0

خاطره‌ای جالب از حضور رهبر انقلاب در جبهه

 
dadagholam
dadagholam
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 2247
محل سکونت : اصفهان

خاطره‌ای جالب از حضور رهبر انقلاب در جبهه

شبکه ایران: در روزهای سوم چهارم جنگ بود، توی اتاق جنگ ستاد مشترک، همه جمع بودیم؛ بنده هم بودم، مسئولین کشور؛ رئیس جمهور، نخست وزیر- آن وقت رئیس جمهور بنی صدر بود، نخست وزیر هم مرحوم رجائی بود- چند نفری از نمایندگان مجلس و غیره، همه آنجا جمع بودیم، داشتیم بحث می کردیم، مشورت می کردیم. نظامی‌ها هم بودند.

بعد یکی از نظامی‌ها آمد کنار من، گفت: این دوستان توی اتاق دیگر، یک کار خصوصی با شما دارند. من پا شدم رفتم پیش آنها. مرحوم فکوری بود، مرحوم فلاحی بود- اینهائی که یادم است- دو سه نفر دیگر هم بودند. نشستیم، گفتیم: کارتان چیست؟ گفتند: ببینید آقا!- یک کاغذی درآوردند. این کاغذ را من عینا الآن دارم توی یادداشت‌ها نگه داشته‌ام که خط آن برادران عزیز ما بود- هواپیماهای ما اینهاست؛ مثلا اف 5، اف 4، نمی‌دانم سی 130، چی، چی، انواع هواپیماهای نظامی ترابری و جنگی؛ هفت هشت ده نوع نوشته بودند.

بعد نوشته بودند از این نوع هواپیما، مثلا ما ده تا آماده به کار داریم که تا فلان روز آمادگی‌اش تمام می‌شود. اینها قطعه‌های زود تعویض دارند- در هواپیماها قطعه‌هایی هست که در هر بار پرواز یا دو بار پرواز باید عوض بشود- می‌گفتند ما این قطعه‌ها را نداریم. بنابراین مثلا تا ظرف پنج روز یا ده روز این نوع هواپیما پایان می‌پذیرد؛ دیگر کأنه نداریم. تا دوازده روز این نوع دیگر تمام می‌شود؛ تا چهارده پانزده روز، این نوع دیگر تمام می‌شود. بیشترینش سی 130 بود. همین سی 130 هائی که حالا هم هست که حدود سی روز یا سی و یک روز گفتند که برای اینها امکان پرواز وجود دارد. یعنی جمهوری اسلامی بعد از سی و یک روز، مطلقا وسیله پرنده هوائی نظامی- چه نظامی جنگی، چه نظامی پشتیبانی و ترابری- دیگر نخواهد داشت؛ خلاص! گفتند: آقا! وضع جنگ ما این است؛ شما بروید به امام بگوئید. من هم از شما چه پنهان، توی دلم یک قدری حقیقتا خالی شد! گفتیم عجب، واقعا هواپیما نباشد، چه کار کنیم! او دارد با هواپیماهای روسی مرتبا می‌آید. حالا خلبان‌هایش عرضه خلبان‌های ما را نداشتند، اما حجم کار زیاد بود. همین‌طور پشت سر هم می‌آمدند؛ انواع کلاس‌های گوناگون میگ داشتند.

گفتم خیلی خوب. کاغذ را گرفتم، بردم خدمت امام، جماران؛ گفتم: آقا! این آقایان فرماندهان ما هستند و ما دار و ندار نظامیمان دست اینهاست. اینها اینجوری می‌گویند؛ می‌گویند ما هواپیماهای جنگیمان تا حداکثر مثلا پانزده شانزده روز دیگر دوام دارد و آخرین هواپیمایمان که هواپیمای سی 130 است و ترابری است، تا سی روز و سی و سه روز دیگر بیشتر دوام ندارد. بعدش، دیگر ما مطلقا هواپیما نداریم. امام نگاهی کردند، گفتند- حالا نقل به مضمون می‌کنم، عین عبارت ایشان یادم نیست؛ احتمالاً جائی عین عبارات ایشان را نوشته باشم. این حرفها چیست! شما بگویید بروند بجنگند. خدا می‌رساند، درست می‌کند. هیچ طور نمی‌شود. منطقاً حرف امام برای من قانع‌کننده نبود؛ چون امام که متخصص هواپیما نبود؛ اما به حقانیت امام و روشنایی دل او و حمایت خدا از او اعتقاد داشتم، می‌دانستم که خدای متعال این مرد را برای یک کار بزرگ برانگیخته و او را وانخواهد گذاشت. این را عقیده داشتم. لذا دلم قرص شد، آمدم به اینها- حالا همان روز یا فردایش، یادم نیست. گفتم امام فرمودند که بروید همین‌ها را هرچی می‌توانید تعمیر کنید، درست کنید و اقدام کنید.

همان هواپیماهای اف 5 و اف 4 و اف 14و اینهایی که قرار بود بعد از پنج شش روز بکلی از کار بیفتد. هنوز دارد تو نیرو هوایی ما کار می‌کند! بیست و نه سال از سال 59می‌گذرد، هنوز دارند کار می‌کنند! البته تعدادی از آنها توی جنگ آسیب دیدند. ساقط شدند، تیر خوردند، بعضی‌شان از رده خارج شدند، اما از این طرف هم در قبال این ریزش، رویشی وجود داشت؛ مهندسین ما در دستگاه‌های ذی ربط توانستند قطعات درست کنند، خلأها را پر کنند و بعضی از قطعات را علی‌رغم تحریم، به کوری چشم آن تحریم‌کننده‌ها، از راه‌هایی وارد کنند و هواپیماها را سرپا نگه دارند. علاوه بر اینها، از آنها یاد بگیرند و دو نوع هواپیمای جنگی خودشان بسازند. الان شما می‌دانید که در نیروی هوایی ما، دو نوع هواپیمای جنگی- البته عین آن هواپیماهای قبلی خود ما نیست، اما بالاخره از آنها استفاده کردند. مهندس است دیگر، نگاه می‌کند به کاری، تجربه می‌اندوزد، خودش طراحی می‌کند. دو کابینه برای آموزش و یک کابینه برای تهاجم نظامی، ساخته شده، علاوه بر اینکه همان‌هایی هم که داشتیم، هنوز داریم و توی دستگاه‌های ما هست.

این، توکل به خداست؛ این، صدق وعده خداست. وقتی خدای متعال با تأکید فراوان و چند جانبه می‌فرماید:«ولینصرن الله من ینصره»؛ بی‌گمان، بی‌تردید، حتما و یقیناً خدای متعال نصرت می‌کند، یاری می‌کند کسانی را که او را، یعنی دین او را یاری کنند. وقتی خدا این را می‌گوید- من و شما هم می‌دانیم که داریم از دین خدا حمایت می‌کنیم. یاری دین خدا می‌کنیم. بنابراین، خاطر جمع باشید که خدا نصرت خواهد کرد.
بیانات در دیدار اعضای دفتر رهبری و سپاه ولی امر
5/5/1388
(دفتر حفظ و نشر آثار
حضرت آیت الله خامنه ای)

 

نوشتیم بسیجی.......کوفیان خواندند لباس شخصی نظام

نوشتیم شهید.......کوفیان خواندند مزدوران نظام

نوشتیم امام خامنه ای.......کوفیان خواندند رهبری

نوشتیم جمهوری اسلامی.......کوفیان خواندندجمهوری ایرانی

هر کس بخواهد ما را بشناسد داستان 9 دی را بعد از کربلا بخواند

دوشنبه 4 مرداد 1389  12:58 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها