0

لطیفه

 
papeli
papeli
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1388 
تعداد پست ها : 12867
محل سکونت : قم

لطیفه

 

اوّلی: اگر گفتی بهترین راه مبارزه با مگس چیست؟
راه مبارزه با مگس:
دوّمی: بهترین راه این است که آن ها را یکی یکی بگیریم
و قلقلکشان بدهیم؛ وقتی خنده شان گرفت کمی فلفل توی
دهانشان بریزیم و رهایشان کنیم.


اوّلی: «اگر گفتی چرا وسط قرص خط دارد؟»
دوّمی: «برای اینکه اگر از گلو پایین نرفت، آن را با پیچ گوشتی بپیچانیم!»


ایرج: بیژن چرا روزهای آفتابی باخودت چتر می آوری
بیژن :آخه روزهای بارانی بابام چتر را می برد.



 

معلم:جمع درخت چی میشه
شاگرد:آقا اجازه جنگل




 

اولی: شبی که زلزله آمد شما خیلی ترسیدید این طور نبود؟
دومی: بله همین طور بود از ترس به خودم لرزیدیم ولی مثل این که زمین بیشتر از ما ترسیده بود چون خیلی بیشتر می لرزید.



 

مردی می خواست ماشینش را بشوید اول پلاکش را شست دوستش پرسید برای چی اول پلاکش را می شویی؟
مردگفت:دفعه ی قبل همه ی ماشین را شستم وقتی رفتم پلاکش را بشویم دیدم ماشین مال خودم نیست.


kb9j_img_3241.jpg

شهر من یک گل به نام حضرت معصومه دارد.

سه شنبه 12 مهر 1390  10:10 PM
تشکرات از این پست
rezahossiny
rezahossiny
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1677
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:لطیفه

خیلی جالب  و با مزه بود 

پنج شنبه 11 آبان 1391  12:04 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها