لطیفه
|
به جای تو
برادر: دلت می خواست به جای چه کسی بودی؟
خواهر: جای تو
برادر: برای چه؟
خواهر: برای اینکه خواهر نازنینی مثل خودم داشته باشم.
|
|
|
پنچر گیری
یک نفر کفش لاستیکی می خرد بعد از چند روز یک میخ به کفشش فرو می رود پنچری کفشش را می گیرد!
|
|
|
رانندگی
اولی: بالاخره در امتحان رانندگی قبول شدی؟
دومی: معلوم نیست.
اولی: چطور معلوم نیست؟
دومی: افسری که از من امتحان گرفت هنوز به هوش نیامده است.
|
|
سفر
مردی با هواپیما سفر می کرد. بعد از نیم ساعت که به مقصد رسید به کنار دستی اش گفت: اگر می دانستم این قدر نزدیک است پیاده می آمد.
|
شهر من یک گل به نام حضرت معصومه دارد.
سه شنبه 12 مهر 1390 10:03 PM
تشکرات از این پست