مقبرههای بی زائر هند
این نوشته، گزارشی است مختصر از چند مکان که معمولا کمتر مسافری به آنجا میرود.
1ـ بیدل دهلوی
ما ایرانیها جماعت عجیبی هستیم. از یک طرف همیشه شاکی هستیم که چرا مثلا افغانها سنایی را ـکه در غزنه به دنیا آمده و مدفنش نیز همانجاست ـ شاعر افغان معرفی میکنند و چرا تاجیکها رودکی سمرقندی را شاعر تاجیک میخوانند. از طرف دیگر، سعدی و حافظ و عطار و خیام را گذاشتهایم گوشهای و فکر میکنیم چون این شاعران تا ابد به ما تعلق دارند، همینکه سالی یکبار در حد روز حافظ و سعدی در رادیو پیام و شبکه چهار بهسراغشان برویم، کفایت میکند. آنوقت هر سال برای بیدلی که از همان ابتدا هم متعلق به ما نبوده است، همایش و کنگره و عُرس و جشن برگزار میکنیم و از اقصی نقاط عالم، مهمان دعوت میکنیم که شناسنامهاش را ایرانی کنیم تا او را مثل مولانا و نظامی ندزدند و از آن خود نکنند. مگر بیدل از اول کجایی بوده و در کجا زیسته که حالا بخواهیم او را ایرانیزه کنیم؟ عقلمان هم نمیرسد که یکدهم پول این همایش را بدهیم تا دستی به سر و روی مزار بیدل در دهلی بکشند یا دستکم بازدید از مزار بیدل را در برنامههای هیئتها و گروههای فرهنگیای که از ایران به دهلی میروند، قرار دهیم. عقلمان نمیرسد، یکدهم دیگر این پول را بدهیم چهار تا آدم محقق بنشینند یک نسخه منقح از دیوان بیدل منتشر کنند تا بعد از این همه سال هنوز هم نخواهیم نسخه استاد خلیلا... خلیلی را افست کنیم.
خوب، اینجوری است دیگر. فارغ از این بحثها مقبره حضرت ابوالمعانی عبدالقادر بیدل دهلوی در یکی از خیابانهای خوب دهلی نو، در نزدیکی ساختمان دادگاه عالی هند واقع شده است که فاصله چندانی هم با خانه فرهنگ جمهوری اسلامی ایران در دهلی ندارد. مقبره بیدل در یک گورستان متروک و قدیمی به نام باغ بیدل قرار دارد. این مقبره را عاشقان افغان بیدل سالها پیش ساختهاند. در محوطه مقبره، تابلوی یادبودی پنج زبانه نصب شده است که یادگار سفر امام علی رحمانف رییسجمهور تاجیکستان به مزار بیدل است و دریغ از تابلو و لوح یابودی از طرف جمهوری اسلامی ایران برای عرض ارادت به حضرت ابوالمعانی. فقط میماند جلسات انجمن بیدل که به همت استادان زبان و ادبیات فارسی دانشگاه دهلی پایهگذاری شده است و با پیگیری شاعر نامآشنای ما علیرضا قزوه ادامه دارد.
2ـ حزین لاهیجی
یافتن آرامگاه حزین لاهیجی (شاعر شعر معروف ایوای بر اسیری کز یاد رفته باشد) در بنارس ـ که در آن به قول سهراب سر هر کوچه چراغی ابدی روشن است و پر است از معبد و عبادتگاه و بناهای قدیمی و تاریخی ـ قدری دشوار است. آرامگاه او در محلهای به نام فاطمان، که ظاهرا از محلههای شیعهنشین بنارس است، قرار دارد. حزین لاهیجی آنجا بهعنوان یک عالم برای خودش گنبد و بارگاهی دارد و مزارش محل زیارت خاص و عام است. مردم به زیارت امام علی حزین میآیند و عرض ارادت میکنند و حاجتی میگیرند و میروند. در کنار مزار حزین هم حجره و منبری که ظاهرا محل درس و وعظ او بوده، همچنان باقی است. در کنار آن هم چند امامواره (حسینیه) هست که محل عبادت و نیایش شیعیان و مسلمانان منطقه است. در گوشه دیگر این گورستان هم قبر بسمالله خان، شهنای نواز بزرگ هند واقع شده است.
حزین لاهیجی ساکن اصفهان بوده است و هنگام حمله نادر به اصفهان از آنجا گریخت و به هند رفت و در بنارس سکنی گزید. آنجا مجلس درس و بحث برقرار کرد و در نزد سلاطین هند، ارج و قربی ویژه یافت و سالها مورد تکریم و احترام همه بود تا سرانجام در همانجا درگذشت.
3ـ شهید ثالث
یکی از جاهای بسیار مهجور و دورافتاده شهر آگرا (همان شهری که عمارت معروف تاج محل در آن قرار دارد) مرقد قاضی نورالله شوشتری معروف به شهید ثالث است. قاضی نورالله از عالمان بزرگ شیعه و صاحب تألیفات گوناگون در فقه و اصول و تفسیر است که در سالهای آغازین هزاره دوم هجری از مشهد به هند مهاجرت کرد و ابتدا در دربار اکبرشاه پادشاه هند جایگاه یافت و به سمتهای گوناگون رسید. زمانی قاضی لاهور بود و مدتی هم قاضی ارتش هند؛ و در مواردی نیز نماینده ویژه شاه در رسیدگی به نابهسامانیهای هندوستان. اما بهدلیل اینکه از عالمان بزرگ شیعه بود و ابایی از اظهار تشیعش نداشت، مورد طعن بدخواهان قرار گرفت و کمکم جایگاهش را از دست داد و دو سه سال پس از مرگ اکبرشاه به طرز فجیعی به شهادت رسید.
مرقدها و مزارهایی از این دست در هند بسیار است، عالمان بزرگ شیعه نظیر میرحامد حسین که در لکنهو مدفون است، شاعران ایرانی سبک هندی مثل طالب آملی و کلیم کاشانی و سلیم تهرانی و بسیاری دیگر از شاعران پارسیگوی هند که متأسفانه در ازدحام بناها و دیدنیهای فرهنگی هندوستان فراموش شدهاند و هرکدام در گوشهای افتادهاند. و دریغ که کسی نیست که مزارشان را احیا کند...