، مي گويد: «3 -6 سال است قليان دود مي كنم آن هم فقط در قهوه خانه، روزي سه وعده صبح، ظهر، شب.» او هر دفعه هزار تومان مي پردازد البته بستگي به محل و منطقه، هر قليان 3 تا 5هزار تومان هزينه دارد. سؤال اول و آخر از او: فايده! كشيدن قليان چيست؟ پاسخ مي دهد: «قليان براي سلامت ضرر دارد اما عادت كرده ام.»
شايد لازم باشد اين توضيح براي شما خواننده محترم داده شود كه ما در اين گزارش دنبال قهوه خانه هاي يكدست سنتي كه نيز چاي، صبحانه و ناهار به مشتريان عرضه مي كردند،بوديم و انتظار داشته و داريم در سطح شهر بيشتر فعال باشند، ولي به گفته قهوه خانه دارها، قليان هميشه در دسترس برخي مردم و خانواده ها بوده است و حالا هم حضور قشرهاي مختلف جامعه و با فرهنگ و سنت گرايي زيبنده، مشتري اين مكان هستند.
قهوه خانه؛
خاستگاه فرهنگ مردم محوري
همان طور كه قبلا اشاره شد، آن قهوه خانه «محمد ابراهيم محمدي» حال و هوايي از گذشته ها دارد. از هفت سالگي از زمان مدرسه اش به قهوه خانه پدرش در آذربايجان مي رفته، حالا حدود پنجاه سال است در اين شغل فعاليت مي كند. او مي گويد: «مشتريان قهوه خانه ثابت و آشنا شده براي همديگر و از قشر كارگران ساده، نقاش، بنا، نجار و... هستند. در همين حال اگر كسي مشكلي در كار و زندگي اش داشت، ديگران در قهوه خانه كمك مي كردند آن مشكل برطرف شود.» مي پرسم، «خودش هم گره از كار و درماندگي مشتري قهوه خانه اش باز كرده است؟» مي گويد: «بارها شده نسبت به رفع مشكل فردي، مسافر غريبه و خانواده اي نيازمند كمك كرده است.»
«محمدي» مي افزايد «قهوه خانه محل رفت وآمد، نشست و برخاست، گفت وگو و پيوند انس اجتماعي بوده و هنوز همان طور است. بنا به گفته اين قهوه خانه دار و خيلي هاي ديگر، مي شود گفت مردم داري، الفت و فرهنگ ميهمان دوستي ايراني جزو اخلاق و طبيعت اقشار مختلف از جمله مراجعه كنندگان به قهوه خانه ها، مقطعي نبوده و در تاريخ حيات كشورمان آشكار بوده است. قهوه خانه، هميشه نه تنها محل صرف چاي و آبگوشت ديزي بوده بلكه محلي براي تعاملات انساني و نيك مرامي نيز بوده و هست.
نيم نگاهي به مضرات قليان
گياه توتون حدود پانصد سال پيش بين بوميان در قاره آمريكا مورد استفاده قرار مي گرفت و سپس به ساير كشورها از طريق بذر آن راه مي يابد. اما توتون تنباكو براي نخستين بار در زمان سلسله صفويه، پرتغالي ها آن را وارد ايران كرده و سال ها بعد كشت و برداشت تنباكو در كشورمان رايج مي شود كه مصرف آن در طول سال ها تاكنون بين عده اي از مردم رواج يافته است. متخصصان و كارشناسان بهداشت و سلامت همواره اعلام كرده اند مضرات كشيدن قليان حتي بيش از دود كردن سيگار مي باشد. پژوهش هاي صورت گرفته حاكي از آن است كه يك بار قليان كشيدن برابر حدود 100-80 مصرف هر نخ سيگار مضر است. بنا بر همين تحقيقات از آنجا كه جنبه تفريحي دود كردن قليان بيش از استعمال سيگار است، توصيه مي شود كنترل رويكرد كشيدن قليان از سنين زير ده سالگي صورت بگيرد.
هنگامي كه وارد فضاي درون ساختمان مي شوم در يك آن، همه مشغله هاي فكري و كاري حالت شخصي مي شود كه در آرامش راهي معمولي، ناگهان موج فراگير آبگون رنگيني به دور از ذره اي انتظار، مقابلش پديد مي آيد... اين تغيير حس و حال شگفت بار شايد براي هر كس ديگر رخ مي داد چرا كه آرايه و چيدمان انواع اشياي متنوع در قالب و مهندسي محور يك مفهوم و هدف، بسيار جذاب و دلپذير مي باشد، محيطي كه بيشتر به يك موزه شناسايي گوشه از فرهنگ سنت ايران مان است. اينجا اتحاديه صنف قهوه خانه هاي سنتي ايران است كه مي شود گفت با همه مكان هاي اداري و سازماني توفير مي كند شايد هم نادر باشد. چون ناخواسته روح، ذهن و احساس آدمي را تسخير مي كند.
احياي فرهنگ ايراني- اسلامي
در قهوه خانه هاي سنتي
«عباس علايي» رئيس اتحاديه صنف قهوه خانه هاي سنتي ايران مي گويد: «طي چهار سال اخير كه مسئوليت اين صنف را عهده دار شده هدفش تغييرات در مجموعه صنفي و واحدهاي تابعه در شهر تهران و نمايان سازي بهينه جوهره و اصالت قهوه خانه هاي سنتي بوده است و در همين راستا به شدت از احياي فرهنگ اسلامي- ايراني جايگاه اين حرفه قديمي دفاع مي كند و در جهت همين تحولات بر آن است كه برخي نظرهاي منفي نسبت به قهوه خانه هاي سنتي به مثبت نگري نيز تغيير يابد.
او كه از سال 1386 مسئوليت اداره اتحاديه مذكور را دارد، در ادامه صحبت خود با بيان اين كه در تهران 600 واحد قهوه خانه داراي مجوز فعاليت هستند و طي اين مدت تحول اساسي در كل صنف و واحدهاي تحت پوشش خود داده است، مي افزايد: «بحث كنوني ما نشان دهنده سنت خودمان است و با اين دگرگوني به عنوان قهوه خانه هاي سنتي و سفره خانه ها و تجميع و همكاري نيروها، سنت ايراني را كه از قديم بوده است نشان مي دهيم.»
به گفته وي اگر مباحث جذب توريست جنبه عملي تر به خود گيرد جاذبه توريستي خود به خود بيشتر مي شود و گسترش مي يابد.
«علايي» در ادامه به نوعي تاكيد روي سفره خانه ها دارد كه در اين باره چنين اظهار مي دارد: «از قديم همواره بحث قهوه خانه هاي معمولي و سنتي بوده است. در اين خصوص اما سازمان ميراث فرهنگي، اسم سفره خانه سنتي را در كنار قهوه خانه هاي سنتي عنوان كرده كه از نظر قانون نظام صنفي اين دو با هم سنخيت ندارند. در ارتباط با اين مباحث، ميراث ما قهوه خانه است. در تاريخ مان سفره خانه نداشتيم. لذا حال كه اين عنوان مطرح شده بايد زير نظر اتحاديه قهوه خانه هاي سنتي فعاليت كند كه در قانون تعريف شده و دستورالعمل اين كه سفره خانه ها زير پوشش قهوه خانه هاي سنتي باشد را رئيس جمهور صادر كرده كه مراحل قانوني آن طي مي شود و در صورت تحقق اين موارد، ضوابط ما به عنوان راهكاري است كه سفره خانه ها بايد انجام بدهند كه شامل متراژ محل، غذاي سنتي و هدف احياي فرهنگ اسلامي و ايراني خودمان است.»
قهوه خانه ها
مكاني براي كاريابي
رئيس اتحاديه صنف قهوه خانه هاي سنتي، ادامه نظرات خود را متوجه جايگاه مردمي قهوه خانه سنتي مي كند. او در اين باره مي گويد: «قهوه خانه هاي سنتي هميشه جايگاه و پاتوقي براي كارگران بنا، نقاش، جوشكار، انگشتري فروش، نانوا، آشپز و... و نيز مكاني براي كاريابي شان بوده است. همچنين در اين قهوه خانه ها گلريزان مناسبتي، اقدام به رفع مشكل كارگر و ايجاد اشتغال او و تهيه و تامين تجهيزيه بوده است. به عبارت ديگر، قهوه خانه هاي سنتي تداعي كننده نوعي مسئوليت پذيري دستگاه رسمي كار كشور بوده و هنوز هست.»
او در پايان اين گفت وشنود، اين را هم اظهار مي دارد و مي گويد: «در صورت همكاري بيشتر وزارت بهداشت و انتظامي، مي توانيم براي دو ميليون نفر شغل با گسترش ايجاد كنيم.»

پیامبر (ص): صبر اگر به بیقراری رسید دعا مستجاب می شود.

عزیز ما قرنهاست که چشم انتظار به ما دارد!

یک شنبه 1 آبان 1390  6:17 PM
تشکرات از این پست
ahmadfeiz
ahmadfeiz
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1390 
تعداد پست ها : 20214
محل سکونت : تهران

ضرباهنگ زورخانه تنها در گود باستاني مي چرخد

زماني بود كه صداي ضرب و زنگ زورخانه ها از ميدان فردوسي نه تنها فراسوي كشور طنين افكن بود بلكه مشتاقان آن ورزش آموزندگي مي كردند و جماعات غريبه رسم و رسوم آميختگي باورهاي اصيل آييني- سنتي و فرهنگ ديرينگي ايراني و مذهبي زورخانه اي سرزمين مان را به جان مي ريختند.
روزگاري بود آواي زنگ دار مرشد جعفرها و رضا گلابدره اي ها و ريتم جان پرور ضرب شان با چرخ چمني و صداي جرينگ جرينگ كباده پهلوانان همنوايي مي كرد... حال زورخانه با همه كهنسالي كه بايد مثنوي آموزه هاي شيرخدا حضرت علي«ع» و زنده كننده زبان فارسي و يادگار شاهنامه فردوسي طوسي باشند، دست نياز براي مخارج برگزاري مسابقات به سوي اين سازمان و آن تشكيلات دارند.
روايت فلسفه و پيشينه كهن زورخانه، جايگاه و پيوند فرهنگي- مذهبي، برآيندهاي انساني و مردمي اش و اين كه اين ورزش در چه شرايطي فعاليت مي كند و نيازهاي قوام بخش اش چيست را در قالب چند پرسش از رئيس هيئت ورزش پهلواني و زورخانه اي استان تهران، مي خوانيم:
ورزش زورخانه اي آميزه فرهنگ ايراني- اسلامي
قدمت و دامنه فعاليت ديرينه آنچه كه امروز به نام ورزش باستاني در ايران شناخته شده است شايد به سه هزار سال مي رسد.
اين را «حاج اسماعيل سرپرست» مي گويد و ادامه مي دهد: «در بررسي روش ورزش باستاني در قديم الايام درمي يابيم تمام سلسله مراتب اجرايي آن بر سيستم نظامي اثرگذاشته است. به بيان ديگر يعني قواعد نظامي برگرفته از اسلوب زورخانه است. در تعريف به هم پيوستگي مراتب زورخانه يكي اين است اگر افرادي داخل زورخانه مي شوند قطعاً كسي كه سيد است بايد جلوتر از سايران وارد شود.»
وي سپس درباره پيوند اين ورزش با اسلام چنين اظهار مي دارد: «بعد از ظهور دين مبين اسلام، شخصي مسلمان به نام «محمود خوارزمي» معروف شده به نام «پورياي ولي» كه پهلوان بوده است ورزش باستاني را با دين مبين اسلام تطبيق مي دهد. لذا اين ورزش شكل و حال مذهبي مي گيرد. درحالي كه قبل از اسلام، مردم با پيمودن پنجاه تا صد پله به زيرزمين هاي قديمي تر (آتشگاه) رفته با تمرين و آموزه هاي مرسوم بدن سازي و قوي شدن، خود را براي مقابله با متجاوزان به حريم ارضي و زندگي شان، آماده مي كردند. با آمدن محمود خوارزمي، به مرور زمان شيوه و آموزه هاي ورزش باستاني متأثر از فرهنگ دين مبين اسلام شده و آلات و ادوات كارشان تغيير شكل داده مي شود تا آن جا كه به تعيين مكان مشخص و مراسم زورخانه اي مي انجامد. حال در زورخانه ها مرشد بالاي گود زورخانه قرار مي گيرد و همزمان با حركات و عمليات ورزشي پهلواني اشعار ابوالقاسم فردوسي و مدح دلاوري و كرامت هاي انساني حضرت علي مولاي متقيان«ع» مي خواند.
ورزش باستاني يك فرهنگ محسوب مي شود
«سرپرست» تفاوت جايگاهي ورزش زورخانه اي با ديگر ورزش هاي متداول را چنين مي داند: «فرق ورزش زورخانه اي با ورزش هاي ديگر اين است كه اين ورزش ملي- مذهبي، آييني و سنتي ايراني است.»
حضرت امام خميني«ره» درباره جايگاه معنوي و ديني ورزش زورخانه اي فرموده اند: « من مي دانم ورزشكاران در گودهاي زورخانه به ياد خدا هستند، ياد اميرمؤمنان عليه السلام هستند. تقويت كنيد ياد خدا را، تقويت كنيد ياد مولا را. وقتي زورخانه با ايمان باشد، با قرآن باشد پشتوانه يك ملت است. پهلواني ها از قديم الايام كه در زورخانه ها ورزش مي كردند توجه خاصي به اسلام داشتند، مخصوصاً در صحبت هاشان، در كارهاشان همه با ذكر خدا و ذكر اميرمؤمنان- عليه السلام توأم بود.» مقام معظم رهبري، در اهميت بعد تاريخي و فرهنگي ورزش باستاني فرموده اند: «ورزش باستاني كشورمان يك تاريخ و يك فرهنگ محسوب مي شود كه در طول ساليان سال با جوانمردي، گذشت و ايثار عجين شده است.»
گپي با يك باستاني كار قديمي
يك باستاني كار كه حالا به قول خودش كنار گودنشين شده است، مي گويد: ورزش باستاني، هم باعث سلامت جسم و روح و هم باعث تقويت اخلاق انسان مي شود. موقعي كه وارد گود زورخانه اي حوالي خيابان ري مي شدم- كه شنيدم بسته شده است- احساس آرامش و رضايت مي كردم. حس مي كردم سبك شده ام درحالي كه ميل و كباده و اين جور وسايل سبك نبودند اما روحيه ورزشكاران از نوجوان تا پدربزرگان را مي ديدم، اگر ته دلم غمي بود، بعد از كار ورزش و گفت وگو با آنها، پاك مي شد. در ورزش باستاني ايمان آدم تقويت مي شود. در زورخانه كارهاي خير و دستگيري در مانده هاي آبرومند هم مي شد. روحيه جوانمردي و از خودگذشتگي در پهلوان ها تقويت مي شد. هنگامي هم كه گلريزان مثلاً كسي مدتي مريض بوده و غيبت داشته و يا در اثر اشتباهي سهوي مدتي كوتاه محبوس بوده و آدم شريف و آبرومندي هم بوده، زورخانه جشن مي گرفت.
هدايت قهرماني به پهلواني
رئيس هيئت ورزش پهلواني و زورخانه اي استان تهران با اين اظهار كه در زورخانه جوان ها به عنوان قهرمانان در ورزش باستاني به سمت پهلواني هدايت مي شوند، شرط هاي آن را برمي شمارد و مي گويد: «كسي كه مي خواهد پهلوان شود بايد تن آرايي، پيل افكن، افتادگي و راستي و درستي سرلوحه خواستش باشد، تعيين مقصود كرده و مقصد داشته باشد و بايد بداند در نهج البلاغه، مولاي متقيان چه اهدافي داشته و دنبال چه اموري بوده اند. يك پهلوان بايد تهذيب نفس و مكارم اخلاق داشته، عبادت حق را به جاي آورد و آمادگي ياوري به مردم و افراد ضعيف داشته باشد كه معمولاً به آنها سفره داري گفته مي شود. پهلوان در فرهنگ زورخانه اي بايد سرلوحه تمام راه و روش زندگي اش را بر وفق صفات متعالي مولا علي«ع» قرار دهد و در جهت كمك به مردم حداقل در استان خود باشد چراكه از قديم الايام آنچه معروف و مرسوم پهلواني بوده رفتن به مكان هايي شناخته شده و در جمع كساني بوده كه مشكلاتي در زندگي شان داشتند و كمك كردن به رفع يا كاهش نيازشان . اين رسم آموخته از مولاي متقيان است كه شبانه به درخانه هاي محرومان و درماندگان مي رفت و دلجويي و كمك شان مي كرد.»
وي در ادامه اين مبحث به شيوه و مراحل كمك به نيازمندان اشاراتي دارد:
«پيشترها درهر منطقه اي كه زورخانه بود، افراد و خانواده هايي كه گرفتاري در گذران زندگي شان داشتند نزد مرشد زورخانه رفته و مسائل خود را در ميان مي گذاشتند. سپس مرشد از طريق پيشكسوتان زورخانه، كساني كه متمكن بودند را دعوت كرده و شرح و حال نيازمندان را مطرح مي كردند.
افراد متمكن به اعتبار صدق و كلام مرشد، اعلام آمادگي كمك كرده و آنچه در توان شان بوده به مرشد داده و او به در خانه ياري خواهان رفته و اهدايي خيرين را تحويل شان مي داده است. اين حمايت و مرام انساني مردم گرا يكي از برآيندها و اهداف انساني و معنوي ورزش پهلواني است كه سينه به سينه مانده است.»
شگفتي گذشت يك پهلوان معروف
رئيس هيئت ورزش پهلواني و زورخانه اي استان تهران، ادامه بيان خود را كه «پهلوان باشيد...» اين فرموده مقام معظم رهبري: «قهرماني خيلي خوب است اما تلاش كنيد پهلوان باشيد.» را يادآوري مي كند و چند پهلوان معروف كشورمان شامل آسيدحسن رزاز، حاج صادق بلورفروش و غلامرضا تختي را نام مي برد و درباره «پهلوان رزاز» نقل مي كند: «روزي كسي قاليچه اي از خانه او مي دزدد و از خانه بيرون مي رود. «آسيد رزاز» كه در خانه بوده سايه به سايه آن شخص را دنبال مي كند تا اينكه دزد به حجره فرش فروشي مي رسد و مي گويد فرش را مي فروشد. حجره دار نگاهي به فرش و نگاهي به آن شخص مي كند و مي گويد: اين فرش به نظر من آشناست اما شما را نمي شناسم! «پهلوان» كه وارد حجره فرش فروش آشنا شده مي گويد: من اين شخص را مي شناسم. حجره دار مبهوت اين گذشت «رزاز» نسبت به دزد مي شود...».
گر بر سر نفس خود اميري مردي
وربردگري خرده نگيري مردي
مردي نبود فتاده را پاي زدن
گردست فتاده را بگيري مردي.
نگاه ويژه براي ماندگاري
از «سرپرست» سؤال مي كنم استقبال جوانها از زورخانه چگونه است؟ نخست اين جملات را بيان مي كند: «با توجه به اين كه محيط ورزشي زورخانه ها در داخل سالن دور از منظر عمومي و شناسايي است و زورخانه از كسي شهريه نمي گيرد، فقط يك دخل دارد هركس خواست مبلغي در آن مي اندازد و هركس هم خواست مبلغي برمي دارد و مرشد هم به ضرب مي كوبد و مي خواند، طلب ياري و حمايت چند سويه از دستگاه هاي اداري- سازماني حداقل دستگاه حكومتي دارد». او در اين ارتباط تاكيد دارد: «اگر سازمان ورزشي، مسئولان ارگان ها نگاه ويژه در جهت تامين هزينه ها براي برگزاري مسابقات ورزش زورخانه اي نداشته باشند در فاصله نه چندان دور بايد منتظر از دست دادن اين رشته ورزشي باشيم. توصيه مي شود آنان به ياد داشته باشند يك ورزش ديگر به نام ورزش باستاني پهلواني هم وجود دارد.»
وي همچنين حمايت رسانه هاي جمعي را طلب مي كند: «رسانه هاي گروهي از جمله مطبوعات نسبت به شناساندن بيشتر به مردم و تداوم غناي فرهنگي- ايراني، مذهبي و توسعه زورخانه ها، كمك كنند.
بايد نگذاشت اين ورزش پهلواني با قدمت چند هزار ساله در ايران از ديگر كشورها در ميادين جهاني عقب بماند.»
وي در ادامه همين مباحث تاكيد مي كند: «از شوراي شهر و شهرداري منطقه پنج به خاطر كمك هايشان به ورزش زورخانه اي استان تهران، قدرداني مي كنم.»
ورزش زورخانه اي به سوي فراموشي مي رود
مربي بدن سازي يك باشگاه، با اين نظر كه زورخانه كسوت پهلواني دارد كه در ورزش هاي ديگر نيست، مي افزايد: «اصالت مجموعه ورزشي ما زورخانه است كه هميشه حال وهواي فرهنگي ملي- ايراني و مذهبي داشته و دارد. تلاوت قرآن قبل از شروع ورزش باستاني و كشتي است. در ورزش باستاني روحيه جوانمردي، گذشت، حرمتداري و فرهنگ اخلاق خوب ماندگار مي شود كه در امور زندگي هم اثر گذار است.»
از «حسين شيباني كارخانه» درباره جوانان و ورزش باستاني مي پرسم. او كه مي گويد چندين سال در حوزه ورزشي كار كرده است، پاسخ مي دهد: «گرايش ها خصوصا در طيف جوان، بيشتر به سمت ورزش هاي وارداتي مي رود اما از نظر كل ورزش هاي ديگرمان، در رأس همه اشتياق به فوتبال است كه الان تمام ورزش هاي ديگر را تحت تاثير خود قرار داده است و اين به دلايل تبليغات و مباحث روزمره مربوطه و انگيزه اقتصادي آن است.»
نظر او را در مورد ورزش بدن سازي مي پرسم كه خود گفته مربي آن است:
«ورزش بدن سازي فقط تورم عضلات شخصي است كه هيچ تناسبي با آن خصوصيات پهلواني و تواضع مردانگي ورزش زورخانه اي ندارد درحالي كه در مجموع، هر نوع ورزش بايد درخدمت مردم و فرهنگ سنتي زورخانه اي باشد اما اين ورزش باستاني درحال حاضر به سمت فراموشي مي رود.»
مسابقات كشتي پهلوانك ها تا پيشكسوتان
رئيس هيئت ورزش پهلواني و زورخانه اي استان تهران، در بخش پاياني گفت وگوي مان با اشاره به فعال بودن 72 زورخانه دراين استان و اين كه براي اولين بار كشتي پهلوانك ها (زير 15سال) برگزار مي شود، مي گويد: «همه ساله مسابقات در رده هاي سني نونهالان تا بزرگسالان و پيشكسوتان در سطح استان تهران، كشوري و سپس مسابقات جهاني صورت مي گيرد و همين طور كلاس هاي هنري فردي و آموزش مربيگري و داوري فردي در طول سال داير هستند.» و همچنين پيشنهاد مي كند هيئت ورزشي زورخانه اي آمادگي دارد در مراسم رسمي فوتبال، زمان 15 دقيقه استراحت بين دو نيمه بازي در ميدان ورزشگاه عمليات ورزش باستاني اجرا كند.

پیامبر (ص): صبر اگر به بیقراری رسید دعا مستجاب می شود.

عزیز ما قرنهاست که چشم انتظار به ما دارد!

دوشنبه 2 آبان 1390  12:30 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها