لابد تاكنون با وسائط نقليه ي عمومي مانند: قطار و اتوبوس سفر كرده ايد. اين گونه وسائل مانند تاكسي نيستند كه هرگاه به آنها فرمان «ايست» بدهيد بايستند و سوارتان كنند؛ بلكه سفر با آنها مقدماتي دارد كه بايد آنها را فراهم آورد.
مثلا هنگام سفر با قطار، از قبل بايد بليط آن را تهيه كنيد؛ ساعتي قبل از حركت قطار در ايستگاه باشيد.
اسباب و وسايل سفر را در واگن خود جا بدهيد و لحظاتي قبل از شنيده شدن سوت حركت قطار، در جاي خود باشيد والا جا مي مانيد و قطار منتظر شما نمي ايستد.
طي سفر تحصيلي هم، به مسافرت با قطار مي ماند. هر ترم تحصيلي، دير يا زود سپري مي شود و امتحانات آن فرا مي رسد.
شما بايد از قبل اين آمادگي را پيدا كرده باشيد كه سوار قطار تحصيلي شويد والا جا مي مانيد. از همان روز اول گشايش مدرسه، درس و تحصيل آغاز مي گردد و هر روز بر حجم آن افزوده مي شود.
اگر بخواهيد اين صفحات اندك را در طول زمان تحصيلي نياموزيد و خود را براي امتحانات آن آماده نسازيد براي روز امتحان با دستهاي خالي به جلسه مي رويد و مانند آن مسافر قطار كه بليطي تهيه نكرده است سوارتان نمي كنند. يعني در ايستگاه مي مانيد و يك سال بايد در جا بزنيد و عمر عزيزتان را هدر دهيد.
يك بانوي قاليباف كه بايد يك قطعه قالي مثلا 4*3 را در طول يكسال، نخ به نخ و گره به گره ببافد اگر كارش را اندك اندك و با تداوم ادامه ندهد در ماه آخر سال نمي تواند كار 11 ماه گذشته را برق آسا انجام دهد و قالي را از (دار) بگيرد. دانش آموز هم قالي درس ها را بايد اندك اندك در طول سال ببافد. ماه آخر قبل از آغاز امتحانات، ماه مرور و بررسي خوانده هاست.
در اين صورت است كه او مصمم و آماده پاي به تالار امتحانات مي گذارد و كارنامه ي قبولي مي گيرد و ثمره ي تلاشش را كه (موفقيت) است مي بيند. مثال هاي فراوان ديگري هم مي توان زد.
اما يك دانش آموز باهوش، از همين يكي دو مثال در مي يابد كه زمان گذشته بازگشتني نيست و فرصت ها را نمي توان به راحتي از دست داد. اگر اين فرصت هاي مناسب هدر رود؛ عمر دانش آموز به بيهودگي سپري مي شود و او در پايان سال تحصيلي با دست هاي خالي به خانه برمي گردد و يك سال ديگر بايد در همان كلاس، همان درس ها را با دانش آموزان كوچك تر از خود بخواند و اگر تغييري در تصميم و اراده ي خود ندهد اين بار هم دست خالي برمي گردد.