در ایران چند مجله طنز دارید؟
یک خارجی کافی است چند دقیقه روزنامههای روی یک روزنامه فروشی را نگاه کند تا متوجه بشود ما در کشورمان مجلهی «فکاهی» نداریم.
چند وقت پیش در حوزهی هنری به دو خبرنگار فرانسوی برخوردم، آمده بودند ببینند ما ایرانیها چه قدر میخندیم و چه قدر اهل شوخی هستیم. از همان ابتدا حساب کار دستشان آمده بود که این جا همه چیز شوخی است، در پیامکها، در سلام و احوالپرسی،در مناسبات جدی، سیاسی، فرهنگی،هنری و اجتماعی شوخی هست. حسابی کیف کرده بودند. وقتی در حوزهی هنری چشمشان به جمعیت مخاطب شب شعر «در حلقهی رندان» افتاد نزدیک بود از تعجب شاخ دربیاورند، به قول امروزیها کف کرده بودند از جمعیت مشتاق طنز، از این همه شاعر طنز.
خلاصه کیف خبرنگاران کوک بود و ما هم در معیت «ناصر فیض» هم با آنها گفتوگو میکردیم و هم سر به سرشان می گذاشتیم. خبرنگاران چند سانس از «اخراجیهای دو» را هم در سینماهای گوناگون دیده بودند و استقبال مردم برایشان جالب بود. خلاصه هی سوال میکردند و از وضع طنز در ایران میپرسیدند. گویا اصفهان هم رفته بودند و حسابی دوستان اصفهانی از خجالتشان درآمده بودند و از حاضر جوابی آنان خاطرهها داشتند. از پیشینهی طنز مکتوب پرسیدند که آقای فیض مفصل پاسخشان را داد، از سینمای کمدی پرسیدند و از اخراجیها که من کمی پاسخ گفتم، از شب شعرها پرسیدند که چند تاست و از رادیو و تلویزیون سوال کردند، از فرهنگ عامه و جکها پرسیدند و شوخطبعی را در زندگی ایرانیها کشف میکردند و خوشحال میشدند.
یکی از آنها به من گفت شما ایرانیها شادترین مردم هستید! باز پرسید در ایران چند مجله طنز دارید؟ وقتی شنید هیچ مجلهی طنز، باور نمیکرد، اصلا نمیخواست قبول کند در این کشور مجلهی طنز وجود ندارد، آن هم جایی که طنازی در خون مردم است و طنز همه جا هست. القصه کمی از چرایی این که در ایران مجلهی طنز نیست شنیدند و بارشان را بستند بروند فرانسه.
اما راستی چرا؟ چرا در ایران مجلهی طنز و فکاهی نیست؟ در پاسخ به این سوال باید گفت به هزار و یک دلیل، هزار و یک دلیلی که اینجا فرصت نیست بگوییم، همان هزار و یک دلیلی که باعث شد «گلآقا» تعطیل بشود و در انتشار دوباره در سال 87 هم بیشتر از ده پانزده شماره بیرون نیاید و باز برود به تاریخ.
اینجا ولی فرصت ذکر این نکته هست که بگوییم حیف، صد حیف که ما مجلهی فکاهی در ایران نداریم. حتا ستون درست و حسابی طنز در روزنامهها هم نداریم که پیوسته و مطمئن کسی در آن بنویسد و نگران چیزی نباشد.
نشریات طنز میتوانند بهترین کمک برای رسیدن به فردایی روشن باشند. جامعهای که در آن نشریه طنز چاپ بشود، جامعهای است رو به تکامل که مردم و مسئولاش رفتار خود را در آیینهی طنز میبینند و به کاستیهای کار خود واقف میشوند.
صد حیف که در کشور ما مجلهی طنز وجود ندارد تا طنزنویس با زبان شیرین خود اشتباهها و نابهنجاریهای اجتماعی و سیاسی را نقد کند. صد حیف که گاه مردم و مسئولین دوست دارند از رکترین عبارتها و گاه تندترین نقدها بر ضد یکدیگر استفاده کنند اما حاضر نیستند حتا یک نشریهی طنز را تحمل کنند، نشریهی طنزی که دستاش تیغ دارد، اما تیغ جراحی، برای بهبود، نه برای نابودی. کاش همه به این باور برسیم.