0

مطالب خواندنی ماه رمضان

 
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مطالب خواندنی ماه رمضان

هر شب شب قدر است

 

روزه گرفتن، بدون باز داشتن چشم و گوش و زبان از خطا و لغزش، فقط گرسنگى كشیدن است و بس!

باید پس از گذراندن هوا و هوس در كوره «استقامت‏»، با پتك سنگین «نه‏»، سر شیطان نفس را كوبید! آن گاه، دل را صیقل و با آب «توبه‏» شستشو داد؛ تا همچون آینه، نور حق بر آن بتابد و صفات عالیه در آن انعكاس یابد ...

رمضان، ماه نزول قرآن، ماه نزول «فرشته‏ها» و «روح‏» (1) بار دیگر از راه رسید . دوباره سفره ضیافت الهى گسترده شد و پرهیزكاران به مهمانى خدا دعوت شدند! در این ماه اگر تمامى اعضاء و جوارح روزه باشد؛ حتى خوابیدن و نفس كشیدن نیز عبادت و تسبیح است . (2)

ماه غلبه بر شیطان درون و بیرون و بى اعتنا شدن و بى توجهى به ظواهر فریبنده‏اى است كه كمترین توجه به آنان، نورانیت درون را خاموش مى‏كند! ...

ماهى است كه در شب‏هاى قدر آن باید، « دفترچه بیمه‏» زندگى را به مُهر « تمدید اعتبار» امام زمان (عج) ممهور ساخت؛ زیرا در غیر این صورت، دیگر تحت پوشش ولایت نخواهیم بود!

«رمضان، ماهى است كه ابتدایش رحمت، میانه‏اش مغفرت و پایانش آزادى از آتش جهنم است‏.» (3)

اگر دل، در این ماه، بهارى نشد؛ همیشه سال، پائیزى و سرد است .

سالكان، این ماه را به رفع تكلیف نمى‏گذرانند ... آن جا كه مى‏توان با قطره اشكى در نیمه‏هاى شب، انبوه آتشى را خاموش كرد؛

آنجا كه فرشتگان، به نزدیك ‏ترین مدار زمین رسیده‏اند؛

آنجا كه شیاطین در « بند» هستند؛

آنجا كه درهاى جهنم بسته است، درهاى رحمت ‏باز؛

و ... آنجا كه روزه سپر است از آتش!

چرا غفلت؟!

حال كه « ایاما معدودات‏»، بهترین فرصت‏ براى تزكیه نفس و « لعلكم تتقون‏» (4) شدن است،

چرا كسالت و تنبلى؟!

باید از لحظه لحظه این ماه استفاده كرد و از روزها و شب‏هایش بهره‏ها گرفت؛ تا موفق به دریافت « كارنامه قبولى‏» شد!

و باید قدر شب‏هاى «قدر» را دانست؛ بخشنده مهربان منتظر است تا « یا رب‏» بخشش خواهان را بشنود:

شب خیز كه عاشقان به شب راز كنند                    گِرد در و بام دوست پرواز كنند

هر جا كه درى بود، به شب مى‏بندند                      الا در دوست را كه شب باز كنند

و آنان كه عمر خود را صرف اطاعت از دستورات الهى كرده‏اند، به همه شب‏هاى ماه رمضان توجه دارند و مى‏گویند:

هر شب، شب قدر است، اگر قدر بدانى! ...

"مهدى محدثى"

پى‏نوشت ها:

1 . تنزل الملائكة و الروح . . ./ سوره قدر .

2 . انفاسكم فیه تسبیح و نومكم فیه عبادة . . . ، امالى صدوق، ص 93 .

3 . بحار الانوار، ج 93، ص 342 .

4 . بقره/ 183 - 182 .

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

یک شنبه 24 مهر 1390  7:38 PM
تشکرات از این پست
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مطالب خواندنی ماه رمضان

خوشا راز گفتن و پاسخ شنیدن

برداشتى از دعاى روزهاى ماه رمضان

 

امشب نخستین بار است كه تو را مى‏بینم چهره‏ات به زیبایى مى‏درخشید. سر بر آسمان برداشته‏اى، هلال ماه را مى‏نگرى و زمزمه مى‏كنى : خدایا این ماه را بر ما به امنیت و ایمان، سلامت و اسلام، عافیت و دفع درد و... نو گردان .

- اولین روز رمضان بر تو مبارك باد. مى‏دانى میهمان چه كسى هستى؟ او كه معبود جهانیان است و عفوكننده گنهكاران. از او درخواست ‏سلامت روزه و شب زنده‏ داریت را بنما!

- دو روز است كه لب از خوردن فرو بسته‏اى. تلاش كن تا به خشنودى پروردگارت نزدیك تر و از خشم او دور شوى. از مهربان ترین مهربانان توفیق خواندن آیاتش را طلب كن!

- امروز سوم رمضان است. براى تیزهوشى و بیداریت دعا كن و از هر چه در آن بى ‏خردى و اشتباه‏ است ‏بپرهیز. سهمت را از خیر و بركت این ماه افزون تر بخواه كه او بخشنده ‏ترین بخشندگان است.

- چهار روز است كه درهاى آسمان به رویت گشوده شده. براى بر پاداشتن فرمان و دستور خدا برخیز آنگونه كه شایسته است و سپاسگزارش باش. بى‏شك پروردگارت به احوال تو بیناترین بینایان است.

- پنجمین روز رمضان است و میزبان گوش به دل تو دارد. دست ‏به دعا بردار: خدایا در این ماه مرا از آمرزش خواهان، از بندگان شایسته فرمانبردارت، از اولیاء مقرب درگاهت، از... قرار ده.

- شش روز است صبرت را مى‏آزمایى. تردید، لحظه‏اى تو را وانمی گذارد. از نافرمانى او مى‏ترسى، از تازیانه‏هاى عذابش بیمناكى، از موجبات خشمش گریزانى... و سخت دوستش دارى كه نهایت اشتیاق مشتاقان است.

- هفت روز تشنگى جسم را تاب آوردى و جانت را به ذكر او سیراب ساختى. از هر چه سستى و لغزش است ‏به راهنماى گمراهان پناه ببر!

- هشتم رمضان آمده. مبادا مهرت را از یتیمان دریغ كنى. طعامت را با آنان تقسیم كن. سلامت را آشكار كن و همنشینى با كریمان را بیاموز!

- نه روز است ‏با روزه ‏دارانى. رحمت گسترده او را دریافته‏اى؟ دلیل هاى درخشانش را دیده‏اى؟ اسباب خشنودیش را فراهم ساخته‏اى؟ او آرزوى مشتاقان است.

- یك سوم رمضان گذشت. بر خدا توكل كن تا از سعادتمندان درگاه و مقربان پیشگاهش باشى. او را بطلب كه هدف نهایى جویندگان است.

- یازدهم رمضان است. از او بخواه كه تو را دوستدار احسان و نیكى گرداند و از فسق و نافرمانى دور شوى. از او بخواه كه سوز آتش را بر تو حرام گرداند. او فریادرس فریاد خواهان است.

- دوازده روز از رمضان مى‏گذرد. جامه ستر و عفاف برازنده‏ات باد. قناعت را پیشه كن و عدالت و انصاف را از نظر دور مدار.

- امروز، سیزدهمین روز رمضان است. و تو سعادتمندتر از دیگرانى، اگر از آلودگى پاك شوى و بر مقدراتت ‏شكیبایى ورزى، اگر پرهیزكار باشى و همزبانى با نیكان را برگزینی.

- چهارده روز است كه میهمان خدایى! پروردگارى كه عزت ‏بخش مسلمانان است و تو را از خطا و لغزش باز مى‏دارد. امید كه هدف بلاها و آفات قرار نگیرى.

- رمضان به نیمه رسید. خدایا! اطاعت فروتنان را روزى ما بگردان و سینه‏مان را براى بازگشت‏ به سوى خویش گشاده ساز! اى امان ‏بخش آنانی که می ترسند!

- شانزدهم رمضان است. مهیا شو تا همراهى نیكان كنى، از اشرار دورى گزین و ساكن منزل امن آرامش شو!

- هفده روز است رمضانى شده‏اى، و بهره‏مند از راهنمایى‏هاى پروردگارت. از او - كه داناست ‏ به آنچه در دل توست و بى‏نیاز است از سؤال و تفسیر- بخواه تا حاجات و آرزوهاى تو را برآورد.

- هجده روز را پشت ‏سر گذاشته‏اى. چه بركتى است در سحرهاى رمضان، چه نورى است در دل هاى رمضانیان، و چه لذتى است در پیروى او كه روشنى ‏بخش قلب هاى عارفان است!

- امروز نوزدهم رمضان است. تنها خدا مى‏داند بر ما چه گذشته و قدرمان چه بوده . اى هدایت‏ كننده مهربان به سوى حقیقت آشكار، راهنمایمان باش!

- بیست روز از رمضان مى‏گذرد. فرصت مناجات را از دست مده از او كه آرامش را در دل هاى مؤمنان فرو مى‏فرستد طلب گشایش درهاى بهشت را براى امشب و همیشه بنما!

- قدرى دیگر گذشت امروز بیست و یكم رمضان است. راه تسلط شیطان را بر خود ببند و دلیلى براى رسیدن به خشنودى او بیاب!

- براى بیست و دومین بار او را بخوان: اى پاسخ دهنده دعاى درماندگان، فضل و بركت‏ خود را بر ما نازل فرما و ما را در دل رضوانت ‏ساكنمان گردان!

- باورت می شد که توفیق سه « قدر» را داشته باشى؟ از او كه لغزش هاى گنهكاران را نادیده مى‏گیرد تمنا كن تا تو را نیز در این ماه از گناهان شستشو دهد و از عیبها پاكت گرداند.

- بیست و چهار روز از رمضان گذشت. پناه ببر به او از آنچه بیازاردش و پیرویش كن در آنچه فرمانت داده. هزار بار نامش را فریاد كن که بخشنده ‏ترین است ‏به درخواست‏ كنندگان.

- مى‏دانم دلت گرفته پنج روز بیشتر به پایان رمضان نمانده و تو همچنان به دوستدارى دوستان او و دشمنى دشمنانش مى‏اندیشى. پیمان سبزت جاودانه باد!

- امروز كه بگذرد تنها چهار سحر دیگر با هم بیدار مى‏شویم. ای كاش در این ماه تلاشمان مورد تقدیر قرار گیرد و گناهانمان آمرزیده گردد، عملمان پذیرفته شود و عیب هایمان پوشیده بماند!

- دیشب آخرین شب «قدر» بود. از رافت پروردگار دور نیست كه عذرهایمان را پذیرفته باشد و امورمان را به سوى آسانى پیش براند. آرى او نسبت به بندگان صالحش مهربان ترین است .

- روز ما چه زود مى‏گذرد و سخت است ‏به این روزها، زندگى را گذراندن. دو روز دیگر رمضان مى‏رود. نكند از انجام مستحبات و نوافل بى ‏بهره مانده باش.

- تنها یك روز مانده، امروز بیست و نهم رمضان است : خدایا ما را در این ماه به مهر خود فراگیر و دل هامان را از تیرگی هاى تهمت پاك گردان! اى مهربان به بندگان مومن!

- امشب هنگامه وداع است. چه لذتى داشت آمدن رمضان و چه دردى است رفتنش. دل بسته‏ایم كه پذیراى بندگی مان گردد و بهره طاعتمان، خشنودى او و رسول پاكش باشد.

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

یک شنبه 24 مهر 1390  7:38 PM
تشکرات از این پست
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مطالب خواندنی ماه رمضان

رویت هلال ماه رمضان، رویت هلال شوال


اسلام و شمارش ایام

هلال از منظر قرآن

ثبوت هلال

اقوال فقها

موضوع رویت هلال ماه های رمضان و شوال در سال های اخیر از مباحث مهم جامعه ما بوده است و از اهمیت خاصی برخوردار است، مقاله ای که ملاحظه می فرمایید به این موضوع به طور کلی می پردازد و وضعیت رویت هلال ماه مبارک رمضان را مورد بررسی  قرار می دهد .

با نزدیک شدن ماه مبارک رمضان  راصدین مشتاقانه به دیدار  این هلال می روند . رویت هلال این ماه به خاطر جنبه های دینی و مذهبی آن دو چندان می شود زیرا این ماه به شهر الله  معروف است و مسلمین میهمان خداوند سبحان هستند و شبی در این ماه قرار دارد که خیر من الف شهر است یعنی برتر از هزار ماه است .

تعیین ماه قمری مبتنی بر رویت هلال است و ناظران در آغاز  هر ماه می کوشند تا هلال را رصد نمایند ولی دیدن هلال در اولین شب پس از خارج شدن از محاق کار دشواری است.

ماه شب اول به صورت هلال باریکی در غرب آسمان در نزدیکی افق برای مدت کوتاهی نمایان می شود و رویت پذیری آن به شرایط  متعددی بستگی دارد .

اگر چه ماه تقریباٌ هر 5/29 روز یکبار به دور زمین گردش می کند ولی به خاطر پیچیدگی های مدار آن تعیین دقیق زمان ظاهر شدن هلال بسیار مشکل است علاوه بر آن ممکن است وجود غبار ابر یا محدود بودن افق ناظرسبب شود  تا راصدین نتوانند هلال را به آسانی شکار کنند .

 

اسلام و شمارش ایام

بناء اسلام بر سال و ماه قمری است . خداوند سبحان در آیه کریمه « ان عدة الشهور عندالله  اثناعشر شهراٌ فی کتاب الله یوم خلق السموات والارض منها اربعه حرم ذلک الدین القیم »  تعداد ماه ها را 12 عدد معرفی نموده است و ترتیب آنها را منوط به خلقت و آفرینش دانسته و همگام با فطرت انسانی دانسته است .

اهل شرع ماه های قمری  را از رویت هلال تا رویت هلال دیگر محاسبه می کنند . بیرونی یکی از منجمین بر این  نظر است که امکان دارد دو ماه پیوسته تمام باشد و تا سه ماه پیوسته ناقص رویت شود ولی صاحب  زیج بهادری پس از محاسبه ای دقیق می نویسد : ممکن است چهار ماه متوالی هر ماه سی روز و سه ماه متوالی هر کدام بیست و نه روز واقع شود .

اهمیت ماه های قمری به این جهت است که بسیاری از اعمال عبادی همچون روزه ، حج و ... با رویت هلال  ارتباط تام دارد و لذا  تاریخ هجری قمری نخستین تاریخی است که مورد استفاده دنیای اسلام و مسلمانان جهان قرارگرفته  و در آن اعیاد و سوگواری های مذهبی به کمال و تمام  یاد شده است .

تاریخ هجری  قمری که مبنایش هجرت  پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله از مکه به مدینه است با ماه محرم  آغاز می شود و با ماه ذی الحجه پایان می پذیرد .

 

هلال از منظر قرآن

قرآن کریم از هلال ماه، منازل  ماه و ... بارها سخن به میان آورده و ذیل آیات اهدافی را دنبال نموده است .

در آیه  5 سوره  یونس می فرمایند :

« هوالذی جعل الشمس  ضیاء و القمر نوراٌ و قدره منازل لتعلموا عدد السنین  و الحساب ما خلق الله ذلک  الا بالحق. »؛ او کسی است که خورشید  را روشنایی و ماه را نور قرار داد و برای آن منزلگاه هایی مقدر کرد تا عدد سال ها و حساب کارها را بدانید ، خداوند این را جز به حق نیافریده است .

معلوم می شود که از اشکال مختلف ماه در آسمان همچون هلال ، تربیع ، تثلیث ، تسدیس و بدر و سپس  رو به نقصان گذاردن  آن  برای مردم بدون محاسبات  نجومی و رجوع  به اهل خبره امکان پذیر است .

همچنین فرمود « یسئلونک عن الاهله قل هی مواقیت للناس والحج»؛ ای پیامبر درباره هلال های ماه از تو سئوال می کنند، بگو آنها بیان اوقات برای نظام زندگی مردم و تعیین وقت حج است.

و همچنین فرمود : « الشمس و القمر بحسبان »؛ خورشید و ماه بر طبق  حساب منظمی می گردند.

 و بر حرکت زمین گرد خورشید و گردش نجومی ماه دور کره زمین تکیه می نماید و  فرمود:

« والقمر قدرناه منازل حتی عاد کالعرجون القدیم »؛  که برای ماه منزل هایی را مقدر فرموده است .

 

اسباب اختلاف رویت

عوامل ذیل موجب اختلاف رویت می شود:

الف ) اختلاف طول شهرها

هر شهری که طول آن نزدیک تر به مبداء طول ( گرینویچ ) باشد در بسیاری از اوقات رویت در آن بیش از مناطقی است که طول شرقی آنها زیادتر از مبداء مزبور باشد یعنی در بلاد غربی تر امکان رویت بیش از بلاد شرقی است .

ب ) اختلاف عرض شهرها

 دوری بعد معدل النهار از منطقه البروج و نزدیک شدن به آن در کوتاهی و بلندی شب و روز تاثیر دارد و بنابراین اگر دو شهر در طول و عرض برابر باشند اما یکی  در نیم کره جنوبی  و دیگری در نیم کره شمالی باشد امکان دارد هلال در شهر اول دیده نشود و در شهر دوم رویت شود. از طرفی بعد (عرض)  قمر از دایره بروج موثر است .

ج ) اوضاع فلکی

دور و نزدیک بودن ماه به زمین در رویت موثر است لذا امکان رویت در حال حضیض بیش از حال دوری است .

همچنین بعد معدل ( بعد و فاصله غروب ماه پس از غروب خورشید )  فاکتور مهمی است و لذا هر اندازه فاصله غروب ماه زیادتر باشد زمان مکث هلال فوق افق بیشتر است و بهتر می توان رویت نمود .

عناصر دیگری مثل قرآن نیرین ( نزدیکی ماه و خورشید یا به عبارتی در یک راستا قرار گرفتن ماه و خورشید ) و ارتفاع ماه و سن هلال می تواند نقش تعیین کننده ای داشته باشد .

 

ثبوت هلال

در این که حلول ماه به رویت و مشاهده هلال ثابت می شود اختلاف و تردیدی وجود ندارد اکثر فقها، اثبات هلال را به رویت ضروری دین شمرده و اجماع و اتفاق مسلمانان را بر اعتبار آن ثابت دانسته اند . در سیره پیامبر ثابت است که  حضرت به جستجوی هلال می پرداخت و این امر را به عهده داشت .

در احادیث متواتر رویت هلال موجب صوم و فطر داشته شده است.

صحیح  محمد بن مسلم از امام باقرعلیه السلام نقل می کند که حضرت فرمودند :" اذا رایتم الهلال  فصوموا و اذ رایتموه فافطروا"؛ با دیدن  هلال روزه بدار و  با دیدن آن روزه بگشا .

البته بسیاری از فقها" رویة عن حس" را معتبر می دانند یعنی با چشم غیر مسلح، ماه دیده  شود و اگر توسط دوربین و تلسکوپ هلال دیده شود آن را معتبر نمی دانند و اما فقهایی  هم هستند که رویت با چشم مسلح را در حکم  رویت با چشم غیر مسلح می دانند و هر دو را حجت می دانند .

 پس اگر دو شخص عادل ادعای رویت هلال نمودند و شهادتشان بر مبنای دلیل و مدرک بود از آنها پذیرفته می شود .

 

اقوال فقها

گروهی از فقها با بهره گیری از اصول و قواعد علمی بر این نظرند که ادله نقلی ( آیات و روایات )  دلالت تام  بر لزوم اتحاد آفاق ( شهرهای نزدیک به هم )  و موضوعیت رویت دارند و نقطه مقابل گروهی دیگر با استفاده از قواعد و ادله مزبور معتقدند اتحاد آفاق لازم نیست و ادله نقلی هم طریق و کاشف از واقع می باشند .

قائلین به اتحاد افق از اطلاقات و عمومات روایات  استفاده نموده اند که پیامبر اسلام فرمود : " صوموا لرویته  وافطروا الرویته"؛ با دیدن ماه روزه بگیرید و با دیدنش افطار کنید پس رویت شرط  دخول ماه  است و دیدن هلال موضوعیت دارد. اما گروهی  که رویت را برای همه آفاق معتبر می دانند به دعای وارده در قنوت نماز عید فطر اشاره کرده اند . در این دعا می خوانیم :

"و اسئلک بحق هذاالیوم  الذی جعلته للمسلمین عیدا"؛ این عید برای همه مسلمین است .

همچنین لیلة القدر ظاهر در این است که این لیله معین دارای احکام مشخص برای جمیع مسلمین است .

این اختلاف میان علمای عامه هم وجود دارد. حنفی ها و مالکی ها و حنبلی ها قائل به ثبوت  رویت هلال  برای همه نقاط عالم در صورت رویت در یک نقطه هستند و شافعیه معتقدند اگر رای فقها مختلف باشد رویت هر ناحیه برای همان ناحیه حجت است.

آن هنگام که ماه رمضان به پایان می رسد عید فطر است . عید ، بازگشت به اصل است ؛  نه بازگشت به زندگی معمولی و دنیوی  که قبلاٌ وجود داشت . چنانچه واژه دیگری که از ریشه  « عاد یعود» می آید ،  واژه معاد است . معاد یعنی  بازگشت نزد پروردگار خود . در واقع عید، معاد و عود جملگی از یک ریشه اند . رمضان که به پایان می  رسد، عید است ، یعنی بازگشت به مبدا به تحقق می رسد اگر چه بازگشت به مبدا برای همه ما متحقق نشده  اما به یمن این که برای مردان خدا و ذات مقدسی که در هر عصری هستند به تحقق پیوسته ، ما هم به متابعت  از آنها عید می گیریم و این عید، عید فطر است . فطر مناسبت با فطرت دارد و فطرت ،  فطرت ایمان است . در واقع این عید برای سلامت فطرت  ایمان برگزار می شود .

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

یک شنبه 24 مهر 1390  7:39 PM
تشکرات از این پست
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مطالب خواندنی ماه رمضان

چه مبارك سحرى وچه فرخنده شبى

زمانسخن از واژه‏ای ‏بس عظیم وعزیز، واژه‏گرانسنگى كه زبان عاجز از بیان ویژگیهاى آن است و قلم ناتوان از نوشتن آن رسیده است. پیرامون‏شبى كه خداى تعالى آن را از هزار ماه والاتر و بالاتر خوانده‏اش؛ شبى كه درهاى ‏رحمت الهى درآن بازاست و شبى كه ...

شب قدر شب خداست كه درآن تمام ملائكه و افضل آنها روح به زمین مى‏آیند و با حضور در پیشگاه آقا امام زمان(عج) تمام امور را به حضرت تقدیم مى‏دارند؛این شب، شب اتصال زمین به آسمان است و شب یافتن كلید هستى.

شب قدر، شبى است كه درآن تقدیر خلق و اجتماع اندازه‏گیرى مى‏شود و با ارائه به ‏محضر مقدس حضرت مهدى(عج) صلاحیت آن امور تایید و یا رد مى‏گردد.

"قدر" در لغت ‏به ‏معناى ارزش و مقدار مى‏باشد،تنها یك شب در طول سال قدر مى‏باشد. اگرهر شب، شب قدر بودى، شب قدر، بى‏قدر بودى .

شب قدر شبی است كه انسانقدرش را نمى‏داند مگر آنان كه قدرشناس همه خوبیها هستند .

شب قدر معادل هزار ماه و یا به عبارتى 84 سال مى‏باشد. این لیله عزیز معادل‏ عمر یك انسان و بلكه بیشتر مى‏باشد . فضل این شب به مراتب بیشتر ازعمر یك انسان است، حتى اگر در راه خدا و نیكى ‏به خلق صرف شده باشد.

خوشا آنان كه از حق برگرفتند        از این پس عشق را در برگرفتندخوشا آنان كه در شام ‏شب قدر كتاب الله را بر سر گرفتند. كلمه «تنزل‏» در آیه 4 سوره قدر مى‏گوید: نزول ملائكه بر زمین با توجه به صیغه مضارع این فعل‏ هم اكنون نیز ادامه دارد منتها این نزول درهر دوران بر انسان كامل آن زمانه ‏است.

هر كس به اندازه قدر خویش این شب را درك مى‏كند.

شب قدر شب عروج از فرش به عرش است، شب انتظار است، انتظار فرج مولا و كسى كه‏ قدر ندارد، قدر ندارد.

دراین شب فاصله زمین و آسمان به حداقل مى‏رسد و دعاى بندگان مستجاب مى‏شود و درهاى ‏غفران الهى به روى بندگان باز مى‏باشد.

 چه مبارك سحرى بود و چه فرخنده شبى ‏آن شب قدر كه این تازه براتم دادنددر این شب باید روح را صفا داد و خود را آماده نمود براى درك سرنوشت ‏خوب، روزى حلال و حوادث دلپذیر روحانى و معنوى.

شب قدر، شب تقدیر پروردگار است و درعین حال شب تصمیم‏ انسانهایى كه مى‏توانند دراین شب خود را آماده كنند براى تبعیت از اسلام عزیز وقرآن كریم.

شب قدر یعنى فاطمه سلام الله علیها كه هر كس او را بشناسد شب قدر را درك كرده است.

شب قدر، شب بریدن ازغیر خدا و پیوستن به معبود است.

امید است ‏با بازگو نمودن «نمى ‏از یم‏» لیلة القدر، بتوانیم زمینه را براى ‏استقبال از شب اتصال خالق و مخلوق، شب اشك و ندامت، ندامت از گذشته و شب امید ورجا، امید به عفو و كرم حضرت دوست آماده نماییم.

 

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

یک شنبه 24 مهر 1390  7:41 PM
تشکرات از این پست
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مطالب خواندنی ماه رمضان

حقوق مردم در کلام امیرمومنان

آگاهان به زبان و ادبیات عرب نهج البلاغه را" دون کلام خالق و فوق کلام مخلوق" توصیف کرده اند. و به راستی برای کسی که اندک آشنایی به زبان عربی داشته باشد، نثر آهنگین و قوی و درعین حال نغز و پرمعنای نهج البلاغه بس شگفت آور و زیبا می نماید.

در این مقال بنا نداریم از زیبایی های کلام حضرت امیر سخن گوئیم، که آن از عظمت، در کتابی هم نمی گنجد. بلکه درصدد هستیم گوشه ای از نحوه حکومت و ولایت حضرت امیر را در کلام ایشان جستجو کنیم. در نامه های متعددی که امیرالمومنین به کارگزاران خود در ولایات گوناگون نوشته( و معروفترین آنها نامه به مالک اشتر حاکم مصر) بسیار بر حسن رفتار با مردم سفارش نموده است. دراین میان نگارنده دو نامه از حضرت امیریعنی نامه های 5 و 25 را برگزیده است که با اشاراتی کوتاه، به آن خواهیم پرداخت. دراین نامه ها در خواهیم یافت که از نگاه امیرالمومنین حق خداوند همان حق مردم است. " ناس " در کلام امیرالمومنین جایگاه بسیار بلندی دارد. چرا که خداوند هم خود را" رب الناس" ، " ملک الناس"، و " اله الناس"(1) معرفی کرده است و همینطور در قرآن کریم آنگاه که خداوند از قرض الحسنه و فضیلت و پاداش بی شمار آن یاد می کند می فرماید: " یقرض الله قرضاً حسناً فیضاعفه له"(2)

در این آیه کلمه" الله " جانشین" ناس"  شده است چرا که مردم ا ز قرض الحسنه منتفع می شوند و گیرنده آن هستند و این مرتبه ی" مردم " را در مکتب اسلام می نمایاند.

و علی هم که پرورده این مکتب است از همین حساسیت نسبت به حقوق مردم برخوردار است.

به نهج البلاغه بازگردیم:

نامه 5: به اشعث بن قیس عامل امام در آذربایجان .

" حوزه فرمانروائیت طعمه تو نیست، بلکه امانتی است بر گردن تو، و از تو خواسته اند که فرمانبردار کسی باشی که فراتر از توست. تو را نرسد که خود هر چه خواهی رعیت را فرمان دهی." توجه داشته باشید که حضرت امیر به عامل خود تذکر می دهند که حاکم مطلق العنان بر مردم نیست بلکه باید در برابر خداوند و همچنین امام پاسخگو باشد. " یا خود را درگیر کاری کنی مگر آن که دستوری به تو رسیده باشد. در دستان تو مالی است از اموال خداوند، عزوجل، و تو خزانه دار هستی تا آن را به من تسلیم کنی. امید است که من برای تو بدترین والیان نباشم" در اینجا نیز حضرت امیر بیت المال مسلمین را مال خداوند می دانند و بر نگهداری از آن سفارش بسیار می کنند.

" امام و حکمران امین و پاسبان حقوق  مردم و مسئول در برابر آنهاست، از این دو- حکمران و مردم- اگر بناست یکی برای دیگری باشد این حکمران است که برای توده محکوم است، نه توده محکوم برای حکمران."(3) کلمه رعیت در کلام امیرالمومنین به فراوانی آمده است همچنین است در نامه فوق الذکر به جاست که اشاره کوتاهی به این کلمه داشته باشیم:" این لغت از ماده رعی است که به معنی حفظ و نگهبانی است، به مردم از آن جهت کلمه رعیت اطلاق شده است که حکمران عهده دار حفظ و نگهبانی جان و حال و حقوق و آزادی های آنهاست."(4) در اینجا می بینیم که جان، مال، حقوق و آزادی انسان در یک مرتبه و از یک درجه اهمیت برخوردار است . و این شیوه اهل بیت مکرم اسلام و نگاه واقع بینانه آنان نسبت به حقوق مردم است.

" در بخشنامه های علی(ع) حساسیت عجیبی نسبت به عدالت و مهربانی به مردم و محترم شمردن شخصیت مردم و حقوق مردم مشاهده می شود که راستی عجیب و نمونه است."(5)

نمونه ایی بر این مدعا، نامه 25 از نهج البلاغه است که حضرت امیر به یکی از ماموران جمع آوری زکات فرستاده اند: رأفت علی و صیانت از حقوق مردم  در این کلام موج می زند:

" در حرکت آی با پرهیزگاری و ترس از خداوندی که یگانه است و او را شریکی نیست، زنهار، مسلمانی را مترسانی و اگر خود نخواهد به سراغش مروی و بیش از آنچه حق خداوند است از او مستانی." عجبا از این مرد حق و عدل که اینگونه حق مردم و آرامش آنان را پاس می دارد.

"... چون به قبیله ایی برسی بر سر آب آنها فرود آی و به خانه هایشان داخل مشو. آنگاه با آرامش و وقار به سوی ایشان رو تا به میانشان برسی . سلامشان کن و تحیت گوی و در سلام و تحیت امساک منمای. سپس بگوی که ای بندگان خدا، ولی خدا و خلیفه او مرا به نزد شما فرستاده تا سهمی را که خدا در اموالتان دارد بستانم. آیا خدا را در اموالتان سهمی هست که آن را به ولی خدا بپردازید؟ اگر کسی گفت: نه، به سراغش مرو و اگر کسی گفت: آری بی آنکه او را بترسانی یا تهدیدش کنی، یا بر او سخت گیری، یا به دشواریش افکنی، به همراهش برو و آنچه از زر و سیم دهد، بستان و اگر او را گاو و گوسفند و شتر باشد جز به اجازت صاحبانش به میان رمه مرو، زیرا که بیشتر آنها از آن اوست..." حقوق بشر را درکلام امیرالمومنین باید یافت نه در قطعنامه ها و دستورالعمل های امروزین. حضرت امیر حتی در پرداخت زکات که بر هر مسلمانی واجب است تجسس را از سوی ماموران مانع می شود و پرداخت زکات را به خود مردم وا می گذارد. "... پس مال را هر چه هست به دو بخش کن. و صاحب مال را به گزینش یکی از آن دو بخش مخیر گردان و در آنچه برای خود بر می گزیند ، متعرضش مشو.

سپس باقی را باز به دو بخش کن و باز او را در گرفتن یکی از آن دو بخش مخیر نمای و در آنچه برای خود بر می گزینند سرزنش منمای، و پیوسته چنین کن تا آن قسمت که حق خداوند در آن است، بر جای ماند. پس سهم خدا را از او بستان و اگر پنداشت که مغبون شده و خواست آنگونه قسمت کردن را بر هم زند، از او بپذیر و بار دیگر دو قسمت را یکی کن و باز قسمت از سر گیر." در ادامه این نامه حضرت امیر مامور زکات را به رعایت احوال رمه هایی که به عنوان زکات جمع آوری شده اند سفارش می کند و حتی حق حیوان را هم فرو نمی گذارد.

و در پایان" اگر چنین کنی، اجر تو بزرگ باشد و تو را به رستگاری، ان شاءالله ، نزدیکتر سازد."(6)

 

پی نوشتها:

1- اشاره به سوره ناس ، آیات 1 تا 3.

2- سوره حدید، آیه 11.

3- شهید مرتضی مطهری، سیری در نهج البلاغه، ص 128.

4- همان، ص، 128.

5- همان، ص 133.

6- از ترجمه عبدالحمید آیتی بر نهج البلاغه.

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

یک شنبه 24 مهر 1390  7:42 PM
تشکرات از این پست
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مطالب خواندنی ماه رمضان

کعبه ای به نام شب قدر



شبانگاهان که خورشید رخ در نقاب غروب می کشد و تاریکی دامن  می گسترد، مرگ رنگ فرا می رسد، رنگ ها که درروز تمام چشم  راپر می کردند ودیدن ورای آن را مانع می شدند، با رفتن خورشید ، رخت بربسته ، دیدن بی واسطه را ارزانی می دارند. رنگ ها خود پوشاننده حقایقند . ولی تاریکی درغیاب رنگ ، اسرار را هویدا می سازد البته نه برای همگان که برای خاصان. شب قدر که شاه شب همه ایام است رستن از تمام رنگ ها و وابستگی ها و پیو ستن به حقیقت و بی رنگی است. " شب است خلوت توحید وروز شرک وعدد "

به یاد آوریم آیاتی از قرآن کریم را که پیامبر را به تهجد و بیداری در شب فرا می خواند.

" یا ایها المزمل ، قم اللیل الا قلیلا نصفه اوانقص منه قلیلا ( قرآن کریم مزمل آیات 1 الی 3)

ای رسولی که در جامه خفته ایی، هان شب را به نماز وطاعت خدا بر خیز مگرکمی، که نصف یا چیزی کمتراز نصف باشد (به استراحت بپرداز)"

این چه شگفتی است دربیداری شب که خداوند ، حیببش را با دستور موکد ومستقیم بدان رهنمون می سازد؟

" بدانک آب حیات اندرون تاریکیست  
چه ماهیی که ره آب بسته ایی برخود؟...
درون کعبه شب یک نماز صد باشد  
زبهر خواب ندارد کسی چنین معبد"1

اگر یک شب عادی ( غیر از شب قدر) یک نمازرا در کعبه خود صد نمازکند، شب قدر که از هزار ماه بهتر است چگونه است؟ در نظر داشته باشیم که توصیفات خداوند با توصیفات آمیخته با اغراق و تعارف ما بس متفاوت است. خداوند در قرآن کریم فرموده : "لیله القدر خیر من الف شهر "( قدر،3) و پیش از آن متذکر شده است " وما ادرئک ما لیله القدر " (قدر،2)

ما را بر عظمت و شناسایی آن راهی نیست ، تنها می توان درزیر باران رحمت "لیله القدر" ایستاد تا برما ببارد و جانهایمان را از آب زلال خود شست وشو دهد و پاک سازد.

" انزل من السماء مآء فسالت اودیه بقدرها ( خداوند آبی را از آسمان نازل کرد، پس جوی ها هر کدام به تناسب ظرفیت خود آب گرفته به حرکت در آمدند( رعد،17) ... برحسب معنای باطن، مراد از باران هر رحمتی است که از جانب خدا بر انسان فرود می آید ودر شریان های جانش قرار گرفته او را به حرکتی هماهنگ با هستی درمی آورد ... )2

از سوی ائمه اطهار و بزرگان دین شب زنده داری و احیاء لیالی قدر بسیار سفارش شده است، آیا در این شب ماهستیم که بیداریم یا این شب قدر است که ما را بیدارنگه می دارد؟ آیا دراین شب جسم بیدار، ما را به مقصود می رساند یا آنکه بیداری جان باید تا راه نمایان گردد؟

چشم سر را باید بیدار داشت تا چشم جان بیداری و بینایی یابد ، دل از بندها برهد و پرده ها از دیده گان فرو افتد . آیا درتمام لیالی قدری که ما سپری کرده ایم این فرآیند ، این بینایی برما حاصل شده است؟ و ما چه زیانکاریم اگر از شب قدر تنها بیداری چشم نصیبمان شود و راهی به ورای آن ، بر اقلیم جان نیابیم.

مخسب ای یار مهمان دارامشب   
که تو روحی و ما بیمار امشب
برون کن خواب را ازچشم اسرار 
 که تا پیدا شود ،اسرار امشب
اگرتو مشتریی ، گرد مه گرد
به گرد گنبد دوار امشب...
ترا حق داد صیقل تا زدایی
زهجرازرق زنگار امشب...
زهی کرو فرو اقبال بیدار  
که حق بیدار و ما بیدارامشب
اگرچشمم بخسبد تا سحر گه
زچشم خود شوم بیزار امشب" 3

می گویند دراین شب قرآن از لوح محفوظ بربیت المعمور نازل شده است  و پس از آن بر قلب پیامبر، می گویند دراین شب سرنوشت تمام جهانیان بر قطب عالم امکان عرضه می شود، می گویند دراین شب فرشتگان نازل می شوند و بر گرد امام عصر طواف می کنند ، می گویند دراین شب فرشتگان از کنار هیچ مومنی عبور نمی کنند جزآنکه برا و سلام کنند ، می گویند دراین شب سکینه و آرامش برتمام کائنات حکمفرماست ، می گویند از شب تا به سحر، نعم والطاف خداوند است که بربندگانش نازل می شود...

و با این همه ما از شب قدر چه می دانیم که چه بزرگ است ؟ خطاب " ما ادرئک " ماهستیم نه رسول الله که او شهر علم است ، ولی بی گمان راه دانستن مسدود نیست .

ای خداجان را پذیرا کن ز رزق پاک خویش

بی تردید ، دانستن ، فهمیدن ، ایمان آوردن و چشم جان گشودن و دل صافی یافتن ، رزق های پاک خداوندند. امید که در شبی چنین بزرگ ازاین نعم بی بهره نمانیم.

پی نوشت ها :

1- کلیات دیوان شمس. کاسبی ، عزیزالله ص 380

2- طالقانی ، سید هدایت الله  برکرانه ... ص 157

3- دیوان شمس کاسبی ،عزیرالله ص 123

 

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

یک شنبه 24 مهر 1390  7:42 PM
تشکرات از این پست
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مطالب خواندنی ماه رمضان

سخنی درباره شب قدر

"انا انزلناه فی لیلة القدر..."

در این آیه ی شریفه، دو موضوع مورد توجه قرار گرفته است: "نزول قرآن" و "شب قدر".

می دانیم که قرآن کریم در طول 23 سال به طور تدریجی نازل شده است. اما نزول دیگری هم درباره قرآن مطرح است و آن نزول یکجای قرآن، بر قلب رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) می باشد. قرآن کریم به رسول اکرم(ص) این چنین خطاب می کند:

"ولا تعجل بالقرآن من قبل ان یقضی الیک وحیه" ( طه / 114): درباره ی قرآن قبل از آن که وحی آن به تو اعلام شود، شتاب مکن.

برخی مفسرین از آیه ی فوق دریافت کرده اند که رسول اکرم(ص)، قرآن را قبل از نزول تدریجی، می دانسته و این در صورتی ممکن است که نزولی دفعی بر آن حضرت شده باشد. (ر.ک. المیزان، ج 14، ص 215)

گویا این نزول دفعی است که قرآن کریم درباره ی آن می فرماید: "شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن" (بقره / 185): ماه رمضان، همان – ماهی – که قرآن در آن نازل شده است.

و نیز می فرماید: "انا انزلناه فی لیلة مبارکة" (دخان / 2): ما آن – قرآن – را در یک شب مبارک نازل کردیم.

و فرموده است:انّا انزلناه فی لیلة القدر(قدر / 1): ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم.

با این بیان، قرآن کریم در ماه رمضان، در شبی مبارک از این ماه که شب قدر نامیده شده، نزول یافته است.

"شب قدر" شبی است که در عظمت، فوق تصور و از هزار ماه برتر است. از آن جهت وصف قدر درباره ی آن آمده است که تمام مقدرات سال در این شب رقم می خورد.

درسوره "دخان" به وصف این شب پرداخته شده است:

حم و الکتاب المبین * انّا انزلناه فی لیلة مبارکة * انّا کنا منذرین * فیها یفرق کلّ امر حکیم * امراً من عندنا* انّا کنّا مرسلین * رحمة من ربّک * انّه هو السّمیع العلیم *(دخان 1-8)

قسم به کتاب روشنگر * ما این – قرآن – را در شبی مبارک نازل کردیم * زیرا ما هشدار دهنده ایم * در این شب همه ی امور حکیمانه – جدا جدا – بررسی و تقدیر و تصویب می شوند * امری که از ناحیه ی ما بوده باشد...* ما ارسال کننده هستیم. این رحمتی از ناحیه پروردگار تو است. * البته که او شنوا- ی دعا و درخواست بندگان – دانا –ی به همه ی امور آنها – است.

و در این آیه چند نکته ی مورد توجه قرار گرفته است:

مسأله تفریق امور: فرق عبارتست از جدایی چیزی از چیزی دیگر به گونه ای که متمایز گردد. در مورد شب قدر گویا منظور این است که هر امری، جدا از امور دیگر، مورد ارزیابی قرار می گیرد و برای هر کس و هر کار و مسأله اش، حکم و تقدیر جداگانه ای معین می گردد.

کل امر: این تفریق و تقدیر مربوط به همه امور است. یعنی در این شب، همه چیز رقم می خورد؛ چنان که گفته شده ارزاق، آجال و حوادث خیر و شر برای افراد و جوامع بشری، همگی در این شب شکل می پذیرد.

حکیم: قید حکیم برای امور، نشان می دهد هر امری که در شب قدر معین می شود، متقن است و حکیمانه. از این رو یک سلسله از افعال انسانی را که وصف حکیم در آنها صدق نمی کند، نمی تواند از مقدرات شب های قدر دانست. در عبارت بعد به این نکته با عنایت دیگری پرداخته شده است.

امراً من عندناً:در المیزان آمده است: "امر" در این عبارت حال است از "امر" در عبارت قبل، در نتیجه معنای عبارت چنین می شود: آن امری در این شب مقدر می شود که از ناحیه خداوند باشد. (المیزان، ج 18، ص 141)

دو قید "حکیمانه بودن مقدرات شب قدر" و "از ناحیه ی خداوند بودن آنها" روشنگر حقایق زیر است:

الف)هر امری که در این شب از طرف خداوند مقدر شود، حکیم است. این امور دو گونه اند: دسته ای، اموری هستند که مورد پسند و خوشایند انسانند؛ مانند تقدیراتی که شامل وسعت رزق، امکانات رفاهی، خوشنامی، موقعیت اجتماعی، پیروزی بر خصم  امثال آن هستند. اینها همه از طرف خدای رحمان و حکیم اند.

و دسته دیگر، اموری که هرگز برای انسان خوشایند نیستند؛ مانند بیماری، کاستی در رزق و روزی، از دست دادن موقعیت و شکست از دشمن و ...

قرآن کریم می فرماید که این امور هم از ناحیه خدای رحمان تقدیر می شوند و اینها نیز حکیم اند. بالاتر این که در عبارت بعد فرموده که امور مربوط به شب قدر اعم از نزول قرآن و تعیین مقدرات رحمتی است از ناحیه ی پروردگار حکیم. پس این امور، چه خیر و چه شر جنبه ی رحمت و لطف دارند.

این نکته درسی برای زندگی اهل ایمان است که هرگز نباید به تقدیرات الهی با دیده ی منفی بنگرند. چه آنها که ظاهری دلربا دارند و چه آنها که به ظاهر موجب دل نگرانی اند، همه از رحمت پروردگار نشأت می گیرند و اصولاً این شب، شب رحمت است و نه غیر آن.

ب) قید "من عندنا" قابل توجه است. توجه به آن این پرسش را به ذهن می آورد که: "آیا اموری هست که از ناحیه ی خداوند رقم نخورده باشد؟" ظاهر کلام، پاسخ مثبت به این پرسش را نشان می دهد. آیات دیگر قرآن کریم نیز بر همین مطلب دلالت دارند؛ چنان که درباره پرونده اعمال می فرماید:

"و کلّ انسان الزمناه طائره فی عنقه و نخرج له یوم القیامة کتاباً یلقاه منشوراً" (اسراء / 13): ما پرنده هر انسانی را بر گردنش الصاق نموده ایم و در روز قیامت، کتابی را برای او خارج می سازیم که آن را – با همه ی مندرجاتش، به صورت – باز و منتشر شده می بیند.

واژه ی "طائر" در لغت به معنای پرنده است و از این واژه "تطیّر" به معنای فال بد زدن آمده است می گویند اعراب با پرندگان فال می زدند... اگر از چپ به سمت راست آنها می گذشت فال نیک می زدند و عکس آن را به فال بد می گرفتند (قاموس قرآن ذیل واژه طیر) این واژه در قرآن کریم، نوعاً درباره ی مقدرات انسان مطرح شده است. چنان که درباره ی قوم فرعون می فرماید: آنها مقدرات خیر را از حسن تقدیر و خوش شانسی خویش می دانستند، ولی مقدرات سوء و بلاهای الهی را از شومی قدم حضرت موسی(ع) و اطرافیان او می پنداشتند و به اصطلاح به حضرت موسی(ع) تطیّر می زدند.

"فاذا جائتهم الحسنة قالوا لنا هذه و ان تصبهم سیّئةٌ یطّیروا بموسی و من معه." (اعراف / 131)

قرآن در برابر این اندیشه ی آنان می فرماید: "ألا انّما طائرهم عندالله و لکنّ اکثرهم لا یعلمون" (اعراف / 131): آگاه باشید که طائر آنها نزد خداوند است، ولی بیشتر آنها نمی دانند. پس قرآن کریم تلویحاً وجود "طائر" را در رابطه با مقدرات سوء می پذیرد، ولی آن را از ناحیه خدا می داند. درباره ی همین مسأله، در سوره "یس" آمده است که انبیای الهی در پاسخ قوم خود می گفتند: "قالوا طائرکم معکم ائن ذکّرتم." (یس / 19)

و نیز سخن قوم ثمود را به حضرت صالح بیان می فرماید: "قالوا اطّیّرنا بک و بمن مّعک قال طائرکم عندالله بل انتم قومٌ تفتنون" (نمل / 47) گفتند ما به تو و همراهان تو فال بد می زنیم. – حضرت صالح – گفت: طائر شما نزد خداست. واقعیت این است که شما درمعرض آزمون الهی هستید.

در آیه ی مورد بحث (اسراء / 13) از دو مطلب سخن گفته شده است:

الف)طائر – که با توضیح فوق – می باید در مورد مکتوبات مربوط به سرنوشت انسان باشد.

ب) کتابی که در روز قیامت منشور و باز می شود و صاحبش آن را می خواند. این کتاب باید به امور تکلیفی انسان مربوط باشد؛ زیرا به او گفته می شود، کتابت را بخوان تو خود برای محاسبه ی اعمال خویش کافی هستی. پس این کتاب درباره ی اعمالی است که باید در مورد آنها محاسبه و قضاوت صورت گیرد.

ملاحظه می شود که در آیه ی 13 سوره ی مبارکه "اسراء"، هم از سرنوشت انسان سخن رفته و هم از ثبت تکالیف او. با این وصف، باید دو کتاب را مورد توجه قرار داد. از این دو کتاب بدین گونه تعبیر می کنیم:

- کتاب دفتر سرنوشت انسان

- کتاب پرونده ی اعمال انسان که اصطلاحاً بدان "نامه ی عمل" می گویند.

توضیح مطلب این است که همزمان دو کتاب با انسان همراه است کتاب اول دفتر سرنوشت و مقدرات اوست و کتاب دوم نامه اعمال که در حال شکل گرفتن است و اعمال انسان آن را صورت می بخشد، این کتاب دوم در روز قیامت دفتر سرنوشت انسان خواهد بود که وضعیت او را مشخص می کند و طائر آخرت اوست.

درباره محتویات و مکتوبات این دو کتاب تفاوت های زیر وجود دارند:

در کتاب دفتر سرنوشت، حوادث و مقدرات مربوط به انسان را ثبت کرده اند. این ثبت عمدتاً در شب قدر صورت می گیرد."فیها یفرق کلّ امرٍ حکیمٍ. امراً من عندنا"؛ هر چند که ممکن است برخی از مقدرات کلی، مانند تعیین عمر طبیعی، در آغاز عمر محقق شود. چنان که از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل شده است که: "فرشتگان الهی در جنین، مقدرات طفل را بین دو چشم او حک می نمایند." (بحار الانوار، ج 5، ص 155)

در برابر کتاب سرنوشت، پرونده ی اعمال قرار دارد. در پرونده ی اعمال آنچه ما انجام می دهیم، ثبت می شود.

پس در دفتر سرنوشت، اعمال ما منعکس نمی شود و در پرونده ی اعمال حوادث ثبت نمی گردد. البته، در پروند ه ی اعمال شیوه برخورد ما با مقدرات و خیر و شر زندگی ثبت خواهد شد. زیرا برخورد با مقدرات- و صبر در برابر ناملایمات و شکر نعمت ها و یا برعکس برخورد نامناسب – جزو اعمالی است که مورد محاسبه واقع می شود.

در کتاب دفتر سرنوشت، ثبت حوادث قبل از وقوع آنهاست؛ همچنان که در شب قدر، آنچه مربوط به یک سال آینده است، مشخص می گردد و به موقع توسط فرشتگان الهی به اجرا گذارده می شود.

چنانکه در حدیثی از امام صادق علیه السلام چنین آمده است:

... و قال: تنزل الملائکة و الروح فیها باذن ربهم من کل امر ای من عند ربهم علی محمد و آل محمد بکل امر سلام. (تفسیر برهان، ج 4، ص 487، ح 23)

یعنی ملائکه و روح القدس در شب قدر از نزد پروردگارشان بر محمد و آل محمد در ارتباط با همه امور با سلام نازل می شوند.

در حالی که ثبت اعمال این تفاوت زمانی در ثبت اعمال و ثبت مقدرات در آیات قرآن کاملاً روشن است، چنانکه چنین نیست. ثبت اعمال در حین انجام عمل خواهد بود. درباره ثبت حوادث، قرآن کریم می فرماید:

"ما اصاب من مصیبة فی الارض ولا فی انفسکم الاّ فی کتاب من قبل ان نبرأها انّ ذلک علی الله یسیرٌ لکیلا تأسوا علی ما فاتکم ولا تفرحوا بما اتاکم والله لا یحبّ کلّ مختالٍ فخورٍ" (حدید/ 22 و 23): هیچ حادثه و مصیبتی در زمین و به جان شما نمی رسد، مگر آن که در کتابی ثبت شده باشد. این ثبت پیش از آن است که آن را پدیدار کنیم. این کار بر خدا آسان است. – این نکته را بدان جهت برای شما بیان کردیم – تا بدان چه از دست شما می رود، اندوهگین نشوید و به آنچه به دست شما می رسد – مغرور و – دلشاد نگردید؛ زیرا خدا دوستدار هیچ متکبر خودستایی نیست.

در این آیه به صراحت می فرماید حوادثی که به شما روی می آورد از پیش در کتابی ثبت شده است اما درباره ثبت اعمال برخلاف آن است، فرشتگان الهی عمل انجام شده را درج می کنند.

قرآن کریم، فرشتگان مأمور الهی را که کاتبان اعمال انسان هستند، دانای بر افعال انجام شده توسط آنها معرفی می کند و می فرماید:

"... و انّ علیکم لحافظین * کراماً کاتبین * یعلمون ما تفعلون" (انفاطر، 12-10): ... با آن که بر شما مراقبان و نگهبانانی گماشته شده اند، گرانمایه فرشتگانی که اعمال شما را ثبت می کنند. آنها آنچه را که شما انجام دهید، می شناسند و می دانند.

در جای دیگری نیز می فرماید: "ام یحسبون انّا لا نسمع سرّهم و نجواهم  بلی و رسلنا لدیهم یکتبون" (زخرف، 80): آیا خیال می کنند که اگر پنهانی سخن بگویند و یا آهسته با هم نجوا کنند، ما نمی شنویم؟ چرا می شنویم و علاه بر آن فرستادگان ما نزد آنها حاضرند و ثبت می کنند.

از آیات فوق این نکته به روشنی فهمیده می شود که فرشتگان مأمور در کنار انسان حضور دارند و منتظرند تا اعمال او را دریافت و ثبت کنند. پس ثبت اعمال هنگام انجام آنهاست. برعکس مقدرات که پیشتر ثبت شده و در زمان معین به اجرا در می آیند. البته درباره ی گناهان مؤمن گفته شده که آنها دیرتر ثبت می شوند تا شاید توبه کند و یا جبران نماید. (ر.ک. بحارالانوار، ج 6، ص 34، ح 49)

در توضیح مطلب می توان گفت: حوادث ماه های بعد برای هر کس – اعم از خیر و شر- کاملاً مکتوب است و آنچه تا شب قدر آینده قرار است رخ دهد، همه در کتاب سرنوشت مشخص شده است. اما اعمال تکلیفی فردای کسی در جایی ثبت نشده و در دفتر سرنوشت نیامده است. چون خداوند تعیین نمی کند، بلکه تصمیم آن را بر عهده ما گذاشته است. در پرونده ی اعمال نیز نیامده، چون هنوز به انجام نرسیده است. نماز فردا و یا معصیتی که فردا از کسی سرزند، امروز ثبت نشده است.

نکته ی دیگری که در تفاوت دو کتاب "دفتر سرنوشت" و "پرونده ی اعمال" قابل ذکر است، آن است که مکتوبات دفتر سرنوشت توسط فرشتگان الهی به اجرا در می آیند و در حقیقت، ملائکه مأموران اجرای مقدرات الهی هستند. چنان که درباره ی قوم "لوط" آمده است: فرشتگانی به محضر حضرت ابراهیم وارد شدند. او برای آنان غذا آورد، اما هر چه غذا را بدان ها نزدیک نمود، آنها تناول نکردند تا جایی که حضرت ابراهیم نگران شد که نکند، اینها قصد سویی دارند و بدان خاطر، حاضر نیستند، غذا بخورند و نمک گیر شوند. آنها که نگرانی حضرت ابراهیم را مشاهده کردند، گفتند: "از ما ترسی به دل راه مده ما فرشتگان الهی و مأموران پروردگار تو هستیم."

آنها در آغاز مژده ی فرزندی دانا را به ابراهیم خلیل دادند و پس از آن که حضرت ابراهیم از آنان سؤال کرد که برنامه ی بعدی شما چیست، گفتند: "قالوا انّا ارسلنا الی قوم مجرمین * لنرسل علیهم حجارة من طین* مسوّمة عند ربک للمسرفین* فاخرجنا من کان فیها من المؤمنین* فما وجدنا فیها غیر بیت من المسلمین* و ترکنا فیها آیةً للذین یخافون العذاب الالیم" (ذاریات، 37-32): ما به سوی قومی تبهکار گسیل شده ایم تا سنگ پاره هایی ساخته از گل بر سر آنان بفرستیم؛ سنگ هایی که نزد پروردگارت برای مسرفین علامت گذاری شده اند. ما همه ی کسانی را که در آن شهر مؤمن بودند ، از آن جا آثار و نشانه هایی به جای گزاردیم تا برای کسانی که از عذاب دردناک الهی می ترسیدند، آیتی باشد.

اجرای مقررات الهی توسط فرشتگان تنها در امور اجتماعی نیست، بلکه درباره ی فردفرد افراد بشر و در جزءجزء حوادث نیز صادق است. قرآن کریم حتی محافظت انسان ها را از حوادث طبیعی بر عهده فرشتگان می داند و می فرماید:

"له معقّباتٌ من بین یدیه و من خلفه یحفظونه من امر الله" (رعد/ 11): فرشتگانی مراقب اویند که به هر کجا رود، از پیش رو و از پشت سر، او را پاسداری می کنند و از حوادث طبیعی که از امور الهی هستند، محافظتش می نمایند.

در احادیث "معقبّات" فرشتگانی هستند که انسان را همراهی و از حوادث حفظ می کنند. چنانکه از امام باقر(ع) چنین نقل شده است: ".. من ان یقع فی زکی او یقع علیه حائط او یصیبه شیءٌ ... و همان ملکان یحفظانه باللیل و ملکان بالنهار یتعاقبانه" یعنی فرشتگان او را محافظت می کنند که در چاهی نیافتد و یا زیر دیواری نماند و یا حادثه ای بر او نرسد آنها دو فرشته در شب هستند و دو فرشته در روز که انسان را تعقیب می کنند. (تفسیر مافی – ذیل آیه فوق)

از امیرالمؤمنین علیه السلام نیز حدیثی بدین مضمون آمده است: هر انسانی را جمعی از فرشتگان حراست می کنند تا آن جا که تقدیری از طرف خداوند باشد و به آنها ابلاغ شود. در این صورت آنها حمایت خود را بر می دارند و بلا واقع می گردد. (ر.ک. مجمع البیان، ج 6، ص 281 ذیل آیه فوق)

پس دفتر سرنوشت انسان به دست فرشتگان به اجرا گذاشته می شود. اما فرشتگان در پرونده ی اعمال ما نقشی ندارند. آنها فقط ثبت و ضبط می کنند و حداکثر این است که با الهامات خیر خود، اهل ایمان را کمک می کنند. اما هرگز به جای انسان نمی توانند تصمیم بگیرند و هرگز دخالتی مستقیم در اعمال ما ندارند. بلکه انسان خود تصمیم گیرنده است و ازاین رو، خود مسؤول اعمال خویش است؛ نه هیچ کس دیگر. شیاطین و فرشتگان به نوعی به انسان القا فکر می کنند؛شیاطین به صورت وسوسه و فرشتگان به شکل الهام و تشویق به انجام خیرات. اما هیچ کدام تصرف و یا دخالتی در اراده ی او ندارند و نهایتاً خود انسان است که تصمیم می گیرد.

نکته ی دیگری که درباره ی "دفتر سرنوشت" و "پرونده ی اعمال" آدمی وجود دارد این است که اینها هر دو قابل تغییر و تبدیل هستند. ولی مکتوبات دفتر سرنوشت و مقدرات انسان با دعا و یا اعمالی از قبیل صدقات و خیرات، صله ی رحم و امثال آن تغییر می کند. چنان که امام صادق علیه السلام فرموده اند: "انّ الدعاء یرد القضاء ینقضه کما ینقض السلک ولو ابرم ابراماً" (اصول کافی، کتاب الدعاء باب انّ الدعاء یرد البلاء ح 1): دعا، قضا و بلا را دفع می کند و آن را باز می گرداند و وا می تابد، همچنان که نخ بازتابیده می شود؛ هر چند آن بلا مورد تأکید قرار گرفته باشد.

روایات فراوان و قضایا و وقایع بسیاری که نقل شده اند، قطعیت تأثیر دعا و اعمال را در مقدرات روشن می کند. به همین خاطر، دعا و درخواست از محضر پروردگار – درباره ی حوائج دنیا و آخرت و عافیت در زندگی – جزو اعمال مؤکّد شب قدر شمرده شده است.

در پرونده ی اعمال نیز تغییر و تبدیل صورت می پذیرد، ولی در آن جا اعمالی از قبیل توبه، انجام حسنات، بیداری و مناجات شب، روزه ی ماه رمضان، انجام فرضیه ی حج، و جهاد فی سبیل الله موجب محو گناهان دانسته شده و نیز مصائب دنیا و تحمل شداید زندگی و همچنین عبادات فردی و اجتماعی، از عوامل تطهیر اهل ایمان بر شمرده شده اند.در مقابل، شرک، کفر، بلند سخن گفتن در محضر رسول خدا و حرمت نگه نداشتن نسبت به آن حضرت و یا گناهانی از قبیل غیبت و تهمت موجب محو اعمال خیر از پرونده معرفی گشته اند. با این توضیح مفهوم عبارت"امراً من عندنا" در سوره ی "دخان" روشن می شود. مشخص است که مقدرات شب قدر بدان گونه نیست که اراده ی انسان را در اعمال و تکالیفش بی اثر سازد:

"انّا کنّا مرسلین" پس از تقدیرات الهی، فرشتگان به سوی زمین گسیل می شوند. در سوره ی دخان از ارسال فرشتگان سخن گفته شده و در سوره ی قدر از نزول آنها به سوی زمین به همراه روح القدس: "تنزّل الملائکة و الرّوح فیها باذن ربّهم من کلّ امرٍ". (قدر – 4)

نزول فرشتگان در ارتباط با همه امور است؛ همان اموری که در سوره ی دخان به عنوان امور قطعی که از طرف خداوند مقدر می گردد، تلقی شده اند: "فیها یفرق کلّ امرٍ حکیمٍ*امراً من عندنا." (دخان – 4 و 5)

فرشتگان در معیّت روح القدس در ارتباط با تمامی این امور نازل می شوند. البته فرشتگان اجرای مقدرات الهی و تدبیر امور را بر عهده دارند:"فالمدبّرات امراً" (نازعات، 5)

 

سلامٌ

به نظر می رسد عبارت "سلامٌ" مخفف جمله "یقولون سلام علیکم" است. چنان که در آیه ی زیر این تخفیف مشاهده می شود:

"و الملائکة یدخلون علیهم من کلّ باب* سلامٌ علیکم بما صبرتم فنعم عقبی الدّار" (رعد/ 23 و 24): فرشتگان الهی از هر دری بر بهشتیان وارد می شوند و بدان ها می گویند: سلام بر شما! به خاطر صبری که پیشه کردید. راستی که چه نیکوست فرجام آن سرای. و نیز درباره ی بهشتیان آمده است: "دعواهم فیها سبحانک اللّهمّ و تحیّتهم فیها سلامٌ" (یونس/ 10): ستایش آنها در بهشت این است که "خدایا تو پاک و منزهی و درودشان در آن جا با عبارت "سلامٌ" می باشد.

در دو عبارت قرآنی فوق هر کدام قسمتی حذف شده است. در آیه ی اول (سوره رعد)، عبارت "یقولون" و در آیه ی دوم (سوره ی یونس)، عبارت "علیکم" محذوف است. ولی عبارت "سلامٌ" در سوره ی مبارکه ی قدر هر دو محذوف را دارد: "یقولون" و "علیکم" با این وصف، فرشتگان و روح القدس به هنگام نزول به زمین سلام می کنند. جای این پرسش است که آنها به چه کسی سلام می کنند. طبیعی است که باید به حضور حجت خدا برسند و به او سلام کنند. این سلام در زمان رسول اکرم(ص) بر آن حضرت بوده است و در زمان امامان بعد، فرشتگان و روح القدس به ترتیب به حضور امامان می آیند و با سلام و درود گزارش مقدرات و امور را ارائه می نمایند. چنان که احادیثی همین مضمون را بازگو می کنند. از جمله آنها حدیث زیر است:

امام صادق علیه السلام فرمودند: علی علیه السلام بسیار می فرمودند که: دو خلیفه اول و دوم در نزد رسول خدا بودند. آن حضرت سوره قدر را می خواندند و می گریستند ... آنگاه از آنها پرسیدند: روح القدس و ملائکه بر چه کسی نازل می شوند. گفتند: یا رسول الله بر شما. فرمودند: صحیح است. سپس سؤال کردند: آیا شب قدر پس از من هم خواهد بود. گفتند: آری. رسول خدا فرمودند: آیا این امر در آن شب ها هم نازل می شود؟ گفتند: آری. سؤال کردند: بر چه کسی؟ گفتند: نمی دانیم. پیامبر اکرم(ص) سر من را گرفتند و گفتند: اگر نمی دانید بدانید. کسی که پس از من در شب قدر بر او نازل می شوند. این فرد است... (تفسیر برهان، ج 4، ص 483)

"هی حتّی مطلع الفجر" (قدر/ 5)

این آخرین عبارت و آخرین فراز از سوره ی مبارکه "قدر" است. گویا بدین نکته اشارت دارد که نزول فرشتگان و روح القدس، ارائه مقدرات و یا حتی تعیین مقدرات و تغییر و تبدیل آنها به دعای اهل ایمان، نزول رحمت پروردگار و همه ی این امور ملکوتی از آغاز شب قدر و اذان مغرب شروع می شود و تا هنگام طلوع فجر، ادامه دارد. در این ساعات رحمت، امنیت و برکات الهی در حال نزول است و لازم است افراد بشر و مؤمنان خود را در معرض آن قرار دهند. از این رو درباره ی شب های قدر در روایات اسلامی مؤکداً سفارش به بیداری، دعا و نیایش و درخواست عافیت و خیر از درگاه ربوبی شده است.

بسیاری توفیقات پروردگار نیز در این شب پی ریزی می گردند. در ماه رمضان، به ویژه در شب های قدر، دعاهایی که درباره ی درخواست توفیق از محضر ربوبی است، بسیار است چنان که در خلال ادعیه ی ماه رمضان آمده است:

"و لیلة القدر و حج بیتک الحرام و قتال فی سبیلک فوفق لنا".

بارالها! توفیق به جای آوردن وظایف شب قدر و زیارت بیت الله الحرام و شهادت در راه خودت را به ما عطا فرما. این رحمت و استجابت دعا در عبارت زیر از سوره ی دخان نیز مورد اشاره قرار گرفته است:

"رحمة من ربّک انّه هو السّمیع العلیم": این تقدیرات و ارسال فرشتگان به سوی زمین و به طور کلی این شب – رحمتی است از پروردگار تو. به درستی که او شنوا - ی درخواست های بندگان و دانای به مصالح آنان - است.

دکتر سید محسن میرباقری؛ - استاد دانشگاه و مفسر قرآن کریم

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

یک شنبه 24 مهر 1390  7:42 PM
تشکرات از این پست
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مطالب خواندنی ماه رمضان

زنهار مخسب امشب


مقدمه

شب قدر در مقام توصیف

قدرشناسی شب قدر

امشب شب قدر آمد خامش شو و خدمت کن   

 

مقدمه

رمضان با شگفتی های خویش بر ما جاری است و هر كس به قدر پیمانه خویش می تواند از این رود جاری پربركت بهره گیرد و سرچشمه این رود آسمانی را به راستی می توان در شب قدر یافت . در بزرگی این شب یگانه شاید همان به كه به سخنان یكتای بی همتا اشاره كنیم كه " و ما ادریك ما لیله القدر * لیله القدر خیر من الف شهر " . شب قدر را پوشیده داشته اند و یافتن آن را جز به نشانه ها میسر نساخته اند . و همین مستوری  این شب است كه خیال شاعرانه شاعران را برانگیخته تا درباره آن بسرایند و زیبایی ها را بدان تشبیه كنند . بر كسی پوشیده نیست كه ادبیات فارسی بی اغراق یكی از غنی ترین گنجینه های معارف بشری را در خود جای داده است . هر فارسی زبانی - افغان ،ایرانی  وتاجیك -  در مناسبت های مختلف می تواند بیتی وصف الحال از شاعری گزیده گو بیان كند و یا در توصیف زیبایی های پیرامون خود و یا معارف و رازها از زبان شعر مدد جوید و این مزیت را كمتر ملتی داراست كه از خزاین ارزشمند ادبی خود در غنای نه تنها زبان نوشتاری كه زبان محاوره نیز بهره گیرد ، نشان این مدعا ابیات فراوانی از شاعران بزرگ است كه به صورت مثل و متل در زبان مردم كوچه وبازار آمده است .

در اشعار شعرای پارسی گو نمونه های قابل توجهی از اشارات ایشان به شب قدر می توان یافت ؛ اگر چه همه آنها دلالت بر بزرگی این شب دارد ولی همه ابیات متضمن حقیقت شب قدر نیست. این اشعار را در دو گروه بزرگ می توان جای داد . گروه اول شاعرانی هستند كه به ارزش معنوی شب قدر هیچ اشاره ای نكرده و تنها از آن به عنوان مایه ای برای توصیف معشوق بهره گرفته اند . این گروه را می توان

 

شب قدر در مقام توصیف

نام برد . گروه دوم آن دسته از شاعرانند كه در كنار اینكه گاه از شب قدر در مقام توصیف استفاده كرده اند ولی ارج و مقام شب قدر و پایگاه معنوی و نورانی آن را نیز به سرایش نشسته اند. این گروه را در این نوشتار

 

قدرشناسی شب قدر

نامیده ایم .

 

شب قدر در مقام توصیف

این گروه از اشعار با وجود آنكه از شب قدر چون اسبابی برای توصیف بهره گرفته اند ، در عین حال از لابه لای اشعارشان پیداست كه بر بزرگی شب قدر واقف بوده اند . نمونه هایی از این اشعار را در زیر می آوریم :

- اوحد الدین محمد انوری شب قدر را به وعده دیدار یا وعده رسیدن به وصال مانند كرده است:

"هم به  قدر  تو  که  کوتاه  نخواهم  کردن
 تا   ببینم   که   دهى   تا   شب   قدرم   دیدار "

- خاقانی شروانی برای نشان دادن ارج و مقام بلند فردی از شب قدر به عنوان صفتی در خور نام می برد ، مانند شعری كه در شکایت از جهان و نعت خاتم پیغمبران سروده و برای بیان بزرگی و علو مرتبت حضرت رسول می سراید :

حبل   الله  است  معتکفان  را  دو  زلف  او 
 هم  روز  عید  و  هم شب قدر اندر او نهان

همچنین در مرثیه ى شیخ الاسلام زمان خویش می گوید:

" جاهش  ز  دهر  چون  مه  عید  از  صف نجوم
ذاتش    ز  خلق  چون  شب  قدر  از  مه  صیام"

- خواجوی كرمانی ، اما با بیانی لطیفتر به همان شیوه خاقانی رفته و در شعری با عنوان " اى صبح صادقان رخ زیباى مصطفی " در بیتی نبی مكرم اسلام را چنین مدح گفته است :

" معراج     انبیا    و    شب    قدر    اصفیا
گیسوى   روز   پوش   قمرساى  مصطفى "

خواجو شعری دیگر نیز دارد كه طره گیسوی یار را شاید از سیاهی یا مشك بویی به شب قدر مانند كرده است :

اى   شب   قدر  بیدلان  طره  ى  دلرباى  تو
مطلع   صبح   صادقان   طلعت   دلگشاى  تو

البته خواجو شعری از نوع دوم درباره شب قدر نیز دارد كه در بخش بعدی به آن می پردازیم .

شاعر دیگری كه می توان نامی از او در این بخش برد ، مولاناست . مولانا از معدود شاعران رمضان ستاست ، ( چنانكه در مجموعه مقالات " مائده جان رسید" به‌آن اشاره كردیم ) همچنین مولانا اشعار برجسته ای نیز در ارزش و مقام والای شب قدر دارد ، ولی این امر سبب نشده است كه از شب بزرگی چون شب قدر در توصیف نیز بهره نگیرد. در اشعار مولانا ابیاتی را می توان یافت كه زلف دلبر را به شب قدر تشبیه كرده است مانند :

" زلف    تو  شب  قدر  و  رخ  تو  همه  نوروز 
ما   واسطه  روز  و  شبش  چون  سحر  آییم "

و یا بیتی دیگر :

" اى  مه  عید  روى  تو ، اى شب قدر موى تو
چون  برسم  بجوى  تو  پاک  شود  پلید  من"


قدرشناسی شب قدر

  

چنانكه گفتیم این شاعران از منظری دیگر به شب قدر نگریسته اند و از اشعارشان هویداست كه قدر و منزلت شب قدر را به درستی می شناسند . در این اشعار توصیه به شب زنده داری در این شبها ، دوری از ریاكاری و توجه به خلوت گزینی توصیه شده است ، كه نشان از تاكید این بزرگان بر عبادت و راز و نیاز در این شب دارد. نمونه هایی ازاین اشعار را در زیر می آوریم :

- اوحدی مراغه ای شب قدر را به شب وصال یار كه باید تا سحر بیدار بود مانند می كند و می گوید :

"چنین   شب    گر  مجال  افتد  که  با  دلدار  بنشینى
شب   قدرست   و  شبهاى  چنین  بیدار  خوش  باشد "

- سنایی در خلال مدح یكی از بزرگان هم عصر خویش بیان می كند كه شادی جهان از رحمت حق است و نشان این رحمت را در روز عید و شب قدر می یابد :

از   آنکه  هست  نشاط  جهان ز رحمت حق
 چو روز عید و شب قدر شد صباح و مساش

- ناصرخسرو قبادیانی در قصیده ای با زنهار دادن از ریاكاری وزهد فروشی توصیه می كند :

قندیل   فروزى   به   شب   قدر  به  مسجد
مسجد شده چون روز و دلت چون شب یلدا
قندیل     میفروز     بیاموز     که     قندیل
  بیرون   نبرد   از   دل   بر  جهل  تو  ظلما

ناصرخسرو همچنین در قصیده ای طولانی بیان می دارد كه قدر انسان در شب قدر نهفته است و برای دست یابی به آن باید در این شب از مصحف شریف آیاتی خواند تا روشنی بخش راه باشد :

..حرمت تو سخت بزرگ است ازآنک
در    تو    دعا   را   بگشایند   باب
اى   که  ندانى  تو  همى  قدر  شب 
سوره   ى  واللیل  بخوان  از  کتاب
قدر   شب اندر شب قدر است و بس
برخوان   آن  سوره  و  معنى  بیاب

- سعدی در شعری درمقام پند واندرز توصیه می كند كه برای رسیدن به بارگاه دوست باید روزهای تنعم را روزه داشت و شبها را چون شب قدر بیدار بود :

اى  دوست  روزهاى  تنعم  به  روزه باش
باشد  که  در افتد  شب  قدر  وصال دوست

سعدی در باب دوم از بوستان ( باب احسان ) در پایان داستان جوانی كه پیری را به اندك متاعی بهره مند كرده بود ، به نیكوكاران و خیرین توصیه می كند كه در بخشش راه رسول اكرم را پیش گیرند " كه بخشایش و خیر دفع بلاست " و در آخرین بیت از این داستان با اشاره به گمنامی نیكوكاران می گوید :

تو   را  قدر  اگر کس نداند چه غم؟
شب    قدر    را    می   ندانند   هم

با این سخن استاد سخن سعدی بازمی نماید كه قدر و منزلت شب قدر هیچگاه به درستی شناخته نشده است و هر كه به همت خویش از این شب بهره می برد.

- خواجوی كرمانی در قصیده ای  " یار" ی را به شب زنده داری در شب قدر دعوت می كند ولی با می و باده و بی اعتنایی به شیخ و شاب:

امشب  اى  یار قصد خواب مکن
مرو    و   کار   ما  خراب  مکن
شب   درازست  و  عمر ما کوتاه
 قصه  کوته  کن  و  شتاب  مکن

شب   قدرست  قدر  شب  دریاب

 وز  مى  و  مجلس اجتناب مکن
سخن  جام  گوى  و  باده ى ناب
صفت    ابر    و   آفتاب   مکن
و  گرت  شیخ و شاب طعنه زنند
التفاتى   بشیخ   و   شاب  مکن ...

به نظر می رسد كه می نابی كه خواجو در این غزل بدان اشاره می كند و در شب قدر موكداً بر آن تاكید می ورزد ، نمی تواند می عقل ربای ظاهر باشد. آیا این می ، سرشاری از الطاف حق و دست یابی به مقام كشف و شهود است ؟ آیا این می كه بر آن در شب قدر تاكید رفته است ، بیخود شدن در پناه راز و نیاز و عبادت است ؟ كنه آن بر ما پوشیده است.

- حافظ خداوندگار غزل نیز از كنار شب قدر بی اعتنا نگذشته است چرا كه خود با پی بردن به راز شب قدر به اوجی دست یافته است  :

" دوش   وقت  سحر  از  غصه  نجاتم دادند
واندر   آن   ظلمت  شب  آب  حیاتم  دادند
بیخود    از   شعشعه   پرتو   ذاتم   کردند
 باده     از    جام    تجلى    صفاتم    دادند
چه مبارک سحرى بود و چه فرخنده شبى 
 آن   شب  قدر  که  این  تازه  براتم  دادند "

آن براتی كه حافظ در شب قدر آن را دریافت داشته چیست ؟ آیا زبان شعرگون و سخن ماندگار اوست ؟ آیا رندی و زهد ستیزی او در مقام یك مصلح اجتماعی است؟ آیا مقام بلند عرفانی است ؟ اگر اشعار حافظ ماخذ اظهار نظر ما باشد می توانیم بگوییم كه حافظ همه اینها  را از مدد انفاس الهی دریافت  داشته است . شعر رندانه حافظ كه اعتراضی به جامعه زهد زده زمان اوست ، بر زاهدان ریایی و عابدان دغل باز می تازد و گاه شوخ طبعانه از می و صهبا در شب قدر سخن می گوید :

بر    در   شاهم   گدایى  نکته  اى  در  کار  کرد 
گفت   بر  هر  خوان  که  بنشستم خدا رزاق بود
رشته    تسبیح   اگر   بگسست   معذورم   بدار 
دستم    اندر   دامن   ساقى   سیمین   ساق  بود
در  شب  قدر  ار  صبوحى  کرده  ام  عیبم مکن 
سرخوش  آمد  یار  و  جامى  بر  کنار  طاق بود

 

امشب  شب قدر آمد خامش شو و خدمت کن  

- بیشترین و دلكش ترین اشعار در ثنای رمضان و روزه را در شعر مولانا می توان یافت . به همان قیاس بیشترین اشعاری كه در آن ذكری از شب قدر رفته است نیز در سخن مولانا جلال الدین محمد بلخی نهفته است . مولانا در غزلی با ردیف " زنهار مخسب امشب " مخاطب خویش را به بیداری تا سحر در شب قدر فرا می خواند :

مهمان   توام  اى جان زنهار مخسب امشب
اى  جان  و دل مهمان زنهار مخسب امشب
روى   تو  چو  بدر  آمد  امشب شب قدر آمد 
اى   شاه  همه  خوبان زنهار مخسب امشب
اى   سرو  دو  صد  بستان  آرام  دل مستان
بردى دل و جان بستان زنهار مخسب امشب
اى  باغ خوش خندان بی تو دو جهان زندان
آنى   تو  و  صد چندان زنهار مخسب امشب

و در غزلی دیگر باز هم به بیداری می خواند و راه بار یافتن به كوی دوست را در همین شب قدر می داند:

امشب   عجبست اى جان گر خواب رهى یابد
وان  چشم  کجا  خسپد کو چون تو شهى یابد
اى عاشق خوش مذهب زنهار مخسب امشب 
کان   یار   بهانه   جو   بر   تو   گنهى   یابد
من   بنده  آن  عاشق  کو نر  بود  و  صادق 
 کز    چستى  و  شبخیزى  از  مه  کلهى  یابد
در   خدمت  شه  باشد  شب  همره  مه  باشد 
  تا    از   ملاء   اعلا   چون  مه  سپهى  یابد
بر  زلف شب آن غازى چون دلو رسن بازى
  آموخت   که  یوسف  را  در  قعر  چهى  یابد
آن    اشتر   بیچاره   نومید   شدست  از  جو
 می   گردد   در   خرمن  تا  مشت  کهى  یابد
بالش    چو   نمی   یابد  از  اطلس  روى  تو 
 باشد    ز  شب   قدرت   سال   سی هى   یابد
زان  نعل  تو  در  آتش  کردند  در  این سودا 
تا   هر   دل   سودایى  در  خود  شرهى  یابد
امشب   شب قدر آمد خامش شو و خدمت کن
تا    هر    دل    اللهى   ز   الله   ولى   یابد
اندر   پى   خورشیدش  شب  رو  پى  امیدش 
تا    ماه    بلند    تو    با    مه   شبهى   یابد

مولانا در غزلی دیگر با مطلع :

براى  عاشق  و دزدست شب فراخ و دراز
 هلا  بیا  شب  لولى  و  کار  هر  دو  بساز

با اشاره به شب قدر، روایی حاجات هر مسلمان  را در این شب میسر می داند و این اعجاز شب قدر را شمه ای از نور رخ حضرت دوست می داند و می گوید :

روا   شود  همه  حاجات  خلق در شب قدر
  که   قدر ، از  چو  تو بدرى بیافت آن اعزاز
همه    تویى  و  وراى  همه  دگر  چه  بود 
 که    تا   خیال   درآید   کسى  تو  را  انباز...

مولانا در غزلی با مطلع :

مى   بسازد جان و دل را بس عجایب کان صیام
گر  تو خواهى تا عجب گردى عجایب دان صیام

یك به یك صفات و عجایب ماه مبارك رمضان را می ستاید تا به شب قدر می رسد و در ادامه می سراید :

گر  چه  ایمان  هست  مبنى  بر  بناى پنج رکن
لیک   والله هست از آن ها اعظم الارکان صیام
لیک   در  هر  پنج  پنهان  کرده  قدر  صوم  را
چون  شب  قدر  مبارک هست خود پنهان صیام

مولوی با شگرد همیشگی خویش و با بهره گیری از داستان های عامیانه نكات نغز و عرفانی را در خلال آن باز می گوید با اشاره به داستان كردی كه شتر خود را در بیابان گم می كند و شب هنگام به مدد نور ماه آن را می یابد می گوید :

... خداوندا  در   این   منزل  برافروز  از  کرم  نورى 
که   تا   گم   کرده   خود   را   بیابد   عقل   انسانى
شب   قدر  است  در  جانب  چرا  قدرش  نمی  دانى 
 تو   را  می  شورد  او  هر  دم  چرا او را نشورانى
تو  را  دیوانه  کرده ست او قرار جانت برده ست او
 غم   جان  تو  خورده  ست او چرا در جانش ننشانى
چو  او  آب است و تو جویى چرا خود را نمی جویى 
چو   او مشک است و تو بویى چرا خود را نیفشانى

و باز در شعری دیگر به بیداری در شب قدر توصیه می كند و می گوید :

اى    یار   یگانه  چند  خسبى
  وى   شاه  زمانه  چند  خسبى..
درده قدح شراب و چون شمع
 بنشین  به  میانه  چند  خسبى
بشتاب   مها  که این شب قدر 
آمد   به   کرانه   چند  خسبى

مولوی در دفتر دوم مثنوی پنهان بودن شب قدر را چنین دلیل می آورد كه این پنهانی برای آن است كه جوینده، شبهای بسیاری را به عبادت به صبح برساند و از این راه به چشمه حقیقت دست یابد :

حق   شب  قدرست  در  شبها  نهان
  تا   کند  جان  هر  شبى  را  امتحان
نه   همه  شبها  بود  قدر  اى جوان  
 نه   همه   شبها  بود  خالى  از  آن

 - شیخ بهایی در قصیده ای در فواید عزلت و گوشه نشینی بیان می دارد كه گوشه نشینی و روی از مردمان پوشیدن می تواند جان را نورانی سازد همچنانكه شب قدر به دلیل پوشیدگی و مستوری، نورانی و آسمانی است .

هر    که   را   توفیق   حق  آمد  دلیل
عزلتى   بگزید  و  رست از قال و قیل
عزت    اندر   عزلت   آمد  اى  فلان 
 تو  چه  خواهى  ز  اختلاط این و آن؟
پا    مکش   از  دامن  عزلت  به  در 
چند   گردى  چون  گدایان  در  به در؟
گر    ز   دیو   نفس  می  جویى  امان 
 رو   نهان  شو! چون پرى از مردمان
از     حقیقت   بر   تو   نگشاید   درى 
 زین    مجازى   مردمان   تا   نگذرى
گر   تو   خواهى   عزت  دنیا  و  دین 
 عزلتى     از     مردم     دنیا    گزین
گنج   خواهی؟  کنج  عزلت  کن  مقام
واستتر    واستخف   عن   کل  الانام
چون  شب  قدر  از  همه  مستور شد
لاجرم   از   پاى   تا   سر   نور  شد
اسم  اعظم  چون که کس نشناسدش 
سرورى     بر    کل    اسما   باشدش
تا    تو   نیز   از   خلق  پنهانى  همى 
لیلةالقدرى       و      اسم     اعظمى
رو   به  عزلت  آر  اى  فرزانه مرد
وز   جمیع   ماسوى   الله   باش  فرد ..
زهد  و  علم  ار  مجتمع  نبود  به هم
کى    توان   زد   در  ره  عزلت  قدم؟
علم     چبود؟    از    همه    پرداختن 
جمله    را    در    داو    اول   باختن
این   هوسها   از   سرت  بیرون  کند 
  خوف  و  خشیت  در  دلت افزون کند
"خشیة   الله"   را  نشان  علم  دان 
" انما  یخشی"  تو  در قرآن بخوان
سینه   را   از   علم   حق   آباد  کن
رو   حدیث   " لو   علمتم"   یاد  کن

شب قدر را مرتبه ای بلند است و ما را تنها توان آن است كه در این شب به حلقه عاشقان و راستان درآییم و در جذبه آن از هر چه ناپاكی و غش پاك گردیم . شب قدر بارانی است كه می توان در زیر آن جان بشست و به امید سبز شدن و بار آوردن نشست .

منابع :

كتابخانه تبیان – بخش شعر و ادب

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

یک شنبه 24 مهر 1390  7:43 PM
تشکرات از این پست
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مطالب خواندنی ماه رمضان

علائم و منزلت لیلة القدر در روایات

- قال الباقران علیهماالسلام :

سالته عن علامة لیلة القدر، فقال: علامتها ان یطیب ریحها، و ان كانت فى برد دفئت، و ان كانت فى حر بردت فطابت. (1)؛  (محمد بن مسلم) از علامت لیلة القدر پرسید؟ امام (ع) فرمود: علامت لیلة القدر این است كه بوى خوشى از آن پخش مى‏شود، اگر در سرماى ( زمستان) باشد گرم و ملایم مى‏گردد، و اگر لیلة القدر در گرماى ( تابستان) باشد خنک و معتدل و نیكو مى‏گردد.

توضیح:

علامه طباطبائى در علایم شب قدر مى‏گوید: روایات در معنى و خصایص و فضایل شب قدر بسیار است، در بعضى از آن روایات علامت هایى براى شب قدر ذكر كرده از قبیل این كه شب قدر، صبح آن شب آفتاب بدون شعاع طلوع مى‏كند و هواى آن روز معتدل است. ( المیزان، ج 40، ص 332)

- قال ابوعبدالله علیه السلام : لیلة القدر فى كل سنة و یومها مثل لیلتها. (2)؛ شب قدر در هر سال است و روز آن مثل شب آن مى‏باشد.

- قال النبى صلى الله علیه و آله: ان انا ادركت لیلة القدر فما اسال ربى؟ قال (ص): «العافیة‏». (3)؛  به پیامبر(ص) گفته شد: اگر شب قدر را دریابم از خدا چه چیزى را مسئلت كنم؟ فرمود: «عافیت را».

- قال موسى علیه السلام :

الهى ارید قربك، قال: قربى لمن استیقظ لیلة القدر، قال:

الهى ارید رحمتك، قال: رحمتى لمن رحم المساكین لیلة القدر، قال:

الهى ارید الجواز على الصراط ، قال: ذلك لمن تصدق بصدقة فى لیلة القدر، قال:

الهى ارید من اشجار الجنة و ثمارها، قال: ذلك لمن سبح تسبیحه فى لیلة القدر، قال:

الهى ارید النجاة من النار، قال: ذلك لمن استغفر فى لیلة القدر، قال:

الهى ارید رضاك، قال: رضاى لمن صلى ركعتین فى لیة القدر. (4)

ترجمه:

خداوندا! مى‏خواهم به تو نزدیك شوم، فرمود: قرب من از آن كسى است كه شب قدر بیدار شود، گفت:

خداوندا! رحمتت را مى‏خواهم، فرمود: رحمتم از آن كسى است كه در شب قدر به مسكینان رحمت كند: گفت:

خداوندا! جواز گذشتن از صراط را از تو مى‏خواهم فرمود: آن، از آن كسى است كه در شب قدر صدقه‏اى بدهد. گفت‏:

خداوندا! از درختان بهشت و از میوه‏هایش مى‏خواهم، فرمود: آنها از آن كسى است كه در شب قدر تسبیحش را انجام دهد گفت: خداوندا! رهایى از جهنم را مى‏خواهم، فرمود: آن، از آن كسى است كه در شب قدر استغفار كند. گفت:

‏خداوندا! خشنودى تو را مى‏خواهم، فرمود: خشنودى من از آن كسى است كه در شب قدر دو ركعت نماز بگذارد.

توضیح:

لیلة القدر شبى است كه قرآن نازل شده است و ظاهراً مراد به قدر، تقدیر و اندازه‏گیرى است، خداى تعالى در آن شب حوادث یك سال را یعنى از آن شب تا شب قدر سال آینده را تقدیر مى‏نماید، زندگى و مرگ، رزق، سعادت، و شقاوت و چیزهایى از این قبیل را مقدر مى‏سازد.

پى نوشت ها:

1- وسائل الشیعه، ج 7، صفحه 256.

2- وسائل الشیعه، ج 7، صفحه 262.

3- مستدرك الوسائل، ج 7، صفحه 458.

4- مستدرك الوسائل، ج 7، صفحه 456.

 رمضان، تجلى معبود (ره توشه راهیان نور) ص 95

جمعى از نویسندگان

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

یک شنبه 24 مهر 1390  7:43 PM
تشکرات از این پست
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مطالب خواندنی ماه رمضان

اعمال شبهای قدر


شب قدر،  شبی است که در تمام سال هیچ شبی به فضیلت آن نمی رسد و عمل در آن بهتراز عمل در هزار ماه است. دراین شب برنامه های یک سال هر کس مقدر می گردد . درشب قدر ملائکه و روح که اعظم ملائکه است به اذن پروردگار، خدمت امام زمان علیه السلام مشرف می شوند و مقدرات هر کس را به امام عرضه می دارند.

اعمال شب قدر به دو گونه اعمال مشترک و اعمال مخصوص تقسیم می شود.

 

اعمال مشترک شبهای قدر

1- مقارن غروب آفتاب شب قدر غسل شود.

2- دورکعت نماز اقامه شود، در هر رکعت بعد از حمد ، هفت مرتبه سوره توحید خوانده شود. بعد از نماز هفتاد بارذکر " استغفرالله و اتوب الیه"  گفته شود .

3- قرآن به سرگرفتن و به خدا را به چهارده مصوم سوگند دادن .

4- زیارت امام حسین علیه السلام .

5- احیای این شبها .

6- اقامه صد رکعت نماز به صورت دورکعتی وافضل آن است که درهر رکعت بعد از حمد ، ده مرتبه سوره توحید خوانده شود.

7- دعایی از امام زین العابدین علیه السلام که درمفاتیح الجنان آمده است . اللهم انی امسیت لک عبداً...

8- قرائت دعای جوشن کبیر.

9- طلب آمرزش از خدای متعال . و در خواست از خدا جهت نیازهای دنیا و آخرت .

10- ذکر گفتن و صلوات بر محمد وآل محمد علیهم السلام.

 

اعمال مخصوص شب نوزدهم

1- صد بار ذکر " استغفرالله ربی واتوب الیه ".

2- صد بار ذکر " اللهم العن قتلة امیرالمومنین"

3- دعای اللهم اجعل فیما تقضی و تقدر من الامر المحتوم ...

 

اعمال مخصوص شب بیست و یکم

1- دعای اللهم صل علی محمد وال محمد و اقسم لی حلما یسد عنی باب الجهل ... .

2- لعن بر قاتل امیرالمومنین .

3- زیارت حضرت علی علیه السلام .

 

اعمال مخصوص شب بیست و سوم

1- تلاوت سوره های عنکوبت و روم که امام صادق علیه السلام فرمود: که تلاوت کنند ه این دو سوره دراین شب از اهل بهشت است .

2- قرائت سوره های ... .

3- هزار مرتبه سوره قدر .

4- خواندن و تکرار دعای اللهم کن لولیک حجة ابن الحسن ... .

5- دعای اللهم امددلی فی عمری واوسع لی فی رزقی ... .

6- تلاوت قرآن کریم به هر مقدار که توانستی .

7- دعاوی " یا باطنا  فی ظهوره و یا ظاهراً فی بطونه... .

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

یک شنبه 24 مهر 1390  7:43 PM
تشکرات از این پست
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مطالب خواندنی ماه رمضان

هر شب، شب قدر است!

 


روزه گرفتن، بدون باز داشتن چشم و گوش و زبان از خطا و لغزش، فقط گرسنگى كشیدن است و بس!

باید پس از گذراندن هوا و هوس در كوره «استقامت‏»، با پتك سنگین «نه‏»، سر شیطان نفس را كوبید! آن گاه، دل را صیقل و با آب «توبه‏» شستشو داد؛ تا همچون آینه، نور حق بر آن بتابد و صفات عالیه در آن انعكاس یابد ...

رمضان، ماه نزول قرآن، ماه نزول «فرشته‏ها» و «روح‏»(1)بار دیگر از راه رسید . دوباره سفره ضیافت الهى گسترده شد و پرهیزكاران به مهمانى خدا دعوت شدند! در این ماه اگر تمامى اعضاء و جوارح روزه باشد؛ حتى خوابیدن و نفس كشیدن نیز عبادت و تسبیح است .(2)

ماه غلبه برشیطان درون و بیرون و بى اعتنا شدن و بى توجهى به ظواهر فریبنده‏اى است كه كمترین توجه به آنان، نورانیت درون را خاموش مى‏كند! ...

ماهى است كه در شب‏هاى قدر آن باید، «دفترچه بیمه‏» زندگى را به مُهر «تمدید اعتبار» امام زمان (عج) ممهور ساخت؛ زیرا در غیر این صورت، دیگر تحت پوشش ولایت نخواهیم بود!

«رمضان، ماهى است كه ابتدایش رحمت، میانه‏اش مغفرت و پایانش آزادى از آتش جهنم است‏.»(3)

اگر دل، در این ماه، بهارى نشد؛ همیشه سال، پائیزى و سرد است .

سالكان، این ماه را به رفع تكلیف نمى‏گذرانند ... آن جا كه مى‏توان با قطره اشكى در نیمه‏هاى شب، انبوه آتشى را خاموش كرد؛

آنجا كه فرشتگان، به نزدیك‏ترین مدار زمین رسیده‏اند؛

آنجا كه شیاطین در «بند» هستند؛

آنجا كه درهاى جهنم بسته است، درهاى رحمت‏باز؛

و ... آنجا كه روزه سپر است از آتش!

چرا غفلت؟!

حال كه «ایاما معدودات‏»، بهترین فرصت‏براى تزكیه نفس و «لعلكم تتقون‏»(4)شدن است،

چرا كسالت و تنبلى؟!

باید از لحظه لحظه این ماه استفاده كرد و از روزها و شب‏هایش بهره‏ها گرفت؛ تا موفق به دریافت «كارنامه قبولى‏» شد!

و باید قدر شب‏هاى «قدر» را دانست؛ بخشنده مهربان منتظر است تا «یا رب‏» بخشش خواهان را بشنود:

شب خیز كه عاشقان به شب راز كنند    گِرد در و بام دوست پرواز كنند

هر جا كه درى بود، به شب مى‏بندند    الا در دوست را كه شب باز كنند

و آنان كه عمر خود را صرف اطاعت از دستورات الهى كرده‏اند، به همه شب‏هاى ماه رمضان توجه دارند و مى‏گویند:

هر شب، شب قدر است، اگر قدر بدانى! ...

"مهدى محدثى"

 

پى‏نوشت ها:

1 . تنزل الملائكة و الروح . . ./ سوره قدر .

2 . انفاسكم فیه تسبیح و نومكم فیه عبادة . . . ، امالى صدوق، ص 93 .

3 . بحار الانوار، ج 93، ص 342 .

4 . بقره/ 183 - 182 .

 

 

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

یک شنبه 24 مهر 1390  7:47 PM
تشکرات از این پست
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مطالب خواندنی ماه رمضان

رمضان ؛ ماه خودسازى

خودسازى از خودشناسى آغاز مى‏شود. نخست‏باید خود را شناخت تا بتوان خود را ساخت، چرا كه با خودشناسى، خداشناسى ‏تحقق مى‏یابد و اگر خدا را شناختیم، خود را ساخته‏ایم.

در آغاز باید دید چرا پدید آمده‏ایم؟ و هدف از پیدایش و خلقت ما چیست؟ خداوند در قرآن كریم تصریح كرده ‏است كه:« و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون، من جن و انس را نیافریدم، جز براى این‏ كه عبادت كنند .»

در تفاسیر زیادى «لیعبدون‏» به معناى «لیعرفون‏» آمده‏است، یعنى هدف از خلقت ‏شناخت است وگرنه عبادت فقط نماز و روزه و در سجاده نشستن و خدا را نیایش كردن‏ نیست. نماز و روزه و ...، شعبه‏اى ازعبادت است كه عبادت اجتماعى اهمیتش‏ كم‏تر از آنها نیست ، زیرا درآن جا انسان فقط به خود مى‏اندیشد، وعبادت در معناى ‏گسترده‏تر با دیگران و به دیگران اندیشیدن است. عبادت، دردشناسى و دردزدایى است.

چگونه خلیفة الله شویم ؟

عبادت، در جمع زیستن و براى جمع زیستن است. این كه عبادت بیش‏تر به صورت جمعى مطرح مى‏شود و بر مسجد و جمعه و جماعت تاكید مى‏شود، براى این است كه شناخت انسان به خویش منحصر نشود و به دیگران نیز سرایت ‏كند. ما آفریده نشده‏ایم كه تنها گلیم خود را ازآب بیرون بكشیم بلكه باید درمتن قرار بگیریم نه در حاشیه. در جمع زندگى كنیم نه در دیر. به فكر چاره‏جویى ازدیگران باشیم نه تنها چاره‏جویى از خویشتن . به هرحال، بحث ما درباره شناخت نیست ‏كه بحثى است طولانى و از آن مى‏گذریم. اما آن‏ چه گفتنى است، این است كه انسان‏ چگونه باید خود را بسازد و چگونه باید خود را آماده كند تا انسانى الهى گردد، تا قابلیت ‏خلیفة الله شدن پیدا كند. خودسازى به این است كه منش خود را به ‏گونه‏اى تغییر دهیم كه پروردگار مى‏خواهد، و به عبارت دیگر: اگر هم طبیعت ما مایل ‏به تكبر و خودخواهى است، باید نفس خویشتن را چنان ریاضت دهیم كه از فراز كبر و نخوت فرود آید و به تواضع و فروتنى گراید. اگر طبیعت ما، به بخل تمایل بیش‏ترى ‏دارد، چون این صفت مورد نكوهش خداوند و تمام پیامبران و اولیاء و خردمندان‏ مى‏باشد، پس باید از آن دست‏ برداشت و سخاوت‏مند شد. خلاصه باید صفات سلبیه (منفى) را از قلب زدود، چنان كه صفات ثبوتیه را چون جامه‏اى تمیز و زیبا در بر كرد.

چه باید كرد ؟

باید قلب را از آن چه در نظر مولا و پروردگارمان ناخوشایند و مكروه است، پاك‏ كرد و باید تمام اعضاء و جوارح را در راه رضایش به كار گرفت.

خویشتن را باید به حلم و بردبارى عادت داد كه آن درجه و مقام آدمى را والا برد ودر میان مردم مایه شرف و عزت باشد و با نیكان و بزرگان هم صحبت ‏شود و از هرچه ‏مایه پستى و تن ‏پرورى و تنبلى است دور سازد و آن چه كه انسان را به خدایش نزدیك‏ و مقرب مى‏كند، به آن سوى سوق دهد و عاقبت‏ خیر و نیك فرجامى، ثمره و نتیجه‏اش ‏باشد.

باید به عفت و پاكدامنى روى آورد و از آن‏ چه مایه نفرت و خجلت ‏باشد و شخصیت ‏انسان را لكه‏دار و ننگ بار سازد، دورى جست. باید صبر را پیشه خود ساخت تا به ‏یقین و رضا برسد و تسلیم در برابر اوامر حق باشد و تنگناها و محنت‏ها و رنج‏ها وسختى‏ها و تنگدستى‏ها و رویدادهاى تلخ روزگار، او را از پاى درنیاورد.

باید به سوى تكامل عقل و روح گام برداشت و با تكیه بر دو بال تقوا و عمل، به‏ اوج عزت و عظمت و خدا خواهى رسید. باید در مقابل لذات زودگذر دنیایى به سلاح‏ تقوا، ورع، پارسایى و زهد مسلح شد تا رستگار شویم و به بهشت رضوان نایل آییم كه:« و رضوان من الله اكبر.»

باید آن چنان بر خویشتن مسلط بود و نفس سركش را مهار كرد كه نه مدح و درود دیگران و نه فحش و ناسزاى آنها در روحیه فولادین و باصلابتش تاثیر گذارد.

باید خود نگهدار بود از آن‏ چه نارضایتى حق در بردارد، نه آن ‏چه خویشتن بخواهد یا نخواهد كه در برابر امر مولا خودى نیست كه مطرح باشد. باید از شر و بدى ورذایل اخلاقى و عادت‏هاى ناپسند و منش‏هاى زشت و كارهاى قبیح، دور شد چنان‏كه به‏خیرخواهى ، راستگویى ، امانت ، فضیلت ، اخلاق نیكو و خصال پسندیده، متخلق شد.

باید به فكر امروز و فرداى خود بود و براى فردا كه دیرهم نیست آماده شد وبراى جهان جاویدان و ابدى، توشه برداشت.

باید با استقامت و پایدارى، نه ازحوادث و رویدادهاى تلخ ترسید و نه از ملامت‏ملامت كنندگان و سرزنش نادانان، خم به ابرو آورد، بلكه فقط خدا را در نظر داشت وراه خدا را دنبال كرد و پیوسته از او خواست كه توفیق هدایت در صراط مستقیمش به‏وى بخشد: «اهدنا الصراط المستقیم‏».

باید محبت، دوستى، همكارى، غم‏خوارى، ایثار، گذشت، بخشش و نرمش را جایگزین ‏نفرت، خشم، كینه، خودپسندى، خودمحورى، آز و تندخویى نمود.

باید از زندگى دیگران عبرت گرفت، نه خود عبرت دیگران شد. و ده‏ها باید و نباید در این جا خودنمایى مى‏كند كه اگر انسان به فطرت و سرشت‏ خویش بنگرد، به آنها پى‏خواهد برد، و ماه رمضان، هنگام آن است كه انسان را متوجه خویشتن كند و فطرت‏ خفته‏اش را بیدار سازد و از راه تفكر و اندیشیدن كه برترین عبادت است او را به خودسازى وادارد.

لحظه های ماه رمضان را غنیمت شماریم

 برادران ! خواهران ! ماه خدا فرا رسیده است، جا دارد كه ‏بیش‏ترین استفاده را ازآن بنماییم. نگذارید ساعتى، بلكه لحظه‏اى از این ماه‏ مبارك به هدر رود. در این ماه سرنوشت ‏یك ساله، بلكه سرنوشت تمام عمر تعیین ‏مى‏شود.

هشیار باشیم، مبادا ساعتى بى‏انگیزه، بى‏توجه و بى‏هدف بگذرد و از عیدى و جایزه ‏الهى در روزعید فطر خداى نخواسته بى‏بهره و محروم بمانیم كه هیچ زیانى از آن ‏سخت‏تر و زیان ‏بارتر نیست! در روایت آمده است كه رسول خدا صلى‏الله علیه و آله وسلم قبل از ماه رمضان خطبه‏اى خواند و در آن خطبه فرمود:

«اى مردم! جبرئیل به دیدار من آمد و گفت: یا محمد! هركه نام تو را بشنود وبر تو صلوات نفرستد، از رحمت‏ خدا دور باشد. یا محمد! هر كه ماه رمضان را دریابد و مورد مغفرت و آمرزش پروردگار قرار نگیرد و از دنیا برود، خداوند او را ازرحمتش دور خواهد كرد. اى پیامبر آمین بگو. من هم آمین گفتم‏ .» (1)

دراین ماه خودسازى درهاى بهشت ‏بر روى مومنان گشوده مى‏شود و درهاى جهنم بسته‏ مى‏شود، نباید كارى كرد كه در اثر آن كار، درهاى بهشت ‏بر رویمان بسته و درهاى ‏دوزخ گشوده شود.

در این ماه پربركت چنان كه از روایات استفاده مى شود بهشت را زینت مى‏دهند و پاداش كارهاى خیر و عبادت ها و راز و نیازها دو برابر مى‏گردد.

رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم فرمود: «شهر رمضان شهرالله عزوجل وهو شهر یضاعف الله فیه الحسنات و یمحو فیه السیئات، و هو شهر البركة، و هو شهرالانابة، و هو شهر التوبة، و هو شهرالمغفرة ، و هو شهرالعتق من النار و الفوز بالجنة.

الا فاجتنبوا فیه كل حرام و اكثروا فیه من تلاوة القرآن و سلوا فیه حوائجكم واشتغلوا فیه بذكر ربكم و لا یكونن شهر رمضان عندكم كغیره من الشهور فان له ‏عندالله حرمه و فضلا على سائر الشهور، ولا یكونن شهر رمضان، یوم صومكم كیوم ‏فطركم .‏» (2)

ماه رمضان، ماه خداى عزوجل است كه در آن پاداش كارهاى نیك دو برابر مى‏شود و گناهان زدوده مى‏شود.

ماه رمضان، ماه بركت و افزایش است.

ماه رمضان، ماه بازگشت و انابه است.

ماه رمضان، ماه توبه است.

ماه رمضان، ماه آمرزش گناهان و مغفرت است.

ماه رمضان، ماه آزادى و رهایى از جهنم و دست‏یابى به بهشت است.

پس اى مردم! درماه رمضان از هر كار بد و حرامى دورى كنید و درآن بسیار قرآن بخوانید و تمام ‏اوقاتش را به یاد و ذكر پروردگارتان مشغول شوید. مبادا ماه رمضان نزد شما مانند دیگر ماهها باشد، چرا كه بر دیگر ماهها حرمت و برترى دارد. حضرت امیرالمومنین ‏علیه‏السلام مى‏فرماید: "علیكم فى شهر رمضان بكثرة الاستغفار والدعاء، فاما الدعاء فیدفع البلاء عنكم و اما الاستغفار فتمحى به ذنوبكم ." (3) ; بر شما باد، در ماه ‏رمضان، به بسیار دعا كردن و استغفار نمودن چرا كه دعا بلا را از شما دور مى‏سازد واستغفار، گناهانتان را مى‏زداید .» به ‏هر حال، ماه رمضان ماه خودسازى است و كم‏ترین خودسازى به این است كه انسان خودى را براى خویشتن نشناسد و خدا را مالك ‏خود بداند كه اگر چنین بود، خدا را خواهد شناخت و حق عبودیت پروردگار را ادا خواهد كرد و از هر چه رنگ ضد خدایى دارد، دور خواهد شد. خودسازى و جدا شدن ازتعلقات و هواهاى نفسانى، منشا تمام كمالات و ملكات و فضائل انسانى است و اگر كسى ‏توانست ‏خود را از تعلقات مادى برهاند، و به ظواهر زود گذر دنیا بى‏اعتنا باشد، بى‏گمان به خدا توجه خواهد كرد و به سوى تكامل روانه خواهد شد و این بالاترین ‏پیروزى و سرفرازى انسان است. خدا مى‏داند تمام مفاسد جهان و ظلم‏ها و تعدى‏ها وتجاوزها و گردن كشى‏ها در اثر خودبینى و هواپرستى است، لذا در قرآن كریم همواره‏ تزكیه و تربیت مقدم بر تعلیم وآموزش ذكرشده ‏است و خودسازى، یعنى تزكیه نفس وماه‏ رمضان به حق ماه تزكیه و تطهیر نفس است. پس بیایید باهم در این ماه بزرگ‏آهنگ تقرب به خدا را بجوییم تا در درگاهش ره یابیم و در روز رستاخیز سفید روى گردیم.

 

فرازی از امام سجاد علیه السلام

در پایان فرازى زیبا از نیایش‏هاى امام سجاد سلام الله علیه را یادآورمى‏شویم، باشد كه صحیفه سجادیه همواره الگوى ما در زندگى باشد:

" اللهم و انت جعلت من صفایا تلك الوظائف، و خصائص تلك الفروض شهر رمضان،الذى اختصصته من سائر الشهور و تخیرته من جمیع الازمنه و الدهور، و آثرته على كل‏اوقات السنه بما انزلت فیه من القرآن و النور و ضاعفت فیه من الایمان، و فرضت‏فیه من الصیام، و رغبت فیه من القیام، و اجللت فیه من لیله القدر التى هى خیرمن الف شهر، ثم آثرتنا به على سائر الامم و اصطفیتنا بفضله دون اهل الملل، فصمنابامرك نهاره، و قمنا بعونك لیله، متعرضین بصیامه و قیامه لما عرضتنا له من‏رحمتك و نسبتنا الیه من مثوبتك و انت الملى بما رغب فیه الیك، الجواد بما سئلت ‏من فضلك القریب الى من حاول قربك. " (4) . خداوندا! از كارهاى برگزیده و واجبات ویژه ، ماه رمضان را قرار دادى ؛ ماهى كه آن را از میان دیگر ماهها برگزیدى، و از میان ‏تمام زمان‏ها و روزگاران، آن را انتخاب نمودى، و بر جمیع اوقات سال برتریش ‏بخشیدى و انتخاب آن به دلیل قرآن و نورى است كه درآن ماه فرو فرستادى، و ایمان ‏را درآن دو برابر ساختى و روزه‏اش را واجب و شب زنده‏دارى را براى عبادت در آن‏ ترغیب فرمودى و شب قدر را كه از هزار شب برتر است در آن عظمت‏ بخشیدى و گرامى ‏داشتى، سپس ما را به وسیله آن ماه برتمام امتها برگزیدى و به سبب فضیلتش ما را به دیگر پیروان ادیان برترى بخشیدى، پس به فرمان تو روزش را روزه مى‏داریم‏ و به یارى تو شبش را به عبادت مى‏پردازیم، در حالى كه با صیام و قیامش، خویش را مشمول دعوتى كه ما را در معرض آن قرار داده‏اى، مى‏سازیم، و آن را سبب دریافت‏ پاداش تو مى‏سازیم و تو برآن چه از درگاهت درخواست ‏شود، توانایى و به آن چه كه ‏از فضل و احسانت مسالت گردد بخشاینده‏اى و به كسى كه آهنگ تقرب به تو جوید نزدیكى .‏» آخرین سخن این كه امیدواریم خداوند ما را توفیق عبادت خصوصا در این ‏ماه مبارك بخشد و مستوجب مغفرت و آمرزش درگاهش قرار دهد.

سید محمد جواد مهرى

 

پى‏نوشتها:

1- المقنعه، ص 308 .

2- فضائل الاشهر الثلاثه، ص‏95 .

3- وسائل الشیعه، ج‏7، ص‏220 .

4- صحیفه سجادیه، دعاى 45.

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

یک شنبه 24 مهر 1390  7:47 PM
تشکرات از این پست
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مطالب خواندنی ماه رمضان

خوشا راز گفتن و پاسخ شنیدن

 

 

برداشتى از دعاى روزهاى ماه رمضان

امشب نخستین بار است كه تو را مى‏بینم چهره‏ات بهزیبایى مى‏درخشید. سر بر آسمان برداشته‏اى، هلال ماه را مى‏نگرى و زمزمه مى ‏كنى : خدایا این ماه را بر ما به امنیت و ایمان، سلامت و اسلام، عافیت و دفع درد و... نوگردان .

-اولین روز رمضان بر تو مباركباد. مى‏دانى میهمان چه كسى هستى؟ او كه معبود جهانیان است و عفوكننده گنهكاران. از او درخواست‏سلامت روزه و شب زنده‏ داریت را بنما!

-دو روز است كه لب از خوردن فرو بسته‏اى. تلاش كن تا به خشنودى پروردگارت نزدیكتر و از خشم او دور شوى. از مهربانترین مهربانان توفیق خواندن آیاتش را طلب كن!

-امروز سوم رمضان است. براى تیزهوشى و بیداریت دعا كن و از هر چه در آن بى‏خردى و اشتباه‏ است‏بپرهیز. سهمت را از خیر و بركت این ماه افزونتر بخواه كه او بخشنده ‏ترین بخشندگان است.

-چهار روز است كه درهاى آسمان به رویت گشوده شده. براى برپاداشتن فرمان و دستور خدا برخیز آنگونه كه شایسته است و سپاسگزارش باش. بى‏شك پروردگارت به احوال تو بیناترین بینایان است.

-پنجمین روز رمضان است ومیزبان گوش به دل تو دارد. دست‏به دعا بردار: خدایا در این ماه مرا از آمرزش خواهان، از بندگان شایسته فرمانبردارت، از اولیاء مقرب درگاهت، از... قرار ده.

-شش روز است صبرت را مى‏آزمایى. تردید، لحظه‏اىتو را وانمی گذارد. از نافرمانى او مى‏ترسى، از تازیانه‏هاى عذابش بیمناكى، از موجبات خشمش گریزانى... و سخت دوستش دارى كه نهایت اشتیاق مشتاقان است.

-هفت روز تشنگى جسم را تاب آوردى و جانت را به ذكر او سیراب ساختى. از هر چه سستى و لغزش است‏به راهنماى گمراهان پناه ببر!

-هشتم رمضان آمده. مبادا مهرت را از یتیمان دریغ كنى. طعامت را با آنان تقسیم كن. سلامت را آشكار كن و همنشینى با كریمان را بیاموز!

-نه روز است‏با روزه‏دارانى. رحمت گسترده او را دریافته‏اى؟ دلیلهاى درخشانش را دیده‏اى؟ اسباب خشنودیش را فراهم ساخته‏اى؟ او آرزوى مشتاقان است.

-یك سوم رمضان گذشت. بر خدا توكل كن تا از سعادتمندان درگاه و مقربان پیشگاهش باشى. او را بطلب كه هدف نهایى جویندگان است.

-یازدهم رمضان است. از او بخواه كه تو را دوستدار احسان و نیكى گرداند و از فسق و نافرمانى دور شوى. از او بخواه كه سوز آتش را بر تو حرام گرداند. او فریادرس فریادخواهان است.

-دوازده روز از رمضان مى‏گذرد. جامه ستر و عفاف برازنده‏ات باد. قناعت را پیشه كن و عدالت و انصاف را از نظر دور مدار.

-امروز، سیزدهمین روز رمضان است. و توسعادتمندتر از دیگرانى، اگر از آلودگى پاك شوى و بر مقدراتت‏شكیبایى ورزى، اگر پرهیزكار باشى و همزبانى با نیكان را برگزینى.

-چهارده روز است كه میهمان خدایى! پروردگارى كه عزت‏بخش مسلمانان است و تو را از خطا و لغزش باز مى‏دارد. امید كه هدف بلاها و آفات قرار نگیرى.

-رمضان به نیمه رسید. خدایا! اطاعت فروتنان را روزى ما بگردان و سینه‏مان را براى بازگشت‏به سوى خویش گشاده ساز! اى امان‏بخشآنانی که می ترسند!

-شانزدهم رمضان است. مهیا شو تا همراهى نیكان كنى، از اشرار دورى گزین و ساكن منزل امن آرامش شو!

-هفده روز است رمضانى شده‏اى، و بهره‏مند از راهنمایى‏هاى پروردگارت. از او - كه داناست ‏به آنچه در دل توست و بى‏نیاز است از سؤال و تفسیر- بخواه تا حاجات و آرزوهاى تو را برآورد.

-هجده روز را پشت‏سر گذاشته‏اى. چه بركتى است در سحرهاى رمضان، چه نورى است در دلهاى رمضانیان، و چه لذتى است در پیروى او كه روشنى‏بخش قلبهاى عارفان است!

-امروز نوزدهم رمضان است. تنها خدا مى‏داند بر ما چه گذشته و قدرمان چه بوده. اى هدایت‏كننده مهربان به سوى حقیقت آشكار، راهنمایمان باش!

-بیست روز از رمضان مى‏گذرد. فرصت مناجات را از دست مده از او كه آرامش را در دلهاى مؤمنان فرو مى‏فرستد طلب گشایش درهاى بهشت را براى امشب و همیشه بنما!

-قدرى دیگر گذشت امروز بیست و یكم رمضان است. راه تسلط شیطان را بر خود ببند و دلیلى براى رسیدن به خشنودى او بیاب!

-براى بیست و دومین بار او را بخوان: اى پاسخ دهنده دعاى درماندگان، فضل و بركت‏خود را بر ما نازل فرما وما رادر دلرضوانت‏ساكنمان گردان!

-باورتمیشدکهتوفیق سه «قدر» را داشته باشى؟ از او كه لغزشهاى گنهكاران را نادیده مى‏گیرد تمنا كن تا تو را نیز در این ماه از گناهان شستشو دهد و از عیبها پاكت گرداند.

-بیست و چهار روز از رمضان گذشت. پناه ببر به او از آنچه بیازاردش و پیرویش كن در آنچه فرمانت داده. هزار بار نامش را فریاد كنکهبخشنده‏ترین است‏به درخواست‏كنندگان.

-مى‏دانم دلت گرفته پنج روز بیشتر به پایان رمضان نمانده و تو همچنان به دوستدارى دوستان او و دشمنى دشمنانش مى‏اندیشى. پیمان سبزت جاودانه باد!

-امروز كه بگذرد تنها چهار سحر دیگر با هم بیدار مى‏شویم. ایكاش در این ماه تلاشمان مورد تقدیر قرار گیرد و گناهانمان آمرزیده گردد، عملمان پذیرفته شود و عیب هایمان پوشیده بماند!

-دیشب آخرین شب «قدر» بود. از رافت پروردگار دور نیست كه عذرهایمان را پذیرفته باشد و امورمان را به سوى آسانى پیش براند. آرى اونسبتبه بندگان صالحش مهربانترین است‏.

-روز ما چه زود مى‏گذرد و سخت است‏به این روزها، زندگى را گذراندن. دو روز دیگر رمضان مى‏رود. نكند از انجام مستحبات و نوافل بى‏بهره مانده باشى.

-تنها یك روز مانده، امروز بیست و نهم رمضان است: خدایا ما را در این ماه به مهر خود فراگیر و دلهامان را از تیرگی هاى تهمت پاك گردان! اى مهربان به بندگان مومن!

-امشب هنگامه وداع است. چه لذتى داشت آمدن رمضان و چه دردى است رفتنش. دل بسته‏ایم كه پذیراى بندگی مان گردد و بهره طاعتمان، خشنودى او و رسول پاكش باشد.

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

یک شنبه 24 مهر 1390  7:47 PM
تشکرات از این پست
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مطالب خواندنی ماه رمضان

دعاهای روزانه ماه مبارک رمضان

دعای روز دوم ماه مبارک رمضان دعای روز اول ماه مبارک رمضان
دعای روز چهارم ماه مبارک رمضان دعای روز سوم ماه مبارک رمضان
دعای روز ششم ماه مبارک رمضان دعای روز پنجم ماه مبارک رمضان
دعای روز هشتم ماه مبارک رمضان دعای روزهفتم ماه مبارک رمضان
دعای روز دهم ماه مبارک رمضان دعای روز نهم ماه مبارک رمضان
دعای روز دوازدهم ماه مبارک رمضان دعای روز یازدهم ماه مبارک رمضان
دعای روز چهاردهم ماه مبارک رمضان دعای روزسیزدهم ماه مبارک رمضان
دعای روز شانزدهم ماه مبارک رمضان دعای روز پانزدهم ماه مبارک رمضان
دعای روز هجدهم ماه مبارک رمضان دعای روز هفدهم ماه مبارک رمضان
دعای روز بیستم ماه مبارک رمضان دعای روز نوزدهم ماه مبارک رمضان
دعای روز بیست و دوم ماه مبارک رمضان دعای روز بیست ویکم ماه مبارک رمضان
دعای روز بیست و چهارم ماه مبارک رمضان دعای روزبیست و سوم ماه مبارک رمضان
دعای روز بیست وششم ماه مبارک رمضان دعای روز بیست و پنجم ماه مبارک رمضان
دعای روز بیست و هشتم ماه مبارک رمضان دعای روز بیست و هفتم ماه مبارک رمضان
دعای روز بیست و سی ام ماه مبارک رمضان دعای روز بیست و نهم ماه مبارک رمضان

 

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

یک شنبه 24 مهر 1390  7:48 PM
تشکرات از این پست
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مطالب خواندنی ماه رمضان

عيد سعيد فطر؛ روزپاداش


عيد فطر يكى از دوعيد بزرگ در سنت اسلامى است كه درباره آن، احاديث و روايات بی شمار وارد شده است. مسلمانان روزه دار كه ماه رمضان را به روزه دارى به پا داشته و از خوردن وآشاميدن و بسيارى از كارهاى مباح ديگرامتناع ورزيده اند، اكنون پس ازگذشت ماه رمضان درنخستين روز ماه شوال اجر و پاداش خود را از خداوند مى‏طلبند، اجر و پاداشى كه خود خداوند به آنان وعده داده است.

اميرالمؤمنين علىعليه السلام دريكى ازاعياد فطر خطبه‏اى خوانده‏اند و درآن مؤمنان را بشارت و مبطلان را بيم داده‏اند.

" خطب اميرالمومنين على بن ابى طالب عليه السلام يوم الفطر فقال: ايها الناس! ان يومكم هذا يوم يثاب فيه المحسنون و يخسر فيه المبطلون وهو اشبه بيوم قيامكم، فاذكروا بخروجكم من منازلكم الى مصلاكم خروجكم من الاجداث الى ربكم واذكروا بوقوفكم فى مصلاكم و وقوفكم بين يدى ربكم، واذكروا برجوعكم الى منازلكم، رجوعكم الى منازلكم فى الجنه.

عباد الله! ان ادنى ما للصائمين والصائمات ان يناديهم ملك فى آخر يوم من شهر رمضان، ابشروا عباد الله فقد غفر لكم ما سلف من ذنوبكم فانظروا كيف تكونون فيما تستانفون."(1)

اى مردم! اين روز، روزى است كه نيكوكاران درآن پاداش مى‏گيرند و زيانكاران و تبهكاران درآن مايوس و نا اميد مى‏گردند واين شباهتى زياد به روزقيامتتان دارد، پس با خارج شدن ازمنازل و رهسپار جايگاه نمازعيد شدن به ياد آوريد خروجتان از قبرها و رفتنتان را به سوى پروردگار، و با ايستادن درجايگاه نماز، به ياد آوريد ايستادن در برابر پروردگارتان را. و با بازگشت ‏به سوى منازل خود، متذكر شويد بازگشتتان را به سوى منازلتان در بهشت ‏برين. اى بندگان خدا، كمترين چيزى كه به زنان و مردان روزه ‏دار داده مى‏شود اين است كه فرشته‏اى درآخرين روز ماه رمضان به آنان ندا مى‏دهد و مى‏گويد:

«هان! بشارتتان باد، اى بندگان خدا كه گناهان گذشته ‏تان آمرزيده شد، پس به فكر آينده خويش باشيد كه چگونه بقيه ايام را بگذرانيد.»

عارف وارسته ملكى تبريزى درباره عيد فطر آورده است: «عيد فطر روزى است كه خداوند آن را از ميان ديگر روزها برگزيده است و ويژه هديه بخشيدن و جايزه دادن به بندگان خويش ساخته و آنان را اجازه داده است تا دراين روز نزد حضرت او گرد آيند و برخوان كرم او بنشينند وادب بندگى بجاى آرند، چشم اميد به درگاه او دوزند واز خطاهاى خويش پوزش خواهند، نيازهاى خويش به نزد او آرند و آرزوهاى خويش از او خواهند ونيزآنان را وعده و مژده داده است كه هر نيازى به او آرند، برآورد و بيش ازآنچه چشم دارند به آنان ببخشند و ازمهربانى و بنده ‏نوازى، بخشايش و كارسازى در حق آنان روا دارد كه گمان نيز نمى‏برند.» (2)

روز اول ماه شوال را بدين سبب عيد فطر خوانده‏اند كه دراين روز، امرامساك و صوم از خوردن و آشاميدن برداشته شده و رخصت داده شد كه مؤمنان در روزافطاركنند و روزه خود را بشكنند فطر و فطور به معناى خوردن و آشاميدن، ابتداى خوردن و آشاميدن است و نيزگفته شده است كه به معناى آغاز خوردن و آشاميدن است پس از مدتى از نخوردن و نياشاميدن. ابتداى خوردن و آشاميدن را افطار مى‏نامند و ازاين رو است كه پس ازاتمام روز و هنگامى كه مغرب شرعى در روزهاى ماه رمضان، شروع مى‏شود انسان افطار مى‏كند يعنى اجازه خوردن پس ازامساك از خوردن به او داده مى‏شود.

عيد فطر داراى اعمال وعباداتى است كه در روايات معصومين عليهم السلام به آنها پرداخته شده و ادعيه خاصى نيزآمده است.

از سخنان معصومين عليهم السلام چنين مستفاد مى‏شود كه روزعيد فطر، روزگرفتن مزد است. و لذا دراين روز مستحب است كه انسان بسيار دعا كند و به ياد خدا باشد و روز خود را به بطالت و تنبلى نگذراند و خير دنيا و آخرت را بطلبد.

و در قنوت نماز عيد مى‏خوانيم:

«... اسئلك بحق هذا اليوم الذى جعلته للمسلمين عيدا و لمحمد صلى الله عليه وآله ذخرا و شرفا و كرامة و مزيدا ان تصلى على محمد وآل محمد وان تدخلنى فى كل خيرادخلت فيه محمدا وآل محمد وان تخرجنى من كل سوء اخرجت منه محمدا و آل محمد، صلواتك عليه وعليهم اللهم انى اسالك خيرما سئلك عبادك الصالحون واعوذ بك مما استعاذ منه عبادك المخلصون.‏»

بارالها! به حق اين روزى كه آن را براى مسلمانان عيد و براى محمد(ص) ذخيره و شرافت و كرامت و فضيلت قرار دادى از تو مى‏خواهم كه برمحمد وآل محمد درود بفرستى و مرا درهرخيرى وارد كنى كه محمد و آل محمد را درآن وارد كردى و ازهر سوء و بدى خارج سازى كه محمد وآل محمد را خارج ساختى، درود و صلوات تو براو وآنها، خداوندا، ازتو مى‏طلبم آنچه بندگان شايسته‏ات ازتو خواستند و به تو پناه مى‏برم از آنچه بندگان خالصت ‏به تو پناه بردند.

در صحيفه سجاديه نيزدعايى ازامام سجاد(ع) به مناسبت وداع ماه مبارك رمضان واستقبال عيد سعيد فطر وارد شده است:

«اللهم صل على محمد و آله و اجبر مصيبتنا بشهرنا و بارك لنا فى يوم عيدنا و فطرنا و اجعله من خير يوم مرّ علينا، اجلبه لعفو و امحاه لذنب واغفرلنا ما خفى من ذنوبنا وما علن ... اللهم انا نتوب اليك فى يوم فطرنا الذى جعلته للمؤمنين عيدا و سرورا و لاهل ملتك مجمعا و محتشدا، من كل ذنب اذنبناه او سوء اسلفناه او خاطر شرّ اضمرناه توبة من لا ينطوى على رجوع الى.»

پروردگارا! بر محمد وآل محمد درود فرست و مصيبت ما را دراين ماه جبران كن و روز فطر را بر ما عيدى مبارك و خجسته بگردان و آن را از بهترين روزهايى قرار ده كه برما گذشته است كه دراين روز بيشتر ما را مورد عفو قرار دهى و گناهانمان را بشوئى و خداوندا برما ببخشايى آنچه درپنهان وآشكارا گناه گردانيم ... خداوندا! دراين روزعيد فطرمان كه براى مؤمنان روزعيد و خوشحالى و براى مسلمانان روزاجتماع و گردهمائى قراردادى؛ ازهرگناهى كه مرتكب شده‏ايم وهر كار بدى كه كرده‏ايم وهر نيت ناشايسته‏اى كه در ضميرمان نقش بسته است ‏به سوى تو باز مى‏گرديم و توبه مى‏كنيم، توبه‏اى كه درآن بازگشت ‏به گناه هرگز نباشد و بازگشتى كه درآن هرگز روى آوردن به معصيت نباشد. بارالها! اين عيد را بر تمام مؤمنان مبارك گردان و دراين روز، ما را توفيق بازگشت ‏به سويت و توبه ازگناهان عطا فرما.» (3)

پى‏نوشت‏ها:

1- محمدى رى شهرى، ميزان الحكمة،ج 7،صص131 -132.

2- ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى، المراقبات فى اعمال السنه، تبريز، ص 167.

3- ماهنامه پاسداراسلام، شماره 101، ارديبهشت ماه 1369 صص 10- 11، 50 .

 واستفاده ازکتاب رمضان، تجلى معبود (ره توشه راهيان نور) صفحه 248 .

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

یک شنبه 24 مهر 1390  7:48 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها