مردی که خود را با ایمان میدانست به کوه نوردی رفت. در مسافتی از راه به تاریکی خورد در این هنگام در حین بالا رفتن طناب مرد پاره شد و به پایین پرت شد در قسمتی از کوه طناب به صخره ای گیر کرد مرد فریاد زد خداوندا کمکم کن،از جانب پروردگار ندا آمد طناب را رها کن ، مرد گفت خداوندا اگر طناب را رها کنم به پایین کوه سقوط خواهم کرد و میمیرم در نتیجه طناب را محکمتر گرفت ، فردای آن روز جنازه مردی را پیدا کردند که از سرما یخ زده بود و تنها یک متر تا زمین فاصله داشت . . شما چقدر به خداوند واقعا َ ایمان واعتقاد دارید ؟