0

مطالب خواندنی ماه رمضان

 
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مطالب خواندنی ماه رمضان

حقیقت شب قدر

 معنا و ماهیت حقیقى شب قدر چیست ؟

شب قدر

«قدر» در لغت به معناى اندازه و اندازه‏گیرى است.1 «تقدیر» نیز به معناى اندازه‏گیرى و تعیین است.2 اما معناى اصطلاحى «قدر»، عبارت است از ویژگى هستى و وجود هر چیز و چگونگى آفرینش آن ‏3 به عبارت دیگر، اندازه و محدوده وجودى هر چیز، «قدر» نام دارد.4

بنابر دیدگاه حكمت الهى، در نظام آفرینش، هر چیزى اندازه‏اى خاص دارد و هیچ چیزى بى‏حساب و كتاب نیست. جهان حساب و كتاب دارد و بر اساس نظم ریاضى تنظیم شده، گذشته، حال و آینده آن با هم ارتباط دارند.

 استاد مطهرى در تعریف قدر مى‏فرماید: «... قدر به معناى اندازه و تعیین است... حوادث جهان... از آن جهت كه حدود و اندازه و موقعیت مكانى و زمانى آنها تعیین شده است، مقدور به تقدیر الهى است»5. پس در یك كلام، «قدر» به معناى ویژگى‏هاى طبیعى و جسمانى چیزهاست كه شامل شكل حدود، طول، عرض و موقعیت‏هاى مكانى و زمانى آنها مى‏گردد و تمام موجودات مادى و طبیعى را در بر مى‏گیرد.

این معنا از روایات استفاده مى‏شود؛ چنان كه در روایتى از امام رضا(ع) پرسیده شد: معناى قدر چیست؟ امام (علیه السلام) فرمود: «تقدیر الشى‏ء، طوله و عرضه»؛ «اندازه‏گیرى هر چیز اعم از طول و عرض آن است»6 و در روایت دیگر، این امام بزرگوار در معناى قدر فرمود: «اندازه هر چیز اعم از طول و عرض و بقاى آن است».7

بنابراین، معناى تقدیر الهى این است كه در جهان مادى، آفریده‏ها از حیث هستى و آثار و ویژگى‏هایشان محدوده‏اى خاص دارند. این محدوده با امورى خاص مرتبط است؛ امورى كه علت‏ها و شرایط آنها هستند و به دلیل اختلاف علل و شرایط، هستى، آثار و ویژگى‏هاى موجودات مادى نیز متفاوت است. هر موجود مادى به وسیله قالب‏هایى از داخل و خارج، اندازه‏گیرى و قالب‏گیرى مى‏شود. این قالب، حدود، یعنى طول، عرض، شكل، رنگ، موقعیت مكانى و زمانى و سایر عوارض و ویژگى‏هاى مادى آن به شمار مى‏آید. پس معناى تقدیر الهى در موجودات مادى، یعنى هدایت آنها به سوى مسیر هستى‏شان است كه براى آنها مقدر گردیده است و در آن قالب‏گیرى شده‏اند.8

اما تعبیر فلسفى قدر، اصل علیت است. «اصل علیت همان پیوند ضرورى و قطعى حوادث با یكدیگر و این كه هر حادثه‏اى تحتّم و قطعیت ضرورى و قطعى خود و نیز تقدّر و خصوصیات وجودى خود را از امرى یا امورى مقدم بر خود گرفته است.9اصل علیت عمومى و نظام اسباب و مسببات بر جهان و جمیع وقایع و حوادث جهان حكم‏فرماست و هر حادثى، ضرورت و قطعیت وجود خود و نیز شكل و خصوصیت زمانى و مكانى و سایر خصوصیات وجودى‏اش را از علل متقدمه خود كسب كرده است و یك پیوند ناگسستى میان گذشته و حال و استقبال میان هر موجودى و علل متقدمه او هست».10

اما علل موجودات مادى تركیبى، فاعل و ماده و شرایط و عدم مانع است كه هر یك تأثیر خاص بر آن دارند و مجموع این تأثیرها، قالب وجودى خاصى را شكل مى‏دهند. اگر تمام این علل و شرایط و عدم مانع، كنار هم گرد آیند، علت تامه ساخته مى‏شود و معلول خود را ضرورت و وجود مى‏دهد كه از آن در متون دینى به «قضاى الهى» تعبیر مى‏شود. اما هر موجودى با توجه به علل و شرایط خود قالبى خاص دارد كه عوارض و ویژگى‏هاى وجودى‏اش را مى‏سازد و در متون دینى از آن به «قدر الهى» تعبیر مى‏شود.

در روایتى از امام رضا (ع) پرسیده شد: معناى قدر چیست؟ امام (علیه السلام) فرمود: «تقدیر الشى‏ء، طوله و عرضه»؛ «اندازه‏گیرى هر چیز اعم از طول و عرض آن است»6 و در روایت دیگر، این امام بزرگوار در معناى قدر فرمود: «اندازه هر چیز اعم از طول و عرض و بقاى آن است»

با روشن شدن معناى قدر، امكان فهم حقیقت شب قدر نیز میسر مى‏شود. شب قدر شبى است كه همه مقدرات تقدیر مى‏گردد و قالب معین و اندازه خاص هر پدیده، روشن و اندازه‏گیرى مى‏شود.

به عبارت روشن‏تر، شب قدر یكى از شب‏هاى دهه آخر ماه رمضان است. طبق روایات ما، یكى از شب‏هاى نوزدهم یا بیست و یكم و به احتمال زیادتر، بیست و سوم ماه مبارك رمضان، است.11 در این شب - كه شب نزول قرآن به شمار مى‏آید - امور خیر و شر مردم و ولادت، مرگ، روزى، حج، طاعت، گناه و خلاصه هر حادثه‏اى كه در طول سال واقع مى‏شود، تقدیر مى‏گردد.12 شب قدر همیشه و هر سال تكرار مى‏شود. عبادت در آن شب، فضیلت فراوان دارد و در نیكویى سرنوشت یك ساله بسیار مؤثر است13 در این شب تمام حوادث سال آینده به امام هر زمان ارائه مى‏شود و وى از سرنوشت خود و دیگران با خبر مى‏گردد. امام باقر (علیه السلام) مى‏فرماید: «انه ینزل فى لیلة القدر الى ولى الامر تفسیر الامور سنةً سنةً، یؤمر فى امر نفسه بكذا و كذا و فى امر الناس بكذا و كذا؛ در شب قدر به‏ولى امر(امام هر زمان) تفسیر كارها و حوادث نازل مى‏شود و وى درباره خویش و دیگر مردمان مأمور به دستورهایى مى‏شود».14

پس شب قدر شبى است كه:

شب قدر

1. قرآن در آن نازل شده است.

2. حوادث سال آینده در آن تقدیر مى‏شود.

3 این حوادث بر امام زمان - روحى فداه - عرضه و آن حضرت مامور به كارهایى مى‏گردد.

بنابراین، مى‏توان گفت شب قدر، شب تقدیر و شب اندازه‏گیرى و شب تعیین حوادث جهان ماده است.

این مطلب مطابق آیات قرآنى نیز مى‏باشد؛ زیرا در آیه 185 سوره مباركه «بقره» مى‏فرماید: «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ»؛ ماه رمضان كه در آن قرآن‏ نازل شده است». طبق این آیه، نزول قرآن(نزول دفعى) در ماه رمضان بوده است. و در آیات 3 - 5 سوره مباركه دخان مى‏فرماید: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةٍ مُبارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِینَ فِیها یُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِیمٍ أَمْراً مِنْ عِنْدِنا إِنَّا كُنَّا مُرْسِلِینَ» این آیه نیز تصریح دارد كه نزول [دفعى‏] قرآن در یك شب بوده است كه از آن به شب مبارك تعبیر شده است. همچنین در سوره مباركه قدر تصریح شده است كه قرآن در شب قدر نازل شده است.

پس با جمع آیات سه گانه بالا روشن مى‏شود:

1. قرآن در ماه رمضان نازل شده است.

2 قرآن در شبى مبارك از شب‏هاى ماه مبارك رمضان نازل شده است.

3. این شب، در قرآن شب قدر نام دارد.

ویژگى خاص این شب بر حسب آیات سوره مباركه «دخان» دو امر است:

الف. نزول قرآن.، ب. هر امر حكیمى در آن شب مبارك جدا مى‏گردد.

اما سوره مباركه قدر كه به منزله شرح و تفسیر آیات سوره مباركه «دخان» است، شش ویژگى براى شب قدر مى‏شمارد:

الف. شب نزول قرآن است(إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ)

ب. این شب، شبى ناشناخته است و این ناشناختگى به دلیل عظمت آن شب است(وَ ما أَدْراكَ ما لَیْلَةُ الْقَدْرِ)

ج. شب قدر از هزار ماه بهتر است.(لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ)

د. در این شب مبارك، ملائكه و روح با اجازه پروردگار عالمیان نازل مى‏شوند(تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ) و روایات تصریح دارند كه آنها بر قلب امام هر زمان نازل مى‏شوند.

ه. این نزول براى تحقق هر امرى است كه در سوره «دخان» بدان اشاره رفت(مِنْ كُلِّ أَمْرٍ) و این نزول - كه مساوى با رحمت خاصه الهى‏بر مومنان شب زنده دار است - تا طلوع فجر ادامه دارد(سَلامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ)

و. شب قدر، شب تقدیر و اندازه‏گیرى است؛ زیرا در این سوره - كه تنها پنج آیه دارد - سه بار «لیلة القدر» تكرار شده است و این نشانه اهتمام ویژه قرآن به مسئله اندازه‏گیرى در آن شب خاص است.

مرحوم كلینى در كافى از امام باقر(علیه السلام) نقل مى‏كند كه آن حضرت در جواب معناى آیه«إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةٍ مُبارَكَةٍ» فرمودند: «آرى شب قدر، شبى است كه همه ساله در ماه رمضان و در دهه آخر آن، تجدید مى‏شود. شبى كه قرآن جز در آن شب نازل نشده و آن شبى است كه خداى تعالى درباره‏اش فرموده است: «فیها یفرق كل امر حكیم؛ در آن شب هر، امرى با حكمت، متعین و ممتاز مى‏گردد». آن گاه فرمود: «در شب قدر، هر حادثه‏اى كه باید در طول آن سال واقع گردد، تقدیر مى‏شود؛ خیر و شر، طاعت و معصیت و فرزندى كه قرار است متولد شود یا اجلى كه قرار است فرارسد یا رزقى كه قرار است برسد و...».15

 

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

جمعه 15 مهر 1390  8:28 PM
تشکرات از این پست
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مطالب خواندنی ماه رمضان

رد شدن دعا در شب قدر!

اگر همه شب، شب قدر بودی ...

یكی از الطاف و موهبت‌های ویژه خداوند در ماه رمضان شب قدر است. چنانكه پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) فرموده‌اند: «خداوند از روزها، جمعه و از ماهها، ماه رمضان و از شبها، شب قدر را برای خود اختیار كرده است»1

شب قدر اوج معنویت و عبادت ماه مبارك رمضان است. شبی كه قرآن؛ كلام خداوند در آن نازل شده است و مقدرات زندگی بشر تا شب قدر آینده در آن تعیین می‌شود. امام صادق (علیه السلام) در این باره می‌فرمایند:

«ابتدای سال، شب قدر است، در آن شب آنچه از این سال تا سال آینده انجام خواهد گرفت، نوشته می‌شود»2

  شب قدر شب تجلی میعاد انسان با خداوند و ار خود جدا شدن و غرق در دریای رحمت و محبت و مهربانی خدا شدن است.

  در روایات اهل بیت (علیهم السلام) آمده است: فرشتگان در شب قدر فرود آمده و در زمین پخش می‌شوند، بر مجالس مؤمنین گذشته بر آنان سلام كرده و برای دعای آنان آمین می گویند، تا آنگاه كه سپیده دم طلوع كند و در این شب دعای كسی رد نمی‌شود، مگر دعای عاق والدین، قطع كننده رحم، كسی كه شراب بنوشد و كسی كه دشمنی مومنی در دلش باشد.3

از جمله ویژگیهای این شب اختصاص داشتن آن به امام زمان (عج) است. در تفسیر قمی در ذیل آیه ذیل

«تنََزّل المَلائِكَة وَالرّوح فیها» ، چنین آمده است:

ملائكه و روح القدس بر امام زمان (عج) فرود می‌آیند و هر آنچه از وقایعی كه ثبت كرده‌اند، به ایشان تقدیم می‌كنند.4

معانی قدر:

 برای «قدر» معانی چندی ذكر شده است كه می‌تواند وجه تسمیه شب قدر باشد كه از میان این معانی، معنی اول از همه مناسب‌تر و معروف‌تر است:

1- قدر به معنای اندازه و مقدار است. همانطور كه در قرآن كریم آمده است:

«قَد جَعَل الله لِكلِّ شَیء قَدرا» ؛خداوند برای هر چیزی اندازه‌ای تعیین كرده است.( طلاق، آیه 3)

  آنچه از روایات و آیات برمی‌آید این است كه شب قدر را از این رو قدر نامند كه جمیع مقدرات بندگان در تمام سال در آن شب تعیین می‌شود. همچنین خداوند می‌فرماید:

 

«إنّا أنزلناه فی لیلة مباركة انّا كنّا منذرین فیها یفرق كل امر حكیم» ،ما قرآن را در شبی پربركت نازل كردیم. ما همواره انذار كننده بودیم. در آن شب كه هر امری بر اساس حكمت خداوندی تدبیر، تعیین و جدا می‌گردد. (دخان، آیه 3 و 4)

  مطابق این معنا شب قدر مختص به یك شب در یك سال مشخص نیست، بلكه در هر سال شب قدری وجود دارد.

2- شب قدر یعنی شب بزرگ و با عظمت؛ در قرآن كریم قدر به معنی منزلت و بزرگی خدا است.

«ما قَدَروا الله حَقّ قَدرِه»؛آنان عظمت خدا را نشناختند.( حج، آیه 74)

3- قدر به معنای تنگی نیز آمده است؛

«وَمَن قَدَرَ عَلَیهِ رَزَقَه فَلینفِق مِمّا آتاه الله»؛ و آنها كه تنگدستند، از آنچه كه خدا به آنها داده انفاق نمایند. (طلاق، آیه 8)

4- قدر به معنی با ارزش و پرقیمت؛ كسی كه این شب را احیاء بدارد، صاحب قدر و مقام و منزلت می‌شود. شبی است كه قرآن با تمام قدر و منزلتش بر رسول والامقام به وسیله فرشته صاحب قدر نازل گردید. شبی است كه مقدر شده قرآن در آن نازل گردد.5

پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) فرموده‌اند: «خداوند از روزها، جمعه و از ماهها، ماه رمضان و از شبها، شب قدر را برای خود اختیار كرده است»

كدام شب، شب قدر است؟

شب قدر

  در تعیین شب قدر پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) می‌فرمایند:

«اِلتَمَسوها فِی العَشرِ الأواخِرِ مِن شَهرِ رَمَضان»

شب قدر را در دهه آخر ماه رمضان جستجو كنید.6

 همچنین از امام باقر (علیه السلام) آمده است:

«همانا علی (علیه السلام) شب قدر را در شب نوزدهم و بیست و یكم و بیست و سوم می‌جست»

  طبق روایات فراوانی كه در منابع شیعی آمده است، شب‌های نوزدهم، بیست و یكم و بیست و سوم ماه مبارك رمضان، شبهای قدر معرفی شده‌اند.

بنابر روایت "ابن أبی الحدید" وقتی درباره تعیین شب قدر از امیرالمؤمنین سؤال می‌شود، آن حضرت از مشخص كردن آن طفره می‌رود و می‌فرماید:

در این جهت تردید ندارم كه خداوند جهت مخفی داشتن شب قدر برای شما نظر و عنایت دارد؛ زیرا اگر آنرا برای شما اعلام داشته بود، در همان شب به عبادت می ‌پرداختید و در شبهای دیگر عبادت را ترك می‌نمودید و من هم به خواست خدا در مورد بهره‌برداری شما از شبهای دیگر امیدوارم شما را محروم نگردانم.7

  البته با اینكه خداوند و رسولش(صلی الله علیه و آله) و ائمه اطهار (علیهم السلام) برای زنده نگه داشتن روح امید و اهمیت اطاعت و بندگی سعی در مخفی داشتن شب قدر داشته‌اند، ولی آنطور كه از احادیث استنباط می‌شود، احتمال شب قدر بودن شب بیست و سوم بیشتر است.

 

عظمت و اهمیت شب قدر:

  در مورد اهمیت شب قدر همین قدر بس كه خداوند سوره‌ای در خصوص این شب نازل فرموده و در این سوره خطاب به پیامبرش می‌فرماید:

«وَما اَدریكَ ما لَیلَة القَدر» ؛ و تو چه می‌دانی كه شب قدر چیست؟

  آنگاه خداوند بدون فاصله به عظمت و بزرگی آن شب اشاره كرده و می‌فرماید:

«لَیلَة القَدرِ خَیرٌ مِن اَلف شَهر»؛ شب قدر از هزار ماه بهتر است.

 این نوع تعبیر نشانه عظمت، منزلت و اهمیت شب قدر است كه نشان می دهد، حتی پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) قبل از نزول این آیات به آن واقف نبوده است.8

شخصی خدمت امام باقر (علیه السلام) عرض كرد: مراد از اینكه شب قدر بهتر از هزار ماه است، چیست؟ ایشان فرمودند:

كار شایسته‌ای مانند نماز، زكات و انواع خوبی‌ها در آن شب برتر از هر كار شایسته‌ای است كه در مدت هزار ماه كه شب قدر در آن نیست انجام شود.9

  آنگونه كه از آیات و روایات برمی‌آید، این شب شبی عزیز و مقدس است كه در آن تمامی قرآن یكجا بر پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) نازل شد. شبی كه ملائكه و روح به اذن پروردگار برای تقدیر هر كاری نازل می‌شوند. شب قدر شب سلام و رحمت است. شبی است مملوّ از سلامتی توأم با رحمت، درود و ایمنی.

امام سجاد (علیه السلام) می‌فرمایند:

«شب قدر شب سلام و درود فرشتگان است، شبی كه بركت و خیر آن تا دمیدن صبح برای بندگان مخلص او پیوسته و برقرار است.10

از امام باقر (علیه السلام) آمده است: «همانا علی (علیه السلام) شب قدر را در شب نوزدهم و بیست و یكم و بیست و سوم می‌جست»

  احیاء شب قدر:

  از ویژگی‌های مهم این شب احیاء و نیایش به درگاه الهی است. امام موسی بن جعفر (علیه السلام) در این باره می‌فرمایند:

كسی كه در شب قدر غسل كند  و تا طلوع صبح بیدار بماند و مشغول عبادت و نیایش الهی باشد از گناهانش پاك می‌شود.11

  در این شب با عظمت كه كتاب مقدس قرآن برای هدایت انسانها نازل شده و فرشتگان آسمانی برای سلام و درود، فوج، فوج بر زمین فرود می‌آیند، سزاوار نیست كه انسان مؤمن و روزه‌دار در غفلت به سر برده و خود را از همنشینی با آنها محروم سازد.

 

اعمال شب قدر:

  از اعمال و دعاهای مخصوص این شب می‌توان به اختصار به موارد زیر اشاره كرد:

1- غسل كردن به نیت تقرب به درگاه الهی و برای انجام عبادت؛

2- احیاء و شب زنده‌داری با عبادت، دعا و توسل؛

3- تلاوت قرآن و تفكر و تدبر در معانی آن به هر مقدار ممكن و سفارش بر خواندن سوره‌های روم، عنكبوت، یس و دخان؛

4-  توبه و استغفار فراوان؛

5- خواندن ادعیه وارده همچون جوشن كبیر؛

6-  خواندن نمازهای وارده بالأخص نماز قضا؛

7-  صدقه دادن؛

8-  قرآن بر سر گرفتن و توسل و تمسك به اهل بیت (علیه السلام) و اعمال دیگری كه این مختصر مجال بازگوئی همه آنها را ندارد.12

 

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

جمعه 15 مهر 1390  8:28 PM
تشکرات از این پست
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مطالب خواندنی ماه رمضان

شب قدر، از دیدگاه شیعه و سنی

اگر همه شب، شب قدر بودی ...

تــرا قـــدر اگــر کــس نـــدانـــد چــه غــم

 

شــب قــدر را مــی‌نــدانــنــد هـم

 

چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی

 

آن شب قدر که این تازه براتم دادند

   (حافظ)

 

در باور مسلمانان شب قدر (به عربی: لیلة القدر) شبی است در ماه رمضان1 که قرآن در آن شب (جدا از وحی تدریجی) همچنین به‌طور کامل بر محمد نازل شده‌است.2 مسلمانان باور دارند که در این شب هر امر محکمی جدا می‌شود.3 بنابر آموزه‌های اسلامی خوابیدن در شب قدر مذموم و شب‌زنده‌داری در آن سفارش شده است و دعا و استغفار در این شب وظیفه دانسته شده‌است.4 روز قدر هم به اندازه شب آن ارجمند است.5

 

پیرامون واژه

شب قدر را به معنی منزلت دانسته‌اند و بعضی دیگر آن را به معنی تنگی و گرفتاری دانسته‌اند. برخی نیز قدر را اندازه‌گیری و تقدیر امور معنی کرده‌اند.

 

دیدگاه اهل سنت

اهل سنت اعتقاد دارند که طبق حدیث نبوی شب قدر در یکی از ده شب آخر ماه رمضان واقع شده است . اغلب شب بیست و هفتم را شب قدر می‌دانند و در آن شب به دعا و شب‌زنده‌داری می‌پردازند. مسلمانان سلفی اعتقاد دارند که در شب قدر در تمام روزگار همان شبی بود که قرآن در آن نازل گردید و دیگر تکرار نمی‌شود.6 برخی نیز اظهار داشته‌اند که تا زمان زندگی محمد شب قدر در هر سال تکرار می‌شد اما پس از مرگ محمد، شب قدر از بین رفته‌است.7 برخی نیز معتقد بوده‌اند که شب قدر شبی‌است در تمام سال ولی در هر سال شب نامعلومی‌است، در سال بعثت در ماه رمضان بوده اما در سال‌های دیگر ممکن است در دیگر ماه‌ها باشد.

در باور مسلمانان شب قدر (به عربی: لیلة القدر) شبی است در ماه رمضان که قرآن در آن شب (جدا از وحی تدریجی) همچنین به‌طور کامل بر محمد نازل شده ‌است. مسلمانان باور دارند که در این شب هر امر محکمی جدا می‌شود. بنابر آموزه‌های اسلامی خوابیدن در شب قدر مذموم و شب‌زنده‌داری در آن سفارش شده است و دعا و استغفار در این شب وظیفه دانسته شده‌است. روز قدر هم به اندازه شب آن ارجمند است

دیدگاه شیعه

بر اساس حدیث شیعه که از حماد بن عثمان از حسان بن علی از جعفر صادق(علیه السلام) نقل شده ‌است؛ شب قدر تا قیامت باقی ‌است و در ماه رمضان واقع است.8 در روایات شیعه آمده ‌است که شب قدر یکی از سه شب 19، 21 یا 23 در ماه رمضان است که احتمال شب بیست‌وسوم بیشتر است. در اصول کافی نیز آمده ‌است که تقدیر در شب نوزدهم و ابرام در شب بیست و یکم و امضا در شب بیست و سوم است.9

 

در قرآن

در قرآن درباره شب قدر چنین آمده‌است:

• به راستی که ما قرآن را در شب قدر فرو فرستادیم. و چه تو را به شب قدر آگاه تواند کرد. شب قدر از هزار ماه برتر است. در این شب فرشتگان و روح به دستور پروردگارشان از هر فرمان فرود می‌آیند. این شب تا صبحگاه تهنیت است.(سوره قدر آیات 1تا 5)10

و نیز در سوره دخان آمده‌است:

• سوگند به کتاب روشنگر. به راستی ما آن را در شبی مبارک فروفرستادیم زیرا که به حقیقت ترساننده بودیم. در آن شبی که هر امری با حکمت معین و ممتاز و جدا می‌گردد. تعیین آن امر البته از سوی ما خواهد بود، که ما رسولانان را فرستنده بودیم. و این البته از رحمت و مهربانی پروردگار توست، به راستی او شنونده داناست.(سوره دخان آیات 1 تا 6)11

 

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

جمعه 15 مهر 1390  8:28 PM
تشکرات از این پست
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مطالب خواندنی ماه رمضان

شب غفران و توبه

شب تویه

شب قدر است و قدر آن بدانیم

نماز و جوشن و قرآن بخوانیم

به درگاه خدا غفران و توبه

به شرطی که سر پیمان بمانیم

برای پاکی نفس و سعادت

همیشه بهر خود شیطان برانیم

شب تقدیر و ثبت سرنوشت است

دعا بر مومن و انسان بخوانیم

برای صیقل روح و روان ها

به دل دریائی ازایمان رسانیم

برای اولین مظلوم عالم

بسی خون دل از چشمان چکانیم

هزاران لعنت و نفرین بسیار

به قاتلهای مولامان رسانیم

در این شبها تو مهدی(عج) را صدا کن

چو یوسف غایب است حیران چنانیم

دعای اول و آخر ظهور است

که بیش از این در این هجران نمانیم

مسافر؛ را بگو ایمان قوی دار

که تا وصلی به این دامان امانیم

 

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

جمعه 15 مهر 1390  8:28 PM
تشکرات از این پست
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مطالب خواندنی ماه رمضان

شب الهی

شب قدر

 

بگذار تا بمیرم در این شب الهی                         ورنه دوباره آرم رو روی روسیاهی

چون رو کنم به توبه، سازم نوا و ندبه                   چندان که باز گردم گیرم ره تباهی

چون رو کنم به احیاء، دل زنده گردم اما               دل مرده می‏شوم باز با غمزه گناهی

گرچه به ماه غفران بسته است دست شیطان      بدتر بود ز ابلیس این نفس گاه گاهی

ای کاش تا توانم بر عهد خود بمانم                      شرمنده ‏ام ز مهدی وز درگهت الهی

تا در کفت اسیرم قرآن به سر بگیرم                    چون بگذرم ز قرآن اُفتم به کوره راهی

من بندگی نکردم با خویش خدعه کردم                ترسم که عاقبت هم اُفتم به قعر چاهی

با اینکه بد سرشتم با توست سرنوشتم               دانم که در به رویم وا می‏کنی به آهی

ای نازنین نگارا تغییر ده قضا را                            گر تو نمی ‏پسندی تقدیر کن نگاهی

دل را تو می ‏کشانی بر عرش می ‏کشانی           بال ملک کنی پهن از مهر روسیاهی

دل را بخر چنان حُر تا آیم از میان بُر                     بی عجب و بی تکبّر از راه خیمه گاهی

امشب به عشق حیدر ما را ببخش یکسر             جان حسین و زینب بر ما بده پناهی

آخر به بیت زینب بیمار دارم امشب                     از ما مگیر او را جان حسن الهی

در این شب جدایی در کوی آشنایی                   هستم چنان گدایی در کوی پادشاهی

 

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

جمعه 15 مهر 1390  8:28 PM
تشکرات از این پست
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مطالب خواندنی ماه رمضان

زمزمه ملکوت (8)

اشاره:

به بارگاه ملکوت از راه دعا می توان بار یافت و شهد فیض لایزال را از جام دعا می بایست سر کشید.

دعا، تنها صحنه خواندن نیست عرصه شناختن هم هست. رهاورد دعا، تنها روحانیت نیست عقلانیت هم هست.

باید بر سجاده دعا نشست و محبوب را تمنا کرد.

رمضان، این سفره گشوده خدا، گاه اجابت خواهش هاست، رمضان را دریابیم و دل و جانمان را با جوهر دعا صیقل بخشیم.

آنچه به خامه می آید بازنوشته سخنرانی مجتهد فرزانه، آیت الله آقا مجتبی تهرانی است که در این روزهای پر برکت ماه رمضان در مدرسه نور تهران واقع در خیابان ایران، ایراد می شود. موضوع این سلسله گفتارها دریافتی از ادعیه مأثور و ترسیم تصویری از بایسته های بندگی است.

دعا

 

اعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم؛  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبّ‏ِ الْعَلَمِین وَ صَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبینَ الطَّاهِرِینَ وَ لَعنَةُ اللهِ عَلی اَعدائِهِم اَجمَعین.

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیْتُكَ وَ اسْمَعْ دُعَائِی إِذَا دَعَوْتُكَ وَ أَقْبِلْ عَلَیَّ إِذَا نَاجَیْتُكَ

فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیْكَ وَ وَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْكَ»1

خدایا بر محمد و خاندانش درود فرست و صدایم را بشنو هنگامی که تو را صدا میزنم؛ به دعایم گوش فرا ده، آن هنگام که تو را میخوانم و رو به من فرما در آن زمان که با تو نجوا میکنم.  همانا من به سوی تو فرار کرده‌ام و در مقابل تو ایستاده ام.

 

مروری بر مباحث گذشته

بحث ما راجع به ماه مبارک رمضان بود که ماه تلاوت «قرآن نازل» و بازگو کردن کلام الهی و ماه دعا و درخواست عبد از ربّ خود است که از آن تعبیر به «قرآن صاعد» می‏کنند. عرض کردم دعا بر دو قسم است؛ مأثور و غیرمأثور. گفتم ادعیه غیر مأثور دارای شرایطی است که جلسه گذشته بحث ما به «تقدم در خواسته‏ها» رسید. دیشب چند مطلب را مطرح کردم؛ یک مطلب همین بود که عرض کردم انسان برای خودش نسبت به تقدم در خواسته‏هایش، خواسته‏های معنوی را بر حاجت‌های مادّی مقدّم بدارد.

روایت از علی (علیه‌السلام) است که حضرت فرمود: «لَا تَسْتَبْطِئْ إجَابَةَ دُعَائِكَ وَ قَدْ سَدَدْتَ طَرِیقَهُ بِالذُّنُوبِ».[6] یعنی تو که راه دعا را با گناه بسته‌ای، دیگر بعید ندان که دعایت به اجابت نرسد.

 

تذکر اوّل؛ فرق اصلاحِ نفْسِ ما با اصلاحِ نفْسِ معصومین(علیهم‌السلام)

در اینجا چون آن روایتی که از امام صادق (علیه‌السلام) بود را نقل کردم که داشت حضرت فرمودند پدر بزرگوارشان امام باقر (علیه‌السلام) این جملات را در دعا انشا می‌فرمودند: «رَبِّ أَصْلِحْ لِی نَفْسِی فَإِنَّهَا أَهَمُّ الْأَنْفُسِ إِلَیَّ»،2 نکته‏ای را تذکر دهم که البته از مباحث آینده ما هم هست. آن نکته این است که خیال نکنید اولیای خاصّ خدا یعنی معصومین (علیهم‌السلام) وقتی می‏گویند «اصلاح نفْس»، مثل اصلاحِ نفْسِ من و شما است! یک وقت اشتباه نشود! اینجا یک بحث کلّی هست که من در مبحث دعاهای مأثور می‏خواهم آن را مطرح کنم؛ ولی چاره‏ای ندارم جز اینکه اینجا یک اشاره کوتاهی کنم.

 

وجوه سه‌گانه در طلبِ عفو معصومین(علیهم‌السلام)

در ادعیه مأثوره یعنی آن‏هایی که از معصومین (علیهم‌السلام) در قالب خاصّ خودش برای ما رسیده، جملاتی هست که انسان تعجب می‏کند. مثلاً در ادعیه همین ماه مبارک رمضان، مثل دعای ابوحمزه و دعای افتتاح، یا دعاهای موقّته و غیرموقته‌ای که مثل دعای کمیل در ایام سال هست، حضرات معصومین (علیهم‌السلام) جملاتی دارند که به بعضی از آن‏ها بعداً اشاره می‏کنم. به عنوان مثال، طلب عفو کردن معصومین (علیهم‌السلام) از خداوند یعنی چه؟ خودِ این بحث یک سؤال مهم است که این چنین عباراتی که در ادعیه معصومین (علیهم‌السلام) وارد شده یعنی چه؟ إن‌شاءالله در آینده، در بحث از دعاهای مأثور سه وجه را برای حلّ این مُشکل بیان می‌کنم. ولی اینجا فقط به یک وجه اشاره کنم و آن این است که این جملات و عبارات، اشاره است به مقامات عالیه‏ای که ایشان دارند و ربطی به من و تو ندارد.

 

وظیفه ما؛ طلبِ اصلاحِ نفْس از رذائل اخلاقی

ما از خداوند اصلاح نفْسِ خود از رذائل را می‏خواهیم. یعنی مثلاً اگر ـ‌نعوذبالله‌ـ مبتلا به حسد یا بخل یا کبر یا سایر رذائل اخلاقی هستیم که مانع بر سر راه سیر معنوی انسان برای اهل سلوک إلی‌الله‌تعالی هستند، درخواستِ ما برای اصلاحِ نفْس، در حقیقت درخواستِ برطرف شدن این رذائل و موانع است. یا مربوط به آن آثار زشتی است که بر اثر معاصی آمده و بر روی روح ما سایه افکنده و ظلمت و تاریکی درونی را برای ما ایجاد کرده است. اما ـ‌نعوذبالله‌ـ این چیزها نسبت به معصومین (علیهم‌السلام) تصویر ندارد. لذا یک وقت این به ذهن کسی نیاید که مثلاً این تعبیری که حضرت فرمود «رَبِّ أَصْلِحْ لِی نَفْسِی»، مرادشان این حرف‏ها باشد. نخیر، این‌طور نیست. این یک مطلب بود که خواستم تذکر بدهم.

 

تذکر دوم؛ تفکیک بین «اصلاح امور جوانحی» با «نهی از منکراتِ جوارحی»

تذکر دوم، راجع به اصل مسأله و نسبت به خودمان است. من این را جلسه گذشته عرض کردم که آنچه پیش ما اهمّ است، عبارت از آن اموری است که در تمام نشئات مایحتاج ما است که آن هم مسائل معنوی است. لذا تقاضای آن هم در بین حوائج، اهمّ از سایر تقاضاها است. بعد به این مناسبت من عرض کردم انسان اگر خودش مبتلا به رذیله‏ای نفسانی است، خودش مقدم بر دیگران است. یعنی باید اول برای خودم دعا کنم. انسان باید اوّل خودش را درست کند. لذا در باب مسأله رذائل نفسانی اگر خودمان مبتلا به حسد یا بخل یا کبر یا حرص و امثال این رذائلیم، باید برویم سراغ ساختن خودمان، که یکی از راه‏هایش دعا کردن و استمداد از عالم غیب برای اصلاح نفس است.

 

تقدم خویشتن در اصلاح نفْس، مانع نهی از منکر نیست

این مسأله جزء امور جوانحی و درونی است. این غیر مسأله امور بیرونی است. این را اشتباه نکنید! نهی از منکر کردن نسبت به اعمال بیرونی دیگران حسابش از این بحث جدا است. کسی اگر خودش ـ‌نعوذبالله‌ـ در پنهان روزه‌اش را خورد، اگر ببیند کسی در عَلَن دارد روزه‌خواری می‌کند باید نهی از منکر کند؛ واجب است که او را نهی کند. نمی‌تواند بگوید خودم روزه‌ام را خورد‌ه‌ام، من دیگر به او چه بگویم! این بحث‏ها را از هم تفکیک کنید. آن روایتی که از امام صادق (علیه‌السلام) بود، بحث «اصلاحِ نفْس» بود. یعنی انسان اگر خودش مبتلا به یک رذیله‏ای است، ظاهراً معنا ندارد که بخواهد دیگری را اصلاح کند. اوّل برو سراغ خودت!

 

تا خودت را اصلاح نکرده‌ای به دنبال اصلاح نفْس دیگران نباش

حالا یک روایت می‏خوانم تا مطلب روشن‌تر شود؛ روایت از علی (علیه‌السلام) است: «عَجِبْتُ لِمَنْ یَتَصَدِّى لِإصْلَاحِ النَّاسِ وَ نَفْسُهُ أشَدُّ شَی‏ءٍ فَسَاداً».3 می‏فرماید در شگفتم از کسی که می‏خواهد دیگری را اصلاح کند، در حالی که نفْس خودش بیشترین فساد را دارد. دقّت کنید که حضرت تعبیر به «اصلاح» و «نفْس» کردند؛ یعنی اینجا هم بحث «اصلاحِ نفْس» مطرح است و ربطی به «نهی از منکر» ندارد. این روایت آنجایی را می‌گوید که شخص خودش مبتلا به رذیله‌ای مثل بخل است، آن‌وقت به دیگری بگوید چرا بخل می‏ورزی! این همان معنا است که حضرت می‏فرماید: «عَجِبْتُ لِمَنْ یَتَصَدِّى لِإصْلَاحِ النَّاسِ وَ نَفْسُهُ أشَدُّ شَی‏ءٍ فَسَاداً».

بنابر این در باب سازندگی، انسان اوّل خودش را باید بسازد و بعد دیگری را. این یک بحث مستقلّ است. من اینجا در باب دعا فقط خواستم اشاره‌ای کرده باشم. چون وقتی می‏خواهی دعا کنی، این بحث کاربرد دارد. مثلاً فرض کنید کسی مبتلا به حسد است؛ من موقع دعا می‌گویم خدایا حسد را از او دور کن؛ در حالی که خودم مبتلا به همان رذیله هستم. اینجا اگر تو به همان رذیله گرفتار هستی، خودت برای دعا کردن بر او مقدّمی. به خودت مشغول شو و درصدد اصلاحِ نفْس خودت بربیا. یکی از راه‏های آن هم استمداد است که استمداد از راه دعا و از خدا خواستن است. این هم مطلب دوم بود.

 

تذکر سوم؛ تقدّمِ کلّیِ «طلب مغفرت» بر سایر دعاها و حوائج

اما مطلب سوم؛ این دیگر یک مطلب کلّی در ادعیه ما است. اینجا بحث درباره تقدم در دعا نسبت به دیگران است. ما در دعاهایمان برای غیر این را داریم که آنچه تقریباً به ذهن می‏آید که در دعا برای برادران ایمانی اهمّ باشد، «طلب مغفرت» برای ایشان است. یعنی وقتی می‏خواهیم به صورت کلّی برای مؤمنین و مؤمنات دعا کنیم، به عنوان اوّلین دعا برای آن‏ها از خدا چه بخواهیم؟ کدام دعا مقدم است؟ ما در روایات متعدده داریم که نسبت به مغفرت آن‏ها دعا کنید. 4

 

اثر طلب مغفرت برای دیگران بر روی داعی

من یک روایت را می‏خوانم و بعد با یک مقدمه این مطلب را توضیح می‏دهم. در یک روایت داریم: «مَنْ اسْتَغْفَرَ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ کُلَّ یَومٍ سَبْعاً وَ عِشْرِینَ مَرّةً کَانَ مِنَ الَّذِینَ یُسْتَجَابُ لَهُم وَ یُرْزَقُ بِهِم أهْلَ الأرْضِ».5 یعنی هرکس روزی بیست و هفت مرتبه برای مؤمنین و مؤمنات طلب غفران و آمرزش کند، از کسانی خواهد بود که دعایشان مستجاب است و اهل زمین به واسطه ایشان روزی داده می‌شوند. این اثری است که طلب مغفرت برای مؤمنین دارد. من روایات متعددی دیده‌ام که در دعاها اول این عبارت هست که «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَات»؛ گویا این نوع دعا کردن الآن برای ما یک روش شده است که وقتی می‏خواهیم دعا کنیم، اول می‏گوییم «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِمَاتِ الْأَحْیَاءِ مِنْهُمْ وَ الْأَمْوَات»؛ از این دعا شروع می‏کنیم و جلو می‏رویم. این روش از معارف ما گرفته شده است.

 

معصیت؛ مانع اجابت دعا

نکته‏ای را که می‏خواستم عرض کنم این است که سال گذشته یا سال قبل از آن بود که من موانع دعا را مطرح کردم. یکی از موانع دعا برای اجابت، مسأله «معصیت» است. یعنی انسان که مرتکب معصیت می‏شود، آن معصیت موجب می‏شود دعایی که انسان می‏کند به اجابت نرسد. اهل معرفت از آن تعبیر به «حجاب» می‌کنند. معاصی از آن حُجُبی است که اسم آن را می‏گذارند «حُجُب ظلمانی»، یعنی حجاب‌های سیاه و تاریک. در این باب، هم در روایاتمان و هم در ادعیه‏مان خیلی مطلب داریم که چون قبلاً بحث کرده‌ایم، من به بعضی از آن‏ها اشاره می‏کنم؛ این مقدمه است برای آن مطلبی که مطرح کردم.

روایت از علی (علیه‌السلام) است که حضرت فرمود: «لَا تَسْتَبْطِئْ إجَابَةَ دُعَائِكَ وَ قَدْ سَدَدْتَ طَرِیقَهُ بِالذُّنُوبِ».6 یعنی تو که راه دعا را با گناه بسته‌ای، دیگر بعید ندان که دعایت به اجابت نرسد. «وَ قَدْ سَدَدْتَ طَرِیقَهُ بِالذُّنُوب»، یعنی با گناه‏ها راه دعا را بسته‌ای و دیگر به اجابت نمی‏رسد. این جملات دعایی هم از خودِ علی (علیه‌السلام) است که همه شما غالباً بلدید: «اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَحْبِسُ الدُّعَاءَ»؛ یا «أَعُوذُ بِكَ مِنْ ذَنْبٍ یَمْنَعُ الدُّعَاءَ» و امثال این دعاها که زیاد داریم.

 

اوّل استغفار، سپس دعا

من این را به عنوان نمونه گفتم؛ اما مطلب چیست؟ مطلب این است که هم خودِ داعی که دارد دعا می‏کند، باید رعایت کند که مانعی بر سر اجابت دعایش نباشد و هم برای دیگری طلب مغفرت کند تا موانع اجابت دعاهای او را برطرف کرده باشد. لذا می‏گویند کسی که می‏خواهد دعا کند، اوّل استغفار کند و خودش این مانع را برطرف کند و بعد شروع کند به دعا کردن. یکی از بهترین دعاها برای غیر هم این است که تو دعا کنی که مانع دعای او برطرف شود. ببینید که معارف ما چقدر دقیق است! برای هر کسی می‏خواهی دعا کنی، اوّلین دعایت این باشد: «أللَّهُمَّ اغْفِرْ لَه»، یعنی خدایا گناهانش را بیامرز؛ تا این دعا را کردی، دعاهای او مستجاب می‏شود.

 

با طلب مغفرت برای دیگری، مانع اجابت دعاهای او را برطرف کن!

پس یک‌وقت هست که رفع مانع از دعای خودم می‏کنم و یک‌وقت هم رفع مانع از دعای غیر می‌کنم. چون استغفار جزء آداب دعا است؛ من این را قبلاً هم گفته‌ام که شیوه استغفار این است که اوّل صلوات بفرست، بعد استغفار کن، بعد دوباره صلوات بفرست تا خدا گناهانت را بیامرزد. حالا که حجاب‌ها رفع شد، می‏خواهم برای دیگران دعا کنم؛ چه بگویم؟ بگو: «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَات»؛ اگر هم برای شخص خاصی می‌خواهی دعا کنی، بگو :«أللَّهُمَّ اغْفِرْ لَه» و به این صورت مانع را از سر راه اجابت دعای او بردار. چون او گرفتار است و دائماً از خدا می‏خواهد، ولی دعاهایش اجابت نمی‌شود. خوب، مانع اجابت دعاهای او چیست؟ چیزی که نمی‌گذارد دعای او به اجابت برسد، گناهان او است. تو با این دعایت، مانع اجابت دعای او را بردار. این‌طوری بهترین خدمت را داری به او می‏کنی! لذا این جزء معارف ما است که برای دیگران که می‏خواهی دعا کنی، اوّل این را بگو: «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَات». این بهترین خدمت به او است.

این نکته‌ای که عرض کردم به نحو عمومی است. این‌طور نیست که خاص باشد. چون بحثم راجع به دعا نسبت به غیر بود، آن هم نه شخص خاص بلکه به نحو عموم، لذا بهترین دعا همین است. این دعا مقدّم بر همه آن دعاها است. چه‌بسا او حاجتی داشته باشد که من ندانم. شما که همه حاجت‌های مرا نمی‏دانید؛ من آن حاجتی را دارم از خدا برای خودم می‏خواهم که من می‏دانم و تو نمی‏دانی. اگر مانع را از سر راه دعای من رفع کردی، آن حاجت به اجابت می‏رسد. برای همین است که در روایات ما این همه سفارش شده که اوّلین دعایتان برای برادران و خواهران ایمانی‏تان این باشد: «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَات». چون این موجب می‏شود که مانع را از سر راه دعاهای آن‏ها برطرف کند و دعاهایشان به اجابت برسد.

هرکس روزی بیست و هفت مرتبه برای مؤمنین و مؤمنات طلب غفران و آمرزش کند، از کسانی خواهد بود که دعایشان مستجاب است

رحمت و مغفرت واسعه حق تعالی، راه را باز گذاشته است

به یک نکته اشاره می‏کنم و بعد می‌روم سراغ توسلم و آن اینکه می‏دانید همه این حقایق از چه سرچشمه گرفته است؟ مبدأ تمام این‏ها، رحمت و مغفرت و وسعت رحمت و مغفرت الهی است؛ منشأ همه این‌ها رحمت بی‏نهایت و مغفرت بی‏نهایت خدای متعال است که به قلب هیچ بشری خطور نخواهد کرد. این‌ها همه از او سرچشمه گرفته که این معارف از طریق اولیای خدا به ما رسیده است. لذا این رحمت واسعه حق تعالی است که مُدام برای ما راه باز می‏کند. آن مغفرت واسعه حق تعالی است که این راه‏ها را باز کرده برای اینکه هیچ انسانی که رو به سوی او آورده است، محروم برنگردد.7 دهه اوّل ماه مبارک دارد تمام می‏شود. امشب به این فکر می‏کردم که شب دهم است؛ این ده روز چه کار کردیم؟ خوشا به حال کسانی که از این دهه بهره‌گیری کردند! خوشا به حال کسانی که توانستند از این ایام و از این لیالی، چه در بُعد معنوی و چه در بُعد مادّی با دست پر بیرون بیایند!

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

جمعه 15 مهر 1390  8:29 PM
تشکرات از این پست
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مطالب خواندنی ماه رمضان

زمزمه ملکوت (9)

اشاره:

به بارگاه ملکوت از راه دعا می توان بار یافت و شهد فیض لایزال را از جام دعا می بایست سر کشید.

دعا، تنها صحنه خواندن نیست عرصه شناختن هم هست. رهاورد دعا، تنها روحانیت نیست عقلانیت هم هست.

باید بر سجاده دعا نشست و محبوب را تمنا کرد.

رمضان، این سفره گشوده خدا، گاه اجابت خواهش هاست، رمضان را دریابیم و دل و جانمان را با جوهر دعا صیقل بخشیم.

آنچه به خامه می آید بازنوشته سخنرانی مجتهد فرزانه، آیت الله آقا مجتبی تهرانی است که در این روزهای پر برکت ماه رمضان مدرسه نور تهران واقع در خیابان ایران، ایراد می شود. موضوع این سلسله گفتارها دریافتی از ادعیه مأثور و ترسیم تصویری از بایسته های بندگی است.

سجده

 

اعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم؛  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبّ‏ِ الْعَلَمِین وَ صَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبینَ الطَّاهِرِینَ وَ لَعنَةُ اللهِ عَلی اَعدائِهِم اَجمَعین.

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیْتُكَ وَ اسْمَعْ دُعَائِی إِذَا دَعَوْتُكَ وَ أَقْبِلْ عَلَیَّ إِذَا نَاجَیْتُكَ

فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیْكَ وَ وَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْكَ»1

خدایا بر محمد و خاندانش درود فرست و صدایم را بشنو هنگامی که تو را صدا میزنم؛ به دعایم گوش فرا ده، آن هنگام که تو را میخوانم و رو به من فرما در آن زمان که با تو نجوا میکنم.  همانا من به سوی تو فرار کرده‌ام و در مقابل تو ایستاده ام.

 

مروری بر مباحث گذشته

گفته شد ماه مبارک رمضان، از طرفی ماه تلاوت قرآن و بازگو کردن کلام ربّ است و از سوی دیگر ماه دعا و سخن گفتن عبد با ربّ و مطرح کردن تقاضاهایش است. در اینجا هم دعاهای مأثور و هم غیرمأثور داریم. گفتیم دعاهای غیرمأثور دارای شرایط و آدابی است. جلسه گذشته بحث ما راجع به دعا برای دیگران مطرح بود. عرض کردم بهترین دعا برای دیگران همین چیزی است که در روایات ما وارد شده است که آن دعا کردن نسبت به مغفرت است. ما در روایات متعددی این جملات را داریم: «أللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَات»؛ هم نسبت به احیاء داریم و هم اموات. حتی در متن روایات ما هم که شیوه‌های دعا را می‏آموزند، این دعا وارد شده است که در آن روایت از امام صادق (صلوات‌الله‌علیه) بود که: «أللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِمَاتِ الْأَحْیَاءِ مِنْهُمْ وَ جَمِیعِ الْأَمْوَات».2

در روایتی از امام صادق (علیه‏السلام) است که شخصی از حضرت سؤال کرد: «لِمَ اتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلاً»؛ چرا خدا حضرت ابراهیم (علیه‏السلام) را به عنوان خلیل و دوست خودش انتخاب کرد و این لقب را به او داد؟ «قَالَ لِكَثْرَةِ سُجُودِهِ عَلَى الْأَرْضِ». حضرت در جواب فرمود چون ابراهیم (علیه‏السلام) خیلی خدا را سجده می‏کرد و خودش را برای خدا روی خاک می‏انداخت.

ثمره «طلب مغفرت» برای اموات

جلسه گذشته گفتم که ثمره این دعا برای اَحیاء «رفع مانع اجابت دعا» است. اتفاقاً برای اموات هم بهترین دعا همین است. چون آنچه که اهمّ اموری است که اموات به آن احتیاج دارند، «رفع موجبات عقاب» است. وقتی برای مغفرت آن‏ها دعا کردید و این را از خدا خواستید، معنای آن این است که خدایا، آن‌ها را عفو کن و موجبات عقاب را از آن‏ها برطرف فرما! لذا برای اموات هم بهترین دعا همین است. بهترین دعا برای اموات همین است که انسان تقاضا کند که موجبات عقاب از آن‏ها رفع شود. این نکته برای این بود که بحث جلسه گذشته را تکمیل کنم؛ چون جلسه گذشته راجع به اَحیاء گفتم، حالا هم راجع به اموات عرض کردم. لذا بهترین دعا نسبت به برادران و خواهران ایمانی این است که از خدا برای آن‌ها طلب مغفرت کنیم.

 

تأثیر حالات ظاهری انسان در اجابت دعا

اما بحثی که این جلسه می‏خواهم مطرح کنم، در سنوات گذشته اشاره‏ای داشتم، ولی حالا می‏خواهم توضیح دهم. یک‏وقت هست که در باب شرایط و آداب دعا، اعمالی را توصیه می‏کند که این اعمال در سه رابطه‏ای که در گذشته بحث کردیم نسبت به اجابت دعا مدخلیّت دارد. یعنی اگر انسان این اعمال را انجام دهد، این‏ها یا در تشدید مقتضی دعا، یا به فعلیت رسیدن آن و یا در تسریع اجابت دعا مؤثرند. مثلاً گفته می‏شود نماز بخوان، وضو بگیر، یا سایر اموری که بیان کردیم و از آن گذشتیم.

اما بحث دیگری که در باب دعا مطرح است، «تأثیر حالت ظاهری انسان در اجابت دعا» است. یک بحث از نظر باطن داریم که آن‏ها را در گذشته عرض کردم؛ اما حالا می‏خواهیم از نظر ظاهر بررسی کنیم که انسان در چه حالی از حالات ظاهری دعا کند، اثرش بیشتر است؟ حالا این را توضیح می‏دهم.3 ما به حسب ظاهر و از نظر فیزیکی حالات مختلفی را برای انسان‏هایی که سالم هستند تصویر می‏کنیم؛ مثلاً «قیام» دارند، «قعود» دارند، «رکوع» دارند، «سجود» و حالات مختلف دیگر دارند. سؤال این است که آیا این حالات هم در اجابت دعا دخالتی دارد یا نه؟ 4

 

سجده؛ نزدیک‏ترین حالات بنده به پروردگار

ما در روایاتمان این مطلب را داریم و جهت آن را هم در روایات ما ذکر کرده‏اند. من ابتدا این روایات را به دو دسته تقسیم می‏کنم و بعد دو روایت را می‏خوانم. یک دسته از روایات، علّت را جلو می‏اندازد و بعد حالت را می‏فرماید؛ دسته دیگر اوّل حالت را می‏فرماید و بعد علّت را بیان می‏کند.‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏5

اما دسته اوّل؛ روایت از پیغمبر اکرم (صلّی ‌الله ‌علیه ‌و آله ‌و سلّم) است که حضرت فرمود: «أقْرَبُ مَا یَکُونُ الْعَبْدُ مِن رَبِّهِ وَ هُوَ سَاجِدٌ»؛ نزدیک‏ترین حالتی که بنده به پروردگارش نزدیکتر است، آن حالی است که عبد معبودش را سجده می‏کند. بعد حضرت بلافاصله «فاء تفریع» می‏آورند و می فرمایند: «فَاکْثِرُوا الدُّعَاءَ».6 پس زیاد دعا کنید! یعنی در این حال سجده زیاد دعا کنید. در این روایت، حضرت اوّل علّت را می‏فرماید و بعد مسأله دعا در این حالت را مطرح می‏کند.

روایت دیگری هست که از عبدالله بن هلال است که خدمت امام صادق (صلوات‏الله‏علیه) می‏رسد و می‏گوید: «شَكَوْتُ إِلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیهِ السَّلامُ تَفَرُّقَ أَمْوَالِنَا وَ مَا دَخَلَ عَلَیْنَا»؛ می‏رود خدمت حضرت و از پراکنده شدن اموال و گرفتاری‏هایی که به او وارد شده بود شِکوِه می‏کند؛ گویا بخشی از اموالش را از دست داده بوده یا ورشکسته شده بوده است. آنجا با امام صادق (علیه‏السلام) دردِ دل می‏کند. «فَقَالَ عَلَیْكَ بِالدُّعَاءِ وَ أَنْتَ سَاجِدٌ»؛ ابتدا اینجا حضرت می‏آیند سراغ دعا و می‏فرمایند بر تو باد که دعا کنی در حال سجده؛ بعد علّت را ذکر می‏کنند که: «فَإِنَّ أَقْرَبَ مَا یَكُونُ الْعَبْدُ إِلَى اللَّهِ وَ هُوَ سَاجِدٌ».7 یعنی نزدیکترین حالت عبد به ربّش آن موقعی است که سجده می‏کند. پس دو چیز در این روایات هست؛ یکی این است که بیان نزدیکترین حالت عبد به ربّ از نظر ظاهر است و دیگری این است که دعا در این حالت به اجابت نزدیک می‏شود.

 

سجده؛ بالاترین کُرنش و عبادت

اما مسأله اوّل؛ چرا «أَقْرَبَ مَا یَكُونُ الْعَبْدُ إِلَى اللَّه» حالت سجده است؟ در باب عبادت که عبارت از کُرنش است، از نظر ظاهر بالاترین کُرنش نسبت به معبود، سجده است. لذا خدا هم وقتی ابلیس را خواست امتحان کند با همین عبادت او را امتحان کرد. آزمایش ابلیس «سجده» بود. چون بالاترین عبادت از نظر ظاهر، کُرنش به معبود است که آن هم در حال سجده است. لذا روایات تعبیر به «أقرب» می‏کنند؛ یعنی ‏نزدیک¬ترین حالت از نظر ظاهر، سجده است.

 

سجده زیاد؛ علّت «خلیل» شدنِ ابراهیم

ما در باب سجده روایات زیادی داریم که من فقط به یک روایت اشاره می‏کنم که نشان می‏دهد حتی نسبت به قُرب انبیاء نسبت به خداوند هم سجده مؤثر بوده است. در روایتی از امام صادق (علیه‏السلام) است که شخصی از حضرت سؤال کرد: «لِمَ اتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلاً»؛ چرا خدا حضرت ابراهیم (علیه‏السلام) را به عنوان خلیل و دوست خودش انتخاب کرد و این لقب را به او داد؟ «قَالَ لِكَثْرَةِ سُجُودِهِ عَلَى الْأَرْضِ».8 حضرت در جواب فرمود چون ابراهیم (علیه‏السلام) خیلی خدا را سجده می‏کرد و خودش را برای خدا روی خاک می‏انداخت. این به جهت مطلوبیت این حالت پیش معبود است که کُرنشی بالاتر از این از نظر ظاهر نداریم.

 

دعا در سجده مستجاب است

لذا این تعبیرهایی که در این روایات بود، این را می‏رساند که انسان وقتی می‏خواهد از معبودش درخواست کند، در حالی درخواست کند که در نزدیکترین حالات به معبودش قرار دارد؛ چون این حالت، همان‏طور که اقرب به معبود است، اقرب به اجابت هم هست. یعنی دعا در این حالت به پذیرفته شدن نزدیک‏تر است. لذا در این روایات فرمودند در این حال دعا کن و از خدا درخواست کن. چون دیگر حالتی نزدیکتر از این از نظر ظاهر نداریم؛ پس این فرصت را از دست نده!

 

در سجده از خدا چه بخواهم!؟

حالا اینجا یک بحث دیگر مطرح می‏شود و آن اینکه در حالت سجده از خدا چه بخواهم؟ آنچه ما در روایاتمان داریم این است که در این حال همه چیز بخواه! نظرتنگی نکن! دو جلسه قبل این را گفتم که اهمّ خواسته‏های انسان امور معنوی است؛ لذا آن‏ها را بخواه. چرا؟ چون نیازهای معنوی، موقّت نیستند. البته این منافات ندارد با اینکه انسان هم حوائج معنوی‏اش را بخواهد و هم حاجت‏های دنیایی‏اش را بخواهد.

 

هم دنیا بخواه، هم آخرت!

حالا برای اینکه این تتمیمی نسبت به بحثمان باشد، یکی دو روایت را می‏گویم. عبدالرحمن ابن سَیابه از اصحاب امام صادق (علیه‏السلام) است که می‏گوید: «قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ أَدْعُو وَ أَنَا سَاجِدٌ»؛ یعنی به حضرت عرض کردم من در حال سجده دعا می‏کنم و از خدا تقاضا می‏کنم؛ «فَقَالَ نَعَمْ»؛ حضرت فرمود بله! «فَادْعُ لِلدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ»؛ حالا که در سجده دعا می‏کنی، هم دنیا بخواه و  هم آخرت! چرا؟ «فَإِنَّهُ رَبُّ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَة».9 چون تو در این حالت عبد و بنده هستی و او ربّ است و تو کُرنش نسبت به ربّ خود می‏کنی؛ اما این را بدان که ربوبیّت او منحصر به یک نشئه نیست؛ او هم ربّ دنیای تو است، هم ربّ آخرت تو است. این حالت هم که بهترین حالت است؛ پس هم دنیا بخواه، هم آخرت!

در باب عبادت که عبارت از کُرنش است، از نظر ظاهر بالاترین کُرنش نسبت به معبود، سجده است. لذا خدا هم وقتی ابلیس را خواست امتحان کند با همین عبادت او را امتحان کرد.

هرچه می‏خواهی، بخواه!

یک روایت دیگر هم از جمیل بن درّاج است که از اصحاب بزرگ امام صادق (علیه‏السلام) است؛ از امام صادق (علیه‏السلام) نقل می‏کند که حضرت فرمود: «أَقْرَبُ مَا یَكُونُ الْعَبْدُ مِنْ رَبِّهِ إِذَا دَعَا رَبَّهُ وَ هُوَ سَاجِدٌ»؛ می‏گوید خدمت امام صادق (علیه‏السلام) بودم که حضرت فرموند نزدیک ترین حالت بنده به پروردگارش آن موقعی است که دارد دعا می‏کند و در حال سجده است. بعد حضرت رو کردند به جمیل بن درّاج و فرمودند: «فَأَیَّ شَیْ‏ءٍ تَقُولُ إِذَا سَجَدْتَ»؛ بگو ببینم وقتی که به سجده می‏روی چه می‏گویی؟! جمیل بن درّاج هم آدم کوچکی نیست؛ او و کسانی مثل زراره و محمد بن مسلم از فقهای بزرگ ما هستند و آدم‏های کوچکی نیستند. آن‏وقت حضرت از او سؤال کردند که تو در سجده چه می‏گویی؟

جمیل بن درّاج بسیار زیبا جواب می‏دهد! «قُلْتُ عَلِّمْنِی جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا أَقُولُ»؛ به امام صادق (علیه‏السلام) عرض می‏کند قربانت بروم، شما به من یاد بده که چه بگویم! حضرت رو می‏کند به ایشان و می‏فرمایند این را بگو: «یَا رَبَّ الْأَرْبَابِ وَ یَا مَلِكَ الْمُلُوكِ وَ یَا سَیِّدَ السَّادَاتِ وَ یَا جَبَّارَ الْجَبَابِرَةِ وَ یَا إِلَهَ الْآلِهَةِ »؛ یعنی بگو ای ربّ ارباب، ای ملک الملوک، ای سلطان سلاطین، ای سید سادات، ای معبود همه معبودها...10 بعد دارد حضرت فرمود: «ثُمَّ قُلْ فَإِنِّی عَبْدُكَ نَاصِیَتِی فِی قَبْضَتِكَ»؛ من بنده تو هستم؛ عنان اختیار من که به دست تو است. «ثُمَّ ادْعُ بِمَا شِئْتَ وَ اسْأَلْهُ فَإِنَّهُ جَوَادٌ لَا یَتَعَاظَمُهُ شَیْ‏ءٌ».11 یعنی بعد هم به طور کلی هرچه می‏خواهی از او بخواه! چون او بخشنده‏ای است که هیچ درخواست و تقاضایی برای او بزرگ و سنگین نیست. البته در بعضی از روایات دیده‏ام که حضرات ائمه (علیهم‏السلام) می‏فرمایند ما خودمان دوست نداریم که در تقاضاهایمان از خداوند جنبه‏های دنیایی را پیش بکشیم. این همان مطلبی است که من راجع به مسائل معنوی گفتم که آن‏ها نیازهای دائمی است و اهمّ مایحتاج انسان است. من روایتش را دیده‏ام، ولی نمی‏خواهم وارد این بحث شوم.

حالا به این مجموعه نگاه کنید؛ می‏خواستم این را عرض کنم که از این مجموعه این به دست می‏آید که یکی از اموری که در باب دعا کردن از نظر حالات ظاهری به آن توصیه شده، در حال سجده بودن است؛ این در مسأله اجابت مؤثر است. البته این منافات ندارد که آدم در هر حالی که باشد دعا کند؛ ولی این حالت خاصّ از آن حالت‏هایی است که عِندالله مطلوبیّت دارد و از طرفی هم خودش نمایانگر بالاترین کُرنش بنده نسبت به ربّ و معبودش است و لذا از نظر ظاهر أقرب حالت او به معبودش است.

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

جمعه 15 مهر 1390  8:29 PM
تشکرات از این پست
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مطالب خواندنی ماه رمضان

شب قدر و ادعیه حضرت علی (ع) در نهج البلاغه

شب قدر

تقریباً هزار و چهارصد و بیست و شش سال از نزول قرآن کریم می گذرد . هر سال به فرمان خدائی که متکلّم این کلام است ، سالگردی گرانقدر تشکیل می شود . لذا با همان جلال و شکوه فرشتگانی که بار اوّل قرآن را آورده بودند ، در خدمت روح از آسمان غیب تنزّل می کنند و بر ولی عصر نازل می شوند .

هنگام نزول قرآن ، احیای خاطره هر ساله‌ او هم گوشزد شد . هم با ماضی و هم با مضارع یاد شد. فرمود: إنّا أنزَلناهُ فِی لَیلَة القَدر 1، یعنی این کتاب را ما در شب قدر نازل کرده ایم، و هم در تجلیل شب قدر این چنین فرمود: وَ مَا اَدراکَ مَا لِیلَة القَدر . لِیلَة القَدرِ خِیرٌ مِنْ ألفِ شَهر . تَنَزَّلُ المَلائِکَهُ وَالرُّوحُ فِیها بِإذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ اَمرْ . سَلامٌ هِیَ حَتّی مَطلَعِ الفَجْر 2. یعنی این قرآن که در شب قدر نازل شد، با جلال و شکوه فرود آمد و به دستور خدا هر ساله آن جلال و شکوه تکرار می شود . اینچنین نیست که إنّا أنزَلناهُ فِی لِیلَهِ القَدر و پایان پذیرفته باشد ! بلکه اینطور است : تَنَزَّلُ المَلائِکَهُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلّ اَمرْ . هر ساله ملائکه در خدمت روح همة حقائق قرآن را أعم از تفسیر و تکوین پائین می آورند .

مرحوم کُلینی بابی در جامع کافی عقد کرد که بعضی از امامان ما (علیهم السَّلام) فرمودند : شما برای اثبات ادامة ولایت به سورة قدر استدلال کنید . تقریر استدلال هم به این بیان است ؛ فرمود : به مخالفین بگوئید آیا نبی اکرم رحلت کرد ، شب قدر هم از بین رفت ، یا شب قدر هست ؟ آنها ناچار می گویند : شب قدر هست . یعنی هر سال ماه مبارکی دارد ، و در هر ماه مبارکی شب قدر هست . فرمود : از آنها بپرسید: این که خدا فرمود : در شب قدر فرشته ها امور را نازل می کنند ، بر کی نازل می شوند ؟ اگر مقدّرات و حقائق را نازل کرده اند که به همراه ببرند و به کسی ندهد ، پس چرا آوردند ؟ اگر بنا شد مقدّرات و معارف را بر کسی عرضه کنند ، آن کس کیست ؟ آن کس که همة فرشتگان به اتّفاق روح ، همة امور را نازل می کنند و بر او گزارش می دهند ، کیست ؟ او ولی امر است . او امام آن زمان است .

در هر زمان ای ولی معصوم هست که مهبَط وحی است . منتها وحی تشریعی به پایان رسید ، آن وحی های تصدیقی و تکوینی و تبیینی و تفسیری و تشریعی همچنان مستدام است . لذا در بَدئ پیدایش نزول قرآن، ذات أقدس إله دستور داد که هر ساله خاطرة گرانبار نزول قرآن را گرامی بدارند و امشب احتمالاً یکی از شب هائی است که لیلة قدر است . لذا فرشتگان در خدمت روح همة امور را با سلامت به وجود مبارک ولی عصر عرضه می کنند . بعد به اذن ولی عصر به مجالس مؤمنین سری می زنند و به آنها سلام می کنند . و فیض ای که به ولی عصر رسید ، به دستور آن حضرت به افراد مستعد می رسانند . کسانی که ارتباط شان با ولی عصر برقرار است ، نشانه های شب قدر را هم درک می کنند .

از ائمه(علیهم السَّلام) سئوال کردند که علامت شب قدر چیست ؟ فرمود : آن نسیم ملایم که به شما بوزد، معلوم می شود شب قدر را درک کرده اید . اگر زمستان باشد ، احساس سرما نمی کنید . و اگر تابستان گرم باشد ، احساس گرما نمی کنید . اگر یک همچنین حالی در شما پیدا شد ، این نسیم قدر است . علامت دیگر اینکه : اگر بُوی خوبی به مشام شما رسید ، این نشانة قدر است .

ادب دعا را امیرالمؤمنین (علیه السَّلام) به ما آموخت . فرمود : اَلدّاعِی بِلا عَمَلْ کَالرّامِی بِلا وَتَرْ 7. فرمود : آنکه دعا می کند و عمل ندارد ، مثل تیراندازی است که تیر دارد ، ولی وَتر ندارد . (وَتر) آن کمان مُنهنی است که جلوی این تیر تند تیز را می گیرد و او را راهنمائی می کند . فرمود : اگر کسی تیرانداز است ، یک کمان ای لازم دارد که این کمان منهنی این تیر تیز را تعدیل کند ، راهنمائی کند

گاهی یعقوب ای می خواهد که بوی یوسف را از فاصلة هشتاد فرسخ استشمام کند ، بگوید : إنّی لَأجِدُ رِیحِ یُوسُفَ لُولا أنْ تُفَنِّدُونْ 3. آن کس که پیرهن یوسف را در دست دارد ، بوی یوسف را استشمام نمی کند ! ولی یعقوب از فاصلة هشتاد فرسخی بُوی یوسف استشمام می کند . فَلَمّا فَصَلَتِ العِیرْ 4، همین که قافله از مرز مصر حرکت کرد ، یعقوب فرمود : من بُوی یوسف می شنوم ! استشمام نمی کنی . ولایت بُوئی دارد ، نبوّت بُوئی دارد ، یوسف هر عصر بُوئی دارد ، شب قدر بُوئی دارد . اگر کسی شامّة جان اش باز شد ، این بُو را می شنود . و اگر آن لامسة جان اش باز باشد ،‌ این نسیم خنک را حسّ می کند . جریان چشم و گوش در قرآن آمده ، جریان شامّة معنوی هم در قرآن آمده . خدا بعضی را بصیر و بعضی را کُور می داند . می گوید : برخی کُور اند ،‌ امّا نه چشم سرشان ، بلکه چشم دلشان کُور است . إنَّهَا لا تَعمَی الأبصارْ وَ لکِنْ تَعمَی القُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُور 5. معلوم می شود بعضی ها قلب شان بیناست ، بعضی دلشان کُور است . آن دلی که چشم دارد ، شامّه هم دارد ، ذائقه هم دارد ، لامسه هم دارد .

ایّام ماه مبارک رمضان ، ایّام روزه است . در کتاب صوم ، روزه واجب و مستحب و حرام و مکروه را مطرح می کند . یکی از روزه هائی که گفته اند حرام است ، روزة وصال است . یعنی انسان طرزی نیّت کند که بگوید : من از این سحر تا آن سحر ، یک روز و شب را نیّت می کنم که روزه بگیرم و همچنین فردا را که شب چیزی نخورد و این نخوردن را به حساب روز و روزه بیاورد و نیّت کند . یک وقت کسی در شب ماه مبارک اشتها به غذا ندارد ، آن خارج از بحث است . یا در غیر ماه مبارک شب چیزی نمی خورد ، آن خارج از بحث است . ولی یک وقت نیّت می کند که من شب و روز را روزه بگیرم که شب هم مثل روز جزء مَنوّی او باشد . دو روز را با یک شب نیّت کند ، این را می گویند : (صُوم وصال) . یک شب و روز ، دو روز و یک شب ؛ دو تفسیر برای صوم وصال‌ آمده است ؛

این معنا برای غیر پیغمبر حرام است . رسول اکرم فرمود : صوم وصال ممنوع است . اصحاب عرض کردند : پس شما چرا اینچنین می کنید ؟ فرمود : شما مثل من نیستید . آنچه که مرحوم صدوق در مَنْ لا یَحضُر نقل کرد ، با آنچه را که در جوامع روائی اهل سنّت است ، مختصر فرق می کند . ولی یک حدیثی است معروف و فریقین نقل کرده اند که وجود مبارک نبی اکرم فرمود : شما مثل من نیستید . إنّی اَبِیتُ عِندَ رَبّی یُطْعِمُنِی وَ یَسقِینْ 6. من مهمان خدایم ، در نزد خدا بیتوته می کنم ، از غذای خدا و آشامیدنی های الهی بهره می برم و مقاومت می کنم . من اگر ظاهراً صائم ام ، باطناً در کنار سفرة خدا نشسته ام . احساس گرسنگی و تشنگی نمی کنم . این مقام برای نبی اکرم هست .

به ما گفتند : شما در ماه مبارک مهمان خدائید . اگر صوم وصال ممنوع است ، این صوم عادی که جائز و واجب است . برخی در روز که صائم اند ، مهمان خدایند . نه تنها جان شان از معارف طرفی می بندد ، بلکه جسم شان هم احساس رنج نمی کند . این حال را انسان در این فرصت ها مسئلت کند . نشانه های شب قدر را با لامسة دل ، با شامّه جان می توان درک کرد . این هم مطلب دیگر .

شب قدر

و چون مهم ترین کار برای شب قدر دعاست و این ایّام و لیالی متعلّق به علیّ بن أبیطالب ، امیر المؤمنین (علیه آلاف التحیّه والثناء) است ، چه بهتر که دعا را از زبان این داعی بشنویم .

اوّلاً ادب دعا را امیرالمؤمنین (علیه السَّلام) به ما آموخت . فرمود : اَلدّاعِی بِلا عَمَلْ کَالرّامِی بِلا وَتَرْ 7. فرمود : آنکه دعا می کند و عمل ندارد ، مثل تیراندازی است که تیر دارد ، ولی وَتر ندارد . (وَتر) آن کمان مُنهنی است که جلوی این تیر تند تیز را می گیرد و او را راهنمائی می کند . فرمود : اگر کسی تیرانداز است ، یک کمان ای لازم دارد که این کمان منهنی این تیر تیز را تعدیل کند ، راهنمائی کند . اگر کسی بی عمل دعا می کند ، مثل تیر انداز بی کمان است . بهترین عمل صفای دل است . بهترین راه برای صفای دل این است که هم در مسئله توحید برای غیر خدا راه باز نکنیم ، هم در مسائل اجتماعی کینة احدی را در دل راه ندهیم . مطمئن باشیم اگر کسی این دو رکن را فراهم کرد ؛ یعنی در کار خدا اَحدی را شریک قرار نداد ، در مسائل اجتماعی کینة هیچ مسلمانی را در دل نداشت ، این دو رکن را که فراهم کرد ، این دعوت کننده ، این داعی یک تیر انداز ماهری است که هم تیر تیز دارد و هم کمان مُنهنی . آنگاه خود حضرت که واجد شرائط دعاست ، نیایش هائی دارد که در آن نیایش همّت های بلند را تعلیم می دهد و برای همة مسلمانها مسئلت می کند .

شما دعاهای حضرت را در نهج البلاغه که تحلیل می کنید ، می بینید یا سعادت می خواهد ، یا شهادت می خواهد ، یا رفاقت با انبیاء می خواهد ، یا کرامت می خواهد ، یا عافیت می خواهد ، یا سلامت می خواهد ، یا فتوّت و رادمردی و مردانگی می خواهد و یا عزّت !

ببینید دعاهای حضرت از این عناصر محوری بیرون نمی رود . در آن عهد نامة معروف که برای مالک اشتر نوشت ، در پایان عهد نامه دعا کرد‌ ؛ فرمود : مالک ! من برای خود و برای تو از خدا سعادت و شهادت طلب می کنم ! از خدا می خواهم : أنْ یَختِمَ لِی وَ لَکَ السَّعادَهَ وَ الشَّهادَه إنّا للهِ وَ إنّا إلِیهِ الرّاجِعُونْ 8. من سعادت را ، شهادت را برای خود و برای تو مسئلت می کنم .

در آن دعاهای عمومی می گوید : نَسأَلُ اللهُ مَنازِلَ الشُّهَداء وَ مَعایِشَهَ السُّعَداء وَ مُفارَقَهَ الأنبیاء 9. ما برای همگان سعادت و منزلة شهدا و رفاقت با انبیاء را می خواهیم . به خدا عرض می کند : وَاجْمَعْ بِینَنَا وَ بِینَهُ . نوع این دعاها به صیغة جمع است .

حضرت علی (علیه السلام) همیشه در جنگ ها می فرمودند: اگر ما را بر آنها غالب کردی ، ما فاتح شدیم ، توفیقی بده که تعدّی و تجاوز به زیر دست را روا ندانیم . به اسیران رحم بکنیم

 می گوید : خدایا ! بین ما و بین رسول ات ، وَاجْمَعْ بِینَنَا وَ بِینَهُ فِی بَرْدِ العِیشْ وَ قَرارِ النِّعْمَه وَ‌ مُنتَهَی الطُمَأنِینَهِ وَ تُحَفِ الکِرامَه 10. خدایا ! بین همة ما ونبی ات در آن قرارگاه عیش و زندگی جمع بکن ، و در آن آرامش و خنکی سعادت و زندگی جمع بکن ! در کمال طمأنینه ما را با او سهیم بکن ! آن کرامت ها را که تحفة پیغمبر می کنی ، ما را بهره مند بکن ! مُنتَهَی الطُمَأنِینِه وَ تُحَفِ الکِرامَه .

در میدان جنگ دو دعای آموزنده دارد ؛ هنگامی که جنگ شروع می شد ، عرض می کرد : خدایا ! اَللّهُمَّ إنّا نَشکُو إلِیکَ غِیبَهَ وَلِیّنَا وَ کَثرَهِ عَدُوِّنَا وَ تَشتُتَ اَهوائَنَا . رَبَّنَا افْتَحْ بِینَنَا وَ بِینَ قُومِنَا بِالحَقّ 11. عرض می کرد : خدایا ! ما از نبود پیغمبر به تو شکایت می کنیم . چون پیغمبر ، آن رکن طمأنینه را ما از دست داده ایم .

در هفدة ماه مبارک در جریان بَدر که اوّلین جنگ نابرابری بود که مسلمانها می دیدند ، امیر المؤمنین فرمود: همه آن شب متوحّش بودند و متزلزل . تنها کسی که هیچ حادثه ای برای او نبود ، رسول اکرم بود . فرمود : در شب جنگ بَدر تا صبح کنار درخت پیغمبر مشغول مناجات بود ، گویا اصلاً فردا جنگی نیست ، و امشب شب حمله نیست ! آن یک حساب دیگری بود . لذا امیرالمؤمنین عرض می کند : خدایا ! ما از نبود پیغمبر به تو شکایت می کنیم و از اختلاف درونی به تو پناه می بریم و شکایت می کنیم .

آنگاه دعائی که بعض از انبیاء داشتند که در قرآن آمده است ، همان دعا را امیر المؤمنین دارد که : رَبَّنَا افْتِحْ بِِینَنَا وَ بِینَ قُومِنا بِالحَقّ . این در آغاز جنگ . در ناعرة جنگ عرض می کند : خدایا ! ما گرچه شهادت طلب کردیم ، امّا فتوّت و مردانگی هم می خواهیم . اَللّهُمَّ إنْ اَظهَرتَنَا عَلَیهِمْ وَ جَنِّبنَا البَغی وَ سَدِّدْنا بِالحَقّ . وَ إنْ اَظهَرْتَهُمْ عَلَینَا فَارزُقنَا الشَّهادَه وَاعْصِمنَا مِنَ الفِتنَه 12. اگر ما را بر آنها غالب کردی ، ما فاتح شدیم ، توفیقی بده که تعدّی و تجاوز به زیر دست را روا ندانیم . به اسیران رحم بکنیم .

همین علی که بعد از ضربت خوردن شب نوزدهم دستور داد به قاتل من مدارا کنید ؛ در میدان جنگ مردانگی از خدا خواست و می خواست . عرض می کرد : خدایا ! آن توفیق را بده که اگر ما فاتح و پیروز شدیم ، بر دشمن ستم نکنیم . و اگر مصلحت بود که آنها ما را شکست بدهند ، مرگ ما را مرگ شهید قرار بده . ما را از فتنه و بَد آموزی مصون بدار . این دعای علی در صحنة جنگ است . امّا دعای وجود مبارک امیرالمؤمنین از نظر توحید ؛ وقتی شب بر می خواست ، خالصاً خدا را دعا می کرد ، عرض می کرد: خدایا ! تو که می دانی ، هذا مَقامُ ،

این دعاها را که عرض می کنم ، شرح خواسته های شماست ؛ ما یک قرآن به دست داریم و یک قرآن به سر که هر دو جزء برنامه های لیالی قدر است ، و روایات این دو برنامه هم جدای از هم است . و در هر دو برنامه مسئله نیایش و خواسته است . چه بخواهیم ، آنچه که الآن عرض می شود برای آن است که هم در مراسم قرآن به دست ، هم در مراسم قرآن به سر این چیزی را که امیر به ما آموخت ، اینها را بخواهیم .

 

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

جمعه 15 مهر 1390  8:30 PM
تشکرات از این پست
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مطالب خواندنی ماه رمضان

روزه داران جهنمی؟

جهنم

در احکام عبادی مسائل ریز و درشتی وجود دارد که برخی از ما شاید چندان توجهی بدانها نداشته باشیم. در مورد روزه داری هم مسائلی وجود دارد که توجه به آنها کیفیت روزه ما را ارتقاء می‌دهد. یکی از این مسائل تفاوتی است که میان «صحّت» و «قبول» روزه وجود دارد. در این نوشتار می‌کوشیم مقصود از این اصطلاحات را مشخص نماییم و نقش آنها در روزه را توضیح دهیم:

 

معنای واژگانی

واژه «صحّت» صحیح بودن است و بدان معناست که عملی درست و بدون خطا انجام شده است

1

«قبولی» به معنای پذیرفته شدن است و مقصود از آن پذیرش عملی توسط دیگری است.

2

 

معنای اصطلاحی «صحّت»

وقتی در مورد روزه گفته می‌شود: «صحّت روزه» مقصود آن است که روزه از نظر شرعی و فقهی درست بوده است و این بدان معناست که از مبطلات روزه دوری شده است.

 

مبطلات روزه

این مبطلات که شرع برای ما معین نموده است 9 چیز است که در رساله ی فقهی علماء و مراجع به تفصیل آمده است. اگر بخواهیم روزه ی ما صحیح باشد و از «صحّت روزه» برخوردار باشیم باید مبطلات روزه را بشناسیم و از آن ها احتراز نماییم که عبارتند از:

3

1- خوردن و آشامیدن

2- جماع

3- استمناء

4- دروغ بستن به خدا و پیامبر(صلی الله علیه و آله) و جانشینان پیامبر(علیهم‌السلام)

5- رساندن غبار غلیظ به حلق

6- فرو بردن تمام سر در آب

7- باقی ماندن بر جنابت و حیض و نفاس تا اذان صبح

8- اماله کردن با چیزهای روان

9- قی کردن

اینها مبطلات روزه هستند و ارتکاب هر یک از آنها سب می‌شود روزه‌ی ما صحیح نباشد که البته در صورت سهوی یا عمدی بودن آنها، احکام خاصی وجود دارد که قضا و کفاره را شامل می شود و تفصیل همه ی این مسائل را باید در کتاب های فقهی و رساله های عملیه جستجو نمود.

اما شرط دیگری نیز در مورد روزه وجود دارد و آن «قبولی» روزه است.

 

معنای اصطلاحی «قبولی»

قبولی روزه به آن معناست که روزه‌ی ما مورد قبول پروردگار قرار گرفته باشد و او آن را از ما پذیرفته باشد. شاید گفته شود این شرط تفاوتی با «صحّت» روزه ندارد و روزه‌ای که صحیح باشد حتماً مورد قبول خداوند قرار می‌گیرد. باید گفت اصلاً چنین نیست. بلکه ممکن است روزه‌ای صحیح باشد اما شرایط کامل قبولی را نداشته باشد.

تفاوت شرط « صحّت» و شرط «قبولی» روزه

برای آنکه روزه‌ای مقبول درگاه الهی شود بایستی علاوه بر «صحّت» آن مسائل دیگری را نیز در مورد آن رعایت کرد. یعنی علاوه بر آن که بایستی از مبطلات روزه دوری کرد تا روزه ی ما صحیح باشد، باید یک سری شرایط دیگر را احراز نمود تا عمل عبادی ما مورد قبول خداوند واقع شود.

چه بسا روزه ای صحیح باشد امّا مورد قبول کامل درگاه الهی واقع نشود!

یکی از گناهان کبیره و زشتی که متأسفانه برخی مرتکب آن می‌شوند حتی در صورتی که روزه باشند، بدحجابی و آرایش کردن برای نامحرمان است. بر اساس فتاوای علماء و مراجع بزرگوار «اصل حجاب ضروری دین محسوب می‌شود و بی اعتنایی به آن و عدم رعایت آن معصیت و گناه است و آرایش کردن در خیابان‌ها و بیرون گذاشتن موها و استفاده از لباس‌های محرک حرام الهی است

شرایط قبولی روزه

روزه

برای آن که روزه‌ای قبول شود باید علاوه بر شرایط صحّت یعنی دوری از مبطلات روزه، از بسیاری از گناهان و محرمات دیگر نیز خودداری نمود. در واقع بسیاری از گناهان و معاصی وجود دارند که اگرچه روزه را باطل نمی‌کنند امّا از ثواب آن می‌کاهند و سب می شوند روزه‌ی ما مقبول درگاه الهی واقع نشود! به بیان دیگر، هر گناه و معصیتی که انجام شود کمی از ثواب روزه می‌کاهد تا جایی که شاید دیگر آن روزه، روزه‌ی مقبولی نباشد و تنها بهره‌ی صاحب آن گرسنگی و تشنگی باشد. روزه‌ی چنین شخصی اگر مبطلات روزه را انجام نداده باشد، صحیح است اما قبول نه!

اصلاً کسی که با زبان روزه غیبت می‌کند یا دروغ می‌گوید یا فحش و ناسزا می‌دهد و یا تهمت می‌زند و یا ... بسیاری از گناهان دیگر را مرتکب می‌شود، شرایط قبولی روزه‌اش را بدست نیاورده است اگر چه از نظر فقهی روزه‌اش صحیح است و لازم نیست آن را قضا کند.

 

بدحجابی و روزه‌داری

یکی از گناهان کبیره و زشتی که متأسفانه برخی مرتکب آن می‌شوند حتی در صورتی که روزه باشند، بدحجابی و آرایش کردن برای نامحرمان است. بر اساس فتاوای علماء و مراجع بزرگوار «اصل حجاب ضروری دین محسوب می‌شود و بی اعتنایی به آن و عدم رعایت آن معصیت و گناه است و آرایش کردن در خیابان‌ها و بیرون گذاشتن موها و استفاده از لباس‌های محرک حرام الهی است.»

4

کسی که در حال روزه‌داری مرتکب چنین معاصی و گناهانی شود، اگر چه روزه‌اش صحیح است یعنی لازم نیست دوباره آن را قضا کند، امّا قطعاً از ثواب روزه‌ی خود بسیار کاسته است و دیگر روزه اش مقبول درگاه الهی قرار نمی‌گیرد!

 

عواقب عدم قبولی روزه

اگر روزه‌ای صحیح باشد اما مقبول نباشد پیامدهایی برای صاحب آن دارد:

روزه‌اش صحیح است یعنی دیگر نمی‌خواهد آن را قضا کند و در روز قیامت، او را به خاطر نافرمانی در ترک واجب عذاب نمی کنند.

امّا چون با انجام گناهان از ثواب روزه‌اش کم شده است و دیگر مقبول درگاه الهی نیست، آن روزه نمی‌تواند صاحب خود را به درجات عالی کمالی و مراتب بهشت برساند. بلکه شاید در مواردی وزنه ی گناهان دیگر فرد آن قدر سنگین باشد که صحت روزه‌اش هم نتواند او را از آتش جهنم حفظ کند و او با ارتکاب گناهان بسیار در حال روزه داری نه تنها به بهشت نمی رسد بلکه به جهنم نیز وارد می شود!!

 

نتیجه گیری

شرط صحت روزه غیر از شرط قبولی آن است و از گناهان کبیره‌ای که سبب می‌شود روزه‌ای حتی با شرایط صحّت، صاحب خود را از عذاب الهی نجات ندهد گناه بدحجابی و زینت برای نامحرمان است.

 

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

جمعه 15 مهر 1390  8:30 PM
تشکرات از این پست
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مطالب خواندنی ماه رمضان

چه کسانی در شب قدر نجات پیدا می‌کنند؟

شب قدر

اندیشه  - دانایی «لیله القدرخیر من الف شهر» دشوار است، چه رسد به دارایی اش. البته راه دشوار نیست. اگر دشوار بود ما را امر نمی کردند، دعوت نمی کردند. دشواری مال کسی است که کوله بار خود را بر دوش دارد. اگر بار خودبینی را به زمین بگذارد، سبک می شود.

جریان قدر و احیاء و گرامیداشت قرآن و بهره برداری از فضل لیله القدر جزء «دولت قرآن» است. و این دولت همواره مورد درخواست ماست و از ذات اقدس اله مسئلت می کنیم «نسئلک دوله ً کریمه ً تعزّبها السلام و أهله و تذ لّ بها النّفاق و أهله. و هنگام ظهور بقیه الله ارواحنا فداه، این دولت تجلی می کند. نموداری از دولت قرآن را ذات اقدس اله در دولت سلیمان و ملک سلیمان ذکر کرد. فرمود: گوشه ای از دولت الهی را به سلیمان داده ایم. ولی به شما صدها برابر خواهیم داد.

ملک سلیمان بر این محور بود که آن حضرت بامداد راه یک ماهه می رفت و شامگاه راه یک ماهه. دولتی که بر باد مستقر باشد اینقدر قدرت دارد که مسافر خود را در یک نیم روز به اندازه یک ماه راه ببرد. سالک خود را در پگاه یا شامگاه به اندازه یک ماه راه ببرد... اما دولت قرآن یک شبه ره صدساله می برد. این هزار ماه که در طی یک قرن در حدود هشتاد سال خلاصه می شود، دولت قرآن است.

*

ادراک لیلة القدر کار آسانی نیست؛ فهمش آسان نیست چه رسد به حضور و ظهور و رسیدن به اصل آن. و ما أدراک ما لیلة القدر. خاصیت دولت قرآن، این است که لیله القدر خیر من ألف شهر. اگر بزرگانی گفتند: هرچه دارند همه از دولت قرآن دارند و یا «یک بیت از این قصیده به از صد رساله است» و یا سروده اند این طفل یک شبه ره صدساله می رود...همه نشأت گرفته از همین دولت قرآن است. از مناجات های لطیف و ظریف خواجه هروی این است که دارا شدن مهم است، نه دانا شدن! آن مناجات های لطیف خواجه انصاری را که می خوانید، می بینید به خدا عرض می کند که دانا شدن مهم نیست. اگر کسی زحمت بکشد، دانا بشود؛ فقیه، حکیم، ادیب، متکلم و محدث بشود، این دانای علم است و این مهم نیست. به دلیل اینکه صدها نفر در طول سالها به حوزه ها و دانشگاه ها راه یافتند و دانا شدند. مهم دارا شدن است نه دانا شدن.

دانایی «لیلة القدر خیر من الف شهر» دشوار است، چه رسد به دارایی اش. البته راه دشوار نیست. اگر دشوار بود ما را امر نمی کردند، دعوت نمی کردند. دشواری مال کسی است که کوله بار خود را بر دوش دارد. اگر بار خودبینی را به زمین بگذارد، سبک می شود. وقتی سبک شد، تخفّفوا تلحقوا... وجود مبارک رسول اعظم علیه و علی آله آلاف التحیه و الثناء فرمود: نجی المخفّفون... آنها که سبک بالند نجات پیدا کرده اند.

پرکشیدن با سنگین بال و سنگین بار بودن، ممکن نیست. کار «جعفر طرار» نیست که یک شبه ره صد ساله را طی کند، کار «جعفر طیار» است. طراری را کنار گذاشتن و طیار شدن با مراسم احیاء هماهنگ است و شدنی است.


اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

جمعه 15 مهر 1390  8:30 PM
تشکرات از این پست
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مطالب خواندنی ماه رمضان

سیره امامان در شب قدر

شب قدر

اندیشه  - شب قدر در فرهنگ قرآن و روایات از جایگاه بس عظیمى برخوردار است تا آنجا که شب قدر در قرآن برابر با هزار ماه دانسته شده، و شب نزول قرآن، و شب تعیین تقدیرات یکسال و شب مبارک معرفى شده است.

و در روایات هم تعبیرات زیبایى از شب قدر آمده است، همچون شب بخشیده شدن گناهان و اینکه هر کس در آن شب بخشیده نشود، مورد نفرین خدا واقع مى‏شود.1

و پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود: «مَنْ حُرِمَها فَقَدْ حُرِمَ الْخَیْرَ کُلَّهُ؛2 هر کس از شب قدر محروم گردد، از تمام خیرات بى‏نصیب شده است.»

با توجّه به عظمت شب قدر، سیرى در سیره پیشوایان معصوم علیهم‏السلام در این شب خواهیم داشت.

 

الف. عبادت و شب زنده‏دارى

از اعمالى که در طول سال، مخصوصا شبهاى مبارک رمضان و على الخصوص در شب قدر بدان سفارش اکید شده است، اِحْیا و شب زنده‏دارى است. پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود: «

مَنْ اَحْیا لَیْلَةَ الْقَدْرِ حُوِّلَ عَنْهُ الْعَذابُ اِلَى السَّنَةِ الْقابِلَةِ؛ 3

کسى که شب قدر را زنده بدارد، عذاب تا سال آینده از او روى مى‏گرداند.»

و معصومان علیهم‏السلام همه این سنت حسنه را پاس و گرامى مى‏داشتند و از آن بهره مى‏بردند:

1. پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله نه تنها در شب قدر بیدار بود، بلکه دهه سوم ماه مبارک رمضان کاملاً بستر خواب را جمع مى‏کرد و به عبادت مى‏پرداخت. حضرت على علیه‏السلام در این باره فرموده است: «أنَّ رَسُولَ اللّهِ کانَ یَطْوى فِراشَهُ وَ یَشُدُّ مِئْزَرَهُ فِى الْعَشْرِ الاْءَواخِرِ مِنْ شَهْرِ رَمَضانَ وَ کانَ یُوقِظُ أَهْلَهُ لَیْلَةَ ثَلاثٍ وَ عِشْرینَ وَ کانَ یَرُشُّ وُجُوهَ النِّیامِ بِالْماءِ فى تِلْکَ اللَّیْلَةِ؛4  رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله [این چنین] بود که رخت‏خواب خویش را جمع مى‏کرد و کمربند [همّت براى عبادت] را در دهه آخر از ماه رمضان محکم مى‏بست و همیشه این گونه بود که اهل و عیالش را در شب بیست و سوم بیدار نگه مى‏داشت و بر روى خواب رفتگان در آن شب آب مى‏پاشید [تا از درک شب قدر، و درک شب زنده‏دارى محروم نشوند].»

حتى در شبهاى بارندگى در حالى که مسجد مدینه سقف نداشت، عبادت و شب‏زنده‏دارى را ترک نمى‏کرد و دیگران را با رفتار خویش وا مى‏داشت که در همان گل و باران بیدار باشند و نماز گزارند.5

2. امام على علیه‏السلام نیز در طول سال، شب هنگام آن گاه که شب پرده‏هاى تاریکى را انداخته بود، بیدار مى‏شد و مشغول عبادت و شب‏زنده‏دارى مى‏گشت.6 اما در شبهاى قدر حال ویژه‏اى داشت و در بدترین وضعى که مسجد مدینه را آب و گل فرا گرفته بود، مشغول عبادت و شب‏زنده‏دارى مى‏شد و به ویژه در شب قدر آخر عمر خویش، حال فوق العاده عجیبى داشت.

3. فاطمه زهرا علیهاالسلام نیز آن قدر عبادت مى‏کرد که امام حسن علیه‏السلام مى‏فرماید: «ما کانَ فِى الدُّنْیا اَعْبَدَ مِنْ فاطِمَةَ علیهاالسلام ، کانَتْ تَقُومُ حَتّى تَوَرَّمَ قَدَماها؛ 7 عابدتر از فاطمه علیهاالسلام در دنیا نبود؛ همیشه این گونه بود که آن قدر به عبادت مى‏ایستاد که پاهاى [مبارکش[ ورم مى‏کرد.»

علت نام‏گذارى او به «زهرا» نیز این است که شبها نور عبادت و شب بیدارى او به سوى آسمان مى‏تابید8  و امّا در شب قدر، حال به خصوصى داشت، نه تنها بیدار بود که بچه‏ها و فرزندان خویش را نیز وادار مى‏کرد که شب بیدار باشند؛ چنان که در روایتى مى‏خوانیم: «وَ کانَتْ فاطِمَةُ علیهاالسلام لا تَدَعُ اَحَدا مِنْ اَهْلِها یَنامُ تِلْکَ اللَّیْلَةَ وَ تُداویهِمْ بِقِلَّةِ الطَّعامِ وَ تَتَأَهَّبُ لَها مِنَ النَّهارِ وَ تَقُولُ مَحْرُومٌ مَنْ حُرِمَ خَیْرَها؛9 روش فاطمه علیهاالسلام این بود که هیچ فردى از خانواده خویش را نمى‏گذاشت در آن شب (بیست و سوم) بخوابد و [مشکل خواب] آنها را با کمى غذا و آمادگى در روز درمان مى‏نمود و مى‏فرمود: محروم است کسى که از خیر [و برکت] آن شب محروم شود.»

فاطمه زهرا علیهاالسلام نیز آن قدر عبادت مى‏کرد که امام حسن علیه‏السلام مى‏فرماید: «ما کانَ فِى الدُّنْیا اَعْبَدَ مِنْ فاطِمَةَ علیهاالسلام ، کانَتْ تَقُومُ حَتّى تَوَرَّمَ قَدَماها؛ 7 عابدتر از فاطمه علیهاالسلام در دنیا نبود؛ همیشه این گونه بود که آن قدر به عبادت مى‏ایستاد که پاهاى [مبارکش[ ورم مى‏کرد.»

4. امام باقر علیه‏السلام فرمود: «هر کس شب قدر را احیا بدارد، خداوند مهربان گناهان او را مى‏آمرزد.»10 و شیخ عباس قمى نقل کرده که «امام باقر علیه‏السلام در شب بیست و یکم و بیست و سوم تا نیمه شب دعا مى‏خواند و آن گاه به نماز مى‏پرداخت.» 11

5. امام هفتم علیه‏السلام نیز اهل شب‏زنده‏دارى و عبادت در طول سال بود. در زیارت‏نامه آن حضرت مى‏خوانیم: «او شبها تا سحر بیدار بود، و طلب آمرزش مى‏کرد و همدوش سجده‏هاى طولانى، چشم گریان و اشکبار، و مناجات بسیار و زاریهاى پیوسته و پى‏درپى بود.»12 وقتى حضرت در غیر رمضان چنان باشد، حالِ آن حضرت در شب قدر براى ما قابل توصیف نخواهد بود.

او نه تنها خود شب‏زنده‏دارى و عبادت داشت که به دیگران نیز مى‏فرمود: «مَنِ اغْتَسَلَ لَیْلَةَ الْقَدْرِ وَ أَحْیاها اِلى طُلُوعِ الْفَجْرِ خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ؛13 کسى که در شب قدر غسل کرده و تا سپیده صبح شب‏زنده‏دارى کند، گناهانش آمرزیده مى‏شود.»

6. امام حسن عسکرى علیه‏السلام نیز چون پدران خود، اهل مناجاتهاى طولانى و شب‏زنده‏دارى در طول سال و مخصوصا در شب قدر بود.14 و به شیعیان خود نیز این اعمال را اکیدا سفارش مى‏کرد.

از جمله، مى‏فرمود:«فَلا یَفُوتُکَ إِحْیاءُ لَیْلَةِ ثَلاثٍ وَ عِشْرینَ؛15 پس بیدارى در شب بیست و سوم را از دست نده!»

 

ب. حضور در مسجد

شب قدر

از مسائلى که معصومان علیهم‏السلام نسبت به آن حساسیت ویژه نشان داده‏اند، حضور در مسجد، در شب قدر است. قبلاً اشاره شد که پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله حتى در شبهاى بارانى و گل بودن مسجد مدینه، حضور در آن را در شبهاى قدر ترک نمى‏کرد. از آن بالاتر، پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله در دهه سوم ماه مبارک رمضان، شب و روز در مسجد معتکف بود.

امام على علیه‏السلام در این زمینه مى‏فرماید: «فَلَمْ یَزَلْ یَعْتَکِفُ فِى الْعَشْرِ الاْءَواخِرِ مِنْ رَمَضانَ حَتّى تَوَفّاهُ اللّهُ؛16 پس [پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله ] همیشه در دهه آخر ماه رمضان در حال اعتکاف بود تا آن وقت که خداوند او را گرفت.» یحیى بن رزین نقل نموده که «کانَ اَبُو عَبْدِ اللّهِ مَریضا مُدْنِفا فَأَمَرَ فَأُخْرِجَ اِلى مَسْجِدِ رَسُولِ اللّهِ فَکانَ فیهِ حَتّى أَصْبَحَ لَیْلَةَ ثَلاثٍ وَ عِشْرینَ مِنْ شَهْرِ رَمَضانَ؛17 امام صادق علیه‏السلام بیمارى شدیدى داشت، دستور داد او را به مسجد پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله [با همان حال] ببرند. پس حضرت تا صبح شب بیست و سوم ماه رمضان در آنجا باقى ماند.»

 

ج. مراسم قرآن سرگرفتن

یکى دیگر از اعمال شب قدر که در سیره معصومان دیده مى‏شود مراسم قرآن سرگرفتن است. امام صادق علیه‏السلام در این باره فرمود: «براى سه شب قرآن کریم را مقابل خود قرار دهید و آن را بگشایید و بخوانید:

«اَللّهُمَّ اِنّى أَسْئَلُکَ... .»18

 

د. برپایى نماز جماعت

از عباداتى که سخت در اسلام بر آن سفارش شده، مخصوصا در ماه مبارک رمضان، برپایى نماز جماعت است. انس بن مالک از پیامبر گرامى اسلام صلى‏الله‏علیه‏و‏آله نقل کرده که فرمودند: «

مَنْ صَلّى مِنْ اَوَّلِ شَهْرِ رَمَضانَ اِلى آخِرِه فى جَماعَةٍ فَقَدْ اَخَذَ بِحَظٍّ مِنْ لَیْلَةِ الْقَدْرِ؛19

کسى که از اوّل تا آخر ماه رمضان در نماز جماعت حاضر شود، بهره‏اى از شب قدر گرفته است.» و امام صادق علیه‏السلام نیز نماز صبح را به جماعت برگزار مى‏نمود، و بعد از آن تا مدّتى مشغول تعقیبات مى‏شد.

20

پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله و یاران او و دیگر معصومان علیهم‏السلام در سخت‏ترین شرائط نماز جماعت شب قدر را ترک نمى‏کردند. حضرت على علیه‏السلام مى‏فرماید: «شب بیست و سوم در عین حالى که باران شدیدى آمده بود و مسجد مدینه را گل و آب فرا گرفته بود، رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله ما را به نماز وامى‏داشت.» آن گاه فرمود: «فَصَلّى بِنا رَسُولُ اللّهِ صلى‏الله‏علیه‏و‏آله وَ إِنَّ أَرْنَبَةَ اَنْفِهِ لَفِى الطّینِ؛21  پس رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله با ما نماز[جماعت] خواند، در حالى که نوک بینى حضرت در گل [فرو رفته[ بود.»

«ابو شیخ ابن حیان» از پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله نقل کرده که حضرت فرمود: «مَنْ فَطَرَ صائِما فى شَهْرِ رَمَضانَ مِنْ کَسْبٍ حَلالٍ صَلَّتْ عَلَیْهِ الْمَلائِکَةُ لَیالِىَ رَمَضانَ کُلَّها وَ صافَحَهُ جَبْرائیلُ لَیْلَةَ الْقَدْرِ وَ مَنْ صافَحَهُ جَبْرائیلُ یَرِقُّ قَلْبُهُ وَ تَکْثُرُ دُمُوعُهُ...؛ کسى که با مالى که از راه حلال به دست آورده در ماه رمضان روزه‏دارى را افطارى دهد، در تمام شبهاى رمضان فرشتگان بر او درود مى‏فرستند و جبرئیل در شب قدر با وى مصافحه مى‏کند و هر کس جبرئیل با او مصافحه کند، قلبش نرم و اشک چشمش زیاد شود.»

ه . افطارى دادن و اطعام نمودن

از اعمالى که در ماه مبارک رمضان مورد تأکید قرار گرفته، افطارى دادن به دیگران است. پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله در خطبه معروف شعبانیه مى‏فرماید:«مردم بیدار باشید! کسى که از شما به روزه‏دار مؤمن در این ماه افطارى دهد، پاداش آزاد نمودن یک برده و بخشش گناهان گذشته را همراه دارد. عرض شد: اى رسول خدا! ما توان افطارى دادن نداریم. حضرت فرمود: بترسید از آتش! ولو با دادن نصف دانه خرما و از آتش بپرهیزید! گر چه با دادن شربت آب باشد.»

22

پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله از کسانى بود که هر چه به دیگران مى‏فرمود، خود بیش از دیگران بدان عمل مى‏نمود و در این مورد نیز چنین است. «ابو شیخ ابن حیان» از پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله نقل کرده که حضرت فرمود: «مَنْ فَطَرَ صائِما فى شَهْرِ رَمَضانَ مِنْ کَسْبٍ حَلالٍ صَلَّتْ عَلَیْهِ الْمَلائِکَةُ لَیالِىَ رَمَضانَ کُلَّها وَ صافَحَهُ جَبْرائیلُ لَیْلَةَ الْقَدْرِ وَ مَنْ صافَحَهُ جَبْرائیلُ یَرِقُّ قَلْبُهُ وَ تَکْثُرُ دُمُوعُهُ...؛23 کسى که با مالى که از راه حلال به دست آورده در ماه رمضان روزه‏دارى را افطارى دهد، در تمام شبهاى رمضان فرشتگان بر او درود مى‏فرستند و جبرئیل در شب قدر با وى مصافحه مى‏کند و هر کس جبرئیل با او مصافحه کند، قلبش نرم و اشک چشمش زیاد شود.»

امام على علیه‏السلام نیز در شبهاى مبارک رمضان و شبهاى قدر به مردم اطعام مى‏کرد و آنها را موعظه مى‏نمود؛ چنان که در روایتى مى‏خوانیم: «کانَ عَلِىُّ بْنُ أَبى طالِبٍ علیه‏السلام یَعُشُّ النّاسَ فى شَهْرِ رَمَضانَ بِاللَّحْمِ وَ لا یَتَعَشّى مَعَهُمْ فَإِذا فَرِغُوا خَطَبَهُمْ وَ وَعَظَهُمْ... وَ قالَ فى خُطْبَتِهِ إِعْلَمُوا أَنَّ مِلاکَ اَمْرِکُمُ الدّینُ وَ عِصْمَتَکُمُ التَّقْوى وَ زینَتَکُمُ الاْءَدَبُ وَ حُصُونُ اَعْراضِکُمُ الْحِلْمُ؛24 همیشه على بن ابى طالب علیهماالسلام شام[و افطارىِ تهیّه شده] از گوشت را به مردم در ماه رمضان مى‏داد، ولى خود از آن [گوشت] استفاده نمى‏کرد. پس هنگامى که [از خوردن شام] فارغ مى‏شدند، براى آنها خطبه مى‏خواند و آنها را موعظه مى‏نمود... و در خطبه‏اش فرمود: بدانید ملاک امر [و کارهاى] شما دین است و نگه‏دارنده شما تقوا، و زینت شما ادب، و دژهاى [نگه‏دارنده] آبروى شما حلم است.»

و امام زین العابدین علیه‏السلام نیز در طول ماه مبارک رمضان در راه خدا انفاق مى‏کرد و صدقه مى‏داد؛ چنان که در حدیثى مى‏خوانیم:«کانَ إِذا دَخَلَ شَهْرُ رَمَضانَ تَصَدَّقَ فى کُلِّ یَوْمٍ بِدِرْهَمٍ فَیَقُولُ: لَعَلّى اُصیبُ لَیْلَةَ الْقَدْرِ؛25 (امام سجاد علیه‏السلام ) روشش این بود که هر روز از ماه [مبارک] رمضان درهمى صدقه مى‏داد و آن گاه مى‏فرمود: شاید [با این کار صدقه] شب قدر را دریابم.»

و امام صادق علیه‏السلام فرمود: «جدّم امام زین العابدین علیه‏السلام روزى که روزه مى‏گرفت، دستور مى‏داد گوسفندى ذبح کنند و آن را تکه تکه نموده، بپزند. هنگام افطار که نزدیک مى‏شد، حضرت به دیگها سر مى‏زد تا بوى آنها را استشمام کند، در حالى که روزه‏دار بود. سپس دستور مى‏داد ظرفها را پر کنند و یکى یکى به در خانه افراد [فقیر] ببرند تا آنجا که غذا تمام مى‏شد. آن گاه خود با نان و خرما افطار مى‏نمود.»26

و همچنین امام صادق علیه‏السلام نیز شب در خانه فقرا مى‏رفت و به آنها نان و خرما مى‏داد و سفارش مى‏فرمود: «در ماه رمضان به مردم افطارى بدهید.»27

 

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

جمعه 15 مهر 1390  8:30 PM
تشکرات از این پست
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مطالب خواندنی ماه رمضان

v

شب قدر چه درخواستی کنیم؟

شب قدر

حالا در این شب های قدر اگر قرآن بر سر می گذاریم، هدف تنها این نباشد که خدا گناهان ما را بیامرزد، ما را به جهنم نبرد، ما را به بهشت ببرد. اینها ریخت و پاش سفره شب قدر است. وقتی یک دولتی سفره ای پهن کرد، مائده الهی و مأدبه الهی چید، مهمان های خود را به بهترین وجه پذیرایی می کند. وقتی مهمان ها برخاستند، سفره جمع می شود و آن ریزه های سفره را می ریزند برای مرغ ها...ریزه سفره شب قدر این است که کسی نسوزد، به جهنم نرود و... در واقع اینها شب قدر نیست.

شب قدر آن است که انسان طیارگونه دست هزاران نفر را بگیرد و به بهشت ببرد. در دنیا رفتار او، گفتار او، سیرت او، سنت او آموزنده باشد. هزاران نفر را زنده کند و در آخرت هم هزاران نفر را شفاعت. اگر ما بتوانیم در کنار سفره الهی و دولت قرآن بنشینیم، چرا در انتهای صف باشیم؟ چرا دنبال آن ریزه های سفره تکان ها باشیم؟

به ما گفتند هر کسی به اندازه قدر خود شب قدر را درک می‌کند و قدر هر کسی هم به اندازه قدر همت اوست. اگر ما به اندازه همت‌مان دولت قرآن را و دولت قدر را می‌توانیم ادراک کنیم، چرا همت نطلبیم؟ ما قبل از این که از خدا مظروف بخواهیم، ظرف و ظرفیت هم طلب کنیم. هرگز نمی‌توان گفت: چون ما ظرفیتمان اینقدر بود، خدا به ما اینقدر داد. این سخن نیمی از ثواب است، نه همه ثواب. سخن صائب، ثواب، منزه از خطا، مبرای از اشتباه آن است که هم ظرف بخواهیم، هم مظروف.

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

جمعه 15 مهر 1390  8:30 PM
تشکرات از این پست
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مطالب خواندنی ماه رمضان

زمزمه ملکوت (10)

دعا

اشاره:

به بارگاه ملکوت از راه دعا می توان بار یافت و شهد فیض لایزال را از جام دعا می بایست سر کشید.

دعا، تنها صحنه خواندن نیست عرصه شناختن هم هست. رهاورد دعا، تنها روحانیت نیست عقلانیت هم هست.

باید بر سجاده دعا نشست و محبوب را تمنا کرد.

رمضان، این سفره گشوده خدا، گاه اجابت خواهش هاست، رمضان را دریابیم و دل و جانمان را با جوهر دعا صیقل بخشیم.

آنچه به خامه می آید بازنوشته سخنرانی مجتهد فرزانه، آیت الله آقا مجتبی تهرانی است که در این روزهای پر برکت ماه رمضان در مدرسه نور تهران واقع در خیابان ایران، ایراد می شود. موضوع این سلسله گفتارها دریافتی از ادعیه مأثور و ترسیم تصویری از بایسته های بندگی است.

 

اعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم؛  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبّ‏ِ الْعَلَمِین وَ صَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبینَ الطَّاهِرِینَ وَ لَعنَةُ اللهِ عَلی اَعدائِهِم اَجمَعین.

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیْتُكَ وَ اسْمَعْ دُعَائِی إِذَا دَعَوْتُكَ وَ أَقْبِلْ عَلَیَّ إِذَا نَاجَیْتُكَ

فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیْكَ وَ وَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْكَ»1

خدایا بر محمد و خاندانش درود فرست و صدایم را بشنو هنگامی که تو را صدا میزنم؛ به دعایم گوش فرا ده، آن هنگام که تو را میخوانم و رو به من فرما در آن زمان که با تو نجوا میکنم.  همانا من به سوی تو فرار کرده‌ام و در مقابل تو ایستاده ام.

مروری بر مباحث گذشته

گفته شد ماه مبارک رمضان، ماه تلاوت قرآن و بازگو کردن کلام ربّ و ماه دعا و سخن گفتن عبد با ربّ است. دعا را هم تقسیم‏بندی کردیم كه مأثور و غیرمأثور دارد و دارای شرایطی است. قبل از اینکه وارد ادامه بحث درباره آداب دعا شوم، چند تذكر بدهم.2

 

نکته اول؛ فرق «دعا» و «نداء»

ما داریم که این مناجات علی (علیه‏السلام) را که جملات ابتدایی آن را در ابتدای بحث می‏خوانم، همه ائمه طاهرین (علیهم‏السلام) می‏خواندند. این مناجات مثل مناجات شعبانیه است. این مناجاتی را که از علی (علیه‏السلام) نقل شده است. بنده چهار سال قبل، در اولین جلسه بحث دعا، «دعا و ندا و مناجات» را معنا کردم و فرقشان را هم گفتم.

دعا و نداء که در این جملات هم آمده که اوّل می‏فرماید: «و اسمع ندائی»، بعد دارد: «و اسمع دعائی»، از امور صوتیّه و شنیدنی است. این دو از یک مقوله هستند. دو مقوله متفاوت از یكدیگر نیستند. در لغت هم كه مراجعه کنید، می‏بینید دعا «غیر را خواندن» است؛ یعنی صدا زدن دیگری است. حالا کاری به مفاد آن نداریم. نداء، صدا كردن از دور است و دعا هم همان صدا زدن است، اما از یك مسافت نزدیك. این دو با هم فرق نمی‏کنند و از یک مقوله هستند. کسانی که اهل این مطالب هستند، به كتب لغت كه مراجعه کنند، می‏بینند كه آنجا می‏گویند ندا، صدا زدنی است که با آواز بلند باشد و دعا آوازش كوتاه است. این دو صدا فقط از نظر بلند و کوتاهی با هم فرق دارند؛ وگرنه ماهیتاً یک چیزند. لذا اگر بر «نداء»، «دعا» اطلاق شود، دُرُست است و مشکلی ندارد. آن هم صدا كردن و خواندن است. این یک مطلب كه تذكر دادم.

 

نکته دوم؛ معنای دعای خداوند

ما راجع به خداوند هم داریم كه خدا، هم «دعا» می‏کند و هم «ندا» می‏كند. دعای خداوند، یعنی خواندن؛ آیه شریفه می‏فرماید: «وَ اللَّهُ یَدْعُوا إِلى‏ دارِ السَّلام».

3

پس این‏طور نیست که اطلاق کردن «دعا» بر خواستن‏ها و خواندن‏های خدا اشکال داشته باشد. یا آیه دیگر می‏فرماید:

«وَ اللَّهُ یَدْعُوا إِلَى الْجَنَّةِ».4

خداوند به بهشت فرا می‏خواند. در قرآن ندای الهی را هم داریم. پس کاربرد ندا و دعا برای خدا، هر دو دُرُست است.

5

 

دعای بدون درخواست!

مسأله این است كه مفاد این خواندن چیست؟ آیا در این دعا و صدا زدن، درخواستی هم هست یا اصلاً حاوی درخواستی نیست؟ شما دعای سحر را كه می‏خوانید، می‏بینید كه از اوّل دعا تا آخر آن، هیچ درخواستی مطرح نیست. اما اسم آن «دعای سحر» است. فقط در فراز پایانی و در آخر دعا می‏گوید صدایت می‏زنم كه فقط جواب من را بدهی!

6

دعای سحر «دعا» است؛ هر چند كه در خواستی در آن مطرح نشده است. فقط می‏گوید جوابم را بده! بیش از این از او نمی‏خواهد. پس لزوماً در دعا «درخواست» مطرح نیست و صِرف صدا كردن كافی است.

در آن روایتی که از امام هفتم (علیه‏السلام) بود این‏طور داشت: «مَنْ دَعَا لِإِخْوَانِهِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِمَاتِ وَكَّلَ اللَّهُ بِهِ عَنْ كُلِّ مُؤْمِنٍ مَلَكاً یَدْعُو لَه‏».9 هرکس كه برای برادران و خواهران ایمانی‏ و اسلامی‏اش دعا کند، خداوند به ازای هر مؤمن، یک فرشته برای او می‏گمارد که برایش دعا کند. یعنی آن فرشته‏ها هم برای دعاكننده، از خدا درخواست می‏کنند

نكته سوم؛ دعا «انشای طلب» است و اجابت، «انشای مطلوب»

نكته دیگر این ‏كه دعا و نداء ـ كه هر دو از یک مقوله هستند ـ انشائی هستند. یعنی وقتی ما دعا می‏كنیم، از چیزی خبر نمی‏دهیم؛ بلكه خواندن ما «انشاء» است. بنده هم وقتی خدایش را صدا می‏زند و دعا می‏کند، در متن این دعا درخواست می‏کند؛ یعنی درخواستش را انشاء می‏کند. وقتی درخواستش را انشاء کرد، خداوند اجابت را انشاء می‏كند. معنای این حرف این است که خداوند، اعطاء را ـ‏یعنی همان درخواست عبد راـ انشاء می‏کند كه این انشاء تکوینی است که این انشاء از ناحیه عبد و ملَک «انشاء طلب» است و از ناحیه ربّ «انشاء مطلوب» است.

7

 

كیفیت تولّد دو دعا از دعا برای غیر

دعا

روایاتی داشتیم که اگر انسان برای غیر دعا کند، از آن دعا دو دعا متولد می‏شود؛ یكی دعای فرشتگان و یکی هم دعای خداوند.8 از طرفی روایاتی مطرح بود كه نتیجه دعا برای غیر، این است كه فرشته به داعی می‏گوید برای تو دو برابر است. شاید شُبهه شود كه لسان این دسته از روایات كه دارد فرشته به داعی می‏گوید «لَكَ مِثلَاه»، لسان إخبار است نه انشاء؛ یعنی فرشته دارد به داعی خبر می‏دهد و برایش دعا نمی‏كند!

جمع بین این روایات این است که فرشته در هر حال برای داعی دعا می‏كند. در آن روایتی که از امام هفتم (علیه‏السلام) بود این‏طور داشت: «مَنْ دَعَا لِإِخْوَانِهِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِمَاتِ وَكَّلَ اللَّهُ بِهِ عَنْ كُلِّ مُؤْمِنٍ مَلَكاً یَدْعُو لَه‏».9 هرکس كه برای برادران و خواهران ایمانی‏ و اسلامی‏اش دعا کند، خداوند به ازای هر مؤمن، یک فرشته برای او می‏گمارد که برایش دعا کند. یعنی آن فرشته‏ها هم برای دعاكننده، از خدا درخواست می‏کنند. تمام روایاتی که در آن بود که فرشته می‏گوید «لَکَ مِثلَاه»، با این روایت تفسیر می‏شود. فرشته چه کاره است که بخواهد چیزی به کسی بدهد؟! مگر از خودش اختیاری دارد که حاجت بنده را به او بدهد؟ اینکه می‏گوید «لَكَ مِثلَاه»، معنایش این است که من هم از خدا خواستم که دو برابر به تو بدهد.

من با این روایت، بین باقی روایات این باب جمع کردم. این روایت صریح می‏گوید «وَكَّلَ اللَّهُ بِهِ عَنْ كُلِّ مُؤْمِنٍ مَلَكاً یَدْعُو لَه»؛ یعنی فرشته هم برای او دعا می‏کند و از خدا درخواست می‏کند. پس صحیح است که بگوییم از دعای او دعای فرشته‏ای متولد می‏شود. آن روایات هم اشاره به همین مطلب داشت. حتی در آن مرتبه بالاتر هم، موضوع همین بود که خداوند به عدد تمام مؤمنین از آدم تا خاتم، از خاتم تا قیامت، فرشته می‏گمارد كه او را دعا ‏کنند.

این در ارتباط با مَلَک است. اما در مورد خودِ خدا بحث چیست؟ در بالاترین مرتبه‏اش هم بحث این بود كه از عرش ندا می‏آید كه صدهزار برابر از آن تو است. معنای این عبارت چیست؟ آیا إخبار است یا انشاء؟ اگر یادتان باشد، تعبیر این بود: «إِذَا دَعَا الرَّجُلُ لِأَخِیهِ بِظَهْرِ الْغَیْبِ نُودِیَ مِنَ الْعَرْشِ وَ لَكَ مِائَةُ أَلْفِ ضِعْفِ مِثْلِهِ».10 آیا معنایش این است که خدا به او خبر می‏دهد؟ یا نه، خداوند انشاء اعطاء می‏فرماید؟ حقیقت این است که خدا اعطاء را انشاء می‏فرماید؛ نه اینکه خبر بدهد.

 

دعا و ندای الهی، «كُنْ فَیَكُون» است

در این مطلب باید دقت شود که نداء همان دعا است؛ یعنی همان صدا زدن است و هر دو از یک خانواده‏اند. اما ندای الهی، عین انشاء تکوینی حقّ است و إخبار نیست. همه این‏ها، چه دعای انسان، چه دعای مَلَك و چه دعای خدا، انشاء است. تو «درخواست» می‏کنی، فرشته هم برای تو «درخواست» می‏کند. فرشته هم إخبار نمی‏کند؛ فرشته درخواست می‏کند و ثمره درخواستش همان چیزی است كه در روایت آمده بود؛ یعنی دو برابر دعای داعی. خداوند هم چون مقابل ندارد که درخواست کند، اعطاء درخواست‏ها را «انشاء» می‏فرماید. این «نُودِیَ» که در روایت آمده معنایش این است.

دعای خدا، ندای الهی است. دعا حتی از نظر لغوی همان آهنگ الهی است و این آهنگ الهی، عین انشاء تکوینی خدا است. «کُنْ فَیَکُون» است. هیچ‏کدام از این‏ها إخبار نیست. همه این‏ها انشاء است. اینها دقیقاً عین معارف ما است. بنابر این، نداء الهی را تعبیر به «دعا» کردن غلط نیست. از نظر لغوی هر دو یك‏ چیزند و هر دو هم انشاء هستند. هم دعای ملک انشاء است و هم دعای الهی و هم دعای من. اما انشاء من و فرشته با انشاء خدا فرق می‏کند. آنکه اهلش هست، می‏فهمد؛ إن‏شاءالله!

حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: خشوع به دعای تو کمک می‏کند. خشوع، برای اجابت دعایت چه خوب كمك و یاوری است.

ادامه بحث آداب ظاهریه دعا

حالت استكانت، تضرّع، خضوع و خشوع

اما من داشتم راجع به آداب ظاهریه بحث می‏کردم. در جلسه گذشته مسأله حالت ظاهریه را مطرح کردم كه می‏گویند در جمیع حالات ظاهریه، حالت سجده اقرب حالاتی است که عبد به ربّ خود نزدیک می‏شود. چون این بالاترین کُرنش است. در همین زمینه می‏خواستم رابطه این حالت را با دعا بگویم كه در گذشته هم به این بحث اشاره‏ای داشته‏ام. ما در روایات متعدد و حتی آیات قرآن هم داریم كه در باب دعا باید حالت بنده، حالت كُرنش و زاری باشد. حالا یک اشاره‏ای به این می‏کنم که در آیات مربوط به دعا داریم كه

«إِنَّهُمْ كانُوا یُسارِعُونَ فِی الْخَیْراتِ وَ یَدْعُونَنا رَغَباً وَ رَهَباً وَ كانُوا لَنا خاشِعینَ».11

این در سوره انبیاء است و یا در جای دیگر دارد:

«ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَ? ًإِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدین».12

كه در این آیات به بحث تضرّع و خشوع، صراحتاً اشاره فرموده است.

در باب دعا، چهار حالت را به طور متوالی و پشت سر هم مطرح می‏کنند که بعضی‏ از آنها در ارتباط با ظاهر است. این چهار حالت، إستکانه و تضرّع و خشوع و خضوع هستند. در باب خضوع و خشوع، یکی از آنها جنبه درونی دارد و دیگری بیرونی و ظاهری است؛ خضوع درونی است و خشوع بیرونی. ولی در ارتباط با آداب بیرونی، مسأله إستکانه، تضرع و خشوع مطرح است.

 

خواری و فروتنی درونی و ظاهری

إستکانه در فارسی به «خاكساری» تعبیر می‏شود. بعد مسأله تضرّع و خشوع است. خاکساری همان فروتنی یا اظهار خواری نمودن است. من در باب سجده گفتم كه بالاترین حالت ظاهری برای ابراز بندگی و عبودیت، به سجده افتادن است. در اینجا به طور كلی و سراسری تعبیر شده است. مسأله سجده را مطرح نكرده است؛ بلكه فرموده در دعایت باید پیکره‏ات، پیکره خاکساری و فروتنی و خواری باشد. چگونه بعضی از افراد برای امور دنیایی ـ‏نعوذبالله‏ـ پیش یک مخلوق می‏روند و حالت تضرّع و زاری به خود می‏گیرند و اظهار تنگ‏دستی می‏کنند؟ باید در دعا یک چنین حالت خواری و تضرّع داشته باشی.

 

ظاهر باید زبان باطن باشد

این حالت ظاهری است. البته این را به شما بگویم كه همه این‏ها باید کاشف از درون باشد. من این را قبلاً بحث کرده‏ام كه آنچه مهم است، درون است. بیرون، زبانِ درون است و بیان می‏کند که در درون من چه می‏گذرد. آن حالت ظاهری استکانت می‏گوید خدایا، من پیش تو هیچم! انسان باید این حالت را در دعا حفظ کند. لذا ما در روایات داریم و من به بعضی از آن روایات اشاره می‏کنم كه باید انسان هنگام دعا كارهایی انجام دهد و حالتی داشته باشد كه حاكی از آن حالت درونی او ‌باشد.

13

در روایتی از پیغمبر اکرم (صلّی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم) دارد كه حضرت فرمود:

«رَفْعُ الْیَدَیْنِ مِنَ الِاسْتِكَانَةِ. قُلْتُ وَ مَا الِاسْتِكَانَةُ؟ قَالَ أَ لَا تَقْرَأُ هَذِهِ الْآیَةَ: فَمَا اسْتَكانُوا لِرَبِّهِمْ وَ ما یَتَضَرَّعُونَ».14

حضرت فرمودند دو دست را که انسان بالا می‏آورد، این گویای همان خاکساری است که خدا هم در قرآن گفته است:

«فَمَا اسْتَكانُوا لِرَبِّهِمْ وَ ما یَتَضَرَّعُون».15

روایتی است که محمد بن مسلم از امام باقر (علیه‏السلام) نقل می‏کند كه: «سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیهِ السَّلامُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَمَا اسْتَكانُوا لِرَبِّهِمْ وَ ما یَتَضَرَّعُونَ»؛ از این آیه استفاده می‏کند و می‏گوید از حضرت درباره این آیه پرسیدم. «قال الِاسْتِكَانَةُ هِیَ الْخُضُوعُ وَ التَّضَرُّعُ رَفْعُ الْیَدَیْنِ وَ التَّضَرُّعُ بِهِمَا».16 حضرت فرمود استکانه که همان خاکساری است، خضوع، فروتنی و اظهار خواری نمودن است. بعد حضرت می‏فرماید استكانت همچنین بلند کردن دو دست و زاری کردن با آن‏ها است.

 

نقش حالت استكانت در دعا

این‏ها چه نقشی دارد؟ حالا ببینیم نقش این حالات و آداب ظاهریه در دعا چیست؟ اگر کسی بخواهد سینه سپر کند و بایستد و شروع کند از خدا خواستن و طلب کردن، آیا دُرُست است؟ اینکه دعا كردن نیست. دعا كه این‏طوری نیست. هم درون باید خوار باشد و انسان در برابر عظیم مطلق، احساس خواری و ذلت کند و هم این حالت به بیرون باید تراوش کند. اینجا است كه دستت را بلند می‏كنی.

17

اما ثمره آن چیست؟ ثمره‏اش را علی (علیه‏السلام) می‏فرماید. روایت را گوش کن! حضرت فرمود: «نِعْمَ عَوْنُ الدُّعَاءِ الْخُشُوعُ».18 خشوع به دعای تو کمک می‏کند. خشوع، برای اجابت دعایت چه خوب كمك و یاوری است. من چون قبلاً معنای یاری کردن را گفته‏ام كه یعنی چه، دوباره تكرار نمی‏كنم. دعا خودش کار آیی دارد، اما خشوع به کارآیی او می‏افزاید.

 

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

جمعه 15 مهر 1390  8:31 PM
تشکرات از این پست
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مطالب خواندنی ماه رمضان

التماس دعای رمضانی!

دعا

«دعا کردن» ابزاری است که خداوند متعال آن را به دست انسان قرار داده است تا در هر حالی او را بخواند؛ شاید که به این وسیله درگاه الهی را گم نکند.

 

شرایط دعا

از جمله شرایطی که برای دعا کردن ذکر شده است توجه به زمان و مکان دعاست. دعایی که در زمانی خاص و مکانی خاص بالا رود زودتر به اجابت می رسد. ماه مبارک رمضان یکی از زمان های خاصی است که دعا در آن راحت تر بالا می رود. روزهای آن بهترین روزها و شب های آن بهترین شب هاست که باید به درگاه خداوند رجوع نمود.

 

نماز و روزه وسیله ای برای دعا

در سوره ی مبارکه ی بقره خداوند متعال می فرماید: وَاسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ : از صبر و نماز کمک بگیرید.1

امام کاظم (علیه السلام ) در تفسیر این آیه فرمودند: مراد از صبر، روزه است؛ الصّبرُ صیامُ.2

همچنین در روایتی از امام صادق (علیه السلام ) نقل است که حضرت فرمودند: اگر گرفتاری پیدا شد وضو بگیر، دو رکعت نماز بگزار. نشنیده ای که خداوند فرموده است: وَاسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ .3

براساس این روایات شریفه، نماز و روزه خود وسائلی هستند که انسان می تواند از آنها کمک بگیرد و به درگاه الهی دعا کند.

دعایی که در زمانی خاص و مکانی خاص بالا رود زودتر به اجابت می رسد. ماه مبارک رمضان یکی از زمان های خاصی است که دعا در آن راحت تر بالا می رود. روزهای آن بهترین روزها و شب های آن بهترین شب هاست که باید به درگاه خداوند رجوع نمود

فلسفه و رمز استعانت روزه برای دعا

شاید این سؤال مطرح شود که چگونه روزه داری می تواند کمک کار انسان در دعا کردن باشد؟! به عبارت دیگر خداوند متعال راهی را برای دعا کردن به انسان یاد داده است. فرموده اگر دچار گرفتاری شدی و خواستی از درگاه الهی طلب کمک کنی، روزه بگیر و در حال روزه دعا کن که در آن صورت دعای تو راحت تر به اجابت می رسد.

رمز مطلب شاید در آن باشد که شخص روزه دار از همه ی عالم و آدم می بُرد و دل به فضل الهی می سپارد و در یک کلام عبد خدا می شود. آن وقت کلام او برای خداوند متعال ارزشمند می گردد و اجابت دعایش زودتر اتفاق می افتد.4

 

روح صیقلی در روزه داری

پس روزه داری سبب می شود روح عبودیت و بندگی در انسان تقویت گردد و دل انسان از غیرخدا بُریده شود. آن وقت با روحی صیقلی و آینه دار در گرفتاری ها فقط دست خدا را برای حل مشکلات طلب می کند.

هر چه روح در اثر روزه داری صیقلی تر شد، کلام او نزد خداوند قیمتی تر می شود تا جایی که دیگر هیچ دعایی از او بر نمی گردد و خواسته ها و طلب های او از خداوند مستجاب می شوند.

 

دعا برای یکدیگر

توصیّه به دعا برای یکدیگر و التماس دعا گفتن به یکدیگر به خصوص در این ایام به دلیل همین موضوع است. چه بسا دوستان ما در این ماه صیقلی تر از ما شده اند و حرفشان نزد پروردگار متعال ذی قیمت تر و شاید اگر آنها برای ما دعا کنند، خداوند به برکت نفس های گرم آنها ما را نیز نجات دهد!

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

جمعه 15 مهر 1390  8:31 PM
تشکرات از این پست
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مطالب خواندنی ماه رمضان

روزه اعلام جنگ با شیطان

شیطان

درخطبه شعبانیه رسول مکرم اسلام (ص)  میفرماید ، عن أبی الحسن الرضا، عن أبیه، عن آبائه، عن أمیرالمؤمنین علیه السلام قال: إنَّ رسول الله صلی الله علیه و آله خَطبَنا ذات یوم فقال صلی الله علیه و آله:أیُها الناس، إنّه قد أقبلَ الیکم شهرُ اللهِ بالبَرکة وَ الرّحمة وَ المَغفرة  ... ، افزودند کلمات روایات پیغمبر و اهل بیت مثل قرآن است همانطور که کلمات قرآن هرچه خوانده شود طراوت خاصی دارد روایات نیز چنین است.

هوَ شهرٌ دُعِیتُم فیهِ الی ضِیافَةِ الله،؛ ای همه ی مردم من به عنوان رسول خدا پیام دعوتی را از جانب خدا آورده ام. همه ی مردم دعوت شده اند به مهمانی خدا، خدا می خواهد شما را کرامت بدهد و بزرگ بکند. اهل آقایی و سروری بکند.

پیامبر اکرم (ص) ضیافت را منسوب کرد به خدا. اضافه کرد مهمانی را به خدا. فرمود مهمانی خدا.هرکس بخواهد وارد این مهمانی بشود منسوب به خداست.

هرکس می خواهد وارد این مهمانی بشود باید خودش را منقطع کند از عدوّ الله. نمی شود کسی هم زیر چتر دشمن الهی باشد و هم زیر چتر الهی .خدا شیطان را لعنت نمود و او را از رحمت خود دور کرد.

لعنت یعنی دوری از رحمت.چطور می شود کسی که دور از رحمت خداست وارد به ماه ضیافت خدا بشود ؟ مهمانی خداست لذا انسان باید خود را از شر شیطان اماره و شیطان بیرون رها کند .

پیغمبر خدا روزی رو کرد به اصحابش و فرمود: مسلمانان ! می خواهید یک چیزی یادتان بدهم که اگر انجام بدهید شیطان از شما دور بشود چنانچه شرق عالم از غرب عالم دور است ؟

عرض کردند : بله

فرمود : بروید به جنگ شیطان و نابودش کنید (چگونه؟) روزه گرفتن اعلام جنگ با شیطان است .هیچ چیز مانند روزه گرفتن در هوای گرم روی شیطان را سیاه نمی کند .

روزه گرفتن در هوای گرم ، روزه گرفتن در سختی ها و ...

آن هم روزی حقیقی ، نه تنها از خوردن چشم پوشی کنیم بلکه همانطور که امام صادق (ع) فرمود تمام بدنت را روزه کن ، چشمت ، گوشت ، دستت و ... همه را روزه کن .

 

حالا که وارد جنگ شدید باید سه ضربه به شیطان بزنید :یک ضربه به کمرش بزنید یک ضربه به پایش بزنیدیک ضربه به سینه اش بزنید که قلبش از کار بیفتد

روزه گرفتن اعلام جنگ با شیطان است هیچ چیز مانند روزه گرفتن در هوای گرم روی شیطان را سیاه نمی کند .

اپنے  اور اہل ایمان کی خطا بخشی کے ل? دعا

- با صدقه دادن در راه خدا کمر شیطان را خورد کنید .شیطان از انسانیت شما بدش می آید، شیطان می خواهد شما را حیوان صفت بکند .در ماه مبارک رمضان در راه خدا انفاق کنید ولو با یک دانه رطب.

- آن چیزی که ضربه به پای شیطان می زند و شیطان را به زمین می اندازد آن است که زندگی را رنگ خدا بدهید . به خاطر خدا دوست هم باشید و کمک کنید هم نوعتان را در عمل صالح . زیرا این کار شیطان را به زمین می اندازد و پایش را قطع می کند .

عرب به شاهرگ قلب می گوید "وتین" .با استغفار شاهرگ قلب شیطان را بزنید تا نابودش کنید .

نگذارید ذره ای از بار گناهان گذشته روی دوشتان سنگینی کند چون تا انسان احساس گناه می کند شیطان امید دارد .

پس ما باید  با توجه به ماه مبارک رمضان و واقع شدن این ماه مبارک در ایام گرما یکدیگر را در انجام این فریضه الهی ، که شرط ورود در ضیافت الهی است ، یاری رسانیم . مخصوصا از والدین باید  فرزندانشان ، چه دختر خانم ها و چه آقا پسرها ، را در این ماه مبارک یاری رسانند .

همچنین در استحباب خوردن سحری ، برخی فکر می کنند که باید در این ماه مثلا با نخوردن سحری به خود سختی دهند ، در دین اسلام  این سختی ها جایگاهی ندارد .

با توجه به ضیافت الهی بودن ماه مبارک رمضان با خواندن دعای ابوحمزه ثمالی ، به شرط فهمیدن معانی ، از حضور در این ضیافت الهی بهره برده و وقت خود را در این ایام ضیافت با نگاه به تلویزیون و شرکت در مجالس لهو و لعب نگذرانند.

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

جمعه 15 مهر 1390  8:31 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها