ارتباط چند جانبه در دنیای مجازی
ارتباط چند جانبه در دنیای مجازی
یک قرن پیش در سال
۱۸۹۵
، مارکونی اولین پیام بیسیم را ارسال کرد، دو دهه قبل از آن ادیسون گرامافون را اختراع کرده بود. عصر صنعتی قرن نوزدهم زیست بوم انسانی ارتباطات را دگرگون کرده و جهان را از کهکشان گوتنبرگ به آستانه انقلاب اطلاع رسانی هدایت کرده است. در طی سالهای قرن بیستم با اختراع رادیو سپس تلویزیون و به دنبال آن با پخش برنامهها از هر دو رسانه، پیشرفتهای فنی، شتاب بیشتری یافت
.
اما در سه دهه گذشته، بشریت به جهشی ناگهانی دست یافت،پیشرفتهای فنی سرعت نفسگیر و تاثیری تصاعدی داشتهاند. اولین سیستمهای ماهوارهای ارتباطات بینالمللی یعنی اینتلست و اینتراسپوتینیک در اواسط دهه
۶۰
میلادی به کار افتادند
.
از آن هنگام ارتباطات دور برد عصر فضا، انفورماتیک و تصویر الکترونیکی عصر فضا با آنچه به صورت متعارف رسانههای جمعی خوانده میشوند در هم میآمیختند تا مردم را به مجموعهای از ابزارهای بیسابقه، از تلفنهای موبایل ساده تا اینترنت مجهز کنند، با این هدف که آنان به ادراک خود تنوع بخشند، گزینشهای خود را بیان کنند، با دیگران به مبادله آرا بپردازند، تحولات را دریابند و نسبت به آن واکنش نشان دهند و حتی چارچوب تفکر بشر را توسعه بخشند، در حالی که پارهای از این ابزارها آنچنان گران قیمت هستند که تا سالهای بسیار، تنها در اختیار معدودی قرار خواهند گرفت، هزینه واحد بسیاری از فناوریهای مدرن بسیار کاهش یافته است
.
این تقلیل قیمتها به همراه استحکام بیشتر و سهولت استفاده، امروزه این توانمندیها را برای کاربردهایی در اختیار مجامع محلی قرار داده است که دو دهه قبل پیشبینی شدنی نبود، به علاوه کاربرد گسترده این وسایل ارتباطی ممکن است راه دستیابی افراد را به مشارکت همه جانبه در امور جامعه هموار کند. این سپهر رسانهای جدید، عرصه انتخاب ارتباطی ما را بسیار گسترش داده است
.
این محیط هماکنون فاصلهها را حذف و مرزها را محو کرده است. اطلاعرسانی، اقتصاد جهانی را هدایت میکند و امکان پخش آرای جدید را در سراسر جهان در یک لحظه فراهم آورده است، همچنین امکان ارتباط اشخاص را چندین برابر کرده و برای افرادی که در دور افتادهترین مکانها زندگی میکنند، دستیابی به تصویر و صدای سایرین را در جهان ممکن کرده است
.
رقابت بیشتر میتواند به پیشبرد تنوع در وسایل ارتباطی و رسانهها منجر شود، با این حال حذف مقررات یا تخفیف کنترل دولتی بر عملیات بازارها که یکی از ابزارهای تقویت رقابت است، میتواند باعث پیشبرد تمرکز مالکیت در دست عدهای محدود شود
.
هزینه بالای برنامههای جذاب و ضرورت تولید برای بازارهایی بسیار وسیع، شرکتها را به تشکیل گروههای منطقهای و بینالمللی واداشته است
.
ادغامهای عظیم اخیر که مدعی اتحاد عمل هستند شاهدی بر این مدعا به حساب میآیند. چنین تمرکزی مطمئنا دارای مزایای اقتصادی است اما از جمله مضرات آن یکنواختسازی است. همچنین آگاهی فزایندهای نسبت به این امر وجود دارد که کثرتگرایی اطلاعات را به همراه تنوع ساختارهای تولید و توزیع، پیششرط و همچنین شاخص یک دموکراسی سالم است. شهروندان بدون اطلاعات روشن، فوری و موثق آنچه حکومتهایشان انجام میدهند هیچگونه پایهای برای ارزیابی از رهبرانشان یا مشارکت در فرآیند دموکراتیک ندارند. دامنه دسترسی به اطلاعات همچنین تعیین کننده میزان توانایی شهروندان در تصمیمگیری آگاهانه و در نتیجه مشارکت در امور عمومی است
.
با این حال بر سر تحریف دسترسی عمومی تنشهایی بروز میکند. طرفداران آزادی دسترسی به اطلاعات، بهترین دلایل را برای خدمت مقررات مربوط به سلطه انحصاری دولت بر رسانهها دارند. هرچند بازار همیشه بهترین راه را برای دسترسی به رسانهها تضمین نمی کند، اما جوامع برای رویارویی با چنین مسائلی اقدامات گوناگون در سطوح محلی، منطقهای و ملی دست زدهاند، از جمله این اقدامات شبکههای مستقل عمومی رسانههای منطقهای ومحلی، سیاستهای حق مولف بر محور رشد فرهنگ است. یک روند روبه رشد قرار دادن این اقدامات در چارچوب سیاست فرهنگی به جای کنترل دولتی و کامل اطلاعات است
.
دولتها شروع به تدوین مقررات برای بخشهای خصوصی و عمومی کردهاند که نهادهای مستقل، مسئول نظارت بر حسن اجرای آنها هستند، بدین ترتیب دولتها عملا به جای محدود کردن توسعه و دستیابی به رسانهها آنها را تقویت میکنند، به علاوه برای برنامههای بسیار عالی که بر اساس یا با الهام از فرهنگ بومی ساخته میشوند، بودجه کافی اختصاص داده میشود. سرویسهای مستقل رادیو و تلویزیونی پاسخگویی به نیازهای فوری مردم را ممکن میکنند
.
در کشورهایی که میزان بیسوادی و کمسوادی بالا است چند رسانهایها میتوانند امکانات جدیدی برای کسب دانش و مهارتها فراهم کنند، باید به یاد داشت جوانان که مهارتهای کامپیوتری را بسیار سریعتر فرا میگیرند، نسبت بسیار بزرگتری از جمعیت این نواحی را در مقایسه با کشورهای صنعتی تشکیل میدهند
.
در حالحاضر اکثریت جمعیت جهان غالبا از طریق ترکیبی از خدمات دولتی با یک یا چند شبکه خصوصی، به رادیو و تلویزیون آزاد دسترسی دارند اما فقط اقلیتی بسیار کوچک که غالبا در کشورهای توسعه یافته و در میان ساکنان شهرهای سایر نقاط یافت میشوند، میتوانند از سایر خدمات بهرهمند شوند که معمولا از طریق کابل ودستگاههای صوتی و ویدئویی انجام میگیرد
.
اتصال به اشکال پیشرفتهتر ارتباطات بینالمللی نظیر تلویزیون ماهوارهای و شبکههای اطلاعرسانی تنها برای قشر بسیار محدودی از جامعه میسر بودهاند. بین آنان که به این خدمات دسترسی دارند و افرادی که دسترسی ندارند شکاف گستردهای وجود دارد. آزاد کردن رادیو، تلویزیون و مخابرات، توسعه آتی آن را در درجه اول برعهده بخش خصوصی میگذارد. این امر به ویژه در کشورهای صنعتی که تقاضای بازار و حذف مقررات دست و پاگیر انگیزههای جذابی ایجاد کرده است، صحت دارد. در کشورهای در حال توسعه تامین بودجه ابزارها و زیرساختهای جدید و مهارت عملی لازم در گروی تخصیص سرمایههایی بالغ بر میلیاردها دلار است. به همین سبب پیدا کردن راههایی برای مصالحه بین منافع و تواناییهای بازار و مصالح عمومی برعهده سیاستگذاران جامعه است
.
●
توسعه منابع انسانی پایدار
در شماری از کشورها، الگوهای موجود توسعه اقتصادی برای مدتی طولانی رشد اقتصادی شتابانی را پدید آوردهاند ولی همین الگوها موجب شدهاند که منابع طبیعی سرمایه، تحلیل رفته یا حتی تباه شوند، به علاوه تنوع زیستی نیز به سرعت دستخوش کاستی شده است. چون این الگوها به انسان اهمیت کافی نداده است، بنابراین باید تغییر راهبردی در آن ایجاد شده و به توسعه انسانی تبدیل شود. به وجود آمدن تضاد ذهنی بین توسعه انسانی و توسعه پایدار ممکن است سبب اشتباه راهبردی شود. اگر توسعه را فرآیندی بدانیم که فرصتها و امکان انتخاب انسانها را گسترده میکند و قابلیتهای آن را افزایش میدهد، پس چنین توسعهای نه تنها باید برای نسل کنونی باشد بلکه حق نسلهای آینده نیز خواهد بود پس باید توسعه پایدار باشد. توسعه انسانی مستلزم توسعه پایدار است و توسعه پایدار به ویژه با جنبههای انسانی سر و کار دارد که با محیط زیست و نسلهای بعدی مرتبطاند. اگر هدف توسعه را پرورش قابلیتهای انسان بدانیم پس میتوانیم توسعه پایدار را مثل توسعه دائمی قابلیتهای انسانی درآوریم. این دیدگاه رفتهرفته قبول عام خواهد شد. توسعه مستمر یا جریان مداومی از فایدهها در سطحی معین، مستلزم منابعی ثابت از انواع سرمایه است
.
منابع سرمایه وقتی پایدار است که اگر بخشی از کل منابع سرمایه کاهش یابد، باید با سرمایهگذاری بیشتر در بخش دیگری از این منابع، کاهش پدید آمده جبران شود. به بیانی روشنتر، توسعه پایدار لزوما به این معنی نیست که منبع سرمایه طبیعی باید ثابت بماند بلکه به این معنی است که سرمایههای انسانی و مادی باید افزایش یابند تا هر فقدانی در سرمایه طبیعی رخ دهد، جبران شود
.
در اولین گزارش جهانی توسعه انسانی در سال
۱۹۹۰
، توسعه انسانی به عنوان فرآیند بسط انتخابهای انسانی تعریف شده است. مقایسه این رویکرد با سه دیدگاه رفاه اقتصادی، نیازهای اساسی و توسعه منابع انسانی کمک بهسزایی به درک بهتر توسعه انسانی میکند که رویکرد رفاه اقتصادی مصرف کالاها و خدمات را اساس زندگی بهتر به شمار میآورد و از آنجایی که درآمد واقعی میزان مصرف افراد از کالاها و خدمات را یکی از عناصر زندگی بهتر میداند و برآوردن نیازهای روحی و گسترش ظرفیتهای ذهنی را عنصر دیگر زندگی بهتر به شمار می آورد که از طریق پرورش قوای ذهنی به ویژه با آموزش حاصل میشود
.
بنابراین نماگر پیشرفت تحصیلی در کنار درآمد سرانه در اندازهگیری توسعه انسانی مورد استفاده قرار میگیرد. به علاوه از دیدگاه توسعه انسانی، تاکید بر ایجاد ظرفیتها به جای مصرف کالاها و خدمات شرایط گسترش پایدار انتخابهای انسانی را به وجود میآورد، چرا که ظرفیتسازی امکان بازتولید مداوم کالاها و خدماتی را به وجود میآورد که نیازهای یک زندگی بهتر را تامین میکند. رویکرد نیازهای اساسی اگرچه تامین حداقل نیازهای مادی و غیرمادی را هدف قرار میدهد، اما این هدف ازطریق در اختیار قرار دادن مجموعهای از کالاها و خدمات تعقیب میکند و بنابراین از یکسو به دلیل عدم توجه به واسطه تاکید بر حداقلها به جای تاکید بر زندگی بهتر، با رویکرد توسعه انسانی تفاوت پیدا میکند
.
رویکرد توسعه منابع انسانی که غالبا با توسعه انسانی اشتباه گرفته میشود، اگرچه برخلاف رویکرد توسعه انسانی، دستیابی به زندگی بهتر نیست، بلکه هدف آن رشد بهرهوری فیزیکی افراد برای دستیابی به رشد اقتصادی است. توسعه انسانی اگرچه بر رشد ظرفیتهای مادی در کنار پرورش استعدادهای ذهنی تاکید میورزد، اما رشد اقتصادی را خود به عنوان ابزاری در خدمت زندگی بهتر انسانی به شمار میآورد
.
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست) /عنکبوت20
دوشنبه 4 مرداد 1389 7:24 PM
تشکرات از این پست