شاخصههاي حكومت امام مهدي(عج) در قرآن و روايات و ادعيه
مهمترين مؤلفه در حكومت امام مهدي(عج) «عدالت» است؛ زيرا عدالت بزرگترين و مهمترين آرمان انبياي الهي و زيربناي اصلاح جوامع بشري است. قرآن كريم در اينباره ميفرمايد: لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ. چكيده حكومت امام مهدي(عج) تأمين كننده اهداف همه انبياي بزرگ الهي است و به همين دليل شاخصههاي آن به اهميت و بزرگي اهداف آن است. اگر بخواهيم شاخصههاي اين حكومت را بررسي كنيم، قرآن و روايات خاص مهدويت منبع بسيار خوبي است ولي گذشته از روايات خاص ميتوان به آنچه در كليات آيات قرآني و ادعيه مأثور بيان ميشود نيز استناد كرد. در اين گفتار به سه شاخصه اساسي و مهم حكومت حضرت پرداختهايم:
1. عدالت (در همه حوزههاي سياسي، اجتماعي، قضايي، اقتصادي، فرهنگي و...)
2. امنيت (در همه بخشها از جمله امنيت اجتماعي، امنيت قضايي، امنيت اخلاقي و رواني و...)
3. احياي كتاب خدا و سنت نبوي. براي اثبات اين سه مؤلفه مهم هم به آيات و روايات و ادعيه به گونهاي كه دلالت صريح داشته باشند استناد گرديد و هم با توجه به اينكه حكومت مهدي(عج) به عنوان بشارت و منت الهي است و نيز در دعاي افتتاح به عنوان دولت كريمه كه ضامن كرامت مؤمنان در دنيا و آخرت است، اين سه شاخصه مورد بررسي قرار گرفته است. مقدمه براساس آيات و روايات قرآن و روايات فراوان آينده جهان از آن صالحان و نيكان است و ايشان وارثان زمين و حاكمان ارض خواهند بود. قال الله تعالي: وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ.[1]
براساس روايات پيامبر(ص) و اهل بيت(ع) حكومت جهاني امام عصر(عج) همان دولتي است كه تحققبخش اهداف انبيا در طول تاريخ بوده و مصداق كامل بشارتهاي قرآني مبني بر وراثت صالحان و نيكان است. عن محمد بن علي الباقر(ع) قال: القائم منا منصور بالرعب مؤيد بالنصر تطوي له الأرض و تظهر له الكنوز يبلغ سلطانه المشرق و المغرب و يظهر الله عز و جل به دينه علي الدين كله و لو كره المشركون...؛[2] قائم(عج) از ماست كه به رعب و وحشت ياري ميشود و به نصرت الهي تأييد ميگردد. زمين براي او پيچيده ميشود و گنجها برايش آشكار ميگردد. حكومت او مشرق و مغرب عالم را ميگيرد و خداوند به سبب او دينش را بر همه اديان چيره ميسازد گرچه مشركان كراهت داشته باشند... . در اين مقال ميخواهيم شاخصههاي حكومت جهاني آن حضرت را براساس قرآن و روايات و ادعيه بررسي كنيم. شيوه بحث در روايات از فريقين ويژگيها و شاخصههاي حكومت مهدي(عج) به روشني بيان شده است كه بررسي دقيق آنها سيمايي جامع از روزگار آن حضرت را به نمايش ميگذارد ولي راه ديگر براي اين مهم، دقت در تعابيري است كه در قرآن و روايات و بهويژه ادعيه دربارة آن عزيز و حكومت جهاني او به كار رفته است. در اين گفتار از هر دو شيوه استفاده خواهم كر د تا سيماي روشنتري از حكومت جهاني مهدوي ارائه كنيم. گذشته از اينكه در قرآن كريم بياناتي است كه گوياي آن است كه حكومت مهدي(عج) به عنوان نتيجه و عصارة خلقت و زمينهساز عبوديت واقعي در همه بندگان[3] است كه كه همين هدف نهائي خلقت جهان و انسان بوده است؛[4] هنگام بشارت به اين حكومت، عبارت «منتگذاري»[5] آمده است كه عبارت از نعمت بزرگ الهي است حال بايد دقت كرد كه حكومتي كه مظهر منتِ حضرت منان مطلق و منعم بينياز و نعمتبخش كريم است چگونه بايد باشد؟! و در روايات آمده است كه: ...يرضي عن خلافته اهل الأرض و اهل السماء...؛[6] از خلاقت او تمام ساكنان زمين و آسمان خشنود خواهند بود! پس بايد ملاحظه كرد كه اين حكومت به تمام نيازهاي مادي و معنوي بشر پاسخ ميدهد و همه اينها را در چارچوب قوانين الهي انجام ميدهد كه هم موجبات رضايت زمينيان را فراهم ميكند و هم اهل آسمان و، دوران الهي را شاد ميكند. روايت كريمه و كرامت انسان گفتيم كه شاخصههاي حكومت جهاني مهدي(ع) از رهگذر بيانات قرآني و تعابير اهل بيت(ع) در روايات قابل بحث و بررسي است. محور سوم، ادعيه و زيارات مأثور از معصومين(ع) است كه در اين جهان تنها به فرازهايي از دعاي شريف افتتاح كه منسوب به ناحيه مقدسه است ميپردازيم: اللّهم انا نرغب اليك في دولة كريمة تعز بها الاسلام و اهله و تذل بها النفاق و اهله و تجعلنا فيها من الدّعاة الي طاعتك و القادة الي سبيلك و ترزقنا بها كرامة الدنيا و الاخرة؛[7] خدايا به سوي تو در ظهور دولتي با كرامت اميد و اشتياق داريم. دولتي كه به آن اسلام و مسلمين را عزيز گرداني و نفاق و منافقان را خوار كني و ما را در آن حكومت از جمله دعوتكنندگان به طاعت خويش قرار دهي و از آنها كه به راه تو رهبري ميكنند و به وسيله آن دولت، كرامت دنيا و آخرت را به ما عطا فرمايي. در اين عبارت از حكومت مهدي(عج) به «دولت كريمه» ياد شده است و رهآورد اين دولت، «كرامت انسان» در دنيا و آخرت بيان گرديد!!
علاوه بر اين كه رهبر حكومت «كريم» و كريمزاده است چنانكه در زيارت روز جمعه خطاب به ايشان ميگوييم و انت يا مولاي كريم من اولاد الكرام.[8] حال بايد ملاحظه كرد كه «رهبر كريم» در «دولتي كريمه» براي پيريزي «جامعهاي با كرامت» كه ضامن «كرامت دنيوي و اخروي انسان» است چه خواهد كرد و بر اساس چه مؤلفههايي حكومت خود را پيريزي خواهد كرد؟ براي پاسخگويي به سؤال بالا لازم است معني واژه «كرم» با دقت مورد بررسي قرار گيرد. تحقيقي در واژه كرم در معني «كرم» سخنان زيادي آمده از جمله: «الكريم اسم جامع لكلّ ما يحمد فالله كريم حميد الفعال».[9] كريم اسمي است كه در بردارنده هر چيز پسنديدهاي است و خداوند كريم است يعني صاحب كارهاي پسنديده و ستايش شده است. «التحقيق في كلمات القرآن» بيان كاملتري دارد: ريشه اين كلمه در همه معانياش عبارت است از معنايي كه ضد هوان و پستي است (هماني گونه كه عزت امري است در مقابل ذلت و بزرگي در مقابل كوچكي) اما در ذلت آن قسم از پستي است كه از سوي مقام بالاتري اعمال شود به خلاف آن پستي كه در مقابل كرامت است... بنابراين كرامت به معني عزت و برتري در ذاتمنشي است و در آن ملاحظه برتري و بلندي بر غير نشده است. [و نيز بايد دانست كه] مفاهيمي مانند بخشش و سخاوت و گذشت و بزرگي و پآكي از آثار و لوازم كرامت است [نه معني آن]... بنابراين كرامت، بسته به مصداق و موردش، ويژگيهاي گوناگون معنايي پيدا ميكند، زيرا گاهي كرامت در موضوعات خارجي ملاحظه ميشود مثلكِتَابٌ كَرِيمٌ[10] و گاهي در گفتارها [و نوع آنها] مانند وَقُل لَهُمَا قَوْلاً كَرِيماً[11] و گاهي در انسان مانند وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ[12] و إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللهِ أَتْقَاكُمْ[13] و در ملائكه مانند كِرَاماً كَاتِبِينَ[14] و در شخص خداوند عزوجل مانند فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ[15]. معني كلي و جامع در همه اين موارد عزت و بلندي در خود شيء است بدون ملاحظه و مقايسه با غير خودش و البته كرامت در خداوند متعال، مطلق است بدون هيچ قيد و محدوديتي به گونهاي كه كمترين پستي و ضعف در او [و صفاتش كه عين ذاتش است] قابل تصور نيست پس در ذات مقدسش حقيقت كرامت است و همه كرامت و اوست مبدأ و منتهاي كرامت... و هيچ كرامتي يافت نشود مگر از سوي اووَمَن يُهِنِ اللهُ فَمَا لَهُ مِن مُكْرِمٍ[16] ... و بهره بنده از اين حقيقت كريمه آن است كه از پستيها و ذلتهاي مادي و روحاني دوري جديد و در نفس خود و باطنش عزيز و بلند باشد و اين معني حاصل نميشود مگر با تقرب و معنوي به خداوند [كه كريم مطلق و مطلقالكرام است] به وسيله كم كردن علاقهها و وابستگيهاي مادي و پيوستني و تعلق به ملأ اعلي. [چنانكه دربارة فرشتگان فرموده است]: بلكه آنها بندگان مورد اكرام هستند در گفتار بر ذات حق سبقت نميگيرند و پيوسته به فرمنان او، عمل ميكنند ... و اين از نشانههاي جدا كننده و شخص كننده براي مكرميني است چون كه اينان به جايگاهي رسيدهاند كه در زندگي خود جز در دايره اوامر الهي درخواستي ندارند و جز بر اساس فرامين او، كاري نميكنند![18]
كرامت جامع خوبيها با توجه به معني كرم و كرامت كه بيان شد، روشن است كه اين مهم مفهوم در جايي صادق است كه همه خوبيها به گونهاي جمع باشند همان طوركه وقتي سخن از «تقوا» و پاكي مطرح ميشود به معني جامعيت در اعمال خير و نيك است و همانگونه كه وقتي از «حُسن خلق» سخن گفته ميشود به معني جامعيت در صفات زيباي اخلاقي است. شاهد اين ادعا و روايات فراواني است كه دربارة كرامت و نشانههاي كريم از معصومين(ع) نقل شده است كه چند نمونه از آن را ميآوريم: عن رسول الله(ص): كرم الرجل دينُه؛[19] بزرگواري انسان، دين اوست. عن الامام علي(ع): انما الكرم التنزه عن المعاصي؛[20] همانا بزرگواري و كرامت در دوريجستن از گناهان است. و عنه(ع): الكرم نتيجة علوّ الهمة؛[21] كرامت و بزرگواري نتيجه و ثمره بلندهمتي است. و عنه(ع): لا كرم كالتقوي؛[22] هيچ كرامتي مانند پرهيزكاري نيست. پس هر چه آدمي در زندگي فردي و جمعي براي حفظ هويت انساني و الهي خود صاحب همت عاليتر باشد كريمتر است و تمام كرامت و نهايت آن اين است كه در حفظ هويت ديني خود بيشترين همت را داشته باشد و در همه حوزهٍا و فعاليتها تقوا و رضاي الهي را با رعايت چارچوب دين، مد نظر داشته باشد. اين پاكي و خداگونهزيستن هم در حوزه فرد و هم در حوزه اجتماع كريم بايد ملاحظه شود. وقتي گفتيم كه در دولت كريم هدف رساندن انسان به كرامت دنيوب و اخروي است پس بايد جامعهاي بر اساس تقوا و پاكي و البته تلاشگر و بلند همت در همه عرصهها تعريف شود و بستري مناسب براي تحقق آن هدف عالي (كرامت انسان) پديدار گردد. با اين نگاه به شاخصههاي دولت كريمه امام مهدي(عج) ميپردازيم و از رواياتي كه در اين بخش با صراحت سخن گفتهاند هم كمك ميگيريم. عدالت در همه حوزهها مهمترين مؤلف در حكومت امام مهدي(عج) «عدالت» است؛ زيرا عدالت بزرگترين و مهمترين آرمان انبياي الهي و زيربناي اصلاح جوامع بشري است. قرآن كريم در اينباره ميفرمايد: لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ؛[23]
به راستى [ما] پيامبران خود را با دلايل آشكار روانه كرديم و با آنها كتاب و ترازو را فرود آورديم تا مردم به انصاف برخيزند. و روايات فراوان از شيعه و سني امام مهدي(عج) را به عنوان امام عدل و عدالتگستر جهاني معرفي كرده است به گونهاي كه عبارت: «يملأ الله به الأرض قسطاً و عدلاً كما ملئت ظلماً و جوراً»[24] به عنوان مثالي رايج در ادبيات مهدويت درآمده است. از سوي ديگر بناي جامعهاي بيكرامت جز با تحقق عدالت در همه حوزهها امكانپذير نخواهد بود و مستضعفيني كه مورد بشارت قرآن قرار گرفتهاند[25] جز با اجراي عدالت به حقوق ضايع شده خود دست نخواهد يافت. بنابراين، براي ساختن جامعهاي با كرامت كه نتيجه آن رسيدن انسانها به كرامت دنيوي و اخروي است، لازم است «عدالت» در همه عرصههاي فردي و اجتماعي تحقق يابد و عدالت در همه مراتب آن در جامعه حاكم شود. يطهّر الله به الأرض من كل جور و يقدسها من كل ظلم... فإذا خرج وضع ميزان العدل بين الناس فلا يظلم احدٌ احداً.[26] خداوند به وسيله او زمين را از هر گونه ستم پاك خواهد كرد و از هرگونه ستم، قداست ميبخشد... آنگاه كه او قيام كند ترازوي عدالت در ميان مردم نهد (در نتيجه) هيچكس به ديگري ستم نخواهد كرد. رواياتي مانند روايت بالا به خوبي از گستردگي عدالت مهدوي و شمول آن پرده برميدارد و اين به معني آن است كه عدالت مهدوي شامل عدالت سياسي، عدالت اجتماعي، عدالت قضايي، عدالت اقتصادي، عدالت فرهنگي و... است؛ چون بدون رفع ظلم و بيعدالتي در همه حوزهها نميتوان گفت كه «زمين از هرگونه ظلم پاك شود» و «هيچكس به ديگري ظلم نميكند». چنانكه مفهوم پرشدن زمين از عدالت پس از پر شدنش از ظلم و جور همين است و حتي به قرينه مقابله نيز ميتوان استناد كرد يعني اگر جهان امروز را به دقت بنگريم ظلم و جور را در همه ساحتها ميبينيم. ظلم سياسي، ظلم قضايي، ظلم اقتصادي، ظلم فرهنگي، ظلم اجتماعي و... هم در سياست كارگزاران ناشايسته حكومت ميكنند و هم در قضا، دادگستريها به بيدادگري دامن ميزنند و هم در اقتصاد، توليد و توزيع و مصرف گرفتار بدترين بيعدالتيهاست و هم در فرهنگ، بدترين ظلمها بر افراد و اجتماع روا داشته ميشود. اين گستردگي و تنوع ظلم و ستم ميطلبد كه عدالتي كه جاي آن را خواهد گرفت، عدالت در همه عرصهها باشد و حتي روابط فردي را در كوچكترين نهادهاي اجتماع تحت تأثير قرار دهد چنانكه امام باقر(ع) فرمود: به خدا سوگند، عدالت را به درون خانههاي مردم ميبرد آنچنان كه سرما و گرما به خانهها نفوذ ميكند.[27]
كرامت انساني هم به معني برخوردي از مجموعه فضائل و زيباييهاست كه جز با حاكميت ارزشهاي الهي در فرد و جامعه قابل تحقق نيست. يعني اگر قرار است دولتي، دولت كريمه باشد و جامعهاي با كرامت را بنا كند و رعيت خود را به كرامت دنيوي و اخروي برساند لازم است عدالت را در عرصه اعتقاد و عمل تحقق بخشد و اين جز با تعالي عقل و اخلاق و پالايش روح و روان انسانها امكانپذير نخواهد بود به همين دليل تفسير ديگري از عدالت مهدوي را در روايات ملاحظه ميكنيم: امام باقر(ع) فرمود: وقتي قائم ما قيام كند، خداوند دست خود را بر سر بندگان نهد و به سبب آن عقلهاي ايشان را كامل كند و اخلاق ايشان را به تكامل رساند.[28] امام علي(ع) فرمود: و لو قد قام قائمنا... لذهبت اشحناء من قلوب العباد؛[29] چون قائم ما قيام كند، كينهها از دل بيرون رود. پيامبر اكرم(ص) فرمود: و يعجل الله الغني في قلوب هذه الامة؛[30] (در روزگار مهدي(عج)) خداوند بينيازي را در دلهاي اين امت پديد آورد. اين حكايت از آن دارد كه عدالت مهدوي راهبردي است براي اصلاح فرد از همه رذائل اخلاقي و ساختن جامعه براساس همه خوبيها و فضيلتها و اين همان آرمان انبياي الهي است. امنيت عمومي و فراگير امنيت از مفاهيم روشن و آشنا براي ذهن عمومي است. همه ميدانند امنيت چيست و به همين دليل مطلوب همگان است. هر فرد و ملتي طالب جامعهاي امن و امان است كه در سايه آن به اهداف خود دست يابد. همه ميدانند كه بستر مناسب براي شكوفايي فرد و جامعه، محيطي امن و به دور از تهديدها و ناگواريهاست. قرآن كريم در موارد متعددي سخن از «امنيت» فرمود و به ويژه از آن به عنوان يك نعمت الهي ياد كرده است: فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَيْتِ الَّذِي أَطْعَمَهُم مِن جُوعٍ وَآمَنَهُم مِنْ خَوْفٍ؛[31] پس بايد خداوند اين خانه را بپرستند؛ همان [خدايى] كه در گرسنگى غذايشان داد، و از بيم [دشمن] آسودهخاطرشان كرد. و صفت برجسته مكه را كه حرم خداست، امنيت معرفي كرده است: وَهذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ؛[32] و [سوگند به] اين شهر امن [و امان]. و نيز خانه كعبه را خانه امن و امان براي مردم قرار داده است: وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْناً؛[33] و چون خانه [كعبه] را براى مردم محل اجتماع و [جاى] امنى قرار داديم. و از قول پيامبر بزرگ خود ابراهيم، دعا براي امنيت شهر را مقدم بر نعمت رزق و روزي قرار داده است: رَبِّ اجْعَلْ هَذَا بَلَداً آمِناً وَارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَراتِ؛[34] اين همگي حكايت از اهميت «امنيت» است و اينكه امنيت نعمتي مادر و اصيل است كه بسياري از خوبيها و نعمتها در بستر آن تحقق مييابد. امروز نيز در جوامع بشري و مجامع بينالمللي، مسئله امنيت جهاني از مهمترين دغدغهها و دلمشغوليهاست. همگان برآنند كه براي امنيت جهاني و امنيت كشورها و شهرها و امنيت راهها و مرزها و امنيت سرمايهگذاري و تجارت و امنيت فكري و فرهنگي و امنيت قضايي و دادرسي و امنيت اخلاقي و رواني و... فكري بكنند و چارهاي بينديشند. به تعبير ديگر در هر حوزهاي نوعي نگراني و ترس و تهديد وجود دارد كه مانع پيشرفت فرد و جامعه در همان حوزه است و چون جامعه يك مجموعه به هم پيوسته است و نه حلقههايي جدا و بريده، ناامني در بعضي از بخشها، سبب سلب امنيت در ساير مجموعهها نيز خواهد بود. در نتيجه چنين جامعهاي نميتواند به عدالت دست يابد و نيز نميتواند به كرامت الهي و انساني خود نائل شود. بلكه لازمه يك اجتماع صالح و رو به پيشرفت تحقق امنيت در همه بخشها و رفع تهديدها در همه حوزههاست همانگونه كه قرآن كريم چينن تصويري را براي جامعه صالح و سالم به مؤمنان بشارت داده است: وَعَدَ اللهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَنِي لاَ يُشْرِكُونَ بِي شَيْئاً وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ؛[35] در اين آيه شريفه كه به حكومت مهدوي تأويل شده است وقتي سخن از خلافت مؤمنان و تمكين دين ايشان مطرح گرديده به دنبال آنها رفع هرگوه ترس و تهديد و جايگزيني امنيت، بشارت داده شده است و اين به معني آن است كه از مهمترين اركان حكومت و مؤمنان و صالحان، مسئله امنيت و رفع تهديدهاست. جالب اينكه آنچه در تعبير آيه آمده است امنيتي مطلق و فراگير است كه جايگزين تهديد و ترس در همه جوانب حيات خواهد شد؛ زيرا نه خلافت مردم در آيه (خوفهم) مقيد به قيدي شده است و نه امنيت (امناً) دامنه و حدي براي آن بيان گرديده، بلكه نكره بودن آن دليل گستردگي و عموميت آن است همانگونه كه اضافه «خوف» به ضمير «هم» ميتواند اشاره به ترس و تهديد داشته باشد كه همهگير و عمومي است. و همانگونه كه پيشتر بيان شد، اين امنيت فراگير (و نه محدود به حوزههاي خاص) بستر مناسب براي شكوفايي انسان است (امري كه پيش از اين اتفاق نيفتاده است) و اين همان عبوديت و بندگي خالصانه براي خداست كه در پايان آيه بيان گرديده: يَعْبُدُونَنِي لاَ يُشْرِكُونَ بِي شَيْئاً. بنابراين، لازمه رسيدن به كرامت انساني فراهم شدن بستر مناسب براي آن است يعني رسيدن به جامعهاي امن و امان و چون حكومت مهدوي به دنبال تحققبخشي به كرامت انساني در دنيا و آخرت است نميتواند از مقوله امنيت غافل بماند بلكه از مهمترين اركان مورد توجه آن حكومت است و ضمناً از آيه 55 سوره نور كه نتيجه حكومت مؤمنان را عبوديت خالص براي خدا بيان كرد، معلوم ميشود كه آنچه به عنوان كرامت دنيوي و اخروي در دولت كريمه مهدوي مورد انتظار است همان عبوديت الهي است كه ضامن كرامت انساني در دنيا و آخرت است.[36]
در روايتي آمده است: اذا قام حكم بالعدل و ارتفع في ايامه الجور و امنت السبل و اخرجت الأرض بركاتها و ردّ كل حق الي اهله و لم يبق اهل دين حتي يظهروا الاسلام و يعترفوا بالايمان.[37] چون آن حضرت قيام كند به عدالت داوري كند و در زمان او ستم ريشهكن ميشود و راهها امن ميگردد و زمين بركتهاي خود را آشكار ميكند و هر حقي به صاحبش برميگردد و پيرو هيچ آييني نميماند جز اينكه به اسلام ميگرود و به آن ايمان ميآورد. اينكه حق به اهلش داده شود و همگان آشمارا اسلام بياورند و به ايمان اعتراف كنند و راهها امن شود نشان از فراگيري امنيت در جامعه بشري است؛ زيار «حق» مفهومي گسترده است كه شامل انواع حقوق انساني ميشود: حقوق اجتماعي، حقوق سياسي، حقوق اقتصادي، حقوق قضايي و... وقتي جامعه به امنيت برسد مناصب سياسي و اداري به اهلش داده ميشود و در توليد و توزيع و مصرف نيز حقوق همه طبقات محترم شمرده ميشود و در دادگاه حق ضعيف از قوي ستانده ميشود. و نيز آنگاه كه امنيت واقعي باشد، ايمان و اعتقاد از روي ترس و تقيه پنهان نميماند بلكه آشكارا اعلام ميشود. و نيز امنيت راهها سبب امنيت مسافران ميگردد: ... چنانكه زني از عراق تا شام برود... و جواهراتش را بر سرش بگذارد و از درنده و درندهخويي هراس نداشته باشد.[38]
اين امنيت فوقالعاده و مثالزدني در سايه حكومت مهدوي كه براساس عدالت و حق پيريزي شده است قابل تصديق و باور است، چنانكه قرآن كريم به آن وعده داده است.[39] احياي سنتها و از بين بردن بدعتها از قرآن و روايات و ادعيه استفاده ميشود كه از شاخصههاي مهم حكومت امام مهدي(عج) از بين بردن بدعتها و زنده كردن سنتهاست. با گذشت زمان و سلطه ظالمان بر جوامع بشري بسياري از سنتهاي اسلامي به فراموشي سپرده شد و به جاي آنها بدعتها در دين پديد آمد و اين از بزرگترين نمونههاي ظلم و بيعدالتي است كه اتفاق افتاده است و مهدي(عج) با قيام خود به اين دوره سياه پايان ميدهد و با ظهور خود اسلام ناب را كه حجابي از خودپرستيها و هواخواهيها و منفعتطلبيها بر آن افتاده است، آشكار ميسازد و قرآن عزيز را از تفسيرهاي شخصي و سليقهاي آزاد ميكند و همه را به هدايت قرآني برميگرداند: يعطف الهوي علي الهدي اذا عطفوا الهدي علي الهوي و يعطف الرأي علي القرآن اذا اعطفوا القرآن علي الرأي و يريهم كيف يكون عدل السيرة و يحيي ميت الكتاب و السنة؛[40] او اميال نفساني را تابع هدايت قرار ميدهد آنگاه كه (مردم) هدايت را دنبالهرو هواي نفس كرده باشند و رأي و نظر خود را دنبالهرو قرآن خواهد ساخت آنگاه كه قرآن را تابع نظر و آراي شخصي قرار داده باشند و به مردم راه و رسم عدالت را نشان خواهد داد و آنچه را از قرآن و سنت مرده باشد، زنده خواهد كرد. و امام باقر(ع) هم فرمود: ... انّ الدنيا لا تذهب حتي يبعث الله رجلاً منّا اهل البيت يعمل بكتاب الله لا يري منكراً الا انكره؛[41]
دنيا سپري نميشود مگر اينكه خداوند مردي از ما خاندان برانگيزد كه كتاب خدا عمل كند و هر كجا منكري را ببيند آْن را انكار نمايد. و اين تعبير بسيار گويايي است از اينكه حكومت امام در همه جوانب سياسي، اقتصادي، قضائي، فرهنگي و... بر اساس تعاليم قرآن و سنت پيامبر(ص) كه تفسير درست قرآن است خواهد بود و آنچه در برابر آن و مخالف آن است، منكر است كه قطعاً مورد انكار و رد امام مهدي خواهد بود. در ادعيه مربوط به امام زمان(ع) نيز با عبارات گوناگون اين حقيقت بيان گرديده است: «أين المدّخر لتجديد الفرائض و السّنن، أين المتخيّر لأعادة الملّة و الشريعة، أين المومّل لاحياء الكتاب و حدوده، أين مُحيي معالم الدين و أهله.»[42] كجاست آنكه براي تجديد فرائض و سنن ذخيره شده است؟ كجاست آنكه براي برگردانيدن (حقايق) آئين و شريعت (اسلام) برگزيده شده است؟ كجاست آنكه براي زندهكردن قرآن و حدود آن مورد آرزو است؟ كجاست آنكه آثار دين و ايمان و اهل و ايمان را زنده گرداند؟ اينها ندبه و ناله منتظران است كه گاهي نيز در قالب درخواست و دعا مطرح ميشود. «اللهم ... جدّد به ما امتحي من دينك و بُدّل من حكمك حتي تُعيد دينك به و علي يديه جديداً غضّاً محضاً صحيحاً لا عوج فيه و لا بدعته معه.»[43] خدايا به وسيله او (امام مهدي(عج) ) آنچه از دينت محو شده و آنچه از احكامت تفسير و تبديل پيدا كرده تجديد كن تا آنگاه كه دينت را به وسيله او از نو بنياد ببخشي و آئيني تازه و درست كه هيچ كجي و بدعتي در آن نباشد برپا كني. از مجموعه روايات و ادعيه كه نمونههايي ذكر شد استفاده ميشود كه از شاخصههاي مهم حكومت امام مهدي، احياء دين خداست همان آئين خالصي كه در گذر زمان و به وسيله سليقهها و آراء اشخاص دستخوش تحريفهاي فراواني گرديده است. اين احياگري در بعضي از روايات به آوردن «دين جديد» و «كتاب جديد» نيز تعبير شده است همانگونه كه مراد از احياء قرآن و سنت پيامبر(ص) نيز همان احياء دين ناب الهي است زيرا كه قرآن و سنت پبامبر(ص) ترجمان دين است. قرآن كريم نيز در بشارتهايش آورده است: هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ؛[44] او خدائي است كه پيامبرش را با هدايت و دين حق فرستاد تا در نهايت او را بر همه اديان چيره سازد گرچه مشركان را خوش نيايد. بنابراين هدف از قيام مهدي(عج) در نهايت حاكميت دين ناب خدا بر سراسر زميني است پس آنچه در حكومت او به عنوان مهمترين مولفه حكومت مطرح است عمل بر اساس قانون دين كه همان قرآن و سنت پيامبر است خواهد بود و لذا ميكوشد كه قوانين فراموش شده قرآن و سنت را اجرا كند و بدعتها و خرافهها را از چهرة دين بزدايد: لا يترك بدعة الّا ازالها و لا سنة الا اقامها ؛ هيچ بدعتي را وانگذارد مگر آنكه آن را ريشه كن كند و هر سنتي را بر پا ميدارد. و نيز كرامت دولت مهدوي ميطلبد كه قرآن كريم و سنت بينظير نبوي را احيا كند تا مسير كرامت انساني را براي مؤمنان و منتظران هموار كند. يعني اگر به جايگاه دين دولت و رسالت او توجه شود جز دين از آن انتظار نميرود و مگر براي مؤمنان و كرامت دنيوي و اخروي آنها[45] راهي جز بازگشتن به تعاليم ناب قرآن و سنت وجود دارد؟!
نتيجه سخن در اين گفتار سه شاخصه مهم حكومت امام مهدي(عج) بيان شد: عدالت، امنيت، عمل بر اساس قرآن و سنت پيامبر(ص). توجه به اين نكته بسيار مهم است كه اين سه مؤلفه كاملاً وابسته و پيوسته هستند؛ زيرا رهآورد قرآن و سنت پيامبر(ص) همان عدالت واقعي و امنيت همهجانبه است و اجراي عدالت و امنيت در همه حوزههاي فردي و اجتماعي هم جز با احياي قرآن و سنت، امكانپذير نيست و هرچه خير و نيكي و ارزش فردي و جمعي است به اين سه شاخصه برميگردد و عزت اسلام و مسلمين در چنين جامعه صالحي قابل تحصيل است و ذلت كفر و نفاق هم در سايه چنين انقلابي قابل تحقيق است. اللّهم انّا نرغب إليك في دولة كريمة تعز بها الإسلام و اهله و تذل بها النفاق و أهله و تجعلنا فيها من الدعاة إلي طاعتك و القادة الي سبيلك و ترزقنا بها كرامة الدنيا و الآخرة.[46]
منابع
ـ قرآن كريم
ـ نهجالبلاغه
ـ التحقيق في كلمات القرآن، جواد مصطفوي
ـ بحارالأنوار، ج51 و 52، علامه مجلسي
ـ منتخب الأثر، صافي گلپايگاني
ـ ميزان الحكمة، محمدي ريشهري
ـ كمال الدين و تمام النعمة، مرحوم صدوق
ـ مفاتيح الجنان، شيخ عباس قمي
ـ كشف الغمة، محقق اربلي
ـ اصول كافي، مرحوم كليني
پينوشتها:
دوشنبه 29 تیر 1388 10:20 AM
تشکرات از این پست