0

مطالب خواندنی ماه رمضان

 
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مطالب خواندنی ماه رمضان

دعای دهه آخر ماه مبارک رمضان

رمضان 

ابن ابی عمیر از صادق آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین روایت می‏کند که حضرت فرمود: «تقول فی العشر الاواخر من شهر رمضان کل لیلة:

«اعوذ بجلال وجهک الکریم ان ینقضی عنی شهر رمضان او یطلع الفجر من لیلتی هذه و لک قبلی تبعة او ذنب تعذبنی علیه یا رحمن یا رحیم‏»

در دهه آخر از ماه مبارک رمضان هر شب می‏گویی:

پناه می‏آورم به جلال و جمال کریمت، از اینکه سپری شود ماه رمضان از من، یا صبح امشبم بدمد، در حالی که تراست از ناحیه من گناهی یا بدی و دینی که عذابم کنی بر آن، ای رحمان و رحیم.


این دعا در کتاب شریف من لا یحضره الفقیه و مفاتیح الجنان، قسمت اعمال شبهای دهه آخر ماه رمضان، آمده است.

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

پنج شنبه 21 مهر 1390  12:05 AM
تشکرات از این پست
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مطالب خواندنی ماه رمضان

صبح دلكش فطر فرارسید

 

یك بار دیگر صبح پرفروغ فطر از سمت رحمت و عطوفت الهى دمیدن گرفت و سیر عشق در سلوك فطر به اوج رسید.

راستى چه تماشاخانه اى است صبح فطر، همان صبحى كه هر سویش را با نشانه هاى رحمت و مغفرت زینت بسته و آیات رحمانى همچون قندیل هاى فروزان از هر سو آویخته اند و جان ها را سرشار از بارقه هاى امید مى كنند.

صبحى كه در قنوتش عندلیب جان به پهناى فلك دهان مى گشاید و با نواى عرشى زیر و بم تصنیف رحمانى را ترنم مى كند كه اى خداى، اى اهل گذشت و مهر و آمرزش به من هم از همان كه به بهترین بندگانت بخشیدى عطا كن!

در این صبح همسفران ماه خدا در اقیانوسى از لطف و مكرمت الهى غرق مى شوند و با امواج نیاز تا ساحل حضور راه مى پیمایند. رهروان طریق رمضان اكنون پس از درك سى ستاره درخشان، چه صبح دلكشى دارند. صبح روشنى كه با عاشقانه هاى یاالله، یا سلام، یا الله یا مؤمن آغاز مى شود و سپیده دم آن بر باغ هاى رنگارنگ بهشت فخر مى فروشند و بهشت مینو با همه وسعت رحمانى اش بر آن رشك مى برد.

چه صبح دل انگیزى است صبح فطر، همان صبحى كه ابلیس، رهزن را به توشه و انبان مؤمنان راهى نیست و شاخه هاى سدرة المنتهى از عرش تا فرش گسترده است. همان صبحى كه حرف هاى دلخراش رانده مى شود ونفخه هاى ربانى تحفه هاى روحانى تقسیم مى كنند. صبحى كه شمیم عشق تا ساحل اشراق «یا جمیل یا معطى، یا مفصل، یامجمل، یا بدیع» به پرواز در مى آید.

در ضمیر ما نمى گنجد به غیر از دوست كس

هر دو عالم را به دشمن ده كه ما را دوست بس

***

بیان سخن بدون آرایه و پیرایه، كششى در خواننده ایجاد نمى كند و گیرایى آشكارى ندارد.

از این رو دیرزمانى است كه نویسندگان و گویندگان پیوسته در این اندیشه بوده اند كه سخن خود را هر چه زیباتر و سخته تر سازند تا در دل خواننده و شنونده بهتر جایگزین شود و سخن شناسان نكته سنج و سخندانان خرده بین به سوى آن گرایند و از آن بهره یابند.

از همین روست كه استادان سخن، براى زیباسازى سخن و آرایش گفتار و نوشتار، صنایعى چون تشبیه، مجاز، كنایه و استعاره و سایر آرایه هاى كلام را به كار گرفته اند و پژوهندگان آنان را در آثار گویندگان و نویسندگان جسته و دانش هایى چون معانى و بیان و صنایع و فنون ادبى و هنر سخنورى فراهم آمده است.

آنجا كه زبان گوینده و قلم نویسنده از بیان رسا در مى ماند یا مى خواهد از درازگویى بپرهیزد، سخنش را با تمثیلى گویا مى آراید.

این آرایشگرى در ادب اقوام پیشین، ریشه اى كهن دارد كه نشانه هاى آن را در متون ادبى و مذهبى گذشتگان مى توان یافت. در ادعیه ماثوره كه اغلب كلام جانبخش معصوم(ع) است نشانه هایى فراوان از به كارگیرى آرایه ها و پیرایه هاى ادبى دیده مى شود كه نشان مى دهد ائمه معصومین از این شیوه در اثربخشى دعا بهره جسته اند و كلام بى همانند خویش را به گاه تنذیر و تبشیر با آرایه هاى لطیف و دلنشین ادبى آراسته اند.

البته این روش در ادبیات عرب قبل از اسلام نیز معمول بوده و فصیحان این قوم و سرایندگان نامى آن زمان از كارآیى كلام زیبا آگاه بوده اند.

معصومین(ع) با زبان دعا بندگان را پند داده و آنان را به سوى كمال و حسن سلوك سوق داده اند.

آنان چون مى خواسته اند چگونگى حال گمراهان را بیان كنند و نشان دهند كه معبودى غیر از خداى یگانه نیست و غفلت از او موجب زیانكارى است در بهترین عبارات و با زیباترین آرایه ها به تصویر موقعیت و جایگاه آنان پرداخته و راه نجات را نشانشان داده اند. در اولین مناجات از مناجات پانزده گانه منسوب به امام سجاد(ع) كه «مناجات التائبین» نام گرفته است مى خوانیم: «الهى خطاها و گناهانم، لباس خوارى برتنم پوشانیده و دورى از تو بر من روپوشى از فقر و بیچار گى افكنده و بزرگى جنایاتم دلم را میرانده است. پس خدایا مزرعه دلم را با نسیم توبه پذیرت زنده كن. اى كسى كه مطلوب و آرزوى توبه كنندگانى! و اى كسى كه درخواستم را (به امید اجابت) به سوى تو آورده ام و اى نهایت امید و آرزویم تو را به عزتت سوگند مى دهم (كه توبه ام را بپذیرى) چرا كه كسى را جز تو نمى یابم تا آمرزنده گناهانم باشد و جز تو كسى را نمى شناسم تا شكستگى هایم را مرهم نهد».

این فراز از دعا یادآور آیات الهى در قرآن كریم است، آنگاه كه مى خواهد چگونگى حال گمراهان را بیان كند مى فرماید: «خداوند كار نا آگاهان گمراه را مانند خانه عنكبوت سست و بى پایه مى شمرد كه سست ترین و بى بنیان ترین پناهگاههاست. خانه اى كه حتى به نسیمى اندك و آسیبى كوچك از هم دریده مى شود. و تنها ملجأ و امید بندگان خداوند یكتاست.»

در فراز دیگر از همین مناجات سرشار از آرایه هاى ادبى آمده است: «من فروتنانه و با درخواست توبه پذیرى به سوى تو آمده ام و با خوارى هایم در آستانه درگاه رحمتت نشسته ام اگر مرا از درگاهت برانى به چه كسى پناه برم و اگر بازم دارى از همجوارى خودت در پناه رحمت چه كسى بیاسایم».

دریغا از شرمسارى و رسوایى ام و افسوس از بد كردارى و آلودگى ام (بر عفو و رحمتت چشم امید بسته ام) اى آمرزنده گناهان و اى آنكه (مهربانى ات موجب) جوش خوردن استخوان مى شود. در گذر از خطاها و گناهان هلاك كننده ام و راز هاى مرا كه در خلوت مرتكب شده ام و هر یك از آنها مى تواند مرا رسوا سازد، بپوشان و مرا در مشهد قیامت با خنكى گذشت و غفران ات نوازش ده.

آرایه هاى ادبى در كلام معصوم و در قالب دعا آنگاه كه با روح دعا در مى آمیزد آنچنان جذبه و كششى ایجاد مى كند كه خود دعا مطلوب خواننده مى شود و اشك شوق بر پهناى صورتش جارى مى سازد و جان و روحش را با دعا هماهنگ مى كند. آن گاه كه مى گوید: «پرده پوشا! گناهانم را در پس ابر رحمتت جاى ده و باران غفرانت را از سر رأفت و مهربانى بر سیاهى اعمالم فرو ریز تا شسته شوند.

الها! چه كند كسى كه جز معبودش پناهى ندارد. اگر آقایش بر او خشم كند و با خشم از درگاهش براند، خدایا اگر پشیمانى از گناه توبه است به عزت و جلالت سوگند كه از كرده خود پشیمانم و اگر خواهش عفو به همراه تقبیح گناه موجب گشایش درهاى رحمتت مى شوند من براستى خواهنده عفو و مغفرتت هستم.»

دعاهاى بسیارى با همین مضامین و با آرایه هاى ادبى و بسیار دلنشین از معصومین(ع) براى شب و روز عید فطر وارد شده است كه قرائت آنها بر ظرفیت هاى معنوى انسان افزوده و انسان را به سوى كمال انسانى رهنمون مى شوند. در برخى از این ادعیه ضمن اقرار به یگانگى خداوند و با تكیه بر توحید و یكتاپرستى كه سرچشمه عزت و نیك بختى انسان است با الفاظى زیبا، روان و دلنشین با خداوند مناجات مى شود و فلسفه تشریح روزه و روزه دارى كه همان تربیت انسان موحد، مومن و نوعدوست است متجلى است.

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

یک شنبه 24 مهر 1390  3:57 PM
تشکرات از این پست
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مطالب خواندنی ماه رمضان

فطرنبض شادی کشورهای مسلمان

 

یک چرخه تکراری به تعداد روزهایی که اینجا هستی ، سالهایی که می مانی ، ماههایی که می بینی ، به تعداد تمام دوستانی که داری، چیزهای تازه یاد می گیری. عناصر چرخه؟!

رسم و رسومات تازه ، یادآوری خاطرات وطن و دلتنگی. کلمه آخر این چرخه را تو تعیین می کنی. این که پایبند بمانی به عادتها و باورهای بومی ات یا با احساسات ریشه دارت برای چندسال کنار بیایی ؛ محض تجربه آموزی.

اینجا کوی دانشگاه تهران است ؛ جایی که در خاطره آسفالت خیابان هایش ، جز گامهای دانشجویان ، چیزی ثبت نشده است و در ذهن دانشجویانش ، چیزی جز یاد ایام گذشته.

وقتی گامهایت سکونت در خوابگاه را تجربه می کنند، دیگر نباید انتظار داشته باشی روزهای تقویم همانی باشند که تو می شناسی. باید عادت کنی که عید، معانی دیگری هم جز آنچه تو دیده ای دارد.

عبادت کردن به شکل دیگری هم ممکن است. رمضان را یک جور دیگر هم می شود شناخت ، چه روی نقشه ، دو نقطه سکونت و تحصیل تو در مرزهای یک کشور جا شده باشند و چه بین شان چند خط فاصله باشد.

اینجا کوی دانشگاه تهران است. ساختمان شماره 23کوی پسران و دانشجویانی مثل عبدالحسن محمد الکیبسی از کشور یمن که خاطرات رمضان های یمن نمی گذارد با ماه رمضان ایرانی اخت شود: «ماه رمضان در کشور ما یک ماه مخصوص است. کلا زندگی همه عوض می شود. ساعت کار مردم تغییر می کند و شب زنده داری ها شروع می شود.»

عبدالحسن که اولین یمنی دانشجوی زبان فارسی در مقطع دکتری است ، می گوید: ما در یمن یک گیاه خاص داریم به نام قات که مردم برگهای آن را در شب نشینی های ماه رمضان ، وقتی دور هم جمع می شوند، می جوند.

این گیاه اثری دارد مثل چای. در این شبها مردان یک محله با هم در یک خانه جمع می شوند، قرآن می خوانند، حدیث می خوانند، ذکر می گویند و برگهای قات را دور همدیگر می جوند.

برای دکتر ظفر اقبال پاکستانی که استاد دانشگاه های اندونزی است ، چنین تفاوتی خیلی بیشتر به چشم می آید: «تقریبا 4ماه رمضان را در ایران دیده ام. در اندونزی وقتی ماه رمضان شروع می شود، جنب و جوش همه جا را فرا می گیرد.

آتش بازی و ترقه بازی شروع می شود و تمام شب را دهل می زنند و به این شیوه ، آمدن رمضان را خوشامد می گویند.

عده ای در کوچه و بازار راه می افتند و از ساعت یک شب تا 4صبح ، مردم را برای سحری بیدار می کنند و تا یک ربع مانده به اذان داخل خیابان هستند.»

وقتی از میان تمام ماههایی که از آن خدایند، فقط یک ماه چنین لقبی را با خود یدک می کشد، شنیدن وصف مراسم پرطمطراق و باشکوهی که به مناسبت آمدن و رفتن چنین ماهی برگزار می شوند نباید تعجب برانگیز باشد.

رنگ شادی از شرق تا غرب

در تمام کشورهای مسلمان دنیا، عید فطر جزو اعیاد بزرگی محسوب می شود که نه تنها بعد مذهبی دارد، بلکه جزیی جدایی ناپذیر از فرهنگ و سنت مردم آن مناطق هم به شمار می رود. حتی کمی که فراتر برویم، می توانیم این ادعای جامعه شناسان را تایید کنیم که اعیاد اینچنینی را نشانه هایی برای مردم شناسی می دانند.

شعف به پایان رساندن یک ماه تمرین از روی سرمشق معنویت و تکامل در این کشورها، گاهی تا آنجا می رسد که یک هفته کامل به جشن و پایکوبی می گذرد و در اوج خود، کشوری مثل اندونزی برای برقراری نظم، مجبور به بسیج کردن نیروهای پلیس خود از یک هفته قبل ، تا یک هفته بعد از این روز می شود ؛ اما سرک کشیدن به فرهنگ کشورهای دیگر صرف نظر از بالا بردن آگاهی و اطلاعات عمومی ، یک حسن دیگر هم دارد.

چیزی مثل عکس العمل مسوولان فرهنگی کشور ما نسبت به این روز و عینی کردن احتمالاتی که هر کدام می توانند عید فطر را در ایران ، به یادماندنی تر از این کنند که هست.

ارائه طرح دو برابر شدن تعطیلی این روز به مجلس و برنامه ریزی برای مراسم تفریحی شادی مثل طبخ بزرگترین پیتزا میگوی دنیا، حواشی تازه متولد شده این بررسی ها هستند که شاید بتوانند دل گرفتگی های مهاجرانی مثل جمعه افغانی را کمرنگ تر کنند: مردم پاکستان و افغانستان عید فطر را مانند عید نوروز در ایران جشن می گیرند.

ما در افغانستان به عید سعید فطر خیلی اهمیت می دادیم ، ولی در ایران تحت تاثیر فرهنگ و رسوم ایرانی ها قرار گرفته ایم و مانند آنها با این روز مبارک برخورد می کنیم.

سراج اولاد هم که 4سال پیش از سوریه به ایران مهاجرت کرده است ، می گوید: روز عید فطر در ایران وقتی می خواهیم عید بگیریم ، می بینیم که همسایه ها و مردم شهر اصلا عید نگرفته اند یعنی چون مراسم به شیوه خودمان نیست ، انگار که عیدی هم در کار نیست.

علاوه بر این ، به خاطر آن که در ایران رسم نیست روز عید فطر به دیدن یکدیگر بروند، حسرت یک عیدفطر مفصل به دل ما مانده است.

اس.ام.اس های تبریک عید

اطلاع یافتن از عید فطر در کشورهای جهان صرف نظر از راههای معمول آن ، به واسطه شیوه های جالبی اتفاق می افتد.

مردم عربستان از فرا رسیدن عید فطر با اس ام اس هایی که روی تلفنهای همراه آنها ارسال می شود، مطلع می شوند. مسلمانان آمریکایی اخبار فرارسیدن ماه شوال را از سایتهای خبری دریافت می کنند و در کشوری مثل سوئد که همیشه هوا ابری و بارانی است ، به علت آن که امکان رویت هلال ماه وجود ندارد، محاسبات نجومی کشورهای مسلمانی مثل ایران و مصر به کمک مسلمانان این کشورها می آید.

اما وقتی پای صحبت دانشجویان خارجی مشغول تحصیل در ایران می نشینیم ، جذابیت های تازه ای از مراسم عید فطر می بینیم.

عبد الحسن محمد الکیبسی می گوید: عید فطر در کشور یمن خیلی پر رنگ تر از اینجاست. تقریبا مثل نوروز شما ایرانی هاست ، یعنی همان کارهایی که شما در عید نوروز می کنید، ما هم در عید فطر می کنیم.

همه لباس نو می پوشند و پس از خواندن نماز عید فطر به دیدن اقوام و بزرگترها می روند. بعد نوبت تفریح است و شادی کردن. این مراسم 5روز طول می کشد. به بچه ها عیدی می دهند و گوسفند قربانی می کنند و بین فقرا و همسایگان نیازمند پخش می کنند.ما همین طور یک وعده غذای خاص داریم به اسم حلبه که از شنبلیله درست می شود و از خوردنی های مخصوص روزهای عید است.

ظفر اقبال هم می گوید: در اندونزی وقتی که هلال ماه شوال را می بینند، بچه های کوچک فانوس و مشعل روشن می کنند و همه به مسجد می روند و شادی می کنند. تکبیر می خوانند:الله اکبر... و بعد تمام شهر را می گردند و گروهی از بزرگترها هم طبل می زنند.

آنقدر که پوسته چرمین طبل ها پاره می شود. این مراسم 5روز جاری است و اصلا متوقف نمی شود. پس از خواندن نماز عید،بلافاصله به قبرستان می روند به زیارت اهل قبور.بعد به خانه می آیند و شیرینی می خورند،با بادام زمینی و میوه های محلی خشک شده.

در این روزها با همدیگر آشتی کردن و زیارت خانواده هم خیلی مهم است.اقبال درباره مراسم مذهبی عید فطر در وطن خود می گوید: در پاکستان یک روز،یعنی همان روز عید فطر خیلی جنب و جوش است و دو سه روز بعد را مردم شادی می کنند ولی کمتر.

برای بچه ها لباس نو می خرند و حتی کفش نو می پوشند. یعنی در عید فطر همه چیز نو می شود و مردم فکر می کنند که اگر لباس جدید نپوشند انگار به استقبال عید فطر نرفته اند.هارون ، اهل ساحل عاج و دانشجوی علوم سیاسی دانشگاه تهران است.

درباره سنتهای عید فطر در این کشور آفریقایی می گوید: من فقط از مراسم عید در کشور خودمان می گویم و نه مراسم عید در آفریقا، چون آفریقا متشکل از 58کشور است.

روز عید فطر مردم به شادی می پردازند و در عادت ما،همه لباس جدید می پوشند.این عید در کشور ما یک روز تعطیل است ولی مردم 2یا 3روز هم به عید دیدنی ودید و بازدید می روند و غذای مخصوصی صرف می کنند که از ذرت کوبیده درست شده است.

در بنگلادش عید فطر 3روز تعطیل رسمی است. مسلمانان این کشور مناسبت های ویژه ای برای عید فطر و عید قربان دارند. طاهر ضیا رحمان سراجی ، دانشجوی بنگلادشی دوره دکتری ادبیات فارسی می گوید: در بنگلادش به عید فطر و عید قربان ، عیدین می گوییم و در این ایام از تمام طول سال بیشتر شادی می کنیم.

در کشور ما مردم پس از نماز همه به دیدار اقوام و به پابوسی بزرگترها می روند.طاهر ضیا می گوید: غذای مخصوص عید ما فرنی است که شما ایرانی ها هم دارید. همین طور یک غذای دیگر به اسم پاهش که شیرین است و با شیر و بادام و پسته پخته می شود.

کالیجیرا هم یک نوع برنج خیلی معطر است که در ایام عید فطر حتما می خوریم. بریانی و گوشت بز با همین برنج کالیجیرا خورده می شود.محمد کچ از کشور ترکیه و دانشجوی کارشناسی علوم سیاسی می گوید : ترکیه عید فطر را 4روز تعطیل اعلام می کند.

مراسم خاص این روز در ترکیه با غذاهایی مثل باقلوا و کادایف تکمیل می شود. در این ایام تمام مردم به دید و بازدید می روند و در حقیقت مانند عید نوروز شادمانی می کنند.اینجا کوی دانشگاه تهران است.

برای دانشجویان مسلمان خارجی ، حتی اگر هم فرسنگها فاصله وجود داشته باشد بین رویاهای امروز تا خیابان های آشنای بچگی ، باز هم عیدفطر مساوی است با نشاطی همیشگی.

باز هم وقتی نماز عیدفطر را کنار دوستان ایرانی شان می خوانند، حسی آشنا زیر پوستشان می رود ؛ حس شریک بودن در یک شادی جمعی با عیدی که متعلق به همه مسلمان هاست.

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

یک شنبه 24 مهر 1390  3:58 PM
تشکرات از این پست
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مطالب خواندنی ماه رمضان

خداحافظ ، ماه نفس های مسیحایی

اکنون باغ بهارزده ، باغ جان گرفته از نفسهای مسیحایی بهار دلها رمضان پربرکت خدا، آسمان را می نگرد که گاه به رگباری کوتاه از ابرهای رحمتی که به دست نسیم از راه می رسند ، اشک در آیینه چشمانش جوانه می زند.

اکنون بهار حیات آخرین رمضان ، آخرین نوازش ها را بر سر باغ می کشد. آخرین نفسهای مسیحایی را در او می دمد. دیری نخواهد پایید که وقت خداحافظی فرا رسد، شاید هم اکنون فرارسیده است و همین بغضی بر گلوی باغ می نشاند، دل آسمان می گیرد و باران اشک می بارد و از گوشه چشم برگها و شاخه ها جاری می شود. یاد اعجاز سبز بهار رمضان ، دل باغ را به وجد می آورد ، جهان نشاط می گیرد ، آسمان به قرار می رسد و خورشید گیسوان طلایی اش را بر شانه های باغ می افشاند. اینک صدای رودخانه که با دهانی کف آلود به مستی آواز سر داده و سرودخوانان می گذرد ، در فضا طنین انداز است.

جویبار با چراغهای حباب بر سر می رود که به رودخانه بپیوندد. به رودخانه که یاهوکشان سرود سر داده است : «هر کسی کو دور ماند از اصل خویش / بازجوید روزگار وصل خویش» اکنون آخرین روز بهار رمضان است و یاد خداحافظی ، دلهایمان را بی قرارانه در قفسه تنگ سینه هایمان به تپش درآورده است.

امشب آخرین یشتها ، گاثه ها ، سفرها ، سوره ها ، دعا ، کلمات مقدس ، نیایش ها و غزلها در اشتیاق دریا خوانده خواهد شد. امشب دل بی قرارمان یک بار دیگر اشک خواهد بارید و از آن حضور بیکران برای یک مهمانی دیگر وعده خواهد گرفت ؛ وعده ای سبز ، برای ضیافت بهشتی ، ضیافت دوست.

سحر فردا یکی یکی از خانه ها بیرون خواهیم زد ، روزه داران چون دانه دانه دانه های زلال باران ، در کوچه ها به هم خواهند رسید. در خیابان های شهر جاری خواهند شد و در میدان بزرگ مصلا ، در فضایی به وسعت فطرت و آفرینش ، بازگشت به سرشت نخستین را، در خیزابه ای بلندقامت خواهند بست و وصال آن یگانه اقیانوس بیکران را شراب تکبیر سر خواهند کشید. خدایا! فطر از فطرت است و فطرت ما را به اولین روز آفرینش برمی گرداند. آنگاه که جبریل را فرستادی ، تا از خاک زمین مشتی برگیرد و تو خمیره آدم را در بین طائف و مکه به 40 روز سرشتی ،

آفریدگارا تو مرا آفریدی تا نامهای تو را یاد بگیرم ، و تو را به هزار و یک نام مقدس فرابخوانم و با یاد و نام تو صدای عاشق تو را جاودان بر گنبد گیتی مکرر بدارم.

خدایا ، مهربانا ، پروردگارا ، دوستا و آفریدگارا! نیک می دانستی که از خاک بودنم مرا از پرواز باز خواهد داشت و از آنجا که دوستم داشتی ، رهایم نکردی.

بهار رمضان را در چرخش ایام بر سر راهم قرار دادی ، تا سر و تن ، دل و جان ، و خویشتن خویش را در بارش باران های رحمت تو ، باران های رحمت رمضانی ات ، از هرچه آلودگی و سنگینی و گردوغبار ، بشویم و پاک کنم.

تو مرا به مهمانی ات فراخواندی ، تا در برابر نگاهت ، در حضور باشکوه و مهربانت ، در بارگاه معنوی ضیافت نورانی ات ، دوباره به یاد فطرتم ، خود خود خودم بیفتم ، از وابستگی ها ، دلبستگی ها ، شبکه رکودآور روزمرگی ها ، بگذرم و روح تنها و دل مظلومم را ، در آن اعماق در آن انتها بیایم و در آن سویدای دلم ، با فطرت نخستینم ، با آینه ای که در برابر خوبی ها و پاکی ها و خودت داشتم ، به نماز فطر تو بیایم.

خداحافظ ای ماه زلال بارانی ، ای ماه نسیم های بهشتی ، خداحافظ ای ماه کوزه های کوثری ، ای ماه زمزمه های حیدری ، خداحافظ ای ماه طلوع ، اشراق ، نور و رهایی ! تو امروز می روی اما بدان دل به فطرت رسیده من ، تا حضور دوباره تو اشتیاق سبزش را به ذکر و تسبیح به شکوفه خواهد نشاند.


دکتر صابر امامی؛ روزنامه جام جم

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

یک شنبه 24 مهر 1390  3:59 PM
تشکرات از این پست
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مطالب خواندنی ماه رمضان

عید سعید فطر بهارجوشش شكوفه هاى تقوا بر شاخسار ایمان مبارك باد

 

ماه خدا به آخر رسیده و عید سعید فطر از راه مى رسد. عید فطر، تجلى اوج یك ماه بندگى و عبودیت پروردگار متعال و یك ماه سازندگى و وارستگى و معراج انسانى است. طلوع اشعه پرفروغ خورشید این عید سعید، براى كسانى كه از فیوض و بركات این ماه استفاده كرده اند، ظهور بارقه ملكات و فضائل انسانى را نوید مى دهد و از این رو نه تنها كوشش و مجاهدات و پرواز در اوج ملكوت و مقامات بندگى حق را پایان یافته نمى بینند، بلكه این روز مبارك را سرآغازى نوین براى استمرار حركت سازنده خویش مى یابند و با توانى كه از بركات این ماه مبارك به دست آورده اند، در جهت سازندگى و تهذیب نفس و مبارزه با شیطان درون و شركت فعال در ابعاد اجتماعى جامعه انقلاب اسلامى و مقابله با شیاطین و جباران برونى و ابرقدرتان خونخوار جهانى تا نیل به هدف و آرمان والاى الهى خویش به سیر تكاملى خود ادامه مى دهند. اینان نهالى را كه در طول این یك ماه از فضائل و ملكات پاك انسانى و الهى، در زمین دل خویش غرس كرده و با آب بندگى و محبت و معرفت پروردگار متعال و اهل بیت نبوت علیهم السلام و بخصوص امام زمان(عج) آن را آبیارى كرده اند، مواظبت مى كنند تا بعد از ماه مبارك از بین نرود بلكه روز به روز آن را با همان آبیارى و مراقبت هرچه بیشتر بارورتر مى سازند. عید فطر مظهر عظمت و مجد و شوكت و تجلیگاه صلابت و عزت و كرامت مسلمین است و عیدفطر مبارك است برآنانى كه با فداكارى ها و ایثارها به هویت و شخصیت اصیل و جایگاه رفیع و منیع خود بازگشته و در واقع به این «عید»، «عود» كردند.

آرى این روز بزرگ براى كسانى عید و موجب افتخار، مباهات، سرور و خشنودى است كه از حضیض حیوانیت و رذیلت به اوج انسانیت و فضیلت و از مدارج پست و منحط بردگى و ذلت و زیر یوغ استعمار و استكبار زیستن، به معارج والا و متعالى آزادى و آزادگى و زندگى در سایه حاكمیت خدا و دین او و مبارزه و ایستادگى در برابر دشمنان خدا پرواز كردند.در همین راستا میرزا جواد آقا ملكى تبریزى(رض) این مجسمه تقوا و استاد اخلاق حضرت امام خمینى (ره) در كتاب ارزشمند المراقبات مى فرمایند: «عید عبارت است از زمانى كه خداوند متعال از میان روزها انتخاب فرموده تا رحمت و عنایت و انعام خود را بر بندگانش نازل فرماید تا آنان براى دریافت خلعت ها و جوایز و عطایاى حق تعالى جمع شوند و اجازه فرموده تا در پیشگاه مقدسش حضور یافته و نزد او به فقر و مسكنت و عبودیت خود اعتراف كرده و از گناهان خویش استغفار كرده و حوائج و نیازهایشان را عرضه دارند ... و وعده فرموده آنان را اجابت كند و فوق رغبتشان به ایشان عطا فرماید... و دوست دارد بندگانش در این عید، گمان خود را به پروردگار خود نیكو كرده و به مغفرت و عطاى او بیشتر امیدوار باشند... و انسان زیانكار بیچاره در چنین روزى آن كسى است كه از معنا و حقیقت عید غافل شود و در روز عید با سبك مغزى و جهالت به اعمال و مراسمى لغو و بیهوده، خود را مشغول دارد و از توجه به خداى تعالى و انس با محبوب و گفت وگو و قرب به او اعراض كرده و به گفت وگو و انس با غیر خدا و غافلین و محجوبان از حق تعالى راضى شود.» در هر حال، خداوند رحیم و رحمان ماه مبارك رمضان را میدانى براى مسابقه در عبادت و اطاعت بندگان خود قرار داده و آنان را براى دریافت جوائز و خلعت هاى الهى در روز عید فراخوانده است. اگر این روز با عظمت را خداوند متعال براى مسلمین عید قرار داده پس باید آثار خدایى، یعنى قدرت و عزت و مهابت و هیمنه الهى نیز بر اجتماع آنان حاكم باشد. باید حاكمیت دین و خواسته و اراده او و ارزش ها و اصالت هاى انسانى و الهى در میان آنان محقق باشد، ارزش هایى همچون شجاعت و سیادت، آزادگى و كرامت پیشگى، استقلال و سرفرود نیاوردن در برابر هیچ قدرتى جز خدا، روحیه عدالت خواهى و ستم ستیزى و ذلت ناپذیرى، عشق به لقاءالله و گذشت از همه چیز براى اقامه و اعتلاى دین خدا و... در غیر این صورت انتساب این عید به خداوند ناصواب است. از این رو با توجه به فحواى متون اسلامى از مهمترین مسائل مربوط به این عید بزرگ توجه به حكومت جهانى ظلم ستیز و ظالم كوب و عدالت گستر امام زمان(عج) در این روز است. لذا در بخشى از دعاى بعد از نماز عید به خواندن این جملات دستور داده شده است: اللهم انا نرغب الیك فى دولت كریمه... (كتاب اقبال صفحه ???) بار خدایا، همانا ما را به آن دولت كریمه و حكومت الهى كه اسلام و مسلمین را بدان عزت بخشى و نفاق و اهل نفاق را ذلیل و نابود فرمایى، رغبت و اشتیاقى است و امید آن داریم كه در چنین حكومتى ما را از دعوت كنندگان به طاعت و راهبران به سوى راهت قرار دهى.

طرح چنین مسأله اى در عید سعید فطر كه روز تجمع سراسرى میلیون ها مسلمان در تمام اقصى نقاط جهان و توجه به قدرت و استعداد و شركت اسلام است، یادآور این امر است كه مسلمین باید براى تحقق چنان آرمان مقدس و والایى از چنین روز بزرگى كمال استفاده را برده و عزت و اقتدار و هیبت اسلام را به دنیا نشان دهند و با اتحاد و یكپارچگى هرچه فزونتر بدان اهتمام ورزند.

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

یک شنبه 24 مهر 1390  3:59 PM
تشکرات از این پست
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مطالب خواندنی ماه رمضان

...آن بخت سعید آمد

 

عید فطر در شعر فارسی

بر سر بام بیا، گوشه ابرو بنمای / روزه گیران جهان منتظر ماه نو اند این بیت ، یکی از صدها بیت گنجینه شعر فارسی است که در آن ، میان هلال عید و ابروی نگار مقارنتی دیده می شود.

باری ، عید فطر، از زمینه های مهم محتوایی شعر فارسی است و نه تنها در حوزه محتوا، که در حوزه مضمون سازی نیز با جلوه تمام حضور دارد.

در دیوان اکثر شاعران بزرگ کهن ، اشاراتی مجمل یا مفصل به عید فطر می توان یافت و جالب آن که بیش از دیگر اعیاد اسلامی ، این عید مورد توجه و نظر شاعران ما بوده است.

براستی چرا این گونه است؟ توجه ویژه به عید فطر در ادبیات فارسی ، شاید از این روی باشد که رخ نمودن هلال ماه شوال ، تاثیری محسوس و ملموسی بر زندگی و سلوک فردی و اجتماعی جامعه اسلامی و بویژه شاعران می گذارد.

با عید فطر، آدمیان دوباره به بسیار چیزها دست می یابند که یک ماه تمام از آنها به طور مطلق یا نسبی برحذر بوده اند و بسیاری از این چیزها به واقع و به مجاز چه در کسوت مادی چه در هیات معنوی ، در زندگی شاعران ما حضور جدی داشته است.

با این ملاحظه ، هر گروه از شاعران ، به مناسبت دلبستگی های خویش ، نگاهی ویژه به عید فطر داشته اند و از رسیدن آن اظهار خرسندی کرده اند. این نگاهها را می توان چنین دسته بندی کرد.

دید عشرت جویانه

هیچ نمی توان منکر عشرت جویی اهالی قدرت در ادوار مختلف تاریخی بود و هیچ نمی توان منکر شد که شاعران درباری نیز در این عشرت جویی سهیم بوده اند.

شعر درباری ما شعری است بسیار زمینی ، توام با شادخواری و کام جویی ؛ و برای این گونه شعر و شاعران ، ماه مبارک رمضان همواره ناگوار بوده است.

آنان به میل خویش یا اکراه و اجبار، در این ماه از می و مطرب کناره می گرفتند و البته در تمام این 30روز، منتظر هلال عید بودند تا بر سر کار همیشگی آیند.

چنین است که در شعر این شاعران ، ستایش عید توام است با بدگویی شدید از ماه مبارک رمضان و عید تنها از این زاویه نگریسته می شود که درهای بسته را بازمی گشاید. ببینید فرخی سیستانی چگونه به بهانه آمدن عید، ماه رمضان را نکوهش می کند.

روزه از خیمه ما دوش همی شد به شتاب

عید فرخنده فراز آمد، با جام شراب

چه توان کرد اگر روزه ز ما روی بتافت

نتوان گفت مر او را که ز ما روی متاب

چه شود گر برود گو برو و نیک خرام

رفتن او برهاند همگان را ز عذاب

و چنین است نگاه منوچهری ، امیرمعزی و دیگر شاعران درباری. این نگاه هرچند ستایش عید را در خود دارد، نمی تواند مطلوب کسانی باشد که عید را ادامه رمضان می دانند.

رویکرد مداحانه

در آثار بعضی شاعران درباری ، نگرشی معتدل تر و بهنجارتر از نگرش پیشین به عید فطر مشاهده می شود. در اینجا ستایش عید، با اظهار ملال از رمضان همراه نیست ، بلکه با خوشامد ممدوح همراه است.

این شعرها، اغلب قصایدی هستند که برای قرائت در مراسم روز عید سروده می شده اند و در آنها، شاعر بیش از هر چیز، می خواهد تا به سلطان یا حاکمی که ممدوح اوست ، تبریکی شایسته و فراخور حال بگوید و در نهایت سخن را به مدح او بکشاند.

در آثار خاقانی ، انوری ، محتشم کاشانی و برخی قصیده سرایان دیگر، از این گونه شعرها می توان یافت و البته چنان که گفتیم ، اینها اغلب قصیده اند و متناسب تریبون.

در این قصیده ها، بحث عید و رمضان چندان ادامه نمی یابد و شاعر با گریز ماهرانه ، سخن را به موضوع اصلی می کشاند که همان مدح ممدوح است. این نمونه هم بخشی از قصیده مفصل خاقانی شروانی است:

صبح خیزان کز دو عالم خلوتی برساختند

مجلسی بر یاد عید از خلد خوش تر ساختند

هاتف میخانه داد آواز کای جمع الصبوح

پاسخش را آب لعل و کشتی زر ساختند

شاعر پس از چند بیت بسیار زیبا و هنرمندانه در وصف عید، به اینجا می رسد:

چون به زر آب قدح کردند مژگان را طلی

میخ نعل مرکبان شاه کشور ساختند

و از این پس ، مدح ادامه می یابد:

نگاه رندانه

به نگاه عشرت جویانه شاعران دوره سامانی و غزنوی اشاره کردیم که همراه با سلسله اصطلاحاتی خاص ، بویژه اصطلاحات میخانه ای بود.

این فرهنگ اصطلاحات ، پس از طی شدن دوران شعر درباری ، همانند میراثی ماندگار برای عصرها و دوره های بعد هم باقی ماند و شاعرانی که پس از آن حتی دلبستگی ای به آن حال و هوا نداشتند، نتوانستند خویش را از سیطره این اصطلاحات برهانند.

از سوی دیگر، گرایش های عرفانی و قلندرانه در شعر فارسی ، زبانی رمزآمیز و تاویل پذیر طلب می کرد و همین ، مایه شیوع بیشتر این اصطلاحات در شعرهای عارفانه شد. این رویکرد از سنایی غزنوی آغاز می شود و تا دهه های اخیر ادامه می یابد.

در این شعرها، ظاهر کلام بسیار نزدیک است به آنچه در شعرهای عشرت جویانه دیدیم ، ولی تفاوت مهم این است که آن شعرها صریح بود و تاویل ناپذیر، ولی اینها ابهام آمیز است و رندانه. بصراحت نمی توان گفت قدحی که حافظ می گوید "هلال ماه به دور قدح اشارت کرد" چگونه قدحی است ، در حالی که در شعر فرخی و منوچهری ، ماهیت ظرف و مظروف آن ، کاملا روشن و آشکار است.

در این شعرها، برخورد شاعر با ماه رمضان بسیار محتاطانه است. او می داند در ستایش می ، می توان توجیهی عرفانی به دست داد، ولی در نکوهش رمضان ، این کار سخت می شود.

چنین است که مثلا حافظ با ظرافت تمام از ماه رمضان می گذرد و بدون تاکید برآن ، شعبان را به عید رمضان گره می زند:

ماه شعبان مده از دست قدح ، کاین خورشید

از نظر تا شب عید رمضان خواهد شد

اگر در شعرهای نوع اول ، تقابل رمضان و عید مطرح بود و در شعرهای نوع دوم تقارن عید و ممدوح ، در این نوع ، تقارن عید و می درکار است که بیشتر در شعر شاعران مکتب عراق دیده می شود و ما به مثالهایی از حافظ بسنده می کنیم:

روزه یکسو شد و عید آمد و دلها برخاست

می ز خمخانه به جوش آمد و می بایدخواست

نگرش هنرمندانه

ماه مبارک رمضان و هلال عید، جدا از جوانب محتوایی ، مایه مضمون سازی هایی برای شاعران شده اند. بیشتر این مضمون ها، در غزلهای عاشقانه دیده می شود و آنجا که شاعر میان عید و معشوق ، مقارنه ایجاد می کند، همانند این رباعی زیبا از بیدل که در آن ، عید بدون نگار بی ثمر دانسته می شود:

عید آمده هر کس پی کار خویش است

می نازد اگر غنی وگر درویش است

من بی تو به حال خود نظرها کردم

دیدم که هنوزم رمضان در پیش است

یکی از دستاویزهای مهم شاعران برای این مضمون سازی ، تشابه هلال و ابرو است. هلال ، نشانه مهم عید است و ابرو هم از ارکان جمال معشوق. بدین ترتیب ، عید با معشوق گره می خورد و چه بسا مضمون ها که از این رهگذر آفریده می شود.

یک بیت زیبا از این نوع را در آغاز نوشته دیدیم. این هم مثالی دیگر که نام و نشان شاعرش بر من مجهول است:

هلال عید می بینی و من پیوسته ابرویت

مبارک باد بر تو عید و بر من دیدن رویت

این گونه برخورد با عید، بویژه در آثار شاعران مکتب هندی بسیار شایع و رایج است ، چون شاعران این مکتب ، بیش از این که عشرت مدار یا ممدوح مدار باشند، مضمون مدارند.

از منظر زهد و عرفان

از عصر سنایی و ناصرخسرو، در کنار دیگر گرایش های موجود شعر فارسی ، گرایش زهدآمیز و عرفانی هم پای گرفت. این گرایش ، در شعر عطار و مولانا تقویت شد و در شعر حافظ، با گرایش عاشقانه و رندانه پیوندی محکم یافت.

باری ، در شعر کسانی که از منظر زهد و عرفان به این موضوع نگریسته اند، به رمضان و عید از منظر شریعت و طریقت پرداخته می شود. برای شعری در این منظر، مصالح بیانی و اسباب مضمون سازی ، در ماه مبارک بیشتر یافت می شود تا عید فطر.

ماه رمضان سرشار از مفاهیم مرتبط با زهد و عرفان مثل امساک ، عبادت ، شب زنده داری ، شبهای قدر، قرآن و دیگر ملزومات این ماه است. با این وصف ، عجیب نیست که در این دیدگاه ، رمضان پررنگ تر از عید جلوه کند این شاعران ، بیشتر در ماه مبارک خیره شده اند، تا عید.

اگر هم از عید سخنی به میان آمده است ، نه در تقابل ، که در ادامه رمضان است. پیشگام این حرکت ، سنایی غزنوی است ، با غزلی زیبا که در وصف رمضان دارد:

ای ماه صیام ارچه مرا خود خطری نیست

حقا که مرا همچو تو مهمان دگری نیست

از درد تو ای رفته بناگه ز بر ما

یک زاویه ای نیست که پرخون جگری نیست

ای داده به باد این مه بابرکت و باخیر

مانا که از این آتش در دل شرری نیست

و شکل کمال یافته اش را در شعر مولانا می بینیم که به واسطه طبع پرنشاط خود، نه تنها با عید، که با رمضان نیز برخوردی بسیار طرب انگیز دارد.

گویا عید مولانا، از آغاز ماه رمضان شروع می شود:

آمد ماه صیام سنجق سلطان رسید

دست بدار از طعام، مائده جان رسید

جان ز قطعیت برست، دست طبیعت ببست

قلب ضلالت شکست ، لشکر ایمان رسید

و کسی که با رمضان چنین از طرب سرشار می شود، با عید چه خواهد شد؟

عید آمد و عید آمد وآن بخت سعید آمد

برگیر و دهل می زن ، کان ماه پدید آمد

حضور رمضان و عید در دیوان شمس و مثنوی معنوی بسیار پررنگ و باشکوه است. بهترین رمضانیه ها و عیدانه های شعر فارسی را در آثار مولانا می توان یافت و در این دیدگاه معنویت گرا، کسی را بالاتر از او سراغ نداریم.

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

یک شنبه 24 مهر 1390  3:59 PM
تشکرات از این پست
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مطالب خواندنی ماه رمضان

ره توشه

‏هایى از عید فطر


شوق دیدار یار

درسى از امام صادق علیه السلام

سیره تربیتى امام سجاد علیه السلام در عید فطر

فرا رسیدن روز مبارك عید فطر، نوید بخش تحولاتى سرنوشت ساز در زندگى اهل ایمان است. چرا كه عید فطر یكى از ایام الله، زمینه ساز وحدت كلمه براى مسلمانان و تقویت اتحاد و اراده آنان، تجدید حیات دوباره براى اسلام، دمیدن روح ایمان و سرور و نشاط براى بندگان الهى، روز نمایش عظمت دین و بازگشت دوباره به فطرت انسانى و بالاخره روز فتح و پیروزى در جهاد اكبر براى رهروان خداجوى مى‏باشد. در شب و روز عید فطر، اهل ایمان از سویى به شب زنده دارى و نماز و دعا مى‏پردازند و از سویى دیگر با زمزمه زیارت امام حسین علیه السلام با آن حضرت و مقاصد آسمانى‏اش پیمان مجدد امضاء كرده و روح حماسه و عرفان و فداكارى را در وجودشان احیاء مى‏كنند. این اعمال معنوى آنان را براى پرواز در عالم ملكوت به همراه قدسیان آماده مى‏كند و آنان بدین وسیله از قید و بند مادیات و علاقه‏هاى بى‏ارزش رهایى یافته و با دلى سرشار از شوق ایمان و عشق به خدا زندگى نوینى را آغاز مى‏كنند. چه زیباست كه تمام اقشار جامعه از این فرصت به دست آمده در راه اعتلاى كلمه حق و توسعه و ترویج معارف حیاتبخش الهى بهره گرفته و خود را یك سال دیگر در پناه ایمان و مصونیت بیمه كنند. در آن روز مسلمانان با شوق وصف ناپذیرى از عبادات و ریاضات شب هاى ماه رمضان و شب هاى قدر و زیباترین لحظات ارتباط با خداوند فارغ شده و در اجتماع روز فطر صف مى‏كشند و اتحاد و یگانگى و برادرى و همدلى خود را به نمایش گذاشته و بار دیگر دست رد به سینه شیطان و شیطان صفتان مى‏زنند و هم نوا با برادران دینى خود، پروردگار با عظمت را صدا كرده و توفیق در تمام كارهاى خیر و دورى از تمام بدى‏ها را به همراه حضرت محمد و آلش ـ كه درود خدا بر آنان باد ـ از درگاه خداوند درخواست مى‏كنند. در همین راستا به برخى از دستاوردهاى این روز با شكوه اشاره كرده و روح و جان خویش را با آموختن درس هایى از آن صفا مى‏بخشیم به امید این كه ره توشه‏هایى را براى سلوك به سوى حق به دست آوریم .

در اجتماع بزرگ مسلمانان در روز فطر، مى‏توان پیام هاى مهم و حیاتبخش اسلام را به گوش حاضرین رساند چرا كه برخى افراد فقط در چنین روزى فرصت راهیابى به مجالس مذهبى را پیدا مى‏كنند و در چنین فضایى آمادگى شنیدن مطالب معنوى و دستورات انسان ساز اسلامى را دارند. به همین جهت امیرمؤمنان على علیه السلام در یكى از خطبه‏هاى خویش در روز عید فطر بعد از حمد و ثناى الهى و فراهم نمودن زمینه پیام هاى آسمانى به بیان مهمترین دستوارت الهى پرداخته و اهم احكام كلیدى را به نمازگزاران فطر مى‏آموزد

پروردگارا، تو به ما فرمودى از ستمكاران خویش درگذریم و ما بهراستى بر خود ستم كرده‏ایم. همان طور كه فرمودى، ما از كسانى كه ستم كرده‏اند درگذشتیم، تو هم از ما درگذر كه تو در عفو كردن از ما و از ماموران برترى. تو به ما فرمودى سائلى را از درگاه خود محروم نكنیم و هم اكنون ما سائلان و گدایان در آستانه در خانه‏ات زانو زده و احسان و عطاى تو را مى‏طلبیم، بر ما منت بگذار و محروممان نگردان، كه تو در این كار شایسته‏تر از ما و از مأموران هستى. خدایا! من اكرام كردم تو هم به من اكرام كن و با اهل نعمت و مغفرت محشور نما اى صاحب احسان و كرامت.

در فرازهایى از گزارشى كه شیخ صدوق از بیانات امیرمؤمنان على علیه السلام در خطبه عید فطر آورده است چنین مى‏خوانیم: «انّ هذا الیوم جعله الله لكم عیداً و جعلكم له اهلاً فاذكروا الله یذكركم و ادعوه یستجب لكم؛، خدا را یاد كنید تا شما را یاد كند و او را بخوانید تا شما را اجابت كند به یكى از مهمترین اعمال روز عید فطر كه پرداخت زكات فطره است اشاره كرده و اهمیت آن را متذكر مى‏شود، چرا كه اگر زكات فطره از صورت پرداخت فردى به سمت بُعد اجتماعى آن سوق داده شود پشتوانه و سرمایه مهم اقتصادى در حل مشكلات مردم خواهد بود. ایجاد مراكز درمانى، تأسیس كانون‏هاى علمى و صنعتى براى اشتغال ‏زایى بیكاران جامعه، سرمایه گذارى براى مسائل بهداشتى و عمران محیط زیست، تقویت بنیه دفاعى مسلمانان و حراست از مرزهاى اسلامى، توسعه فرهنگ عمومى و دینى و ایجاد مؤسسات پژوهشى و تحقیقاتى برخى از دستاوردهاى پرداخت زكات فطره در روز عید است كه در صورت جمع آورى و مصرف صحیح این بودجه دینى به دست خواهد آمد.

حضرت صادق علیه السلام با این تدبیر الهى توطئه خلیفه ستمگر را خنثى نموده و به شیعیان درسى دیگر آموخت. آن حضرت در این روایت ضمن تأكید بر اصل قرآنى تقیه، به فلسفه آن نیز اشاره مى‏فرماید كه تقیه براى حفظ دین است نه براى حفظ زندگى افراد .

ائمه جمعه و جماعات و مبلغان گرامى در صورت هدایت صحیح مردم و مخاطبین خویش در این زمینه توفیقات افزون‏ترى را در امر تبلیغ خواهند داشت و در به وجود آوردن مراكز علمى، عمرانى و بهداشتى كه نوعى باقیات صالحات است شریك خواهند بود؛ چه بسیار از عالمان متعهد و مبلغان پر تلاشى كه از همین زاویه به توسعه و ترویج معارف عالى اسلام پرداخته‏اند. به همین جهت امیرمؤمنان مردم را به پرداخت دیِنِ شرعى خویش تشویق نموده

و با یادآورى اهمیت موضوع مى‏فرماید:« و اَدّوا فِطرَتَكُم، فَاِنَّها سُنَّةُ نَبیِّكُم وَ فَریضَةٌ مِن رَبِّكُم فَلیُؤدّها كُلُّ اِمرِءٍ مِنكُم عَنهُ وَ عَن عیالِهِ كُلِّهِم ذَكَرِهِم وَ اُنثاهُم، صَغیرِهِم و كَبیرِهِم وَ حُرِّهِم و مَملُوكِهِم عَن كُلِّ اِنسانٍ مِنهُم صاعاً مِن بُرٍّ اَوصاعاً مِن تَمرٍ اَو صاعاً مِن شَعیرٍ؛ زكات فطره خود را ـ كه سنت پیامبرتان و فریضه واجبى از سوى پروردگارتان مى‏باشد ـ هر یك از شما از سوى خود و افراد تحت تكفل خود از زن و مرد، كوچك و بزرگ، آزاد و مملوك یك صاع گندم یا خرما یا جو پرداخت نماید.»

على علیه السلام در فراز دیگرى از خطبه خویش به مهمترین دستورات الهى پرداخته و به مسلمانان یادآور مى‏شود كه: «اطیعوا الله فیما فرض الله علیكم و امركم به من اقام الصّلوة و ایتاء الزّكوة و حجّ البیت و صوم شهر رمضان و الامر بالمعروف و النهى عن المنكر و الاحسان الى نساء كم و ما ملكت ایمانكم؛ در مواردى كه خداوند بر شما واجب كرده و به انجام آن امر نموده است از فرمان خداوند اطاعت كنید، از به پا داشتن نماز، پرداخت زكات، زیارت خانه خدا، روزه ماه رمضان، امر به معروف و نهى از منكر و نیكى و احسان به همسران و زیردستان خود. مولاى متقیان با تذكر زشتى برخى گناهان كبیره اضافه مى‏كند كه: «و اطیعوا الله فیما نهاكم عنه من قذف المحصنة و ایتان الفاحشة و شرب الخمر و بخس المكیال و نقص المیزان و شهادة الزّور و الفرار من الزّحف؛(1) اى مردم! خدا را در مورد چیزهایى كه شما را نهى كرده اطاعت كنید و از انجام آن دورى گزینید كه از جمله نسبت ناروا به زنان شوهردار و آبرومند، انجام اعمال زشت همچون فحشا و شرب خمر، كم فروشى در معاملات، گواهى باطل و دروغ و فرار از میدان نبرد از مقابل دشمن است.

برخى از مردم عید را به معنى نشاط و شادى ظاهرى دانسته و با پوشیدن لباس هاى نو و رنگارنگ و با تدارك غذاهاى متنوع و شیرینى و شربت و گفتن و خندیدن و سیاحت و تفرج بى‏محتوا خود را سرگرم مى‏كنند. در حالى كه عارفان با بصیرت و اولیاء خاص الهى با چشم دل به عید نگریسته و زوایاى معنوى آن را جستجو مى‏كنند.

امروز را خداوند متعال براى شما عید قرار داده است و به شما شایستگى آن را عنایت فرموده پس شما هم به شكرانه آن، خدا را یاد كنید تا شما را یاد كند و او را بخوانید تا شما را اجابت كند .

بخشى از كوشش هاى مردان الهى در ایام عید بعد اجتماعى دارد كه در حل مشكلات برادران دینى، رسیدگى به نیازمندان و محرومان و گرفتاران، شاد و مسرور ساختن برادران و خواهران دینى، كمك به مستضعفان فكرى جامعه و اهتمام به مسائل عمومى و مبتلا به مسلمانان جلوه مى‏كند چرا كه آنها بر این باورند كه على علیه السلام در مورد ویژگی هاى مردان الهى فرموده است: « نفسه منه فى عناءٍ والناس منه فى راحةٍ اتعب نفسه لآخرته و اراح النّاس من نفسه؛(2) نفس او از دستش در رنج و ناراحتى است امّا مردم (بهخاطر خدماتى كه او انجام مى‏دهد) از او در آسایش‏اند. او براى (رسیدن به درجات عالى در روز) قیامت خود را به زحمت مى‏افكند ولى مردم را به رفاه و آسایش مى‏رساند.»

برخى از مردم عید را به معنى نشاط و شادى ظاهرى دانسته و با پوشیدن لباس هاى نو و رنگارنگ و با تدارك غذاهاى متنوع و شیرینى و شربت و گفتن و خندیدن و سیاحت و تفرج بى‏محتوا خود را سرگرم مى‏كنند. در حالى كه عارفان با بصیرت و اولیاء خاص الهى با چشم دل به عید نگریسته و زوایاى معنوى آن را جستجو مى‏كنند. بخشى از كوشش هاى مردان الهى در ایام عید بعد اجتماعى دارد كه در حل مشكلات برادران دینى، رسیدگى به نیازمندان و محرومان و گرفتاران، شاد و مسرور ساختن برادران و خواهران دینى، كمك به مستضعفان فكرى جامعه و اهتمام به مسائل عمومى و مبتلا به مسلمانان جلوه مى‏كند .

و برخى دیگر از فعالیت‏هاى اهل ایمان مربوط به ارتباط خود و خدایشان است، آنان از آنجایى كه در طول ماه مبارك رمضان با زحمات شبانه روزى خود بر شیطان نفس تسلط یافته و در جهاد بزرگ به پیروزى نائل شده‏اند روز عید فطر را به شكرگزارى و ارتباط نزدیكترى با پروردگارشان مى‏گذرانند: حضرت امام خمینى در این مورد سخنان قابل توجهى ارائه كرده و مى‏فرماید: البته عیدهایى كه اسلام تأسیس فرموده است به حسب نظرهاى مختلفى كه اهل نظر دارند و بهحسب قشرهاى مختلفى كه برخورد مى‏كنند برداشت هاى مختلفى وجود دارد. آن برداشتى كه اهل معرفت از عید مى‏كنند، با آن برداشتى كه دیگران مى‏كنند بسیار متفاوت است.

 آنها بعد از این كه در ماه مبارك رمضان آن ریاضت ها را مى‏كشند و كشیدند، روز عید روز لقاى آنهاست لقاء الله است آن روز براى آنها. «لغیرك من الظهور ما لیس لك(3)؛خدایا! براى غیر تو چه ظهورى هست كه براى تو نیست؟!» آنها همه چیز را از او مى‏دانند و آن روز را عید مى‏كنند براى این كه بعد از ریاضات یوم ورود به حضرت است. و در عید قربان نیز بعد از این كه تمام عزیزانشان را از دست دادند، مهیا براى ملاقات مى‏شوند، بعد از این كه نفس خودشان را كشتند و هر چه عزیز است در راه خدا از آن گذشتند آن وقت است كه روز لقاء است و جمعه هم در اثر اجتماعاتى كه مسلمین با هم دارند، اهل معرفت مهیا مى‏شوند براى لقاء الله. پس برداشت آنها غیر از برداشت ماست و ما امیدواریم كه به تبع اولیاء خدا به جلوه‏اى از آن جلوه‏ها برسیم و ذره‏اى از آن معارف در قلب ما واقع بشود.(4)» به همین جهت حضرت امام مجتبى علیه السلام هنگامى كه مشاهده كرد عده‏اى از مردم در روز عید فطر مشغول لهو و لعب و خنده هستند خطاب به یارانش فرمود: خداوند متعال ماه رمضان را معیار آزمایش مردم قرار داده است كه در آن مردم براى كسب مقامات معنوى و بهشتى مسابقه مى دهند عده‏اى در این مسابقه برنده شده و برخى دیگر از كسب این مقامات باز مى‏مانند.

كمال شگفتى است از كسى كه بى خبر از نتیجه این مسابقه به خندیدن و خوشگذرانى مشغول است به خدا سوگند! اگر پرده‏ها كنار رود نیكوكاران به نتائج نیكو رفتارى خود مشغول بوده و بدكاران گرفتار اعمال بد خود هستند.(5)

شوق دیدار یار

از برجسته‏ترین و به یاد ماندنى‏ترین ساعات روز عید فطر لحظاتى است كه منتظران راستین ظهور حضرت ولى عصر(عج) آرزوى دیدار آن حضرت را كرده و در فراقش با دلى مملو از امید اشك حسرت مى‏ریزند.

آنان به یاد سخن حضرت باقر علیه السلام مى‏افتند كه فرمود: «ما مِن یَومِ عَیدٍ لِلمُسلِمینَ اَضحَىً وَلا فِطرٍ اِلا و هُوَ یُجَدِّدُ الله لآلِ مُحَمَّدٍ(ع) فِیهِ حُزناً قالَ قُلتُ وَ لِمَ ذلِك قالَ اِنَّهُم یَرَونَ حَقَّهُم فى اَیدى غَیرِهِم؛(6) هیچ عید فطر و قربان نیست كه با آمدن آن غم و اندوه آل محمد(ص) تجدید شود راوى گفت: چرا در روز عید غمگین مى‏شوند؟ امام فرمود: زیرا آنان حق خود را در دست دیگران مى‏بینند و از این كه افراد غیر شایسته بر جایگاه رهبرى امت قرار دارد و امام راستین هنوز ظهور نكرده است

از برجسته‏ترین و به یاد ماندنى‏ترین ساعات روز عید فطر لحظاتى است كه منتظران راستین ظهور حضرت ولى عصر(عج) آرزوى دیدار آن حضرت را كرده و در فراقش با دلى مملو از امید اشك حسرت مى‏ریزند.

 كه حكومت عادلانه و سایه پر از عدل و داد خود را بر مردم بگستراند، غمگین و ناراحتند. به همین جهت یكى از رایج ترین اعمال این روز كه اولیاء خدا و عارفان واصل به آن اهتمام خاص دارند زمزمه دعاى ندبه در روز فطر است كه دردمندانه و عاشقانه با امام زمان(ع) نجوا مى‏كنند: «هل الیك یا بن احمد سبیلٌ فتلقى... متى ترانا و نراك و قد نشرت لواء النّصرترى... .»

این ابیات مولوى تا حدودى بیانگر راز دل ندبه خوانان عید فطر است كه به مولاى خویش عرضه مى‏دارند:

در هوایت بى‏قرارم روز و شب

سر ز پایت بر ندارم روز و شب

 

اى مهار عاشقان در دست تو

در میان این قطارم روز و شب

 

تا كه بگشایم به قندت روزه‏ام

تا قیامت روزه دارم روز و شب

 

چون ز خوان فضل روزه بشكنم

عید باشد روزگارم روز و شب

 

جان روز و جان شب اى جان تو

انتظارم، انتظارم روز و شب

 

تا بهسالى نیستم موقوف عید

با مه تو عید دارم روز و شب

 

زآن شبى كه وعده كردى روز وصل

روز و شب را مى‏شمارم روز و شب

 

بس كه كشت مهر جانم تشنه است

ز ابر دیده اشك بارم روز و شب

 

عارف وارسته حاج میرزا جوادآقا ملكى تبریزى در این مورد در كتاب ارزشمند المراقبات(7) مى‏نویسد: بر مؤمن راستین شایسته است امروزه غیبت آن حضرت و غصب حكومت آن حضرت توسط دشمنان، سختى حال شیعیان و رعایاى او را در دست كافران و فاجران بنگرد و ببیند كه به آنان از قتل نفوس و هتك آبرو و غصب اموال و بدى حال و مقام خوارى و ابتذال چه مى‏رسد بایستى خوشحالى او به اندوه زیاد و خنده او به گریه و عید او به ماتم مبدل گردد و به خواندن دعاى ندبه بسان زن بچه مرده‏اى بگرید و فرج او را از خدا بخواهد... بارى چون خواستى براى نماز عید بیرون روى كه با امامى نمازگزارى یا خودت امام جماعت شوى بر توست كه از مصیبتى كه براى غیبت امام خودت بر تو وارد شده است غافل نباشى، زیرا نماز عید، حق خاص اوست و آن از مقامات معروف اوست.

یكى از مهمترین اعمال روز عید فطر كه پرداخت زكات فطره است اشاره كرده و اهمیت آن را متذكر مى‏شود، چرا كه اگر زكات فطره از صورت پرداخت فردى به سمت بُعد اجتماعى آن سوق داده شود پشتوانه و سرمایه مهم اقتصادى در حل مشكلات مردم خواهد بود. ایجاد مراكز درمانى، تأسیس كانون‏هاى علمى و صنعتى براى اشتغال ‏زایى بیكاران جامعه، سرمایه گذارى براى مسائل بهداشتى و عمران محیط زیست، تقویت بنیه دفاعى مسلمانان و حراست از مرزهاى اسلامى، توسعه فرهنگ عمومى و دینى و ایجاد مؤسسات پژوهشى و تحقیقاتى برخى از دستاوردهاى پرداخت زكات فطره در روز عید است كه در صورت جمع آورى و مصرف صحیح این بودجه دینى به دست خواهد آمد.

پس بنگر حال به چه منوال گشته است كه نماز با امام به نماز تو و امثال تو مبدل شده است و به زمان حضور آن حضرت و اجتماع مؤمنان به نماز او و نمازشان با او، تفكر نماى و درنزد خویش میزان بگیر كه چون براى مؤمن خطیب، امام او باشد و سخنش را بشنود و از علومش فرا گیرد حال او چگونه خواهد بود؟! و به آنچه از بركات و انوار زمان حضور آن بزرگوار و نشر عدالت و محو جور و ضلالت و عزت اسلام و حرمت قرآن و رواج ایمان و تكمیل عقول و تزكیه قلوب و تحسین اخلاق و رفع شقاق و دفع نفاق نظر كن و با صداى بلند خود او را ندا ده و به زبان شوق خویش به ساحت مقدس عرضه بدار: اى زاده احمد! آیا راهى به سوى تو هست كه ملاقات شوى؟...اى آقاى من.  "و تلافى ان كان فیه أتلافى  بك عجّل به جعلت فداكا" ؛اگر تلف شدن من در رسیدن به تو باشد، در آن شتاب كن فداى تو شوم .

"و بما شئت فى هواك اختبرنى  فاختیارى ماكان فیه رضاكا" ؛و به هر چه بخواهى در راه عشق خودت مرا آزمایش كن كه آنچه را كه رضاى تو در آن است انتخاب مى‏كنم. "بجمال حجبته بجلالٍ  هام  واستعذب العذاب هناكا" ؛قسم به جمال خودت كه از او پوشیده‏اى و جلال خودت كه او را سرگردان ساخته‏اى و در كوى تو عذاب را شربت گوارا مى داند. "ذات قلبى فأذن له یتمنّا ك فیه بقیّة لرجاكا"؛دل من آب شد پس به او اجازه بده كه ترا آرزو كند، در این قلب نیم رمقى براى امید و تمناى تو هست.

بنابراین درخواست برقرارى دولت كریمه حضرت مهدى(عج) بهترین پاداش و عیدى است كه مى‏توان در روز عید فطر از خداوند متعال آن را درخواست نمود.

سیدبن طاووس در ضمن اعمال روز عید از امام باقر علیه السلام نقل مى‏كند: هنگامى كه از منزل خارج شده و به سوى نماز عید مى‏روى دعاى"اللّهم من تهیّأ" را مى‏خوانى و هنگامى كه به نام مبارك حضرت صاحب الزمان(ع) رسیدى با آرزوى تحقق وعده الهى و استقرار حكومت عدل مهدوى علیه السلام مى‏گویى: «اللّهم افتح لنا فتحاً یسیراً و انصره نصراً عزیزاً... اللّهم انّا نرغب الیك فى دولةٍ كریمةٍ تعزّ بها الاسلام و اهله و تذّلّ بها النّفاق و اهله...(8)؛خداوندا براى ما فتح آسان عنایت فرما و آن حضرت را با نصرتى عزتبخش یارى نما. پروردگارا! ما خواهان ایجاد دولت كریمه‏اى هستیم كه با آن به اسلام و مسلمانان عزت بخشیده و جبهه نفاق و اهلش را به خاك مذلّت بنشانى ...

درسى از امام صادق علیه السلام

از آموزنده‏ترین فرازهاى زندگى امام صادق علیه السلام حادثه‏اى شنیدنى است كه در عید فطر اتفاق افتاد ماجرا از این قرار بود كه ابوالعباس سفاح، اولین خلیفه عباسى در هنگام خلافت خویش در بغداد، روزى امام صادقعلیه السلامرا به مركز خلافت خود احضار كرد. او به دنبال فرصتى مى‏گشت تا آن حضرت را به شهادت برساند تا این كه وى آخرین روز ماه مبارك رمضان را عید فطر اعلام كرد. آن روز هنگامى كه حضرت صادق علیه السلام در منطقه حیره بر او وارد شد خلیفه از او پرسید: اى اباعبدالله! نظر تو در مورد روزه امروز چیست؟ امام صادق با بهره‏گیرى از آیه تقیه كه مى‏فرماید: «لایتّخذ المؤمنون الكافرین اولیاء من دون المؤمنین و من یفعل ذلك فلیس من اللّه فى شى‏ءٍ الا ان تتّقوا منهم تقیهً و یحذّركم الله نفسه و الى الله المصیر(9) ؛ افراد با ایمان نباید به جاى مؤمنان، كافران را به دوستى بگیرند و هر كس چنین كند، هیچ رابطه‏اى با خدا ندارد مگر این كه از آنان به نوعى تقیه كنید و خداوند شما را از عقوبت خود بر حذر مى‏دارد و بازگشت همه به سوى خداست.

و با پیروى از اجداد طاهرین خویش تقیه نموده، و به سفاح فرمود: این مربوط به پیشواى مردم است، تو اگر روزه بگیرى، من هم روزه مى‏گیرم و اگر افطار كنى من هم افطار خواهم كرد. در این هنگام سفاح به غلام خود دستور داد تا سفره غذا را بچیند و امام صادق علیه السلام به همراه او غذا خورده و روزه‏اش را شكست با این كه مطمئنّاً مى‏دانست آن روز از ماه رمضان است و عید فطر نیست. آن حضرت در توضیح عمل خویش به یاران نزدیكش فرمود: « و الله انه یومٌ من شهر رمضان فكان افطارى یوماً و قضاؤه ایسر علىّ من ان یضرب عنقى ولایعبد الله(10)؛به خدا سوگند آن روز از ماه رمضان بود و یك روز شكستن روزه ماه رمضان (بهخاطر تقیه و حفظ دین) و اداى قضاى آن براى من آسان تر از این است كه كشته شوم و خدا عبادت نشود.»

البته شایان ذكر است كه اهل بیت هیچ نیازی به خدمتكار نداشتند و ایشان با وجود غلام و كنیز باز هم كارهایشان را خود انجام می دادند و یا همانند حضرت زهرا علیها السلام كارها را تقسیم می نمودند. اما حضور آنها در نزد اهل بیت علیهم السلام دلایلی داشت كه به اختصار برمی شماریم: 1- در برخی موارد خود غلامان و كنیران از روی عشقی كه به اهل بیت داشتند مشتاق خدمت به ایشان بودند و خواهان همجواری با این بزرگواران بودند. 2- در عصر اهل بیت برده داری و استثمار از آنها مرسوم بود و ایشان هم از این وضع ناراضی بودند پس بردگان را می خریدند و آنان را به بهانه های مختلف در راه خدا آزاد می كردند چرا كه بر اساس فقه اسلامی، كسی نمی تواند برده آزاد شده را خریداری كند.

حضرت صادق علیه السلام با این تدبیر الهى توطئه خلیفه ستمگر را خنثى نموده و به شیعیان درسى دیگر آموخت. آن حضرت در این روایت ضمن تأكید بر اصل قرآنى تقیه، به فلسفه آن نیز اشاره مى‏فرماید كه تقیه براى حفظ دین است نه براى حفظ زندگى افراد .

و اضافه مى‏كند كه اگر من بهخاطر حادثه‏اى كوچك كشته شوم دین الهى از میان رفته و عبادت و اطاعت از خداوند متعال به فراموشى سپرده خواهد شد.

سیره تربیتى امام سجادعلیه السلامدر عید فطر

با مرورى كوتاه به سیره تربیتى ائمه اطهار علیهم السلام در مى‏یابیم كه آن بزرگواران از ماه مبارك رمضان به عنوان یك دانشگاه تربیتى بهره گرفته و با پرورش شاگردان و انسان هاى با استعداد در روز عید فطر هدایا و جوائز مادى و معنوى به آنان عطا مى‏كردند و به این ترتیب این ماه را به یك آموزشگاه و كلاس پرورش روح و جسم و اخلاق تبدیل نموده و به پرورش یافتگان این مكتب در محدوده وسیع و اختیاراتش نسبت به شایستگى افراد، عطایایى در نظر گرفته و آنان را تشویق مى‏كردند. در اینجا گوشه‏اى از سیره تربیتى و آموزنده امام سجاد علیه السلام را به روایت سیدبن طاووس مى‏خوانیم:

امام صادق علیه السلام فرمود: شیوه حضرت على بن الحسینعلیه السلام در ماه رمضان چنان بود كه هر گاه غلامان یا كنیزان آن حضرت خطایى را مرتكب مى‏شدند آنان را تنبیه نمى‏كرد. آن حضرت فقط خطاها و گناهان آنان را در دفترى ثبت كرده و تخلّفات هر كس را با نام و موضوع مشخص مى‏نمود. در آخر ماه همه غلامان و كنیزان را جمع كرده و در میان آنان مى‏ایستاد. آنگاه از روى نوشته تمام كارهاى خلاف آنان را كه در طول ماه رمضان مرتكب شده بودند برایشان گوشزد مى‏كرد و به تك تك آنان مى‏فرمود: فلانى تو در فلان روز و فلان ساعت تخلفى كردى و من ترا تنبیه نكردم! آیا به یاد مى‏آورى؟ مى‏گفت: بلى اى پسر رسول خدا! و تا آخرین نفر این مطالب را متذكر مى‏شد و آنان به اشتباهات و خطاهاى خود اعتراف مى‏كردند. آنگاه به آنان مى‏فرمود: «ارفعوا اصواتكم و قولوا یا على بن الحسین! انّ ربّك قد احصى علیك كلّما عملت كما احصیت علینا كلّما قد عملنا و لدیه كتابٌ ینطق علیك بالحقّ لایغادر صغیرةً ولا كبیرةٌ ممّا اتیت الا احصاها و تجد كلما عملت لدیه حاضراً...؛ با صداى بلند بگوئید: اى على بن الحسین! پروردگارت تمام اعمال و رفتار تو را نوشته است چنانكه تو اعمال ما را نوشته‏اى نزد خداوند نامه اعمالى هست كه با تو به حق سخن مى‏گوید و هیچ عمل ریز و درشتى را فرو نمیگذارد و هر چه انجام داده‏اى به حساب آورده و تمام آنچه را كه انجام داده‏اى نزد او حاضر و آماده خواهى یافت، چنانكه ما اعمال خود را در نزد تو آماده و ثبت شده دیدیم. پس ما را ببخش هم چنانكه دوست دارى خدا تو را ببخشد. اى على بن الحسین! به یاد آر آن حقارت و ذلّتى را كه فرداى قیامت در پیشگاه خداى حكیم و عادل خواهى داشت. آن پروردگار عادل و حكیمى كه ذرّه‏اى و كمتر از ذرّه‏اى به كسى ظلم و ستم روا نمى‏دارد و اعمال بندگان را هم چنانكه انجام داده‏اند به آنان عرضه خواهد كرد و حساب و گواهى خدا كافى است ...

ببخش و عفو كن تا پادشاه روز قیامت از تو عفو كرده و درگذرد چنانكه خودش در قرآن مى‏فرماید: « ولیعفوا و لیصفحوا الا تحبّون ان یغفر الله لكم والله غفورٌ رحیمٌ(11)؛باید ببخشند و درگذرند. آیا دوست ندارید خداوند شما را بیامرزد؟ او خداوند آمرزنده و مهربان است.

امام سجاد علیه السلام این كلمات را براى خویش و غلامان و كنیزانش (البته شایان ذكر است كه اهل بیت هیچ نیازی به خدمتكار نداشتند و ایشان با وجود غلام و كنیز باز هم كارهایشان را خود انجام می دادند و یا همانند حضرت زهرا علیها السلام كارها را تقسیم می نمودند. اما حضور آنها در نزد اهل بیت علیهم السلام دلایلی داشت كه به اختصار برمی شماریم: 1- در برخی موارد خود غلامان و كنیران از روی عشقی كه به اهل بیت داشتند مشتاق خدمت به ایشان بودند و خواهان همجواری با این بزرگواران بودند. 2- در عصر اهل بیت برده داری و استثمار از آنها مرسوم بود و ایشان هم از این وضع ناراضی بودند پس بردگان را می خریدند و آنان را به بهانه های مختلف در راه خدا آزاد می كردند چرا كه بر اساس فقه اسلامی، كسی نمی تواند برده آزاد شده را خریداری كند.)تلقین مى‏كرد و آنان با هم تكرار مى‏كردند و خود امام كه در میان آنان ایستاده بود و مى‏گریست و با لحنى ملتمسانه مى‏گفت: «ربّ انّك امرتنا ان نعفوا عمّن ظلمنا فقد ظلمنا انفسنا فنحن قدعفونا عمّن ظلمنا كما امرت فاعف عنّا فانّك اولى بذلك منّا و من المأمورین... ؛ پروردگارا، تو به ما فرمودى از ستمكاران خویش درگذریم و ما بهراستى بر خود ستم كرده‏ایم. همان طور كه فرمودى، ما از كسانى كه ستم كرده‏اند درگذشتیم، تو هم از ما درگذر كه تو در عفو كردن از ما و از ماموران برترى. تو به ما فرمودى سائلى را از درگاه خود محروم نكنیم و هم اكنون ما سائلان و گدایان در آستانه در خانه‏ات زانو زده و احسان و عطاى تو را مى‏طلبیم، بر ما منت بگذار و محروممان نگردان، كه تو در این كار شایسته‏تر از ما و از مأموران هستى. خدایا! من اكرام كردم تو هم به من اكرام كن و با اهل نعمت و مغفرت محشور نما اى صاحب احسان و كرامت.

پس از این برنامه عرفانى حضرت سجاد علیه السلام خطاب به غلامان و كنیزان خویش مى‏فرمود: من شما را عفو كردم، آیا شما هم من و بدرفتاری هاى مرا كه فرمانرواى بدى براى شما و بنده فرومایه‏اى براى فرمانرواى بخشاینده عادل و نیكوكار بودم، بخشیدید؟! همگى یك صدا مى‏گفتند: با این كه ما از تو جز خوبى ندیده‏ایم ترا بخشیدیم. آنگاه به آنان مى‏فرمود: بگوئید خداوندا! از على بن الحسین درگذر! همان طور كه او از ما در گذشت، او را از آتش جهنم آزاد كن همان طور كه او ما را از بردگى آزاد كرد. آنان دعا مى‏كردند و امام سجاد علیه السلام  هم آمین مى‏گفت. و در پایان مى فرمود: بروید، من از شما در گذشتم و آزادتان كردم به امید این كه خدا نیز از من درگذرد و آزادم كند. در روز عید فطر چندان به آنها جایزه و هدایا مى‏بخشید كه از دیگران بى‏نیاز مى‏شدند. هر سال در شب آخر ماه مبارك رمضان در هنگام افطار حدود بیست بنده آزاد مى‏كرد و مى‏گفت: «انّلله تعالى فى كلّ لیلةٍ من شهر رمضان عند الافطار سبعین الف عتیقٌ من النّار كلّاً قد استوجبوا النّار؛ خداوند متعال در هر شب ماه مبارك رمضان هفتاد هزار كس را از آتش جهنم آزاد مى‏كند كه همگى مستحق عذاب بوده‏اند آن حضرت هیچ بنده‏اى را بیش از یك سال به بندگى نمى‏گرفت. هر گاه كسى را در اول سال و یا در وسط آن مالك مى‏شد در شب عید فطر آزاد مى‏كرد. این عمل روش هر ساله او بود. بندگان سیاه را كه هیچگونه نیازى به آنان نداشت مى‏خرید و در عرفات بعد از مراسم عرفه همه را آزاد ساخته و هدایاى قابل توجهى را به آنان عطاء مى‏كرد.(12)

با توجه به این روایت نسبتاً طولانى در مى‏یابیم كه رهبران الهى و پیشوایان معصوم ما چقدر در ترویج فرهنگ اسلامى و آموختن آن به انسان هاى تشنه معرفت تلاش نموده و نه تنها در ماه رمضان و عید فطر در آزادى جسم آنان مى‏كوشیدند بلكه افكار و اندیشه‏هاى آنان را نیز از بند جهل و غفلت و خرافه پرستى رها مى‏ساختند وبدین گونه بود كه تربیت یافتگان مكتب اهل بیت(ع) از پستى ذلت به اوج عزت مى‏رسیدند و بردگان گرفتار به رهبران جامعه و عارفان خداجوى مبدل مى‏گشتند. كه فهرست مفصلى از اینان را مى‏توان در كتاب هاى رجالى، تاریخى و سیره مطالعه نمود.

"

حجة‏الاسلام عبدالكریم پاك‏نیا"

پى‏نوشت‏ها:

1. من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 516.

2. نهج البلاغه صبحى صالح، خطبه 193.

3. فرازى از دعاى عرفه.

4. صحیفه امام، ج 18، ص 395.

5. وسائل الشیعه، ج 7، ص 681.

6. تهذیب الاحكام، ج 3، ص 289.

7. المراقبات، ص 343.

8. اقبال الاعمال، ج 1، ص 476.

9. آل عمران، آیه 28.

10. الكافى، ج 4، ص 82 .

11. نور، آیه 22.

12. اقبال الاعمال، ص 260.

13. رهبر آزادگان، ص 430.

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

یک شنبه 24 مهر 1390  4:01 PM
تشکرات از این پست
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مطالب خواندنی ماه رمضان

نگفتمت كه مرو از ره كه ....

نگفتمت مرو از ره كه من خدای تواَم

به هر كجا كه روی، من گره گشای تواَم

 

نگفتمت كه مشو بر وجود خود مغرور

كه من مسبب و بخشنده ی بقای تواَم

 

به صد طبیب چو رو كرده ای و درماندی

به گریه بر دَرَم آیی كه من دوای توام

 

نگفتمت كه تو بهتر ز من نخواهی یافت

به روز سختی و محنت، من آشنای تواَم

 

تو غافل از منی و صد گنه روا داری

نگفتمت به همه حال در خفای تواَم

 

نگفتمت كه به هر در مرو به در یوزه

ز روی صدق بخوانم كه من شفای تواَم

 

نگفتمت كه به سعی است بهره ات حاصل

ز بعد جهد نویسنده ی قضای تواَم

 

نگفتمت ز خطا بگذر و بیا در راه

كه من به رحمت و رحمان هم از برای تواَم

 

نگفتمت چو به راهم كفن كنی خونین

به روز وصل بیابی كه خونبهای تواَم

 

«صفا» ز هر كه گریزی به من بیایی باز

كه ابتدای تواَم من هم انتهای تواَم

 

"مسعود ارشادی فر"

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

یک شنبه 24 مهر 1390  4:02 PM
تشکرات از این پست
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مطالب خواندنی ماه رمضان

اعمال شب آخر ماه مبارك رمضان

 

شـب آخر ماه مبارك رمضان بسـیار شب مـباركى اسـت و براى این شب چند عمل وارد شده است.

1 ـ غسل .

2 ـ زیـارت امام حسین علیه السلام .

3 ـ خواندن سوره های انعام و كهف و یـس و صد مرتبه اَسْتَغْفِرُ اللهَ وَاَتُوبُ اِلَیْهِ .

4 ـ خواندن این دعا كه شیخ كلینى از حضرت صادق علیه السلام نقل كرده:

اَللّـهُمَّ هذا شَهْرُ رَمَضانَ الَّذى اَنْزَلْتَ فیهِ الْقُرْانَ وَ قَدْ تَصَرَّمَ وَ اَعُوذُ بِوَجْهِكَ الْكَریمِ یا رَبِّ اَنْ یَطْلُعَ الْفَجْرُ مِنْ لَیْلَتى هذِهِ اَوْ یَتَصَرَّمَ شَهْرُ رَمَضانَ وَ لَكَ قِبَلى تَبِعَةٌ اَوْ ذَنْبٌ تُریدُ اَنْ تُعَذِّبَنى بِهِ یَوْمَ اَلْقاكَ .

5 ـ بخواند دعا یا مُدَبِّرَ الاُْمُورِ كه در اعمال شب بیست و سوّم گذشت.

6 ـ وداع كند ماه رمضان را به دعاهاى وداع و شاید بهترین آنها دعاى چهل و پنجم صحیفه كامله باشد و سیّد بن طاووس روایت كرده است از حضرت صادق علیه السلام كه هر كه در شب آخر ماه رمضان وداع كند آن ماه شریف را و بگوید:

اَللّـهُمَّ لا تَجْعَلْهُ اخِرَ الْعَهْدِ مِنْ صِیامى لِشَهْرِ رَمَضانَ وَ اَعُوذُ بِكَ اَنْ یَطْلُعَ فَجْرُ هذِهِ اللَّیْلَةِ اِلاّ وَ قَدْ غَفَـرْتَ لـى .

بیامرزد حق تعالى او را پیش از آن كه صبح كند و روزى فرماید او را توبه و اِنابه.

*****

دعاى شب سی ام

اَلْحَمْدُ للهِِ لا شَریكَ لَهُ اَلْحَمْدُ للهِِ كَما یَنْبَغى لِكَرَمِ وَجْهِهِ وَعِزِّ جَلالِهِ وَكَما هُوَ اَهْلُهُ یا قُدُّوسُ یا نُورُ یا نُورَ الْقُدْسِ یا سُبُّوحُ یا مُنْتَهَى التَّسْبیـحِ یا رَحْمـنُ یا فاعِلَ الرَّحْمَةِ یا اَللهُ یا عَلیمُ یا كَبیرُ یا اَللهُ یا لَطیفُ یا جَلیلُ یا اَللهُ یا سَمیعُ یا بَصیرُ یا اَللهُ یا اَللهُ یا اَللهُ لَكَ الاَْسْمآءُ الْحُسْنى وَالاَْمْثالُ الْعُلْیا وَالْكِبْرِیآءُ وَالاْلاءُ اَسْئَلُكَ اَنْ تُـصَـلِّىَ عَـلى مُحَـمَّـد وَاَهْـلِ بَیْتِهِ وَاَنْ تَجْعَـلَ اسْـمى فـى هذِهِ اللَّیْلَةِ فِى السُّعَدآءِ وَرُوحى مَعَ الشُّهَدآءِ وَاِحْسانى فى عِلِّیّینَ وَاِسآئَتى مَغْفُورَةً وَاَنْ تَهَبَ لى یَقیناً تُباشِرُ بِهِ قَلْبى وَایماناً یُذْهِبُ الشَّكَّ عَنّى وَتُرْضِیَنى بِما قَسَمْتَ لى وَآتِنا فِى الدُّنْیا حَسَنَةً وَفِى الاْخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنا عَذابَ النّارِ الْحَریقِ وَارْزُقْنى فیها ذِكْرَكَ وَشُكْرَكَ وَالرَّغْبَةَ اِلَیْكَ وَالاِْنابَةَ وَالتَّوْبَةَ والتَّوْفیقَ لِما وَفَّقْتَ لَهُ مَحَمَّداً وَ الَ مُحَمَّد صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَعَلَیْهِمْ.

اَللّـهُمَّ اجْعَلْ فیـما تَقْضى وَفیـما تُقَدِّرُ مِنَ الاَْمْرِ الْمَحْتُومِ وَفیـما تَفْرُقُ مِنَ الاَْمْرِ الْحَكیمِ فى لَیْلَةِ الْقَدْرِ مِنَ الْقَضآءِ الَّذى لا یُرَدُّ وَلا یُبَدَّلُ اَنْ تَكْتُبَنى مِنْ حُجّاجِ بَیْتِكَ الْحَرامِ فى عامى هذَا الْمَبْرُورِ حَجُّهُمُ الْمَشْكُورِ سَعْیُهُمُ الْمَغْفُورِ ذُنُوبُهُمُ الْمُكَفَّرِ عَنْهُمْ سَیِّئاتُهُمْ وَاجْعَلْ فیـما تَقْضى وَتُقَدِّرُ اَنْ تُطیلَ عُمْرى وَتُوَسِّعَ لى فى رِزْقى.

این دعا را: یا باطِناً فى ظُهُورِهِ وَیا ظاهِراً فى بُطُونِهِ وَیا باطِناً لَیْسَ یَخْفى وَیا ظاهِراً لَیْسَ یُرى یا مَوْصُوفاً لا یَبْلُغُ بِكَیْنُونَتِهِ مَوْصُوفٌ وَلا حَدٌّ مَحْدُودٌ وَیا غآئِباً غَیْرَ مَفْقُود وَیا شاهِداً غَیْرَ مَشْهُـود یُطْـلَبُ فَیُـصابُ وَلَمْ یَخْلُ مِنْهُ السَّمـواتُ وَالاَْرْضُ وَمابَیْنَهُما طَرْفَةَ عَیْن لا یُدْرَكُ بِكَیْف وَلا یُؤَیَّنُ بِاَیْن وَلا بِحَیْث اَنْتَ نُورُ النُّورِ وَرَبُّ الاَْرْبابِ اَحَطْتَ بِجَمیـعِ الاُْمُورِ سُبْحانَ مَنْ لَیْسَ كَمِثْلِهِ شَىْءٌ وَهُوَ السَّمیعُ الْبَصیرُ سُبْحانَ مَنْ هُوَ هكَذا وَلا هكَذا غَیْرُهُ . پس حاجات خود بطلب.

*****

نمازهاى شب هاى ماه رمضان

به جز نمازهایى كه قبلا در اعمال برخى از شب هاى ماه رمضان ذكر شده، علاّمه مجلسى(رحمة الله) در زادالمعاد در فصل آخر اعمال ماه رمضان ذكر فرموده كه ما نیز در این قسمت مى آوریم تا كسانى كه فرصت و توفیق دارند بتوانند آنها را به جا آورند.

نماز شب سی ام:

دوازده ركعت در هر ركـعت حمـد و بیست مرتبه توحید و بعد از فارغ شدن صد مرتبه صلوات بر محمّد و آل محـمّد .

(این نمازها چنانچه مذكور شد هر دو ركعت به یك سلام است)

"حمیدرضا محمدرضایی"

"التماس دعا"

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

یک شنبه 24 مهر 1390  4:03 PM
تشکرات از این پست
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مطالب خواندنی ماه رمضان

هویت شرعی رویت هلال ماه و طرق احراز آن

 

مصاحبه گروه دین و اندیشه خبرگزاری"مهر" با حجت الاسلام والمسلمین علی اکبر رشاد رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و استاد حوزه و دانشگاه، درباره رویت هلال و احراز طلوع هلال.

حجت الاسلام والمسلمین رشاد در پاسخ به سوال خبرنگار گروه دین و اندیشه "مهر" مبنی بر این که رویت هلال ماه از چه مقوله ای است و آیا "موضوع" است یا "حکم" ؟ گفت: رویت هلال موضوع است و موضوعاتی که دارای حکم شرعی اند چند قسم هستند. قسمی از آنها موضوعات شرعیه نامیده می شود که بعضی از موضوعات احکام شرعی را عرفیه می نامیم و برخی دیگر را موضوعات علمیه تعبیر می کنیم. همین جا تذکر بدهم که این تقسیم متعارف نیست، تقسیم مشهور تفکیک موضوعات به دو دسته شرعی و عرفی است. موضوعات شرعیه آن دسته از موضوعات احکام اند که شارع آن را جعل کرده است. اگر شارع اختراع و جعل نکرده بود دیگران نمی توانستند تلقی مورد نظر شارع را از آن موضوعات بفهمند مانند صلاة یا صوم که دو اصطلاح اند و از آنها دو موضوع مراد می شود و احکامی بر آنها بار می شود. صلاة در لغت به معنای دعاست، ولی شارع این کلمه را در معنای مناسک مخصوصی به کار برده که اگر کاربرد خاص شارع نمی بود و به نحوی از انحاء این کاربرد احراز نمی شد و معلوم نمی شد شارع از کلمه صلاة چه اراده کرده، دیگران آن معنای مورد تلقی شارع را از کلمه صلاة نمی توانستند فهم کنند. البته ما بحث هایی در اصول فقه داریم تحت عنوان حقیقت شرعیه یا بحث صحیحی و اعمی که به این مبحث ما مربوط می شود که در مجال مصاحبه قابل طرح نیست.

اگر حاکم شرع حکم به افطار کرد و عید فطر را اعلام نمود بر همه مسلمانان و حتی مجتهدین تبعیت از این حکم واجب است و در عرض حکم حاکم، شرع دیگری نمی تواند حکم صادر نماید. به جهت این که حاکم شرع یکی بیش نیست اگر در عرض حکم حاکم شرع عادل، شخص دیگری هم حق حکم کردن داشته باشد ناامنی و اختلال نظام لازم می آید و این مورد تایید عقل و شرع نیست .

شارع به هر حال بعضی موضوعات را جعل و اختراع کرده و تلقی ای از آن دارد و احکامی را نیز بر این معنا و تلقی حمل کرده است. موضوعات عرفیه هم موضوعاتی هستند که شارع تصرف در آن نکرده بلکه عرف و عامه آن را جعل کرده اند و شارع نیز احکام را بر موضوع یا همان تلقی عرفی اش بار کرده است. مثلا وقتی از عموم مردم بپرسند که بیع یعنی چه، اغلب توضیحی مشابه ارائه می دهند. اگر از مردم بپرسیم که ربا یعنی چه فرض بر این است که مردم عصر بعثت می دانستند ربا یعنی چه. شارع هم بیع را با همان تلقی عرف تحلیل و ربا را تحریم نموده، پس موضوعات عرفیه، موضوعاتی هستند که شرع در شکل گیری و تعریف آن نقشی ندارد و موضوعاتی است که مردم با آن سر و کار دارند و اغلب آن را می فهمند و فقط شارع حکمی بر آنها حمل کرده است. موضوعات علمیه را ما به آن موضوعاتی که برای تشخیص آن خبر به تخصص خاصی لازم است و شناخت آن نه شان شارع است و نه کار عرف تعبیر می کنیم. مرجع تشخیص موضوعات شرعیه شرع است و مرجع تشخیص موضوعات عرفیه عرف است. متخصصین خاص و مرجع تشخیص موضوعات علمیه هم طبعا خبرگان و اهل تخصص آن موضوع هستند.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی افزود: موضوعات شرعیه نیز به دو گروه تقسیم می شوند:

1- موضوعات عادیه واضحه یا مصرحه که تشخیص آنها نیازمند نظر و اجتهاد نیست، هر کسی به متنی دینی می تواند مراجعه کند بدون این که از قدرت اجتهاد برخوردار باشد موضوع را بفهمد.

2- موضوعات شرعیه دقیقه و مستنبطه، این گروه آن چنان است که بدون نظر و اجتهاد کسی نمی تواند آن را تشخیص دهد. در نتیجه تشخیص آن گروه از موضوعات شرعیه صرفا بر عهده مجتهد است.

موضوعات عرفیه هم می تواند بر دو گروه تقسیم شود:

1- عرفیه عادی که همه قادر به تشخیص انند.

2- گاه برخی از موضوعات به رغم این که عرفیه هستند پیچیده اند و تشخیص آنها نیاز به دقت و تامل فنی دارد و این گروه یا در حیطه قدرت و حتی وظیفه فقیه قرار می گیرد که او تشخیص دهد و گاه در حیطه تخصص یک متخصص خاص؛ مانند این که برخی موضوعات عرفی را جامعه شناسان و مردم شناسان می توانند تشخیص دهند که آن موضوع در باور مردم چیست و چه معنایی دارد و در این صورت این گروه دوم از دسته موضوعات عرفیه چه بسا ملحق به موضوعات علمیه شود. به جهت این که تشخیص آنها نیازمند به یک سلسله دقت های علمی است.

رویت یا احراز حلول هلال حکم نیست اظهار داشت: احراز طلوع ماه از موضوعات عرفیه است و تشخیص آن از هر کسی برمی آید البته در بعضی مواقع احکام و شرایطی برای آن ذکر شده اما در مجموع نفس احراز طلوع یا رویت آن چنان نیست که نیازمند به تخصص باشد. رویت هلال یک موضوع عادی است و نیاز به اجتهاد ندارد.

وی در ادامه درباره مسئله رویت هلال و احراز طلوع ماه گفت: رویت یا احراز حلول هلال حکم نیست اظهار داشت: احراز طلوع ماه از موضوعات عرفیه است و تشخیص آن از هر کسی برمی آید والا در زمره موضوعات علمیه قرار می گیرد، البته در بعضی مواقع احکام و شرایطی برای آن ذکر شده اما در مجموع نفس احراز طلوع یا رویت آن چنان نیست که نیازمند به تخصص باشد و یک فرد شخصا نیز می تواند برود بالای بام خانه اش و به جستجوی هلال بپردازد و طلوع هلال را رویت کند. پس رویت هلال یک موضوع عادی است و نیاز به اجتهاد ندارد. اگر شخصی هلال شوال را رویت کرد برای شخص او این موضوع ثابت شده و می تواند و بلکه باید فردا افطار نماید و نمی تواند روزه بگیرد. البته شارع علاوه بر راه های عرفی و عقلایی راه های خاصی را مانند بینه شرعیه برای احراز هلال اعلام نموده که باید مورد توجه قرار داد.

این استاد حوزه درباره راه ها و روش هایی که برای احراز حلول هلال باید منظورداشت گفت: این روش ها به دو گروه کلی تقسیم می شود. راه های علم آور و راه هایی شرعی که شرع آن را جعل نموده و ما موظف به تبعیت از آن هستیم. یکی از راه های علم آور رویت شخصی است و روایاتی که رویت شخصی را مطرح کرده است در حد متواتر است. مانند:" فاذا رایت الهلال فصم و اذا رایته فاطر." تعدادی از این روایات صحیحه نیز هستند در وسایل الشیعه ابواب احکام شهر رمضان این روایات مذکور است.

اگر کسی تشخیص داد که حاکم در یک حکم یا تشخیص موضوع حتی بر اساس فتوای خودش خطا کرده فقط خود بدون معارضت به تشخیص خود عمل کند. مثلا حاکم گفته رویت هلال شد و عید فطر اعلام داشت و خود من واقف شدم که چنین است، نظر این فرد نمی تواند بر نظر دیگران تسری پیدا کند و دیگران اگر احراز نکنند و علم تحصیل نکنند نمی توانند به صورت تقلیدی مطابق احراز او ترتیب اثر دهند.

دوم تواتراست. این که آن چنان افراد فراوانی از رویت شدن هلال ماه خبر دهند که انسان احتمال تبانی ندهد. راه دیگر شیاع مفید علم است یعنی آن چنان خبر رویت هلال ماه میان مردم شایع باشد که انسان برای آن علم حاصل شود بر ثبوت رویت و هر فرد عاقلی از کثرت شیاع خبر به حالت یقین دست پیدا کند. در این جا چه بسا بتوان گفت که هر روش و طریق معقولی که علم آور باشد حجت است و در نتیجه اگر کسی با اعتماد به قول اهل علم و خبرگان نجوم علم برایش حاصل شود حلول و رویت برایش اثبات می شود. یعنی حتی اگر نفس طریق علم را حجت ندانیم اما از آن جهت که نظر علمای فن ایجاد علم در انسان کرده موضوع برای فرد ثابت می شود."فمن شهد منکم الشهر فلیصمه" زیرا مصب و موسم صیام ، رمضان است. اگر حلول ماه رمضان به طریقی علم آور احراز شود روزه آن واجب است، کما این که بدلیل حرمت صوم اول شوال، اگر به طریقی علم آور، ولو به روش های علمی برای انسان حلول هلال شوال احراز گردد پایان رمضان احراز شده و روزه پس از آن روزه اول شوال محسوب می شود و جایز نخواهد بود. تصلب بر لفظ " رویت " چندان قابل دفاع نیست. البته این پیشنهاد نیازمند کار علمی بیشتری است. راه چهارم گذشت سی روز از هلال ماه قبل است. وقتی رویت هلال شعبان شده و سی روز از آن گذشته دیگر احتیاجی بر رویت هلال رمضان نیست چرا که ماه قبل رویت شده بود سی روز از آن گذشت یا رویت هلال رمضان شد و اکنون سی روز از آن گذشته دیگر نیاز به رویت هلال شوال نیست. زیرا ماه قمری سی و یک روز نمی شود. همچنین اگر دو عادل شهادت دهند که ما ماه را رویت کردیم و معارض با دو شاهد عادل دیگر نباشد می تواند رویت هلال ماه را اثبات کند.

اگر حاکم شرع که مصداق اتم آن امام معصوم و ولی امر مسلمین است اعلام کرد که فردا عید است و مومنین افطار کنند در این صورت بر همه مسلمین اطاعت از حکم او فرض است و در این امر عامی و عالم و مقلد و مجتهد حکم واحد دارند.

احراز طلوع ماه از موضوعات عرفیه است و تشخیص آن از هر کسی بر می آید البته در بعضی مواقع احکام و شرایطی برای آن ذکر شده اما در مجموع نفس احراز طلوع یا رویت، آن چنان نیست که نیازمند به تخصص باشد. رویت هلال یک موضوع عادی است و نیاز به اجتهاد ندارد.

وی درباره روش حکم حاکم شرع که از طرق لزوم افطار و عید است تصریح کرد: اگر حاکم شرع که مصداق اتم آن امام معصوم و ولی امر مسلمین است اعلام کرد که فردا عید است و مومنین افطار کنند در این صورت بر همه مسلمین اطاعت از حکم او فرض است و در این امر عامی و عالم و مقلد و مجتهد حکم واحد دارند. مسائل و احکام تقسیمات مختلفی دارد که یکی از آنها می تواند به تقسیم حکم به عادی و حکومتی است. بعضی از احکام هویت وجه سیاسی و اجتماعی و حکومتی دارند و با نظر و شان حاکم شرع مرتبط است. هر چند این امور عبادی است اما امر سیاسی و حکومتی نیز محسوب می شود مانند نماز جمعه و حج. نماز جمعه عبادت است اما به نحوی با حکومت دینی مرتبط است و امام جمعه را حاکم انتخاب و نصب می کند و مسائلی که در آن خطبه ها اعلام می شود لزوما باید مسائل امت و اجتماع مسلمانان باشد در خطبه امامان و حاکمان یاد می شود، به همین جهت بین شیعه و سنی پذیرفته شده که این موضوع به نحوی با امر حکومت مرتبط است. مسئله عید فطر و عید قربان هم کمابیش همین خصلت را دارد خصوصا عید فطر. در واقع عید فطر یک مسئله شرعی و دینی عادی نیست. بلکه مسئله سیاسی نیز محسوب می شود. بنابراین مناسب شان ولی امر است که عید را اعلام کند.

ثبوت رویت هلال ماه نزد حاکم و حکم حاکم بر افطار مسلمین از جمله مسائلی است که در روایات فراوان آمده است و در فقه ما نیز فقهای عظام به این پرداخته اند.

رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در ادامه متذکر شد: ثبوت رویت هلال ماه نزد حاکم و حکم حاکم بر افطار مسلمین از جمله مسائلی است که در روایات فراوان آمده است و در فقه ما نیز فقهای عظام به این پرداخته اند. خبر صحیح محمدبن قیس از امام باقرعلیه السلام در وسایل الشیعه باب شش از ابواب احکام شهر رمضان آمده است می فرماید که " اذا شهد عند الامام شاهدان انهما رویا الهلال منذ ثلاثین یوما امر الامام بالافطار ذلک الیوم اذا کانا شهدا قبل زوال الشمس و ان شهدا بعد زوال الشمس امر الامام بالافطار ذلک الیوم و اخر الصلاة الی الغد فصلی بهم". امثال این روایت نشان می دهد که حکم به برگزاری عید فطر و افطار مربوط به امام مسلمین است. منظور از امام اینجا امام به معنای کلامی و امام معصوم نیست، احراز رویت برای معصوم نیازمند شهادت دو شاهد نیست.

اگر حاکم شرع حکم به افطار کرد و عید فطر را اعلام نمود بر همه مسلمانان و حتی مجتهدین تبعیت از این حکم واجب است و در عرض حکم حاکم شرع دیگری نمی تواند حکم صادر نماید. به جهت این که حاکم شرع یکی بیش نیست اگر عرض حکم حاکم شرع عادل، شخص دیگری هم حق حکم کردن داشته باشد ناامنی و اختلال نظام لازم می آید و این مورد تایید عقل و شرع نیست.

وی در پاسخ به این پرسش که در چنین موقعی که حاکم شرع اعلام فطر می کند تکلیف کسانی که از غیر فقیه حاکم تقلید می کنند چیست اظهار داشت: قبلا گفتیم موضوع ثبوت رویت هلال یک موضوع عرفی و عادی است تقلید بردار نیست اما احکامی که بر آن مترتب است احکام شرعی است. اما اگر حاکم شرع حکم به افطار کرد و عید فطر را اعلام نمود بر همه مسلمانان و حتی مجتهدین تبعیت از این حکم واجب است و در عرض حکم حاکم شرع دیگری نمی تواند حکم صادر نماید. به جهت این که حاکم شرع یکی بیش نیست اگر عرض حکم حاکم شرع عادل، شخص دیگری هم حق حکم کردن داشته باشد ناامنی و اختلال نظام لازم می آید و این مورد تایید عقل و شرع نیست. وقتی ما معتقد شدیم که اسلام دینی است دارای بعد سیاسی و پذیرفتیم که در نظام حکومتی اسلام ولی امر منزلت و شئون خاصی دارد طبعا باید به لوازم آن هم تن در دهیم.

وی درباره مخالفت با حکم حاکم شرع گفـت: اگر در عرض حکم حاکم شرع حکم دیگری صادر شود در این صورت ناامنی و هرج و مرج و اختلال نظام لازم می آید و موجب سرگشتگی و تحیر مردم می شود و دیگران درباره ما قضاوت نادرستی می کنند، می گویند این چه دینی است و چه احکامی و چه نظام حقوقی و فقهی است که در یک چنین موضوع مهم و روشنی نمی توانند به توافق رسند و نظر مشخصی اعلام کنند. لهذا اختلاف موجب وهن اسلام و مسلمانهاست. احکام حکومتی فراتر از تقلید اگر کسی تشخیص داد که حاکم در یک حکم یا تشخیص موضوع حتی بر اسای فتوای خودش خطا کرده فقط خود بدون معارضت به تشخیص خود عمل کند مثلا حاکم گفته رویت هلال شد و عید فطر اعلام داشت و خود من واقف شدم که چنین است، نظر این فرد نمی تواند بر نظر دیگران تسری پیدا کند و دیگران اگر احراز نکنند و علم تحصیل نکنند نمی توانند به صورت تقلیدی مطابق احراز او ترتیب اثر دهند.

اگر حکمی از سوی حاکم شرع صادر شد بر همه بلا استثناء اطاعت آن واجب است. اگر کسی تشخیص داد که حاکم در یک حکم یا تشخیص موضوع حتی بر اساس فتوای خودش خطا کرده فقط خود بدون معارضت به تشخیص خود عمل کند مثلا حاکم گفته رویت هلال شد و عید فطر اعلام داشت و خود من واقف شدم که چنین است، نظر این فرد نمی تواند بر نظر دیگران تسری پیدا کند و دیگران اگر احراز نکنند و علم تحصیل نکنند نمی توانند به صورت تقلیدی مطابق احراز او ترتیب اثر دهند. از نظر اسلام بسیاری از موارد تقلیدی نیست: در اصول دین و مبادی استنباط تقلیدی نیست و در ضروریات فقهی نیز تقلید معنایی ندارد. به طور مثال وجوب صلاة واجب است و احتیاجی به تقلید ندارد موضوعات عرفیه و علمیه نیز جای تقلید نیست، در احکام فرعیه و عملیه و موضوعات مخترعه شرعیه دقیقیه که احتیاج به نظر و اجتهاد است باید تقلید کرد.

حجت الاسلام رشاد در خصوص این که حاکم شرع کیست و آیا هر مجتهدی حاکم شرع است گفت: حاکم شرع همان ولی امر بالفعل است. و طبعا "صلاحیت" با "فعلیت" متفاوت است. ممکن است مجتهدین بسیاری باشند که صلاحیت عهده داری ولایت امر مسلمین را دارا باشند اما به محض این که به طریق مشروع و مقبول کسی ولایت امر را به عهده گرفت کسی در عرض او بالفعل حق ولایت ندارد. امام حسن و امام حسین علیهماالسلام هر دو امام هستند و هر دو معصوم هستند، اما تا وقتی که امام حسن علیه السلام حضور دارد ولایت تشریعی منحصرا بر عهده ایشان است و امام حسین علیه السلام هم مانند آحاد امت تابع اوست و بعد از شهادت امام حسن علیه السلام امام حسین علیه السلام عهده دار ولایت می شود. شان حاکم شرع و ولایت چیزی است، شان اجتهاد و فقاهت چیزی دیگر . هر یک در جای خود محترم و عزیز اند. مبادا کسی از این مطلبی که عرض شد دچار بدفهمی شود. ما فقهایی داریم که هر چند عهده دار ولایت امر نیستند اما شان عظیمی دارند، مراجع عظام سنگربانان تفکر دینی و دیانت مردم و نگاهبانان و نگاهداران استقلال کشورند و امروز مراجع عظام بالاتفاق پشتیبان نظام دینی و هر یک محور وحدت ملت و استوانه امت اند.

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

یک شنبه 24 مهر 1390  4:23 PM
تشکرات از این پست
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مطالب خواندنی ماه رمضان

هر روزی که خداوند مورد نافرمانی قرار نگیرد عید است

 

واژه عید در اصل از فعل عاد (عود) یعود، اشتقاق یافته است. معانى مختلفى براى آن ذكر كرده‏اند، از جمله: «خوى گرفته‏»، «هر چه باز آید از اندوه و بیمارى و غم و اندیشه و مانند آن‏»، « روز فراهم آمدن قوم‏»، «هر روز كه در آن، انجمن یا تذكار فضیلت مند یا حادثه بزرگى باشد»، گویند از آن رو به این نام خوانده شده است كه هر سال شادى نوینى باز آرد. (1)

ابن منظور در لسان العرب گفته است كه برخى بر آن هستند كه اصل واژه عید از «عادة‏» است، زیرا آنان (قوم)، بر جمع آمدن در آن روز، عادت كرده‏اند. (2) چنانكه گفته شده است: القلب یعتاده من حبها عید.

و نیز یزید بن حكم ثقفى در ستایش سلیمان بن عبد الملك گفته است:

" امسى باسماء هذا القلب معمودا اذا اقول صحا یعتاده عیدا" (3)

به گفته ازهرى: عید در نزد عرب، زمانى است كه در آن شادى‏ها و یا اندوه‏ها، باز مى‏گردد و تكرار مى‏شود. ابن اعرابى آن را منحصر به شادى‏ها دانسته است. (4)

واژه عید تنها یك بار در قرآن به كار رفته است:

"اللهم انزل علینا مائدة من السماء تكون لنا عیدا لاولنا و آخرنا و آیة منك" (مائده /114) در تفسیر نمونه ذیل این آیه گفته شده است: «عید در لغت از ماده عود به معنى بازگشت است، و لذا به روزهایى كه مشكلات از قوم و جمعیتى برطرف مى‏شود و بازگشت ‏به پیروزی ها و راحتى‏هاى نخستین مى‏كند، عید گفته مى‏شود. و در اعیاد اسلامى به مناسبت این كه در پرتو اطاعت ‏یك ماه مبارك رمضان و یا انجام فریضه بزرگ حج، صفا و پاكى فطرى نخستین به روح و جان باز مى‏گردد، و آلودگى‏ها كه بر خلاف فطرت است، از میان مى‏رود، عید گفته شده است و از آنجا كه روز نزول مائده، روز بازگشت ‏به پیروزى و پاكى و ایمان به خدا بوده است‏ حضرت مسیح (ع) آن را عید نامیده، و همانطور كه در روایات وارد شده نزول مائده در روز یكشنبه بود و شاید یكى از علل احترام روز یكشنبه در نظر مسیحیان نیز همین بوده است، و اگر در روایتى كه از حضرت على علیه السلام نقل شده مى‏خوانیم: « و كل یوم لایعصى الله فیه فهو یوم عید؛ هر روز كه در آن معصیت ‏خدا نشود روز عید است‏» نیز اشاره به همین موضوع است، زیرا روز ترك گناه، روز پیروزى و پاكى و بازگشت ‏به فطرت نخستین است.» (5)

امروز تنها عید كسى است كه خداوند روزه‏اش را پذیرفته و عبادتش را سپاس گزارده است، هر روزى كه خداوند مورد نافرمانى قرار نگیرد، عید راستین است.

در روایات معصومین علیهم السلام نیز بارها به این موضوع اشاره شده است، هم چنانكه گذشت امیرالمومنین على علیه السلام هر روزى را كه در آن معصیت و گناه نشود، روز عید خوانده است.

از سوید بن غفله نقل شده است كه گفت: در روز عید بر امیرالمؤمنین على علیه السلام وارد شدم و دیدم كه نزد او نان گندم و خطیفه (6) و ملبنة (7) است. پس به آن حضرت عرض كردم روز عید و خطیفه؟! حضرت فرمود: "انما هذا عید من غفرله، این عید كسى است كه آمرزیده شده است." (8)

و نیز در یكى از اعیاد، آن حضرت فرمود: «انما هو عید لمن قبل الله صیامه، و شكر قیامه، و كل یوم لایعصى الله فیه فهو یوم عید»؛ امروز تنها عید كسى است كه خداوند روزه‏اش را پذیرفته و عبادتش را سپاس گزارده است، هر روزى كه خداوند مورد نافرمانى قرار نگیرد، عید راستین است.

در روایات اسلامى براى اعیاد به ویژه اعیاد مذهبى از جمله عید فطر، آداب و رسوم خاصى توصیه شده؛ در حدیثى از معصوم علیه السلام آمده است:

«زینوا اعیادكم بالتكبیر»؛ عیدهاى خودتان را با تكبیر زینت ‏بخشید.

«زینواالعیدین بالتهلیل و التكبیر و التحمید و التقدیس‏»؛ عید فطر و قربان را با گفتن ذكر لااله الاالله، الله اكبر، الحمد لله و سبحان الله، زینت ‏بخشید.

پى‏نوشت‏ها:

1- دهخدا، ذیل عید، زبیدى، تاج العروس،ج 8، ص 438-439 .

2- ابن منظور، لسان العرب، ج3، ص 319 .

3- ابن منظور، همان، زبیدى / تاج العروس، 8/438.

4- ابن منظور، همان / زبیدى / 8/839 .

5- تفسیر نمونه،ج 5/131 .

6- خوراكى از آرد و شیر.

7- غذا یا حلوایى كه با شیر تهیه مى‏شود.

8- مجلسى، بحار الانوار، ج 40/ص 73 .

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

یک شنبه 24 مهر 1390  4:23 PM
تشکرات از این پست
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مطالب خواندنی ماه رمضان

نیایش امام سجاد علیه السلام در وداع از ماه مبارک رمضان

 

اللّهُمّ یَا مَنْ لَا یَرْغَبُ فِی الْجَزَاءِ

وَ یَا مَنْ لَا یَنْدَمُ عَلَى الْعَطَاءِ

وَ یَا مَنْ لَا یُكَافِئُ عَبْدَهُ عَلَى السّوَاءِ.

مِنّتُكَ ابْتِدَاءٌ، وَ عَفْوُكَ تَفَضّلٌ، وَ عُقُوبَتُكَ عَدْلٌ، وَ قَضَاؤُكَ خِیَرَةٌ

إِنْ أَعْطَیْتَ لَمْ تَشُبْ عَطَاءَكَ بِمَنّ‏ٍ، وَ إِنْ مَنَعْتَ لَمْ یَكُنْ مَنْعُكَ تَعَدّیاً.

تَشْكُرُ مَنْ شَكَرَكَ وَ أَنْتَ أَلْهَمْتَهُ شُكْرَكَ.

وَ تُكَافِئُ مَنْ حَمِدَكَ وَ أَنْتَ عَلّمْتَهُ حَمْدَكَ.

تَسْتُرُ عَلَى مَنْ لَوْ شِئْتَ فَضَحْتَهُ، وَ تَجُودُ عَلَى مَنْ لَوْ شِئْتَ مَنَعْتَهُ، وَ كِلَاهُمَا أَهْلٌ مِنْكَ لِلْفَضِیحَةِ وَ الْمَنْعِ غَیْرَ أَنّكَ بَنَیْتَ أَفْعَالَكَ عَلَى التّفَضّلِ، وَ أَجْرَیْتَ قُدْرَتَكَ عَلَى التّجَاوُزِ.

وَ تَلَقّیْتَ مَنْ عَصَاكَ بِالْحِلْمِ، وَ أَمْهَلْتَ مَنْ قَصَدَ لِنَفْسِهِ بِالظّلْمِ، تَسْتَنْظِرُهُمْ بِأَنَاتِكَ إِلَى الْإِنَابَةِ، وَ تَتْرُكُ مُعَاجَلَتَهُمْ إِلَى التّوْبَةِ لِكَیْلَا یَهْلِكَ عَلَیْكَ هَالِكُهُمْ،

وَ لَا یَشْقَى بِنِعْمَتِكَ شَقِیّهُمْ إِلّا عَنْ طُولِ الْإِعْذَارِ إِلَیْهِ، وَ بَعْدَ تَرَادُفِ الْحُجّةِ عَلَیْهِ، كَرَماً مِنْ عَفْوِكَ یَا كَرِیمُ، وَ عَائِدَةً مِنْ عَطْفِكَ یَا حَلِیمُ.

أَنْتَ الّذِی فَتَحْتَ لِعِبَادِكَ بَاباً إِلَى عَفْوِكَ، وَ سَمّیْتَهُ التّوْبَةَ، وَ جَعَلْتَ عَلَى ذَلِكَ الْبَابِ دَلِیلًا مِنْ وَحْیِكَ لِئَلّا یَضِلّوا عَنْهُ، فَقُلْتَ تَبَارَكَ اسْمُكَ تُوبُوا إِلَى اللّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً عَسَى رَبّكُمْ أَنْ یُكَفّرَ عَنْكُمْ سَیّئَاتِكُمْ وَ یُدْخِلَكُمْ جَنَاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ.

یَوْمَ لَا یُخْزِی اللّهُ النّبِیّ وَ الّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ، نُورُهُمْ یَسْعَى بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ بِأَیْمَانِهِمْ، یَقُولُونَ رَبّنَا أَتْمِمْ لَنَا نُورَنَا، وَ اغْفِرْ لَنَا، إِنّكَ عَلَى كُلّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ. فَمَا عُذْرُ مَنْ أَغْفَلَ دُخُولَ ذَلِكَ الْمَنْزِلِ بَعْدَ فَتْحِ الْبَابِ وَ إِقَامَةِ الدّلِیلِ‏

وَ أَنْتَ الّذِی زِدْتَ فِی السّوْمِ عَلَى نَفْسِكَ لِعِبَادِكَ، تُرِیدُ رِبْحَهُمْ فِی مُتَاجَرَتِهِمْ لَكَ، وَ فَوْزَهُمْ بِالْوِفَادَةِ عَلَیْكَ، وَ الزّیَادَةِ مِنْكَ، فَقُلْتَ تَبَارَكَ اسْمُكَ وَ تَعَالَیْتَ مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا، وَ مَنْ جَاءَ بِالسّیّئَةِ فَلَا یُجْزَى إِلّا مِثْلَهَا.

وَ قُلْتَ مَثَلُ الّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ كَمَثَلِ حَبّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی كُلّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبّةٍ، وَ اللّهُ یُضَاعِفُ لِمَنْ یَشَاءُ،

وَ قُلْتَ مَنْ ذَا الّذِی یُقْرِضُ اللّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافاً كَثِیرَةً. وَ مَا أَنْزَلْتَ مِنْ نَظَائِرِهِنّ فِی الْقُرْآنِ مِنْ تَضَاعِیفِ الْحَسَنَاتِ.

وَ أَنْتَ الّذِی دَلَلْتَهُمْ بِقَوْلِكَ مِنْ غَیْبِكَ وَ تَرْغِیبِكَ الّذِی فِیهِ حَظّهُمْ عَلَى مَا لَوْ سَتَرْتَهُ عَنْهُمْ لَمْ تُدْرِكْهُ‏

أَبْصَارُهُمْ، وَ لَمْ تَعِهِ أَسْمَاعُهُمْ، وَ لَمْ تَلْحَقْهُ أَوْهَامُهُمْ، فَقُلْتَ اذْكُرُونِی أَذْكُرْكُمْ، وَ اشْكُرُوا لِی وَ لَا تَكْفُرُونِ، وَ قُلْتَ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِیدَنّكُمْ، وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ.

وَ قُلْتَ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَكُمْ، إِنّ الّذِینَ یَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنّمَ دَاخِرِینَ، فَسَمّیْتَ دُعَاءَكَ عِبَادَةً، وَ تَرْكَهُ اسْتِكْبَاراً، وَ تَوَعّدْتَ عَلَى تَرْكِهِ دُخُولَ جَهَنّمَ دَاخِرِینَ.

فَذَكَرُوكَ بِمَنّكَ، وَ شَكَرُوكَ بِفَضْلِكَ، وَ دَعَوْكَ بِأَمْرِكَ، وَ تَصَدّقُوا لَكَ طَلَباً لِمَزِیدِكَ، وَ فِیهَا كَانَتْ نَجَاتُهُمْ مِنْ غَضَبِكَ، وَ فَوْزُهُمْ بِرِضَاكَ.

وَ لَوْ دَلّ مَخْلُوقٌ مَخْلُوقاً مِنْ نَفْسِهِ عَلَى مِثْلِ الّذِی دَلَلْتَ عَلَیْهِ عِبَادَكَ مِنْكَ كَانَ مَوْصُوفاً بِالْإِحْسَانِ، وَ مَنْعُوتاً بِالِامْتِنَانِ، وَ مَحْمُوداً بِكُلّ لِسَانٍ، فَلَكَ الْحَمْدُ مَا وُجِدَ فِی حَمْدِكَ مَذْهَبٌ، وَ مَا بَقِیَ لِلْحَمْدِ لَفْظٌ تُحْمَدُ بِهِ، وَ مَعْنًى یَنْصَرِفُ إِلَیْهِ.

یَا مَنْ تَحَمّدَ إِلَى عِبَادِهِ بِالْإِحْسَانِ وَ الْفَضْلِ، وَ غَمَرَهُمْ بِالْمَنّ وَ الطّوْلِ، مَا أَفْشَى فِینَا نِعْمَتَكَ، وَ أَسْبَغَ عَلَیْنَا مِنّتَكَ، وَ أَخَصّنَا بِبِرّكَ‏

هَدَیْتَنَا لِدِینِكَ الّذِی اصْطَفَیْتَ، وَ مِلّتِكَ الّتِی ارْتَضَیْتَ، وَ سَبِیلِكَ الّذِی سَهّلْتَ، وَ بَصّرْتَنَا الزّلْفَةَ لَدَیْكَ، وَ الْوُصُولَ إِلَى كَرَامَتِكَ‏

اللّهُمّ وَ أَنْتَ جَعَلْتَ مِنْ صَفَایَا تِلْكَ الْوَظَائِفِ، وَ خَصَائِصِ تِلْكَ الْفُرُوضِ شَهْرَ رَمَضَانَ الّذِی اخْتَصَصْتَهُ مِنْ سَائِرِ الشّهُورِ، وَ تَخَیّرْتَهُ مِنْ جَمِیعِ الْأَزْمِنَةِ وَ الدّهُورِ،

وَ آثَرْتَهُ عَلَى كُلّ أَوْقَاتِ السّنَةِ بِمَا أَنْزَلْتَ فِیهِ مِنَ الْقُرْآنِ وَ النّورِ، وَ ضَاعَفْتَ فِیهِ مِنَ الْإِیمَانِ، وَ فَرَضْتَ فِیهِ مِنَ الصّیَامِ، وَ رَغّبْتَ فِیهِ مِنَ الْقِیَامِ، وَ أَجْلَلْتَ فِیهِ مِنْ لَیْلَةِ الْقَدْرِ الّتِی هِیَ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ.

ثُمّ آثَرْتَنَا بِهِ عَلَى سَائِرِ الْأُمَمِ، وَ اصْطَفَیْتَنَا بِفَضْلِهِ دُونَ أَهْلِ الْمِلَلِ، فَصُمْنَا بِأَمْرِكَ نَهَارَهُ، وَ قُمْنَا بِعَوْنِكَ لَیْلَهُ، مُتَعَرّضِینَ بِصِیَامِهِ وَ قِیَامِهِ لِمَا عَرّضْتَنَا لَهُ مِنْ رَحْمَتِكَ، وَ تَسَبّبْنَا إِلَیْهِ مِنْ مَثُوبَتِكَ، وَ أَنْتَ الْمَلِی‏ءُ بِمَا رُغِبَ فِیهِ إِلَیْكَ، الْجَوَادُ بِمَا سُئِلْتَ مِنْ فَضْلِكَ، الْقَرِیبُ إِلَى مَنْ حَاوَلَ قُرْبَكَ.

وَ قَدْ أَقَامَ فِینَا هَذَا الشّهْرُ مُقَامَ حَمْدٍ، وَ صَحِبَنَا صُحْبَةَ مَبْرُورٍ، وَ أَرْبَحَنَا أَفْضَلَ أَرْبَاحِ الْعَالَمِینَ، ثُمّ قَدْ فَارَقَنَا عِنْدَ تَمَامِ وَقْتِهِ، وَ انْقِطَاعِ مُدّتِهِ، وَ وَفَاءِ عَدَدِهِ.

فَنَحْنُ مُوَدّعُوهُ وِدَاعَ مَنْ عَزّ فِرَاقُهُ عَلَیْنَا، وَ غَمّنَا وَ أَوْحَشَنَا انْصِرَافُهُ عَنّا، وَ لَزِمَنَا لَهُ الذّمَامُ الْمَحْفُوظُ، وَ الْحُرْمَةُ الْمَرْعِیّةُ، وَ الْحَقّ الْمَقْضِیّ، فَنَحْنُ قَائِلُونَ السّلَامُ عَلَیْكَ یَا شَهْرَ اللّهِ الْأَكْبَرَ، وَ یَا عِیدَ أَوْلِیَائِهِ.

السّلَامُ عَلَیْكَ یَا أَكْرَمَ مَصْحُوبٍ مِنَ الْأَوْقَاتِ، وَ یَا خَیْرَ شَهْرٍ فِی الْأَیّامِ وَ السّاعَاتِ.

السّلَامُ عَلَیْكَ مِنْ شَهْرٍ قَرُبَتْ فِیهِ الْ‏آمَالُ، وَ نُشِرَتْ فِیهِ الْأَعْمَالُ.

السّلَامُ عَلَیْكَ مِنْ قَرِینٍ جَلّ قَدْرُهُ مَوْجُوداً، وَ أَفْجَعَ فَقْدُهُ مَفْقُوداً، وَ مَرْجُوٍّ آلَمَ فِرَاقُهُ.

السّلَامُ عَلَیْكَ مِنْ أَلِیفٍ آنَسَ مُقْبِلًا فَسَرّ، وَ أَوْحَشَ مُنْقَضِیاً فَمَضّ‏

السّلَامُ عَلَیْكَ مِنْ مُجَاوِرٍ رَقّتْ فِیهِ الْقُلُوبُ، وَ قَلّتْ فِیهِ الذّنُوبُ.

السّلَامُ عَلَیْكَ مِنْ نَاصِرٍ أَعَانَ عَلَى الشّیْطَانِ، وَ صَاحِبٍ سَهّلَ سُبُلَ الْإِحْسَانِ‏

السّلَامُ عَلَیْكَ مَا أَكْثَرَ عُتَقَاءَ اللّهِ فِیكَ، وَ مَا أَسْعَدَ مَنْ رَعَى حُرْمَتَكَ بِكَ‏

السّلَامُ عَلَیْكَ مَا كَانَ أَمْحَاكَ لِلذّنُوبِ، وَ أَسْتَرَكَ لِأَنْوَاعِ الْعُیُوبِ‏

السّلَامُ عَلَیْكَ مَا كَانَ أَطْوَلَكَ عَلَى الْمُجْرِمِینَ، وَ أَهْیَبَكَ فِی صُدُورِ الْمُؤْمِنِینَ‏

السّلَامُ عَلَیْكَ مِنْ شَهْرٍ لَا تُنَافِسُهُ الْأَیّامُ.

السّلَامُ عَلَیْكَ مِنْ شَهْرٍ هُوَ مِنْ كُلّ أَمْرٍ سَلَامٌ‏

السّلَامُ عَلَیْكَ غَیْرَ كَرِیهِ الْمُصَاحَبَةِ، وَ لَا ذَمِیمِ الْمُلَابَسَةِ

السّلَامُ عَلَیْكَ كَمَا وَفَدْتَ عَلَیْنَا بِالْبَرَكَاتِ، وَ غَسَلْتَ عَنّا دَنَسَ الْخَطِیئَات‏

السّلَامُ عَلَیْكَ غَیْرَ مُوَدّعٍ بَرَماً وَ لَا مَتْرُوكٍ صِیَامُهُ سَأَماً.

السّلَامُ عَلَیْكَ مِنْ مَطْلُوبٍ قَبْلَ وَقْتِهِ، وَ مَحْزُونٍ عَلَیْهِ قَبْلَ فَوْتِهِ.

السّلَامُ عَلَیْكَ كَمْ مِنْ سُوءٍ صُرِفَ بِكَ عَنّا، وَ كَمْ مِنْ خَیْرٍ أُفِیضَ بِكَ عَلَیْنَا

السّلَامُ عَلَیْكَ وَ عَلَى لَیْلَةِ الْقَدْرِ الّتِی هِیَ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ

السّلَامُ عَلَیْكَ مَا كَانَ أَحْرَصَنَا بِالْأَمْسِ عَلَیْكَ، وَ أَشَدّ شَوْقَنَا غَداً إِلَیْكَ.

السّلَامُ عَلَیْكَ وَ عَلَى فَضْلِكَ الّذِی حُرِمْنَاهُ، وَ عَلَى مَاضٍ مِنْ بَرَكَاتِكَ سُلِبْنَاهُ.

اللّهُمّ إِنّا أَهْلُ هَذَا الشّهْرِ الّذِی شَرّفْتَنَا بِهِ، وَ وَفّقْتَنَا بِمَنّكَ لَهُ حِینَ جَهِلَ الْأَشْقِیَاءُ وَقْتَهُ، وَ حُرِمُوا لِشَقَائِهِمْ فَضْلَهُ.

أَنْتَ وَلِیّ مَا آثَرْتَنَا بِهِ مِنْ مَعْرِفَتِهِ، وَ هَدَیْتَنَا لَهُ مِنْ سُنّتِهِ، وَ قَدْ تَوَلّیْنَا بِتَوْفِیقِكَ صِیَامَهُ وَ قِیَامَهُ عَلَى تَقْصِیرٍ، وَ أَدّیْنَا فِیهِ قَلِیلًا مِنْ كَثِیرٍ.

اللّهُمّ فَلَكَ الْحَمْدُ إِقْرَاراً بِالْإِسَاءَةِ، وَ اعْتِرَافاً بِالْإِضَاعَةِ، وَ لَكَ مِنْ قُلُوبِنَا عَقْدُ النّدَمِ، وَ مِنْ أَلْسِنَتِنَا صِدْقُ الِاعْتِذَارِ، فَأْجُرْنَا عَلَى مَا أَصَابَنَا فِیهِ مِنَ التّفْرِیطِ أَجْراً نَسْتَدْرِكُ بِهِ الْفَضْلَ الْمَرْغُوبَ فِیهِ، وَ نَعْتَاضُ بِهِ مِنْ أَنْوَاعِ الذّخْرِ الْمَحْرُوصِ عَلَیْهِ.

وَ أَوْجِبْ لَنَا عُذْرَكَ عَلَى مَا قَصّرْنَا فِیهِ مِنْ حَقّكَ، وَ ابْلُغْ بِأَعْمَارِنَا مَا بَیْنَ أَیْدِینَا مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ الْمُقْبِلِ، فَإِذَا بَلّغْتَنَاهُ فَأَعِنّا عَلَى تَنَاوُلِ مَا أَنْتَ أَهْلُهُ مِنَ الْعِبَادَةِ،

وَ أَدّنَا إِلَى الْقِیَامِ بِمَا یَسْتَحِقّهُ مِنَ الطّاعَةِ، وَ أَجْرِ لَنَا مِنْ صَالِحِ الْعَمَلِ مَا یَكُونُ دَرَكاً لِحَقّكَ فِی الشّهْرَیْنِ مِنْ شُهُورِ الدّهْرِ.

اللّهُمّ وَ مَا أَلْمَمْنَا بِهِ فِی شَهْرِنَا هَذَا مِنْ لَمَمٍ أَوْ إِثْمٍ، أَوْ وَاقَعْنَا فِیهِ مِنْ ذَنْبٍ، وَ اكْتَسَبْنَا فِیهِ مِنْ خَطِیئَةٍ عَلَى تَعَمّدٍ مِنّا، أَوْ عَلَى نِسْیَانٍ ظَلَمْنَا فِیهِ أَنْفُسَنَا، أَوِ انْتَهَكْنَا بِهِ حُرْمَةً مِنْ غَیْرِنَا، فَصَلّ عَلَى مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ اسْتُرْنَا بِسِتْرِكَ،

وَ اعْفُ عَنّا بِعَفْوِكَ، وَ لَا تَنْصِبْنَا فِیهِ لِأَعْیُنِ الشّامِتِینَ، وَ لَا تَبْسُطْ عَلَیْنَا فِیهِ أَلْسُنَ الطّاعِنِینَ، وَ اسْتَعْمِلْنَا بِمَا یَكُونُ حِطّةً وَ كَفّارَةً لِمَا أَنْكَرْتَ مِنّا فِیهِ بِرَأْفَتِكَ الّتِی لَا تَنْفَدُ، وَ فَضْلِكَ الّذِی لَا یَنْقُصُ.

اللّهُمّ صَلّ عَلَى مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْبُرْ مُصِیبَتَنَا بِشَهْرِنَا، وَ بَارِكْ لَنَا فِی یَوْمِ عِیدِنَا وَ فِطْرِنَا، وَ اجْعَلْهُ مِنْ خَیْرِ یَوْمٍ مَرّ عَلَیْنَا أَجْلَبِهِ لِعَفْوٍ، وَ أَمْحَاهُ لِذَنْبٍ، وَ اغْفِرْ لَنَا مَا خَفِیَ مِنْ ذُنُوبِنَا وَ مَا عَلَنَ.

اللّهُمّ اسْلَخْنَا بِانْسِلَاخِ هَذَا الشّهْرِ مِنْ خَطَایَانَا، وَ أَخْرِجْنَا بِخُرُوجِهِ مِنْ سَیّئَاتِنَا، وَ اجْعَلْنَا مِنْ أَسْعَدِ أَهْلِهِ بِهِ، وَ أَجْزَلِهِمْ قِسْماً فِیهِ، وَ أَوْفَرِهِمْ حَظّاً مِنْهُ.

اللّهُمّ وَ مَنْ رَعَى هَذَا الشّهْرَ حَقّ رِعَایَتِهِ، وَ حَفِظَ حُرْمَتَهُ حَقّ حِفْظِهَا، وَ قَامَ بِحُدُودِهِ حَقّ قِیَامِهَا، وَ اتّقَى ذُنُوبَهُ حَقّ تُقَاتِهَا، أَوْ تَقَرّبَ إِلَیْكَ بِقُرْبَةٍ أَوْجَبَتْ رِضَاكَ لَهُ، وَ عَطَفَتْ رَحْمَتَكَ عَلَیْهِ، فَهَبْ لَنَا مِثْلَهُ مِنْ وُجْدِكَ، وَ أَعْطِنَا أَضْعَافَهُ مِنْ فَضْلِكَ، فَإِنّ فَضْلَكَ لَا یَغِیضُ، وَ إِنّ خَزَائِنَكَ لَا تَنْقُصُ بَلْ تَفِیضُ، وَ إِنّ مَعَادِنَ إِحْسَانِكَ لَا تَفْنَى، وَ إِنّ عَطَاءَكَ لَلْعَطَاءُ الْمُهَنّا.

اللّهُمّ صَلّ عَلَى مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ اكْتُبْ لَنَا مِثْلَ أُجُورِ مَنْ صَامَهُ، أَوْ تَعَبّدَ لَكَ فِیهِ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ. اللّهُمّ إِنّا نَتُوبُ إِلَیْكَ فِی یَوْمِ فِطْرِنَا الّذِی جَعَلْتَهُ لِلْمُؤْمِنِینَ عِیداً وَ سُرُوراً، وَ لِأَهْلِ مِلّتِكَ مَجْمَعاً وَ مُحْتَشَداً مِنْ كُلّ ذَنْبٍ أَذْنَبْنَاهُ، أَوْ سُوءٍ أَسْلَفْنَاهُ، أَوْ خَاطِرِ شَرٍّ أَضْمَرْنَاهُ، تَوْبَةَ مَنْ‏ لَا یَنْطَوِی عَلَى رُجُوعٍ إِلَى ذَنْبٍ، وَ لَا یَعُودُ بَعْدَهَا فِی خَطِیئَةٍ، تَوْبَةً نَصُوحاً خَلَصَتْ مِنَ الشّكّ وَ الِارْتِیَابِ، فَتَقَبّلْهَا مِنّا، وَ ارْضَ عَنّا، وَ ثَبّتْنَا عَلَیْهَا.

اللّهُمّ ارْزُقْنَا خَوْفَ عِقَابِ الْوَعِیدِ، وَ شَوْقَ ثَوَابِ الْمَوْعُودِ حَتّى نَجِدَ لَذّةَ مَا نَدْعُوكَ بِهِ، وَ كَأْبَةَ مَا نَسْتَجِیرُكَ مِنْهُ.

وَ اجْعَلْنَا عِنْدَكَ مِنَ التّوّابِینَ الّذِینَ أَوْجَبْتَ لَهُمْ مَحَبّتَكَ، وَ قَبِلْتَ مِنْهُمْ مُرَاجَعَةَ طَاعَتِكَ، یَا أَعْدَلَ الْعَادِلِینَ.

اللّهُمّ تَجَاوَزْ عَنْ آبَائِنَا وَ أُمّهَاتِنَا وَ أَهْلِ دِینِنَا جَمِیعاً مَنْ سَلَفَ مِنْهُمْ وَ مَنْ غَبَرَ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ.

اللّهُمّ صَلّ عَلَى مُحَمّدٍ نَبِیّنَا وَ آلِهِ كَمَا صَلّیْتَ عَلَى مَلَائِكَتِكَ الْمُقَرّبِینَ، وَ صَلّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ كَمَا صَلّیْتَ عَلَى أَنْبِیَائِكَ الْمُرْسَلِینَ، وَ صَلّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ كَمَا صَلّیْتَ عَلَى عِبَادِكَ الصّالِحِینَ، وَ أَفْضَلَ مِنْ ذَلِكَ یَا رَبّ الْعَالَمِینَ، صَلَاةً تَبْلُغُنَا بَرَكَتُهَا، وَ یَنَالُنَا نَفْعُهَا، وَ یُسْتَجَابُ لَهَا دُعَاؤُنَا، إِنّكَ أَكْرَمُ مَنْ رُغِبَ إِلَیْهِ، وَ أَكْفَى مَنْ تُوُكّلَ عَلَیْهِ، وَ أَعْطَى مَنْ سُئِلَ مِنْ فَضْلِهِ، وَ أَنْتَ عَلَى كُلّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ.

احسانگر بی توقع

خدایا اى كسى كه در برابر احسان به خلق مزد نمى‏خواهى، و اى كسى كه از بخشش پشیمان نمى‏شوى، و اى كسى كه مزد بنده خود را افزون از عمل مى‏بخشى و برابر نمى‏دهى، نعمتت بى‏سابقه استحقاق، و عفوت به آئین تفضل، و عقوبتت عدل، و قضایت خیر است اگر عطا كنى عطایت را به منت آلوده نمى‏سازى، و اگر منع كنى منعت از روى ستم نیست. هر كه ترا شكر گزارد جزاى شكر مى‏دهى، و حال آن كه تو خود او را به شكر ملهم ساخته‏اى و هر كه سپاس ترا به جا آورد پاداش مى‏بخشى در صورتى كه تو خود سپاس به او آموخته‏اى، پرده مى‏پوشى بر آن كه اگر مى‏خواستى او را رسوا مى‏ساختى، و بخشش مى‏كنى بر كسى كه اگر مى‏خواستى از او دریغ مى‏داشتى، در حالى كه آن دو از جانب تو سزاوار رسوائى و منعند. ولى تو كارهاى خود را بر پایه تفضل بنا نهاده‏اى، و قدرتت را بر آئین گذشت روان ساخته‏اى، و آن كه را عصیان تو كرده به حلم تلقى نموده‏اى، و آن كه را درباره خود قصد ستم كرده مهلت داده‏اى. تو ایشان را به مداراى خود مهلت مى‏دهى تا مگر باز گردند، و در مؤاخذه ایشان شتاب نمى‏كنى تا مگر توبه كنند تا كسى از ایشان كه بر خلاف رضاى تو مستوجب هلاك شده به مهلكه در نیفتد، و كسى از ایشان كه به سوء استفاده از نعمت تو سزاوار بدبختى شده بدبخت نگردد مگر بعد از آن كه راه هر بهانه بر او بسته شود و حجت از هر حجت بر او تمام گردد. و این اتمام حجت پر تو كرمى از آفتاب عفو تو است - اى خداى كریم - و میوه منفعتى از بوستان شفقت تو است - اى خداى حلیم - توئى كه براى بندگانت درى به سوى عفو خود گشوده‏اى، و آن را توبه نامیده‏اى و بر آن در راهنمائى از وحى خود قرار داده‏اى تا آن را گم نكنند، پس تو خود كه منزه و جاوید است نامت، فرموده‏اى «به سوى خدا توبه‏اى خالص و پیراسته از نفاق كنید. تا مگر پروردگارتان گناهانتان را محو كند، و شما را به بهشتى كه نهرها از زیر درختان آن روان است در آورد.»

درخواست از درگاه الهی

در آن روز كه خدا پیغمبر خود را و آنان را كه به او ایمان آورده‏اند خوار نمى‏گذارد، و در حالى كه نورشان پیش رویشان و از سمت راستشان روان است مى‏گویند: اى پروردگار ما، نور ما را براى ما كامل ساز و ما را بیامرز، زیرا كه تو بر هر چیز توانائى پس بعد از گشودن در، و به پا داشتن راهنما، عذر آن كس كه از ورود به آن منزل غفلت ورزد چه خواهد بود؟! «گر گدا كاهل بود تقصیر صاحبخانه چیست؟»

و توئى كه در معامله، بر عطاى خود به بندگان، افزوده‏اى؛ تا در تجارتهاشان، با تو سود برند، و در كوچ كردن به سوى تو كامیاب گردند، و از تو بهره‏اى افزون یابند و به همین سبب تو خود كه مبارك نام و بلند مقامى - فرموده‏اى:«هر كه كار نیكى به جا آورد پس مزدش ده برابر آن است و هر كه كار بدى را مرتكب شود پس جز بمانند كارش كیفر داده نمى‏شود» و نیز فرموده‏اى: «مثل كسانى كه اموال خود را در راه خدا انفاق مى‏كنند؛ مانند دانه‏اى است كه هفت خوشه برویاند كه در هر خوشه صد دانه باشد، و خدا این شمار را براى هر كه بخواهد مضاعف مى‏سازد» و نیز فرموده‏اى: «كیست آن كه به خدا قرض الحسنه‏اى دهد تا خدا آن را برایش چندین برابر سازد؟» و همچنین نظائر این وعده‏ها از افزایش هاى حسنات كه در قرآن نازل فرموده‏اى. و توئى كه به وسیله تشویقت كه متضمن بهره بندگان است آنان را به امورى هدایت فرموده‏اى كه اگر آن را از ایشان مى‏پوشیدى چشمهاشان آن را درك نمى‏كرد، و گوشهاشان آن را فرا نمى‏گرفت، و دست اندیشه ایشان به آن نمى‏رسید از این رو فرموده‏اى: «مرا یاد كنید تا شما را یاد كنم، و مرا سپاس بگزارید و كفران مكنید» و نیز فرموده‏اى: «هر آینه اگر شكر كنید شما را فزونى دهم، و اگر كفران كنید همانا كه عذاب من سخت است.» و نیز فرموده‏اى: «مرا بخوانید تا شما را اجابت كنم، آنان كه از خواندن من كبر مى‏ورزند زود است كه به خوارى به دوزخ در آیند.»

ترک عبادت یعنی تکبر

پس دعاى خود را عبادت و تركش را تكبر نامیده‏اى، و بر ترك دعا به دخول دوزخ با خوارى تهدید فرموده‏اى. و به این سبب بندگان ترا به نعمتت یاد كردند، و به فضیلت شكرگزاردند، و بر حسب فرمانت ترا خواندند، و براى افزودن احسانت در راه تو صدقه دادند، و تنها راه نجاتشان از خشم تو و دست یافتنشان بر رضاى تو در آن بود. و اگر مخلوقى مخلوق دیگر را بمانند آن كه تو بندگانت را به خود راهنمائى كرده‏اى، به سوى خود راهنمائى مى‏كرد مورد ستایش مى‏بود. پس ترا سپاس تا آنجا كه راهى در سپاس تو یافت شود، و تا آنجا كه براى سپاس لفظى كه در ستایش تو به كار رود و معنائى كه به سپاس منصرف گردد باقى باشد. اى كسى كه احسان و فضل را بر بندگانت انعام فرموده‏اى، و ایشان را به نعمت و عطا فرا گرفته‏اى، چه آشكار است در زندگى ما نعمت تو! و چه سرشار است بر ما احسان انعام تو! و چه بسیار ما را به نیكى و احسان خود اختصاص داده‏اى ما را به دین برگزیده و آئین پسندیده و راه آسان خود رهبرى فرموده‏اى، و به تقرب نزد خویش، و رسیدن به كرامت خویش بینا ساخته‏اى.

خصوصیات ماه رمضان

خدایا و تو ماه رمضان را از جمله آن وظائف ممتاز و فرائض مخصوص قرار داده‏اى: همان ماه رمضان كه آن را از همه ماه ها اختصاص بخشیده‏اى، و از همه زمان ها و روزگارها برگزیده‏اى، و بر همه اوقات سال برترى داده‏اى، به سبب قرآن و نورى كه در آن فرو فرستاده‏اى و به سبب آن كه ایمان را در آن ماه مضاعف ساخته‏اى، و روزه را در آن ماه واجب كرده‏اى، و به پا خاستن براى عبادت را در آن ترغیب فرموده‏اى، و شب قدر را در آن تجلیل نموده‏اى: آن شب قدر را كه خود از هزار ماه بهتر است. ما را به سبب آن بر سایر امت ها تفضیل داده‏اى، و به فضیلت آن به جاى اهل ملت ها برگزیده‏اى از این رو روزش را - به فرمان تو - روزه داشتیم. و شبش را - بیارى تو - به عبادت برخاستیم. در حالى كه به وسیله صیام و قیامش خود را در معرض آن رحمتى كه ما را بر آن عرضه كرده‏اى در آوردیم، و آن را وسیله ثواب تو قرار دادیم. و تو به عطاى خواسته‏ها قادرى و به آنچه از فضل و احسانت مسئلت شود بخشنده‏اى و به هر كس كه آهنگ قرب تو كند نزدیكى. و این ماه در میان ما ستوده زیست، و با ما پسندیده مصاحبت كرد و بهترین سودهاى جهانیان را بهره ما ساخت، و آنگاه به هنگام پایان یافتن وقت و سرآمدن مدت و كامل شدن شماره‏اش از ما جدا شد، پس ما آن را مانند كسى وداع مى‏كنیم كه فراقش بر ما دشوار آمده و روى بر تافتنش ما را به وحشت افكنده، و او را بر ذمه ما پیمانى نگاه داشتنى، و حرمتى رعایت كردنى، و حق گزاردنى لازم شده. از این رو همگى مى‏گوئیم: سلام بر تو اى بزرگترین ماه خدا، و اى عید دوستان خدا - سلام بر تو - اى گرامى‏ترین مصاحب از میان اوقات، و اى بهترین ماه در ایام و ساعات. سلام بر تو. اى ماهى كه بر آمدن كام ها در آن آسان و اعمال نیك در آن منتشر و فراوان است.

سلام بر تو اى همنشینى كه چون پدید آید احترامش بزرگ، و چون ناپدید شود فقدانش دردناك است. و اى مایه امیدى كه فراقش رنج افزا است. سلام بر تو اى همدمى كه چون رو آورد مایه انس شد، و شادى انگیخت، و چون سپرى شد، وحشت افزود، و متألم ساخت. سلام بر تو اى همسایه‏اى كه دل ها در جوار آن رقت گرفت، و گناهان در آن كم شد.

سلام بر تو اى یارى دهنده‏اى كه ما را در مبارزه شیطان یارى داد، و اى رفیقى كه راه هاى احسان را هموار ساخت.

سلام بر تو، چه بسیارند آزاد شدگان خدا در دوران تو، و چه نیكبخت است به سبب تو كسى كه احترامت را منظور داشته است. سلام بر تو كه چه زداینده بودى گناهان را! و چه پوشنده بودى انواع عیب ها را!

سلام بر تو، چه طولانى بودى بر گناهكاران! و چه با هیبت بودى در دل هاى مؤمنان. سلام بر تو اى ماهى كه روزها با تو سر همسرى ندارند، سلام بر تو كه از هر جهت موجب سلامتى. سلام بر تو، كه همنشینیت مكروه، و معاشرتت نكوهیده نیست. سلام بر تو، هم چنانكه با ارمغان بركات بر ما وارد شدى، و آلودگى گناهان را از ما فرو شستى. سلام بر تو، كه وداع با تو از روى خستگى، و ترك روزه‏ات از سر ملالت نیست. سلام بر تو، كه پیش از آمدن در آرزوى تو بودیم، و پیش از رفتن از اندیشه فراقت محزونیم.

سلام بر تو، چه بسا بدی ها كه به یمن تو از جانب ما گشته، و چه خوبی ها كه به بركت تو بر ما روان شده!

سلام بر تو، و بر شب قدرى كه از هزار ماه بهتر است. سلام بر تو، دیروز چه سخت به تو دل بسته بودیم، و فردا چه بسیار به تو مشتاق خواهیم بود! سلام بر تو، و بر فضیلتت كه از آن محروم شدیم، و بركات گذشته‏ات كه از ما ربوده شد .

محروم شدگان از ماه رحمت

خدایا، ما اهل این ماهیم كه ما را به آن تشریف بخشیدى، و ما را براى حق‏شناسى آن توفیق دادى. در آن زمان كه بدبختان قیمت وقتش را نشناختند. و به علت بدبختى خود از فضل آن محروم ماندند. و توئى سرپرست ما در شناختن فضیلتش، كه ما را براى آن برگزیدى، و وظائفش كه ما را به آن رهبرى كردى. و ما - با اعتراف به تقصیر - به توفیق تو صیام و قیامش را عهده‏دار شدیم. و اندكى از بسیار را به جا آوردیم .

خدایا، پس از سر اعتراف به بدكردارى و به آیین اقرار بر سهل انگارى حمد تو مى‏گوئیم و پشتیمانى قطعى دلها، و عذر صادقانه زبان هامان را به تو اختصاص مى‏دهیم پس ما را بر تقصیرى كه به ما اصابت كرده، اجرى عطا كن كه به نیروى آن خیرى را كه دلخواه ما است دریابیم و اندوخته‏هائى را كه مورد علاقه شدید ما است به عوض بستانیم. و عذر ما را در تقصیر از پرداخت حق خود بپذیر، و آینده عمر ما را به ماه رمضان دیگر برسان. و چون ما را به ماه رساندى بر انجام عبادتى كه زیبنده تو باشد یارى ده، و بر قیام به طاعتى كه لایق موجب تدارك حق تو در آن دو ماه كه از ماه هاى زمان است، به دست ما جارى كن.

خدایا، هر معصیت صغیره یا كبیره‏اى كه در این ماه پیرامون آن گشته‏ایم، یا گناهى كه به آن آلوده شده‏ایم، یا خطائى كه مرتكب گشته‏ایم: از روى عمد یا فراموشى، به ستم كردن بر خود یا به هتك حرمت دیگرى، پس بر محمد و آلش رحمت فرست، و ما را از آن در پرده ستارى خود بپوشان، و به عفوت از ما در گذر، و ما را در آن ماه نصب العین شماتت كنندگان مساز. و زبان طعنه زنندگان را بر ما مگشاى، و ما را به مهربانى بى‏پایان و فضل كاستى ناپذیرت به كارى بگمار كه سبب فرو نهادن و پوشاندن آن چیز شود كه در آن ماه بر ما نمى‏پسندى .

نوید آمدن عید فطر

خدایا، بر محمد و آلش رحمت فرست، و مصیبت رفتن ماه ما را جبران كن، و روز عید و روزه گشودنمان را بر ما مبارك ساز و آن را از بهترین روزهائى قرار ده كه بر ما گذشته است؛ جالب ترین روزها براى عفو، و پاك كننده‏ترین روزها براى گناه و گناهان پنهان و آشكار ما را بیامرز.

خدایا، با بیرون رفتن این ماه، ما را از گناهانمان بیرون آور، و همراه خارج شدنش ما را از بدی هامان خارج ساز. و ما را از خوشبخت‏ترین اهل این ماه به وسیله این ماه، و از پرنصیب‏ترین ایشان در این ماه و از بهره‏مندترین ایشان در این ماه قرار ده .

خدایا، هر كس كه این ماه را چنانكه شایسته رعایت است رعایت كرده، و حرمتش را چنانكه شرط نگهدارى است نگاه داشته، و به حدودش چنانكه شایسته قیام است به پاخاسته، و از گناهان خود، چنانكه حق پرهیزكارى است، پرهیز كرده، یا به وسیله تقربى به تو نزدیكى جسته؛ كه تو را از خود راضى، و رحمتت را به او معطوف ساخته، پس مانند آنچه به او بخشیده‏اى از توانگرى خود بما ببخش، و چندین برابر آن را از فضل خود بما عطا كن. زیرا كه فضل تو كاستى نمى‏گیرد، و خزانه‏هایت نقصان نمى‏پذیرد، بلكه افزون مى‏شود، و كانهاى احسان تو، فانى نمى‏شود، و همانا كه بخشش گوارا، بخشش تو است.

خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست، و مانند ثواب هاى آن كس را براى ما بنویس كه تا روز رستاخیز در آن ماه روزه داشته، یا در عبادت تو كوشیده است .

خدایا، در این روز كه آن را براى مؤمنان عید و شادى، و براى اهل ملت خود روز اجتماع و تعاون قرار دادى، پیش تو توبه مى‏كنیم؛ از هر گناهى كه مرتكب شده‏ایم، یا هر كار بدى كه از پیش فرستاده‏ایم، یا اندیشه بدى كه در دل داشته‏ایم؛ توبه كسى كه خیال بازگشت به گناه در دل ندارد، و پس از توبه به خطا باز نمى‏گردد، توبه خالصى كه از شك و ریب پیراسته باشد. پس آن را از ما بپذیر، و از ما خشنود شو، و ما را بر آن ثابت بدار .

خدایا، ترس از عذاب وعید، و شوق به ثواب موعود را روزى ما ساز، تا لذت آنچه را كه از تو مسألت مى‏كنیم و شدت اندوه آنچه را كه از آن به تو پناه مى‏بریم دریابیم. و ما را نزد خود از توبه كنندگانى قرار ده كه محبتت را بر ایشان لازم ساخته‏اى، و بازگشتشان را به طاعت خود، پذیرفته‏اى. اى عادلترین عادلان.

خدایا، بر محمد پیغمبر ما و آل او رحمت فرست، هم چنانكه بر فرشتگان مقرب خود رحمت فرستادى. و بر او و آلش رحمت فرست، هم چنانكه بر پیغمبران مرسلت رحمت فرستادى و بر او و آلش رحمت فرست، هم چنانكه بر بندگان صالحت رحمت فرستادى، و بهتر از آن اى پروردگار جهانیان؛ چنان رحمتى كه بركتش به ما برسد، و نفعش بما عاید شود و به موجب آن دعایمان مستجاب گردد، زیرا كه تو كریم ترین كسى هستى كه بر او توكل كنند و بخشنده‏ترین كسى هستى كه از فضلش مسئلت نمایند. و تو بر هر چیز قدرت بى‏نهایت دارى.

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

یک شنبه 24 مهر 1390  4:24 PM
تشکرات از این پست
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مطالب خواندنی ماه رمضان

گفتگو با خدا

 

در رویاهایم دیدم که با خدا گفتگو می کنم. خدا پرسید: پس تو می خواهی با من گفتگو کنی؟ من در پاسخش گفتم: اگر وقت دارید. خدا خندید و گفت: وقت من بی نهایت است.

در ذهنت چیست که می خواهی از من بپرسی؟ پرسیدم: چه چیز بشر شما را سخت متعجب می سازد؟ خدا پاسخ داد: کودکی شان. این که آنها از کودکی شان خسته می شوند، عجله دارند که بزرگ شوند. و بعد دوباره پس از مدت ها، آرزو می کنند که کودک باشند...

این که آنها سلامتی خود را از دست می دهند تا پول به دست آورند و بعد پولشان را از دست می دهند تا دوباره سلامتی خود را به دست آورند. این که با اضطراب به آینده می نگرند و حال را فراموش کرده اند و بنابراین نه در حال زندگی می کنند و نه در آینده.

این که که آنها به گونه ای زندگی می کنند که گویی هرگز نمی میرند و به گونه ای می میرند که گویی هرگز زندگی نکرده اند.

دست های خدا دستانم را گرفت برای مدتی سکوت کردیم و من دوباره پرسیدم به عنوان یک پدر می خواهی کدام درس های زندگی را فرزندانت بیاموزند؟ او گفت:

- بیاموزند که آنها نمی توانند کسی را وادار کنند که عاشقشان باشد، کاری که می توانند انجام دهند این است که اجازه دهند خودشان دوست داشته باشند.

- بیاموزند که درست نیست خودشان را با دیگران مقایسه کنند.

- بیاموزند که فقط چند ثانیه طول می کشد تا زخم های عمیقی در دل آنان که دوستشان داریم ایجاد کنیم اما سال ها طول می کشد تا آن زخم ها را التیام بخشیم .

- بیاموزند ثروتمند کسی نیست که بیشترین ها را دارد، بلکه کسی است که به کمترین ها نیاز دارد.

- بیاموزند که آدم هایی هستند که آنها را دوست دارند فقط نمی دانند که چگونه احساساتشان را نشان دهند.

- بیاموزند که دو نفر می توانند با هم به یک نقطه نگاه کنند و آن را متفاوت ببینند.

- بیاموزند که کافی نیست فقط آنها دیگران را ببخشند، بلکه آنها باید خود را نیز ببخشند.

من با خضوع گفتم: از شما به خاطر این گفتگو متشکرم آیا چیز دیگری هست که دوست دارید بندگانتان بدانند؟ خداوند لبخند زد و گفت: فقط این که بدانند من اینجا هستم، همیشه.

از: رابیندرانات تاگور

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

یک شنبه 24 مهر 1390  4:25 PM
تشکرات از این پست
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مطالب خواندنی ماه رمضان

عید معرفت

 

السلام علیك یا شهر الله اكبر و یا عید اولیائه .

السلام علیك یا اكرم مصحوب من الاوقات و یا خیر شهر فی الایام و الساعات، السلام علیك من شهر قربت فیه الآمال و... .

سلام بر تو ای بزرگترین ماه خدا و ای عظیم‌ترین عید اولیای حق.

سلام بر تو ای دوست نازنین، ای بهترین وقتی كه در میان اوقات دریافته‌ایم و ای شریف‌ترین ماه كه طی ساعت‌ها و روزها ماه را دریافته‌ای.

درود بر تو ای ماه، ماهی كه آرزوهای ما را به هدف همی نزدیك ساختی و اعمال ما را در فروغ خویش روشن همی داشتی.

سلام بر تو! ای همدم عزیز كه تا همدم ما بودی، قدر تو را به خوبی نشناختیم و هنگامی كه ترك ما گفتی از فراق تو فاجعه‌ای عظیم یافتیم و خاطرها پریشان و آزرده شده است.

سلام بر تو ای مهمان گرامی كه وقتی قدم به خانه‌های ما نهادی سخت شادمان شدیم و اكنون كه می‌روی شادی ما پایان یافت.

سلام بر تو! ای یار عزیز كه با كمك تو بر شیطان چیره شدیم و از بركت تو راه احسان شناختیم . سلام بر تو كه هر چه بد بود در جوار تو از ما دور بود و هر چه بركت و خیر بود در كنار تو بر ما ارزانی بود. سلام بر تو كه همه شب در اشتیاق روز تو ستاره می‌شمردیم و همه روز از روز پیش به تو مشتاق‌تر بودیم .

سلام بر تو و بر آن فضایل كه از وجود آن بهره‌ور نشدیم و بر آن بركات كه نصیب ما نشده است.

ای پروردگار من! ما مردمی هستیم كه ماه مبارك تو را درك كردیم، ما را به شرف این ماه تشریف فرموده‌ای و به نعمت‌های خویش در این ماه توفیق داده‌ای. نابخردان قدرش را نشناخته‌اند و از خیر و بركتش محروم مانده‌اند. این تو بودی كه ما را به معرفت ماه مبارك خویش برگزیده‌ای و به سنت های مرضیه‌اش هدایت كرده‌ای.

ماه مبارك رمضان، ماه ضیافت الهی، ماه پر خیر و بركت و عید اولیاء خدا با همه عظمت و معنویت آن به پایان رسید و ماه شوال با خاطره شكوهمند عید فطر آغاز گردید.

عید بزرگی كه تنها به خاطر انجام مأموریت و وظیفه الهی برگزار می‌شود و مردم مسلمان جهان به شكرانه موفقیت در انجام فریضه بزرگ روزه و پیروزی بر هواهای نفسانی و وسوسه‌های شیطانی جشن می‌گیرند. خوشا به حال كسانی كه در پرتو ماه مبارك رمضان و در سایه پرفیض شب‌های قدر با نیایش و پرستش و توجه به پروردگار خویش، دل و جانشان را از غبار آلودگی‌ها و پلشتی‌ها شستشو داده و به پاس این موفقیت بزرگ عید سعید فطر را جشن می‌گیرند و درس‌هایی چون ایثار، همدردی و كمك، نوع ‌پروری، اخلاص و آزادگی، صداقت در عمل، تقوا و پرهیزكاری كه از مكتب انسان ‌ساز رمضان آموخته‌اند، همواره در مسیر حیات خویش به كار می‌بندند.

امیرمؤمنان علی علیه السلام، شهید گرانقدر رمضان، در یكی از اعیاد اسلامی فرمود:

امروز تنها روز عید كسانی است كه روزه آنان مقبول درگاه خدا و نمازهای آنها مورد پذیرش او قرارگرفته و هر روز كه نافرمانی خداوند را نكنی روز عید تو خواهد بود.(1)

بنابراین عید واقعی به پوشیدن لباس ‌نو و آراستن ظاهری و زینت دادن خانه نیست. بلكه عید به معنی یك تحول، یك دگرگونی، یك جرقه و جهاد و مبارزه با نفس در راستای خدمت به اسلام و محرومان و ستمدیدگان است.

بود آن روز بر ما عید مطلق             كه بر جنبش آید پرچم حق

و لذا در مكتب ما، عید فطر در واقع جشن پیروزی بر تمایلات نفسانی و حكومت بر خواهش‌ها و هوی و هوس‌هاست - همه ما بندگان خدا و گوش به فرمان او هستیم. دیروز به فرمان او روزه بودیم و امروز به فرمان او افطار می‌كنیم. این است معنی تسلیم در برابر فرمان خدا .

امام خمینی(ره) در خصوص اهمیت عید بزرگ فطر می‌فرماید:

«فطر روزی است كه خداوند تعالی برای مسلمین عید قرار داده تا با اجتماع خود در نماز و خطبه‌های مناسب با هر عصر، راه و روش خود را در مقابل اسلام و مقابل دشمنان خونخوار آن بیابند.»

عید فطر روزی است كه میهمانان شایسته الهی پس از یك دوره آزمایش بزرگ روحی و معنوی، پاداش خویش را از میزبان گرامی خود می‌گیرند و با خدای خویش كه یك ماه در ضیافت كریمانه‌اش شركت كرده‌اند، بیعت خواهند كرد تا درسی را كه در اردوگاه عظیم رمضان آموخته‌اند، همچون مشعلی تابناك فرا راه خویش قرار دهند و از پرتو نور آن بهره‌مند شوند.

حضرت علی علیه السلام این روز را به قیامت تشبیه می‌نماید و در خطابه‌ای كه در عید فطر برای مردم ایراد كرده بود می‌فرماید: ایهاالناس! امروز روز پاداش نیكوكاران و زیان تبهكاران است و شباهت بسیاری با روز رستاخیز دارد.

پس هنگامی كه از خانه‌هایتان برای نماز (عید) بیرون می‌روید، صحنه، خروج از قبر و روانه شدن به سوی پروردگارتان را به یاد آورید... .(2)

امید است خداوند همه ما را در زمره روزه‌داران واقعی خویش قرار دهد تا با الهام از امیرمؤمنان علیه السلام اولین شهید محراب، پاسدار خون شهیدان باشیم و همواره از حق و عدالت دفاع نماییم و با قلبی آكنده از عشق و ایمان این دعای ماه رمضان را بخوانیم:

خدایا! مرا با بهترین حال باقی بدار و در بهترین حال بمیران كه آن حالت عشق به دوستانت و دشمنی با دشمنان توست.(3)

و به راستی رمضان ماه نیاز و نیایش به آستان جلالت خداوندی به پایان رسید و عید مسعود فطر از جاده‌های ملكوت باز آمد.

فطر جشن ریاضت و بندگی و نوبت لبخند مهربان یار است. مهربانی بیكران خداوند، اینك در لحظه‌های خرم فطر، بر سر و روی عاشقان و رازهای نهانی، سراپرده قدس بر آنان چهره می‌گشاید.

رمضان با همه شكوه و قداست، به پایان رسیده است و عاشقان خداوند، با ماه مبارك آسمانی، تودیع كرده‌اند، دل بركندن از نغمه‌های قدسی و زمزمه‌های عارفانه سحری و چشمه‌های جوشان فیض چه دشوار است، اما فطر سعید، جان بندگان را به نسیم نوازش و پاداش نیایش می‌نوازد و آرامش اثیری ایمان و امید را در دل‌های آنان زنده می‌كند. عابدان درگاه اوست، رمضان را در حرم اشتیاق به تجلی یار گذرانده‌اند و اینك در آستان عید، عارفانه به آبشار بلند لطف او می‌نگرند كه جهان را از بوی عشق سرشار كرده است.

عید فطر، درخشش تابناك حقیقت است بر پیشانی سپید صبح سعادت، فرشتگان خداوند اینك عابدان زمین را می‌نگرند كه تمام این ماه پاك را به عبودیت و خاكسپاری سر كرده‌اند و اكنون چشم تمنا به دست‌های سبز ملكوت دارند تا چشمه‌های روشن فیض را از دل‌ها بجوشاند و نام عاشقان را در جریره بندگان خاص بنگارد.

اما آن ماه پاك كه از سامان عمر خاكی ما گذشت، تجلیگاه مهربانی خداوند بود و فرصتی برای رویش و پویش، هر كه دمی به خویشتن آمد و بهره برد، از دلگشایی و جان ‌پروری نسیم نوازش دوست جان گرفت و احیاء شد و هر كه سرشت سپید «قدر» را فرو گذاشت، اینك در آستانه عید عارفان دست حسرت گزید.

و شگفت نیست كه مولای عابدان و نیایش‌گران جهان، حضرت سجاد علیه السلام در یكی از ادعیه خویش با رمضان بزرگ وداع كرده است، وداعی كه چون جان مشتاقان سوزنده و تپنده است و چون نام مقدس عشق هماره زنده .

حضرتش عاشقانه از مهربانی رمضان و فروغ تابنده آن سخن می‌گوید و در اندوه فراق رمضان اشك می‌ریزد.

«بدرود ای ماه بزرگ خداوند! ای عید دوستان خدا، ای ماه آرزو و عمل، ای نام بزرگ خداوند. اندوه كه از مهربانی تو، اینك، محروم شده‌ایم و از بركات تو وامانده‌ایم.»

و این است كه حتی عید عارفان و عاشقان، عطر سبز لاهوت را دارد و نم‌نم اشك بر رخسار زرد عابدان از معنویت زلال الهی حكایت می‌كند.

اندوه دوست در شامگاه عید فطر، رنگی از شادی نیز دارد. شادمانی، وارستگی، و صبوی این كه - دست كم - ماهی دست از تعلق تیره جهان شستیم و از غیر دوست آستین افشاندیم تا لطف بی‌زوال یار، دستگیر شود و جان خسته نیازمندان به مرهم عنایتی بنوازد.

عید سترگ فطر، جشن ساده زمینی نیست، بر خاك خفتگان چه می‌دانند كه چه شط زلالی در واژه سه حرفی فطر جاری است؟

عاشقان دانند كه عید فطر، حقیقت روشن تكامل بر شاخه‌های ترد محبت است، معنای آسمانی ژرفی در لحظه‌های روحانی عید فطر نهفته است، معنای ابدی ریاضت، اطاعت، بندگی، انفاق، قناعت، صبوری و هزار هزار ژرفنای خدایی دیگر، و آن بذر پاك كه بندگان مخلص خدا در روزان و شبان ماه آسمانی رمضان افشانده‌اند، اینك در عید مبارك فطر، به بار می‌نشیند و میوه‌های بس رنگارنگ و تازه می‌آورد.

كاروانیان جاده سلوك و مسافران سپیدپوش آفتاب، اینك به منزل حقیقت رسیده‌اند و در انتظار دوست نماز می‌گذارند، ساده و بی‌ریا بر بوریای بال فرشتگان نشسته‌اند و در مكاشفه ناب ترین تجربه دینی، محو جمال معشوق مطلق شده‌اند.

چه طراوتی در لحظه‌های این روز پاك و مقدس است كه با آسمان و زمین برابری می‌كند؟ كدام كُنه حقیقت، كائنات را چنین به وجه آورده است؟

مژده باد عاشقان را كه عید معرفت از دریچه‌های آسمان درآمده است، فرخنده باد این شكوه روشن، این قطره‌های ژرف لطف كه از ابرهای لاهوتی می‌چكد.

"صدیقه توانا"

پی‌نوشت‌ها:

1. نهج‌البلاغه، كلمات كوتاه، ص 428 .

2. بحارالانوار، ج 87 ، ص 362 .

3. مفاتیح‌الجنان، ص 309 .

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

یک شنبه 24 مهر 1390  4:25 PM
تشکرات از این پست
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مطالب خواندنی ماه رمضان

دیدار ماه نو ملاك های فقهی رؤیت هلال

 

چند سالی است كه اختلاف مراجع در تعیین روز عید فطر، نقد هایی را بین موافقان و مخالفان نظام اسلامی برانگیخته است.

گاهی گفته می شود: چطور ممكن است رؤیت هلال برای رهبری، با همه ابزار و امكاناتش، ثابت نمی شود، ولی برای بعضی مراجع ثابت می شود؟ و یا می پرسند: آیا اعلام رؤیت هلال توسط مراجع برای رهبری علم آور نیست؟ مؤمنان از این اختلاف رنج می برند و مخالفان آن را بهانه ای برای تضعیف مرجعیت، رهبری، روحانیت و نظام اسلامی قرار می دهند.

زعمای قوم باید سعی كنند اختلافات را تا حد ممكن كم كنند و برای كاستن از اختلافات، متون (كتاب وسنت) را بیشتر بازبینی كنند و بهانه را از دست دشمنان دین بستانند و دوستان را در شك و موضع هجمه قرار ندهند.

با این حال برای روشن شدن موضوع براساس مبانی فقهی، دلایلی وجود دارد كه اختلافات موجود را هم معمولی جلوه می دهد و هم راه هایی برای كم كردن اختلافات در آن پیش بینی شده است.

مهم ترین این دلایل عبارتند از:

?ـ اتمام ماه رمضان و حلول ماه شوال احتیاج به علم، یقین و قطع دارد و جایز نیست با شك روزه را ترك كنند و عید بگیرند؛ زیرا، طبق قاعده اصولی، باید همان حالت سابقه (رمضان) را استصحاب كرد.

همه علما فتوا داده اند كه جایز نیست یوم الشك آخر شعبان و اول رمضان را با نیت رمضان روزه بگیریم؛ زیرا قاعده استصحاب حكم به ادامه شعبان در هنگام شك می كند.

در روایات نیز بر این قاعده تأكید شده است. امام صادق علیه السلام می فرمایند: «انّ شهر رمضان فریضه من فرائض الله فلا تودّوا بالتظنی (?) ؛ با گمان و تظنی عمل نكنید.» امام باقرعلیه السلام نیز در صحیحه محمدبن مسلم می فرمایند: «... و لیس بالرأی ولا بالتظنی ولكن بالرؤیه (?) ؛ ماه با قیاس و استدلال و گمان ثابت نمی شود، بلكه با دیدن هلال ثابت می شود.» در مشهوره قاسانی امام علیه السلام به همان قاعده عقلی تمسك می جویند و می فرمایند: «الیقین لا یدخل فیه الشك صم للرؤیه و افطر للرؤیه (?) ؛ یقین سابق [یعنی ادامه شعبان و رمضان] با شك نقض نمی شود؛ با رؤیت هلال روزه بگیرید و با رؤیت هلال افطار كنید.»

بنابراین تا یقین به حلول ماه شوال پیدا نكنیم، باید ماه را رمضان حساب كنیم و سی روز تمام روزه بگیریم. امام صادق علیه السلام از قول امام علی علیه السلام چنین نقل می كنند: «با رؤیت هلال، روزه و با رؤیت هلال عید بگیرید» و سپس اضافه می فرمایند: «ایّاك والشك والظن فان خفیَ علیكم فاتمّوا الشهر ثلاثین (?) ؛ بپرهیزید از عمل به شك و گمان و اگر رؤیت هلال روشن نبود، سی روز تمام روزه بگیرید.» تعجب از كسانی است كه خود شك دارند و عمداً مسافرت می كنند تا احتیاط را رعایت كرده باشند، ولی به دیگران سفارش می كنند روزه خود را افطار كنند.

بنابراین باید به رؤیت هلال شوال علم و یقین پیدا كرد و نمی توان با شك حكم صادر كرد.

?ـ طبق نظر فقهای شیعه حلول ماه شوال از دو راه اثبات می شود:

الف - علم و یقین به حلول ماه شوال .که عبارت است از:

ـ خود انسان ماه را ببیند.

ـ شیاع؛ یعنی عده قابل توجهی از مردم ادعا كنند ماه را دیده اند و این عده آنقدر زیاد باشند كه علم بر راست گویی آنها پیدا شود.

ـ گذشت سی روز از آخر شعبان؛ چون ماه بیشتر از سی روز نیست.

ب- راه های شرعی كه در حكم علم هستند، عبارت است از:

ـ شهادت دو عادل.

ـ حكم حاكم شرع.(5)

?ـ ملاك رؤیت هلال، دیدن با چشم است، نه كشف ماه با ابزار و ادوات؛ زیرا ماه همیشه در مدار خود به دور زمین وجود دارد و حتی روزهای قبل از بیست و نهم ماه رمضان می توان با امواج رادیویی محل آن را كشف كرد؛ اما از روایات متواتر چنین استنباط می شود كه ملاك، دیدن با چشم است؛ یعنی باید ماه در وضعیتی قرار گیرد كه نور خورشید را به زمین منعكس كند.

دهها روایت صحیح از معصومان علیهم السلام وارد شده است با این مضمون كه «صوموا للرؤیه وافطروا للرؤیه؛ یعنی با دیدن هلال رمضان، روزه بگیرید و با دیدن هلال شوال افطار كنید. [فطر بگیرید] (?) بنابراین دیدن با ابزار غیرمتعارف مانند تلسكوپ و یا امواج رادیویی ملاك نیست و در روایات تأكید شده است كه ملاك فقط دیدن ماه است.

یكی از شیعیان در نامه ای از امام مهدی علیه السلام سؤال می كند:« آیا به سخن منجمان و حسابگران، كه پیش بینی می كنند ماه در فلان شب در مصر یا آفریقا یا اندلس رؤیت می شود، می توانیم عمل كنیم؟» حضرت پاسخ دادند: «افطر لرؤیته و صم لرؤیته(?) ؛ یعنی با دیدن هلال افطار كن و با دیدن آن روزه بگیر.»

?- بیّنه یا شهادت دو عادل مبنی بر رؤیت هلال، به شرطی حجت است كه هر دو نفر، خود، هلال ماه را دیده باشند؛(8) اما اگر این دو شاهد خود ندیده اند ولی از راه دیگری به حلول ماه شوال قطع یافته باشند، برای دیگران حجت نیست؛ مگر این كه شهادت بر شهادت دهند؛ یعنی بگویند ما شهادت می دهیم كه فلان شاهد عادل شهادت بر رؤیت هلال داده است؛ در این صورت برای هر شاهد اولی دو شاهد لازم است؛ یعنی باید چهار شاهد عادل شهادت آن دو نفر عادل، كه خود رؤیتِ هلال كرده اند، را روایت كنند. در عین حال چنین شهادتی نیز به نظر بسیاری از فقها حجت نیست؛ زیرا شهادت بر شهادت تنها در حقوق الناس و امور مالی (دَین، ملك و عقود) نافذ است و در حقوق الهی از قبیل حدود نافذ نیست (?) و رؤیت هلال مشمول امور مالی مالی نیست و از حقوق الهی محسوب می گردد. بنابراین نمی توان گفت چرا حلول اول شوال توسط بعضی مجتهدان قم محرز گردیده اما برای رهبری احراز نشده است؛ زیرا احراز مجتهدان، شهادت با رؤیت نبوده است. البته اگر دو نفر از مجتهدان عادل ادعا می كردند ما خود رؤیت هلال كرده ایم، قطعاً برای رهبری حجت بود و می توانستند حكم بر حلول ماه شوال كنند.

?- در زبان حوزه مشهور است كه تعیین مصداق در شأن فقیه نیست. فقیه می تواند فتوا دهد كه مثلاً خمر حرام است و ماءالشعیر حلال است. یا در احكام وضعیه بگوید: خون نجس است و خون در تخم مرغ پاك است. یا در مفاهیم فتوا دهد عدالت چیست و تعریف آن كدام است؛ ولی این كه آیا این مایع خمر است یا آب، یا این ماده قرمز خون است یا نه، یا فلان فرد عادل است یا نه، و به عبارتی تعیین مصداق، در شأن فقیه نیست، مگر این كه در مقام حكم قرار بگیرد و در مصدر قضاوت بنشیند و حكومت مقامی غیر از اجتهاد است.

رؤیت هلال نیز از امور مصداقیه است و تا زمانی كه فقیه در مقام نظر باشد، موضوع از مسائل تقلیدی نیست و مقلد باید به علم خود عمل كند؛ مثلاً اگر مقلد هلال ماه را در غروب روز بیست و نهم رمضان رؤیت كرد، حتی اگر مجتهدش فردا را رمضان اعلام كند، مقلد باید به علم خود عمل كند، چون مورد از امور فتوایی و تقلیدی نیست. البته اگر با اعلام مجتهدی مقلدان او علم به حلول ماه شوال پیدا كردند، مقلدان باید به علم خود عمل كنند، اما این حجیت به خاطر علم و یقین است، نه به خاطر نظر مجتهد، و در این مورد بین مقلد و غیرمقلد فرقی نیست؛ یعنی حتی اگر غیرمقلدی از نظر مجتهد دیگری علم به حلول ماه شوال پیدا كرد او نیز باید به علم خود عمل كند.

بنابراین چون این مسأله از موارد تقلید و فتوا نیست، بر مقلدان لازم نیست در این مسأله با مجتهد خود همراهی كنند، و به همین دلیل دفاتر بعضی از مجتهدانی كه یك روز زودتر اعلام عید كردند، در پاسخ سؤال كنندگان می گفتند: به اعلام رسمی رادیو تلویزیون عمل كنید.

?- یكی از راه های اثبات حلول ماه شوال، حكم حاكم شرعی است. حاكم شرع در فقه اسلامی، در زمانی كه فقها مقبوض الید هستند، مجتهد جامع الشرایطی است كه در صدر غیبت «شیخ الطائفه»، یعنی رئیس فرقه شیعه، نامیده می شدند؛ مانند شیخ مفید یا شیخ طوسی، یا «اعلم من فی البلد» مانند شهید اول و ثانی در لبنان، علامه حلی در حله، یا اعلم مجتهدان بعد از تسریع ارتباطات مانند شیخ انصاری، میرزای شیرازی و گاهی نیز به دلیل هم طرازی، حاكمان شرع متعدد بوده اند؛ مانند آیت الله قمی و سید ابوالحسن اصفهانی .

اما حاكم شرع در زمان بسط ید و قدرت كسی است كه حكم در دست او باشد (من له الحكم)؛ مانند امام خمینی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و آیت الله خامنه ای در زمان حاضر. در صورتی كه حاكم شرع حكم به حلول ماه شوال كند، این حكم حتی برای مجتهدان دیگر نافذ است.

شهید اول فرموده است: «قول حاكم به تنهایی در ثبوت هلال كفایت می كند» و بعد اضافه می كند كه «بر مجتهد دیگر است كه از حاكم استفسار كند آیا خود ماه را دیده است یا از راه دیگری برای او ثابت شده است.»(??)

با این حال مرحوم صاحب جواهر استدراك شهید را مردود می شمارد و می فرماید: «اطلاق ادله در مورد حجیت حكم حاكم، خصوصاً در این موضوعات عامه كه در آنها به حاكم رجوع می شود معلوم است، و بر دانایان به شرع و سیاست روشن است كه حكم حاكم به طور مطلق حجت است، چه مستند به قول دو شاهد عادل باشد یا مستند به علم خودش یا به دلیل دیگری باشد؛ بنابراین بر مجتهد دیگری واجب نیست از مستند حاكم استفتاء كند؛ چون روشن است كه حكم به رؤیت هلال، حكم است و پیروی كردن از حكم بر مجتهدان دیگر هم واجب است.»(??)

حضرت امام نیز در تحریرالوسیله می فرمایند: «لا تختصّ حجیه حكم الحاكم بمقلدیه بل حجه حتی علی حاكم آخر(??) ؛ حجیت حكم حاكم در اعلام عید فطر، به مقلدان خود اختصاص ندارد، بلكه نسبت به حاكم دیگر نیز حجت است.»

با توجه به این كه اعلام حلول ماه نو از مقوله حكم و از مختصات حاكم اسلامی است، حق این است كه مجتهدان دیگر باید جانب ولی فقیه را رعایت كنند و در اعلام عید برای دیگران یا اقامه نماز عید، احتیاط لازم كنند. بنابر این ملاكات فقهی كه برشمردیم، می توانیم چنین نتیجه بگیریم :

?- نظریه مراجع چون بر مبنای رؤیت شخصی نبوده است، برای ولی فقیه حجت نیست، ولی حكم ولی فقیه برای مراجع و مقلدان آنها حجت است.

?ـ اگر مرجعی یا فردی، علم به رؤیت یا خلاف آن پیدا كرد، شرعاً نمی توانیم او را از عمل به علم خود منع كنیم، خصوصاً در مورد مراجع نمی شود گفت چرا بر خلاف نظر حاكم شرع عمل كردند، ولی می شود توقع داشت در اعلام روز عید فطر و خواندن نماز، كه موجب اختلاف در صفوف می شود، مراجع احتیاط كنند و حق ولایت امر را نگهبانی كنند.

?- اعلام عید در پایان روز بیست و نهم رمضان خلاف احتیاط است، مگر این كه قطعی شود ماه رؤیت شده است.

?- رؤیت هلال از امور تقلیدی و فتوایی نیست، مگر این كه مرجعی در مقام حكم اعلام كند ماه رؤیت شده است، كه این موضوع در زمان بسط ید یك مجتهد برای سایر مراجع، خلاف قدر متیقن است و مجتهدان دیگر باید احتیاط كنند.

"روح الله حسینیان"

پی نوشت ها:

?. شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج ?، ص ???، روایت ??.

?. همان، ص ???، روایت ?.

?. همان، ص ???، روایت ??.

?. همان، روایت ??.

?. همان، كتاب الصوم (ج ?)، باب ??، ص ???.

?. همان، ص ???، باب سوم، روایات ? تا ??.

?. همان، ص ???.

?. امام خمینی، تحریرالوسیله، ج ?، ص ???.

?. شیخ طوسی، النهایه فی مجرد الفقه والفتاوی، كتاب الشهادات، باب كیفیه الشهاده، ص ???/ تحریرالوسیله، ج ?، ص ???.

??. شهید اول، الدروس الشرعیه، كتاب الصوم، درس ششم، فرع سوم .

??. شیخ محمدحسن نجفی، جواهرالكلام، ج ?، ص ???.

??. تحریرالوسیله، ج ?، كتاب الصوم، ص ???.

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

یک شنبه 24 مهر 1390  7:15 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها