0

جایگاه علم و خاستگاه معنویت در آینده تاریخ - بمناسبت15 شعبان

 
M_SALEHY
M_SALEHY
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آبان 1388 
تعداد پست ها : 443
محل سکونت : اصفهان

جایگاه علم و خاستگاه معنویت در آینده تاریخ - بمناسبت15 شعبان

جایگاه  علم  و خاستگاه  معنویت  در آینده  تاریخ

 

محمد صالحی – 5/7/88

 

http://mahsan.parsiblog.com /

 

مقدمه :

 

از زمانی که خداوند بشر را در سلک مخلوقات خود قرار داد 1 ، مزیتی که در وجودش به ودیعت گذاشت ، امکان رشد او در درک محیط بیرون و نفوذ هر چه بیشتر در درون خود بود . در یک مسیر پر فراز و نشیب و جنگ با هزاران عامل بیرونی در طبیعت و مواجهه با همه گونه تغییر و ناشناخته های مکرر و متعدد ، هر روز رشیدتر و بالغتر شد تا آنگاه که سزاوار هدایت تشریعی و تعلیم الهی شد 2.

 

هزاران سال با حضور پنهان و آشکار رسولان مکرم حق و تلاشهای خودش در کشف و خلق درون و برون ، گام به گام ، در علم و عقل پیشتر و پیشتر رفت . و خداوند هدایت او را متناسب با ظرفیت ها و یافت های علمی و عقلی او ، مرحله به مرحله کاملتر کرد تا آنکه آخرین رسول مکرمش را با اعجاز قرآن از جنس درک علمی و عقلانی او بسویش فرستاد 3 و طی 23 سال ، هدایت تشریعی اش را همراه با رشد او در درک و تعقل به حدی رساند که در آخرین لحظه لزوم ابلاغ وحی ، با اذعان به بلوغ مکفی او در فهم انسانی ، انزال وحی را خاتمه داد 4 .

 

جهان هستی را با بی نهایت مجهولات ، در برابر او قرار داد و او را به سبب آنکه در خلق و خلق می توانست به خدایش اقتدا کند 5 به کشف های جدید فرا خواند 6. نه با او رقابتی داشت و نه عجول در شناخت او همه ناشناخته ها را ؛ چرا که بشر را خلق کرده بود تا خود معبود باشد و آنها همه عبد ش 7 . و این عبودیت ، در گذر تاریخی نسل های مختلف بشری و فربه ترشدن در علم و فهم است که معنای زیباتری می یا بد 8 .

 

هر معلومی مترتب بر مجهولی شد که شناخته شده و مجهول بعدی بستر تحقیق جدید تا رسیدن به علم جدیدتر و یک گام جلوتر در شناخت آنچه خداوند از نشانه های خود به انسان عرضه داشته است 9.

 

این بدین مفهوم است که ، انسان در حضور در عرصه های مختلف علمی ، چاره ای جز حرکت گام به گام ( با سرعت های مختلف ) و لی پیوسته نداشته و تا قابلیت و ظرفیت درک جدیدی پیدا نکند ، مجهول جدیدی کشف نخواهد کرد . و از طرف دیگر هر کشف جدیدی در درون و برون ، منجر به فهم والاتری از رابطه جهان مادی با عالم معنا خواهد شد و در نهایت ، معنوی تر شدن فهم بشری .

 

اما آنچه که اخیرا از زبان های متعدد و مختلف شنیده می شود ، تمسک آنها به حدیثی است از امام صادق (ع) که قائل است به اینکه : "

علم ، بيست و هفت حرف است . تمام آنچه انبيا آورده اند دو حرف است و مردم تا امروز بيش از ان دو حرف نمي شناسند . هنگامي که قائم ما (عليه السلام) قيام کند بيست و پنج حرف را مي آورد و بين مردم توسعه خواهد داد و به دو حرف قبلي اضافه خواهد کرد تا بيست و هفت حرف کامل شود 10 .

و آنها در تفسیر خود :

 یا مدعی شتاب تند بشر در درک علمی بوده که البته حقیقتی است انکار ناپذیر ولی با نتیجه : " اراده الهي بر اين است كه زمينه رشد انسانها در آخر زمان به صورت تصاعدي باشد . براي اينكه زمينه انتخاب و اختيار فراهم شود ، كارهاي شيطاني گسترش مي‌يابد و با سرعت پيش مي‌رود و در مقابل ، امكان كارهاي خير هم به همان نسبت افزايش مي‌يابد . -

.. تا ريشه‌ها هست ، مفاسد هم ادامه خواهد داشت ما بايد با ريشه‌‌ها مبارزه كنيم در غير اين صورت آسيب‌ها به اين زودي ريشه‌كن نخواهد شد. ما بايد به فكر اين باشيم كه مسائل را از سرچشمه زلال بگيريم و فريب اين آبهاي آلوده به افكار انحرافي غربي را نخوريم . بايد سعي كنيم زلال اسلام و معارف اهل بيت را بشناسيم و سرلوحه كارهايمان قرار دهيم و در عمل اعتمادمان به عنايت صاحب‌الامر حضرت مهدي(عج) باشد " 11 .

 

و یا این تحلیل که : " دانشگاه مركز فساد است و بايد مركز فساد را خشكاند "12 .

 

و یا قائل به " نیاز  امام زمان (عج) در زمان ظهور به اعجازی از جنس علم و بالتبع مجبور به آوردن علمی با 25 پله فاصله با حد طبیعی رشد عقلی بشر " 13 .

 

با توجه به تحلیل های فوق الذکر سوالها و ابهامات متعددی برای اهل فکر و نظر ایجاد شده  که به نظر می رسد ، چاره ای نیست جز " یا عدم پذیرش ظاهر حدیث " و " یا تاویل آن بگونه ای که منجر به رد و اصلاح نظریه های فوق بشود " .

 

ذیلا بعض موارد ابهامی و سوالاتی که ذهن را بخود مشغول می کند و در نهایت راه حل مربوطه آورده خواهد شد :

 

1 – در زمان ظهور ، بشر یا ظرفیت و قابلیت دریافت 25 پله نهایی علم را پیدا کرده بوده ، پس دیگر اختلاف 25 پله ای نیست و جریان پیوسته پیشرفت و رشد علم به آنجا رسیده بوده است .

و اگر چنین نیست ، پس امام زمان (عج) بایستی چنان ظرفیتی را در عقول و فهم بشری ایجاد کند که آمادگی درک علوم جدید حضرتش را پیدا نماید .

  که این امر منجر به اشکالات اساسی زیر می گردد :

 

*   سنت الهی بر آن قرار گرفته که بشر در تلاشی همیشگی با تاسی به اخلاق  خداوندی 14 کشف جدیدی انجام و به معرفتی جدیدتر دست پیدا کرده و معنویتی عمیق تر بیابد .

 

*   اگر علم امام 25 پله بالاتر از حد درک بشریست ، دیگر کسی را یارای رسیدن هم نخواهد بود .

 

*  اگر امام زمان قرار است ظرفیت و آمادگی فوق را در بشرایجاد کند ، که ارزش جدیدی به بشر اضافه نمی شود .

 

*   و اگر قرار است ، فیض الهی چنان کند ، دیگر تفاوت انسان با ملائک که خدا ساخته هستند ، چه می شود و آنهمه ارزش که ملائک به پای انسان سجده کردند ، از چه چیز حاصل می شود ؟!

 

*  خشیت الهی و خشوع در برابر عظمت بی منتهای او ، نتیجه علم بیشتر و کشف آیات و نشانه های جدیدتر در آفاق  انفس است . حال چرا خداوند به یکباره قرار است با بی صبری ، همه چیز را خود به بشر عرضه نماید .

 

*  حضرت رسول (ص) ، طی 23 سال ، رسالتش را به انجام رساند و آن بدین خاطر بود که بشر آنروز گام به گام در سایه تعلیمات الهی او و تلاش بیشتر خود ، قابلیت دریافت حقیقتی جدید تر و کلامی تازه تر از وحی بیابد . و مهمتر آن که آیاتی را در نسخ آیات قبلی آورد ، چرا که درک و یا ظرفیت آن در زمان قبل از آن بوجود نیامده بود .

 

*  از طرف دیگر مگر قرار است در ادامه خلقت چه اتفاقی بیفتد که خداوند آنهمه ناشناخته در شاهراه حرکت تکاملی بشر ایجاد کرده و حال خود عجله در به پایان بردن آنها ؟! آیا قرار است ، این نسل بشری برود و نسل جدیدی بیاید ؟ و یا هزاران سوال دیگر که نتیجه ای جز مقید کردن مقصود خداوند به زمانی معین نداشته و بالتبع او را محاط به زمان نمودن .

 

*  از طرف دیگر ، وقتی خداوند همه هستی را بخاطر عزیزبزرگوارش - حضرت محمد (ص) خلق کرده ، چرا در زمان حیات ایشان ، همه جامعه بشری را به حد مورد نظر و مقصود خود در علم بالا نبرد تا بدون آزار رسولش همگان به خداوند ایمان آورند و او به مقصود برسد ؟!

 

*  چه اتفاقی برای جامعه امروز جهانی افتاده که خداوند قرار است 95% باقیمانده علم را به یکباره افاضه فیض نماید ؟ جز آن که متولیان و مدعیان راهبری اندیشه دینی ، طاقتشان در انجام وظیفه خداوندی در معنوی کردن جهان بشری و مسلمان نمودن آنها که ظاهرا خداوند خودش در انجام این کار ، چه حال و چه قبل ناتوان بوده ، تمام شده است .!

 

2 – حرکت تاریخ در مسیر رشد عقلانیت بوده و عقل رشیدتر نتیجه علم بیشتر است . و این یعنی " آینده تاریخ بشریت در جایگاهی بس رفیع در معنویت خواهد بود . همانگونه که استاد شهید مطهری می فرمایند :

 

" در انديشة تربيت شدگان مكتب قرآن ، تاريخ ، سير صعودي و تكاملي دارد. هر اصلاحي كه امروز به دست بشر صورت گيرد، زمينه خواهد بود براي يك اصلاح نهايي و حكومت جهاني . هر چند اين انديشه با بعضي انديشه‌هاي ماترياليستي و غير ماترياليستي به ظاهر شباهت دارد ، ولي در اصول اساسي كاملاً با آن ديدگاه‌ها متفاوت است ؛ نخست اين‌كه در تئوري مهدويت اسلامي سخن از آينده تاريخ ، بيان حاكميت اراده الهي است نه صرفاً طبيعت مادي تاريخ (به استناد آيات كريمه قرآن) . دوم آن‌كه در اين ديدگاه ، اين انسان‌هاي صالح هستند كه همواره زمينه و شرايط تحقق آن جامعة واحد جهاني را فراهم مي‌كنند؛ و سوم اين كه ، ارزش هر مبارزه‌اي به حق بودن آن است نه نو بودن آن . در اين انديشه ، هر مبارزه‌اي تنها براي احقاق حق فردي و اجتماعي مشروعيت و قداست پيدا مي‌كند " 15.

 

با این تو ضیح دو نظریه زیر را می توان متصور شد :

 

2-1 – آینده بشریت باید معنوی ترباشد .

2-2 – آینده بشریت معنوی تر خواهد بود .

 

طبق نظزیه اول : خداوند جهان بشریت را خلق کرده تا به جایگاه مشخصی از علم و عقلانیت و معنویت برسد . آنها که معتقد به این نظریه هستند قائلند که بایستی بشریت را به سمت معنویت مورد نظر خداوند ( حتی با زور ) هدایت کرد ، که اگر چنین نشود ، خداوند در خلقت خود ضرر کرده و به هدفی که خواسته نرسیده است . و این کاملا با مفاهیم " بی نیازی خداوند از همه عالم چه در فعل و چه در نتیجه " مغایر و حتی متضاد می باشد 16 .

در این نظریه ، معنویت تفسیر خاصی داشته و معیارهای خاص تری برای ارزیابی آن طراحی و تبیین گردیده است . از یک مذهب خاص گرفته تا معیار بسیار خاص تری مبنی بر اعتقاد به ولایت در حلقه ای از یک خط ارتباطی از بالا به پائین ( یعنی خداوند تا نیابت مشخصی متعین ) . و از آنجا که انسان در این نظریه ، مهجور و صغیر می باشد ، بایستی گروهی هدایت شده از طرف خداوند ( که متولیان دین الهی و تبیین اهداف او هستند ) ، وظیفه هدایت و قیمومیت آنها را برعهده گیرد . 17

 

با توجه به آنکه ، این دیدگاه از نظر تعداد موافقان در جایگاهی بسیار پائین قرار دارد ، ظاهرا خداوند در رسیدن به هدف خود و آنهم عالمگیر شدن معنویت مورد نظر و تعریف این آقایان با مشکل جدی مواجه شده و طبق اصل " الغایات تبرر المبادی " و یا " خذالغایات و اترك المبادی‌ " 18، بکارگیری هر ابزاری برای محقق شدن آن هدف ، مباح که ضروریست .

 

طبق نظریه دوم : معنویت یعنی اینکه انسان ، آرامش خود را در گرو سه اصل " اعتقاد به خدایی برتر از وهم و گمان و تعریف آدمیاناعتقاد به جهان عقبی برای پاداش و عقوبت اعمال آنهاو نهایتا رفتارهای مطابق با ملکات اخلاقی " بداند 19. و این مهم در گذر زمان ، با فراگیر تر شدن علم و رشد عقلانیت ، جایگاه عمیق تر و لاینفکی در افکار و تصمیمات انسانها و خصوصا دانشمندان و صاحبان علوم مختلف پیدا کرده است 20. و هر چه به آینده نزدیکتر می شویم ، تاثیرات آنرا ژرفتر احساس می کنیم .

 

پس آینده جهان در مسیر طبیعی خود به معنویت متعالیتر خواهد رسید و هدف خداوند هیچگاه مورد سوال نبوده و نخواهد بود 21 .

 

  و بالتبع نیاز به شریکی برای جهت دارکردن مسیر تحولات علمی و عقلی مردمان نخواهد داشت ، که همگان برای او یکسانند و هدایت برای هیچکس نیاز به اجبار نیست 22.

 

3 – لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی   22

" راه رشد از مسیر غی و سقوط ، مشخص و تبیین شده است . "

 

با تفقه و تفکری اجمالی در آیه فوق به این مهم می رسیم که :

 

درک حقیقت دین و ایمان به دین حقیقی :

1-  نیاز به فهم و سطح آگاهی خاصی دارد .

2- یا نیاز به هیچ بیان و توضیح و تفهیمی ندارد .

 

در صورت اول ، از آنجا که خداوند ، فهم و درک حقیقت دین را متعلق هیچ گروه و قشری خاص نکرده و به عهده فرد فرد انسانها گذاشته است ، پس معلوم می شود که سطح علم و آگاهی و بالتبع مبانی تعقل و تفکر آنها در حدی رشد کرده و مورد تایید خداوندی هست که همان بیان الهی ، کفایت در استدلال و استنباط را می نماید 23 .

 

و در صورت دوم ، باید مبانی دینی را آنقدر بی مقدار و بی محتوا دانست که هر فرد با هر سطح درک و شعور( حتی پائین ترین فهم و آگاهی ) به آن ایمان بیاورد ، که این توهینی است به جایگاه وحی الهی و معجزه نبی مکرم که چیزی جز قرآن با آن همه توصیه به تعقل و تفکر و تفقه نیست .

 

4 – وقتی خداوند در 1400 سال پیش قرآن را " بیانی برای مردم 24 " ، معرفی کرده و همگان را از پیروی پیشینیان و یا بزرگان خود منع می کند 25 ، و سطح درک و آگاهی آنها را برای فهم دین کافی می داند و با همان سطح علمی به دین حقیقی فرا می خواند ، حال چگونه است که ، در آینده تاریخ ، و این سیر تصاعدی علمی و فکری بشری ، با میلیاردها فاصله بین حد فهم آنها و حد فهم 1400 سال پیش ، خداوند مجبور به خلق معجزه ای از جنس علم باشد تا بتواند مبانی فکری و استدلالی آنها را بگونه ای جهت دهد که همگان به حقانیت اما م مهدی و دینی که همگان جدید می پندارند 26 ، ایمان بیاورند .

 

حاشا و کالله از این همه تحجر در بینش و نافهمی در استدلال و عناد در اثبات ناتوانی خداوند در برابر سیر تاریخ و لزوم بازگرداندن آن بسمت هدف اولیه الهی توسط یک قوم منحصر بفرد ی که گویی از آسمانها به زمین آمده اند تا خداوند را یاری رسانند .

 

5 – چگونه است که تا زمان پیامبر دو بخش از علم به بشریت عرضه شده و از آن زمان تا زمان ظهور نه تنها ائمه اطهار (س) توانایی تغییر و یا پیشبردی در علم بشری و شکوفایی بیشتر عقل معنوی او نداشته اند که خود بشر از برکات همه تلاشهای علمی و شکوفایی روزافزون و سرسام آور شناخت دنیاهای جدید و جدیدترخود ، به هیچ چیز جدیدی نرسیده است 27 .

 

راه حل ابهامات فوق :

 

انسان در مسیر تکاملی علم و عقل و درک معنوی خود ، پای به زمان ظهور گذاشته و در محضر امام حضور می یابد .

 

واز آن زمان به بعد ، از آنجا که اکثریت جامعه بشری در پی رسیدن به افقهای ناشناخته والاتری در درون و برون خود می باشند ، همگان ، در یک مسیر واحد ، انرژی خود را مصروف داشته و نه تنها در تقابل با یکدیگر در تلاش نیستند ، که در زیر چتر هدایت امام ، با متمرکز کردن کوششهای خود ، با سرعتی بسیار فراتر از آنچه که امروز می بینیم ، به سمت فتح قله های رفیع علمی و معنوی شتافته و آنگاه است که در ادامه عصر ظهور ، بشر، آنچه را از علم که مقدر است بیابد ، درخواهد یافت ( چه 25 بخش باقیمانده و چه حدی که ، مقدار گذاری بی معناست ) .

 

در جهانی مملو از معنویت و عدالت ،  آنگاه که هستی پایگاه زیبائی ها و عشق گردیده است و مطمئنا سالیانی متمادی پس از ظهور ( آنچه خداوند مقدر نموده است ) چه در حضور حضرت امام عصر ( عج) و چه درحضور امامان و بزرگانی که رجعت می کنند و چه در حضورصالحان و عزیزانی که در آن عصر به حاکمیت بندگان صالح خدا عینیت می بخشند 28 ، انسان معنوی آن عصر در سایه عنایت خداوندی به ادامه حیات خود و رشد بیشتر بسوی کمال الهی خواهد پرداخت  .

 

و بقول استاد شهید مطهری :

 

 " زندگي بشر در آينده منتهي مي‌شود به عالي‌ترين و كامل‌ترين زندگي‌ها كه از جمله آثاري كه در آن هست آشتي انسان‌ و طبيعت است و آن اين است كه زمين تمام معادن خود را در اختيار انسان قرار مي‌دهد, آسمان تمام بركات خود را در اختيار انسان قرار مي‌دهد و همه اين‌ها خود تكامل تاريخ است . " 29

 

ايشان در جاي ديگر مشخصات حكومت حضرت مهدي(ع) را اين گونه بيان مي‌نمايند:‌ «ما مسلمان‌ها بالاخص شيعيان مي‌گوييم دورة سعادت بشري آن عصري است كه دورة عدل كامل است يعني عصر ظهور حضرت حجّت(ع)؛ آن دورة كه اوّلين مشخصه‌اش اين است كه دورة حكومت عقل است يعني دوره‌اي كه در آن,‌ علم اسير و برده نيست .

 

اميرالمؤمنين(ع) تعبيري دربارة آن عصر دارد كه مي‌فرمايند: « در آن عصر مردم صبحگاهان و شامگاهان جام حكمت و معرفت مي‌نوشند». 30

ايشان نگاه حكيمانه پرورش يافتگان مكتب الهي را اين گونه توصيف مي‌كنند: « خير ،‌ عمر جهان به پايان نرسيده است ، هنوز اوّل كار است ، دولت مقرون به عدل ، عقل ، حكمت ، خير، سعادت ، سلامت ، امنيت ، رفاه ، آسايش و وحدت عمومي و جهاني ، در انتظار بشريت است ، دولتي كه در آن دولت ، حكومت با صالحان است و انتخاب اصلح به معني واقعي در آن صورت خواهد گرفت 31 .

 

اعتقاد به مهدويت در اسلام نه تنها خوش‌بيني نسبت به پايان كار جهان و آيندة بشريت را تضمين مي‌كند بلكه نويدي است بر بلوغ فكر و انديشة بشريت ؛

 

وقتي قرآن در آية 105 سورة انبياء مي‌گويد: و لقد كتبنا في الزبور من بعد الذكر أنّ الأرض يرثها عبادي الصالحون :

 

صحبت از زمين است ، نه صحبت از اين منطقه و آن منطقه و اين قوم و آن نژاد . اولاً اميدواري به آينده است كه دنيا در آينده نابود نمي‌شود . دوم آن دوره ، دورة عقل و عدالت است . شما مي‌بينيد يك فرد سه دورة كلي دارد...

 

چگونه مي‌شود كه چنين دوره‌اي نيايد ؟!‌ مگر مي‌شود كه خداوند اين عالم را خلق كرده باشد و بشر را به عنوان اشرف مخلوقات آفريده باشد ، بعد بشر به دورة بلوغ خودش نرسيده يك مرتبه تمام بشر را زير و رو كند ؟!‌ پس مهدويت يك فلسفة بسيار بزرگ است . ببينيد مضاميني كه در اسلام داريم چقدر عالي است 32

 

و در یک کلام :

 

امام نیاز به معجزه ای برای اثبات خود و افکار و آئین خود ندارد . چرا که بشر در مسیر معنویت یابی خود ، بدنبال چراغ فروزانی است که راهبری اش را بدو بسپارد و امام همانست که او می طلبیده و بدنبالش سالها به جستجو ، عمر طی کرده است .

...............................................................

زیر نویسها :

 

1 – بشرنخستین  – قبل از حضرت آدم - هل اتی علی الا نسان حین من الدهر لم یکن شیئا مذکورا . سوره انسان– آیه 1- مجمع البیان

2 - علم ادم الاسما کلها . سوره بقره – آیه 31

3 - لقد انزلنا الیکم کتابا فیه ذکرکم افلا تعقلون – سوره انبیا – آیه 10

4 – الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی – سوره مائده ، آیه 3

5 - تخلقوا باخلاق الله- بحارالانوار- ج 58- ص 129- ماه رمضان از زبان آيت الله جوادي آملي

6 - سنريهم آياتنا فى الافاق و فى انفسهم حتى يتبين لهم انه الحق  -  سوره فصلت، آیه 53

7 – ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون – سوره  ذاریات - آیه 56

8 - اِنَّما يَخْشَي الله مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ . سوره‌ي فاطر- آيه‌ 28

9 - سنريهم آياتنا فى الافاق و فى انفسهم حتى يتبين لهم انه الحق  -  سوره فصلت، آیه 53

10 - بحار الانوار، چاپ بيروت ، دار الاحياء التراث العربي ، 1403هجري قمري ، ج 52، ص 336

11 - آيت‌الله مصباح يزدي در ديدار جمعي از مسئولان مركز بررسي جرائم سازمان‌يافته سپاه و دست‌اندركاران پروژه گرداب - http://tabnak.ir/fa/pages/?cid=63767

12 -  سردار قاسمي در جمع بسيجيان - سلام نيوز

13 –رحیم مشائی" فکر کرده ام که اگر امام عصر امروز، فردا، 10 سال ديگر، صد سال ديگر يا ... بيايد آيا بشريت از او حجت طلب نخواهد کرد؟ بعيد است که طلب نکند. اما آن حجت چيست؟ فکر کردم و به اين نتيجه رسيدم که اگر بشريت از او حجتي طلب کند، دانش طلب خواهد کرد . بشر براي اثبات حجيت و سنديت نسبت به ادعاي امام عصر (عج)از او دانش طلب خواهد کرد(!) دانش 27 واحد است. دو واحد تا زمان او است. معادله رشد دانش هم اهل رياضيات مي دانند که خطي نيست و دانش هر چه هست مربوط به اواخر است يعني فقط کافي است آن حضرت يک واحد علم را عرضه کند که آن يک واحد علم به هيچ وجه قابل مقايسه با تمام ظرفيتهاي علمي تاريخ بشريت نيست. " http://www.ravanbakhsh.blogfa.com/post-181.aspx

14 – تخلقوا باخلاق الله- بحارالانوار- ج 58- ص 129- ماه رمضان از زبان آيت الله جوادي آملي

15 - مطهري، فلسفه تاريخ, ص 202 , انتشارات صدرا.

16 - ان تكفروا انتم و من في الارض جميعاً ان الله غني حميد . سوره ‌‌ابراهيم،آیه 8 و یا من کفر فان الله غنی عن العالمین – سوره آل عمران – آیه 97 و یا انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا – سوره دهر – آیه 3 ویا ان هذه تذکرة فمن شاء اتخذ الى ربه سبیلا – سوره دهر – آیه 29

 

17 – بقول استاد دکتر محمد مجتهد شبستری : خداوند خودش را وابسته به چگونگی سیر تاریخ نکرده است که اگر انسان تاریخ را بگونه های خاصی رقم بزند ، خداوند را کمک کرده باشد و اگر به گونه ای دیگر رقم بزند به خداوند ضرری زده باشد ، چنین چیزی نیست . خداوند وابسته به تاریخ نیست . تاریخ هر راهی را برود سود و زیانش به خود انسان عاید می شود . ... آنها یی که نگران هستند که مبادا جامعه ها و انسانها به گونه ای سیر کنند که نهایتا چیزی از دین و دینداری نماند ، یک نوع تفکر افقی تاریخی این چنینی دارند و می خواهند آنچه در نهایت تاریخ از آب در می آید ، چیزی خلاف منویات خداوند نباشد و درست در این جاست که یک علامت سوال مهم شکل می گیرد و آن این است که آیا اصلا چنین دیدی به تاریخ داشتن ، اسلامی است ؟ ... بنده معتقد هستم نمی شود ریشه و پایه ای در منابع اسلامی برای این نوع تصور از تاریخ و این گونه از فلسفه تاریخ پیدا کرد . وقتی این تصور از فلسفه تاریخ زدوده شود ، آن نگرانی ها هم از بین می رود . یعنی آن وقت می توانیم به خوبی این مسئله را بپذیریم که خداوند نگران هیچ چیز تاریخی نیست . – هفته نامه آبان – شماره 121 – 28 فروردین 1379

18 – هدف وسیله را توجیه می کند .

19 - ان الذين آمنوا و الذين هادوا و النصارى و الصابئين من آمن باللَّه و اليوم الاخر و عمل صالحا فلهم اجرهم عند ربهم و لاخوف عليهم و لاهم يحزنون؛ - سوره بقره، آيه 62 و سوره مائده، آيه 69

20 - اِنَّما يَخْشَي الله مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ . سوره‌ي فاطر- آيه‌ 28

21 - أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثاً وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لا تُرْجَعُونَ – مومنون 115

22 - لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی – سوره بقره – آیه 256

23 و 24- هذا بیان للناس و هدی و موعظة للمتقین – ال عمران - آیه 138- ویا – و لقد یسرنا القرآن للذکر فهل من مذکر – سوره قمر 17

25 – افلم یدبروا القول  ام جاءَهم ما لم یات آباءَهم الاولین – سوره مومنون – 68

26 - يأتي بدينٍ جديدٍ – شهید مطهري، اسلام و مقتضيات زمان, جلد اوّل, ص 377, انتشارات صدرا

27 – اگر علم بشر را از آغاز تا سال 1975 یک واحد فرض کنیم ، تا سال 2000 ( یعنی 25 سال بعد ) دو برابر شده است ؛ و از آن زمان به بعد هر 7 سال علم قبلی دو برابر می شود . – پرفسور امیری استاد دانشگاه ویرجینیا

28 - ولقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر أن الارض یرثها عبادی الصالحون – سوره انبیا – آیه 105

29 – شهید مطهري ، فلسفه تاريخ , ص 202 , انتشارات صدرا.

30 – مطهري ، اسلام و مقتضيات زمان , ج 1, ص 50, انتشارات صدرا.

31 – مطهري ، انسان و سرنوشت , ص 137, دفتر انتشارات اسلامي , قم.

32 - مطهري، سيري در سيرة ائمة اطهار، ص 299.

 

دوشنبه 4 مرداد 1389  3:55 PM
تشکرات از این پست
saiid1388
saiid1388
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : فروردین 1389 
تعداد پست ها : 43
پنج شنبه 7 مرداد 1389  3:10 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها