گزارش فارس به مناسبت 8 مهر روز "مولانا" کلام مولانا با نغمههای "نی" به گوش جهانیان رسید
خبرگزاری فارس: مولانا پارسای عاشق پیشه و پاکباز مجذوب و سرانداز و سوخته بلخ که سالها اسیر بیدلان بود، و به برکت عشق ترک اختیار کرد و سوزش جان را نه از طریق کلام بلکه به وسیله نغمههای نی به گوش جهانیان رسانید.

به گزارش خبرگزاری فارس از اصفهان، حضرت مولوی از ستارگان بل خورشیدان هدایت بشر است که خود با تمسک به قرآن مجید و شیفتگی و محصلی در مکتب آموزگار بزرگ بشر پیامبر مهر و رحمت حضرت محمد بن عبدالله (ص) طریق عشق و انسانیت را آبرومندانه پیمود و به جویندگان حقیقت و تشنگان شربت وصال مثنوی شریف را هدیه کرد.
با آنکه آثار مولوی به عموم جهانیان تعلق دارد اما ایرانیان و پارسی زبانان بهره خود را از او بیشتر میدانند، چرا که آثار او به زبان پارسی سروده شده و از محیط فرهنگ ایرانی بیشترین تاثیر را پذیرفته و داستانهای مثنوی به طور عموم با فرهنگ ایران آن روزگار منطبق بوده است.
* روز پارسای عاشق پیشه و پاکباز
هشتم مهرماه را به روز مولانا پارسای عاشق پیشه و پاکباز، مجذوب و سرانداز و سوخته بلخ که سالها اسیر بیدلان بود و به برکت عشق ترک اختیار کرد، نامیدهاند، چرا که سوزش جان را نه از طریق کلام بلکه به وسیله نغمههای نی به گوش جهانیان رسانید.
او که نوای بینوایی سر داد و بلاجویان را به دنیای پرجاذبه و عطرانگیز عشق دعوت کرد و در گوش هوششان خواند که در این وادی مقدس، عقل و دانش را با عشق سودای برابری نیست.
اوست که در عرصه الهام و اشراق پر و بال گشود تا مفهوم عشق را به شیوههای نظری و عملی برای صاحبدلان توجیه کند و خواننده کنجکاو اشعارش را از محدود به نامحدود سیر داد او از خود واراسته و به روح ازلی پیوسته بود.
*مولانا اسطرلاب اسرار حقایق را در جان شمس یافت
جلالالدین محمد مولوی جان باخته و دلبسته محتشمی است که بیپروا جام جهان نمای عشق را از محبوبی به نام شمس تبریزی در دست گرفت و تا آخرین قطره آن را مشتاقانه نوشید و روحش به پرواز در آمد تا به روی بالهای گسترده آواهای دلانگیز موسیقی نشست.
مولانا در لحظات و آنات شور و شیدایی که به اعتراف خودش رندان همه جمعند در این دیر مغانه، چه زیبا آتش سوزان را برابر دیدگان وارستگان به کمک کلمات موزون الهامی مجسم میکند، به طوری که خواننده صاحبدل این اسطرلاب اسرار حقایق را در جان عاشق پیش خود احساس میکند؛ شمس تبریزی که بود که چنین آتشی در تار و پود فقیه بلخ افروخت و وادارش کرد مانند چنگ رباب مترنم شود.
مولانای عاشق بلاکشان صبور آتش خواری را در وادی عشق میطلبد و وارستگانی را دعوت میکند که در برابر ناملایمات ناشی از مهجوری و مشتاقی دامن تحمل و توکل از دست ندهد و سوز طلب را از بلا باز شناسد.
بیقراری و نا آرامی جلالالدین محمد مولود حدت، شدت، غیرت و صداقت در عشق شمس است که همه کائنات را در وجود معشوق میدید و خود را دیوانه عشق میدانست، چه بسیار روزان و سرشبانی سرکشتگی و آشفتگیش را در سماع و پایکوبی میگذرانید و استمرار در چرخندگی بیانگر طبیعت ناآرامش او بود.
* مثنوی قرآن فارسی است
مثنویپژوه اصفهانی با اشاره به اینکه دانش را باید از طریق بزرگان آموخت، گفت: در مثنوی و معنوی مولانا معنویاتی نهفته که به قول بسیاری از بزرگان به قرآن فارسی تعبیر شده است.
وی ادامه داد: ما باید عمری را برای به دست آوردن عقاید و فضائل صرف کنیم، در صورتی که بزرگانی در سالهای گذشته وقتها و عمرهایی را گذاشتند تا ما به راحتی این کمالات را به دست آوریم.
منصور صفوی با اشاره به وجود کتابهایی مانند مثنوی و معنوی، منطقالطیر و دیوان حافظ تاکید کرد: برای دست یافتن به سعادت و زندگی آسوده با استفاده از گنجینههای حکمت به جا مانده از این بزرگان پس از قرآن میتوان این ره چند ساله را یک شبه پیمود.
وی مشکل جامعه امروزی را راحتطلبی و سهلالوصولی آنها در دریافت مطالب دانست و افزود: دیگر کسی نزد استاد نشستن و زانوی ادب در بغل گرفتن را ندارد، زیرا چیزهای بیارزشی همچون مد برایشان اهمیت بیشتری پیدا کرده است.
این مثنویپژوه تاکید کرد: به قول مولانا مثنوی، معنوی است زیرا که در آن معنویت نهفته و هر چه معنا از عالم معنا است در مثنوی و معنوی جمع شده است و او به دنبال حقیقتی به نام خداوند و در پی رابطه انسان با معبود خویش بوده است که محبت، عشق، شعور و حقیقت اصلی وجود انسان در اشعارش موج میزند.
وی با اشاره به اینکه کشور ترکیه فرصت را غنیمت شمرد و زودتر از دیگر کشورها ادعای مالکیت میراث معنوی مولوی کرد، بیان داشت: بیهمتی و کم کاری کشور ما منجر شد از کسی که بیشتر اشعارش به زبان فارسی است در حد شایسته قدردانی نکنیم وگرنه در گوشه و کنار ایران کم نیستند کسانی که حقیقت مولانا را به خوبی درک کردهاند.
* مفاتح عرفان جلالالدین محمد خودشناسی است
برای درک عظمت منشور عرفان ویژه جلالالدین محمد که در آثارش پنهان است باید شناگر با تجربهای بود، از دریاهای مواج و سهمگین دیوان کبیر شش دفتر مثنوی و رساله مافیه نهراسید و شناوری کرد تا صدفهای حامل درهای یتیم را فرا چنگ آورد.
و به مراتب در این سیر و سلوک که هفت وادی یا هفت منزل توجهی نداشته فقط مداح عظمت و مقام و مرتب انسان و حضورش در کاینات بوده و معرفت صوفیانه را از خویشتن شناسی آغاز کرده و معتقد است هر سالک مومنی وقتی که صفحات کتابی وجود تکوینی خود را با خلوص نیت مطالعه و محتوای آن را به خوبی درک کرد، بیشک پروردگار خود را بهتر شناخته است، پس مفاتح عرفان جلالالدین محمد خودشناسی است.
نردبانی که انسان را رو به آسمان میبرد، پیر راشد در مراحل منظم سفر را به سوی حقایق عالیتر ارشاد میکند تا آنکه درهای حق گشوده میشود و دیگر در عشق نیاز به نردبان نیست، سماع نیز نردبانی به سوی آسمان است.
او از طالب فقط سلوک روحانی میخواست سلوکی برای عروج به ماورای دنیای نیازها و تعلقها، تصوف مولانا درس عشق بود، درس تبتل و فنا، هدف سلوک او اتصال با کل کاینات اتصال با دنیای غیب و مبدا هستی بود.
اخلاق، افکار و عقاید مولوی دریایی بس عظیم و پهناور است که در این گفتار بیش از یک قطره آن را نمیتوان ارائه داد، باید سالها در عرفان غور کرد تا توفیق درک مطالب اثر عظیم مولانا را به دست آورد و توانست پیرامون افکار او شرح و تعلیق نوشت.
==============
گزارش از مریم ایروانی
==============
تشکرات از این پست