خبر تصرف خرمشهر قلب هر ايراني را مي فشرد، حزن و اندوه از دست دادن خرمشهر، رزمندگان را متوجه حضرت امام (ره) كرد، فرماندهان جنگ براي گرفتن انرژي و دست يافتن به آخرين نظرات نايب امام زمان (عج) به سوي وعده گاه عشاق رفتند.
چهاردهم آبان ماه سال 1359، امام (ره) خطاب به رزمندگان فرمودند:«حصرآبادان بايد شكسته شود.» امام (ره) مي دانست كه اگر نيروهاي بعثي عراق وارد آبادان شوند، خرمشهر و آبادان براي هميشه از آن آنان خواهد بود وانگهي امام (ره) با اعتقاد راسخ به اين يقين رسيده بود كه عمليات شكست حصر آبادان نقطه عطف و به عنوان مبداء آغاز راهبرد مرحله دوم جنگ است و يكي از نقاط اعتماد به نفس در راهبرد مرحله دوم، عمليات شكست حصر آبادان بود كه حلقه واسط و مبداء تحول بشمار مي رفت.
هشتم آبان ماه سال 1359نيروهاي بعثي عراقي براي تصرف آبادان درمنطقه ذوالفقاري روي رودخانه بهمنشير پل شناور نصب كرده و با عبور دادن قسمتي از نيروهاي خود وارد آبادان شده بودند.
نيروهاي عراقي از آن جهت منطقه ذوالفقاري را انتخاب كردند كه با استفاده از پوشش نخلستانها بتوانند از ديد مدافعان شهردور مانده و به راحتي وارد شهر شوند، عبور از اين قسمت آسانتر از عبور از رودخانه كارون در جنوب خرمشهر بود، باچنين وضعيتي آبادان دريك محاصره 330 درجه اي قرار مي گرفت و عبوراز رودخانه بهمنشير مي توانست آن را با خطر جدي روبه رو كند، دشمن مي پنداشت اگر بتواند از اين رودخانه بگذرد، آبادان را براي هميشه از آن خود كرده است.
شهيد درياقلي سوراني همان دلاورمردي كه ورود نيروهاي بعثي عراقي از رودخانه بهمنشير به منطقه ذوالفقاري را به بچه هاي سپاه خبر داد، از اين واقعه اين گونه نقل مي كند: مشغول گشت زني درنخلستانهاي بهمنشير بودم كه صداي چند نفر توجه مرا را جلب كرد، شنيدم كه عربي حرف مي زنند، حواسم را كه متوجه حرف زدن آنها كردم ديدم كه عربي آنها با عربي، عرب زبانهاي آبادان فرق مي كند، آهسته رفتم جلوتر، ديدم كه آنها نظامي هستند و دارند از چگونگي تصرف شهر حرف مي زنند، سراسيمه و يك نفس بيش از 10 كيلومتر را دويدم تا به مقر سپاه در شهر رسيدم.
علي پارسا، يكي از مدافعان شهر مي گويد: نفس دريا قلي بالا نمي آمد درحالي كه نفسش به شماره افتاده بود مي گفت: «عراقي ها»، به بچه ها گفتم آب آوردند، شانه هايش را ماساژ داديم تا قدري كه حالش بهتر شد گفت: «عراقيها روي رودخانه بهمنشير پل شناور زدند و از طرف ذوالفقاري آمدند تو» هر كس هر سلاحي داشت، برداشت و به سوي ذوالفقاري دويد.
11ماه و 27 روز رزمندگان اسلام در آبادان به اميد فرمان ملكوتي امام (ره) مقاومت كردند، تا سرانجام روز موعود فرارسيد.
ساعت يك بامداد روز پنجم مهر سال 1360 صداي «نصر من الله و فتح قريب» بيسيم رزمندگان را قرق كرد، اين رمز عمليات ثامن الائمه (ع) بود.
با روشن شدن هوا و ادامه پيشروي رزمندگان اسلام از محور شمالي به سمت پل مارد و تهديد عقبه نيروهاي دشمن، نخستين ضربه شكننده بر نيروهاي عراقي وارد آمد.
به اين ترتيب، روز اول عمليات درحالي به پايان رسيد كه دشمن به دليل عقب ماندگي، توان مقابله نداشت و تنها، به تاريك شدن هوا، باز نگاهداشتن پل حفار براي تقويت منطقه يا امكان عقب نشيني نيروهاي محاصره شده ، اميد بسته بود.
در روز دوم عمليات درحالي كه پيشروي نيروهاي خودي همچنان ادامه داشت، دشمن واكنش جدي از خود نشان نداد و از بعد ازظهر همان روز نيروهاي عراقي به بتدريج تسليم شده يا عقب نشيني كردند و سرانجام درپايان اين روز عملاً منطقه سرپل حفارازلوث دشمن آزاد شد.
در روز سوم عمليات نيز درپي پاكسازي منطقه، محاصره آبادان به پايان رسيد و فرمان امام (ره) مبني بر شكستن حصر آبادان،در مدت 48 ساعت تحقق يافت و نيروهاي خودي پس از پاكسازي كامل منطقه درساحل شرقي رودخانه كارون استقرار يافتند.
دراين عمليات علاوه بر آزادسازي منطقه اشغالي درشرق رودخانه، بخش وسيعي از نيروهاي خودي آزاد شد و 150كيلومتر مربع از خاك ميهن اسلامي شامل دو جاده استراتژيك اهواز - آبادان -و ماهشهر -آبادان از لوث وجود دشمن پاك گرديد . خروج شهر آبادان از محاصره، اسارت 1800نفر ازنيروهاي دشمن، كشته و زخمي شدن 1500 تا 2000 نفر از نيروهاي آنها و انهدام 90 دستگاه تانك و نفر بر، به غنيمت گرفتن 100 دستگاه تانك و 60 دستگاه نفربر، سه دستگاه لودرو، 150 دستگاه خودرو و انهدام سه فروند هواپيما و يك فروند بالگرد از پيامدهاي اين عمليات بود.