0

چه كسی حجاب را در كشور ما اورژانسی كرد؟

 
ahmadfeiz
ahmadfeiz
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1390 
تعداد پست ها : 20214
محل سکونت : تهران

چه كسی حجاب را در كشور ما اورژانسی كرد؟

محمدرضا زائری در یادداشتی در پنجره درباره حجاب نوشت: آنچه امروز می‌بینیم، نتیجه رفتار خود ماست

موضوع حجاب، موضوع چندوجهی و پیچیده‎ای است كه تنها ماهیت عقیدتی ندارد. حجاب دارای ابعاد گوناگون سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حتی اقتصادی است و همین مسأله باعث می‎شود كه هم موضوع حجاب اهمیت بسیاری پیدا كند و هم حساسیت و ظرافت فراوان داشته باشد.

احساس مسئولیت نهاد‎ها و اشخاص گوناگون نسبت به این موضوع و اظهار حساسیت درباره آن بسیار مهم و باارزش است، لیكن به همین نسبت، اگر دقت‎ها و ملاحظات لازم در نوع برخورد و رویارویی با آن وجود نداشته باشد، نه ‎تنها هر گونه اقدام بی‎نتیجه خواهد ماند، بلكه بدتر از آن به مرور باعث لوث شدن این موضوع مهم و سرنوشت‎ساز خواهد شد.

متأسفانه، هم‌اكنون بسیاری از اشخاص حقیقی و حقوقی مسئول، به واكنش‎‎های شعاری و ظاهری تند و آتشین دلخوش هستند و با كلام و گفتار تأیید‎آمیز نسبت به امر حجاب، راضی می‎شوند و گاه چندان اهتمامی به میزان تأثیر و نتیجه عینی و عملی آن در زندگی واقعی جامعه ندارند.

این‎گونه موضع‎گیری‎ها البته چند لحظه یا چند ساعت، دل مؤمنین را شاد می‎كند و خیال برخی را راحت می‎سازد، ولی آیا به راستی در عمل نیز نتیجه‌ای دارد؟ اگر من نوعی به ‎عنوان یك روحانی یا نویسنده یا روزنامه‌نگار چند صفحه در نكوهش بی‎حجابی بنویسم یا به زنانی كه حجاب را مراعات نمی‎كنند، ناسزا بگویم، مشكل حل می‎شود؟

شاید این رفتار، وظیفه شرعی شخصی من تلقی شود و من به اندازه توان و مسئولیت خود در نزد خداوند بریء‌الذمه باشم، ولی آیا در جامعه و در نگاهی واقع‎گرایانه و كلان، گامی برای ترویج حجاب و حل مشكل برداشته‎ام؟ متأسفانه باید گفت، بسیاری از ما در این زمینه دچار سطحی‎نگری و جهالت و بی‎بصیرتی جدی هستیم.

سال‎ها پیش و در آغاز جوانی، من نیز به عنوان یك فرد در این زمینه احساس مسئولیت می‎كردم و با خود می‎اندیشیدم كه باید با زبان هنر و ادبیات برای ترویج حجاب بكوشم و از این‎روی، شعری با مضمون تشبیه حجاب به صدف سرودم و آن را به‎ صورت كارت تبریك نوروزی به چاپ رسانده و منتشر كردم.

آن شعر چنین بود كه:

هر چه گوهر بینی اندر پرده است؛ بی‎صدف، هرگز نباشد دُرّ ناب.

ای ز مرواید ارزشمندتر ؛ گوهر جسم تو را باید حجاب.

بعد‎ها با خود اندیشیدم و از خود پرسیدم: درست است كه ما این كار را با نیت خیر انجام داده‎ایم، ولی واقعا چند نفر با دریافت این كارت و خواندن این شعر ساده و عادی به حجاب تشویق شده و التزام یافته‎اند؟

بنابراین، در سال‎های بعد، موضوع حجاب به یكی از دغدغه‎ها و اهتمامات جدی من تبدیل شد و به ویژه پس از اقامت در خارج از ایران و سفر به كشورهای اسلامی و غیراسلامی و دیدن نوع پوشش و سبك زندگی مسلمانان به دریافت‎ها و پرسش‎های جدی رسیدم و نقطه نظرهای تازه‎تری در زمینه راه‎های ترویج حجاب و تحلیل عوامل سست شدن التزام بانوان به پوشش اسلامی پیدا كردم.

این دیدگاه‎ها و نقطه نظرات را كه معمولا در سخنرانی‎ها یا مقالات پراكنده منتشر شده بود، در قالب یك كتاب با نام «حجاب، بی‎حجاب» گرد آوردم و كوشیدم تا بدون حجاب و پرده ملاحظات و تعارف‎های معمول به موضوع حجاب بپردازم و به گمان خود، مهمترین عوامل و اسباب این بحران و مشكل اجتماعی را برشمارم.

هر چه آن كارت تبریك و دو بیت شعر كم خاصیت و كم‎اثر مورد توجه قرار گرفت، این كتاب مورد بی‎توجهی واقع شد، بلكه بدتر از آن، اكنون مدت‎هاست برای دریافت مجوز نشر ارشاد مشكل دارد و سبب تنها این است كه تلاش كردم به واقعیت‎های عملی و عینی و حقایق اجتماعی و فرهنگی نظر كنم.

بی‌گمان اگر این مجموعه را از برخی داستان‎های تكراری یا پاره‎ای بحث‎های كم خاصیت گرد آورده بودم و نامش را مثلا حجاب از دیدگاه اسلام یا هر عبارت تكراری و رسمی مانند این می‎گذاشتم، به سرعت چاپ می‎شد و مورد توجه نهادهای دولتی قرار می‎گرفت و با بودجه بیت‎المال، هزار‎ها نسخه از آن خریداری و پخش می‎شد و هرگز هم حتی یك‎ بار كسی از خود نمی‎پرسید، این كتاب واقعا چقدر در ترویج حجاب اثر عملی و عینی دارد و اصلا مگر حجاب تنها با كتاب سست شده كه با كتاب بخواهد محكم شود؟

یاد دارم كه یك بار برنامه‎ای از سیما پخش می‎شد كه مجموعه مصاحبه‎هایی بود از نمایندگان ولی فقیه در استان‎های گوناگون كه درباره ارزش و اهمیت و جایگاه ولایت فقیه سخن می‎گفتند. جالب این‎جا بود كه نام این بزرگواران نیز دقیقا با همین مسئولیت نماینده ولی فقیه در استان فلان و بهمان آورده می‎شد. احتمالا یك بار هم، نه كارگردان یا تهیه كننده و نه مدیر شبكه و نه رییس سازمان از خود نپرسیده‎اند كه چنین برنامه‎ای در تقویت بنیان‎های اعتقادی مردم نسبت به ولایت فقیه چه اندازه اثر دارد‎؟

آیا مردم نخواهند گفت، كسی كه نماینده ولی فقیه است، خب باید هم حمایت كند (و خوش انصاف‎ها نكرده بودند، دست‌كم در معرفی آقایان بنویسند، امام جمعه فلان شهر كه اثر منفی‎اش كمتر بود) و با خود نیندیشیده‎اند كه اگر كسی به ولایت فقیه معتقد باشد كه نیازی به این مصاحبه‎های كلیشه‎ای و شعاری ندارد و اگر معتقد نباشد كه اساسا برنامه را نگاه نمی‎كند!

اما آشكار است كه همه با تولید و پخش این برنامه احساس می‎كنند، برای تقویت بنیان‎های اعتقادی مخاطبان نسبت به ولایت فقیه، گامی بلند و مؤثر برداشته‎اند! لیكن اگر انسان عاقل و متعهد و دردمند و دلسوزی، بخواهد به اثر عملی و جدی این‎گونه پیام‎ها در مخاطبان بیندیشد و به جای شعار دادن با اخلاص و صداقت در پی یافتن راه‎های درست برای ترویج حقایق دین و معارف الهی و احكام شرع باشد، به سست اعتقادی یا بی‎توجهی متهم می‎شود (البته اگر او را بی‎بصیرت و عنصر فتنه یا لیبرال و بی‎دین و وابسته نخوانند) و البته این خطر جدی و اساسی پیش روی ما در موضوعاتی از قبیل حجاب است.

اسلام به مروجان و مبلغان عاقل و فهیم و مكتب اهل‎بیت به دعوت‎كنندگان و سربازان لایق و كارآمدی نیازمند است كه با اخلاص كامل به نتیجه عملی بیندیشند و راه‎های درستی برای هدایت بندگان خدا از ظلمت و گمراهی بیابند و به اجرای احكام شرع ـ همان‎ گونه كه خداوند خواسته ـ بدون سستی كمر ببندند؛ نه از خدا و دین سبقت بگیرند و تندروی كنند و نه در امر الهی دچار لرزش و كندروی شوند و به یاری مخاطبان محروم مظلومی برخیزند كه مكتب نجات‎بخش اسلام، می‎تواند آنان را به كمال و سعادت برساند و از تیرگی و تباهی برهاند.

راحت می‎توان شعار داد و فریاد زد و ناسزا گفت و نعره كشید، اما به ‎راستی تكلیف شرعی ما این گونه ادا شده است؟ در شرایطی كه خداوند به عنایت و كرم خود، نعمت حكومت اسلامی را به ما ارزانی داشته و به بركت نفس گرم و مبارك امام و خون پاك شهیدان و مجاهدت و تحمل مردم و تدبیر رهبر انقلاب دارای نظام اسلامی هستیم، آیا سزاوار است به‎جای تدبیر نظام‎مند و عقلانی و همه‎جانبه و برنامه‎ریزی كلان و درازمدت، به برخوردهای بی‎منطق و ظاهری مشغول شویم؟

در جایی ‎كه ادارات دولتی، سازمان‎ها و نهادهای اجتماعی، تشكیلات امنیتی و انتظامی، رسانه‎های گوناگون، آموزش و پرورش، نظام آموزش عالی، ابزارهای منع و پیشگیری رسمی و ... همه در اختیار و تحت اداره و حاكمیت ماست، آیا ناسزا گفتن به زنانی كه حجاب اسلامی را رعایت نمی‎كنند و آن‎ها را حیوان بی پالان یا بی‎غیرت و بی‎شرف خطاب كردن، در حقیقت شانه خالی كردن از بار مسئولیت نیست؟!

اگر این همه ابزار و تشكیلات و سازوكار رسمی و دولتی را نداشتیم و تقصیر را به گردن رسانه‎های غرب و استكبار جهانی می‎انداختیم و به در و دیوار بد و بیراه می‌بستیم و به این زنان ناسزا و ناروا می‎گفتیم، شاید توجیه داشت، ولی امروز ما همه چیز را داریم و انتظار این است كه مثل همه جای دنیا با تدبیر و مدیریت كلان برای حل مشكلات اجتماعی و فرهنگی خود بكوشیم.

اگر این زنان را به ترك احكام الهی محكوم كنیم، آیا از ما نخواهند پرسید كه مگر چه اندازه شما مردان به احكام الهی گردن نهاده‎اید و اموری به مراتب مهمتر از حجاب (در اولویت طراز تعالیم دینی و آموزه‎های قرآنی و اسلامی همچون قسط و عدل یا صداقت و وفای به عهد) را رعایت كرده‎اید؟
اگر بگوییم توصیه حضرت زهرا ـ‌سلام‎الله علیها ـ به التزام بیت را عمل كنید و چون او باشید، آیا نخواهند پرسید كه شما مردان مگر چقدر توصیه امیر مؤمنان به ورع و اجتهاد را عمل كرده‎اید و چه اندازه چون او بوده‎اید؟

این مخاطب ما كه به حجاب اسلامی التزام ندارد، با شنیدن یك سخنرانی یا خواندن یك مقاله بی‎حجاب نشده كه امروز از سر جهالت و ساده‎انگاری، گمان كنیم با شنیدن یك سخنرانی یا خواندن یك مقاله حجاب را خواهد پذیرفت.

سعدی به روزگاران مهری نشسته بر دل... بیرون نمی‎توان كرد الا به روزگاران؛ رخدادی كه طی سال‎ها شكل گرفته و پدیده‎ای كه از عناصر متعدد و پیچیده پدید آمده، یكباره و به سادگی حل شدنی نیست.

شاید كسانی ‎كه نوشته‎های پیشین این كمترین را نخوانده یا با مقالات و گفتارهای این ناچیز در موضوع حجاب آشنا نیستند، بگویند كه راهكار و تدبیر ارایه كن؛ هرچند در كتاب مورد اشاره به تفصیل از این زاویه نوشته‎ام، ولی در اینجا تنها به یكی دو نمونه ـ‌كه سال‎هاست در نشریات گوناگون بدان پرداخته‎ام ـ اشاره می‎كنم.

قطعا صفحات حوادث روزنامه‎ها را دید‌ه‎اید. زنان مجرم و بزهكار در تصاویر این صفحات، معمولا با چادر نمایش داده می‎شوند، در حالی كه پیش از دستگیری وضع متفاوتی داشته‎اند. قطعا در مجموعه‎های تلویزیونی و فیلم‎های سینمایی به این نكته توجه داشته‎اید كه معمولا زنان فقیر و بدبخت و بی‎سواد با حجاب اسلامی و زنان ثروتمند و موفق و باسواد دور از حجاب اسلامی نمایش داده می‎شوند.

عوامل متعدد دیگری نیز هست كه در این‎جا گفتنی نیست و مجموع این عوامل در كنار توطئه قوی و همه‎جانبه دشمن در جنگ نرم و شبیخون فرهنگی دهه‎های اخیر، باعث شده تا ارزش‎ها و نگرش‎های مخاطب ما در سال‎ها تغییر كند. رفتار و عملكرد سلبی ما در برخی حوزه‎ها را نیز اگر به این مجموعه بیفزایید، خواهید پذیرفت كه خودمان با دست خود به تخریب بنیان حجاب كمك كرده‎ایم.

رفتارهای تهاجمی آشكارای دشمن از بیرون و رفتارهای دوستان نادان از درون (نمونه ویژه‎نامه خاتون در روزهای اخیر، نشان داد قصه جدی‎تر از آن است كه گمان می‎كنیم)، باعث شده تا موضوع حجاب، بیش از پیش، حساسیت و اهمیت پیدا كند. وخامت حال این بیمار به همان نسبت كه سرعت در معالجه و اقدام سریع و عاجل را اقتضا می‎كند، به همان میزان وسواس و دقت و ملاحظه می‎طلبد.

این جسم فرتوت و بیمار كه سال‎هاست به دلیل اقدامات ناشیانه و بی‎تدبیری و كوتاهی بدتر و بدتر شده، اینك در وضعیت اورژانس است؛ از یك طرف، اگر كوتاهی كنیم، ممكن است شدت خونریزی باعث قطع امید شود و كار از كار بگذرد و از سوی دیگر، اگر باز هم این بیمار رو به مرگ را در اختیار دانشجویان تازه كار پزشكی یا پرستاران ناشی بگذاریم، ممكن است همین امید آخر را از دست دهیم.

موضوع حجاب، موضوعی نیست كه بتوان آن را ساده گرفت، چرا كه این مسأله، از یك سو چهره و نمای بیرونی جامعه است كه بهتر از هر موضوع دیگری از باطن جامعه ما خبر می‎دهد و بیماری‎های پنهان جامعه را به رخ می‎كشد و از سوی دیگر، توجه و رسیدگی به آن مقدمه و آغاز تلاش جدی به بسیاری از معضلات و مسائل اجتماعی دیگر مانند بحران خانواده می‎تواند باشد

پیامبر (ص): صبر اگر به بیقراری رسید دعا مستجاب می شود.

عزیز ما قرنهاست که چشم انتظار به ما دارد!

جمعه 1 مهر 1390  10:55 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها